نضر بن حارث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
* وقتی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} در [[غدیر خم]] [[امام علی|علی]]{{ع}} را به [[امامت]] معرفی کرد، نضر بن حارث فهری نزد [[پیامبر]] آمد و گفت: ما را به [[توحید]] و [[رسالت]] و نماز و روزه و [[حج]] فراخواندی پذیرفتیم. حالا پسرعمویت را به ولایت بر ما می‌گماری. آیا این از سوی خود توست یا از سوی خدا؟ فرمود: از سوی خدا. وی در حالی که می‌رفت، می‌گفت: خدایا اگر آنچه [[پیامبر|محمّد]] {{صل}} می‌گوید [[حق]] است، از آسمان بر من سنگ بباران. هنوز به مرکب خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت. آنگاه آیات {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}}﴾}}<ref>سوره معارج آیه۱.</ref> نازل شد که اشاره به این واقعه است.<ref>مجمع البیان، ج ۵ ص ۳۵۲، الفصول المهمّه، ابن صباغ مالکی، ص ۴۲ (در این کتاب، نام او حارث بن نعمان آمده است).</ref> نزول این سوره و وقوع آن حادثه گواه حقانیت [[امام علی|علی]]{{ع}} و یکی از فضایل اوست<ref> ر.ک: «الغدیر» ج ۱ ص ۲۳۹ «العذاب الواقع</ref>. نضر بن حارث، از شیاطین قریش و از آزاردهندگان [[پیامبر]] بود که پیوسته با او دشمنی می‌کرد و وقتی پیامبر خدا از مجلسی که خدا را به یادها می‌آورد و آیات [[قرآن]] را بر مردم می‌خواند برمی‌خاست، او می‌نشست و می‌گفت: من قصه‌های بهتری می‌دانم. و آنچه را از داستانها و افسانه‌های پادشاهان ایران شنیده بود بازمی‌گفت و آیات قرآن را افسانه می‌پنداشت<ref>سیرۀ ابن هشام، ج ۱ ص ۱۹۵، به نقل از «آیات الغدیر» کورانی، ص ۳۴۵</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۵۷۴.</ref>
* وقتی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} در [[غدیر خم]] [[امام علی|علی]]{{ع}} را به [[امامت]] معرفی کرد، نضر بن حارث فهری نزد [[پیامبر]] آمد و گفت: ما را به [[توحید]] و [[رسالت]] و نماز و روزه و [[حج]] فراخواندی پذیرفتیم. حالا پسرعمویت را به ولایت بر ما می‌گماری. آیا این از سوی خود توست یا از سوی خدا؟ فرمود: از سوی خدا. وی در حالی که می‌رفت، می‌گفت: خدایا اگر آنچه [[پیامبر|محمّد]] {{صل}} می‌گوید [[حق]] است، از آسمان بر من سنگ بباران. هنوز به مرکب خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت. آنگاه آیات {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}}﴾}}<ref>سوره معارج آیه۱.</ref> نازل شد که اشاره به این واقعه است.<ref>مجمع البیان، ج ۵ ص ۳۵۲، الفصول المهمّه، ابن صباغ مالکی، ص ۴۲ (در این کتاب، نام او حارث بن نعمان آمده است).</ref> نزول این سوره و وقوع آن حادثه گواه حقانیت [[امام علی|علی]]{{ع}} و یکی از فضایل اوست<ref> ر.ک: «الغدیر» ج ۱ ص ۲۳۹ «العذاب الواقع</ref>. نضر بن حارث، از شیاطین قریش و از آزاردهندگان [[پیامبر]] بود که پیوسته با او دشمنی می‌کرد و وقتی پیامبر خدا از مجلسی که خدا را به یادها می‌آورد و آیات [[قرآن]] را بر مردم می‌خواند برمی‌خاست، او می‌نشست و می‌گفت: من قصه‌های بهتری می‌دانم. و آنچه را از داستانها و افسانه‌های پادشاهان ایران شنیده بود بازمی‌گفت و آیات قرآن را افسانه می‌پنداشت<ref>سیرۀ ابن هشام، ج ۱ ص ۱۹۵، به نقل از «آیات الغدیر» کورانی، ص ۳۴۵</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۵۷۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۰ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۹

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نضر بن حارث (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • وقتی پیامبر خدا(ص) در غدیر خم علی(ع) را به امامت معرفی کرد، نضر بن حارث فهری نزد پیامبر آمد و گفت: ما را به توحید و رسالت و نماز و روزه و حج فراخواندی پذیرفتیم. حالا پسرعمویت را به ولایت بر ما می‌گماری. آیا این از سوی خود توست یا از سوی خدا؟ فرمود: از سوی خدا. وی در حالی که می‌رفت، می‌گفت: خدایا اگر آنچه محمّد (ص) می‌گوید حق است، از آسمان بر من سنگ بباران. هنوز به مرکب خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت. آنگاه آیات ﴿﴿سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ[۱] نازل شد که اشاره به این واقعه است.[۲] نزول این سوره و وقوع آن حادثه گواه حقانیت علی(ع) و یکی از فضایل اوست[۳]. نضر بن حارث، از شیاطین قریش و از آزاردهندگان پیامبر بود که پیوسته با او دشمنی می‌کرد و وقتی پیامبر خدا از مجلسی که خدا را به یادها می‌آورد و آیات قرآن را بر مردم می‌خواند برمی‌خاست، او می‌نشست و می‌گفت: من قصه‌های بهتری می‌دانم. و آنچه را از داستانها و افسانه‌های پادشاهان ایران شنیده بود بازمی‌گفت و آیات قرآن را افسانه می‌پنداشت[۴][۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سوره معارج آیه۱.
  2. مجمع البیان، ج ۵ ص ۳۵۲، الفصول المهمّه، ابن صباغ مالکی، ص ۴۲ (در این کتاب، نام او حارث بن نعمان آمده است).
  3. ر.ک: «الغدیر» ج ۱ ص ۲۳۹ «العذاب الواقع
  4. سیرۀ ابن هشام، ج ۱ ص ۱۹۵، به نقل از «آیات الغدیر» کورانی، ص ۳۴۵
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۵۷۴.