فقر در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

درباره ارزش‌گذاری فقر و غنا، دیدگاه‌های گوناگونی وجود دارد. پیش از آشنایی با دیدگاه حضرت علی (ع) لازم است به اختصار به دو دیدگاه بپردازیم.

اهل تصوف، برخورداری از نعمت‌های دنیا را نادرست دانسته و فقر را ستوده‌اند. در نظر این گروه، امور دنیایی، شر و آن‌چه مربوط به فقدان آن باشد، خیر است. نگرش این گروه را می‌توان در این گزاره خلاصه کرد: زمانی که فقر به تو روی می‌آورد، خوشحال باش؛ زیرا فقر شعار صالحان است و اگر با غنا روبه‌رو شدی افسرده شو؛ زیرا به یقین زمان عقوبت گناهانت فرا رسیده است[۱].

دیدگاه معتقدان به جبر درباره فقر و غنا به گونه دیگری است؛ اگرچه در نتیجه با اهل تصوف مشترکند. آنان فقر را شر و بلا می‌دانند و منظور آنان از شر، شری است که به قضای آسمانی و مشیت الهی منسوب باشد؛ بنابراین، در این جا نیز به فقیران توصیه می‌شود که از فقر، راضی باشند و به آن تن در دهند. به نظر می‌رسد این نظریه با مذاق بسیاری از توانمندان ثروت‌اندوز مطابق است و به همین دلیل به ترویج آن در میان فقیران می‌پردازند[۲].

دیدگاه امام علی (ع) درباره فقر و غنا را می‌توان در چهار گزاره آورد:

ستایش غنا

ستایش مال، زمانی مطلوب است که برای رسیدن به اهداف مشروع دنیوی و اخروی از آن استفاده شود. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «بهترین مال تو آن است که تو را در رفع نیازت یاری می‌رساند»[۳]. «کنزمال» یا استفاده از آن در مسیر غیر تکاملی و غیر ایمانی، غنا را به ضد ارزش بدل می‌کند؛ بنابراین، در این جا نیز «اهمیت اختیار و انتخاب در ارزیابی فقر و غنا» ظاهر می‌شود[۴].

ستایش فقیر راضی

همه موجودات فقیرند. تنها خداوند، ذاتاً بی‌نیاز است. هر چه بیش‌تر به این نیازمندی آگاه شویم، به درجات بالاتری از کمال دست می‌یابیم. انسان، زمانی به این مرتبه می‌رسد که عامل پیدایی فقر، تنبلی و بی‌تدبیری او نباشد و پس از پدید آمدن فقر نیز یأس بر او حاکم نشود. امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: «فقیران خشنود (با نشاط)، سروران دنیا و آخرتند»[۵]. در غیر این صورت، شاید ثمره فقر، کفر و دوری از پروردگار باشد.[۶]

نکوهش فقر

روایات مربوط به نکوهش فقر نشان می‌دهد که حضرت علی (ع) هرگز دیدگاه متصوفه و اهل جبر را تأیید نمی‌کند و بسیاری از موارد فقر را مطرود می‌داند. اگر فقر به حدی برسد که فرد را به پریشانی و اضطراب دچار سازد، به گونه‌ای که برای رهایی از آن چاره‌ای نیابد، به خصوص اگر با ضعف ایمان و بی‌صبری همراه شود، نکوهیده شمرده شده است. امام در وصیتش به محمد بن حنفیه می‌فرماید: «ای فرزندم، من از تهیدستی بر تو هراسناکم؛ از فقر به خدا پناه ببر.»..[۷]. پیامبر اکرم (ص) در وصیتی به امام علی (ع) چنین می‌فرماید: «ای علی، چهار چیز کمرشکن است:... فقری که بینوا برای آن درمانی نیابد.»..[۸]. آثار زیان‌بار فقر بر روابط فردی و اجتماعی، از جمله اموری است که چهره طبیعی این پدیده زشت را نمایان می‌کند[۹].

نکوهش غنا

غنا، زمینه کافی برای انجام دادن کارهای خیر یا شر بزرگ را فراهم می‌آورد. به دلیل جذاب بودن لذت‌های مادی، احتمال لغزش در دامن گناهان بسیار است. امام علی (ع) می‌فرماید: «الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَاتِ‌»[۱۰]؛ «ثروت، ریشه شهوت‌ها است».

به همین دلیل، تعدادی از روایات، اغنیا را از امکان وجود این حالت طبیعی و غریزی آگاه می‌کنند[۱۱]. این آگاهی انگیزه لازم برای فقرستیزی را به وسیله اغنیا فراهم می‌آورد. نقش اغنیا در این مرحله بر اساس انفاق شکل می‌گیرد که تمرین مناسبی برای دوری اغنیا از فریفتگی به ثروت است. حضرت می‌فرماید: «اندکی از توان‌گران راه مواسات را در پیش می‌گیرند و حاجت دیگران را بر می‌آورند»[۱۲]. این روایات، که در واقع به آسیب‌شناسی غنا می‌پردازند، این زمینه روحی را به وجود می‌آورند که توانمندان، با دل نبستن به امکانات مادی، خود را برای انجام دادن وظیفه زدودن فقر آماده کنند[۱۳].[۱۴]

پیامدهای فقر و غنا

آثار فردی

عقیدتی

گاهی تنگدستی و فقر زمینه‌ای برای پیدایی برخی شبهات عقیدتی را در ذهن و نیز عمق یافتن آنها فراهم می‌آمد. امام علی (ع) – چنان‌که پیش از این نیز نقل کردیم - به فرزندش، محمد بن حنفیه، فرمود: «فرزندم من از فقر بر تو می‌ترسم، از آن به خدا پناه ببر؛ زیرا فقر مایه نقصان دین است»[۱۵].[۱۶]

اخلاقی

شدت نیاز به ضروریات زندگی می‌تواند تصویرگر حالتی باشد که آدمی را از حفظ فضایل اخلاقی خود غافل نماید. تمسک جستن به هر طریقی جهت رفع این حاجات، می‌تواند بر لغزش‌های او بیفزاید. به همین دلیل، امام علی (ع) در وصیتش به امام حسن (ع) می‌فرماید: «فرزندم، انسانی را که به دنبال نان شب است، ملامت مکن؛ زیرا کسی که نان شب ندارد، بسیار خواهد لغزید»[۱۷].[۱۸]

روحی ـ ذهنی

ذهن فقیر آشفته است و امکان تمرکز نمی‌یابد؛ بنابراین، از کنترل رفتارها توسط عقل کاسته می‌شود. امام علی (ع) فقر را سبب «سرگردانی عقل»[۱۹] و «آسیب در عقل»[۲۰] می‌داند. پریشانی و اندوه از آثار شوم چنین حالتی است. علی (ع) می‌فرماید: «فقر اندوه‌های فراوانی را در پی دارد»[۲۱].[۲۲]

آثار اجتماعی

تحقیر

تأثیر فقر در رفتارهای فردی، باعث آگاهی دیگران از فقر می‌شود. یکی از عکس‌العمل‌هایی که ممکن است بلافاصله بعد از این آگاهی شکل بگیرد، بی‌توجهی و اهانت به فقیر است. در این باره حضرت می‌فرماید: «الْحِرْمَانُ خِذْلَانٌ‌»[۲۳]؛ «فقر و محرومیت، موجب خواری است»[۲۴].

حذف تحمیلی

با آشکار شدن فقر، روابط اجتماعی فقیران دچار خلل می‌شود و توانمندان جامعه از این شرایط سوء استفاده می‌کنند؛ بنابراین، حذف فقیران در فرآیند تصمیم‌گیری‌های جامعه یکی از اهداف اصلی قرار می‌گیرد. از جمله روش‌های دست‌یابی به این منظور، سعی در زدودن اطلاعات درباره فقر و فراموش کردن فقیران است. علی (ع) می‌فرماید: «الْفَقْرُ يُنْسِي‌»؛ «فقر (سبب) فراموش شدن فقیر در جامعه می‌شود»[۲۵].[۲۶]

عوامل فقر

بررسی عوامل فقر و نیز راه‌های فقرستیزی به معنای شناخت موانع غنا و راه‌های دسترسی به آن است. در گفتار امام علی (ع)، بیش‌تر تعبیر اول به کار رفته است. در مکاتب اقتصادی درباره عوامل فقر اختلاف نظرهای اساسی وجود دارد. در اقتصاد سرمایه‌داری، عامل پیدایی فقر، «کمیابی» و «تنبلی» فقیران دانسته شده است؛ در حالی که نقش اغنیا در این باره فراموش می‌شود[۲۷].

سوسیالیست‌ها منشأ فقر را مالکیت خصوصی می‌دانند. مارکس درباره فقر می‌گوید: «اگر مالکیت خصوصی، حتی به صورت محدود، وجود داشته باشد، این مسئله ناگزیر به فقر می‌انجامد»[۲۸]. او فراموش کند که ریشه‌کن شدن مالکیت خصوصی در جامعه، به معنای نابودی انگیزه‌ها و ریشه دواندن فقر است. دیدگاه علی (ع) در بیان عوامل فقر از افراط و تفریط به دور است و به جوانب مختلف این موضوع می‌پردازد[۲۹].

عوامل غیراختیاری

محروم بودن از امکانات اولیه برای تولید و کسب درآمد، زمینه فقر را فراهم می‌آورد. این محرومیت گاه غیراختیاری است و برخاسته از کم‌کاری و بی‌تدبیری فقیر نیست. چنین محرومیتی می‌تواند ناشی از عوامل طبیعی چون زلزله، سیل و یا ناشی از وجود نظام‌های اجتماعی ناصحیح باشد. نظام‌های تأمین اجتماعی کارآمد باید درصدد رفع این محرومیت‌ها برآیند. اما اگر فرد، با وجود برخورداری از امکانات تولید، لباس فقر بر تن کرده باشد، در درگاه الهی مقصر شناخته می‌شود. علی (ع) می‌فرماید: «هر کس آب و زمین داشته باشد و فقیر و نیازمند شود، از رحمت خدا دور باشد»[۳۰].[۳۱]

عوامل اختیاری

عوامل شخصی

سستی و تنبلی

یکی از مهم‌ترین حلقه‌های پیوند میان دنیا و آخرت، اصل «تناسب تلاش و پاداش» است. این اصل در دنیا نیز نقش اساسی دارد. انسان‌های تنبل، سست و بی‌کار، در نعمت‌ها را به روی خود می‌بندند و به تدریج به فقر مبتلا می‌شوند. علی (ع) در این باره می‌فرماید: «آن‌گاه که اشیا جفت شوند، تنبلی و بی‌کاری با هم گرد آیند و فقر تولد یابد»[۳۲].

کم‌کاری و یا بی‌کاری پنهان نیز می‌تواند فقر را به ارمغان آورد. سخن علی (ع) را در این باره بشنویم که می‌فرماید: «کسی که در انجام دادن کاری کوتاهی کند، به اندوه و سختی دچار می‌شود»[۳۳]. البته تلاش زمانی به ثمر می‌نشیند که با صبر و استقامت همراه شود. حضرت در این باره نیز می‌فرماید: «هر کس بر رنج (ناشی از کار) بردباری نورزد، باید فقر را تحمل کند»[۳۴].

در واقع، آموزه صبر، حس دلیری و خطر کردن را زنده می‌کند و آمادگی ذهنی لازم را برای گشودن دروازه همه نعمت‌های الهی را برای تحقق جامعه مطلوب اسلامی فراهم می‌آورد. علی (ع) می‌فرماید: «هر نعمتی را کلید و قفلی است که کلید آن صبر و قفل آن تنبلی است»[۳۵].[۳۶]

بی‌برنامگی

انسان، با عقل می‌تواند عوامل و موانع رسیدن به اهداف و تهیه برنامه‌های کارآمد را تشخیص دهد. این اهداف در دو گستره دنیا و آخرت قابل تعریفند. در بینش امام علی (ع) اگر چه اهداف اخروی زیربنا محسوب می‌شوند، از اهداف دنیوی نیز غفلت نمی‌شود؛ بنابراین، دست‌یابی به زندگی همراه با رفاه و غنا، نیازمند برنامه هماهنگ و صحیح است. علی (ع) می‌فرماید: «اندازه نداشتن (و بی‌برنامگی) در معیشت، فقر می‌آورد»[۳۷]. حتی نبود برنامه کارآمد می‌تواند اغنیا را به مذلت فقر گرفتار کند. در این باره نیز حضرت می‌فرماید: «تدبیر بد، (مال) بسیار را نابود می‌کند»[۳۸].[۳۹]

فقرنمایی و تکدی‌گری

نمایان ساختن تنگدستی، تأثیرهای زیان‌باری بر روح افراد و نیز جایگاه اجتماعی آنان دارد. از جهت روحی، اثر تلقینی این رفتار در ایجاد ناامیدی دارای اهمیت است. از طرف دیگر، چنان‌که گفتیم، فقر، به طور طبیعی موجب تنزل جایگاه فقیر در جامعه و محروم شدن وی از نقش‌های اصلی می‌شود. علی (ع) می‌فرماید: «إِظْهَارُ التَّبَاؤُسِ يَجْلِبُ الْفَقْرَ»[۴۰]؛ «فقرنمایی، فقرآور است».

بهترین نمود آشکار شدن فقر، زمانی است که فرد به طور مکرر، رفع نیازهای مادی خود را از دیگران بخواهد. گدایی، علاوه بر زشت کردن چهره جامعه، احساس وابستگی به دیگران را پرورش می‌دهد، از اعتماد به خداوند می‌کاهد و روزی‌های مادی و معنوی عطا شده به وی را از او باز می‌گیرد. این روش، اگرچه در کوتاه مدت نیاز فقیر را برطرف کند، در بلند مدت محرومیت‌آور است. سخن علی (ع) را در این باره ببینیم: «هر کس در سؤال کردن از دیگران را بر روی خویش بگشاید، در فقر را بر روی خود گشوده است»[۴۱].[۴۲]

ارتکاب گناه

گناهان، علاوه بر آثار اخروی، از نتایج دنیوی نیز بی‌بهره نیستند. این پیامدها بازتاب آثار وضعی گناهان به شمار می‌آیند. همچنین، با توجه به امکان دخالت خداوند در سرنوشت بشر، عوامل معنوی، باعث شدت یا ضعف توسعه معیشتی می‌شود. علی (ع) می‌فرماید: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيُحْرَمُ الرِّزْقَ بِالذَّنْبِ»[۴۳]؛ «انسان با ارتکاب گناه، از روزی محروم می‌شود»[۴۴].

رعایت نکردن بهداشت

یکی از اقسام فقر، فقر جسمی است. این نوع فقر که با فقدان سلامتی همراه است، اغلب سبب فقر مادی نیز می‌شود. رعایت نکردن بهداشت فردی از توانمندی جسم می‌کاهد و زمینه پیدایی فقر مادی را فراهم می‌کند. در گفتار زیر با برخی از موارد عدم رعایت بهداشت از زبان علی (ع) آشنا می‌شویم: «وجود تارهای عنکبوت در اتاق‌ها؛ ادرار کردن در حمام؛ خوردن در حال جنابت؛ و خلال کردن دندان‌ها با شاخه درخت گز، فقر می‌آورد»[۴۵].[۴۶]

نارسایی اندیشه‌ها

در بررسی علل عقب‌ماندگی مسلمانان گفته می‌شود که شاید رسوخ بعضی باورهای نادرست در جامعه، مسلمانان را دچار انحطاط کرده باشد[۴۷]. آخرت و تحقیر زندگی دنیا از جمله این باورها است. از آنجا که رفتار انسان ناشی از فرهنگ و بینش او است، آخرت‌گرایی و اعتقاد به مذموم بودن دنیا، به طور طبیعی سبب می‌شود انسان برای رسیدن به رفاه و زندگی بهتر تلاش نکند و به کم‌ترین امکانات زندگی قناعت ورزد. بی‌تردید، افراد چنین جامعه‌ای همیشه در فقر دست و پا می‌زنند. اما در دیدگاه امیرالمؤمنین علی (ع) درباره دنیا و آخرت، اعتقاد به آخرت با پرداختن به دنیا ناسازگاری ندارد. علاء بن زیاد در محضر امام علی (ع) از برادرش شکایت کرد که عبا پوشیده و از دنیا کناره گرفته است. امیرالمؤمنین علی (ع) پس از فراخواندن او چنین فرمود: ای دشمنک جان خویش! شیطان سرگردانت کرده است. آیا به زن و فرزندانت رحم نمی‌کنی؟ می‌پنداری که خداوند نعمت‌های پاکیزه‌اش را حلال کرده است، اما دوست ندارد تو از آنها استفاده کنی؟ تو در برابر خداکوچک‌تر از آنی که این‌گونه با تو رفتار کند»[۴۸].[۴۹]

عوامل غیرشخصی

چنان‌که گفته شد، تمامی عوامل پدید آمدن و گسترش فقر را نمی‌توان به فقیران نسبت داد. به کار بردن روش‌های نادرست به وسیله اغنیا و یا نظام اجتماعی موجود نیز باعث پیدایی فقر می‌شود. آشنایی با این روش‌های نادرست، زمینه را برای تعیین راه‌کارهایی که در آنها اعتبار دولت دارای نقش اساسی است، مهیا می‌کند. این روش‌ها و عوامل را در دو عنوان «عوامل گروهی» و «عوامل اجتماعی» توضیح می‌دهیم:

عوامل گروهی

الف. کسب نامشروع و غیرقانونی: دست‌یابی به درآمدهای گزاف از طریق مشاغل کاذب و نامشروع، بر توزیع درآمدهای محدود جامعه تأثیر زیان‌بار دارد. حرمت ربا، احتکار و رشوه، که به عنوان محدودیت‌های مالکیت خصوصی مطرح می‌شوند، توانمندی نظام توزیع را افزایش می‌دهد و از سرازیر شدن ثروت به سمت عده‌ای خاص و محروم شدن توده مردم می‌کاهد. علی (ع) در این باره می‌فرماید: «إذا أراد اللَّه بقرية هلاكا، ظهر فيهم الرّبا»[۵۰]؛ «اگر خدا نابودی جامعه‌ای را اراده کند، ربا را در میان آنان ظاهر می‌سازد».

ب. ترک تکافل عمومی: اصل «تکافل عمومی» به معنای مسئولیت متقابل افراد جامعه برای تأمین نیازهای حیاتی یکدیگر است و در اصل اخوت و وحدت ریشه دارد. عمل به این مسئولیت، مانند دیگر فرائض، واجب است. بر این اساس، اگر نیازهای حیاتی، فرد یا گروهی را تهدید کند، بر همه مسلمانان واجب کفایی است که برای از میان بردن مشکل بکوشند، وگرنه بازخواست خواهند شد. در این باره امام علی (ع) می‌فرماید: «فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مَنَعَ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى جَدُّهُ سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»[۵۱]؛ «هیچ فقیری گرسنه نشد مگر به این دلیل که توانگری (از پرداخت حق او) اجتناب ورزید؛ خداوندی که بزرگ است بی‌نیازی او، در این باره او را بازخواست خواهد کرد».

«اصل اخوت»، دارای مبنایی اخلاقی است و از روایاتی که مردم را به «مواسات» سفارش می‌کند، برگرفته شده است. مواسات در «اصل مسئولیت» که از ارکان نظام اخلاقی اسلامی است، زمینه دارد[۵۲].

ج. صفات ناپسند: پیش از این به تعدادی از صفات ناپسند در فقیران به عنوان عامل شخصی تحقق فقر اشاره شد. اکنون به صفاتی اشاره می‌شود که بروز آنها در ثروتمندان، موجب پدید آمدن فقر می‌شود. بخل از جمله صفاتی است که علاوه بر فقر شخصی، می‌تواند سبب فقر دیگران نیز بشود. بخیل با به کار نگرفتن سرمایه خود نه تنها خویش را از دست‌یابی به سود محروم می‌کند، بلکه با بی‌حرکت شدن چرخه سرمایه‌گذاری، و در نتیجه ظهور بیکاری، فقر را برای جامعه به ارمغان می‌آورد. از سوی دیگر، از جهت مصرف، بخل، توانمندان را وادار می‌کند، تا نیاز حاجتمندان را برطرف نکنند و از وظیفه تکافل عمومی سرباز زنند؛ بنابراین، با کاهش مصرف، مجموعه اقتصاد دچار عدم تعادل خواهد شد. علی (ع) در این باره می‌فرماید: «اجتماع المال عند البخلاء أحد الجدبین»[۵۳]؛ «جمع شدن مال در دست بخیلان، یکی از دو عامل قحطی است».

در مقایسه بین بخل و فقر باید گفت که رفتار بخیل بیش‌تر از رفتار فقیر بر اقتصاد آثار زیان‌بار خواهد داشت؛ زیرا بخیل با استفاده نکردن از امکانات مادی خود، موجب رکود اقتصادی می‌شود و بنابراین، تعادل درآمد - هزینه را در مقیاس کلان بر هم می‌زند. این در حالی است که فقیر پس از یافتن درآمد مختصری، تمایل به استفاده از آن و بازگشت دوباره آن به درآمد کل را دارد؛ پس رفتار او چنین عدم تعادلی را برنمی‌تابد. علی (ع) در این باره می‌فرماید: ضرر بخل و حرص بر انسان بیشتر از فقر است؛ زیرا فقیر آن زمان که درآمدی بیابد، دست خویشتن بگشاید (و آن را خرج کند)، اما بخیل اگر چه چیزی بیابد، دست خود را نمی‌گشاید (و از خرج کردن آن اجتناب می‌ورزد)[۵۴].

با عمل نکردن ثروتمندان به وظایف خویش، فقر در جامعه گسترش می‌یابد، به گونه‌ای که فقیران برای رفع نیازهای دنیایی خود به راه‌های نادرستی پناه می‌برند که با پیمودن آن هر لحظه از امور معنوی و اخروی فاصله خواهند گرفت. امام علی (ع) در این باره می‌فرماید: «هر گاه توان‌گر از بخشیدن مال خود بخل ورزد، فقیر آخرتش را به دنیا خواهد فروخت»[۵۵].

اسراف و تبذیر اغنیا یکی از دیگر صفاتی است که باعث پیدایی فقر می‌شود. از آنجا که امکانات بالفعل جامعه محدود است، به‌کارگیری آن در زمین‌های خاص، بخش‌های دیگر اقتصاد را محروم خواهد ساخت. بدیهی است که اگر از این منابع محدود در جهت برآوردن لذت‌ها و تمایلات بیهوده اغنیا استفاده شود، نیازهای اساسی حاجتمندان فراموش و فقر مطلق بر جامعه حاکم می‌شود. به همین دلیل می‌توان گفت که در چنین فرآیندی، اسراف اغنیا همزاد با نابودی سهم فقیران از اقتصاد خواهد بود. امیرالمؤمنین علی (ع) نتیجه چنین دستاوردی را این‌گونه توصیف می‌کند: اسراف‌کار سه نشانه دارد: می‌خورد از آن‌چه برای او نیست؛ می‌خرد آن‌چه را از آن او نیست، و می‌پوشد لباسی را که از او نیست[۵۶].

علاوه بر این، اسراف و تبذیر به طور معمول، با خودنمایی و تجمل‌گرایی همراه است و چنین تظاهری به معنای به نمایش گذاشتن فاصله طبقاتی شدید و فقر نسبی است[۵۷].

عوامل اجتماعی

الف. ظلم حاکمان: ظلم حاکمان برای برتری دادن گروهی خاص بر توده مردم، سبب تمرکز امکانات جامعه در نقطه‌ای خاص و فقیر شدن دیگران خواهد شد. این گروه خاص که معمولاً از نزدیکان حاکمان ستمکارند، با جمع‌آوری اموال از قرار گرفتن فقیران در چرخه گردش درآمد جلوگیری می‌کنند. علی (ع) می‌فرماید: «خرابی هر سرزمین نتیجه فقر مردم آن است، و فقر مردم نتیجه حریص بودن والیان بر جمع مال است»[۵۸]. ایجاد قلمروهای انحصاری برای دست‌یابی به اطلاعات و امکانات ناب اولیه، بهترین زمینه را برای جمع کردن مال با یاری حاکمان جور سامان می‌دهد. علی (ع) می‌فرماید: «وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ هَذِهِ الْأُمَّةَ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا»[۵۹]؛ «از این اندوهناکم که بی‌خردان و تبه‌کاران این امت، امور آنان را به دست گیرند و مال خدا را (در بین خود) دست به دست بگردانند و بندگان او را (محروم و) برده خود کنند».

فشار حاصل از این گردش نامتعادل درآمد بر گروه‌های محروم جامعه، چنان با سرعت رو به افزایش است که می‌توان آن را بزرگ‌ترین عامل تحقق و گسترش فقر عمومی دانست. علی (ع) نیز در این باره می‌فرماید: «هیچ چیز سریع‌تر از ستم، سبب تغییر نعمت خداوند و نزول عذاب نیست»[۶۰].

ب. نظام مالیاتی ناکارآمد: یکی از سیاست‌های توزیع مجدد درآمدها، سیاست‌های مالی است که از طریق هزینه‌های دولت جامه عمل می‌پوشد. دولت‌ها بر اساس نظام مالیاتی تبعیضی، بخشی از درآمد عامل‌های فعال را، با توجه به اهمیت آنها، برداشت می‌کنند و به کمک آنها نیازمندی‌های عمومی را که معمولاً صاحبان درآمدهای کم با آن دست به گریبانند، برطرف می‌کنند[۶۱]. نظام مالیاتی از سه بخش پرداخت، جمع‌آوری و تخصیص تشکیل شده است. ناکارآمدی در هر قسمت، از توانمندی نظام در تنظیم اقتصاد به نفع محرومان خواهد کاست؛ برای نمونه، اگر مالیات‌ها پرداخت و جمع‌آوری شود، اما دولت در تخصیص بهینه آن برای آبادانی کوتاهی کند، فقر در جامعه نفوذ می‌کند. علی (ع) در این باره می‌فرماید: «مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ»[۶۲]؛ «حاکمی که مالیات بگیرد اما به آبادانی نپردازد، کشور را نابود و مردم آن را هلاک می‌کند».

ناکارآمدی نظام مالیاتی زمانی خطرناک‌تر می‌شود که با بخل حاکمان همراه شود؛ زیرا جمع‌آوری مالیات به معنای کاهش توان سرمایه‌گذاری خصوصی است. حال اگر وجوه جمع‌آوری شده، به دلیل بخل حاکمان، صرف امور اقتصادی نشود، اقتصاد دچار رکود خواهد شد. از طرف دیگر، اگر این وجوه به صورت بهینه مصرف نشود و به آبادانی نینجامد، رفاه عمومی به میزان لازم رو به افزایش نخواهد گذاشت. بدین ترتیب، بخل حاکمان تأثیر خود را از جهت اجتماعی نیز ظاهر می‌کند: سزاوار نیست بخیل بر ناموس و جان و غنایم و احکام مسلمانان، ولایت و رهبری یابد و امامت مسلمانان را عهده‌دار شود، تا در اموال آنها حریص شود[۶۳].

ج. نظام تأمین اجتماعی ناکارآمد: حرکت به سمت رشد و توسعه بدون داشتن نظام تأمین اجتماعی کارآمد، با توجه به قدرت توان‌گران در جذب امکانات مادی و معنوی جامعه، سرانجامی جز بی‌عدالتی و فقر نخواهد داشت. زیستن در نظامی که نتواند کارفرمایان را، چه دولت و چه بنگاه‌های خصوصی، وادار به حمایت از گروه‌های ضعیف و متوسط جامعه در روزگار دشوار بیکاری، بازنشستگی، بیماری و بی‌سرپرستی بکند، همواره با خطر فقر و بی‌امنیتی رو به رو خواهد بود. امام علی (ع) در حالی که از کنار پیرمرد گدایی عبور می‌کرد، از همراه خود پرسید: «این کیست (که می‌بینیم)؟» گفتند: «او مسیحی است». امام فرمود: «از او کار کشیدید تا اینکه پیر و از کار افتاده شده و اکنون او را رها و از بیت المال محروم کرده‌اید؟ حق او را از بیت المال بدهید»[۶۴].[۶۵]

راه‌های فقرستیزی

در هر نظام اقتصادی، متناسب با برداشت از علت اصلی مشکلات اقتصادی، راه‌حل‌هایی نیز برای رفع آنها ارائه می‌شود. در جهان بینی اسلام، آفریدگار حکیم با علم به نیاز انسان، طبیعت و منابع آن را به اندازه آفریده است. «ضَمِنَ أَرْزَاقَهُمْ وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهُمْ»[۶۶]؛ «پروردگار، روزی مخلوقات را ضمانت کرده و قوتشان را مقدر فرموده است».

به همین دلیل، ریشه اصلی مشکلات اقتصادی را باید در توزیع ناعادلانه و سهل‌انگاری در استفاده بهینه از منابع طبیعی، و نه کمبود آنها، جست‌وجو کرد. از آنجا که امام علی (ع) نقش دولت را در فقرستیزی برتر از اغنیا و نیز فقیران می‌داند، وظایف دولت و آن‌گاه وظایف اغنیا مقدم شده‌اند[۶۷].

وظایف دولت

«عدالت اقتصادی»، مهم‌ترین هدف نظام اقتصاد اسلامی در دیدگاه امام علی (ع) است، به گونه‌ای که اهداف دیگر چون رشد و توسعه اقتصادی، تنها در پناه آن قابل تحقق است. علی (ع) می‌فرماید: «مَا عُمِّرَتِ الْبُلْدَانُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ‌»[۶۸]؛ «چیزی همانند عدل، شهرها را آبادان نمی‌کند».

نقش دولت، به عنوان حاکم، به گونه‌ای است که علی (ع) هدف اصلی خود از پذیرش امر حکومت را تنها اجرای عدالت و کاهش فاصله طبقاتی و زدودن فقر می‌داند: سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران، حجت را بر من تمام نمی‌کردند، و اگر خداوند از عالمان پیمان نگرفته بود که برابر شکمبارگی ستم‌گران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می‌انداختم و رهایش می‌کردم...[۶۹].

شیوه‌هایی که علی (ع) برای فقرستیزی، تحت دو عنوان کلی «کارآمدی سیستم مالیاتی» و «تنظیم بازار»، به آنها توجه می‌کند، راه‌کارهای مناسبی برای دستیابی به عدالت اقتصادی است که در هر دو مرحله مزبور کارآمدی خود را ثابت می‌کنند[۷۰].

تنظیم بازار

توزیع اولیه درآمد (و همچنین ثروت)، گاهی قبل از مرحله تولید و گاهی بعد از آن انجام می‌شود. مرحله دوم از طریق تقسیم درآمد حاصل بین عامل‌های مختلف تولید، توسط مکانیسم بازار تحقق می‌پذیرد. اتکای بیش از حد به کارآمدی مکانیسم بازار در توزیع و غفلت از اعمال روش‌های مناسب برای تنظیم آن، سبب بروز بحران‌های اقتصادی و فقر می‌شود. امام علی (ع) سه روش معین را برای دخالت دولت در تنظیم بازار ارائه می‌کند: «جلوگیری از انحصار»، «تنظیم ساختار مالکیت‌ها» و «آموزش محرومان». درباره هر یک از این سه عنوان، توضیح‌هایی آورده می‌شود.

الف. جلوگیری از انحصار: یکی از آفت‌های مهم کارآمدی سیستم بازار، پیدایی انحصار در اثر بروز تخصیص غیر عقلایی امتیازات است. پیش از اتکا به مکانیسم بازار، یعنی در مرحله توزیع قبل از تولید، باید زمینه اقتصادی را برای عرضه کنندگان و مصرف کنندگان به گونه‌ای تنظیم کرد که در نقطه شروع مناسبی به رقابت بپردازند. اگر تخصیص امتیازات، که معمولاً توسط دولت انجام می‌شود، به صورت غیرعقلایی و مخالف با موازین عدالت باشد، باید در انتظار بروز فقر و اختلاف شدید فاصله طبقاتی در آینده بود[۷۱]. به همین دلیل، امام علی (ع) هنگام تقسیم بیت المال، حتی مصاحبت با پیامبر را باعث تبعیض در اعطای امتیازهای مالی نمی‌داند: ... هر مرد مهاجر و انصار از یاران رسول خدا (ص) که به دلیل مصاحبت با او خود را از دیگران برتر می‌بیند، بداند که برتری روشن‌گر، فردای قیامت نزد خدا است و پاداش او نیز با خدا است. هر مردی که ندای خدا و رسول را پاسخ داده، آیین ما را تصدیق کرده، به دین ما در آمده و روی به قبله ما کرده است، سزاوار حقوق و درود اسلام شده است. شما، همه، بندگان خدایید و مال هم مال خدا است و میان شما به مساوات تقسیم خواهد شد[۷۲].

لزوم تنظیم بازار برای اجرای عدالت و پیش‌گیری از پیدایی فقر، به مرحله بستر‌سازی محدود نمی‌شود، بلکه ممکن است عرضه کنندگان پس از دست‌یابی به فرآورده‌های بازار، آنها را احتکار و بازار را دچار نبود و یا کمبود کالا کنند و یا با توجه به قدرت انحصار خود، کالاها را با قیمت‌های غیرمنصفانه عرضه کنند. در هر صورت، در این مرحله نیز نظام بازار ناشایستگی و غیرقابل اعتماد بودن خود را برای رفع فقر نشان خواهد داد. به همین دلیل، از دیدگاه حضرت علی (ع) پیش‌گیری از پدید آمدن چنین حالت‌هایی بر عهده دولت اسلامی است و مالک اشتر به عنوان حاکم باید در ارائه کالا به قیمت‌های منصفانه دخالت کند: ای مالک... بدان که در میان بازرگانان، کسانی هستند که تنگ‌نظر، بد معامله، بخیل و محتکرند که با زورگویی تنها به سود خود می‌اندیشند، و کالا را به هر قیمتی که می‌خواهند می‌فروشند. این سودجویی و گران‌فروشی برای همه افراد جامعه زیان‌بار، و عیب بزرگی برای زمامدار است. پس، از احتکار کالا جلوگیری کن، که رسول خدا (ص) از آن جلوگیری می‌کرد. خرید و فروش در جامعه اسلامی باید به سادگی و عادلانه و با نرخ‌هایی که به فروشنده و خریدار زیانی نرساند، انجام گیرد. کسی را که پس از منع تو احتکار کند، کیفر ده تا مایه عبرت دیگران شود، اما در کیفر دادن او اسراف نکن[۷۳].

جلوگیری از انحصار را می‌توان با روش دیگری نیز دنبال کرد. آزادی ورود و خروج عرضه کنندگان در بازار از تحقق انحصار جلوگیری می‌کند و از آثار زیان‌بار آن در افزایش قیمت‌ها و پیدایی فقر می‌کاهد. امام علی (ع) آزادی ورود و خروج در بازار را تحت عنوان «حق مردم در بازار» این‌گونه توصیف می‌کند: بازار مسلمانان، مانند مسجد ایشان است؛ پس، هر کس که در گرفتن مکانی بر دیگران سبقت گیرد، او تا هنگام شب، به آنجا حق تقدم دارد[۷۴].

امیرالمؤمنین علی (ع) نیز متناسب با شرایط زمان خود، بازار را به گونه‌ای مهیا کرده بود که هیچ‌کس حق نداشت جای معینی را در بازار همیشه به خود اختصاص دهد، بلکه هر کس که صبحگاهان، پیش از دیگران، جایی را بر می‌گزید، تا پایان آن روز می‌توانست در آنجا به کسب بپردازد. مردم با حقوقی برابر می‌توانستند از بازار استفاده کنند و بدون پرداخت هیچ‌گونه عوارض و مالیات، آزادانه به کسب و کار مشغول شوند[۷۵].

ب. تنظیم ساختار مالکیت‌ها: نظام اقتصاد اسلامی در مرحله توزیع قبل از تولید نیز با طرح سه نوع مالکیت خصوصی، عمومی و دولتی، به دنبال پیش‌گیری از پیدایی فقر است. مالکیت عمومی ثروتی است که انسان در ایجاد آن دخالتی ندارد؛ مانند جنگل‌ها و معادن. این ثروت‌ها در مالکیت امت اسلامی است و همگان حق بهره‌برداری از آن را دارند، به شرط آن‌که دولت، به عنوان مدیر، بر بهره‌مندی و برخورداری مردم از آن، نظارت کامل کند. مالکیت دولتی نیز شامل زمین‌های موات و یا هر زمینی است که بدون صاحب است و از انفال محسوب می‌شود. دولت، مالک این‌گونه ثروت‌ها است و هر مسلمان حق دارد که از آنها بهره‌مند شود؛ به شرطی که زمین را احیا کند و در مقابل، مقداری از درآمد حاصل از آن را به عنوان نوعی مالیات اسلامی، یعنی «خَراج»، در اختیار دولت قرار دهد[۷۶]. این حق بهره‌مندی تا زمانی باقی است که فرد در احیای زمین کوشا باشد. امام علی (ع) بنابر روایت کابلی می‌فرماید: هر مسلمانی که زمین مواتی را احیا کند و آن را آباد نگه دارد و خراج آن را به امامی از اهل بیت من بپردازد، هر چه سود از آن می‌برد، از آن او است، و اگر زمین را رها کند یا به آن آسیب برساند، و مسلمانی آن را از او بگیرد و آباد کند و در احیای آن بکوشد، به آن سزاوارتر است از کسی که آن را رها کرده است، و باید خراج آن را به امام بپردازد[۷۷].

با تحقق چنین شرایطی، افراد می‌توانند با استفاده از استعدادهای خود و با تلاش، که از وظایف فقیران است، خود را از ابتلای به فقر حفظ کنند. در مالکیت خصوصی نیز دولت اسلامی بر قسمتی از درآمدهای شخصی، با توجه به مالیات‌های ثابتی چون زکات و خمس، نظارت می‌کند. سپردن مدیریت و تنظیم قسمت اعظم و نیز کارآمدی ساختار کلی مالکیت‌ها به دولت، حکایت از نقش محوری این نهاد در فقرستیزی از دیدگاه امام علی (ع) دارد.

ج. آموزش محرومان: فقر ذهنی یکی از اقسام فقر است که می‌تواند عامل تحقق فقر مادی و استمرار آن باشد. این فقر گاهی از آشنا نبودن افراد با علوم لازم سرچشمه می‌گیرد؛ بنابراین، افزایش میزان آموزش تأثیر بسزایی در از میان بردن فقر خواهد داشت. امام علی (ع) با وجود بر عهده داشتن وظایف اجتماعی بی‌شمار، همواره قسمتی از وقت خود را به آموزش فقیران و بیچارگان اختصاص می‌داد. آن حضرت وقتی از جهاد فارغ می‌شد، به تعلیم مردم و قضاوت میان آنان می‌پرداخت[۷۸].

آشنایی با فقه، یعنی قوانین حاکم بر جامعه اسلامی، نیز یکی از راه‌کارهای مناسب برای دست‌یابی فقیران به توانمندی لازم جهت زدودن فقر است. امام باقر (ع) درباره آموزش فقه به فقیران توسط امام علی (ع) به طور رایگان، چنین می‌فرماید: روش امیرمؤمنان (ع) این بود که چون نماز صبح را به جای می‌آورد، تا طلوع خورشید به تعقیبات مشغول می‌شد و وقتی خورشید طلوع می‌کرد، به فقیران و بیچارگان و دیگران، فقه و قرآن می‌آموخت و در وقت معین برمی‌خاست و می‌رفت[۷۹].[۸۰]

منابع

پانویس

  1. قرضاوی، یوسف، مشکلة الفقر و کیف عالجها الاسلام، ص۷.
  2. قرضاوی، یوسف، مشکلة الفقر و کیف عالجها الاسلام، ص۸.
  3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۳؛ ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۲۷؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، ج۵، ص۷۱.
  4. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۶.
  5. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ج۶، ص۱۳۴، ح۶۸۱۶؛ ر.ک: میزان الحکمه، ج۷، ص۵۶، ح۱۵۷۹.
  6. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۶.
  7. نهج البلاغه، حکمت ۳۱۹.
  8. حکیمی، محمدرضا، محمد و علی، الحیاة، ج۴، ص۲۸۴؛ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵ و ۲۲۵.
  9. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۶.
  10. نهج البلاغه، حکمت ۵۸.
  11. میزان الحکمه، ج۷، ص۲۸۸، ح۱۴۹۹۰؛ ر.ک: غررالحکم، ج۱، ص۱۵، ح۲۳.
  12. میزان الحکمه، ج۷، ص۳۰۰، ح۱۵۰۶۱.
  13. میزان الحکمه، ج۷، ص۳۰۰، ح۱۵۰۶۱.
  14. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۷.
  15. نهج البلاغه، حکمت ۳۱۹؛ ر.ک: بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۲، ح۷۰، باب ۱۵.
  16. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۸.
  17. میزان الحکمه، ج۷، ح۱۵۷۰۰؛ ر.ک: بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۷ و ج۷۸، ص۱۹۴.
  18. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۸.
  19. نهج البلاغه، حکمت ۳۱۹.
  20. النقصان فی عقله. بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۷.
  21. ر.ک: غررالحکم، ج۲، ص۴۹۸، ح۳۴۲۸.
  22. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۸.
  23. غررالحکم، ج۱، ص۳۶، ح۱ ۱۰؛ الحیاة. ج۴، ص۲۸۴. همچنین ر.ک: غررالحکم، ج۵، ص۳۸۸، ح۸۸۷۸ - ۸۸۷۹ و الحیاة، ج۴، ص۳۰۲.
  24. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۹.
  25. غررالحکم، ج۱، ص۱۵، ح۲۴؛ بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۱، ح۲۸، باب ۱۰۷ و ج۷۲، ح۵۸، باب ۹۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۱۰۵.
  26. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۹.
  27. قرضاوی، یوسف، مشکلة الفقر و کیف عالجها الاسلام، ص۹.
  28. تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، ص۱۵۳.
  29. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۰۹.
  30. وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۴.
  31. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۰.
  32. حرانی، این شعبه، تحف العقول، ص۱۵۸.
  33. نهج البلاغه، حکمت ۲۷؛ غررالحکم، ج۵، ص۴۲۴، ح۹۰۲۶.
  34. غررالحکم، ج۵، ص۴۱۴، ح۸۹۸۷.
  35. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۶۳.
  36. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۰.
  37. بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۴۷، ح۱۳، باب ۸۶؛ ر.ک: همان، ج۱، ص۸۹، ح۱۵، باب ۱.
  38. غررالحکم، ج۳، ص۳۸۷، ح۴۸۳۳؛ ر.ک: غررالحکم، ج۴، ص۱۲۶، ح۵۵۴۹؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۰۷.
  39. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۱.
  40. ر.ک: بحارالانوار، ج۷۶. ص۳۱۶، ح۶.
  41. بحارالانوار، ج۱۰، ص۹۴، ج۱، باب ۷؛ ر.ک: همان، ج۷۷، ص۶۵، ج۴، باب ۳.
  42. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۱.
  43. شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۵۹، ح۳۳؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۰۴، ح۲؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.
  44. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۲.
  45. میزان الحکمه، ج۷، ص۵۱۷، ح۱۵۷۸۳.
  46. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۲.
  47. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۴۸.
  48. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.
  49. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۲.
  50. الحیاة، ج۵، ص۴۰۹.
  51. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، حکمت ۳۲۰.
  52. ر.ک: نقوی، حیدر، جمع اخلاق و اقتصاد در اسلام. ص۲۰-۴۰.
  53. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۳۵، ح۸۳۹.
  54. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۳۵، ح۸۴۴.
  55. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  56. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴.
  57. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۳-۲۱۶.
  58. بحارالانوار، ج۲۳، ص۶۰۴، ح۷۴۴، باب ۳۰.
  59. نهج البلاغه، نامه ۶۲؛ میزان الحکمه، ج۷، ص۴۷۱.
  60. میزان الحکمه، ج۵، ص۶۰۶، ح۱۱۱۳۹.
  61. منتظر ظهور، محمود، اقتصاد، ص۲۵۴.
  62. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  63. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
  64. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۹.
  65. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۶.
  66. نهج البلاغه، خطبه ۹۱.
  67. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۸.
  68. الحیاة، ج۶، ص۳۲۷؛ غررالحکم، ج۶، ص۶۸، ح۹۵۴۳.
  69. نهج البلاغه، خطبه ۳.
  70. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۱۹.
  71. ر.ک: انصاری، محمدجعفر، درآمدی بر مباحث اقتصاد خرد با نگرش اسلامی، ص۱۸۶.
  72. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۳۷.
  73. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  74. کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، ج۴، ص۹، ح۲.
  75. ر.ک: شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۸۳، ح۱۱۳۳؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۶، ص۱۵۱.
  76. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۳.
  77. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۳.
  78. ر.ک: دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۱۸.
  79. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۹۲، ح۸۱۱.
  80. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۲۲۰-۲۲۳.