فقر در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = فقر | عنوان مدخل = فقر | مداخل مرتبط = فقر در لغت - فقر در قرآن - فقر در نهج البلاغه - فقر در فقه اسلامی - فقر در فقه سیاسی - فقر در معارف و سیره علوی - فقر در معارف دعا و زیارات - فقر در معارف و سیره سجادی - ف...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
#'''[[شیوه اقتصادی]]''': حضرات معصومان{{عم}} برای [[مقابله با فقر]] دو گونه از [[روش اقتصادی]] را برگزیدند و [[اعمال]] کردند که یک گونه آن امدادرسانی و خدمات روبنایی و گونه دیگر آن، بنیادی و زیربنایی بوده است. آنان همواره در فراز و فرود زندگی، [[انفاق]] بر [[نیازمندان]] را پیشه خود قرار دادند و در [[حمایت]] از آسیبپذیران جامعه شب و [[روز]] نداشتند؛ چنانکه در بخش بنیادین از خدمات و حمایتهای خود از [[کارآفرینی]]، حمایت از [[تولید]] و تولیدکننده و احیای منابع تولید هیچ فرصتی را در عصر [[بسط ید]] و غیر آن از دست ندادهاند و با هرگونه از خدمات خود به مقابله با فقر پرداختند که در [[مقام]] خود آن را بررسی خواهیم کرد. | #'''[[شیوه اقتصادی]]''': حضرات معصومان{{عم}} برای [[مقابله با فقر]] دو گونه از [[روش اقتصادی]] را برگزیدند و [[اعمال]] کردند که یک گونه آن امدادرسانی و خدمات روبنایی و گونه دیگر آن، بنیادی و زیربنایی بوده است. آنان همواره در فراز و فرود زندگی، [[انفاق]] بر [[نیازمندان]] را پیشه خود قرار دادند و در [[حمایت]] از آسیبپذیران جامعه شب و [[روز]] نداشتند؛ چنانکه در بخش بنیادین از خدمات و حمایتهای خود از [[کارآفرینی]]، حمایت از [[تولید]] و تولیدکننده و احیای منابع تولید هیچ فرصتی را در عصر [[بسط ید]] و غیر آن از دست ندادهاند و با هرگونه از خدمات خود به مقابله با فقر پرداختند که در [[مقام]] خود آن را بررسی خواهیم کرد. | ||
#'''شیوه [[سیاسی]]''': این شیوه از [[فقرزدایی]] به لحاظ اینکه ملازم با بسط ید و [[تصدی]] [[منصب حکومت]] است و چنین شرایطی جز برای دو تن از حضرات معصومان{{عم}}، یعنی [[پیامبر خدا]]{{صل}} و [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فراهم نیامده است، قلمرو اعمال این شیوه از فقرزدایی محدود به دو مقطع از عصر [[حاکمیت]] معصومان{{عم}} خواهد بود که در جای خود آن را تبیین و بررسی خواهیم کرد.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۰۰.</ref> | #'''شیوه [[سیاسی]]''': این شیوه از [[فقرزدایی]] به لحاظ اینکه ملازم با بسط ید و [[تصدی]] [[منصب حکومت]] است و چنین شرایطی جز برای دو تن از حضرات معصومان{{عم}}، یعنی [[پیامبر خدا]]{{صل}} و [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فراهم نیامده است، قلمرو اعمال این شیوه از فقرزدایی محدود به دو مقطع از عصر [[حاکمیت]] معصومان{{عم}} خواهد بود که در جای خود آن را تبیین و بررسی خواهیم کرد.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۰۰.</ref> | ||
==اوضاع و شرایط [[مالی]] [[معصومان]]== | |||
همواره ذهنیت شایع و غالب [[مردم]] از اوضاع و شرایط مالی معصومان ذهنیتی همراه با [[فقر]] و تهیدستی بوده است؛ ازاینرو حضرات را فاقد [[تمکن مالی]] و [[فقیر]] میپنداشتهاند. نیز این [[پرسش]] برای آنان مطرح بوده است که [[فقرزدایی]] معصومان با فقر آنان چگونه قابل جمع بوده و پذیرفتنی است؟ این ذهنیت و پرسش ما را بر آن داشته است با پاسخی اجمالی و تفصیلی این ذهنیت را بزداییم. | |||
پاسخ اجمالی پرسش ایجادشده در اذهان این است که اولاً فقرزدایی حضرات معصومان در حوزۀ [[کمک به نیازمندان]] و [[حمایت]] از آنان محدود به سبک خاصی همچون [[انفاق]] مالی آن حضرات نبوده است تا در فرض تهیدستی آنان امکانی برای آن نباشد، بلکه اشکال مختلفی داشته است که [[تعلیم]] کار، [[ترغیب]] و [[ارشاد]] به آن، [[کارآفرینی]] و در موارد و مقاطعی احیای منابع [[تولید]] و حمایت از آن و همچنین [[تنظیم بازار]] و [[نظارت بر آن]] از جمله اشکال و سبکهای عمده و اساسی فقرزدایی آنان بوده است و تأثیر زیربنایی و ماندگاری در کاهش و علاج فقر مردم داشته است. ثانیاً [[دستگیری از نیازمندان]] [[خصلت]] همواره، بلکه ملازم حضرات معصومان بوده است و اقتضای اتصاف آنان به [[اهل بیت]] [[احسان]] و [[رحمت]]<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۷۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۰۰؛ ابنشهرآشوب، مناقب آلأبیطالب، ج۴، ص۴؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، البلد الامین، ص۲۸۹.</ref> و [[سخاوت]]<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۷۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۶؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۸۰؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، البلد الامین، ص۲۹۷.</ref>، سرچشمه و [[معدن]] [[کرم]]<ref>نعمان بن محمد تمیمی مغربی، الغیبة للنعمانی، ص۲۰؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰؛ احمد بن محمد طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۸۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۶؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، البلد الأمین، ص۲۸۷.</ref> چنین ایجاب میکند که [[فقر]] و [[محرومیت]] آنان از غنای رایج، مانع [[فقرزدایی]] آن حضرات نباشد؛ چنانکه [[انفاق]] و [[ایثار]] همواره آنان در سختترین شرایط [[زندگی]] و همراه با فقر این [[حقیقت]] را [[اثبات]] میکند و حضور مستمر آنان در عرصۀ مقابلۀ با فقر را به نمایش میگذارد و به [[پرسش]] چگونگی امکان فقرزدایی حضرات در فرض فقر پاسخ میگوید. | |||
اما پاسخ تفصیلی پرسش فوق و زدودن ذهنیت مزبور این است که اولاً زندگی همه حضرات [[معصومان]] محکوم به فقر نبوده است، بلکه [[حاکمیت]] آن بر زندگی برخی از آنان [[سایه]] افکنده است و ثانیاً همه مقاطع زندگی این حضرات [[قرین]] فقر نبوده است، بلکه فصل یا فصولی از زندگی آنان همراه با فقر و در مقطع یا مقاطعی دیگری با [[غنا]] و [[تمکن مالی]] همراه بوده است.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۰۲.</ref> | |||
===اوضاع و شرایط [[مالی]] [[پیامبر]]{{صل}}=== | |||
[[قرآن]] از وضعیت دوگانه همراه با فقر و غنای پیامبر خبر داده و گفته است: «[[خدا]] تو را [[فقیر]] یافت و [[بینیاز]] نمود»<ref>{{متن قرآن|وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى}} «و تو را نیازمند یافت و بینیاز کرد،» سوره ضحی، آیه ۸.</ref>. پس آن حضرت از جمله معصومان فقیر بوده است؛ اما نه در همۀ فصول زندگی، بلکه در مقطع یا مقاطعی از آنکه به گفته برخی از [[مفسّران]] و معاصران مقطع زمانی فقر آن حضرت، دوره قبل از [[تجارت]] و [[ازدواج با حضرت خدیجه]] بوده که ثروتی نداشته است؛ اما خدا با [[اموال]] [[خدیجه]]، [[سود]] تجارت و برخورداری از [[غنایم جنگی]]، آن حضرت را بینیاز کرده است<ref>فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۵۷۰؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۶۷؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۷۰؛ سیدعلی خامنهای، انسان ۲۵۰ساله، ص۲۸؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۵۲۷.</ref>. | |||
افزون بر قرآن، [[روایتها]] و گزارشهای [[تاریخی]] نیز از وضعیت دوگانه [[حاکم]] بر زندگی آن حضرت حکایت کرده است؛ همچون [[روایت]] [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۵۴۲.</ref>، [[روایت]] [[امام باقر]]{{ع}}<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: قَالَ النَّبِيُّ{{صل}}: إِنِّي كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَى الْإِبِلِ وَ الْغَنَمِ وَ أَنَا أَرْعَاهَا}} (محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۲۸؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۳۳).</ref> و روایت [[پیامبر خدا]] که در آنها از گوسفندچرانی آن حضرت برای [[اهل مکه]] در مقابل دریافت چند قیراط<ref>{{عربی|سُدُسُ دِرْهَم}} (ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۰۵).</ref> گزارش شده است<ref>{{متن حدیث|مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا رَاعِيَ غَنَمٍ. قَالَ لَهُ: وَ أَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قالَ: و أَنا كُنْتُ أَرْعَاهَا لأَهْلِ مَكَّةَ بِالْقَرَارِيطَ}} (محمد بن یزید ابنماجه، سنن ابنماجه، ج۲، ص۷۲۷).</ref> که حاکی از [[فقر]] آن حضرت است و روایاتی که از بهبود وضعیت [[پیامبر]]{{صل}} با [[تجارت]]<ref>{{متن حدیث|أَ مَا عَلِمَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} اشْتَرَى عِيراً أَتَتْ مِنَ الشَّامِ فَاسْتَفْضَلَ فِيهَا مَا قَضَى دَيْنَهُ وَ قَسَمَ فِي قَرَابَتِهِ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۲۱).</ref> و دستیابی حضرت به [[صفایا]]<ref>جمع صفی (صفیه) است و به مالی گفته میشود که فرمانده لشکر (پیامبر و امام) آن را قبل از تقسیم غنایم میان رزمندگان برای خود برمیگزیند (ابناثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳، ص۴۰).</ref>، [[انفال]]، [[غنایم]] و هدایای سران [[حکومتها]] مانند [[مقوقس]] ([[پادشاه]] اسکندریه)<ref>احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۰.</ref>، [[جبله بن ایهم]] (پادشاه [[غسان]])<ref>محمد ابراهیم آیتی، تاریخ اسلام، ص۴۶۴.</ref>، [[نجاشی]] (پادشاه [[حبشه]])<ref>ابوعبید، الاموال، ص۳۰؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۳۰.</ref> و [[هدایای مردمی]] خبر داده است<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۵۷۷.</ref> و گوسفندچرانی آن حضرت را به [[دامداری]] و [[استخدام]] [[شبان]] تبدیل میکند<ref>{{متن حدیث|وَ رُوِيَ أَنَّ النَّبِيَّ{{صل}} خَرَجَ إِلَى غَنَمٍ لَهُ وَ رَاعِيهَا}} (حسن بن ابیالحسن محمد دیلمی، إرشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۱).</ref> به ضمیمه روایاتی که از [[املاک]] پیامبر{{صل}} در [[خیبر]]، [[فدک]]، [[بنینضیر]]، [[طایف]] و [[وادی]] [[نخله]]<ref>سرزمینی از حجاز به فاصله دوشب راه از آنجا تا مکه (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۸).</ref> و [[اموال]] باغهای هفتگانه در [[مدینه]] گزارش میدهد<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۹۷؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۴۳.</ref>. همه اینها گویای بهبود وضعیت [[مالی]] [[پیامبر]] و غنای آن حضرت است؛ از همین رو [[خدا]] در خطاب به آن حضرت فرموده است: پس [[یتیم]] را [[تحقیر]] مکن و سؤالکننده را از خود مران<ref>{{متن قرآن|فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ * وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ}} «پس با یتیم تندی مکن! * و (مستمند) خواهنده را از خود مران!» سوره ضحی، آیه ۹-۱۰.</ref>.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۰۳.</ref> | |||
===اوضاع و شرایط مالی [[امیر مؤمنان]]{{ع}}=== | |||
امیر مؤمنان{{ع}} نیز وضعیت مالی دوگانهای داشته است؛ یعنی در مقطع یا مقاطعی از [[زندگی]] [[فقیر]] بوده است؛ بهگونهایکه گاهی برای تأمین [[خوراک]] [[اهل]] و عیال خود از اجیرشدن برای آبیاری [[نخل]] و دریافت مقداری جو<ref>عبیدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۰؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۱۶۹.</ref> یا دریافت چند دانه خرما<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّه، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> ناگزیر بوده است و در مقطعی دیگر از زندگی از چنان تمکنی برخوردار بوده است که از [[مال]] شخصی خود هزار [[بنده]] را در [[راه خدا]] [[آزاد]] میکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۴.</ref> و پس از آزادکردن آنان، [[تأمین نیاز]] آنان را به [[میزان]] [[بینیازی]] از دیگران نیز عهدهدار میشود<ref>حسن بن ابیالحسن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. | |||
[[حضرت امیر]] خود نیز از دوگانگی وضعیت مالی خود خبر میدهد و میگوید: «زمانی را به یاد دارم که در حضور [[رسول خدا]] از شدت [[گرسنگی]] سنگ بر شکم خود میبستم؛ درحالیکه اکنون [[صدقه]] سالیانه [[اموال]] من به چهل هزار دینار میرسد»<ref>نورالدین علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۲۳.</ref>. همچنین درباره وضعیت دوگانه مالی خود در زندگی مشترک خود با [[فاطمه]]{{س}} و پس از آن فرموده است: «وقتی با فاطمه{{س}} [[ازدواج]] کردم زیراندازی نداشتم؛ اما اگر اکنون صدقه اموالم بر [[بنیهاشم]] تقسیم شود، آنان را کفایت کند»<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۱، ص۴۳.</ref>؛ همچنین ایشان اشاعه و نشر خلاف وضعیت [[مالی]] فراهمآمده و برخورداری از [[ثروت]] و [[تمکن مالی]] خود را مانع میشد و [[تکذیب]] میکرد؛ چنانکه وقتی به آن حضرت خبر دادند که [[طلحه]] و [[زبیر]] به [[مردم]] میگویند: علی [[مال]] و ثروتی ندارد، بیدرنگ به [[وکیلان]] مالی خود دستور فرمود محصول و غله را تا پایان سال جمع و به نقدینگی تبدیل کنند. آنان نیز [[اطاعت]] کردند. آنگاه [[امیر مؤمنان]]{{ع}} طلحه و زبیر را خواست و مبلغ صد هزار درهم از محل درآمد یکساله محصول باغها و مزارع خود را در معرض دید آنان گذارد و فرمود: «به [[خدا]] قسم این مالی که هماکنون میبینید از من است و کسی را در آن حقی نیست. آنان درحالیکه از نزد [[امام]] خارج میشدند، میگفتند: به [[راستی]] که او دارای مال فراوانی است»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۴۰.</ref>. | |||
با وجود چنین شایعاتی - که به نظر میرسد جنبۀ [[سیاسی]] داشته و [[هدف]] [[شایعهسازان]] و [[شایعهپراکنان]] این بوده است که مردم را به بهانه نداری امیر مؤمنان{{ع}} از آن حضرت جدا کنند و به سمتوسوی صاحب ثروتی همچون معاویه سوق دهند و از همین رو حضرت از نشر آن جلوگیری کرد و بر تکذیب آن اقدام فرمود - برخورداری آن حضرت از ثروت به جایی رسید که به گزارش [[ابنابیالحدید]] برخی آن وضعیت و تمکن مالی را مخالف [[زهد]] آن [[بزرگوار]] میدانستند؛ درحالیکه [[رسول خدا]]{{صل}} نیز هنگام [[رحلت]] باغها و نخلستانهای فراوانی در [[خیبر]]، [[فدک]]، [[بنینضیر]] و [[طائف]] داشتند که همه آنها [[صدقه]] [[راه خدا]] شد و احدی نگفته است چنین [[املاک]] و اموالی منافی با زهد آن حضرت است<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۴۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۰۵.</ref> | |||
===اوضاع و شرایط مالی [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}}=== | |||
[[زندگی فاطمه زهرا]]{{س}} نیز به لحاظ اینکه مستقل از [[زندگی]] پدر بزرگوارش [[پیامبر خدا]]{{صل}} و همسرش امیر مؤمنان{{ع}} نبوده است، همچون زندگی آن بزرگواران، در برخی از فصول آن محکوم [[فقر]] بوده است. خود آن بانوی بزرگ [[اسلام]] دراینباره فرموده است: من و علی در پنج سال از [[زندگی]] خود فرشی جز پوستِ گوسفندی که شترمان را [[روز]] بر آن علف میدادیم و شب آن را فرش خود قرار میدادیم، نداشتیم و متکای ما هم پوستی بود که محتوای آن برگ درخت خرما بود<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸، ص۳۰۳؛ ج۴۳، ص۸۸.</ref>. | |||
اما حضرت در مقطعی دیگر از زندگی از وضعیت [[مالی]] خوبی برخوردار بوده است. برخی از دستیابی آن حضرت به درآمدهایی همچون درآمد [[فدک]] -که معادل ۲۴ یا هفتاد هزار دینار بوده- خبر دادهاند<ref>شیخعباس قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۳۵۱.</ref> و برخی با استناد به [[حدیث]] [[زراره]] از درآمد حاصل از [[ارث]] پدر از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کردهاند که آن حضرت فرموده است: «[[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} [[علم]] [[رسول خدا]] را به ارث برده است و [[فاطمه زهرا]]{{س}} هر آنچه را که پدرش بر جای گذاشت»<ref>{{متن حدیث|عَنْ زُرارَةِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: وَرِثَ عَلِيٌّ{{ع}} عِلْمَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ وَرِثَتْ فَاطِمَةُ{{ع}} تَرِكَتَهُ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۸۶). البته واژۀ {{متن حدیث|تَرِكَتَهُ}} در روایت ظاهر در تمام ترکه است؛ اما چون بر خلاف نص قرآن است که یکهشتم را سهم زن با بودن فرزند قرار داده است، اعتباری ندارد و میباید ظاهر روایت را بر همه اموال بهجامانده غیر از سهم اندک همسران حمل کرد و چنین تعبیری را از باب تغلیب یا از باب {{عربی|النادر كالمعدوم}} شمرد.</ref>.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۰۷.</ref> | |||
===اوضاع و شرایط مالی سایر [[امامان]]=== | |||
به [[شهادت]] منابع کهن و معتبر [[روایی]] و [[تاریخی]]، [[صدقات]] و انفاقات معروف و فراوان آن حضرات بر [[فقیران]] و عطاهای گسترده انکارناپذیر آنان بر [[درماندگان]] و غیرآنان مانند برخی از [[شاعران]]، به نظر میرسد وضعیت مالی معصومانِ فاقد [[بسط ید]]، وضعیت مطلوبی بوده است و [[تمکن مالی]] و برخورداری آنان را از منابع درآمدی شخصی و غیرحکومتی [[اثبات]] میکند؛ افزون بر این [[روایتها]] و گزارشهای معتبر تاریخی، برخورداری آن حضرات را از منابع درآمدی شخصی گزارش کرده است که [[تمکن مالی]] آنان را در [[فقرزدایی]] [[اثبات]] میکند؛ مانند: | |||
#برخورداری [[امام حسن]]{{ع}} از املاکی همچون مزرعه و نخلستانی در اطراف [[مدینه]] (واقع در درّه صدر نخلی)<ref>علی بن احمد سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۳۱۹.</ref> و بخشی از زمینهای [[عراق]] که با برادرش [[امام حسین]]{{ع}} خریده بود<ref>انَ الحسن والحسین ابنی علی{{ع}} اشتروا من ارض السواد (احمد بن علی جصاص، احکام القرآن، ج۵، ص۳۲۳).</ref>. | |||
#برخورداری امام حسین{{ع}} از املاکی همچون [[ملک]] [[حجاز]]، که در جریان [[کربلا]]، [[وعده]] بخشی از آن را به [[عمر سعد]] داده بود و روزی معاویه آن را به مبلغ یک ملیون دینارِ طلا خریداری کرد، ولی حضرت آن را به او نفروخت<ref>عبدالله بن نورالله بحرانی، عوالم العلوم والمعارف، ج۱۷، ص۲۳.</ref>. | |||
#برخورداری [[امام سجاد]]{{ع}} از املاکی مانند چشمه آبی در «[[ذی خشب]]»<ref>سرزمینی در فاصلۀ یک شب راه از مدینه (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۷۲). یک منزل مانده به مدینه از طریق مصر به مکّه (عبدالله بن عبدالله ابنخُرداذبَه، المسالک و الممالک، ص۱۲۸). ذو خُشُب، بیابانی به فاصلۀ یک روز راه از مدینه (فخرالدین محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۲، مادۀ خشب، ص۵۰).</ref> که [[ولید بن عتبه]] آن را به بیش از هفتاد هزار دینار طلا خرید<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۶، باب ۱۵، ح۵.</ref>. همچنین داشتن مزرعهای در اطراف مدینه (واقع در محلی به نام «عُنّابَه»)<ref>یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۴، صص۱۵۹ و ۱۶۰.</ref> که حضرت موسم برداشت محصول به آن منطقه عزیمت و مدتی در آن محل اقامت میکرد<ref>علی بن احمد سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۲۶۹.</ref>؛ افزون بر این آن حضرت گویا صاحب باغهایی بوده است که بر اساس برخی از [[روایات]]، [[عمران]] یکی از آنها را به بردهای از [[بردگان]] خود سپرده است<ref>{{متن حدیث|إِنَّ مَوْلًى لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} يَتَوَلَّى عِمَارَةَ ضَيْعَةٍ لَهُ...}} (ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، ج۴، ص۱۵۸).</ref>. | |||
#برخورداری [[امام باقر]]{{ع}} از املاکی مانند [[چاه]] آب و مزارعی معروف به «حَضر» که در محلی به نام خاخ<ref>محلی است بین مکه و مدینه و به آن روضه خاخ گفته میشود و نزدیک حمراء الاسد از سمت مدینه است (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۳۵).</ref> بوده و از [[املاک]] و منابع درآمدی آن حضرت به شمار میآمده است<ref>علی بن احمد سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۱۹۸.</ref>. زمینی به نام «عُرَیض»<ref>تصغیر عَرض یا عًرض، نام وادیای در مدینه است؛ یاقوب بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۱۴.</ref> که حضرت آن را به مبلغ چند دینار خرید<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۲۰۳؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۴۴.</ref>. قطعه [[زمین]] دیگری که [[امام باقر]]{{ع}} آن را به [[هشام بن عبدالملک]] فروخت و با او شرط کرد که [[زکات]] ده سال آن را بپردازد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۲۴؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۱۸.</ref>. زمین دیگری که امام باقر{{ع}} آن را به شرط [[پرداخت زکات]] آن به مدت شش سال به [[سلیمان بن عبدالملک]] فروخت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۲۴.</ref>. | |||
#برخورداری [[امام صادق]]{{ع}} از املاکی همچون [[باغی]] که حضرت برای [[تأمین معیشت]] خود در آن کار میکرده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۴.</ref> و درآمدهایی که گاهی کموبیش از طریق [[تجارت]] داشته است؛ همچون تجارت عذافر برای آن حضرت با مالالتجارهای به مبلغ هزار و هفتصد دینار، [[سود]] صد دینار که آن را جزو [[سرمایه]] خود قرار داد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۷.</ref>. و تجارت مصادف، [[غلام]] حضرت، برای آن [[امام همام]] که با مبلغ هزار دینار متاعی خرید و با کاروانی از [[تجار]] به جانب [[مصر]] [[حرکت]] کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۶۲-۱۶۱.</ref>. | |||
#برخورداری [[امام کاظم]]{{ع}} از املاکی همچون؛ مزرعهای واقع در محلی به نام «سایَه»<ref>«سایَه» محلی واقع در محدوده حجاز و اطراف مدینه بوده، نخلستانها و باغهای انار و انگور و موز داشته است و در اصل به اولاد علی بن ابی طالب{{ع}} متعلق بوده است (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۱۸۰).</ref>، مزرعۀ دیگری واقع در محلی به نام «نَقَمی»<ref>«نَقَمی» موضعی از اطراف مدینه در کنار احد که از آل أبیطالب بوده است (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۰۰).</ref>، همچنین [[باغی]] در خارج [[مدینه]] که [[علی بن حمزه بطائنی]]؛ گفته است من در رفتنِ به سوی آن باغ آن حضرت را [[همراهی]] میکردم<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۲۷.</ref>. | |||
#برخورداری [[امام رضا]]{{ع}} از منازل، [[چاه]] آب و مزارعی معروف به «حضر» واقع در محلی به نام «خاخ»<ref>علی بن احمد سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۱۹۸.</ref>. | |||
#برخورداری [[امام جواد]]{{ع}} از مالالتجاره و کالای بزّازیِ گران قیمتی که در بین راه ناپدید شد<ref>{{متن حدیث|أَنَّهُ حُمِلَ لَهُ حِمْلُ بَزٍّ لَهُ قِيمَةٌ كَثِيرَةٌ فَسُلَّ فِي الطَّرِيقِ...}} (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۵۶).</ref> و به [[سرقت]] رفت و سودی هم نداشت اما صرف توان ورود به این عرصه با کالایی گرانبها، نشانی بر [[تمکن مالی]] و برخورداری از درآمد و وضعیت [[مالی]] به دور از تهیدستی است. | |||
#برخورداری [[امام هادی]]{{ع}} از [[خمس]] که با [[حصر]] ایجادشده از سوی [[حکومت]]، پیگیری آن برای حضرت دشوار شده بود؛ ولی وکلای مالی آن حضرت از طریق [[مکاتبات]] خود با [[امام]]، [[احکام]] خمس را در حوزۀ [[وکالت]] خود تبیین و [[مردم]] را به [[وظایف]] آنان در موضوع خمس و پرداخت آن آشنا میکردند؛ چنانکه [[ابراهیم بن محمد همدانی]] میگوید: به امام هادی{{ع}} نوشتم [[علی بن مهزیار]] [[نامه]] پدر شما را برای من خواند که آنچه بر باغداران بعد از کسر مخارج [[واجب]] است، نصف سدس است و کسی که عایدی مزرعه و باغش مخارجش را [[کفاف]] ندهد، نَه نصف سدس بر او واجب است و نه چیز دیگری؛ اما مردمی که نزد ما هستند دراینباره [[اختلاف]] دارند و میگویند: بر مزارع بعد از کسر مخارج - (مخارج [[زراعت]] و [[خراج]]) نه مخارج خود و زارع و خانوادهاش -خمس واجب است. امام در جواب نوشت: پس از کسر هزینههای وی و [[خانواده]] و [[مالیات]] [[سلطان]] [[خمس]] آن [[واجب]] است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۴۷.</ref>. | |||
#برخورداری [[امام عسکری]]{{ع}} از منبع درآمدی خمس که [[احیا]] و بهرهبرداری از آن را بهجِدّ تعقیب میکرد و [[شیعیان]] را بر پرداخت [[وجوه شرعی]] آنان سفارش میفرمود؛ از جمله در نامهای به برخی از شیعیان و وکلای خود همچون [[اسحاق بن اسماعیل نیشابوری]] نوشت: ای اسحاق! تو و همه شیعیان ما و تمام کسانی که این [[نامه]] را میخوانند، میباید سهم ما (خمس) را به [[ابراهیم بن عبده]] بدهند و او نیز میباید آن را به رازی برساند. این نامه را بر [[وکیلان]] ما [[بلالی]] و محمودی قرائت کن و وقتی به [[بغداد]] رفتی، آن را برای [[دهقان]] نیز بخوان؛ زیرا او کسی است که [[پول]] را از [[دوستان]] ما دریافت میکند<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۵۷۹.</ref>. | |||
برخی از [[معصومان]] دیگر همچون حضرات [[عسکریین]]{{عم}} از منبع درآمدی خمس برخوردار بودهاند؛ زیرا از طرفی شرایط دریافت آن در عصر [[حاکمیت]] [[عمر بن عبدالعزیز]] فراهم آمد و خمس به صاحبان اصلی آن، یعنی ذویالقربای [[پیامبر]]{{صل}} باز گشت<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ عُمَرُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ رَدَّهُ إِلَى مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ{{ع}}}} (ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، ج۲، ص۲۱۰).</ref> و هر آنچه از [[حق]] بنیفاطمه و [[بنیهاشم]] در [[زمان]] [[خلفای سهگانه]]، معاویه، یزید و [[عبدالملک]] جمع و از آنان منع شده بود، به وسیله عمر بن عبدالعزیز باز گردید و مقدار هفتاد خروار زر سرخ و سفید از [[اموال]] خمس به آنان داده شد؛ بهگونهایکه بنیهاشم در آن سالها [[غنی]] شدند و وضعیت [[مالی]] آنان بهبود یافت<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۹۶.</ref> و از دریافت خمس [[بینیاز]] شدند و حتی برخی از [[امامان معصوم]]{{عم}} عدم نیاز خود را از آن ابراز داشتند؛ چنانکه بر پایۀ [[روایت]] [[موثق]]<ref>محمدتقی مجلسی، مرآة العقول، ج۶، ص۲۴۵.</ref> ابنفضّال، وقتی عدهای از شیعیان [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} رسیده بودند، حضرت به آنان فرمود: من ازثروتمندترین [[مردم]] مدینهام اگر درهمی از شما میگیرم، خودم چیزی نمیخواهم جز اینکه شما با آن [[تطهیر]] شوید<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳۷؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۹؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۷.</ref>. | |||
از طرفی تلاشهای بیوقفۀ [[امام باقر]]{{ع}} در آشنا کردن بیشتر [[مردم]] با [[خمس]]، نقشی بنیادین در [[پرداخت خمس]] و دیگر [[وجوه شرعی]] به [[ائمه معصومین]]{{عم}} داشت؛ بهگونهایکه پس از آن، مردم خمس و وجوه شرعی خود را مستقیم یا غیرمستقیم از راه دور و نزدیک [[خدمت]] [[امام عصر]] خود تقدیم میکردند؛ چنانکه [[حکم]] بن عِلباء [[اسدی]] ([[حاکم بحرین]]) خمس [[اموال]] فراوانی را خدمت امام باقر{{ع}} آورد و بدون واسطه تقدیم آن حضرت کرد<ref>شیخ مفید، مقنعه، ص۲۸۲-۲۸۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۳۷.</ref>. | |||
در [[عصر امام صادق]]{{ع}} اقبال و مراجعۀ مردم به [[امام]] برای پرداخت وجوه شرعی افزایش یافت؛ بهگونهایکه [[منصور عباسی]] [[احساس]] خطر کرد و حضرت را به گرفتن [[خراج]] از پیروانش متهم نمود. حتی آن [[بزرگوار]] را [[تهدید]] کرد و گفت: نمیگذارم احدی از [[اهل شام]] و [[حجاز]] نزد شما بیاید؛ زیرا آنان برای شما مایه فسادند<ref>ابنأبیجمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج۱، ص۳۶۲.</ref>. | |||
در [[عصر امام کاظم]]{{ع}} و فرزندش [[امام رضا]]{{ع}} نیز خمس و دیگر وجوه شرعی با همان اقبال تقدیم آن حضرات میشد. داوود بن زُربی میگوید: | |||
[[مالی]] را خدمت [[امام کاظم]] تقدیم کردم؛ اما آن حضرت بخشی از آن را دریافت نمود و بخش دیگر آن را برگرداند. وقتی علت عدم دریافت تمام آن را جویا شدم، فرمود: مطمئن باش که بخش باقیماندۀ آن را [[صاحب امر]] پس از من از تو خواهد خواست. وقتی خبر [[رحلت]] آن امام بزرگوار منتشر گردید، فرزند برومندش [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} از پی من فرستاد و باقیماندهاموال را از من مطالبه کرد و من هم تقدیم آن حضرت کردم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۱۳.</ref>. | |||
ولی با فرارسیدن دوره [[امامت امام جواد]]{{ع}} این درآمدها کم شد که میتوان دلیل آن را حضور آن حضرت در [[بغداد]] و [[حصر]] [[عسکریین]]{{ع}} در [[سامرا]] و دوری آن بزرگواران از [[مدینه]] دانست. مختصر اینکه از این دست از درآمدهای حاصل از [[املاک]] یا [[تجارت]] و دیگر منابع درآمدی، نشانی است از فقیرنبودن حضرات [[معصومان]]{{عم}} و [[تمکن مالی]] آنان برای [[تأمین معیشت]] شخصی و فراهمآمدن امکان [[حمایت]] آنان از [[نیازمندان]] و [[مستمندان]] در [[مقابله با فقر]] و تهیدستی؛ چنانکه [[قدرت]] معصومان{{عم}} بر خرید و سپس [[آزادکردن بردگان]] نیز نشانی است از تمکن مالی آنان در مقابله با فقر؛ همچون خرید و آزادکردن هزار [[بنده]] به دست [[امیر مؤمنان]]{{ع}}<ref>ر.ک: همین نوشتار، «وضعیت مالی امیر مؤمنان{{ع}}».</ref> و خرید و آزادکردن بردگان فراوانی به دست [[امام سجاد]]{{ع}}. بر اساس گزارشی آن حضرت هزاران برده را خرید و پس از تربیتکردن، آنان را [[آزاد]] فرمود که به دلیل شمار فراوانشان، به [[لشکر]] [[موالیان]] مشهور شدند<ref>رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۲۸۰.</ref>. این عمل در حالی به انجام میرسید که برخی گفتهاند: حضرت سجّاد{{ع}} به [[بردگان]] نیازی نداشته است و آنها را تنها برای آزادکردن میخریده است؛ ازهمینرو بردگان با [[آگاهی]] از چنین نیتی، خود را در معرض [[امام]] قرار میدادند تا آن حضرت آنها را بخرد. امام سجاد{{ع}} هم در هر [[زمان]] و موقعیتی به خرید و سپس به [[آزادی]] آنها میپرداخت؛ بهطوریکه در [[شهر مدینه]] شمار زیادی، همچون یک لشکر از [[موالی]] آزادشده از [[زن]] و مرد به چشم میخورد که همگی از موالی آن [[امام همام]] بودند<ref>عبدالعزیز زین العابدین سید الاهل، جعفر بن محمد الامام الصادق، صص ۷ و۴۷.</ref>. همچنین شصت [[غلام]] بهجایمانده از [[امام باقر]]{{ع}}<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۴۰ و ج۸، ص۲۳۴؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۱۹؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۲، ص۶۲۴. شایان ذکر است در برخی از منابع مذکور، واژۀ «اوصی» آمده است که حکایت از وصیت آن حضرت بر اخراج ثلث آنان دارد.</ref> نشانی دیگر بر تمکن مالی فراهمآمده از [[اموال شخصی]] وغیرحکومتی آن حضرات است.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۰۸.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۰
جایگاه فقر از دیدگاه معصومان
به منظور آشنایی با جایگاه فقر از نگاه معصومان(ع)، پارهای از روایات را بررسی میکنیم که دسته اول فقر را مدح و آن را پدیدهای مطلوب و مفید دانسته است و دسته دوم آن را مذموم و زیانبار شمرده است. دسته نخست که به ستایش پرداختند عبارتاند از:
- در روایتی از پیامبر خدا(ص) در جامع الاخبار تهیدستی از دو نگاه بررسی شده است. آن حضرت فرموده است: فقر نزد مردم زشت و ناپسند است، ولی در پیشگاه الهی زینت است[۱].
- روایت امام صادق از امیر مؤمنان(ع) که بر اساس آن، حضرت همچون پیامبر(ص) آن را زینت دانسته است: تهیدستی برای مؤمن زینتی برتر از افسار بر رخسار اسب است[۲].
- روایت امام صادق(ع) از پیامبر خدا(ص) که در آن تهیدستی مؤمن جز در موارد و شرایط خاص آن، برتر از غنا به شمار آمده است. آن حضرت فرموده است: برای مؤمن، فقر بهتر از غنا است، مگر کسی که با غنای خود هزینه زندگی خانوادهای را بر عهده بگیرد یا ثروت خویش را در فاجعه یا مصیبت خانمانسوزی مصرف نماید[۳].
- روایت سعدان از امام صادق(ع) که بر اساس آن، حضرت فقر را برای انسان عطیهای از سوی خدا شمرده است: مصیبتها، عطا و منفعتی از جانب خداست و فقر نیز عطیهای ذخیرهشده نزد خداست[۴].
- روایت امیرمؤمنان(ع) که فرمودهاند: فقر همچون شهادت، ذخیرهای نزد خدا است که آن را به هر که بخواهد عطا خواهد فرمود[۵].
- روایت امام صادق(ع) که در آن تنگدستی مؤمن محبوب خدا، امتیازی ذخیرهشده و مختص به او در پیشگاه الهی همچون شهادت در راه خدا است. آن حضرت فرموده است: «فقر مانند شهادت نزد خدا نگهداری شده است و آن را جز به کسی از بندگان مؤمن محبوب خود ندهد»[۶].
- روایت دیگری از آن حضرت که در آن ابتلای به فقر نشانه محبت خدا به بندهاش است: «از میان مؤمنین کسی به فقر مبتلا نگردد مگر آنکه خدای متعال او را دوست میدارد»[۷].
پس نمیتوان فقر را پدیدهای غیرارزشی یا ضد ارزش خواند؛ بلکه رخدادی مطلوب خواهد بود.
دستهای دیگر که به مذمومبودن فقر اقرار دارند از این قرار است:
- علی(ع) مریض شد و جمعی به عیادت آن حضرت رفتند و گفتند: یا علی شب را چگونه به صبح آوردی؟ فرمود: با شر و بدی شبم را صبح کردم. آنان از این سخن به شگفت آمدند و گفتند: این کلامِ شخصی مانند تو است؟ فرمود: مگر خدای متعال نفرموده است: «شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم»؟[۸]خیر، سلامتی و غنا است و شر، فقر و مرض است[۹].
- روایت امام باقر از امیر مؤمنان(ع) که حضرت در آن مرگ را بر فقر ترجیح داده است: مردن بهتر از فقر است[۱۰].
- روایتی از پیامبر خدا(ص) که فرموده است: تحمل پیامدهای سنگین فقر از رنج قتل سختتر است[۱۱].
- امیر مؤمنان فرموده است: فقرِ همراه با بدهکاری، بزرگترین بدبختی و شقاوت است[۱۲].
- امام رضا(ع) فرموده است: نداری کلید بدبختی است[۱۳].
- روایت دیگری از امیر مؤمنان علی(ع) که در آن فقر را موجب تنهایی و واماندگی فقیر دانسته است: دستنیافتن بر روزی موجب تنهایی و بییاوری است[۱۴].
پس این دست از روایات بر خلاف دسته اول که فقر را پدیدهای ممدوح و ارزشی و برخوردار از جایگاهی مثبت از منظر معصومان به شمار آورده است، آن را مذموم و غیرارزشی و دارای جایگاهی منفی دانسته است. اما به لحاظ کثرت هر یک از دو دسته از روایات و مجالنیافتن برای بررسی سند آنها، به اعتبار مستند هر کدام از دو دسته بسنده میکنیم و با تأسی به بسیاری از بزرگان همچون علامه مجلسی[۱۵]، بین این دو دسته از روایات معارض جمع میکنیم و میگوییم: دسته اول از روایات که مشتمل بر مدح فقر است، ناظر است به نوع برخوردار از آثار مثبت و مفید آن و دستۀ دوم که مشتمل بر ذم فقر است، ناظر است به گونه همراه با آثار منفی و زیانبار آن. بنابراین به نظر میرسد جایگاه فقر از منظر معصومان(ع) همچون مفهوم آن نسبی باشد؛ به این معنا که فقر به خودی خود نه ممدوح و ارزشی باشد و نه مذموم و غیرارزشی؛ بلکه به لحاظ ترتب آثار سوء و زیانبارش مذموم و غیرارزشی است؛ چنانکه ممکن است نسبت به شخص یا اشخاصی، حتی نسبت به زمان و مکانی مطلوب باشد و ارزش به شمار آید؛ ولی نسبت به فرد یا افرادی دیگر یا نسبت به زمان و مکان دیگری نامطلوب و ضد ارزش باشد و به تبع نسبیبودن جایگاه فقر، مقابله معصومان(ع) با آن هم نسبی خواهد بود؛ یعنی به لحاظ ترتب آثار مثبت و مفید بر آن، ممدوح و ارزشی بوده است و فقرزدایی معصومان(ع) در چنین مواردی تعاون بر آثار مثبت آن به شمار میآید و به لحاظ ترتب آثار منفی آن غیرارزشی و مذموم بوده و موضوع مقابله معصومان در فقرزدایی بوده است که با شیوههای گوناگونی به مقابلۀ با آن برخاستهاند.[۱۶]
شیوههای فقرزدایی معصومان(ع)
به گواهی منابع معتبر روایی و تاریخی، معصومان(ع) در مقابله با فقر، شیوههای گوناگونی به کار بستهاند که از آن دست است:
- شیوه فرهنگی: به لحاظ تأثیر شگرف میزان درآمد و چگونگی مصرف در کاهش و زدون فقر از زندگی، حضرات معصومان(ع) به منظور مقابله با فقر، در بخش درآمد به ترغیب و تشویق مردم به کار و تلاش پرداختند و اقشار مختلف آنان را از بیکاری و تنبلی بر حذر داشتند و با تبیین فرصتها و ظرفیتهای موجود، انگیزه آنان را در تحصیل و افزایش درآمد افزودند و با ارائه راهکارهایی، راه موفقیت آنان را در نجات از فقر هموار ساختند و در بخش هزینه و مصرف هم، با پرهیزدادن مردم از اسراف و تبذیر، آنان را به مصرف صحیح درآمد و اعتدال در آن فرا خواندند. از دگر سو حضرات معصومان(ع) افزون بر آمادهسازی مردم برای کار و تلاش در بخش درآمد و تلاش در اصلاح الگوی مصرف، به عملیاتیکردن آن در هر دو بخش از درآمد و مصرف در عرصه زندگی خود پرداختند. آنان فرهنگ کسب درآمد و مصرف صحیح و بایسته را برای تأمین نیازهای زندگی مردم و عدم ابتلای آنان را به فقر وجهه همت خویش ساختند و این روش از فقرستیزی را پایه و اساس تحول در بهبود معیشت و شکوفایی اقتصادی دانستند و آن را به آیندگان از نسلهای بشری ابلاغ کردند.
- شیوه اجتماعی: با توجه به اینکه صاحبان ثروت میتوانند نقش بسزایی در کاهش یا علاج فقر از زندگی تهیدستان داشته باشند، حضرات معصومان(ع) در استفاده از این ظرفیت تلاش کردند و ایجاد وحدت و برقراری و حفظ ارتباط میان اقشار متمکن و نیازمند جامعه را از جمله برنامههای در اولویت خود قرار دادند و شرایط درک مشکلات ناشی از تهیدستی آسیبپذیران را برای ثروتمندان فراهم کردند و همکاری با آنان و حمایت از نیازمندان را رواج دادند و پیشه آنان ساختند.
- شیوه اقتصادی: حضرات معصومان(ع) برای مقابله با فقر دو گونه از روش اقتصادی را برگزیدند و اعمال کردند که یک گونه آن امدادرسانی و خدمات روبنایی و گونه دیگر آن، بنیادی و زیربنایی بوده است. آنان همواره در فراز و فرود زندگی، انفاق بر نیازمندان را پیشه خود قرار دادند و در حمایت از آسیبپذیران جامعه شب و روز نداشتند؛ چنانکه در بخش بنیادین از خدمات و حمایتهای خود از کارآفرینی، حمایت از تولید و تولیدکننده و احیای منابع تولید هیچ فرصتی را در عصر بسط ید و غیر آن از دست ندادهاند و با هرگونه از خدمات خود به مقابله با فقر پرداختند که در مقام خود آن را بررسی خواهیم کرد.
- شیوه سیاسی: این شیوه از فقرزدایی به لحاظ اینکه ملازم با بسط ید و تصدی منصب حکومت است و چنین شرایطی جز برای دو تن از حضرات معصومان(ع)، یعنی پیامبر خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع) فراهم نیامده است، قلمرو اعمال این شیوه از فقرزدایی محدود به دو مقطع از عصر حاکمیت معصومان(ع) خواهد بود که در جای خود آن را تبیین و بررسی خواهیم کرد.[۱۷]
اوضاع و شرایط مالی معصومان
همواره ذهنیت شایع و غالب مردم از اوضاع و شرایط مالی معصومان ذهنیتی همراه با فقر و تهیدستی بوده است؛ ازاینرو حضرات را فاقد تمکن مالی و فقیر میپنداشتهاند. نیز این پرسش برای آنان مطرح بوده است که فقرزدایی معصومان با فقر آنان چگونه قابل جمع بوده و پذیرفتنی است؟ این ذهنیت و پرسش ما را بر آن داشته است با پاسخی اجمالی و تفصیلی این ذهنیت را بزداییم. پاسخ اجمالی پرسش ایجادشده در اذهان این است که اولاً فقرزدایی حضرات معصومان در حوزۀ کمک به نیازمندان و حمایت از آنان محدود به سبک خاصی همچون انفاق مالی آن حضرات نبوده است تا در فرض تهیدستی آنان امکانی برای آن نباشد، بلکه اشکال مختلفی داشته است که تعلیم کار، ترغیب و ارشاد به آن، کارآفرینی و در موارد و مقاطعی احیای منابع تولید و حمایت از آن و همچنین تنظیم بازار و نظارت بر آن از جمله اشکال و سبکهای عمده و اساسی فقرزدایی آنان بوده است و تأثیر زیربنایی و ماندگاری در کاهش و علاج فقر مردم داشته است. ثانیاً دستگیری از نیازمندان خصلت همواره، بلکه ملازم حضرات معصومان بوده است و اقتضای اتصاف آنان به اهل بیت احسان و رحمت[۱۸] و سخاوت[۱۹]، سرچشمه و معدن کرم[۲۰] چنین ایجاب میکند که فقر و محرومیت آنان از غنای رایج، مانع فقرزدایی آن حضرات نباشد؛ چنانکه انفاق و ایثار همواره آنان در سختترین شرایط زندگی و همراه با فقر این حقیقت را اثبات میکند و حضور مستمر آنان در عرصۀ مقابلۀ با فقر را به نمایش میگذارد و به پرسش چگونگی امکان فقرزدایی حضرات در فرض فقر پاسخ میگوید.
اما پاسخ تفصیلی پرسش فوق و زدودن ذهنیت مزبور این است که اولاً زندگی همه حضرات معصومان محکوم به فقر نبوده است، بلکه حاکمیت آن بر زندگی برخی از آنان سایه افکنده است و ثانیاً همه مقاطع زندگی این حضرات قرین فقر نبوده است، بلکه فصل یا فصولی از زندگی آنان همراه با فقر و در مقطع یا مقاطعی دیگری با غنا و تمکن مالی همراه بوده است.[۲۱]
اوضاع و شرایط مالی پیامبر(ص)
قرآن از وضعیت دوگانه همراه با فقر و غنای پیامبر خبر داده و گفته است: «خدا تو را فقیر یافت و بینیاز نمود»[۲۲]. پس آن حضرت از جمله معصومان فقیر بوده است؛ اما نه در همۀ فصول زندگی، بلکه در مقطع یا مقاطعی از آنکه به گفته برخی از مفسّران و معاصران مقطع زمانی فقر آن حضرت، دوره قبل از تجارت و ازدواج با حضرت خدیجه بوده که ثروتی نداشته است؛ اما خدا با اموال خدیجه، سود تجارت و برخورداری از غنایم جنگی، آن حضرت را بینیاز کرده است[۲۳].
افزون بر قرآن، روایتها و گزارشهای تاریخی نیز از وضعیت دوگانه حاکم بر زندگی آن حضرت حکایت کرده است؛ همچون روایت امیر مؤمنان علی(ع)[۲۴]، روایت امام باقر(ع)[۲۵] و روایت پیامبر خدا که در آنها از گوسفندچرانی آن حضرت برای اهل مکه در مقابل دریافت چند قیراط[۲۶] گزارش شده است[۲۷] که حاکی از فقر آن حضرت است و روایاتی که از بهبود وضعیت پیامبر(ص) با تجارت[۲۸] و دستیابی حضرت به صفایا[۲۹]، انفال، غنایم و هدایای سران حکومتها مانند مقوقس (پادشاه اسکندریه)[۳۰]، جبله بن ایهم (پادشاه غسان)[۳۱]، نجاشی (پادشاه حبشه)[۳۲] و هدایای مردمی خبر داده است[۳۳] و گوسفندچرانی آن حضرت را به دامداری و استخدام شبان تبدیل میکند[۳۴] به ضمیمه روایاتی که از املاک پیامبر(ص) در خیبر، فدک، بنینضیر، طایف و وادی نخله[۳۵] و اموال باغهای هفتگانه در مدینه گزارش میدهد[۳۶]. همه اینها گویای بهبود وضعیت مالی پیامبر و غنای آن حضرت است؛ از همین رو خدا در خطاب به آن حضرت فرموده است: پس یتیم را تحقیر مکن و سؤالکننده را از خود مران[۳۷].[۳۸]
اوضاع و شرایط مالی امیر مؤمنان(ع)
امیر مؤمنان(ع) نیز وضعیت مالی دوگانهای داشته است؛ یعنی در مقطع یا مقاطعی از زندگی فقیر بوده است؛ بهگونهایکه گاهی برای تأمین خوراک اهل و عیال خود از اجیرشدن برای آبیاری نخل و دریافت مقداری جو[۳۹] یا دریافت چند دانه خرما[۴۰] ناگزیر بوده است و در مقطعی دیگر از زندگی از چنان تمکنی برخوردار بوده است که از مال شخصی خود هزار بنده را در راه خدا آزاد میکند[۴۱] و پس از آزادکردن آنان، تأمین نیاز آنان را به میزان بینیازی از دیگران نیز عهدهدار میشود[۴۲].
حضرت امیر خود نیز از دوگانگی وضعیت مالی خود خبر میدهد و میگوید: «زمانی را به یاد دارم که در حضور رسول خدا از شدت گرسنگی سنگ بر شکم خود میبستم؛ درحالیکه اکنون صدقه سالیانه اموال من به چهل هزار دینار میرسد»[۴۳]. همچنین درباره وضعیت دوگانه مالی خود در زندگی مشترک خود با فاطمه(س) و پس از آن فرموده است: «وقتی با فاطمه(س) ازدواج کردم زیراندازی نداشتم؛ اما اگر اکنون صدقه اموالم بر بنیهاشم تقسیم شود، آنان را کفایت کند»[۴۴]؛ همچنین ایشان اشاعه و نشر خلاف وضعیت مالی فراهمآمده و برخورداری از ثروت و تمکن مالی خود را مانع میشد و تکذیب میکرد؛ چنانکه وقتی به آن حضرت خبر دادند که طلحه و زبیر به مردم میگویند: علی مال و ثروتی ندارد، بیدرنگ به وکیلان مالی خود دستور فرمود محصول و غله را تا پایان سال جمع و به نقدینگی تبدیل کنند. آنان نیز اطاعت کردند. آنگاه امیر مؤمنان(ع) طلحه و زبیر را خواست و مبلغ صد هزار درهم از محل درآمد یکساله محصول باغها و مزارع خود را در معرض دید آنان گذارد و فرمود: «به خدا قسم این مالی که هماکنون میبینید از من است و کسی را در آن حقی نیست. آنان درحالیکه از نزد امام خارج میشدند، میگفتند: به راستی که او دارای مال فراوانی است»[۴۵].
با وجود چنین شایعاتی - که به نظر میرسد جنبۀ سیاسی داشته و هدف شایعهسازان و شایعهپراکنان این بوده است که مردم را به بهانه نداری امیر مؤمنان(ع) از آن حضرت جدا کنند و به سمتوسوی صاحب ثروتی همچون معاویه سوق دهند و از همین رو حضرت از نشر آن جلوگیری کرد و بر تکذیب آن اقدام فرمود - برخورداری آن حضرت از ثروت به جایی رسید که به گزارش ابنابیالحدید برخی آن وضعیت و تمکن مالی را مخالف زهد آن بزرگوار میدانستند؛ درحالیکه رسول خدا(ص) نیز هنگام رحلت باغها و نخلستانهای فراوانی در خیبر، فدک، بنینضیر و طائف داشتند که همه آنها صدقه راه خدا شد و احدی نگفته است چنین املاک و اموالی منافی با زهد آن حضرت است[۴۶].[۴۷]
اوضاع و شرایط مالی حضرت فاطمه زهرا(س)
زندگی فاطمه زهرا(س) نیز به لحاظ اینکه مستقل از زندگی پدر بزرگوارش پیامبر خدا(ص) و همسرش امیر مؤمنان(ع) نبوده است، همچون زندگی آن بزرگواران، در برخی از فصول آن محکوم فقر بوده است. خود آن بانوی بزرگ اسلام دراینباره فرموده است: من و علی در پنج سال از زندگی خود فرشی جز پوستِ گوسفندی که شترمان را روز بر آن علف میدادیم و شب آن را فرش خود قرار میدادیم، نداشتیم و متکای ما هم پوستی بود که محتوای آن برگ درخت خرما بود[۴۸]. اما حضرت در مقطعی دیگر از زندگی از وضعیت مالی خوبی برخوردار بوده است. برخی از دستیابی آن حضرت به درآمدهایی همچون درآمد فدک -که معادل ۲۴ یا هفتاد هزار دینار بوده- خبر دادهاند[۴۹] و برخی با استناد به حدیث زراره از درآمد حاصل از ارث پدر از امام باقر(ع) روایت کردهاند که آن حضرت فرموده است: «امیر مؤمنان علی(ع) علم رسول خدا را به ارث برده است و فاطمه زهرا(س) هر آنچه را که پدرش بر جای گذاشت»[۵۰].[۵۱]
اوضاع و شرایط مالی سایر امامان
به شهادت منابع کهن و معتبر روایی و تاریخی، صدقات و انفاقات معروف و فراوان آن حضرات بر فقیران و عطاهای گسترده انکارناپذیر آنان بر درماندگان و غیرآنان مانند برخی از شاعران، به نظر میرسد وضعیت مالی معصومانِ فاقد بسط ید، وضعیت مطلوبی بوده است و تمکن مالی و برخورداری آنان را از منابع درآمدی شخصی و غیرحکومتی اثبات میکند؛ افزون بر این روایتها و گزارشهای معتبر تاریخی، برخورداری آن حضرات را از منابع درآمدی شخصی گزارش کرده است که تمکن مالی آنان را در فقرزدایی اثبات میکند؛ مانند:
- برخورداری امام حسن(ع) از املاکی همچون مزرعه و نخلستانی در اطراف مدینه (واقع در درّه صدر نخلی)[۵۲] و بخشی از زمینهای عراق که با برادرش امام حسین(ع) خریده بود[۵۳].
- برخورداری امام حسین(ع) از املاکی همچون ملک حجاز، که در جریان کربلا، وعده بخشی از آن را به عمر سعد داده بود و روزی معاویه آن را به مبلغ یک ملیون دینارِ طلا خریداری کرد، ولی حضرت آن را به او نفروخت[۵۴].
- برخورداری امام سجاد(ع) از املاکی مانند چشمه آبی در «ذی خشب»[۵۵] که ولید بن عتبه آن را به بیش از هفتاد هزار دینار طلا خرید[۵۶]. همچنین داشتن مزرعهای در اطراف مدینه (واقع در محلی به نام «عُنّابَه»)[۵۷] که حضرت موسم برداشت محصول به آن منطقه عزیمت و مدتی در آن محل اقامت میکرد[۵۸]؛ افزون بر این آن حضرت گویا صاحب باغهایی بوده است که بر اساس برخی از روایات، عمران یکی از آنها را به بردهای از بردگان خود سپرده است[۵۹].
- برخورداری امام باقر(ع) از املاکی مانند چاه آب و مزارعی معروف به «حَضر» که در محلی به نام خاخ[۶۰] بوده و از املاک و منابع درآمدی آن حضرت به شمار میآمده است[۶۱]. زمینی به نام «عُرَیض»[۶۲] که حضرت آن را به مبلغ چند دینار خرید[۶۳]. قطعه زمین دیگری که امام باقر(ع) آن را به هشام بن عبدالملک فروخت و با او شرط کرد که زکات ده سال آن را بپردازد[۶۴]. زمین دیگری که امام باقر(ع) آن را به شرط پرداخت زکات آن به مدت شش سال به سلیمان بن عبدالملک فروخت[۶۵].
- برخورداری امام صادق(ع) از املاکی همچون باغی که حضرت برای تأمین معیشت خود در آن کار میکرده است[۶۶] و درآمدهایی که گاهی کموبیش از طریق تجارت داشته است؛ همچون تجارت عذافر برای آن حضرت با مالالتجارهای به مبلغ هزار و هفتصد دینار، سود صد دینار که آن را جزو سرمایه خود قرار داد[۶۷]. و تجارت مصادف، غلام حضرت، برای آن امام همام که با مبلغ هزار دینار متاعی خرید و با کاروانی از تجار به جانب مصر حرکت کرد[۶۸].
- برخورداری امام کاظم(ع) از املاکی همچون؛ مزرعهای واقع در محلی به نام «سایَه»[۶۹]، مزرعۀ دیگری واقع در محلی به نام «نَقَمی»[۷۰]، همچنین باغی در خارج مدینه که علی بن حمزه بطائنی؛ گفته است من در رفتنِ به سوی آن باغ آن حضرت را همراهی میکردم[۷۱].
- برخورداری امام رضا(ع) از منازل، چاه آب و مزارعی معروف به «حضر» واقع در محلی به نام «خاخ»[۷۲].
- برخورداری امام جواد(ع) از مالالتجاره و کالای بزّازیِ گران قیمتی که در بین راه ناپدید شد[۷۳] و به سرقت رفت و سودی هم نداشت اما صرف توان ورود به این عرصه با کالایی گرانبها، نشانی بر تمکن مالی و برخورداری از درآمد و وضعیت مالی به دور از تهیدستی است.
- برخورداری امام هادی(ع) از خمس که با حصر ایجادشده از سوی حکومت، پیگیری آن برای حضرت دشوار شده بود؛ ولی وکلای مالی آن حضرت از طریق مکاتبات خود با امام، احکام خمس را در حوزۀ وکالت خود تبیین و مردم را به وظایف آنان در موضوع خمس و پرداخت آن آشنا میکردند؛ چنانکه ابراهیم بن محمد همدانی میگوید: به امام هادی(ع) نوشتم علی بن مهزیار نامه پدر شما را برای من خواند که آنچه بر باغداران بعد از کسر مخارج واجب است، نصف سدس است و کسی که عایدی مزرعه و باغش مخارجش را کفاف ندهد، نَه نصف سدس بر او واجب است و نه چیز دیگری؛ اما مردمی که نزد ما هستند دراینباره اختلاف دارند و میگویند: بر مزارع بعد از کسر مخارج - (مخارج زراعت و خراج) نه مخارج خود و زارع و خانوادهاش -خمس واجب است. امام در جواب نوشت: پس از کسر هزینههای وی و خانواده و مالیات سلطان خمس آن واجب است[۷۴].
- برخورداری امام عسکری(ع) از منبع درآمدی خمس که احیا و بهرهبرداری از آن را بهجِدّ تعقیب میکرد و شیعیان را بر پرداخت وجوه شرعی آنان سفارش میفرمود؛ از جمله در نامهای به برخی از شیعیان و وکلای خود همچون اسحاق بن اسماعیل نیشابوری نوشت: ای اسحاق! تو و همه شیعیان ما و تمام کسانی که این نامه را میخوانند، میباید سهم ما (خمس) را به ابراهیم بن عبده بدهند و او نیز میباید آن را به رازی برساند. این نامه را بر وکیلان ما بلالی و محمودی قرائت کن و وقتی به بغداد رفتی، آن را برای دهقان نیز بخوان؛ زیرا او کسی است که پول را از دوستان ما دریافت میکند[۷۵].
برخی از معصومان دیگر همچون حضرات عسکریین(ع) از منبع درآمدی خمس برخوردار بودهاند؛ زیرا از طرفی شرایط دریافت آن در عصر حاکمیت عمر بن عبدالعزیز فراهم آمد و خمس به صاحبان اصلی آن، یعنی ذویالقربای پیامبر(ص) باز گشت[۷۶] و هر آنچه از حق بنیفاطمه و بنیهاشم در زمان خلفای سهگانه، معاویه، یزید و عبدالملک جمع و از آنان منع شده بود، به وسیله عمر بن عبدالعزیز باز گردید و مقدار هفتاد خروار زر سرخ و سفید از اموال خمس به آنان داده شد؛ بهگونهایکه بنیهاشم در آن سالها غنی شدند و وضعیت مالی آنان بهبود یافت[۷۷] و از دریافت خمس بینیاز شدند و حتی برخی از امامان معصوم(ع) عدم نیاز خود را از آن ابراز داشتند؛ چنانکه بر پایۀ روایت موثق[۷۸] ابنفضّال، وقتی عدهای از شیعیان خدمت امام صادق(ع) رسیده بودند، حضرت به آنان فرمود: من ازثروتمندترین مردم مدینهام اگر درهمی از شما میگیرم، خودم چیزی نمیخواهم جز اینکه شما با آن تطهیر شوید[۷۹].
از طرفی تلاشهای بیوقفۀ امام باقر(ع) در آشنا کردن بیشتر مردم با خمس، نقشی بنیادین در پرداخت خمس و دیگر وجوه شرعی به ائمه معصومین(ع) داشت؛ بهگونهایکه پس از آن، مردم خمس و وجوه شرعی خود را مستقیم یا غیرمستقیم از راه دور و نزدیک خدمت امام عصر خود تقدیم میکردند؛ چنانکه حکم بن عِلباء اسدی (حاکم بحرین) خمس اموال فراوانی را خدمت امام باقر(ع) آورد و بدون واسطه تقدیم آن حضرت کرد[۸۰]. در عصر امام صادق(ع) اقبال و مراجعۀ مردم به امام برای پرداخت وجوه شرعی افزایش یافت؛ بهگونهایکه منصور عباسی احساس خطر کرد و حضرت را به گرفتن خراج از پیروانش متهم نمود. حتی آن بزرگوار را تهدید کرد و گفت: نمیگذارم احدی از اهل شام و حجاز نزد شما بیاید؛ زیرا آنان برای شما مایه فسادند[۸۱]. در عصر امام کاظم(ع) و فرزندش امام رضا(ع) نیز خمس و دیگر وجوه شرعی با همان اقبال تقدیم آن حضرات میشد. داوود بن زُربی میگوید: مالی را خدمت امام کاظم تقدیم کردم؛ اما آن حضرت بخشی از آن را دریافت نمود و بخش دیگر آن را برگرداند. وقتی علت عدم دریافت تمام آن را جویا شدم، فرمود: مطمئن باش که بخش باقیماندۀ آن را صاحب امر پس از من از تو خواهد خواست. وقتی خبر رحلت آن امام بزرگوار منتشر گردید، فرزند برومندش علی بن موسی الرضا(ع) از پی من فرستاد و باقیماندهاموال را از من مطالبه کرد و من هم تقدیم آن حضرت کردم[۸۲].
ولی با فرارسیدن دوره امامت امام جواد(ع) این درآمدها کم شد که میتوان دلیل آن را حضور آن حضرت در بغداد و حصر عسکریین(ع) در سامرا و دوری آن بزرگواران از مدینه دانست. مختصر اینکه از این دست از درآمدهای حاصل از املاک یا تجارت و دیگر منابع درآمدی، نشانی است از فقیرنبودن حضرات معصومان(ع) و تمکن مالی آنان برای تأمین معیشت شخصی و فراهمآمدن امکان حمایت آنان از نیازمندان و مستمندان در مقابله با فقر و تهیدستی؛ چنانکه قدرت معصومان(ع) بر خرید و سپس آزادکردن بردگان نیز نشانی است از تمکن مالی آنان در مقابله با فقر؛ همچون خرید و آزادکردن هزار بنده به دست امیر مؤمنان(ع)[۸۳] و خرید و آزادکردن بردگان فراوانی به دست امام سجاد(ع). بر اساس گزارشی آن حضرت هزاران برده را خرید و پس از تربیتکردن، آنان را آزاد فرمود که به دلیل شمار فراوانشان، به لشکر موالیان مشهور شدند[۸۴]. این عمل در حالی به انجام میرسید که برخی گفتهاند: حضرت سجّاد(ع) به بردگان نیازی نداشته است و آنها را تنها برای آزادکردن میخریده است؛ ازهمینرو بردگان با آگاهی از چنین نیتی، خود را در معرض امام قرار میدادند تا آن حضرت آنها را بخرد. امام سجاد(ع) هم در هر زمان و موقعیتی به خرید و سپس به آزادی آنها میپرداخت؛ بهطوریکه در شهر مدینه شمار زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزادشده از زن و مرد به چشم میخورد که همگی از موالی آن امام همام بودند[۸۵]. همچنین شصت غلام بهجایمانده از امام باقر(ع)[۸۶] نشانی دیگر بر تمکن مالی فراهمآمده از اموال شخصی وغیرحکومتی آن حضرات است.[۸۷]
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار، ص۱۱۲؛ ابنابیفراس ورام، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۲۰.
- ↑ محمد بن همام اسکافی، التمحیص، ص۴۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ ابنابیفراس ورام، مجموعه ورام، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): الْمَصَائِبُ مِنَحٌ مِنَ اللَّهِ وَ الْفَقْرُ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۶۰).
- ↑ «قَالَ عَلِيٌّ(ع): الْفَقْرُ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ بِمَنْزِلَةِ الشَّهَادَةِ يُؤْتِيهِ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ» (محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار، ص۱۱۰).
- ↑ «الْفَقْرُ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ كَالشَّهَادَةِ وَ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا مَنْ أَحَبَّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ» (محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار، ص۱۱۲).
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِنَّ الْفَقْرَ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ لَا يَبْتَلِي بِهِ إِلَّا مَنْ أَحَبَّ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (محمد بن همام اسکافی، التمحیص، ص۵۲).
- ↑ ﴿وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً﴾ «و شما را با بد و نیک میآزماییم» سوره انبیاء، آیه ۳۵.
- ↑ قطبالدین راوندی، الدعوات، ص۱۶۸؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸۱، ص۲۰۹؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۴۹.
- ↑ «الْقَبْرُ خَيْرٌ مِنَ الْفَقْرِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۰؛ محمد بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۹۵؛ آمدی، غرر الحکم، ح۳۹۲).
- ↑ «الْفَقْرُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» (محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار، ص۱۰۹؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۴۷).
- ↑ «الْفَقْرُ مَعَ الدَّيْنِ الشَّقَاءُ الْأَكْبَرُ» (آمدی، غرر الحکم، ش۱۳۰۹).
- ↑ «الْمَسْكَنَةُ مِفْتَاحُ الْبُؤْسِ» (حلی، العدد القویه، ص۲۹۷؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۵۳).
- ↑ «الْحِرْمَانُ خِذْلَانٌ» (آمدی، غرر الحکم، ص۳۶۵).
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۱-۲۹.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۹۶.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۱۰۰.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۰۰؛ ابنشهرآشوب، مناقب آلأبیطالب، ج۴، ص۴؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، البلد الامین، ص۲۸۹.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۶؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۸۰؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، البلد الامین، ص۲۹۷.
- ↑ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، الغیبة للنعمانی، ص۲۰؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰؛ احمد بن محمد طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۸۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۶؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، البلد الأمین، ص۲۸۷.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۱۰۲.
- ↑ ﴿وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى﴾ «و تو را نیازمند یافت و بینیاز کرد،» سوره ضحی، آیه ۸.
- ↑ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۵۷۰؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۶۷؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۷۰؛ سیدعلی خامنهای، انسان ۲۵۰ساله، ص۲۸؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۵۲۷.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۵۴۲.
- ↑ «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع): قَالَ النَّبِيُّ(ص): إِنِّي كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَى الْإِبِلِ وَ الْغَنَمِ وَ أَنَا أَرْعَاهَا» (محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۲۸؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۳۳).
- ↑ سُدُسُ دِرْهَم (ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۰۵).
- ↑ «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا رَاعِيَ غَنَمٍ. قَالَ لَهُ: وَ أَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قالَ: و أَنا كُنْتُ أَرْعَاهَا لأَهْلِ مَكَّةَ بِالْقَرَارِيطَ» (محمد بن یزید ابنماجه، سنن ابنماجه، ج۲، ص۷۲۷).
- ↑ «أَ مَا عَلِمَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) اشْتَرَى عِيراً أَتَتْ مِنَ الشَّامِ فَاسْتَفْضَلَ فِيهَا مَا قَضَى دَيْنَهُ وَ قَسَمَ فِي قَرَابَتِهِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۲۱).
- ↑ جمع صفی (صفیه) است و به مالی گفته میشود که فرمانده لشکر (پیامبر و امام) آن را قبل از تقسیم غنایم میان رزمندگان برای خود برمیگزیند (ابناثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳، ص۴۰).
- ↑ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۰.
- ↑ محمد ابراهیم آیتی، تاریخ اسلام، ص۴۶۴.
- ↑ ابوعبید، الاموال، ص۳۰؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۵۷۷.
- ↑ «وَ رُوِيَ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) خَرَجَ إِلَى غَنَمٍ لَهُ وَ رَاعِيهَا» (حسن بن ابیالحسن محمد دیلمی، إرشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۱).
- ↑ سرزمینی از حجاز به فاصله دوشب راه از آنجا تا مکه (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۸).
- ↑ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۹۷؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۴۳.
- ↑ ﴿فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ * وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾ «پس با یتیم تندی مکن! * و (مستمند) خواهنده را از خود مران!» سوره ضحی، آیه ۹-۱۰.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۱۰۳.
- ↑ عبیدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۰؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّه، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۴.
- ↑ حسن بن ابیالحسن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ نورالدین علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۲۳.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۱، ص۴۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۴۰.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۴۷.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۱۰۵.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸، ص۳۰۳؛ ج۴۳، ص۸۸.
- ↑ شیخعباس قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ «عَنْ زُرارَةِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: وَرِثَ عَلِيٌّ(ع) عِلْمَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ وَرِثَتْ فَاطِمَةُ(ع) تَرِكَتَهُ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۸۶). البته واژۀ «تَرِكَتَهُ» در روایت ظاهر در تمام ترکه است؛ اما چون بر خلاف نص قرآن است که یکهشتم را سهم زن با بودن فرزند قرار داده است، اعتباری ندارد و میباید ظاهر روایت را بر همه اموال بهجامانده غیر از سهم اندک همسران حمل کرد و چنین تعبیری را از باب تغلیب یا از باب النادر كالمعدوم شمرد.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۱۰۷.
- ↑ علی بن احمد سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۳۱۹.
- ↑ انَ الحسن والحسین ابنی علی(ع) اشتروا من ارض السواد (احمد بن علی جصاص، احکام القرآن، ج۵، ص۳۲۳).
- ↑ عبدالله بن نورالله بحرانی، عوالم العلوم والمعارف، ج۱۷، ص۲۳.
- ↑ سرزمینی در فاصلۀ یک شب راه از مدینه (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۷۲). یک منزل مانده به مدینه از طریق مصر به مکّه (عبدالله بن عبدالله ابنخُرداذبَه، المسالک و الممالک، ص۱۲۸). ذو خُشُب، بیابانی به فاصلۀ یک روز راه از مدینه (فخرالدین محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۲، مادۀ خشب، ص۵۰).
- ↑ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۶، باب ۱۵، ح۵.
- ↑ یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۴، صص۱۵۹ و ۱۶۰.
- ↑ علی بن احمد سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۲۶۹.
- ↑ «إِنَّ مَوْلًى لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) يَتَوَلَّى عِمَارَةَ ضَيْعَةٍ لَهُ...» (ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، ج۴، ص۱۵۸).
- ↑ محلی است بین مکه و مدینه و به آن روضه خاخ گفته میشود و نزدیک حمراء الاسد از سمت مدینه است (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۳۵).
- ↑ علی بن احمد سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۱۹۸.
- ↑ تصغیر عَرض یا عًرض، نام وادیای در مدینه است؛ یاقوب بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۱۴.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۲۰۳؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۴۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۲۴؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۱۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۲۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۶۲-۱۶۱.
- ↑ «سایَه» محلی واقع در محدوده حجاز و اطراف مدینه بوده، نخلستانها و باغهای انار و انگور و موز داشته است و در اصل به اولاد علی بن ابی طالب(ع) متعلق بوده است (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۱۸۰).
- ↑ «نَقَمی» موضعی از اطراف مدینه در کنار احد که از آل أبیطالب بوده است (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۰۰).
- ↑ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۲۷.
- ↑ علی بن احمد سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۱۹۸.
- ↑ «أَنَّهُ حُمِلَ لَهُ حِمْلُ بَزٍّ لَهُ قِيمَةٌ كَثِيرَةٌ فَسُلَّ فِي الطَّرِيقِ...» (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۵۶).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۴۷.
- ↑ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۵۷۹.
- ↑ «وَ كَانَ عُمَرُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ رَدَّهُ إِلَى مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ(ع)» (ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، ج۲، ص۲۱۰).
- ↑ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۹۶.
- ↑ محمدتقی مجلسی، مرآة العقول، ج۶، ص۲۴۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳۷؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۹؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۷.
- ↑ شیخ مفید، مقنعه، ص۲۸۲-۲۸۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۳۷.
- ↑ ابنأبیجمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج۱، ص۳۶۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۱۳.
- ↑ ر.ک: همین نوشتار، «وضعیت مالی امیر مؤمنان(ع)».
- ↑ رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۲۸۰.
- ↑ عبدالعزیز زین العابدین سید الاهل، جعفر بن محمد الامام الصادق، صص ۷ و۴۷.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۴۰ و ج۸، ص۲۳۴؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۱۹؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۲، ص۶۲۴. شایان ذکر است در برخی از منابع مذکور، واژۀ «اوصی» آمده است که حکایت از وصیت آن حضرت بر اخراج ثلث آنان دارد.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۱۰۸.