عصمت تفضلی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۲: خط ۲۲:
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
{{همچنین ببینید|عصمت استحقاقی}}
{{همچنین ببینید|عصمت استحقاقی}}
بحثی در میان متکلمان [[اسلامی]] مطرح شده و آن این است که آیا عصمت، استحقاقی است یا تفضّلی. این بحث به بحث اختیار در عصمت و مجبور بودن یا نبودن معصوم در [[ارتکاب معاصی]] و عدم ارتکاب آنها بازمی‌گردد. از نظر [[عقل]]، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام [[طاعات]] و ترک [[گناهان]] باشد، در این صورت شخص معصوم مستحق [[ستایش]] و [[مدح]] نخواهد بود؛ چراکه وجود این صفت در او فضیلتی برای وی به شمار نیامده و بنا به فرض مذکور او مجبور به [[ترک گناه]] بوده و اصلا قدرت بر انجام آن را ندارد<ref>[[علامه حلی]]، [[کشف]] المراد، ص۱۸۶؛ [[فاضل مقداد]]، اللوامع الالهیه، ص۲۴۳؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱.</ref>. از آنجا که غالب متکلمان اسلامی غیر از [[اشاعره]]، قائل به [[اختیار]] شخص [[معصوم]] هستند، بنابراین [[عصمت]] را امری تفضلی می‌دانند نه استحقاقی<ref>به عنوان نمونه مرحوم [[شیخ مفید]]، می‌فرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب [[خدا]] برای کسی که می‌داند آن شخص معصوم به عصمت خود [[تمسک]] می‌کند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۶.</ref>.
[[خداوند متعال]] نعمت‌هایش را بر اساس [[استحقاق]] نمى‌دهد تا کسى [[توهّم]] [[ظلم]] یا [[تبعیض]] در میان [[بندگان]] کند، بلکه نعمت‌هاىِ او بر اساس [[تفضّل]] و [[حکمت بالغه]] است که اقتضاى [[اختلاف]] به جهت [[نقص]] و کمال دارد.
 
به عبارت دیگر، [[نظام]] عالم، [[نظام احسن]] است و این نظام اقتضا دارد که هر چیز آن در جاى خود و به مقدار ضرورتش باشد. مى‌دانیم که در هر [[زمان]] احتیاج به فرد یا افرادى [[معصوم]] است تا [[حجّت خدا]] روى [[زمین]] بوده و [[مردم]] را به [[حقّ]] و [[حقیقت]] رهنمون سازند. این گونه افراد باید از [[مقام عصمت]] برخوردار باشند؛ لذا خداوند متعال آنان را در عالم «ذر»[[ امتحان]] کرده، در اصلاب طیّب و طاهر قرار مى دهد و پس از ولادت نیز مشغول [[ریاضت]] نفسانى مى شوند تا بتوانند قابلیت هاى لازم را براى دریافت وحى و [[هدایت]][[ بشر]] کسب نمایند، آن گاه خداوند متعال آنان را کمک کرده و به [[مقام]] عالى [[عصمت]] مى‌رساند. <ref>گردآوري از کتاب: امام‌شناسی در قرآن و پاسخ به شبهات ،علی اصغر رضوانی، مسجد مقدس جمکران، قم، 1385 ه.ش،ج1، ص383.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==

نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۴

عصمت تفضلی یکی از اقسام عصمت است که در برابر عصمت استحقاقی قرار دارد. متکلمان اسلامی در اینکه آیا عصمت، استحقاقی است یا تفضّلی اختلاف نظر دارند. این بحث به بحث اختیار در عصمت و مجبور بودن یا نبودن معصوم در ارتکاب معاصی و عدم ارتکاب آنها بازمی‌گردد. غالب متکلمان اسلامی غیر از اشاعره، قائل به اختیار شخص معصوم هستند، بنابراین عصمت را امری تفضلی می‌دانند نه استحقاقی.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

در اصطلاح متکلمان

در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:

  1. عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
  2. عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند[۹].[۱۰]

تفضلی بودن عصمت

خداوند متعال نعمت‌هایش را بر اساس استحقاق نمى‌دهد تا کسى توهّم ظلم یا تبعیض در میان بندگان کند، بلکه نعمت‌هاىِ او بر اساس تفضّل و حکمت بالغه است که اقتضاى اختلاف به جهت نقص و کمال دارد.

به عبارت دیگر، نظام عالم، نظام احسن است و این نظام اقتضا دارد که هر چیز آن در جاى خود و به مقدار ضرورتش باشد. مى‌دانیم که در هر زمان احتیاج به فرد یا افرادى معصوم است تا حجّت خدا روى زمین بوده و مردم را به حقّ و حقیقت رهنمون سازند. این گونه افراد باید از مقام عصمت برخوردار باشند؛ لذا خداوند متعال آنان را در عالم «ذر»امتحان کرده، در اصلاب طیّب و طاهر قرار مى دهد و پس از ولادت نیز مشغول ریاضت نفسانى مى شوند تا بتوانند قابلیت هاى لازم را براى دریافت وحى و هدایتبشر کسب نمایند، آن گاه خداوند متعال آنان را کمک کرده و به مقام عالى عصمت مى‌رساند. [۱۱].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: ﴿وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  6. محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
  7. علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
  8. خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
  9. میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
  10. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
  11. گردآوري از کتاب: امام‌شناسی در قرآن و پاسخ به شبهات ،علی اصغر رضوانی، مسجد مقدس جمکران، قم، 1385 ه.ش،ج1، ص383.