تربیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۴: خط ۳۴:
اصل به معنای بنیاد و پایه در مفاهیم تربیتی عبارت از مفاهیم، نظریه‌ها و قواعد نسبتاً کلی است که در بیشتر موارد [[صادق]] است و باید راهنمای مربیان و اولیای [[فرهنگ]] در همه [[اعمال]] [[تربیتی]] باشد. در زمینه مسائل [[تربیتی]] [[خانواده]] به برخی از اصول اشاره شده است که عبارت‌اند از: اصل کنترل و [[هدایت]]؛ اصل [[تقوا]]؛ اصل [[تذکر]]؛ اصل [[زهد]]؛ اصل بازگشت یا تغییر [[رفتار]]؛ اصل [[عزت]]؛ اصل [[توکل]]؛ اصل [[اعتدال]]؛ اصل تدرج و تمکّن و اصل تسهیل و تیسیر<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۹۴ ـ ۱۰۲؛ [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص۱۵۱ ـ ۱۵۷.</ref>.
اصل به معنای بنیاد و پایه در مفاهیم تربیتی عبارت از مفاهیم، نظریه‌ها و قواعد نسبتاً کلی است که در بیشتر موارد [[صادق]] است و باید راهنمای مربیان و اولیای [[فرهنگ]] در همه [[اعمال]] [[تربیتی]] باشد. در زمینه مسائل [[تربیتی]] [[خانواده]] به برخی از اصول اشاره شده است که عبارت‌اند از: اصل کنترل و [[هدایت]]؛ اصل [[تقوا]]؛ اصل [[تذکر]]؛ اصل [[زهد]]؛ اصل بازگشت یا تغییر [[رفتار]]؛ اصل [[عزت]]؛ اصل [[توکل]]؛ اصل [[اعتدال]]؛ اصل تدرج و تمکّن و اصل تسهیل و تیسیر<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۹۴ ـ ۱۰۲؛ [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص۱۵۱ ـ ۱۵۷.</ref>.


==[[روش‌های تربیتی]]==
== روش‌های تربیتی ==
{{اصلی|روش‌های تربیتی}}
روش‌های تربیتی، دستورهای جزئی است که مبتنی بر اصول‌اند و در واقع، شیوه‌های عملی انجام عمل [[تربیتی]] به شمار می‌آیند. برخی از روش‌های تربیتی عبارت‌اند از: روش [[الگوگیری]]؛ روش [[محبت]]؛ روش [[تشویق]] و [[تنبیه]]؛ روش [[توبه]]؛ روش تفضل (نه استحقاق [[بنده]])؛ روش [[تبشیر]]؛ روش [[نیکی]] در برابر بدی؛ روش تأخیر در [[کیفر]]؛ روش [[موعظه]]؛ روش یادآوری [[نعمت]]؛ روش شناساندن [[حمد]] و [[ستایش]]؛ روش ابراز توانایی‌ها؛ روش [[حسن ظن]]؛ روش عذرپذیری؛ روش عیب‌‌پوشی؛ روش [[رفق و مدارا]] و روش کم شمردن خوبی‌ها و زیاد شمردن بدی‌ها<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۱۰۲ ـ ۱۱۷؛ [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)| سیره نبوی ج۴]]، ص ۱۶۰.</ref>.
 
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}

نسخهٔ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۰

تربیت به معنای پروردن و پرورانیدن و تهذیب است. تربیت یعنی برانگیختن و پرورش استعدادها و قوای گوناگون انسان برای رسیدن به کمال. تعلیم و تربیت پایه همه کمالات انسانی است و هیچ انسانی بدون آگاهی و معرفت و تربیت صحیح به هیچ کمالی نمی‌رسد.

معناشناسی

معنای لغوی

واژه «تربیت» در لغت، به معنای رشد، نمو، زیاد شدن و افزایش یافتن و اصلاح چیزی آمده است. ابن منظور در لسان العرب می‌گوید: تربیت از ربو، به معنای زیادتی، رشد، نمو و نگه‎داری می‌باشد[۱]. راغب اصفهانی تربیت را، تغییر تدریجی امری، به گونه‌ای که آن چیز به حد تمام برسد، می‎داند[۲].[۳]

در تفاوت بین تعلیم و تربیت می‌توان گفت "تربیت" معنایی دامنه‌دار و گسترده دارد، در حالی که واژه "تعلیم" از نظر مدلول، جزئی از تربیت یا وسیله‌ای از وسایل آن است. تربیت یعنی برانگیختن و پرورش استعدادها و قوای گوناگون انسان که باید با کوشش خود متربّی نیز توأم گردد تا به منتهای کمال خود برسد. تعلیم با مفهوم محدود آن عبارت است از تلقین و ایصال و انتقال معلومات به اذهان شاگردان[۴]، بر این اساس اگر تربیت به صورت مطلق و به تنهایی به کار رود مفهوم تعلیم را نیز در برمی‌گیرد؛ اما وقتی با تعلیم همراه گردد معنای آن محدود و متمایز می‌شود، به هر روی، عطف تعلیم و تربیت بر این نکته دلالت می‌کند که تحقّق هریک از این دو و سودمند بودن آن برای بشر، منوط به تحقّق دیگری است، از همین‌رو در حوزه معنایی علم در قرآن، از سویی حلم را دربرمی‌گیرد و از سوی دیگر با واژه‌هایی نظیر معرفت، فقه، حکمت و شعور مرتبط می‌شود[۵].

معنای اصطلاحی

تربیت در اصطلاح، تعریف واحدی ندارد، بلکه دانشمندان، هر کدام بر اساس دیدگاه خود در باب هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، معرفت‌شناسی و به طور کلی فلسفه تربیتی خویش، تعریفی از تربیت ارائه داده‎اند. شهید مطهری تربیت را پرورش استعدادهای درونی بالقوه و به فعلیت رساندن آن دانسته است[۶]. برخی دیگر، تربیت را پرورش استعدادهای مادی و معنوی و هدایت آن به سوی کمالاتی که خداوند در وجود آدمی قرار داده، تعریف کرده‌اند[۷]. تعریف نسبتاً جامع و کامل تربیت، چنین است: «فرایند کمک و یاری‎رسانی به متربی برای ایجاد تغییر تدریجی در گستره، زمان، در یکی از ساحت‎های بدنی، ذهنی، روحی و رفتاری که به واسطه عامل انسانی دیگر به منظور دست‎یابی وی به کمال انسانی و شکوفاسازی استعدادهای او یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتارهای اوست»[۸].

هر چند تعریف اخیر از تربیت، نسبت به دو تعریف پیشین، جامع‌تر بوده و به جنبه‌های گوناگون تربیت توجه کرده است، ولی چون به اراده و تصمیم متربی تصریح نشده و همچنین فرایند تربیت را در مقام اجرا به یکی از ساحت‌های آن منوط کرده است، از این رو با نظر به آیات و یافته‌های اندیشمندان مسلمان می‌توان گفت تربیت عبارت است از: «فرایند منظم و هدفمندی که به منظور فراهم ساختن زمینه رشد همه جانبه متربی در ساحت‎های مختلف انجام می‌گیرد؛ به گونه‌ای که خود وی با اراده و اختیار خویش در مسیر تکامل مادی و معنوی گام بردارد و به هدف نهایی که همان تقرب به خداست، نائل گردد».

ویژگی‌های این تعریف عبارت است از اینکه: اولاً، تربیت به این معنا می‌تواند به صورت مستقیم و غیر مستقیم، رسمی و غیر رسمی و به شیوه‌های مختلف اجرا شود که روش آن، عمدتاً بر اساس مبانی، اهداف، اصول، امکانات و ابزار موجود، تعیین می‌گردد؛ ثانیاً، فرایند تربیت به همه ابعاد وجودی متربّی توجه دارد، نه به بُعد خاصی از وی؛ ثالثاً، تربیت باید دارای برنامه‌ریزی و نظم و قانون باشد تا فعالیت‎های تربیت، به نتیجه مطلوب برسد؛ رابعاً، حصول چنین چیزی نمی‎تواند دفعی باشد؛ بلکه فرایند تربیت نیازمند زمان نسبتاً طولانی است و تدریجاً به سامان می‌رسد. خامساً: متربی باید استعدادهای لازم برای تربیت‌پذیری را داشته باشد، و گرنه تلاش و فعالیت مربی، مؤثر نخواهد بود. افزون بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق می‌شود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد[۹].

تربیت در آیات و روایات

ماده «ربب» یا «ربو» در قرآن به شکل‎های فراوان دیگر در آیات مختلف به کار رفته که در اغلب آنها به معنای ربوبیت تکوینی و تشریعی[۱۰] و زیادت و فزونی در امور مادی[۱۱] می‌باشد. در تمام قرآن دو مورد به معنای تربیت انسان آمده است: یکی به شکل فعل ماضی: ﴿رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا[۱۲]. دوم، در قالب فعل جحد: ﴿قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ[۱۳].

تربیت، به همین هیئت، به معنای تربیت روحی و معنوی انسان در روایات بسیاری به کار رفته است. از جمله امام زین العابدین(ع) در صحیفه سجادیه با زبان دعا عرض می‌کند: «وَ أَعِنِّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ‌، وَ بِرِّهِمْ»؛ «[پروردگارا] مرا یاری فرما که فرزندانم را بپرورم و ادب نمایم و به آنان مهربانی کنم»[۱۴].

امام علی(ع) در ستایش انصار می‌فرماید: «هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ»؛ «به خدا آنان (انصار)، اسلام را پروراندند، چنان که کره اسب از شیر گرفته را پرورش می‌دهند»[۱۵]. در روایت اول تربیت به معنای تربیت معنوی انسان و در روایت دوم تربیت به معنای مطلق پرورش، اعم از مادی و معنوی و انسان و غیر انسان به کار رفته است؛ چراکه در مورد اسلام رشد و نمو معنوی و در مورد دوم (کره اسب) پرورش مادی و جسمی مراد است؛ یعنی انصار پیامبر(ص) کسانی بودند که با تلاش و جهاد و مبارزه‎شان، زمینه رشد و پیشرفت اسلام را فراهم ساختند[۱۶].

تعلیم و تربیت یکی از فلسفه‌های بعثت

تعلیم و تربیت پایه همه کمالات انسانی است؛ و هیچ انسانی بدون آگاهی و معرفت و تربیت صحیح به هیچ کمالی نمی‌رسد. البتّه برای رسیدن به هر نوع کمالی لازم است انسان علاوه بر شناخت توانایی‌های خود آنها را در جهت هدف خاص خویش قرار دهد و از هدر رفتن آنها جلوگیری کند. منظور از تربیت، هدفمند کردن توانایی‌های جسم و روح و متمرکز کردن در جهت و هدفی است که موجب کمال و سعادت انسان است. هدف از خلقت انسان عبادت و بندگی خداوند متعال است. پس باید تعلیم و تربیت او نیز دور این محور بچرخد. انسان باید بداند که دوری از آن موجب تباهی و تیره روزی اوست و چون این امر اهمیّت فراوانی دارد و ممکن است انسان به خاطر عدم تعلیم و تربیت درست از راهِ بندگی و عبادت خداوند متعال منحرف گردد؛ خداوند متعال پیامبرانش را پی در پی به سوی بندگانش گسیل داشته تا آنان را از دشواری‌ها و مشکلات این راه آگاه سازند، اسباب لازم برای رسیدن به اوج کمال انسانی را به او یاد آوری کنند و شیوه‌های تربیت و تزکیه نفس را به او بیاموزند. تا او با رام کردن نفس خویش و قرار دادن آن در مسیر هدف انسانی‌اش، به سوی آینده‌ای روشن در حرکت باشد. خدای تعالی می‌فرماید: ﴿هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّيِّنَ رَسُولًا مِّنهُمْ يَتْلُواْ عَلَيهِمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين[۱۷]، ﴿رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنهُمْ يَتْلُواْ عَلَيهِمْ ءَايَاتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الحَكِيمُ[۱۸]. هرچند این آیات درباره پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل شده، اما روشن است این امر اختصاص به ایشان ندارد و در مورد همه پیامبران و رسولان الهی صادق است و شکّی نیست که یکی از وظایف مهمّ همه آنها تعلیم و تربیت بوده است[۱۹].

اصول تربیتی

اصل به معنای بنیاد و پایه در مفاهیم تربیتی عبارت از مفاهیم، نظریه‌ها و قواعد نسبتاً کلی است که در بیشتر موارد صادق است و باید راهنمای مربیان و اولیای فرهنگ در همه اعمال تربیتی باشد. در زمینه مسائل تربیتی خانواده به برخی از اصول اشاره شده است که عبارت‌اند از: اصل کنترل و هدایت؛ اصل تقوا؛ اصل تذکر؛ اصل زهد؛ اصل بازگشت یا تغییر رفتار؛ اصل عزت؛ اصل توکل؛ اصل اعتدال؛ اصل تدرج و تمکّن و اصل تسهیل و تیسیر[۲۰].

روش‌های تربیتی

روش‌های تربیتی، دستورهای جزئی است که مبتنی بر اصول‌اند و در واقع، شیوه‌های عملی انجام عمل تربیتی به شمار می‌آیند. برخی از روش‌های تربیتی عبارت‌اند از: روش الگوگیری؛ روش محبت؛ روش تشویق و تنبیه؛ روش توبه؛ روش تفضل (نه استحقاق بنده)؛ روش تبشیر؛ روش نیکی در برابر بدی؛ روش تأخیر در کیفر؛ روش موعظه؛ روش یادآوری نعمت؛ روش شناساندن حمد و ستایش؛ روش ابراز توانایی‌ها؛ روش حسن ظن؛ روش عذرپذیری؛ روش عیب‌‌پوشی؛ روش رفق و مدارا و روش کم شمردن خوبی‌ها و زیاد شمردن بدی‌ها[۲۱].

منابع

پانویس

  1. لسان العرب (ماده ربو).
  2. المفردات فی غرایب القرآن، (ماده رب).
  3. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲؛ کریمی، محمود، تعلیم و تربیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷، ص ۶۴۹.
  4. اسلام و تعلیم و تربیت، ص‌۱۵.
  5. کریمی، محمود، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷، ص ۶۴۹.
  6. تعلیم و تربیت در اسلام، ص۶.
  7. پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، ص۱۱.
  8. فقه تربیتی، ج۱، ص۲۸.
  9. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۶.
  10. مواردی که این ماده درباره خدای تعالی به کار رفته نظیر: ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ، ﴿رَبِّي وَرَبُّكُمْ، ﴿رَبَّنَا....
  11. مواردی که ماده مذکور در مورد ربا به کار رفته است، مانند: ﴿مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ، ﴿رَبْوَةٍ، ﴿رِبَا....
  12. «پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
  13. «(فرعون) گفت: آیا در کودکی تو را نزد خود نپروردیم و سال‌هایی از عمرت را نزد ما نگذراندی؟» سوره شعراء، آیه ۱۸.
  14. صحیفه سجادیه، ص۱۳۸.
  15. نهج البلاغه، حکمت ۴۶۵.
  16. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲.
  17. اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره جمعه، آیه:۲.
  18. پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.
  19. محمد بیابانی اسکوئی، نبوت، ص۱۰۷.
  20. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۹۴ ـ ۱۰۲؛ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۱۵۱ ـ ۱۵۷.
  21. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۲ ـ ۱۱۷؛ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص ۱۶۰.