بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حضرت لوط| عنوان مدخل = حضرت لوط| مداخل مرتبط = حضرت لوط در قرآن - حضرت لوط در علوم قرآنی - حضرت لوط در تاریخ اسلامی| پرسش مرتبط = }} ==قصه لوط در قرآن مجید== بنابر مفاد آیات کریمه قرآنی، لوط به حضرت ابراهیم...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حضرت لوط| عنوان مدخل = حضرت لوط| مداخل مرتبط = [[حضرت لوط در قرآن]] - [[حضرت لوط در علوم قرآنی]] - [[حضرت لوط در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = حضرت لوط | |||
| عنوان مدخل = حضرت لوط | |||
| مداخل مرتبط = [[حضرت لوط در قرآن]] - [[حضرت لوط در علوم قرآنی]] - [[حضرت لوط در تاریخ اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==قصه [[لوط]] در [[قرآن مجید]]== | ==قصه [[لوط]] در [[قرآن مجید]]== | ||
بنابر مفاد [[آیات کریمه]] [[قرآنی]]، لوط به [[حضرت ابراهیم]] [[ایمان]] آورده و خود هم رتبه [[رسالت]] داشته است، اما [[قوم]] او [[تبهکار]] بودهاند و به جای [[زنان]] با پسران میآمیختند و در [[ملاء]]، مرتکب [[کارهای زشت]] میشدند و از این رو [[مستحق عذاب]] گردیدند. فرشتگانی از طرف [[خدا]] [[مأمور]] شدند تا بر آن قوم [[شکنجه]] و [[عذاب]] وارد آورند. این [[فرشتگان]] نخست به حضور حضرت ابراهیم آمدند و ناشناس مهمان او شدند. در اثناء میهمانی، [[مأموریت]] خویش را به عرض ابراهیم رسانیدند و او را به تولد [[اسحاق]] مژده دادند و به حضرت ابراهیم گفتند که [[خاندان]] لوط جز زوجهاش [[نجات]] خواهند یافت. از آنجا فرشتگان به [[شهر]] لوط رفتند و به رسم میهمانی به [[خانه]] لوط وارد شدند و خود را به او معرفی کردند و گفتند شبانه خود با خاندانت باید از این شهر بیرون شوید و به پشت سر خود ننگرید. [[تبهکاران]] شبانه دور خانه لوط را گرفتند و از او خواستند که [[جوانان]] تازه وارد را [[تسلیم]] ایشان کند. لوط [[دختران]] خود را به ایشان پیشنهاد کرد ولی ایشان نپذیرفتند. خاندان لوط با [[حضرت لوط]] هنگام [[سحر]] از شهر بیرون آمدند. در اثناء راه، زوجة لوط که از جمله [[مؤمنان]] نبود پشت سر نگریست و دچار عذاب شد و بقیه خاندان لوط نجات یافتند (نام زوجة لوط را والهه، ضبط کردهاند). [[شهر]] به امر [[حق]] واژگون شد و سنگهای سجیل نشانه دار از [[آسمان]] فرو ریخت و آن قوم [[ستمکار]] را از میان برد. در [[قرآن]] از [[شهر سدوم]] نامی برده نشده ولی در [[سوره نجم]] و [[توبه]] و حافه بر شهرهای ویران شده عنوان [[مؤتفکه]] و [[مؤتفکات]] اطلاق گردیده و گویا مؤتفکه مأخوذ از لفظ [[عبری]] «مهپکا» باشد که معنی آن با معنی مؤتفکه نزدیک بلکه مطابق است | بنابر مفاد [[آیات کریمه]] [[قرآنی]]، لوط به [[حضرت ابراهیم]] [[ایمان]] آورده و خود هم رتبه [[رسالت]] داشته است، اما [[قوم]] او [[تبهکار]] بودهاند و به جای [[زنان]] با پسران میآمیختند و در [[ملاء]]، مرتکب [[کارهای زشت]] میشدند و از این رو [[مستحق عذاب]] گردیدند. فرشتگانی از طرف [[خدا]] [[مأمور]] شدند تا بر آن قوم [[شکنجه]] و [[عذاب]] وارد آورند. این [[فرشتگان]] نخست به حضور حضرت ابراهیم آمدند و ناشناس مهمان او شدند. در اثناء میهمانی، [[مأموریت]] خویش را به عرض ابراهیم رسانیدند و او را به تولد [[اسحاق]] مژده دادند و به حضرت ابراهیم گفتند که [[خاندان]] لوط جز زوجهاش [[نجات]] خواهند یافت. از آنجا فرشتگان به [[شهر]] لوط رفتند و به رسم میهمانی به [[خانه]] لوط وارد شدند و خود را به او معرفی کردند و گفتند شبانه خود با خاندانت باید از این شهر بیرون شوید و به پشت سر خود ننگرید. [[تبهکاران]] شبانه دور خانه لوط را گرفتند و از او خواستند که [[جوانان]] تازه وارد را [[تسلیم]] ایشان کند. لوط [[دختران]] خود را به ایشان پیشنهاد کرد ولی ایشان نپذیرفتند. خاندان لوط با [[حضرت لوط]] هنگام [[سحر]] از شهر بیرون آمدند. در اثناء راه، زوجة لوط که از جمله [[مؤمنان]] نبود پشت سر نگریست و دچار عذاب شد و بقیه خاندان لوط نجات یافتند (نام زوجة لوط را والهه، ضبط کردهاند). [[شهر]] به امر [[حق]] واژگون شد و سنگهای سجیل نشانه دار از [[آسمان]] فرو ریخت و آن قوم [[ستمکار]] را از میان برد. در [[قرآن]] از [[شهر سدوم]] نامی برده نشده ولی در [[سوره نجم]] و [[توبه]] و حافه بر شهرهای ویران شده عنوان [[مؤتفکه]] و [[مؤتفکات]] اطلاق گردیده و گویا مؤتفکه مأخوذ از لفظ [[عبری]] «مهپکا» باشد که معنی آن با معنی مؤتفکه نزدیک بلکه مطابق است<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص ۵۴۱-۵۴۲.</ref>. | ||
==قصه لوط در [[تورات]]== | ==قصه لوط در [[تورات]]== | ||
به موجب تورات، لوط پسر هاران و [[برادر]] زاده حضرت ابراهیم بود و با [[حضرت ابراهیم]] از اورکلده بیرون آمد و با وی به [[کنعان]] و [[مصر]] [[سفر]] کرد. پس از بازگشت از مصر چون میان شبانان وی و شبانان حضرت ابراهیم[[جنگ]] و [[خصومت]] به وقوع میپیوست، [[لوط]] از حضرت ابراهیم جدا شد کمی بعد به دست مهاجمین [[اسیر]] گردید و او را حضرت ابراهیم از [[اسارت]] [[نجات]] بخشید. [[مردم]] [[شهر سدوم]] و چند قصبه دیگر به [[گناهان]] [[آلوده]] شدند و هر چند آنان را لوط [[نصیحت]] کرد سودمند نیفتاد. [[فرشتگان]] مأمور عذاب، نخست به حضور ابراهیم آمدند و آنگاه به نزد لوط رفتند. [[زن]] لوط [[تبهکاران]] را از آمدن میهمانان با خبر ساخت و آنان خواستار اجرای [[عادت]] مألوف خود شدند ولی [[عذاب]] بر ایشان نازل گردید و [[خاندان]] لوط به دستور فرشتگان از [[شهر]] خارج شدند و به پشت خود ننگریستند. فقط زوجة لوط به پشت سر نگریست و به ستون نمک مبدل شد. لوط با [[دختران]] خود به [[کوه]] [[موآب]] [[پناهنده]] گردید. [[تورات]] راجع به آمیزش لوط با دختران خود داستانی دارد اما در [[تورات]]، لوط سمت [[پیغمبری]] ندارد و در [[قرآن مجید]] لوط در عداد [[انبیاء]] شمرده شده است. | به موجب تورات، لوط پسر هاران و [[برادر]] زاده حضرت ابراهیم بود و با [[حضرت ابراهیم]] از اورکلده بیرون آمد و با وی به [[کنعان]] و [[مصر]] [[سفر]] کرد. پس از بازگشت از مصر چون میان شبانان وی و شبانان حضرت ابراهیم[[جنگ]] و [[خصومت]] به وقوع میپیوست، [[لوط]] از حضرت ابراهیم جدا شد کمی بعد به دست مهاجمین [[اسیر]] گردید و او را حضرت ابراهیم از [[اسارت]] [[نجات]] بخشید. [[مردم]] [[شهر سدوم]] و چند قصبه دیگر به [[گناهان]] [[آلوده]] شدند و هر چند آنان را لوط [[نصیحت]] کرد سودمند نیفتاد. [[فرشتگان]] مأمور عذاب، نخست به حضور ابراهیم آمدند و آنگاه به نزد لوط رفتند. [[زن]] لوط [[تبهکاران]] را از آمدن میهمانان با خبر ساخت و آنان خواستار اجرای [[عادت]] مألوف خود شدند ولی [[عذاب]] بر ایشان نازل گردید و [[خاندان]] لوط به دستور فرشتگان از [[شهر]] خارج شدند و به پشت خود ننگریستند. فقط زوجة لوط به پشت سر نگریست و به ستون نمک مبدل شد. لوط با [[دختران]] خود به [[کوه]] [[موآب]] [[پناهنده]] گردید. [[تورات]] راجع به آمیزش لوط با دختران خود داستانی دارد اما در [[تورات]]، لوط سمت [[پیغمبری]] ندارد و در [[قرآن مجید]] لوط در عداد [[انبیاء]] شمرده شده است. | ||
قصه لوط در کتاب وصیتنامه ابراهیم نیز موجود است و بیان آن کتاب با بیان [[قرآن]] نزدیکتر میباشد | قصه لوط در کتاب وصیتنامه ابراهیم نیز موجود است و بیان آن کتاب با بیان [[قرآن]] نزدیکتر میباشد<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص۵۴۲.</ref>. | ||
==داستان لوط در نظر ارباب [[قصص اسلامی]]== | ==داستان لوط در نظر ارباب [[قصص اسلامی]]== | ||
ارباب قصص اسلامی منجمله [[طبری]] از کتب [[یهود]] استفاده کردهاند و قصه لوط را تفصیلاتی دادهاند. از آن جمله گناهان و زشتکاریهای [[قوم لوط]] را شماره کردهاند و از فرشتگان [[مأمور]] غذاب نام بردهاند. نام زوجة لوط و دختران او را ذکر کردهاند و گفتهاند علت اینکه [[زن]] لوط به ستون نمک مبدل شده آن بوده است که وی به عنوان گرفتن نمک به خانههای تبهکاران رفته و آنان را از میهمان داری لوط باخبر ساخته است (این مطلب در مدراشها گادول باب ۱۹ شماره ۴ مذکور است). | ارباب قصص اسلامی منجمله [[طبری]] از کتب [[یهود]] استفاده کردهاند و قصه لوط را تفصیلاتی دادهاند. از آن جمله گناهان و زشتکاریهای [[قوم لوط]] را شماره کردهاند و از فرشتگان [[مأمور]] غذاب نام بردهاند. نام زوجة لوط و دختران او را ذکر کردهاند و گفتهاند علت اینکه [[زن]] لوط به ستون نمک مبدل شده آن بوده است که وی به عنوان گرفتن نمک به خانههای تبهکاران رفته و آنان را از میهمان داری لوط باخبر ساخته است (این مطلب در مدراشها گادول باب ۱۹ شماره ۴ مذکور است). بعضی هم گفتهاند که زوجة لوط با افروختن چراغهای متعدد زشتکاران را با خبر ساخته است. | ||
بعضی هم گفتهاند که زوجة لوط با افروختن چراغهای متعدد زشتکاران را با خبر ساخته است. | |||
به هر حال [[عمل زشت]] [[قوم لوط]] که لواط باشد در نقاط دیگر [[مشرق]] منجمله [[ایران]] معمول گردیده و [[لوط]] و لوطی و الواط و کلمات مشابه دیگر بر سر زبانها افتاده است. | به هر حال [[عمل زشت]] [[قوم لوط]] که لواط باشد در نقاط دیگر [[مشرق]] منجمله [[ایران]] معمول گردیده و [[لوط]] و لوطی و الواط و کلمات مشابه دیگر بر سر زبانها افتاده است. | ||
خط ۱۸: | خط ۲۱: | ||
لوط در [[زبان عبری]] به معنی [[پوشش]] است و لوت با تاء منقوط در [[زبان فارسی]] بنا بر نقل [[برهان]] [[قاطع]] با واو معروف به معنی برهنه و عریان است و به معنی امرد، هم آمده و با واو مجهول به معنی غذای لذیذ است. کویر کرمان و [[خراسان]] را نیز به مناسبت خالی بودن از [[گیاه]] و درخت کویر لوت نامیدهاند. | لوط در [[زبان عبری]] به معنی [[پوشش]] است و لوت با تاء منقوط در [[زبان فارسی]] بنا بر نقل [[برهان]] [[قاطع]] با واو معروف به معنی برهنه و عریان است و به معنی امرد، هم آمده و با واو مجهول به معنی غذای لذیذ است. کویر کرمان و [[خراسان]] را نیز به مناسبت خالی بودن از [[گیاه]] و درخت کویر لوت نامیدهاند. | ||
بعضی اشکانیان را که از نزدیکی کویر لوت ناحیه پارت برخاستهاند اشتباها با قوم لوط یکی پنداشتهاند ولی این [[عقیده]] درست نیست زیرا [[تورات]] مسلما پیش از اشکانیان تدوین شده است و به علاوه اشکانیان از این [[عادت]] [[زشت]] مبری بودهاند و گویا این [[فساد]] از سواحل [[مدیترانه]] به سایر نقاط [[جهان]] سرایت کرده باشد و بر حسب اوضاع و احوال چنین عادتی با دریا نوردان و کشتیرانان مناسب مینماید بنابراین [[حدس]] نامبرده صرفا ناشی از [[قرابت]] لفظی لوط با لوت است | بعضی اشکانیان را که از نزدیکی کویر لوت ناحیه پارت برخاستهاند اشتباها با قوم لوط یکی پنداشتهاند ولی این [[عقیده]] درست نیست زیرا [[تورات]] مسلما پیش از اشکانیان تدوین شده است و به علاوه اشکانیان از این [[عادت]] [[زشت]] مبری بودهاند و گویا این [[فساد]] از سواحل [[مدیترانه]] به سایر نقاط [[جهان]] سرایت کرده باشد و بر حسب اوضاع و احوال چنین عادتی با دریا نوردان و کشتیرانان مناسب مینماید بنابراین [[حدس]] نامبرده صرفا ناشی از [[قرابت]] لفظی لوط با لوت است<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص۵۴۲-۵۴۳.</ref>. | ||
==تعبیر [[عذاب]]== | ==تعبیر [[عذاب]]== | ||
به نظر میرسد که ویرانی [[شهر]] لوط و خرابی بسیاری از بلاد دیگر که به ناگهان اتفاق افتاده و از این نوع خرابی در [[قرآن مجید]] تحت عنوان صیهه و [[صاعقه]] و ظله یاد شده، نتیجه اشتعال گازهای نفتی بوده که در این [[سرزمینها]] وجود داشته است. آنگاه که [[مردم]] [[فاسد]] میشدند و [[تبهکاری]] در پیش میگرفتند از جهتی برای رفع خطرات طبیعی در [[مقام]] [[تدبیر]] و چاره جوئی نبودند و از جانب دیگر به [[فرمان]] [[حق]]، [[بلایای طبیعی]] که در زیرزمین [[نهان]] بود به صورت آتشفشان یا احتراق نفت و گازهای دیگر خود نمائی میکرد و بساط [[نخوت]] و تبهکاری [[اقوام]] فاسد را از [[زمین]] برمیچید تا [[صالحان]] [[جانشین]] طالحان شوند و دامن [[عدالت]] و داد بگسترند و از نعم [[الهی]] بهرهمند گردند | به نظر میرسد که ویرانی [[شهر]] لوط و خرابی بسیاری از بلاد دیگر که به ناگهان اتفاق افتاده و از این نوع خرابی در [[قرآن مجید]] تحت عنوان صیهه و [[صاعقه]] و ظله یاد شده، نتیجه اشتعال گازهای نفتی بوده که در این [[سرزمینها]] وجود داشته است. آنگاه که [[مردم]] [[فاسد]] میشدند و [[تبهکاری]] در پیش میگرفتند از جهتی برای رفع خطرات طبیعی در [[مقام]] [[تدبیر]] و چاره جوئی نبودند و از جانب دیگر به [[فرمان]] [[حق]]، [[بلایای طبیعی]] که در زیرزمین [[نهان]] بود به صورت آتشفشان یا احتراق نفت و گازهای دیگر خود نمائی میکرد و بساط [[نخوت]] و تبهکاری [[اقوام]] فاسد را از [[زمین]] برمیچید تا [[صالحان]] [[جانشین]] طالحان شوند و دامن [[عدالت]] و داد بگسترند و از نعم [[الهی]] بهرهمند گردند<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص۵۴۳-۵۴۴.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
# [[پرونده:IM010214.jpg|22px]] [[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|'''اعلام قرآن''']] | # [[پرونده:IM010214.jpg|22px]] [[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|'''اعلام قرآن''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:حضرت لوط]] |