اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۲۲: خط ۲۲:
:::::# یکی‌ غیب‏‌هایی‌ که پا به عرصه [[شهود]] هم گذاشته‌‏اند؛
:::::# یکی‌ غیب‏‌هایی‌ که پا به عرصه [[شهود]] هم گذاشته‌‏اند؛
:::::# و دیگری‌ غیب‌‏هایی‌ که از مرحله [[شهادت]] خارج اند و ما آنها را "[[غیب مطلق]]" می‌‏نامیم.
:::::# و دیگری‌ غیب‌‏هایی‌ که از مرحله [[شهادت]] خارج اند و ما آنها را "[[غیب مطلق]]" می‌‏نامیم.
::::::البته آن غیب‌هایی‌ هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهاده‏‌اند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازه‌ای‌ که به خود گرفته‌‏اند، باز به [[غیب مطلق]] برمی‌‏گردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها [[شهود]] می‌‏گوییم با حفظ حد و قدری‌ است که دارند، و می‌‏توانند متعلق [[علم]] ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی‌ شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه [[غیب]] خواهند بود. البته جا دارد که موجودات عالم را در موقعی‌ که متعلق علم ما قرار نگرفته‏‌اند "[[غیب نسبی‌]]" بنامیم، برای‌ اینکه چنین غیبی‌، وصفی‌ است نسبی‌، که بر حسب اختلاف نسبت‌ها، مختلف می‌‏شود؛ مثلاً: موجودی‌ که در خانه و محسوس برای‌ ما است، نسبت به کسی‌ که بیرون خانه است، [[غیب]] است، و لیکن برای‌ ما غیب نیست، و همچنین نور و رنگ‏‌ها برای‌ [[حس بینایی‌]]، [[شهود]] و برای‌ [[حس شنوایی‌]]، [[غیب]] است و شنیدنی‌‏ها برای‌ [[حس شنوایی‌]] شهود و برای‌ [[حس بینایی‌]]، [[غیب]] است و [[محسوسات]] این دو حس نسبت به انسانی‌ که دارای‌ آن حس است [[شهود]] و نسبت به انسان کر و کور [[غیب]] است»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۷، ص۱۷۹].</ref>.
::::::البته آن غیب‌هایی‌ هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهاده‏‌اند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازه‌ای‌ که به خود گرفته‌‏اند، باز به [[غیب مطلق]] برمی‌‏گردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها [[شهود]] می‌‏گوییم با حفظ حد و قدری‌ است که دارند، و می‌‏توانند متعلق [[علم]] ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی‌ شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه [[غیب]] خواهند بود. البته جا دارد که موجودات عالم را در موقعی‌ که متعلق علم ما قرار نگرفته‏‌اند "[[غیب نسبی‌]]" بنامیم، برای‌ اینکه چنین غیبی‌، وصفی‌ است نسبی‌، که بر حسب اختلاف نسبت‌ها، مختلف می‌‏شود؛ مثلاً: موجودی‌ که در خانه و محسوس برای‌ ما است، نسبت به کسی‌ که بیرون خانه است، [[غیب]] است، و لکن برای‌ ما غیب نیست، و همچنین نور و رنگ‏‌ها برای‌ [[حس بینایی‌]]، [[شهود]] و برای‌ [[حس شنوایی‌]]، [[غیب]] است و شنیدنی‌‏ها برای‌ [[حس شنوایی‌]] شهود و برای‌ [[حس بینایی‌]]، [[غیب]] است و [[محسوسات]] این دو حس نسبت به انسانی‌ که دارای‌ آن حس است [[شهود]] و نسبت به انسان کر و کور [[غیب]] است»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۷، ص۱۷۹].</ref>.
<br /><br /><br /><br />
<br /><br /><br /><br />
==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
خط ۶۸: خط ۶۸:
:::::#'''[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی و مقیس]]''' که اموری است پنهان؛ اما برخی از اشخاص به آن آگاهی دارند؛ مانند اسما و اسرار الهی، قضا و قدر، [[رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب مبین]]، [[رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|لوح محو و اثبات و محفوظ]] که جزو نشئه غیب هستند؛ ولی ملائکه و انبیاء و اولیا{{عم}} به تعلیم الهی به آن‌ها آگاه‌اند»<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۲۵،  ص ۲۶۶.</ref>.
:::::#'''[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی و مقیس]]''' که اموری است پنهان؛ اما برخی از اشخاص به آن آگاهی دارند؛ مانند اسما و اسرار الهی، قضا و قدر، [[رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب مبین]]، [[رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|لوح محو و اثبات و محفوظ]] که جزو نشئه غیب هستند؛ ولی ملائکه و انبیاء و اولیا{{عم}} به تعلیم الهی به آن‌ها آگاه‌اند»<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۲۵،  ص ۲۶۶.</ref>.
::::::*«غیب دو گونه است: نسبی و نفسی.  
::::::*«غیب دو گونه است: نسبی و نفسی.  
:::::#'''[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی]]''' مربوط به موجودات مادی است که ذاتاً غایب نیستند و حوادث مادی برای ادراک و شهود آن‌ها توان دارد؛ لیکن بر اثر موانعی مادی، برای عده‌ای غایب و نسبت به شماری حاضر است؛ مثل اینکه موجودی که در ظرف دیروز محسوس و مشهود دیروزیان بود، امروز نباشد و برای امروزیان غایب باشد؛ موجودات مادی آینده نیز چنین‌اند.
:::::#'''[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی]]''' مربوط به موجودات مادی است که ذاتاً غایب نیستند و حوادث مادی برای ادراک و شهود آن‌ها توان دارد؛ لکن بر اثر موانعی مادی، برای عده‌ای غایب و نسبت به شماری حاضر است؛ مثل اینکه موجودی که در ظرف دیروز محسوس و مشهود دیروزیان بود، امروز نباشد و برای امروزیان غایب باشد؛ موجودات مادی آینده نیز چنین‌اند.
:::::#'''غیب نفسی''' در مجردات تصور می‌شود که فی نفسه غایب‌اند و با حواس مادی ادراک نمی‌شوند؛ ولی غایب نفسی بودنِ مجرّدات، به این معنا نیست که مطلقاً حتی از خود نیز غایب باشند، زیرا چنین چیزی محال است. موجود مجرد یقینا به خود عالم و شاهد است و چنین معنایی حتی نسبت به ذات اقدس الهی نیز تصور ندارد، چون او هر چند برای دیگران محجوب است؛ اما برای خودش مشهود».<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۲۵،  ص ۳۷۴.</ref>.
:::::#'''غیب نفسی''' در مجردات تصور می‌شود که فی نفسه غایب‌اند و با حواس مادی ادراک نمی‌شوند؛ ولی غایب نفسی بودنِ مجرّدات، به این معنا نیست که مطلقاً حتی از خود نیز غایب باشند، زیرا چنین چیزی محال است. موجود مجرد یقینا به خود عالم و شاهد است و چنین معنایی حتی نسبت به ذات اقدس الهی نیز تصور ندارد، چون او هر چند برای دیگران محجوب است؛ اما برای خودش مشهود».<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۲۵،  ص ۳۷۴.</ref>.
::::::*«غیب چند گونه است:  
::::::*«غیب چند گونه است:  
:::::#گونه‌ای از آن اصلاً ظهور نکرده و به عالم امکان نیامده است؛ از این قسم کسی جز خدا آگاه نیست و از محور بحث بیرون است و مورد پرسشِ سؤال کنندگان هم نیست.
:::::#گونه‌ای از آن اصلاً ظهور نکرده و به عالم امکان نیامده است؛ از این قسم کسی جز خدا آگاه نیست و از محور بحث بیرون است و مورد پرسشِ سؤال کنندگان هم نیست.
:::::#گونه دوم، غیبی است که ظهور کرده که خدای متعال آن را برابر مشیت و ارادۀ خود به [[انبیا]] و اولیایش عطا می‌کند، به دلیل آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد» سورۀ جن، آیۀ ۲۶ و ۲۷</ref>}}  و آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ]]}}﴾<ref>«خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۷۹</ref>}} یعنی خدا شما را به غیب آگاه نمی‌کند؛ لیکن در میان جامعه بشری، عده‌ای را برچین و به آنان عطا می‌کند؛ برچین شدگان انبیای الهی‌اند. جملۀ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء}}﴾}} استثنا از اطلاع بر غیب است؛ مانند آیاتی که در آغاز این بحث گذشت.
:::::#گونه دوم، غیبی است که ظهور کرده که خدای متعال آن را برابر مشیت و ارادۀ خود به [[انبیا]] و اولیایش عطا می‌کند، به دلیل آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد» سورۀ جن، آیۀ ۲۶ و ۲۷</ref>}}  و آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ]]}}﴾<ref>«خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۷۹</ref>}} یعنی خدا شما را به غیب آگاه نمی‌کند؛ لکن در میان جامعه بشری، عده‌ای را برچین و به آنان عطا می‌کند؛ برچین شدگان انبیای الهی‌اند. جملۀ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء}}﴾}} استثنا از اطلاع بر غیب است؛ مانند آیاتی که در آغاز این بحث گذشت.
:::::# گونه سوم، غیب‌هایی‌اند که خدا از راه انبیا و اولیایش به جامعه بشری می‌فهماند؛ مانند خبر دادن از بهشت و جهنّم و برخی از ویژگی‌های آن دو. ذات اقدس الهی این اخبار غیبی را به پیامبرش فرموده و جامعه بشری از طریق او آگاه می‌شوند. نمونه دیگر، آگاهی از نشئۀ اَخذ میثاق و تعهدی است که انسان به خدا سپرده، که خدا به پیامبرش فرمود و آن حضرت بشر را بدان آگاه کرد».<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۳۱،  ص ۴۶۷.</ref>.
:::::# گونه سوم، غیب‌هایی‌اند که خدا از راه انبیا و اولیایش به جامعه بشری می‌فهماند؛ مانند خبر دادن از بهشت و جهنّم و برخی از ویژگی‌های آن دو. ذات اقدس الهی این اخبار غیبی را به پیامبرش فرموده و جامعه بشری از طریق او آگاه می‌شوند. نمونه دیگر، آگاهی از نشئۀ اَخذ میثاق و تعهدی است که انسان به خدا سپرده، که خدا به پیامبرش فرمود و آن حضرت بشر را بدان آگاه کرد».<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۳۱،  ص ۴۶۷.</ref>.
::::::*«در یک تقسیم، غیب بر دو قسم است: مطلق و نسبی.
::::::*«در یک تقسیم، غیب بر دو قسم است: مطلق و نسبی.
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:
[[پرونده:11118.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مجید معارف]]]]
[[پرونده:11118.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مجید معارف]]]]
آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«[[غیب]] به دو نوع کلی تقسیم می شود: مطلق و نسبی. [[غیب مطلق]] از مرحله شهود انسان خارج بوده و نوعی ثبوت مبهم و غیر مقدر دارد و مادامی که از عالم غیر شهود به عالم محدود نازل نشده، علم ما از درک آن عاجز است. [[غیب نسبی]] پا به عرصه شهود نهاده؛ لیکن متعلق علم ما قرار نگرفته است و وصفی است که با اختلاف نسبت‌ها متفاوت می‌شود. مثلاً موجودی که در خانه و محسوس ما است، نسبت به بیرون از خانه، [[غیب]] است. نور و رنگ برای حس بینایی، شهود و برای حس شنوایی [[غیب]] است. محسوسات این دو حس برای انسان سالم، شهود و برای فرد کر و کور، [[غیب]] است<ref>طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص ۱۲۵؛ حسینی همدانی، انوار درخشان؛ ج۵، ص ۳۳۹ - ۳۴۲.</ref>، از این رو [[غیب]] دارای مراتبی است:
::::::«[[غیب]] به دو نوع کلی تقسیم می شود: مطلق و نسبی. [[غیب مطلق]] از مرحله شهود انسان خارج بوده و نوعی ثبوت مبهم و غیر مقدر دارد و مادامی که از عالم غیر شهود به عالم محدود نازل نشده، علم ما از درک آن عاجز است. [[غیب نسبی]] پا به عرصه شهود نهاده؛ لکن متعلق علم ما قرار نگرفته است و وصفی است که با اختلاف نسبت‌ها متفاوت می‌شود. مثلاً موجودی که در خانه و محسوس ما است، نسبت به بیرون از خانه، [[غیب]] است. نور و رنگ برای حس بینایی، شهود و برای حس شنوایی [[غیب]] است. محسوسات این دو حس برای انسان سالم، شهود و برای فرد کر و کور، [[غیب]] است<ref>طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص ۱۲۵؛ حسینی همدانی، انوار درخشان؛ ج۵، ص ۳۳۹ - ۳۴۲.</ref>، از این رو [[غیب]] دارای مراتبی است:
:::::#آنچه مخصوص خداوند است و کسی را بر آن آگاه نمی‌سازد مانند زمان قیامت.
:::::#آنچه مخصوص خداوند است و کسی را بر آن آگاه نمی‌سازد مانند زمان قیامت.
:::::#آنچه مالکیت آن در اختیار خداوند است و برای مخلوقات نیز قابل درک است. اگر مخلوقات راه درک آن را بیابند، می‌توانند کشف نمایند؛ مانند اکتشافات حاصل از پیشرفت علم و تکنولوژی بشر. ولی اگر مخلوقات نتوانند راهی بدان بیابند، تنها برای برگزیدگان از رسولان الهی امکان آگاهی از طریق [[وحی]] وجود دارد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87_%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6_%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)]]]</ref>.
:::::#آنچه مالکیت آن در اختیار خداوند است و برای مخلوقات نیز قابل درک است. اگر مخلوقات راه درک آن را بیابند، می‌توانند کشف نمایند؛ مانند اکتشافات حاصل از پیشرفت علم و تکنولوژی بشر. ولی اگر مخلوقات نتوانند راهی بدان بیابند، تنها برای برگزیدگان از رسولان الهی امکان آگاهی از طریق [[وحی]] وجود دارد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87_%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6_%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)]]]</ref>.
خط ۲۹۴: خط ۲۹۴:
::::::آقای '''[[علی کرم‌زاده]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایان‌نامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::آقای '''[[علی کرم‌زاده]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایان‌نامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«[[راغب اصفهانی|راغب]] در مفردات می‌نویسد: واژه غیب، مصدر است و آن گاه که گفته می‌شود خورشید غائب شد؛ یعنی از چشم پنهان شد، فلان شیء از من غایب است، خداوند فرمود: "آیا از غائبین شده و این کلمه در هر چیزی که از حواس انسان و یا علم انسان پنهان باشد کاربرد دارد.<ref>«الغيب مصدر، غابت الشمس و غيرها اذا استترت عن العين، يقال: غاب عني کذا، قال تعالی: "ام کان من الغائبين" و استعمل في کل غائب عن الحاسه و عما يغيب عن علم الانسان بمعنی الغائب قال "ما من غائبة في السماء والارض الا في کتاب مبين"»؛راغب اصفهانی، همان، ص ۳۶۶.</ref>  
::::::«[[راغب اصفهانی|راغب]] در مفردات می‌نویسد: واژه غیب، مصدر است و آن گاه که گفته می‌شود خورشید غائب شد؛ یعنی از چشم پنهان شد، فلان شیء از من غایب است، خداوند فرمود: "آیا از غائبین شده و این کلمه در هر چیزی که از حواس انسان و یا علم انسان پنهان باشد کاربرد دارد.<ref>«الغيب مصدر، غابت الشمس و غيرها اذا استترت عن العين، يقال: غاب عني کذا، قال تعالی: "ام کان من الغائبين" و استعمل في کل غائب عن الحاسه و عما يغيب عن علم الانسان بمعنی الغائب قال "ما من غائبة في السماء والارض الا في کتاب مبين"»؛راغب اصفهانی، همان، ص ۳۶۶.</ref>  
::::::[[علامه طباطبایی]] در مورد غیب می‌فرماید: غیب گاهی مطلق است و گاهی نسبی. [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی درباره اموری است که وجود عینی یافته‌اند]] و عالم قدر را پدید آورده‌اند و بدون در نظر گرفتن حدود و اندازه آنها که در سیر نزولی واجد آن شده‌اند، غیب مطلق‌اند.<ref>[[علامه طباطبایی]]، همان، ج ۷، ص ۱۲۶.</ref> چنان که از بیان علامه طباطبایی پیداست امور آنگاه که وجود علمی آنها در سیر نزولی وجود عینی و دارای اندازه می‌شوند، موجودات قابل شهودند و در دایره [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی]] قرار می‌گیرند و این، همان غیبی است که امکان آگاهی بر آن برای انسان هست، لیکن انسان توانایی بر [[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب مطلق]] ندارد.
::::::[[علامه طباطبایی]] در مورد غیب می‌فرماید: غیب گاهی مطلق است و گاهی نسبی. [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی درباره اموری است که وجود عینی یافته‌اند]] و عالم قدر را پدید آورده‌اند و بدون در نظر گرفتن حدود و اندازه آنها که در سیر نزولی واجد آن شده‌اند، غیب مطلق‌اند.<ref>[[علامه طباطبایی]]، همان، ج ۷، ص ۱۲۶.</ref> چنان که از بیان علامه طباطبایی پیداست امور آنگاه که وجود علمی آنها در سیر نزولی وجود عینی و دارای اندازه می‌شوند، موجودات قابل شهودند و در دایره [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی]] قرار می‌گیرند و این، همان غیبی است که امکان آگاهی بر آن برای انسان هست، لکن انسان توانایی بر [[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب مطلق]] ندارد.
::::::به شهادت قرآن، انسان در بدو تولد، بر چیزی آگاهی ندارد، ليکن استعداد و توان آگاه‌شدن در وجود او به ودیعت نهاده شده است. انسان از راه‌های گوناگون حس و تجربه، عقل و استدلال، الهام و اشراق می‌تواند بر سه ضلع اساسی هستی خدا، خود و جهان پیرامونی آگاهی یابد. پرداختن تفصیلی به همه راه‌های اساسی شناخت، بیرون از وظیفه این پژوهش است، لیکن بیان چگونگی آگاهی از راه الهام و اشراق برای تبیین [[آگاهی از غیب]] ضروری است»<ref>[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایان‌نامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]، ص۲۲.</ref>.
::::::به شهادت قرآن، انسان در بدو تولد، بر چیزی آگاهی ندارد، ليکن استعداد و توان آگاه‌شدن در وجود او به ودیعت نهاده شده است. انسان از راه‌های گوناگون حس و تجربه، عقل و استدلال، الهام و اشراق می‌تواند بر سه ضلع اساسی هستی خدا، خود و جهان پیرامونی آگاهی یابد. پرداختن تفصیلی به همه راه‌های اساسی شناخت، بیرون از وظیفه این پژوهش است، لکن بیان چگونگی آگاهی از راه الهام و اشراق برای تبیین [[آگاهی از غیب]] ضروری است»<ref>[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایان‌نامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]، ص۲۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش