فقر در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

منظور موضع پیامبر نسبت به فقر و فقرا است. از این موضوع چند جهت مطرح است، یکی سابقه زندگی پیامبر و لمس فقر و مسائل ناداری است و دیگری شیوه برخورد با فقرا و مستمندان و در نهایت دیگری احکام و حقوق فقرا است. البته مهم‌تر شناخت سیره آن حضرت در برخورد با فقرا و تقسیم‌بندی اجتماعی مخاطبان پیامبر و دایره دعوت و اولویت‌های آنان است که در این آیه بیان شده است. همچنین برخورد فقرا، و در برابر آن، موضع مرفهین و مترفین با دعوت پیامبر بیان شده است.

  1. وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى * وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ[۱].
  2. فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ...[۲]
  3. إِنَّ الْأَبْرَارَ... * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۳].
  4. وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِالله وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَالله عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۴].
  5. وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ * وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵].
  6. وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا[۶].
  7. وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِالله وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ * لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَالله غَفُورٌ رَحِيمٌ * وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ[۷].
  8. مَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى... * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ الله وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ الله وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۸].
  9. يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ... * لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ الله لَا يُكَلِّفُ الله نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا[۹].

نکات

در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. فقیر و تنگدست بودن پیامبر در برهه‌ای از حیات و خداوند برطرف‌کننده فقر پیامبر بوده و اشاره به این حقیقت دارد که پیامبر فقر را لمس کرده است: وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى؛
  2. فرمان خدا به پیامبر مبنی بر انفاق به فقراء با یادآوری دوران فقر آن حضرت: وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى * وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ و یادآوری فقر جهت توجه به سختی و مشکلات آن؛
  3. پیامبر مأمور انفاق به مساکین و تأمین حقوق آنها: فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ؛
  4. اهل بیت پیامبر اطعام‌کننده غذای مورد نیاز خود به مساکین وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا؛
  5. بهره‌مندی مساکین از خمس غنائم منوط به خویشاوندی آنها به پیامبر وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ... وَالْمَسَاكِينِ[۱۰]؛
  6. پیامبر موظف به دلجویی از مؤمنان فقیر با ابلاغ سلام و رحمت الهی به آنان، در برابر طعنه‌های کافران: وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ * وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ؛
  7. پیامبر در صورت نزدیک شدن به رفاه‌مندان و بریدن از مؤمنان فقیر و تهیدست، در خطر گرایش به جلوه‌های دنیا: وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا؛
  8. مؤمنان تهی‌دست و ناتوان از تدارک هزینه زندگی معذور و معاف از جنگ، در صورت خیرخواه بودن برای خدا و پیامبر و شمول غفران و رحمت به فقیران معذور از شرکت در جهاد. : لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَالله غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
  9. اعطای بخشی از فئ و ثروت جنگ به فقرای مهاجر، از جانب پیامبر: مَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى... * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ...؛
  10. توجه قرآن به زوایای فقر و زدودن آن در جامعه که نمونه‌اش در خطاب به پیامبر است که توجه به زنان مطلّقه‌ای می‌کند که حتی با فقر و تنگ‌دستی شوهران، موظّف به پرداخت هزینه زندگی آنان به اندازه توانائیشان است: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ... * لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ الله لَا يُكَلِّفُ الله نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا[۱۱].

فقر در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل

گستره فقر انسان در قرآن

مسئله ابراز فقر و نیاز در درگاه الهی، به حدی در فرهنگ دینی مهم است که قدر و ارزش انسان‌ها در این نگاه، به اندازه معرفت آنان به ناداری و فقر آنان به خداوند و دعا و نیایش در درگاه الهی است. قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ[۱۲]

به همین دلیل است که خداوند، رابطه تنگاتنگی بین احساس بی‌نیازی و طغیان انسان‌ها بیان می‌دارد و می‌فرماید: كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى[۱۳].

خداوند در آیات فراوان، به فقر و نیاز انسان در درگاه الهی تأکید می‌نماید؛ از جمله: يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ[۱۴].

شعار انبیاء و اولیاء الهی (ع) نیز، توجه به فقر ناداری انسان در همه حال بوده است؛ چنان که حضرت موسی (ع) هنگامی که کم‌ترین توفیقی در انجام عمل خیر می‌یابد، بلافاصله با خداوند نیایش می‌کند و عرضه می‌دارد: رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ[۱۵].

همچنین از قول رسول خدا (ص) می‌فرماید: قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ[۱۶].[۱۷]

فقر مادی انسان

تأمین مایحتاج مادی بشر مسئله‌ای است که همه افراد انسانی، خواه مؤمن و یا کافر، نیازمندی خود به آن را به خوبی درک می‌کنند و تدبیر و مدیریت آن را به تلاش خود و یا عوامل طبیعی نسبت می‌دهند؛ در حالی که خداوند برای تبیین فقر انسان و بیان ابعاد نیازمندی او به پروردگار، همه آنها را به خود نسبت می‌دهد. برای نمونه، در این باره به آیاتی از سوره مبارکه واقعه اشاره می‌نماییم: أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ * أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ * نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ * عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ * أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ * إِنَّا لَمُغْرَمُونَ * بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ * أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ * أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ * لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ * أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ * أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ[۱۸].[۱۹]

نیازمندی انسان در صفات و کمالات هستی

دراین باره می‌توان به آیاتی اشاره کرد که به توحید افعالی و صفاتی توجه داده و همه کمالات مخلوقات را به خداوند نسبت می‌دهند. هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا * إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا[۲۰]؛ مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا[۲۱]؛ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا[۲۲].[۲۳]

عظمت نظام کیانی وحقارت جنبه مادی انسان

آیات فراوانی در قرآن یافت می‌شود که از یک سو، اشاره به عظمت آفرینش دارد و در نتیجه، انسان را به عظمت خالق هستی هدایت می‌کند و از سوی دیگر، شدت حقارت و ضعف انسان را در مقابل آن یادآور می‌شود؛ تا همه انسان‌ها به مراتب فقر و نیازمندی دائمی خود به خداوند واقف شوند. أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا * رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا[۲۴]؛

يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ[۲۵]. قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ * قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ[۲۶].[۲۷]

فقر معنوی انسان

اگر فقر مادی انسان در تأمین نیازهای تکوینی او، تنها در چند امر محدود خلاصه می‌شود، نیازمندی انسان در مسائل معنوی و تربیت استعدادهای فطری او، به حدی گسترده است که به جرأت می‌توان گفت اغلب آیات قرآن اشاره به بخشی از این نیازهای انسان به خداوند و رهبران الهی (ع) دارد. در ادامه به برخی از اصول کلی آنها در قرآن اشاره می‌کنیم. اصل در نیازمندی معنوی انسان، هدایت به فلاح و رستگاری حقیقی است. در این جهت، او نیازمند ابزارهای گوناگونی است که خداوند همه آنها را به خود نسبت می‌دهد.

  • نیازمندی به استعداد هدایت و قابلیت تربیت به مراتب عالی معنوی. در این سیر، خداوند به مراتب خلقت مادی انسان اشاره می‌نماید و در نهایت، به مقام نفخه الهی در انسان توجه می‌دهد که زمینه‌ساز همه کمالات توحیدی در او است. لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ[۲۸]. وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ[۲۹]
  • نیازمندی به هدایت درونی استعدادهای فطری انسانی و اینکه خداوند چنین هدایتی را دائماً به انسان عنایت می‌کند؛ که در غیر این صورت، هرگز راهی برای تربیت استعدادهای انسانی وجود نداشت. وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا[۳۰].
  • نیازمندی همه انسان‌ها به تعلیم الهی و قدرت بر کتابت؛ که اگر ارزش انسان به علم و کتابت است، همه افراد بشر نیازمندان تعلیم الهی‌اند. اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ[۳۱].
  • فقر انسان در هدایت‌های معنوی پروردگار؛ دامنه نیازمندی انسان در این بخش به حدی گسترده است که همه انسان‌ها محتاج دستگیری پروردگار در این جهت هستند. خداوند در بیانات گوناگون، به فقر و مسکنت انسان در این جهت اشاره می‌نماید: در طیّ برهان عقلی اشاره شد که هر مقدار مرتبه انسان‌ها در درگاه الهی بالاتر باشد و از استعداد بیشتری در کمالات برخوردار باشند، ابراز فقر بیشتری نیز در درگاه الهی دارند؛ لذا اولیاء و انبیاء الهی (ع)، فقیرترین انسان‌ها در درگاه الهی هستند و همین امر، کیمیای غنای آنان در قیاس با سایر انسان‌ها است. از همین رو، در اینجا ابتدا از مقام فقر رسول خدا (ص) آغاز می‌نماییم:
  1. نیازمندی رسول اکرم (ص) به هدایت الهی تا به آنجاست که خداوند به حضرتش می‌فرماید: أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى * وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى[۳۲] همچنین درباره حضرت یوسف (ع) می‌فرماید: وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ[۳۳].
  2. نیازمندی حضرتش به تعلیم الهی: وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا[۳۴]. درباره حضرت یوسف (ع) نیز می‌فرماید: وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۳۵].
  3. خداوند خطاب به رسول اکرم (ص) می‌فرماید که هرگز هدایت امت در اختیار حضرتش نیست و هادی حقیقی خداوند است و در نتیجه، همه انسان‌ها دائماً نیازمند هدایت الهی هستند: إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[۳۶].
  4. بدیهی است که اگر شخص اول عالم امکان، که همه هدایت‌ها از او آغاز می‌شود، محتاج هدایت الهی است، تکلیف سایر مردم در نیازمندی به هدایت دائمی پروردگار به خوبی روشن است. در این سیاق است که خداوند در آیات متعدد، به فقر انسان‌ها در این جهت اشاره می‌نماید؛ مثلاً: لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ[۳۷]. وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۳۸].
  • نیازمندی انسان‌ها به هدایت انبیاء و اولیاء الهی (ع) در هدایت به اسلام و ایمان و راه و رسم فلاح و رستگاری: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۳۹].
  • نیازمندی در فهم خیرات و تمییز آنها از سایر امور؛ خداوند این نعمت را به انبیاء الهی (ع) و صلحای از انسان‌ها عنایت می‌کند. وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۴۰].
  • نیازمندی انسان در درک معارف بلند توحیدی و مسائل دینی: وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ[۴۱]. فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ[۴۲].
  • نیازمندی در توفیق یافتن به اعمال خیر و گشایش در اعمال صالح: فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى[۴۳]. این مسئله در فرهنگ قرآن به حدی مهم است که خداوند گمراه شدن عده‌ای را، هرچند به خود و یا قرآن نسبت می‌دهد، اما علت اصلی آن را فسق درونی و درنتیجه، دعا و ابراز نیاز نکردن و طغیان آنان در درگاه الهی می‌داند. مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ وَيَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ[۴۴]. يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ[۴۵]. خداوند مصداق عملی این امر را در داستان متخلفین از دستور رسول خدا (ص) در جنگ تبوک بیان می‌فرماید؛ به دلیل تکبّر و نفاق این دسته، توفیق شرکت در جهاد از آنان سلب شد. إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ * وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ[۴۶]

نتیجه آنکه، ابراز فقر و ناداری و معرفت به آن، در فرهنگ دینی ریشه همه توفیقات و عبادت‌ها است؛ تا به آنجا که اولیاء الهی (ع) و خصوصاً رسول خدا (ص)، علی‌رغم همه کمالات و علم و قدرت الهی که داشتند، همه را از خود سلب و به خداوند اسناد می‌دادند. قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۴۷].[۴۸]

منابع

پانویس

  1. «و تو را نیازمند یافت و بی‌نیاز کرد * و (مستمند) خواهنده را از خود مران!» سوره ضحی، آیه ۸ و ۱۰.
  2. «بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز.».. سوره روم، آیه ۳۸.
  3. «نیکان... * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۵-۸
  4. «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
  5. «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی * و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۲ و ۵۴.
  6. «و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
  7. «و چون سوره‌ای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه می‌گیرند و می‌گویند: بگذار تا ما با خانه‌نشینان بمانیم * اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند * بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است * و نه بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنی گفتی چیزی نمی‌یابم تا بر آن سوارتان کنم؛ بازگشتند در حالی که چشم‌هاشان لبریز از اشک بود از غم اینکه چیزی نمی‌یافتند تا (در این راه) ببخشند» سوره توبه، آیه ۸۶-۸۸ و ۹۱-۹۲.
  8. «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است... * (بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۷-۸.
  9. «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید،... * توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند؛ خداوند هیچ کس را جز به آنچه بدو داده است تکلیف نمی‌کند؛ زودا که خداوند پس از سختی، آسانی برگمارد» سوره طلاق، آیه ۱ و ۷.
  10. در تفسیر ثعلبی است که: منهال بن عمرو گفت: از علی بن الحسین (ع) و عبد الله بن محمد بن علی درباره خمس سؤال کردم. گفتند: خمس از ماست. خدمت امام زین العابدین (ع) عرض کردم: خداوند می‌فرماید: الْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ فرمود: منظور یتیمان و مستمندان ماست. ترجمه مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۲۳.
  11. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۶۹.
  12. «بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمی‌دهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.
  13. «حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد * چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.
  14. «ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.
  15. «پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم» سوره قصص، آیه ۲۴.
  16. «بگو: من برای خویش اختیار زیان و سودی ندارم مگر آنچه خداوند بخواهد» سوره یونس، آیه ۴۹.
  17. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ ص ۱۰۲.
  18. «آیا آبی را که فرو می‌ریزید، دیده‌اید؟ * آیا شما آن را می‌آفرینید یا آفریننده ماییم؟ * ما مرگ را میان شما رقم زده‌ایم و ناتوان نیستیم* که همگونه‌هایتان را جایگزین شما گردانیم و شما را در آنچه نمی‌دانید، باز آفرینیم * و به یقین، شما آفرینش نخستین (خود) را شناخته‌اید، پس چرا پند نمی‌پذیرید؟ * آیا آنچه را می‌کارید، دیده‌اید؟ * آیا شما آن را می‌رویانید یا رویاننده ماییم؟ * اگر می‌خواستیم آن را گیاهی خشک و خرد می‌گرداندیم که به پشیمانی می‌افتید *(و بگویید) بی‌گمان ما (زیان دیده و) غرامت زده‌ایم * بلکه سخت بی‌بهره‌ایم * آیا آبی را که می‌نوشید، دیده‌اید؟ * آیا شما آن را از ابر فرو فرستاده‌اید یا فرو فرستنده ماییم؟ * اگر می‌خواستیم آن را تلخاب می‌کردیم پس چرا سپاس نمی‌گزارید؟ * آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟ * آیا درخت آن را شما آفریده‌اید یا آفریننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۵۸-۷۲.
  19. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ ص ۱۰۳.
  20. «آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟ * ما انسان را از نطفه‌ای برآمیخته آفریدیم، او را می‌آزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیده‌ایم» سوره انسان، آیه ۱-۲.
  21. «هر که عزّت می‌خواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است» سوره فاطر، آیه ۱۰.
  22. «که تمام توان (ها) از آن خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۶۵.
  23. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ ص ۱۰۴.
  24. «آیا آفرینش شما سخت‌تر است یا آسمان که آن را بنا نهاد؟ * بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید» سوره نازعات، آیه ۲۷-۲۸.
  25. «ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بی‌گمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید هرگز نمی‌توانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمی‌توانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!» سوره حج، آیه ۷۳.
  26. «بگو: آیا اندیشیده‌اید که اگر خداوند، شب را تا روز رستخیز برای شما جاودان کند کدام خدا جز خداوند برایتان روشنایی می‌آورد؟ پس آیا نمی‌شنوید؟ * بگو: آیا اندیشیده‌اید که اگر خداوند، روز را تا روز رستخیز برای شما جاودان کند، کدام خدا جز خداوند برایتان شبی می‌آورد تا در آن آرامش گیرید؟ پس آیا نمی‌بینید؟» سوره قصص، آیه ۷۱-۷۲.
  27. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ ص ۱۰۴.
  28. «که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم» سوره تین، آیه ۴.
  29. «و بی‌گمان ما انسان را از چکیده‌ای از گل آفریدیم * سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوار نهادیم * سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۲-۱۴.
  30. «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۶-۸.
  31. «بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است * همان که با قلم آموزش داد * به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۳-۵.
  32. «آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟ * و تو را گم‌گشته یافت و راه نمود» سوره ضحی، آیه ۶-۷.
  33. «و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.
  34. «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
  35. «و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.
  36. «بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.
  37. «رهنمود آنان با تو نیست بلکه خداوند است که هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۷۲.
  38. «و خداوند به بهشت فرا می‌خواند و هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره یونس، آیه ۲۵.
  39. «بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
  40. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  41. «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
  42. «و اگر در بیم بودید، (نماز خوف را) پیاده یا سواره بجای آورید و چون ایمنی یافتید خداوند را یاد کنید همان‌گونه که آنچه را نمی‌دانستید به شما آموخت» سوره بقره، آیه ۲۳۹.
  43. «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.
  44. «کسانی را که خداوند در گمراهی وانهد هیچ رهنمایی ندارند و آنان را سرگردان در سرکشی‌شان وا می‌گذارد» سوره اعراف، آیه ۱۸۶.
  45. «با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند» سوره بقره، آیه ۲۶.
  46. «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) می‌خواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپرده‌اند و در تردید خود سرگردانند * اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۵-۴۶.
  47. «بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید؛ من جز بیم‌دهنده و مژده‌آور برای گروهی که ایمان می‌آورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.
  48. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ ص ۱۰۵.