دلایل اثبات خاتمیت کدامند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]]
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]]
حجت الاسلام و المسلمین''' [[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی ج2]]»'' در این باره گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین''' [[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]»'' در این باره گفته است:


«برای [[اثبات خاتمیت]] نمی‌توان [[دلیل]] و [[برهان عقلی]] ارائه کرد؛ زیرا [[خاتمیت]]، بحثی درون [[دینی]] است و [[دلایل]] آن از طریق [[آیه]] چهلم [[سوره احزاب]] و روایاتی ممکن است. [[متکلمان]] [[مسلمان]] از جمله [[علامه حلی]] در کتاب "[[واجب]] الاعتقاد" و [[فاضل مقداد]] در شرح [[کلام]] علامه حلی، سه [[دلیل نقلی]] [[ذکر]] کرده‌اند:
«برای [[اثبات خاتمیت]] نمی‌توان [[دلیل]] و [[برهان عقلی]] ارائه کرد؛ زیرا [[خاتمیت]]، بحثی درون [[دینی]] است و [[دلایل]] آن از طریق [[آیه]] چهلم [[سوره احزاب]] و روایاتی ممکن است. [[متکلمان]] [[مسلمان]] از جمله [[علامه حلی]] در کتاب "[[واجب]] الاعتقاد" و [[فاضل مقداد]] در شرح [[کلام]] علامه حلی، سه [[دلیل نقلی]] [[ذکر]] کرده‌اند:
# نخست آیه 40 سوره احزاب  
# نخست: آیه ۴۰ سوره احزاب  
# دوم [[سخن]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که فرمود: "جایگاه تو نسبت به من به منزله جایگاه [[هارون]] نسبت به [[موسی]] است جز اینکه بعد از من [[پیامبری]] نخواهد بود" <ref>{{متن حدیث|انت منی بمنزلة هاروم من موسی الا انه لا نبی بعدی}}</ref>.
# دوم: [[سخن]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که فرمود: "جایگاه تو نسبت به من به منزله جایگاه [[هارون]] نسبت به [[موسی]] است جز اینکه بعد از من [[پیامبری]] نخواهد بود"<ref>{{متن حدیث|انت منی بمنزلة هاروم من موسی الا انه لا نبی بعدی}}.</ref>.
# سوم [[اجماع]] <ref>ر.ک: بخاری، صحیح بخاری، ج5، ص42، دارالجبل، بیروت؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج11، ص599، الرسالة، بیروت؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج9، ص109، دارالکتب العربی، بیروت، 1402ق؛ مقداد بن عبدالله سیوری، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی مشهد، 1412ق</ref>. اجماع بر [[خاتمیت پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} از سوی [[ملا صالح مازندرانی]] در [[شرح اصول کافی]] نیز ذکر شده است. <ref>ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج5، باب الفرق بین الرسول و النبی و المحدث، ص120</ref>.
# سوم: [[اجماع]]<ref>ر.ک: بخاری، صحیح بخاری، ج۵، ص۴۲، دارالجبل، بیروت؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۱، ص۵۹۹، الرسالة، بیروت؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۹، دارالکتب العربی، بیروت، ۱۴۰۲ق؛ مقداد بن عبدالله سیوری، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی مشهد، ۱۴۱۲ق.</ref>. اجماع بر [[خاتمیت پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} از سوی [[ملا صالح مازندرانی]] در [[شرح اصول کافی]] نیز ذکر شده است <ref>ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۵، باب الفرق بین الرسول و النبی و المحدث، ص۱۲۰.</ref>.


[[ابن میثم بحرانی]] هم در شرح خود بر [[نهج البلاغه]] می‌نویسد: "این سخن امیرالمؤمنین{{ع}} که در مورد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است: [[وحی]] به آن [[حضرت]] ختم شده و پایان یافت، مانند این سخن است که یه [[پیامبر]] [[خاتم النبیین]] گفته شود و این خاتمیت از [[شریعت]] یا همان [[نقل]] استفاده می‌شود؛ چراکه برای [[عقل]] مجالی برای [[حکم]] کردن به قطع شدن وحی و خاتمیت نیست بلکه این مسأله نزد عقل تنها از امور ممکن است و بس..."<ref>{{عربی|و قوله و خُتم به الوحی کقوله و خاتم النبیین و هذا الختام المستفاد من الشریعة و لیس للعقل فی الحکم بانقطاع الرسل فیه مجال بل ذلک من الامور الممکنهة عنده...}}، شرح نهج البلاغة ابن میثم، ج1، ص572</ref>.
[[ابن میثم بحرانی]] هم در شرح خود بر [[نهج البلاغه]] می‌نویسد: "این سخن امیرالمؤمنین{{ع}} که در مورد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است: [[وحی]] به آن [[حضرت]] ختم شده و پایان یافت، مانند این سخن است که یه [[پیامبر]] [[خاتم النبیین]] گفته شود و این خاتمیت از [[شریعت]] یا همان [[نقل]] استفاده می‌شود؛ چراکه برای [[عقل]] مجالی برای [[حکم]] کردن به قطع شدن وحی و خاتمیت نیست بلکه این مسأله نزد عقل تنها از امور ممکن است و بس..."<ref>{{عربی|و قوله و خُتم به الوحی کقوله و خاتم النبیین و هذا الختام المستفاد من الشریعة و لیس للعقل فی الحکم بانقطاع الرسل فیه مجال بل ذلک من الامور الممکنهة عنده...}}، شرح نهج البلاغة ابن میثم، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.


برخی متفکران معاصر معتقدند: معیارهای خاتمیت در [[اختیار]] و حیطه [[دانش]] ما نیست و این مقتضای [[حکمت الهی]] است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آخرین فرستاده [[خدای تعالی]] باشد. البته [[جاودانگی]] و [[کمال نهایی]] [[اسلام]] نیز بر [[خاتمیت پیامبر]] اسلام{{صل}} [[دلالت]] دارد؛ لذا احتمال [[بعثت پیامبر]] دیگر منتفی می‌شود. ختمیت و [[کمال]] دو امر متلازمند؛ یعنی ممکن نیست که [[دینی]] خود را [[خاتم ادیان]] بداند و داعیه کمال نداشته باشد و یا آنکه داعیه کمال نهایی داشته باشد و خود را به عنوان [[دین خاتم]] معرفی نکند <ref>محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن (5)، راهنماشناسی، تدوین محمد سعیدی مهر، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1376، ص184.</ref> بدین ترتیب برای [[اثبات خاتمیت]] نمی‌توان [[دلیل عقلی]] ارائه کرد؛ اما راه معقول‌سازی آن باز است».<ref>عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی ج2، ص281 و 282</ref>.
برخی متفکران معاصر معتقدند: معیارهای خاتمیت در [[اختیار]] و حیطه [[دانش]] ما نیست و این مقتضای [[حکمت الهی]] است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آخرین فرستاده [[خدای تعالی]] باشد. البته [[جاودانگی]] و [[کمال نهایی]] [[اسلام]] نیز بر [[خاتمیت پیامبر]] اسلام{{صل}} [[دلالت]] دارد؛ لذا احتمال [[بعثت پیامبر]] دیگر منتفی می‌شود. ختمیت و [[کمال]] دو امر متلازمند؛ یعنی ممکن نیست که [[دینی]] خود را [[خاتم ادیان]] بداند و داعیه کمال نداشته باشد و یا آنکه داعیه کمال نهایی داشته باشد و خود را به عنوان [[دین خاتم]] معرفی نکند<ref>محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن (۵)، راهنماشناسی، تدوین محمد سعیدی مهر، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، ۱۳۷۶، ص۱۸۴.</ref> بدین ترتیب برای [[اثبات خاتمیت]] نمی‌توان [[دلیل عقلی]] ارائه کرد؛ اما راه معقول‌سازی آن باز است»<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص۲۸۱ و ۲۸۲.</ref>.


== [[:رده:آثار ختم نبوت|منبع‌شناسی جامع ختم نبوت]] ==
== [[:رده:آثار ختم نبوت|منبع‌شناسی جامع ختم نبوت]] ==
خط ۳۴: خط ۳۴:
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان ختم نبوت]]
[[رده:پرسمان ختم نبوت]]
[[رده:(اا): پرسش‌های ختم نبوت با 1 پاسخ]]

نسخهٔ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۹

دلایل اثبات خاتمیت کدامند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ ختم نبوت
مدخل بالاترنبوت
مدخل اصلیختم نبوت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

دلایل اثبات خاتمیت کدامند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث ختم نبوت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی ختم نبوت مراجعه شود.

پاسخ نخست

خسروپناه

حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی ج۲» در این باره گفته است:

«برای اثبات خاتمیت نمی‌توان دلیل و برهان عقلی ارائه کرد؛ زیرا خاتمیت، بحثی درون دینی است و دلایل آن از طریق آیه چهلم سوره احزاب و روایاتی ممکن است. متکلمان مسلمان از جمله علامه حلی در کتاب "واجب الاعتقاد" و فاضل مقداد در شرح کلام علامه حلی، سه دلیل نقلی ذکر کرده‌اند:

  1. نخست: آیه ۴۰ سوره احزاب
  2. دوم: سخن رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: "جایگاه تو نسبت به من به منزله جایگاه هارون نسبت به موسی است جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود"[۱].
  3. سوم: اجماع[۲]. اجماع بر خاتمیت پیامبر اسلام(ص) از سوی ملا صالح مازندرانی در شرح اصول کافی نیز ذکر شده است [۳].

ابن میثم بحرانی هم در شرح خود بر نهج البلاغه می‌نویسد: "این سخن امیرالمؤمنین(ع) که در مورد پیامبر اکرم(ص) فرموده است: وحی به آن حضرت ختم شده و پایان یافت، مانند این سخن است که یه پیامبر خاتم النبیین گفته شود و این خاتمیت از شریعت یا همان نقل استفاده می‌شود؛ چراکه برای عقل مجالی برای حکم کردن به قطع شدن وحی و خاتمیت نیست بلکه این مسأله نزد عقل تنها از امور ممکن است و بس..."[۴].

برخی متفکران معاصر معتقدند: معیارهای خاتمیت در اختیار و حیطه دانش ما نیست و این مقتضای حکمت الهی است که پیامبر اسلام(ص) آخرین فرستاده خدای تعالی باشد. البته جاودانگی و کمال نهایی اسلام نیز بر خاتمیت پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد؛ لذا احتمال بعثت پیامبر دیگر منتفی می‌شود. ختمیت و کمال دو امر متلازمند؛ یعنی ممکن نیست که دینی خود را خاتم ادیان بداند و داعیه کمال نداشته باشد و یا آنکه داعیه کمال نهایی داشته باشد و خود را به عنوان دین خاتم معرفی نکند[۵] بدین ترتیب برای اثبات خاتمیت نمی‌توان دلیل عقلی ارائه کرد؛ اما راه معقول‌سازی آن باز است»[۶].

منبع‌شناسی جامع ختم نبوت

پانویس

  1. «انت منی بمنزلة هاروم من موسی الا انه لا نبی بعدی».
  2. ر.ک: بخاری، صحیح بخاری، ج۵، ص۴۲، دارالجبل، بیروت؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۱، ص۵۹۹، الرسالة، بیروت؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۹، دارالکتب العربی، بیروت، ۱۴۰۲ق؛ مقداد بن عبدالله سیوری، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی مشهد، ۱۴۱۲ق.
  3. ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۵، باب الفرق بین الرسول و النبی و المحدث، ص۱۲۰.
  4. و قوله و خُتم به الوحی کقوله و خاتم النبیین و هذا الختام المستفاد من الشریعة و لیس للعقل فی الحکم بانقطاع الرسل فیه مجال بل ذلک من الامور الممکنهة عنده...، شرح نهج البلاغة ابن میثم، ج۱، ص۵۷۲.
  5. محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن (۵)، راهنماشناسی، تدوین محمد سعیدی مهر، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، ۱۳۷۶، ص۱۸۴.
  6. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۲۸۱ و ۲۸۲.