←پانویس
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
(←پانویس) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، به [[خواری]] ابدی درخواهند لغزید<ref>{{متن قرآن|ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref> و تا ابد به [[لعنت خدا]] و پیامبرانش دچار خواهند بود<ref>{{متن قرآن| وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَّا يُؤْمِنُونَ }}؛ سوره بقره، آیه ۸۸؛ {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا }}؛ سوره نساء، آیه ۵۲؛ {{متن قرآن| لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ }}؛ سوره مائده، آیه ۷۸.</ref>. [[عذاب]] [[دنیا]] و [[آخرت]] بر آنان فرود میآید<ref>{{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۵۶.</ref> و سرگذشت این [[قوم]]، پیوسته، عبرتی است برای پرهیزگاران<ref>{{متن قرآن| فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ }}؛ | سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، به [[خواری]] ابدی درخواهند لغزید<ref>{{متن قرآن|ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref> و تا ابد به [[لعنت خدا]] و پیامبرانش دچار خواهند بود<ref>{{متن قرآن| وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَّا يُؤْمِنُونَ }}؛ سوره بقره، آیه ۸۸؛ {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا }}؛ سوره نساء، آیه ۵۲؛ {{متن قرآن| لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ }}؛ سوره مائده، آیه ۷۸.</ref>. [[عذاب]] [[دنیا]] و [[آخرت]] بر آنان فرود میآید<ref>{{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۵۶.</ref> و سرگذشت این [[قوم]]، پیوسته، عبرتی است برای پرهیزگاران<ref>{{متن قرآن| فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ }}؛ | ||
سوره بقره، آیه ۶۶.</ref>. با این همه، میان [[یهودیان]]، [[مؤمنان]] و صالحانی را نیز میتوان یافت که [[قرآن]] از آنان گاه با عنوان "[[صالحان]] [[قوم یهود]]" یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}؛ سوره بقره، آیه ۶۲؛ {{متن قرآن|ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۱۱۲؛ {{متن قرآن|وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۹؛ {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}، آیه ۱۶۸ و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ}}، آیه ۱۷۰؛ {{متن قرآن|وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ}}؛ سوره صافات، آیه ۱۱۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 264.</ref>. | سوره بقره، آیه ۶۶.</ref>. با این همه، میان [[یهودیان]]، [[مؤمنان]] و صالحانی را نیز میتوان یافت که [[قرآن]] از آنان گاه با عنوان "[[صالحان]] [[قوم یهود]]" یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}؛ سوره بقره، آیه ۶۲؛ {{متن قرآن|ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۱۱۲؛ {{متن قرآن|وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۹؛ {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}، آیه ۱۶۸ و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ}}، آیه ۱۷۰؛ {{متن قرآن|وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ}}؛ سوره صافات، آیه ۱۱۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 264.</ref>. | ||
==پانویس== | ==[[یهود]] در [[جزیرة العرب]]== | ||
در مورد ورود یهود به جزیرة العرب اختلافاتی فراوانی است. [[یهودیان]] بیشتر در [[حجاز]] یعنی شهرهای «یثرب، [[تیماء]]، [[خیبر]]» و نیز در «[[یمن]]» [[زندگی]] میکردند. تعدادی از [[مردم]] «[[حیره]]» و «[[غسان]]» نیز به این [[دین]] گرویده بودند. شایان یادآوری است یهودیان یاد شده از آرامیان و [[عربان]] نو [[یهودی]] بودهاند، نه از [[نژاد]] [[اسرائیل]] فرزند ابراهیم{{ع}}. | |||
یهودیان یثرب تا مقارن [[ظهور اسلام]] از [[قدرت]] قابل توجهی برخوردار بودند، ولی پس از آنکه [[قبایل]] مختلف آنان علیه [[رسول خدا]]{{صل}} [[توطئه]] کرده و [[پیمان شکنی]] کردند، از [[مدینه]] [[اخراج]] و یا به [[قتل]] رسیدند. بقایای یهودیان نیز در دوران [[خلیفه دوم]] به کلی از [[عربستان]] اخراج شدند. گفتنی است که یهودیان نیز [[کعبه]] و [[حرم]] را بزرگ و [[محترم]] میداشتند<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه منوره، ص۳۵.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۱۰۹.</ref>. | |||
==یهودیان مدینه== | |||
«یهود» جمع است و مفرد آن «یهودی» است. به یهود، [[بنی اسرائیل]] میگفتند؛ زیرا منسوب به اسرائیل است و اسرائیل [[لقب]] [[حضرت یعقوب]] [[ابن اسحاق]]{{ع}} میباشد. و اما در اصطلاح، به [[پیروان]] [[آیین]] [[حضرت موسی]]{{ع}} که از [[پیامبران اولوالعزم]] است، «یهودی» گفته شده و ایشان را «کلیمی» هم خواندهاند. | |||
===گروههای یهودی ساکن مدینه=== | |||
وقتی از یهود مدینه سخن به میان میآید، سه [[طایفه]] عمده یهودی ساکن مدینه مراد است، که در اصل یهودی بودهاند و آنها عبارتاند از: «بنو قَینُقاع»، «[[بنو نضیر]]»، و «[[بنو قریظه]]». | |||
روشن است کسانی که [[آیین یهود]] داشتند و چه قبل از [[اسلام]] و چه در زمانی [[پیامبر]]{{صل}} در مدینه میزیستند، منحصر در سه طایفه یاد شده نبودند. افرادی از دیگر [[قبایل مدینه]] نیز پیش از اسلام [[مشرک]] بودند و به آیین یهود درآمدند و گروههای کوچکی را تشکیل دادند. | |||
از [[ادله]] غیر قابل [[انکار]] بر این ادعا، [[پیمان]] نامهای است که [[پیامبر خدا]]{{صل}} در همان ماههای نخستین ورود به مدینه، آن را با قبایل مختلف ساکن مدینه [[امضا]] کردند و اسامی تعدادی از گروههای یهودی در آن آمده است. | |||
گفتنی است، سه گروه عمده [[یهودی]] که با [[پیامبر اسلام]]{{صل}} درگیر شدند، هیچ کدام از [[امضا]] کنندگان این [[پیمان]] نبودند و اسمی از آنها در این پیمان به میان نیامده است؛ بلکه آنها بعدها، پیمانی با [[پیامبر]]{{صل}} امضا کردند. | |||
اکنون اشکالی که به برخی از [[پژوهشگران]] [[تاریخ]] وارد است، آن است که اینان وقتی به شرح سرگذشت سه [[طایفه]] یهودی معروف در [[مدینه]] میپردازند، مدعی میشوند که آن سه طایفه از [[یهود]]، پیمان خود با پیامبر{{صل}} را نقض کردند! و هیچ اشارهای به متن پیمان و مفاد پیمان نمیکنند. | |||
نکته دیگری که لازم است به آن توجه شود، مسئله [[تطهیر]] مدینه از یهود است. بعضی از [[مورخان]] تصور میکنند که آن، درباره [[غزوه بنی قریظه]] است و این جای [[تأمل]] دارد، به همان دلیلی که پیشتر اشاره شد. شاید منظور ایشان، همین سه گروه عمده باشند؛ زیرا درگیریهای [[فرهنگی]] و نظامی پیامبر{{صل}} با اینان بوده است. | |||
تا آنجا که بررسی و تحقیقات نشان میدهد، [[یهودیان]] دیگری (غیر از این سه گروه عمده) [[درگیری نظامی]] و حتی فرهنگی با پیامبر{{صل}} نداشتهاند.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۱۰۹.</ref>. | |||
===اما علت [[مهاجرت]] یهود به مدینه=== | |||
[[تاریخ نگاران]] نوشتهاند که یهودیان، در اصل [[اهل]] [[حجاز]] نبودهاند. آنان در کتب مذهبی خود خوانده بودند که [[پیامبری]] از [[سرزمین]] یثرب ظهور خواهد کرد؛ از این رو، به این سرزمین کوچ میکردند و در [[انتظار]] این ظهور بزرگ ماندند<ref>تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۸۴؛ مجمع البیان، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. تا جزو نخستین کسانی باشند که به او [[ایمان]] میآورند. | |||
مرحوم [[علامه طباطبایی]]، در [[المیزان]]، به نقل از [[تفسیر عیاشی]]، ذیل [[آیه مبارکه]] {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref> درباره چگونگی ورود و سکونت [[یهود]] در [[مدینه]]، روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده که آن حضرت فرمود: یهودیها در کتابهای خود خوانده بودند که هجرتگاه محمد، [[پیامبر خدا]]{{صل}} در میان «عیر» و «[[احد]]» خواهد بود؛ از این رو، برای یافتن آن مکان، از [[سرزمین]] خود بیرون آمده، به کوهی رسیدند که آن را «حداد» مینامیدند. گفتند «حداد» و «احد» یکی است و در همان جا متفرق شدند؛ بعضی در «[[تیما]]» [[منزل]] کردند و بعضی در «[[فدک]]» و گروهی در «[[خیبر]]». | |||
آنان که در «تیما» بودند، تصمیم گرفتند به دیدار برادرانشان بروند. در این اثنا، [[عربی]] از آنجا عبور میکرد که شترانی داشت. [[یهودیان]] شترانی از وی کرایه کردند. [[عرب]] گفت: شما را از میان «عیر» و «احد» عبور میدهم. گفتند: وقتی به آنجا رسیدی ما را [[آگاه]] کن. عرب هنگامی که به یثرب رسید، گفت آن عیر است و این احد. یهودیان پیاده شدند و گفتند: به مقصود خود رسیدیم و نیازی به شترهایت نداریم، هرجا میخواهی برو. | |||
آنان به [[برادران]] خود در فدک و خیبر نوشتند: ما محل [[موعود]] را یافتهایم. بشتابید و خود را به ما برسانید. یهودیان ساکن فدک و خیبر در پاسخ ایشان نوشتند: ما در این جا ساکن شده، اموالی فراهم کردهایم و به شما بسیار نزدیکیم. آنگاه که [[پیامبر اسلام]] ظهور کرد. بیدرنگ سوی شما خواهیم آمد. | |||
یهودیانی که به یثرب آمدند. اموالی برای خود فراهم کرده، به [[زندگی]] روزمره پرداختند. «تبع» از ماجرا [[آگاهی]] یافت و به آنان وارد [[جنگ]] شد. آنها در قلعههای خود متحصن شدند. تبع محاصرهشان کرد و امانشان داد تا نزد وی آیند. | |||
تبع به آنان گفت: من سرزمین شما را پسندیدهام و دوست دارم در میان شما باشم. گفتند: چنین چیزی امکان ندارد؛ زیرا اینجا هجرتگاه [[پیامبری]] از [[پیامبران الهی]] است و تا او [[هجرت]] نکند، کسی چنین حقی ندارد. | |||
گفت: پس من کسانی از طایفهام را در میان شما میگذارم تا آنگاه که [[پیامبر]] آمد، وی را مساعدت و [[یاری]] کنند؛ لذا دو [[قبیله]] «[[اوس]]» و «[[خزرج]]» را در میان آنها گذاشت. وقتی تبعیان زیاد شدند، بر [[یهودیان]] یثرب [[سلطه]] یافته، اموالشان را میگرفتند و یهودیان به آنان میگفتند: [[سوگند]] یاد میکنیم آنگاه که محمد{{صل}} [[مبعوث]] گردد، شما را از [[سرزمین]] خود بیرون میرانیم، لیکن وقتی [[خداوند]]، پیامبر را مبعوث کرد «[[انصار]]» به او [[ایمان]] آوردند و [[یهود]] [[کافر]] شدند. | |||
مضمون این [[روایت]] در منابع مختلف از جمله، [[سیره]] [[ابن هشام]] نقل شده است. از این روایت و روایاتی که ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ}}<ref>«آیا آنان بهترند یا قوم «تبّع» و کسانی که پیش از آنها بودند؟» سوره دخان، آیه ۳۷.</ref> آمده، استفاده میشود که ساکنان نخستین یثرب، [[یهودی]] بودهاند. | |||
دکتر [[جواد]] علی مینویسد: طبق گفته [[اخبار]]، آمدن [[اوس و خزرج]] به یثرب، بعد از رخداد سیل [[ارم]] بوده و علت آمدن آنان به این سرزمین به جهت [[فقر]] و نیاز به [[وطن]] جدید بوده است. هنگامی که آنان در یثرب فرود آمدند، هیچ توان و نیرویی نداشتند و به همین خاطر به آن چه از زمینهای موات و کم بهره به دست میآوردند، [[قناعت]] میکردند اما [[مال]]، [[ثروت]]، [[قدرت]] و [[شوکت]] از آن یهود بود. مدت طولانی به همین [[حال]] بودند تا این که [[مالک بن عجلان]] که از ایشان بود، پیش جبیله غسانی [[رئیس]] [[غسان]] رفت<ref>المفصل، جواد علی، ج۶، ص۵۱۹.</ref>. | |||
اما برخی علت [[مهاجرت]] یهود به [[مدینه]] و [[حجاز]] را [[حمله]] [[بخت نصر]] به [[بیت المقدس]] میدانند. | |||
و داستانی در این مورد نقل میکنند. این داستان در منابع [[شیعی]] هم وارد شده است. | |||
صاحب [[تفسیر قمی]]، از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که حضرت فرمود: «آنگاه که [[بنی اسرائیل]] [[گناه]] را پیشه خود ساختند و [[عصیان]] [[امر پروردگار]] کردند، خداوند [[اراده]] کرد که بر ایشان کسی را مسلط کند تا [[ذلیل]] و خوارشان سازد و بکشدشان... و [[بخت نصر]] ایشان را میکشت و وارد هر [[قریه]] میشد، مردان، [[زنان]]، [[کودکان]] و هر حیوانی را میکشت. «این [[روایت]]، اشارهای به کوچ [[بنی اسرائیل]] به [[حجاز]] یا جای دیگر ندارد و برخی [[حمله]] [[رومیان]] به [[فلسطین]] و [[سلطه]] آنان بر این منطقه را علت [[مهاجرت]] [[یهود]] به شبه [[جزیره عربستان]] میدانند. اما آن چه قویتر به نظر میرسد و شواهد زیادی هم آن را [[تأیید]] میکند، علت مهاجرت یهود به [[مدینه]]، همان [[علم]] ایشان به ظهور و [[مهاجرت پیامبر]]{{صل}} به مدینه از طریق [[تعالیم]] مذهبی یهود است؛ چنانچه از متون [[تورات]] نیز استفاده میشود. | |||
همچنین روایاتی در [[بحارالانوار]] آمده که صفات [[حضرت محمد]]{{صل}} در تورات را بیان میکند؛ صفاتی که آنها تحریفش کردهاند<ref>بحار الانوار، ج۹، ص۶۵.</ref>. اما مهمتر، آیهای است از [[قرآن کریم]] که تصریح میکند یهود نسبت به [[نبی گرامی]]{{صل}} و خصوصیات آن حضرت، از طریق تعالیم تورات [[آگاهی]] داشتهاند: | |||
{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ...}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال.».. سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. | |||
این مطلب مسلم است که یهود مدینه، از طریق بشارتهای [[دینی]]، حضرت محمد{{صل}} را با مشخصات و علایم کامل و کافی میشناختند؛ چنان که قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن|يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«او را میشناسند همانگونه که فرزندانشان را میشناسند؛ و به راستی دستهای از آنان حق را دانسته پنهان میدارند» سوره بقره، آیه ۱۴۶.</ref> | |||
آنچه جنبه مذهبی [[هجرت]] یهود به مدینه را تقویت میکند، مناسب نبودن آب و هوای [[جزیرة العرب]] برای [[زندگی]] و مساعد نبودن زمینهای آن برای [[کشاورزی]] است. برای همین است که در طول [[تاریخ]]، همواره [[جمعیت]] این منطقه نسبت به سرزمینهای همجوار؛ مانند [[عراق]]، [[فلسطین]] و [[مصر]] کمتر بوده است. | |||
از منابع استفاده میشود که علت [[اسلام آوردن]] برخی از [[یهودیان]]؛ مانند [[عبدالله بن سلام]] و [[مخیریق]]، [[علم]] ایشان به ظهور [[پیامبر جدید]] بوده است و حتی اسلام آوردن [[اوس و خزرج]] به [[پیامبر]]{{صل}} و [[سبقت]] ایشان در این امر به این علت میدانند که یثربیان، سالیان دراز با [[یهود]] مجاور بودند و یهودیان گاهی در مجالس و محافل خود، سخن از [[بعثت پیامبر]] [[عربی]] به میان میآوردند. حتی یهودیان به [[بت پرستان]] یثرب میگفتند: این پیامبر عربی، [[آیین یهود]] را [[ترویج]] خواهد کرد و بساط [[بت پرستی]] را از [[جهان]] برخواهد چید. همین گفتگوها در [[روحیه]] آنها [[آمادگی]] عجیبی برای پذیرش آیینی که یهود در [[انتظار]] آن بودند، پدید آورده بود؛ به طوری که شش تن از [[خزرجیان]] در نخستین برخورد، به پیامبر{{صل}} [[ایمان]] آوردند و به یکدیگر میگفتند: این همان پیامبر است که یهود در انتظار اوست و ما باید در گرویدن به او سبقت بگیریم<ref>فروغ ابدیت، سبحانی، ج۱، ص۴۰۹.</ref>. | |||
و نیز در همین جا، در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ}}<ref>«بگو: هر که دشمن جبرئیل است» سوره بقره، آیه ۹۷.</ref> از [[ابن عباس]] نقل میکند: آنگاه که حضرت وارد [[مدینه]] شدند، این [[صوریا]] و جماعتی از یهود [[فدک]]، از حضرت درباره برخی اوصاف و خصوصیاتش پرسیدند و وقتی پاسخ شنیدند، دیدند که این خصوصیات همان است که پیشتر از طریق [[تعالیم دینی]] خود، درباره [[پیامبر آخرالزمان]] شنیده بودند و از آن [[آگاهی]] داشتند<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۵۹.</ref>. | |||
با توجه به همه آنچه گذشت، میتوان چنین نتیجه گرفت که، عمده دلیل [[مهاجرت]] یهود به مدینه، به سبب علم ایشان به ظهور و مهاجرت [[پیامبر عظیمالشأن اسلام]]{{صل}} به یثرب بوده است. بنابراین، آن چه برخی از [[پژوهشگران]]، ابراز [[عقیده]] کردهاند که جاذبههای زراعی و [[تجاری]] جنوب، موجب مهاجرت به این منطقه گردیده، محل [[تأمل]] است؛ زیرا سرزمینهای همجوار یثرب؛ مانند [[فلسطین]]، [[مصر]]، [[عراق]] و [[ایران]] از این نظر مساعدتر از [[حجاز]] بوده و [[جاذبه]] بیشتری داشتهاند.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۱۱۰.</ref>. | |||
==ذکر برخی خصوصیات [[قوم یهود]]== | |||
۱. '''[[لجاجت]]''': [[یهودیان]] با این که به خاطر ظهور [[پیامبر جدید]] به [[یثرب]] [[مهاجرت]] کردند و با آنکه به [[مشرکان]] [[وعده]] میدادند: [[پیامبر]] ظهور خواهد کرد و ما به او [[ایمان]] خواهیم آورد و به وسیله وی شما را [[خوار]] و [[زبون]] خواهیم ساخت و با آنکه بعدها نشانههایی را که در تلمود دیده بودند، در [[پیامبر اسلام]] مییافتند؛ چرا به او ایمان نیاوردند؟ و چرا اشکال تراشی نموده دست به [[تحریف تورات]] و کتب [[دینی]] خود زدند؟! | |||
در جلد پانزدهم بحار، [[روایات]] فراوانی دال بر این معنی وجود دارد که [[ابن هشام]] نیز در [[سیره]] خود، چند مورد را آورده است. | |||
با اینکه آنان هر چه میپرسیدند، پاسخ روشن و آشکار میشنیدند؛ لیکن برای این که از زیر بار [[گرایش]] به [[اسلام]] شانه خالی کنند، با لجاجت خاصی میگفتند: «بر دلهای ما پرده افتاده است»<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَا يُؤْمِنُونَ}} «و گفتند: دلهای ما در پوششی (پنهان) است؛ (چنین نیست) بلکه خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است از این رو اندک ایمان میآورند» سوره بقره، آیه ۸۸.</ref>، «ما سخنان تو را نمیفهمیم» و یا به فرموده [[آیه]] زیر وانمود کردند که گویا هیچ نمیدانند: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون فرستادهای از سوی خدا نزدشان آمد که آنچه را آنان با خود داشتند راست میشمرد، گروهی از اهل کتاب، کتاب خداوند را پس پشت افکندند گویی (چیزی) نمیدانند» سوره بقره، آیه ۱۰۱.</ref>. | |||
بنابراین، از ویژگیهای برجسته قوم یهود، لجاجت آنهاست؛ به طوری که از [[آیات قرآن کریم]] به وضوح این مطلب استفاده میشود؛ همان [[طور]] که از مضمون دو [[آیه]] کریمهای که ذکر شد و [[آیات]] ۱۴۴ و ۱۴۵ بقره، [[آل عمران]] و ۴۶ و ۴۷ [[نساء]] استفاده شود که [[یهودیان]] به [[حقانیت پیامبر]] [[اسلام]] [[علم]] داشتهاند. | |||
مثل معروف «بهانه [[بنی اسرائیلی]]» که حتی در میان [[عوام]] [[مردم]] هم مشهور است، گویای اوج اشکالی تراشی و [[بهانه جویی]] [[یهود]] است و در [[قرآن]] در [[سوره بقره]]، به نمونههایی از این بهانه جویی و اشکال تراشیها برمیخوریم؛ مانند داستان [[ذبح]] گوساله<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ * قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ * قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ * قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ * قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَا شِيَةَ فِيهَا قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان میدهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفتهای؟ گفت: به خداوند پناه میجویم که از نادانان باشم * گفتند: از پروردگارت به خاطر ما بخواه تا چگونگی آن را برای ما روشن کند. گفت: خداوند میفرماید که آن گاوی است نه پیر و نه جوان، میانسالی میان آن (دو)؛ آنچه فرمان یافتهاید بجای آورید * گفتند به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند چه رنگ است؟ گفت: او میفرماید که آن، گاوی است زرد، رنگ آن روشن است، بینندگان را شادی میبخشد * گفتند: به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما چگونگی آن را روشن گرداند، که این گاو بر ما بازشناخته نیست و ما اگر خداوند بخواهد رهیاب خواهیم بود * گفت: او میفرماید که آن، گاوی است نه رام، که زمین را شیار میزند و نه به کشت آب میدهد، تندرست است بیهیچ خالی در آن، گفتند: اکنون حقّ (جستار) را (بجای) آوردی و آن را سر بریدند و نزدیک بود که این کار را انجام ندهند» سوره بقره، آیه ۶۷-۷۱.</ref> و نیز آنجا که میگفتند: «از پروردگارت بخواه تا برای ما از آن چه از [[زمین]] میروید؛ چون سبزی و خیار و [[سیر]] و عدس و پیاز فراهم سازد» و یا آنجا که از روی [[لجاجت]] میگفتند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ}}<ref>«خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستادهای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانییی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref>. نمونههای روشنی است که دلالت بر لجاجت آنها دارد. | |||
۲. '''نژاد پرستی''': دلیل دیگری که باعث شده [[یهود]] [[دین اسلام]] را، با وجود همه [[ادله]] و [[براهین]] نپذیرد، نژاد پرستی آنان است؛ آیاتی که دلالت بر نژاد پرستی یهود دارد: | |||
#{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ}}<ref>«آیا به کسانی ننگریستهای که خویشتن را پاکیزه میانگارند» سوره نساء، آیه ۴۹.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ}}<ref>«ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم» سوره مائده، آیه ۱۸.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى}}<ref>«یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند» سوره بقره، آیه ۱۴۰.</ref>. | |||
و یا آنجا که میگفتند: چون [[پیامبر]]{{صل}} از [[فرزندان]] اسماعیل است نه از [[فرزندان]] [[هارون]]، ما به او [[ایمان]] نمیآوریم. | |||
۳. '''[[پیمانشکنی]]''': دلیل دیگر نپذیرفتن [[اسلام]] از سوی [[یهودیان]]، داشتن [[روحیه]] [[پیمان شکنی]] در آنان است. همچنان که هر سه [[طایفه]] از ایشان ([[بنو قینقاع]]، [[بنو قریظه]] و [[بنو نضیر]]) طبق احادیثی، [[پیمان]] خود با [[پیامبر]] را شکستند و آیاتی از [[قرآن]] [[گواه]] این مطلب است<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ}} «همان کسانی از ایشان که با آنان پیمان بستی سپس هر بار پیمان خود را میشکنند و پرهیزگاری نمیورزند» سوره انفال، آیه ۵۶.</ref>. | |||
ایمان نیاوردن [[یهود]] به هر دلیلی که باشد؛ نژاد پرستی، [[حسادت]]، [[لجاجت]] یا پیمان شکنی، [[خداوند تعالی]] در مورد ایشان میفرماید: {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا}}<ref>«داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند؛ داستان آن گروه که آیات خداوند را دروغ شمردند بد (داستانی) است و خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره جمعه، آیه ۵.</ref>. | |||
اما پیمان [[نامه]] [[مدینه]]؛ پیمان [[همکاری]] پیامبر{{صل}} با یهودیان [[عرب]] تبار، در قالب پیمان نامهای بود که به تعبیر برخی، اولین [[قانون اساسی]] مبتنی بر [[تعالیم اسلام]] و قرآن به شمار میرفت. [[پیامبر عظیمالشأن اسلام]]{{صل}} برای شکل دهی یک [[نظام سیاسی]] و تشکیل یک [[حکومت]]، میباید در جامعهای که براساس ارزشهای متفاوت در کنار هم [[زندگی]] میکردند، یک [[نظام]] نامهای ترتیب میداد که ضمن [[احترام]] به [[عقاید]] مذهبی مختلف، براساس یک سری اصول مشترک، با محوریت [[رهبری]] [[پیامبر]]{{صل}} در کنار هم [[زندگی]] میکردند و همه، ملزم به رعایت اصول میشدند؛ لذا [[پیامبر خدا]] با [[دعوت]] از [[نمایندگان]] ([[خبرگان]] و بزرگان) همه [[طوایف]] موجود در [[مدینه]] و با [[هماهنگی]] با آنان، [[نظام]] نامهای را ترتیب داد و آن را به امضای نمایندگان همه گروهها رسانید؛ البته میتوان گفت این نظام [[نامه]] در واقع پایهگذاری [[حکومت اسلامی]] بود؛ زیرا اصول این [[قرارداد]] براساس [[قرآن]] بود و در آن تصریح شده بود که [[مرجع]] [[اختلافات]]، [[خدا]] و [[رسول]] خداست و در امور مختلف، مرجع رسیدگی کننده [[حضرت محمد]]{{صل}} خواهد بود. | |||
بعد از آنکه پیامبر{{صل}} به گروههای موجود در مدینه، با محوریت [[اسلام]] و [[زعامت]] خویش [[نظم]] داد، با [[یهودیان]] [[بنی قینقاع]]، [[بنی نضیر]] و [[بنی قریظه]] نیز [[پیمان]] نامهای [[امضا]] کرد که مفاد آن چنین است: | |||
«به موجب این قرار داد، پیامبر با هر یک از سه گروه پیمان میبندد که هرگز به [[ضرر]] پیامبر و [[یاران]] آن حضرت گام برندارند و به وسیله زبان و دست، ضرری به او نرسانند. [[سلاح]] و مرکب در [[اختیار]] دشمنانش نگذارند. اگر به خلاف متن این قرارداد [[رفتار]] کردند، دست پیامبر در ریختن [[خون]] و ضبط [[اموال]] و [[اسیر]] کردن [[زنان]] و فرزندانشان باز خواهد بود. این قرارداد از سوی بنی قینقاع به امضای [[مخیریق]] و از سوی بنی نضیر به امضای حُیی بن اَخطب و از جانب بنی قریظه به امضای کعب ابن اسد رسیده است»<ref>فروغ ابدیت، سبحانی، ج۱، ص۴۶۶؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۱۱۰ و ۱۱۱.</ref>. | |||
این، همان پیمانی است که هر یک از گروههای [[یهود]] ([[بنو قینقاع]]، [[بنو نضیر]] و [[بنو قریظه]]) یکی پس از دیگری آن را نقض نمودند و سپس به سزای این عمل خود رسیدند. | |||
اما در باب [[تغییر قبله]]؛ انگیزه دیگر درگیری پیامبر{{صل}} با یهود، ریشه [[فرهنگی]] داشت، یعنی از مسائلی که یهود از آن بهرهبرداری [[سوء]] فرهنگی بر ضد [[اسلام]] میکردند، نمازگزاردن [[پیامبر]] و [[مسلمانان]] به سوی [[بیت المقدس]] بود و این موضوع موجب [[طعنه]] زدن [[یهود]] شده بود، تا آنجا که میگفتند: محمد [[قبله]] نداشت تا آنکه ما بر او یاد دادیم! یا این که میگفتند: تو تابع ما هستی و به سوی قبله ما [[نماز]] میخوانی! بنابراین، پیامبر{{صل}} بسیار آزرده خاطر گردید و شب هنگام چشم به [[آسمانها]] دوخته، [[منتظر]] [[امر الهی]] بود. | |||
پیامبر{{صل}} در [[مسجد بنی سالم]]، مشغول گزاردن [[نماز ظهر]] بودند که [[جبرئیل]] نازل شد و بازوان حضرت را گرفت و او را به سوی [[کعبه]] چرخانید (که البته این چرخش تقریبا ۱۸۰ درجه بود) و این [[آیه]] نازل گردید: {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ...}}<ref>«گرداندن رؤیت را به آسمان، میبینیم پس رؤیت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن.».. سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref>. | |||
زمانی که قبله از بیت المقدس به سوی کعبه [[تغییر]] یافت، برای [[یهودیان]] گران تمام شد. آنان نگران شدند؛ زیرا این عمل، شکستی برای آنها و استقلالی برای مسلمانان بود. در عین [[حال]] طعنه زدند که چرا مسلمانان قبله خویش را تغییر دادند<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. این مسأله موجب تشدید [[حسادت]] و [[کینهتوزی]] [[یهود]] شد<ref>فصلنامه میقات حج، ش۶۳، ص۴۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۱۱۳.</ref>. | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']] | |||
{{پایان منابع}}==پانویس== | |||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} |