احتضار: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۷: خط ۷:


== احتضار در [[قرآن کریم]] ==
== احتضار در [[قرآن کریم]] ==
{{اصلی|احتضار در قرآن کریم}}
{{اصلی|احتضار در قرآن}}
کلمه احتضار (به‌معنای حضور مرگ) در [[قرآن]] نیامده؛ امّا با تعابیر دیگری، از حاضر شدن مرگ<ref>سوره نساء، آیه ۱۸.</ref>، آمدن سکرات مرگ<ref>سوره ق، آیه ۱۹.</ref>، قرار‌ گرفتن در غمرات [[مرگ]]<ref>سوره انعام، آیه ۹۳.</ref>، آمدن‌ مرگ<ref>سوره انعام، آیه ۶۱.</ref>، رسیدن [[جان]] به گلو<ref>سوره واقعه، آیه ۸۳.</ref>، توفّی به‌معنای گرفتن و نگه‌داری [[روح]]<ref>سوره نحل، آیه ۳۲.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۱۶، ص‌۲۵۱ و ج‌۳، ص‌۲۰۶.</ref> و نظایر آن سخن رفته است.
کلمه احتضار (به‌معنای حضور مرگ) در [[قرآن]] نیامده؛ امّا با تعابیر دیگری، از حاضر شدن مرگ<ref>سوره نساء، آیه ۱۸.</ref>، آمدن سکرات مرگ<ref>سوره ق، آیه ۱۹.</ref>، قرار‌ گرفتن در غمرات [[مرگ]]<ref>سوره انعام، آیه ۹۳.</ref>، آمدن‌ مرگ<ref>سوره انعام، آیه ۶۱.</ref>، رسیدن [[جان]] به گلو<ref>سوره واقعه، آیه ۸۳.</ref>، توفّی به‌معنای گرفتن و نگه‌داری [[روح]]<ref>سوره نحل، آیه ۳۲.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۱۶، ص‌۲۵۱ و ج‌۳، ص‌۲۰۶.</ref> و نظایر آن سخن رفته است.



نسخهٔ ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۶

احتضار در اصطلاح، به‌معنای جان کندن و حضور مرگ است. این واژه در قرآن نیامده؛ امّا با تعابیر دیگری، از حاضر شدن مرگ، آمدن سکرات مرگ، قرار‌ گرفتن در غمرات مرگ، رسیدن جان به گلو و نظایر آن سخن رفته است. هنگام احتضار جان به گلو می‌رسد؛ همه از شفای محتضر ناامید می‌شوند و محتضر یقین به جدایی پیدا می‌کند و فرشتگان بر بالین او حاضر می‌شوند.

معناشناسی

واژه «احتضار»، از نظر لغوی به‌معنای غایب نبودن[۱] و در اصطلاح، به‌معنای جان کندن[۲] و حضور مرگ است[۳] و مراد از حضور مرگ (انتقال از دنیا به آخرت) حضور اسباب و مقدمات آن می‌باشد[۴]، به‌گونه‌ای که شخص، چیزهای غیر مادّی مانند فرشته مرگ را ببیند و از زندگی دنیایی ناامید شده، به مرگ خویش اطمینان یابد[۵]. به شخص در حال احتضار، «محتضَر» و «محضور» گفته می‌شود[۶].[۷]

احتضار در قرآن کریم

کلمه احتضار (به‌معنای حضور مرگ) در قرآن نیامده؛ امّا با تعابیر دیگری، از حاضر شدن مرگ[۸]، آمدن سکرات مرگ[۹]، قرار‌ گرفتن در غمرات مرگ[۱۰]، آمدن‌ مرگ[۱۱]، رسیدن جان به گلو[۱۲]، توفّی به‌معنای گرفتن و نگه‌داری روح[۱۳].[۱۴] و نظایر آن سخن رفته است.

قرآن در آیات متعددی، از ظهور علایم قطعی مرگ و تدریجی بودن این پدیده سخن گفته؛ تدریجی که به قطع تعلّق روح از بدن در لحظه نهایی منتهی می‌گردد[۱۵] و نیز با ذکر ابعاد و حالات مربوط به احتضار، توجّه انسان‌ها را به آن لحظه حسّاس جلب و آنان را به پرهیز از باورهای باطل و گناهان، دعوت کرده است[۱۶].

در تقسیم‌بندی کلّی می‌توان گفت: احتضار در قرآن به سه صورت آمده است:

  1. احتضار مؤمنان: ﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۱۷].
  2. احتضار کافران: ﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۱۸].
  3. احتضار بدون تصریح به ایمان یا کفر محتضر: ﴿كَلاَّ إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ[۱۹].[۲۰]

روی‌دادهای زمان احتضار

  1. رسیدن جان به گلو: یکی از حالت‌های زمان احتضار که شدت آن را نیز بیان می‌کند، رسیدن جان به گلوست. قرآن، از چنین تعبیری برای بیان وحشت زیاد در غیر احتضار نیز بهره جسته و آن، هنگامِ غالب شدن هراس ناشی از هجوم دشمنان در عرصه کارزار است[۲۱]. رسیدن جان محتضر به گلو، در دو جای قرآن ذکر شده: خداوند در سوره قیامت، ضمن منع انسان‌ها از برگزیدن دنیا بر آخرت، آنها را متوجه این لحظه حساس کرده است: ﴿كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ[۲۲]. در آیات ﴿فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۲۳] رسیدن جان به گلو، دلیلی بر قدرت الهی و عجزانسان‌ها از رویارویی با پدیده‌های گوناگون و از‌جمله مرگ دانسته شده است.
  2. ناامیدی از شفای محتضر: در زمان احتضار، خویشاوندان و دوستان محتضر که در اطراف وی هستند، از روی ناامیدی می‌گویند: چه کسی می‌تواند او را شفا دهد؟ ﴿وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ[۲۴].[۲۵].
  3. یقین محتضر به جدایی: انسان در لحظات احتضار، به جدایی یقین پیدا می‌کند: ﴿وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ[۲۶] مراد از ﴿ظَنَّ در این آیه، علم و یقین است؛ زیرا انسان در حالت احتضار، به جدایی از دنیا، مال، اهل و فرزندان یقین می‌یابد[۲۷].
  4. جمع شدن ساق‌ها: هنگام احتضار، دو ساق پای انسان کنار هم جمع می‌شوند: ﴿وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ[۲۸]. معنای آیه این است که در حال احتضار، به‌دلیل زوال نیروی حیاتی که در بدن جریان داشته، ساق‌ها کنار هم جمع می‌شوند[۲۹].
  5. ظهور فرشتگان در زمان احتضار: یکی از حوادث مهمّ زمان احتضار، ظهور فرشتگان و گرفتن جان محتضر (توفّی) به‌وسیله آنهاست؛ حتی گفته شده: یکی از ادلّه نام‌گذاری زمان قبل از مرگ به «احتضار»، حضور فرشتگان در آن زمان است[۳۰]. فرشتگان در امر توفّی تفریط و کوتاهی نمی‌کنند:[۳۱]. مقصود از تفریط؛ ضایع کردن، غفلت، سستی یا ناتوانی است[۳۲].

براساس روایتی از امام باقر(ع)، فرشته مرگ، هنگام گرفتن روح گنه‌کاران، چهره‌ای متناسب با اعمال و صفات آنان داشته، با قیافه‌ای خشم‌ناک و وحشت‌آور به همراه فرشتگانی که در دستانشان تازیانه‌های آتشین است، به آنان نزدیک شده، جرعه‌ای از شراب دوزخ در گلویشان می‌ریزد[۳۳]. فرشتگان، جان اهل ایمان را با ملاطفت و بشارت آنان به از بین رفتن ترس و غم می‌ستانند؛ بدین‌گونه که از عذاب خدا ترسان و برای ثواب او غمگین مباشید، یا از امور آخرت که در پیش دارید، مترسید و درباره آنچه مانند زن و فرزند، به‌جا نهاده‌اید محزون نباشید[۳۴].[۳۵].[۳۶]

احتضار پایان مهلت پذیرش توبه

انسان تا قبل از زمان احتضار، فرصت توبه دارد؛ ولی با فرا‌رسیدن حالت احتضار و ظاهر شدن علایم قطعی مرگ، دیگر توبه او پذیرفته نشده[۳۷]، هیچ سودی برای وی نخواهد داشت: ﴿وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۳۸]. گفته شده: مراد از گنه‌کاران ﴿لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ در این آیه مسلمانانند؛ زیرا در ادامه آیه به عدم پذیرش توبه کافران تصریح شده است[۳۹]. در لحظه احتضار، حقایق برای انسان آشکار می‌شود؛ ولی اثری بر آن مترتّب نمی‌گردد؛ زیرا نمی‌توان ایمان آورد[۴۰]. در برخی روایات وارد شده که توبه حتی در زمان احتضار نیز پذیرفته می‌شود[۴۱] و در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: در زمان احتضار، امکان توبه برای انسان جاهل وجود دارد؛ ولی این راه برای عالم مسدود است[۴۲].[۴۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. القاموس المحیط، ج‌۱، ص‌۵۳۴.
  2. جواهرالکلام، ج۴، ص۵؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۴۶۰؛ المصباح، ص۱۴۰.
  3. القاموس‌المحیط، ج‌۱، ص‌۵۳۵؛ اقرب‌الموارد، ج‌۱، ص‌۶۶۷.
  4. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۷؛ الکاشف، ج‌۷، ص‌۳۳۴‌ـ‌۳۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۱۷۳.
  5. مجمع‌البیان، ج۳، ص۳۷.
  6. المصباح، ص‌۱۴۰؛ تاج العروس، ج‌۶، ص‌۲۹۱.
  7. خوش منش، ابوالفضل، مقاله «احتضار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۲۲۶.
  8. سوره نساء، آیه ۱۸.
  9. سوره ق، آیه ۱۹.
  10. سوره انعام، آیه ۹۳.
  11. سوره انعام، آیه ۶۱.
  12. سوره واقعه، آیه ۸۳.
  13. سوره نحل، آیه ۳۲.
  14. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۲۵۱ و ج‌۳، ص‌۲۰۶.
  15. سوره قیامه، آیه ۲۶-۳۰.
  16. سوره انعام، آیه ۹۳؛ سوره محمد، آیه ۲۶ ـ ۲۸؛ سوره واقعه، آیه ۸۱-۸۷.
  17. «همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: درود بر شما! برای کارهایی که می‌کردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.
  18. «کسانی که در حال ستم بر خویش، فرشتگان جانشان را می‌گیرند، از در سازگاری وارد می‌شوند (و می‌گویند:) ما هیچ کار زشتی نمی‌کردیم؛ چرا، (می‌کردید) بی‌گمان خداوند به آنچه انجام می‌دادید داناست» سوره نحل، آیه ۲۸.
  19. «هرگز! چون (جان) به چنبره‌های گردن رسد، و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟ و بداند که این (هنگام) جدایی است، و ساق در ساق، پیچد، در این روز، گسیل به سوی پروردگار توست» سوره قیامه، آیه ۲۶-۳۰.
  20. خوش منش، ابوالفضل، مقاله «احتضار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۲۲۶-۲۲۷.
  21. سوره احزاب، آیه ۹ ـ ۱۱؛ سوره غافر، آیه ۱۸.
  22. «هرگز! چون (جان) به چنبره‌های گردن رسد» سوره قیامه، آیه ۲۶.
  23. «پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد، و شما در آن هنگام می‌نگرید، و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید، اگر شما کیفر شدنی نیستید، چرا آن جان را- اگر راست می‌گویید- (به بدن او) باز نمی‌گردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۳-۸۷.
  24. «و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟» سوره قیامه، آیه ۲۷.
  25. تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۷۳.
  26. «و بداند که این (هنگام) جدایی است» سوره قیامه، آیه ۲۸.
  27. روح‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۲۵۵؛ جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۴۳.
  28. «و ساق در ساق، پیچد» سوره قیامه، آیه ۲۹.
  29. المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۲۳۲؛ جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۴۵؛ الدرالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۶۲.
  30. مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۵۳۰؛ جواهر الکلام، ج‌۴، ص‌۶.
  31. سوره انعام، آیه ۶۱.
  32. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۴۸۳؛ تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۷.
  33. لقاء الله، ص‌۲۰۵‌ـ‌۲۰۶.
  34. سوره فصلت، آیه ۳۰.
  35. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۷.
  36. خوش منش، ابوالفضل، مقاله «احتضار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۲۲۸-۲۳۱.
  37. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۴۷.
  38. «و توبه آن کسان که کارهای زشت می‌کنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می‌گوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر می‌میرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساخته‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۸.
  39. جامع البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۴۰۲.
  40. تفسیر موضوعی، ج۴، ص۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.
  41. الکشاف، ج‌۱، ص‌۴۸۹.
  42. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۲۸.
  43. خوش منش، ابوالفضل، مقاله «احتضار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۲۳۲.