←استقرار دو سپاه در بدر
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
[[پیامبر]]{{صل}} پس از پیمودن منازلی، وقتی به نزدیک [[بدر]] رسید [[جبرئیل]] خبر نزدیک شدن سپاه قریش را به [[رسولخدا]]{{صل}} داد و ایشان [[اصحاب]] خود را به مشورتطلبید. [[ابوبکر]] و عمر سخنانی گفتند که کاملاً بر [[ترس]] و [[ناامیدی]] از [[قدرت]] [[مسلمانان]] در برابر [[قریش]] دلالت داشت؛ اما [[مقداد]] از [[مهاجران]] گفت: ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما چون [[قوم یهود]] نیستیم که به [[موسی]] گفتند: تو و خدایت بروید و بجنگید و ما اینجا نشستهایم، بلکه ما از راست و چپ و پیش و پس تو میجنگیم. باز رسول خدا{{صل}} خواستار نظر اصحاب شد. خطاب پیامبر{{صل}} در [[حقیقت]] متوجه [[انصار]] بود، آنان بیشترین جمعیت سپاه پیامبر{{صل}} را تشکیل میدادند لکن بر اساس [[پیمان]] خود با پیامبر{{صل}} [[متعهد]] دفاع از رسول خدا{{صل}} در خارج از [[مدینه]] نبودند، ازاینرو [[سعد بن معاذ]] [[رئیس]] [[اوس]] که متوجه این موضوع شده بود به نمایندگی از انصار سخنان پرشوری گفت و [[اطاعت]] انصار را از فرمان پیامبر{{صل}} اعلام کرد. رسول خدا{{صل}} از سخنان مقداد و سعد بن معاذ بسیار خوشحال شد و فرمود: [[خداوند]] به من [[وعده]] [[پیروزی]] بر یکی از دو گروه ([[تجاری]] یا [[سپاه]] اعزامی [[مکه]]) را داده است: {{متن قرآن|وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار از آن شما گردد اما خداوند میخواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref>، به [[خدا]] [[سوگند]] هماکنون محل کشته شدن آنان را میبینم و حتی آن را به اصحاب خود نشان داد. مسلمانان با سخنان پیامبر{{صل}} متوجه فرار کاروان تجاری شدند و آنان که تا آن هنگام [[پرچم]] [[جنگ]] نبسته بودند، پرچمهای جنگ را برافراشته، و به راه افتادند و شامگاه هفدهم [[ماه رمضان]] در [[بدر]] فرود آمدند. [[مسلمانان]] از لشکرگاه [[قریش]] بر اثر وجود تپههای شنی که میان آنان بود خبر نداشتند. [[پیامبر]]{{صل}} چند نفر از جمله علی{{ع}}، را برای کسب خبر به سوی چاهی که در نزدیک آنان بود فرستاد. آنان با ساقیان [[قریش]] برخورد و دو تن از آنان را [[اسیر]] کردند. پس از بازجویی معلوم شد سپاه قریش با شمار ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر که اغلب بزرگان قریش را همراه دارد در پشت تپههای شنیِ منطقه اردو زدهاند. پیامبر{{صل}} فرمود: "[[مکه]] جگرگوشههای خود را به سوی شما روانه کرده است"<ref>المغازی، ج ۱، ص۵۱ ـ ۵۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۱۶-۶۱۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۳۶ -۴۳۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰؛ ابو الربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}}، الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۳۲۹؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۴۳.</ref>. پیامبر{{صل}} از [[یاران]] خود دربارۀ محلّی که فرود آمده بودند [[مشورت]] خواست. [[حباب بن منذر انصاری]] پیشنهاد کرد تا در کنار چاههای بدر فرود آیند و دیگر چاهها را پُر کنند. [[جبرئیل]] فرود آمد و نظر حباب بن منذر انصاری را [[تأیید]] کرد و او را [[حباب]] [[ذوالرأی]] خواندند، از اینرو اردوگاه خود را در کنار چاههای بدر قرار داد<ref>ر.ک: [[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد جعفر]]، [[بدر / غزوه (مقاله)|بدر / غزوه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]؛ [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه بدر (مقاله)|غزوه بدر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۱۳۵.</ref>. | [[پیامبر]]{{صل}} پس از پیمودن منازلی، وقتی به نزدیک [[بدر]] رسید [[جبرئیل]] خبر نزدیک شدن سپاه قریش را به [[رسولخدا]]{{صل}} داد و ایشان [[اصحاب]] خود را به مشورتطلبید. [[ابوبکر]] و عمر سخنانی گفتند که کاملاً بر [[ترس]] و [[ناامیدی]] از [[قدرت]] [[مسلمانان]] در برابر [[قریش]] دلالت داشت؛ اما [[مقداد]] از [[مهاجران]] گفت: ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما چون [[قوم یهود]] نیستیم که به [[موسی]] گفتند: تو و خدایت بروید و بجنگید و ما اینجا نشستهایم، بلکه ما از راست و چپ و پیش و پس تو میجنگیم. باز رسول خدا{{صل}} خواستار نظر اصحاب شد. خطاب پیامبر{{صل}} در [[حقیقت]] متوجه [[انصار]] بود، آنان بیشترین جمعیت سپاه پیامبر{{صل}} را تشکیل میدادند لکن بر اساس [[پیمان]] خود با پیامبر{{صل}} [[متعهد]] دفاع از رسول خدا{{صل}} در خارج از [[مدینه]] نبودند، ازاینرو [[سعد بن معاذ]] [[رئیس]] [[اوس]] که متوجه این موضوع شده بود به نمایندگی از انصار سخنان پرشوری گفت و [[اطاعت]] انصار را از فرمان پیامبر{{صل}} اعلام کرد. رسول خدا{{صل}} از سخنان مقداد و سعد بن معاذ بسیار خوشحال شد و فرمود: [[خداوند]] به من [[وعده]] [[پیروزی]] بر یکی از دو گروه ([[تجاری]] یا [[سپاه]] اعزامی [[مکه]]) را داده است: {{متن قرآن|وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار از آن شما گردد اما خداوند میخواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref>، به [[خدا]] [[سوگند]] هماکنون محل کشته شدن آنان را میبینم و حتی آن را به اصحاب خود نشان داد. مسلمانان با سخنان پیامبر{{صل}} متوجه فرار کاروان تجاری شدند و آنان که تا آن هنگام [[پرچم]] [[جنگ]] نبسته بودند، پرچمهای جنگ را برافراشته، و به راه افتادند و شامگاه هفدهم [[ماه رمضان]] در [[بدر]] فرود آمدند. [[مسلمانان]] از لشکرگاه [[قریش]] بر اثر وجود تپههای شنی که میان آنان بود خبر نداشتند. [[پیامبر]]{{صل}} چند نفر از جمله علی{{ع}}، را برای کسب خبر به سوی چاهی که در نزدیک آنان بود فرستاد. آنان با ساقیان [[قریش]] برخورد و دو تن از آنان را [[اسیر]] کردند. پس از بازجویی معلوم شد سپاه قریش با شمار ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر که اغلب بزرگان قریش را همراه دارد در پشت تپههای شنیِ منطقه اردو زدهاند. پیامبر{{صل}} فرمود: "[[مکه]] جگرگوشههای خود را به سوی شما روانه کرده است"<ref>المغازی، ج ۱، ص۵۱ ـ ۵۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۱۶-۶۱۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۳۶ -۴۳۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰؛ ابو الربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}}، الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۳۲۹؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۴۳.</ref>. پیامبر{{صل}} از [[یاران]] خود دربارۀ محلّی که فرود آمده بودند [[مشورت]] خواست. [[حباب بن منذر انصاری]] پیشنهاد کرد تا در کنار چاههای بدر فرود آیند و دیگر چاهها را پُر کنند. [[جبرئیل]] فرود آمد و نظر حباب بن منذر انصاری را [[تأیید]] کرد و او را [[حباب]] [[ذوالرأی]] خواندند، از اینرو اردوگاه خود را در کنار چاههای بدر قرار داد<ref>ر.ک: [[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد جعفر]]، [[بدر / غزوه (مقاله)|بدر / غزوه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]؛ [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[غزوه بدر (مقاله)|غزوه بدر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۱۳۵.</ref>. | ||
مؤرخان و [[مفسران]] دربارۀ اینکه کدام یک از دو [[سپاه]] زودتر به بدر رسیدند [[اختلاف]] وجود دارند؛ مؤرخانی چون [[واقدی]] و ابناسحاق گفتهاند مسلمانان زودتر به بدر رسیدند و چاههای آب را گرفتند؛ ولی مفسران، ورود سپاه قریش را پیش از [[مسلمانان]] دانستهاند، از همین روست که وقتی در شب [[بدر]] مسلمانان خوابیدند و صبح نیاز به آب پیدا کردند نتوانستند [[غسل]] کنند و [[شیطان]] آنان را بر اثر وضعیت بدی که پیدا کرده بودند [[وسوسه]] میکرد. [[خداوند]] بدین منظور و نیز جهت محکم کردن [[زمین]] زیر پای آنان [[باران]] فرستاد: {{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.</ref>. ساختن حوضهای آب نیز پس از این باران بود؛ زیرا آنقدر آب در آبراهها جاری شد که این حوضها را برای جمعآوری آبها ساختند. خداوند در آن شب برای [[آرامش]] مسلمانان، [[خواب]] را بر آنان مسلط کرد و در آن شب در حالی که همه [[اصحاب]] به [[خواب]] رفته بودند [[رسول خدا]]{{صل}} در کنار درختی تا هنگام صبح به [[عبادت]] پرداخت<ref>ر.ک: [[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد جعفر]]، [[بدر / غزوه (مقاله)|بدر / غزوه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]].</ref>. | مؤرخان و [[مفسران]] دربارۀ اینکه کدام یک از دو [[سپاه]] زودتر به بدر رسیدند [[اختلاف]] وجود دارند؛ مؤرخانی چون [[واقدی]] و ابناسحاق گفتهاند مسلمانان زودتر به بدر رسیدند و چاههای آب را گرفتند؛ ولی مفسران، ورود سپاه قریش را پیش از [[مسلمانان]] دانستهاند، از همین روست که وقتی در شب [[بدر]] مسلمانان خوابیدند و صبح نیاز به آب پیدا کردند نتوانستند [[غسل]] کنند و [[شیطان]] آنان را بر اثر وضعیت بدی که پیدا کرده بودند [[وسوسه]] میکرد. [[خداوند]] بدین منظور و نیز جهت محکم کردن [[زمین]] زیر پای آنان [[باران]] فرستاد: {{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.</ref>. ساختن حوضهای آب نیز پس از این باران بود؛ زیرا آنقدر آب در آبراهها جاری شد که این حوضها را برای جمعآوری آبها ساختند. خداوند در آن شب برای [[آرامش]] مسلمانان، [[خواب]] را بر آنان مسلط کرد و در آن شب در حالی که همه [[اصحاب]] به [[خواب]] رفته بودند [[رسول خدا]]{{صل}} در کنار درختی تا هنگام صبح به [[عبادت]] پرداخت<ref>ر.ک: [[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد جعفر]]، [[بدر / غزوه (مقاله)|بدر / غزوه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص۵۸۶.</ref>. | ||
== [[نابرابری]] نیروها == | == [[نابرابری]] نیروها == |