←مسجد النبی{{صل}}
برچسب: واگردانی دستی |
|||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==[[مسجد النبی]]{{صل}}== | ==[[مسجد النبی]]{{صل}}== | ||
پیامبر اکرم{{صل}} از [[روز]] [[دوشنبه]] [[دوازدهم ربیع الاول]] تا [[روز جمعه]] شانزدهم همان ماه در [[قریه]] [[قبا]] مانده و پس از پایان بنای مسجد رهسپار مدینه شدند<ref>سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۹۴؛ بعضی گفتهاند: چهارده شب در قبا ماندهاند. (بحارالانوار مجلسی، ج۱۹، ص۱۰۶).</ref>. تقریباً در فاصله یک کیلومتری [[مسجد قبا]] به سمت [[مدینه]]، آن حضرت در [[ظهر]] [[جمعه]] به محل سکونت [[قبیله]] «[[بنی سالم بن عوف]]» رسیده و [[نماز جمعه]] را در [[مسجد]] آنان اقامه فرمودند که آن مسجد بعد از این [[نماز]] به «[[مسجد جمعه]]» اشتهار یافت. برخی میگویند این نخستین نماز جمعهای بود که در مدینه خوانده شد. «[[عتبان بن مالک]]» و «[[عباس بن عباده]]» از [[بنی سالم]] تقاضا کردند آن حضرت در میان قبیله آنان بماند، ایشان نیز میفرمودند راه شتر را بازگذارید که او [[مأمور]] است. [[رسول خدا]]{{صل}} این مسافت کوتاه تا داخل [[شهر]] با تقاضاهای [[زیاد]] [[قبایل]] «[[بنیبیاضه]]»، «[[بنیساعده]]»، «[[بنیحارث بن خزرج]]» و «[[بنی عدی بن نجار]]»، روبهرو شده و در [[پاسخگویی]] به این همه [[شور]] و [[اشتیاق]] [[انتخاب]] را ناچار به [[تقدیر الهی]] سپرده و فرمودند: {{متن حدیث|خَلُّوا سَبِيلَهَا فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ}} راه شتر را بازگزارید که او مأمور است. | پیامبر اکرم{{صل}} از [[روز]] [[دوشنبه]] [[دوازدهم ربیع الاول]] تا [[روز جمعه]] شانزدهم همان ماه در [[قریه]] [[قبا]] مانده و پس از پایان بنای مسجد رهسپار مدینه شدند<ref>سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۹۴؛ بعضی گفتهاند: چهارده شب در قبا ماندهاند. (بحارالانوار مجلسی، ج۱۹، ص۱۰۶).</ref>. تقریباً در فاصله یک کیلومتری [[مسجد قبا]] به سمت [[مدینه]]، آن حضرت در [[ظهر]] [[جمعه]] به محل سکونت [[قبیله]] «[[بنی سالم بن عوف]]» رسیده و [[نماز جمعه]] را در [[مسجد]] آنان اقامه فرمودند که آن مسجد بعد از این [[نماز]] به «[[مسجد جمعه]]» اشتهار یافت. برخی میگویند این نخستین نماز جمعهای بود که در مدینه خوانده شد. «[[عتبان بن مالک]]» و «[[عباس بن عباده]]» از [[بنی سالم]] تقاضا کردند آن حضرت در میان قبیله آنان بماند، ایشان نیز میفرمودند راه شتر را بازگذارید که او [[مأمور]] است. [[رسول خدا]]{{صل}} این مسافت کوتاه تا داخل [[شهر]] با تقاضاهای [[زیاد]] [[قبایل]] «[[بنیبیاضه]]»، «[[بنیساعده]]»، «[[بنیحارث بن خزرج]]» و «[[بنی عدی بن نجار]]»، روبهرو شده و در [[پاسخگویی]] به این همه [[شور]] و [[اشتیاق]] [[انتخاب]] را ناچار به [[تقدیر الهی]] سپرده و فرمودند: {{متن حدیث|خَلُّوا سَبِيلَهَا فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ}} راه شتر را بازگزارید که او مأمور است. | ||
سرانجام «القصوه» پس از عبور از بین قبایل مختلف، در میان خانههای «[[بنی مالک بن نجار]]» و کنار [[خانه]] «[[ابوایوب انصاری]]» زانو زد و این [[سعادت]] بزرگ نصیب این [[مرد]] [[الهی]] شد. زمینی را که شتر در آن زانو زد، متصل به خانه [[ابو ایوب انصاری]] بود که به عنوان «مربد» و محل خشکانیدن خرما مورد استفاده واقع شده و متعلق به دو [[یتیم]] از قبیله «[[بنی نجار]]» به نامهای «سهل و [[سهیل]]» [[فرزندان]] عمرو بود. این دو در [[پناه]] و [[حمایت]] «[[معاذ بن عفراء]]» قرار داشتند<ref>سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۹۵؛ اخبار مدینة الرسول، ابن نجار، ص۲۵.</ref>. آن حضرت این [[زمین]] را به رغم [[اصرار]] صاحبان آنکه از [[جان]] و [[دل]] بر [[پیامبر]]{{صل}} هبه مینمودند به ده دینار خریدند<ref>طبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۳۹.</ref> و مسجدی را پایهگذاری کردند که نه تنها در [[زمان]] [[حیات]] ایشان [[شاهد]] حوادث مهم و سرنوشتساز بود، بلکه در طول قرنهای متمادی، کانون وقایع تعیین کننده فراوانی در [[جهان اسلام]] بوده است. | سرانجام «القصوه» پس از عبور از بین قبایل مختلف، در میان خانههای «[[بنی مالک بن نجار]]» و کنار [[خانه]] «[[ابوایوب انصاری]]» زانو زد و این [[سعادت]] بزرگ نصیب این [[مرد]] [[الهی]] شد. زمینی را که شتر در آن زانو زد، متصل به خانه [[ابو ایوب انصاری]] بود که به عنوان «مربد» و محل خشکانیدن خرما مورد استفاده واقع شده و متعلق به دو [[یتیم]] از قبیله «[[بنی نجار]]» به نامهای «سهل و [[سهیل]]» [[فرزندان]] عمرو بود. این دو در [[پناه]] و [[حمایت]] «[[معاذ بن عفراء]]» قرار داشتند<ref>سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۹۵؛ اخبار مدینة الرسول، ابن نجار، ص۲۵.</ref>. آن حضرت این [[زمین]] را به رغم [[اصرار]] صاحبان آنکه از [[جان]] و [[دل]] بر [[پیامبر]]{{صل}} هبه مینمودند به ده دینار خریدند<ref>طبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۳۹.</ref> و مسجدی را پایهگذاری کردند که نه تنها در [[زمان]] [[حیات]] ایشان [[شاهد]] حوادث مهم و سرنوشتساز بود، بلکه در طول قرنهای متمادی، کانون وقایع تعیین کننده فراوانی در [[جهان اسلام]] بوده است. |