عبدالله بن ابییعفور عبدی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == ابومحمد عبدالله بن ابی یعفور عبدی کوفی از اصحاب و یاران امام صادق{{ع}}<ref>رجال البرقی، ص۲۲؛ رجال الطوسی، ص۲۲۳ و ۲۶۴.</ref> بوده و از آن حضرت روایت ن...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام صادق| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
[[ابومحمد عبدالله بن ابی یعفور عبدی کوفی]] از [[اصحاب]] و [[یاران]] [[امام صادق]]{{ع}}<ref>رجال البرقی، ص۲۲؛ رجال الطوسی، ص۲۲۳ و ۲۶۴.</ref> بوده و از آن [[حضرت]] [[روایت]] نقل کرده است.<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۱۳۱ و ۳۰۵.</ref> از برادرش [[عبدالکریم بن ابییعفور|عبدالکریم]] و [[ابوالصامت]] نیز روایت نقل کرده است.<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۰۲.</ref> روایتگرانی چون [[علاء بن رزین]]<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۶۷.</ref> و [[حبیب خثعمی]]<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۳۰۷ و ۴۶۲.</ref> به [[نقل روایت]] او پرداختهاند. مورد [[تکریم]] و [[احترام]] [[امام صادق]]{{ع}} بود<ref>رجال النجاشی، ج۲، ص۷.</ref> و به فرموده امام صادق، او تنها کسی بود که [[وصیت]] و سفارش [[امام]] را پذیرفت و [[فرمان]] او را گردن نهاد.<ref>رجال ابن داود، ص۱۹۷.</ref> او به گونهای بود که از حواریان امام صادق{{ع}}<ref>خلاصة الاقوال، ص۱۰۷.</ref> و [[شیعیان]] [[خالص]] [[اهل بیت]]{{ع}}<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۶۶.</ref> به شمار میرفت. | [[ابومحمد عبدالله بن ابی یعفور عبدی کوفی]] از [[اصحاب]] و [[یاران]] [[امام صادق]]{{ع}}<ref>رجال البرقی، ص۲۲؛ رجال الطوسی، ص۲۲۳ و ۲۶۴.</ref> بوده و از آن [[حضرت]] [[روایت]] نقل کرده است.<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۱۳۱ و ۳۰۵.</ref> از برادرش [[عبدالکریم بن ابییعفور|عبدالکریم]] و [[ابوالصامت]] نیز روایت نقل کرده است.<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۰۲.</ref> روایتگرانی چون [[علاء بن رزین]]<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۶۷.</ref> و [[حبیب خثعمی]]<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۳۰۷ و ۴۶۲.</ref> به [[نقل روایت]] او پرداختهاند. مورد [[تکریم]] و [[احترام]] [[امام صادق]]{{ع}} بود<ref>رجال النجاشی، ج۲، ص۷.</ref> و به فرموده امام صادق، او تنها کسی بود که [[وصیت]] و سفارش [[امام]] را پذیرفت و [[فرمان]] او را گردن نهاد.<ref>رجال ابن داود، ص۱۹۷.</ref> او به گونهای بود که از حواریان امام صادق{{ع}}<ref>خلاصة الاقوال، ص۱۰۷.</ref> و [[شیعیان]] [[خالص]] [[اهل بیت]]{{ع}}<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۶۶.</ref> به شمار میرفت. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب امام صادق]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۶
آشنایی اجمالی
ابومحمد عبدالله بن ابی یعفور عبدی کوفی از اصحاب و یاران امام صادق(ع)[۱] بوده و از آن حضرت روایت نقل کرده است.[۲] از برادرش عبدالکریم و ابوالصامت نیز روایت نقل کرده است.[۳] روایتگرانی چون علاء بن رزین[۴] و حبیب خثعمی[۵] به نقل روایت او پرداختهاند. مورد تکریم و احترام امام صادق(ع) بود[۶] و به فرموده امام صادق، او تنها کسی بود که وصیت و سفارش امام را پذیرفت و فرمان او را گردن نهاد.[۷] او به گونهای بود که از حواریان امام صادق(ع)[۸] و شیعیان خالص اهل بیت(ع)[۹] به شمار میرفت.
از قاریان شهر کوفه بود و در مسجد کوفه قرائت میکرد.[۱۰] شیخ مفید او را در زمره فقیهان و پیشوایان دینی دانسته است که حلال و حرام و احکام از آنان گرفته میشد.[۱۱] به نزد امامیه، جلیلالقدر بود. رجال شناسان نیز او را محدثی ثقه و مورد اعتماد دانستهاند.[۱۲] او به دوران حیات امام صادق(ع) و در سال طاعون یعنی سال ۱۳۱ه درگذشت.[۱۳] از او کتاب الحدیث بر جای مانده[۱۴] که گروهی از جمله ثابت بن شریح آن را روایت کردهاند.[۱۵].[۱۶]
جستارهای وابسته
- عبدالکریم بن ابییعفور (برادر)
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱
پانویس
- ↑ رجال البرقی، ص۲۲؛ رجال الطوسی، ص۲۲۳ و ۲۶۴.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۱۳۱ و ۳۰۵.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۰۲.
- ↑ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۶۷.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۳۰۷ و ۴۶۲.
- ↑ رجال النجاشی، ج۲، ص۷.
- ↑ رجال ابن داود، ص۱۹۷.
- ↑ خلاصة الاقوال، ص۱۰۷.
- ↑ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۶۶.
- ↑ رجال النجاشی، ج۲، ص۷.
- ↑ الرد علی اهل العدد و الرؤیه، ج۹، ص۲۵ و ۳۷.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۹۶.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۲۴۶؛ تاریخ الاسلام، ج۸، ص۳۳۲.
- ↑ الذریعه، ج۶، ص۳۴۴.
- ↑ رجال النجاشی، ج۲، ص۷.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۴۸۰.