جز
جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق'
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
*واضح است که [[شجاعت]] چیزی غیر از [[صبر]] است، و همچنین [[حلم]]، [[بخشش]]، [[تقوی]]، [[عدل]]، عفّت، [[زهد]] و دیگر [[صفات ]][[اخلاقی]]، هر یک از ماهیّتی مستقل برخوردار بوده در شمار شاخههای فضیلتی به نام [[صبر]] قرار نمیگیرد. آری! پیش از این بارها گفتهایم که هر یک از [[فضائل]]، با شماری دیگر از آنها ملازمت داشته [[همراهی]] خواهد نمود؛ امّا این سخن بدان معنی نیست که تمامی [[فضائل]] در یک [[فضیلت]] فرو پیچیده شده آن [[فضیلت]] به عنوان رکن [[اخلاق اسلامی]] معرفی شود. بر این اساس میتوان گفت که [[صبر]] از جهتی [[مادر]] [[فضائل]] است، چه تمامی دیگر [[فضیلتهای اخلاقی]] وابسته به [[صبر]] و ملازم با آن خواهد بود، چرا که به دست آوردن تمامی [[فضائل]] منوط به [[صبر]] میباشد. به عنوان نمونه به دست آوردن ملکه [[شجاعت]] به تحمّل دشواریهای فراوانی که در اجتناب از محرّمات و [[عمل به واجبات]] و مستحبّات نهفته است، محتاج میباشد، تا [[آدمی]] اندک اندک با گذر زمان به [[شجاعت]] دست یابد؛ دیگر [[فضائل]] نیز اینگونه میباشد. | *واضح است که [[شجاعت]] چیزی غیر از [[صبر]] است، و همچنین [[حلم]]، [[بخشش]]، [[تقوی]]، [[عدل]]، عفّت، [[زهد]] و دیگر [[صفات ]][[اخلاقی]]، هر یک از ماهیّتی مستقل برخوردار بوده در شمار شاخههای فضیلتی به نام [[صبر]] قرار نمیگیرد. آری! پیش از این بارها گفتهایم که هر یک از [[فضائل]]، با شماری دیگر از آنها ملازمت داشته [[همراهی]] خواهد نمود؛ امّا این سخن بدان معنی نیست که تمامی [[فضائل]] در یک [[فضیلت]] فرو پیچیده شده آن [[فضیلت]] به عنوان رکن [[اخلاق اسلامی]] معرفی شود. بر این اساس میتوان گفت که [[صبر]] از جهتی [[مادر]] [[فضائل]] است، چه تمامی دیگر [[فضیلتهای اخلاقی]] وابسته به [[صبر]] و ملازم با آن خواهد بود، چرا که به دست آوردن تمامی [[فضائل]] منوط به [[صبر]] میباشد. به عنوان نمونه به دست آوردن ملکه [[شجاعت]] به تحمّل دشواریهای فراوانی که در اجتناب از محرّمات و [[عمل به واجبات]] و مستحبّات نهفته است، محتاج میباشد، تا [[آدمی]] اندک اندک با گذر زمان به [[شجاعت]] دست یابد؛ دیگر [[فضائل]] نیز اینگونه میباشد. | ||
*شاید [[امام باقر]]{{ع}} نیز در [[حدیث]] [[معروف]]: "[[بهشت]] در میان [[سختیها]] و آنچه [[انسان]] بدان میلی ندارد، قرار گرفته است" <ref>{{متن حدیث|الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكَارِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۸۹.</ref>، به همین مطلب اشاره فرموده باشند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۰.</ref>. | *شاید [[امام باقر]]{{ع}} نیز در [[حدیث]] [[معروف]]: "[[بهشت]] در میان [[سختیها]] و آنچه [[انسان]] بدان میلی ندارد، قرار گرفته است" <ref>{{متن حدیث|الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكَارِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۸۹.</ref>، به همین مطلب اشاره فرموده باشند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۰.</ref>. | ||
*آری! هیچ نیکیای بدون [[صبر]] پدید نمیآید، و هیچ یک از بخشهای [[راه کمال]] بدون [[صبر]] طی نمیشود؛ [[حضرت | *آری! هیچ نیکیای بدون [[صبر]] پدید نمیآید، و هیچ یک از بخشهای [[راه کمال]] بدون [[صبر]] طی نمیشود؛ [[حضرت حق]] خود میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>. | ||
*با این همه، این سخن بدان معنی نیست که تمامی [[فضائل]]، [[کمالات]] و نیکیها، همان [[صبر]] است؛ چه توقّف داشتن امری بر امری دیگر، غیر از [[اتّحاد]] و یکسانیِ آن دو میباشد. | *با این همه، این سخن بدان معنی نیست که تمامی [[فضائل]]، [[کمالات]] و نیکیها، همان [[صبر]] است؛ چه توقّف داشتن امری بر امری دیگر، غیر از [[اتّحاد]] و یکسانیِ آن دو میباشد. | ||
*اکنون با پوزشخواهی از خواننده محترم - که در این سطور ما را بر خلاف روش معهود این کتاب دید-، به روش خود بازگشته با تکیه بر [[قرآن]] و [[سنّت]] و پرهیز از ورود به کلمات و سخنان اخلاقپژوهان، سخن خود را ادامه میدهیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۱.</ref>. | *اکنون با پوزشخواهی از خواننده محترم - که در این سطور ما را بر خلاف روش معهود این کتاب دید-، به روش خود بازگشته با تکیه بر [[قرآن]] و [[سنّت]] و پرهیز از ورود به کلمات و سخنان اخلاقپژوهان، سخن خود را ادامه میدهیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۱.</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
*از دیگر فوایدی که از پس [[صبر]] پدید میآید، آن است که این [[فضیلت]] [[اخلاقی]] را میتوان [[مادر]] و منبع تمامی [[فضائل]] برشمرد؛ چه هیچ فضیلتی بدون این [[فضیلت]] به دست نمیآید. گفتنی آنکه شماری از [[فضائل]] در شمار [[عنایات]] و هدایای خاصّ [[الهی]] است، که [[خداوند]] آنها را به [[اولیاء]] خاصّ خود هدیّت میفرماید؛ [[خلوص]]، [[حضور قلب]]، [[رضا]]، [[تسلیم]] در برابر مقدّرات او، [[محبّت]] و... در این شمار است. حال اضافه میکنیم که به دست آوردن یکایک این هدایای [[الهی]] نیز، خود محتاج به [[صبر]] بوده؛ که خود [[صبر]] بر تحصیل [[فضائل]] نیز از جمله [[عنایات]] [[الهی]] به حساب میآید؛ عنایتی که تنها فرادست کسانی که در سایهسار خاصّ [[رحمت]] او به سر میبرند، خواهد آمد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۳.</ref>. | *از دیگر فوایدی که از پس [[صبر]] پدید میآید، آن است که این [[فضیلت]] [[اخلاقی]] را میتوان [[مادر]] و منبع تمامی [[فضائل]] برشمرد؛ چه هیچ فضیلتی بدون این [[فضیلت]] به دست نمیآید. گفتنی آنکه شماری از [[فضائل]] در شمار [[عنایات]] و هدایای خاصّ [[الهی]] است، که [[خداوند]] آنها را به [[اولیاء]] خاصّ خود هدیّت میفرماید؛ [[خلوص]]، [[حضور قلب]]، [[رضا]]، [[تسلیم]] در برابر مقدّرات او، [[محبّت]] و... در این شمار است. حال اضافه میکنیم که به دست آوردن یکایک این هدایای [[الهی]] نیز، خود محتاج به [[صبر]] بوده؛ که خود [[صبر]] بر تحصیل [[فضائل]] نیز از جمله [[عنایات]] [[الهی]] به حساب میآید؛ عنایتی که تنها فرادست کسانی که در سایهسار خاصّ [[رحمت]] او به سر میبرند، خواهد آمد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۳.</ref>. | ||
===مرتبه دوم=== | ===مرتبه دوم=== | ||
*مرتبه دوّم از [[صبر]]، [[صبر]] به واسطة [[خداوند]] است. این مرتبه را ویژه [[خواص]] دانستهاند، که بدان حجابهای ظلمانی دریده میشود، و سالک از منازل تخلیه و ستردن [[رذائل]] از [[نفس]]، به منازل تحلیه و آراستن آن به [[فضائل]] وارد میشود. سالک چون به [[تهذیب نفس]] بیاغازد و از منازل [[بیداری]] و [[توبه]] گذر کرده به پیراستن [[نفس]] خود مشغول شود، به [[صبر]] احتیاجی مبرم مییابد. در این مرتبه او به ناگزیر میباید دست در دست معلم [[اخلاق]] نهد، تا او را گام به گام جلو برد. [[قرآن کریم]] به وضوح دلالت میفرماید که اصلیترین معلّم [[اخلاق]] برای یکایک [[مردمان]]، فقط [[حضرت | *مرتبه دوّم از [[صبر]]، [[صبر]] به واسطة [[خداوند]] است. این مرتبه را ویژه [[خواص]] دانستهاند، که بدان حجابهای ظلمانی دریده میشود، و سالک از منازل تخلیه و ستردن [[رذائل]] از [[نفس]]، به منازل تحلیه و آراستن آن به [[فضائل]] وارد میشود. سالک چون به [[تهذیب نفس]] بیاغازد و از منازل [[بیداری]] و [[توبه]] گذر کرده به پیراستن [[نفس]] خود مشغول شود، به [[صبر]] احتیاجی مبرم مییابد. در این مرتبه او به ناگزیر میباید دست در دست معلم [[اخلاق]] نهد، تا او را گام به گام جلو برد. [[قرآن کریم]] به وضوح دلالت میفرماید که اصلیترین معلّم [[اخلاق]] برای یکایک [[مردمان]]، فقط [[حضرت حق]] است و بس؛ و تنها اوست که میتواند [[اخلاق]] آنان را پیراسته کرده به فضائلشان متّصف دارد: {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد» سوره نور، آیه ۲۱.</ref>. | ||
*در این مرحله، بر سالک لازم است که سختیهای ریاضتهای شرعی و مجاهدتهای [[مشروع]] را بر خود هموار کند، و گذشته از آنکه به تمامی جزئیّات [[دین]] مبین - حتّی [[ظواهر]] آن - مقیّد شود، به [[باطن]] [[دین]] نیز روی کند؛ دوری از محرّمات و مکروهات، انجام [[واجبات]] و مستحبّات، به ویژه پرداختن به [[نماز شب]] و توسّلات پی در پی به [[الطاف]] [[معصومان]]{{عم}} [[تضرّع]] و [[زاری]] به درگاه [[الهی]]، و [[اصرار]] بر آنکه او خود [[تعلیم]] سالک را بر عهده گیرد تا بتواند گامی به جلو نهد، از شرایط لازم در این مسیر است. | *در این مرحله، بر سالک لازم است که سختیهای ریاضتهای شرعی و مجاهدتهای [[مشروع]] را بر خود هموار کند، و گذشته از آنکه به تمامی جزئیّات [[دین]] مبین - حتّی [[ظواهر]] آن - مقیّد شود، به [[باطن]] [[دین]] نیز روی کند؛ دوری از محرّمات و مکروهات، انجام [[واجبات]] و مستحبّات، به ویژه پرداختن به [[نماز شب]] و توسّلات پی در پی به [[الطاف]] [[معصومان]]{{عم}} [[تضرّع]] و [[زاری]] به درگاه [[الهی]]، و [[اصرار]] بر آنکه او خود [[تعلیم]] سالک را بر عهده گیرد تا بتواند گامی به جلو نهد، از شرایط لازم در این مسیر است. | ||
*سالک در اینجا اندک اندک گامی به جلو مینهد، تا سرانجام به مراتب بالای [[سلوک]] رسد؛ چه سیر سالکان تدریجی بوده با گذر از یکایک منازل صورت میپذیرد. در این میان تنها شماری کم تعداد از سالکان هستند که با یک یا چند گام، میتوانند تمامی منازل را طی کرده به اندازه استعداد خود از کمال بهره جویند. اینان چون از تعداد اندکی برخوردارند، هیچگاه در این [[دانش]] مورد توجّه قرار نمیگیرند، بلکه قواعد مذکور در [[دانش]] [[اخلاق اسلامی]] مربوط به عموم [[مردم]] است، که به وسیله سلوکِ تدریجی به کمال واصل خواهند شد. | *سالک در اینجا اندک اندک گامی به جلو مینهد، تا سرانجام به مراتب بالای [[سلوک]] رسد؛ چه سیر سالکان تدریجی بوده با گذر از یکایک منازل صورت میپذیرد. در این میان تنها شماری کم تعداد از سالکان هستند که با یک یا چند گام، میتوانند تمامی منازل را طی کرده به اندازه استعداد خود از کمال بهره جویند. اینان چون از تعداد اندکی برخوردارند، هیچگاه در این [[دانش]] مورد توجّه قرار نمیگیرند، بلکه قواعد مذکور در [[دانش]] [[اخلاق اسلامی]] مربوط به عموم [[مردم]] است، که به وسیله سلوکِ تدریجی به کمال واصل خواهند شد. | ||
*برای اینان، هیچ مطلبی لازمتر از [[صبر]] نیست، صبری که میتواند آنان را به آنچه در انتظارشان است واصل نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۴-۲۲۵.</ref>. | *برای اینان، هیچ مطلبی لازمتر از [[صبر]] نیست، صبری که میتواند آنان را به آنچه در انتظارشان است واصل نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۴-۲۲۵.</ref>. | ||
===مرتبه سوّم=== | ===مرتبه سوّم=== | ||
*مرتبه سوّم از مراتب [[صبر]] را، [[صبر]] مع [[الله]] / [[صبر]] به همراه [[خداوند]]، میخوانند. این مرتبه تنها ویژه اخصّ [[خواص]] است، که در [[مقام]] گذر از حجابهای ظلمانی و رسیدن به [[مقام]] تجلّیِ به [[صفات الهی]]، دستگیر سالک میشود. در این مرتبه، [[خداوند]] [[ولایت]] [[قلب]] و [[صاحب]] آن را بر عهده گرفته [[نور]] اسماء و صفات او بر این دو تابیدن میگیرد. در این حال سالک [[صبر]] پیشه [[جان]] خویش را با [[حضرت | *مرتبه سوّم از مراتب [[صبر]] را، [[صبر]] مع [[الله]] / [[صبر]] به همراه [[خداوند]]، میخوانند. این مرتبه تنها ویژه اخصّ [[خواص]] است، که در [[مقام]] گذر از حجابهای ظلمانی و رسیدن به [[مقام]] تجلّیِ به [[صفات الهی]]، دستگیر سالک میشود. در این مرتبه، [[خداوند]] [[ولایت]] [[قلب]] و [[صاحب]] آن را بر عهده گرفته [[نور]] اسماء و صفات او بر این دو تابیدن میگیرد. در این حال سالک [[صبر]] پیشه [[جان]] خویش را با [[حضرت حق]] همراه میبیند، و معنای آیاتی اینگونه را به روشنی در مییابد: | ||
:*{{متن قرآن|اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳.</ref>؛ | :*{{متن قرآن|اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳.</ref>؛ | ||
:*{{متن قرآن|ُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref>؛ | :*{{متن قرآن|ُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref>؛ | ||
:*{{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>«خداوند میان آدمی و دل او میانجی میشود» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۵.</ref>. | :*{{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>«خداوند میان آدمی و دل او میانجی میشود» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۵.</ref>. | ||
*در این مرتبه از [[سلوک]]، سالک میباید [[صبر]] پیشه کند تا بتواند [[ظواهر]] تعیّنات و مقتضیات [[نفس]] و خواستنیهای آن را دریده، خود را از این [[ظواهر]] رهایی بخشد؛ تا سرانجام بتواند [[مقام]] تحلیه را نیز ترک کرده از آن غافل شود. در این حالت او نه تنها از خویشتن خبری نخواهد داشت، که حتی [[فضائل]] به دست آورده خود را نیز ترک میکند، تا [[دل]] در گرو آن نداشته بتواند تمامی [[قلب]] خود را در [[اختیار]] [[حضرت | *در این مرتبه از [[سلوک]]، سالک میباید [[صبر]] پیشه کند تا بتواند [[ظواهر]] تعیّنات و مقتضیات [[نفس]] و خواستنیهای آن را دریده، خود را از این [[ظواهر]] رهایی بخشد؛ تا سرانجام بتواند [[مقام]] تحلیه را نیز ترک کرده از آن غافل شود. در این حالت او نه تنها از خویشتن خبری نخواهد داشت، که حتی [[فضائل]] به دست آورده خود را نیز ترک میکند، تا [[دل]] در گرو آن نداشته بتواند تمامی [[قلب]] خود را در [[اختیار]] [[حضرت حق]] نهد. | ||
*این [[صبر]]، از مراتب پیشین [[صبر]] دشوارتر بوده، آن چنان سخت است که گویی رگهای [[بدن]] کسی را به چاقو از بدنش خارج سازند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۶.</ref>. | *این [[صبر]]، از مراتب پیشین [[صبر]] دشوارتر بوده، آن چنان سخت است که گویی رگهای [[بدن]] کسی را به چاقو از بدنش خارج سازند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۶.</ref>. | ||
===مرتبه چهارم=== | ===مرتبه چهارم=== | ||
*این مرتبه را [[صبر]] [[علی]] [[الله]] خوانده، و ویژه اخصّ اَخصّ خواصّش دانستهاند. در این مرتبه، سالک در میانه سیر از تجلّی اسماء و [[صفات الهی]] تا لقاء او - جلَّ وعلا! – بهسر میبرد، و بر گذر از منازل بیشمار این [[مقام]] [[صبر]] میورزد؛ تا سرانجام حجابهای نوری را بر درد و به [[مقام]] لقاء کامل رسد. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات]] شعبانیّه بهوضوح به این [[مقام]] اشاره فرمودهاند؛ به این بند از این [[مناجات]] [[شریف]] بنگرید: "پروردگارا! [[انقطاع]] کامل به سوی خود را نصیب من فرما، و دیدگان قلبهایمان را به [[نور]] نگاهش به سوی تو روشن فرما، تا آنجا که [[بصیرت]] قلبها حجابهای [[نورانی]] را بشکافد و به معدن [[عظمت]] متّصل شود، و روحهای ما به عزّ [[قدس]] تو معلّق گردد" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیّه.</ref>. | *این مرتبه را [[صبر]] [[علی]] [[الله]] خوانده، و ویژه اخصّ اَخصّ خواصّش دانستهاند. در این مرتبه، سالک در میانه سیر از تجلّی اسماء و [[صفات الهی]] تا لقاء او - جلَّ وعلا! – بهسر میبرد، و بر گذر از منازل بیشمار این [[مقام]] [[صبر]] میورزد؛ تا سرانجام حجابهای نوری را بر درد و به [[مقام]] لقاء کامل رسد. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات]] شعبانیّه بهوضوح به این [[مقام]] اشاره فرمودهاند؛ به این بند از این [[مناجات]] [[شریف]] بنگرید: "پروردگارا! [[انقطاع]] کامل به سوی خود را نصیب من فرما، و دیدگان قلبهایمان را به [[نور]] نگاهش به سوی تو روشن فرما، تا آنجا که [[بصیرت]] قلبها حجابهای [[نورانی]] را بشکافد و به معدن [[عظمت]] متّصل شود، و روحهای ما به عزّ [[قدس]] تو معلّق گردد" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیّه.</ref>. | ||
*این [[صبر]]، آن چنان سهمگین است که تنها انگشتشماری از مردان مرد در هر روزگار میتوانند بر آن پیروز شوند؛ چه سالک در این [[مقام]] میباید بر دریدن حجابهای [[نورانی]] و سوزانیدن آن [[صبر]] ورزد، تا به [[مقام]] لقاء دست یابد. بنابراین لازم است که سالک از سویی بر خشیتی که از [[مقام]] لقاء حاصل میشود، [[صبر]] ورزد؛ و از سویی دیگر بر [[عظمت]] و کبریایی که از [[ظهور]] اسماء حُسنای [[الهی]] پدید میآید، [[صبر]] نماید. برخی از این اسماء که در این مرتبه بر سالک تجلّی مینماید، در آخرین [[آیات]] [[سوره]] [[حشر]] اینگونه مورد اشاره واقع شده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین ، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۶-۲۲۷.</ref>. | *این [[صبر]]، آن چنان سهمگین است که تنها انگشتشماری از مردان مرد در هر روزگار میتوانند بر آن پیروز شوند؛ چه سالک در این [[مقام]] میباید بر دریدن حجابهای [[نورانی]] و سوزانیدن آن [[صبر]] ورزد، تا به [[مقام]] لقاء دست یابد. بنابراین لازم است که سالک از سویی بر خشیتی که از [[مقام]] لقاء حاصل میشود، [[صبر]] ورزد؛ و از سویی دیگر بر [[عظمت]] و کبریایی که از [[ظهور]] اسماء حُسنای [[الهی]] پدید میآید، [[صبر]] نماید. برخی از این اسماء که در این مرتبه بر سالک تجلّی مینماید، در آخرین [[آیات]] [[سوره]] [[حشر]] اینگونه مورد اشاره واقع شده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین ، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۶-۲۲۷.</ref>. | ||
*این [[خشیت]]، و نیز [[صبر]] بر آن، تنها فرادست عالمانی که به [[مقام]] [[معرفت]] او و [[شناخت]] عظمتش نائل آمدهاند، خواهد آمد؛ [[حضرت | *این [[خشیت]]، و نیز [[صبر]] بر آن، تنها فرادست عالمانی که به [[مقام]] [[معرفت]] او و [[شناخت]] عظمتش نائل آمدهاند، خواهد آمد؛ [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او میهراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref> | ||
*امّا دیگر [[عالمان]] را نصیبی از این [[خشیت]] نیست. این مطلب به خوبی از آیاتی که [[سیره]] [[حضرت موسی]]{{ع}} و مردان [[برگزیده]] قومش را در [[میقات]] حکایت میفرماید، به دست میآید: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و چون موسی به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن سر کرد، گفت: پروردگارا! خویش را به من بنمای تا در تو بنگرم، فرمود: مرا هرگز نخواهی دید اما در این کوه بنگر! اگر بر جای خود استوار ماند مرا نیز خواهی دید و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با خاک یکسان ساخت و موسی بیهوش افتاد و چون به خویش آمد، گفت: پاکا که تویی! به پیشگاهت توبه آوردم و من نخستین مؤمنم» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۷.</ref>. | *امّا دیگر [[عالمان]] را نصیبی از این [[خشیت]] نیست. این مطلب به خوبی از آیاتی که [[سیره]] [[حضرت موسی]]{{ع}} و مردان [[برگزیده]] قومش را در [[میقات]] حکایت میفرماید، به دست میآید: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و چون موسی به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن سر کرد، گفت: پروردگارا! خویش را به من بنمای تا در تو بنگرم، فرمود: مرا هرگز نخواهی دید اما در این کوه بنگر! اگر بر جای خود استوار ماند مرا نیز خواهی دید و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با خاک یکسان ساخت و موسی بیهوش افتاد و چون به خویش آمد، گفت: پاکا که تویی! به پیشگاهت توبه آوردم و من نخستین مؤمنم» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۷.</ref>. | ||
*توضیح آنکه چون [[حضرت موسی]]{{ع}} هفتاد نفر از بنیاسرائیلیان را برگزید تا با آنان به [[میقات]] شود، آنان از او درخواست کردند تا از [[خداوند]] بخواهد، که خود را آشکارا به آنان نشان دهد. به [[باور]] ما این درخواست نه بر اساس رؤیت به چشم / بصَر، که بر اساس رؤیت به [[بصیرت]] / [[بینایی]] [[باطنی]]، صورت گرفته بود. به این [[آیه]] که اصل درخواست آنان را مطرح میفرماید توجّه کنید: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم» سوره بقره، آیه ۵۵.</ref>. | *توضیح آنکه چون [[حضرت موسی]]{{ع}} هفتاد نفر از بنیاسرائیلیان را برگزید تا با آنان به [[میقات]] شود، آنان از او درخواست کردند تا از [[خداوند]] بخواهد، که خود را آشکارا به آنان نشان دهد. به [[باور]] ما این درخواست نه بر اساس رؤیت به چشم / بصَر، که بر اساس رؤیت به [[بصیرت]] / [[بینایی]] [[باطنی]]، صورت گرفته بود. به این [[آیه]] که اصل درخواست آنان را مطرح میفرماید توجّه کنید: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم» سوره بقره، آیه ۵۵.</ref>. | ||
*با این حال امّا، درخواست آنان از سوی بارگاه [[عزّت]] رد شد؛ چه رؤیت بصری که بدون هیچ تردیدی ممتنع است، رؤیت به چشم [[باطن]] نیز تنها ویژه اهل دلی است که با [[صبر]] بسیار به [[برترین]] مدارج [[سلوک]] واصل شده باشند؛ از اینرو اینگونه رؤیت نیز در [[حقّ]] آنان ممتنع مینمود. این دسته از [[اهل دل]] که [[مجاهدت]] و [[صبر]] بسیار ورزیدهاند، میتوانند به چشم [[جان]] [[خورشید]] وجود را بنگرند: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۳.</ref> | *با این حال امّا، درخواست آنان از سوی بارگاه [[عزّت]] رد شد؛ چه رؤیت بصری که بدون هیچ تردیدی ممتنع است، رؤیت به چشم [[باطن]] نیز تنها ویژه اهل دلی است که با [[صبر]] بسیار به [[برترین]] مدارج [[سلوک]] واصل شده باشند؛ از اینرو اینگونه رؤیت نیز در [[حقّ]] آنان ممتنع مینمود. این دسته از [[اهل دل]] که [[مجاهدت]] و [[صبر]] بسیار ورزیدهاند، میتوانند به چشم [[جان]] [[خورشید]] وجود را بنگرند: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۳.</ref> | ||
*زان پس [[حضرت | *زان پس [[حضرت حق]] - سبحانه و تعالی! - بر کوه تجلّی فرمود، تا آنان به [[یقین]] دریابند که نمیتوان او را به چشم سر دید. | ||
*این تجلّی، برای آنان دو گونه اثر به همراه داشت: برای برگزیدگان قومْ [[مرگ]]؛ و برای [[حضرت موسی]]{{ع}} حالتی شبیه غشوه، که صد البتّه غشوه ظاهری نبود، بلکه او به خاطر خشیتی که از تجلّی [[الهی]] بدو دست داده بود، آنچنان در عالم [[وحدت]] فرو رفت که هیچگونه توجّهی به مراتب عالم مادّی در وجودش [[باقی]] نماند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۸.</ref>. | *این تجلّی، برای آنان دو گونه اثر به همراه داشت: برای برگزیدگان قومْ [[مرگ]]؛ و برای [[حضرت موسی]]{{ع}} حالتی شبیه غشوه، که صد البتّه غشوه ظاهری نبود، بلکه او به خاطر خشیتی که از تجلّی [[الهی]] بدو دست داده بود، آنچنان در عالم [[وحدت]] فرو رفت که هیچگونه توجّهی به مراتب عالم مادّی در وجودش [[باقی]] نماند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۸.</ref>. | ||
*زمانی بعد چون از آن حالت به در آمد و از عالم [[وحدت]] رو به سوی عالم کثرت نهاد، باز [[احکام]] این عالم بر وجود مبارکش [[غلبه]] نمود. از اینرو ترسی ژرف وجودش را فرا گرفت، چه میدانست که [[قوم]] بهانهجوی [[بنیاسرائیل]]، او را متّهم خواهند ساخت که آن جمع را خود به [[قتل]] رسانیده است؛ از اینرو هراسان فریاد برداشت که: {{متن قرآن|رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا}}<ref>«پروردگارا! اگر اراده میفرمودی آنان و مرا پیش از این نابود میکردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کمخردان ما کردهاند نابود میفرمایی؟» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.</ref>. | *زمانی بعد چون از آن حالت به در آمد و از عالم [[وحدت]] رو به سوی عالم کثرت نهاد، باز [[احکام]] این عالم بر وجود مبارکش [[غلبه]] نمود. از اینرو ترسی ژرف وجودش را فرا گرفت، چه میدانست که [[قوم]] بهانهجوی [[بنیاسرائیل]]، او را متّهم خواهند ساخت که آن جمع را خود به [[قتل]] رسانیده است؛ از اینرو هراسان فریاد برداشت که: {{متن قرآن|رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا}}<ref>«پروردگارا! اگر اراده میفرمودی آنان و مرا پیش از این نابود میکردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کمخردان ما کردهاند نابود میفرمایی؟» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.</ref>. | ||
*از اینرو خاضعانه از [[حضرت | *از اینرو خاضعانه از [[حضرت حق]] بازخواست، که آنان را پس از [[مرگ]] به [[زندگی]] بازگرداند؛ او - جلَّ وعلا!- نیز آنان را زنده ساخت، تا هم [[حاجت]] [[بنده]] مقرّبش برآید، و هم آنان سپاسگذار [[نعمت]] او گردند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۶.</ref>. | ||
*کوتاه سخن آنکه [[صبر]] به هنگام برطرف شدن حجابهای [[نورانی]]، بسیار مشکل است؛ بهگونهای که آنان که در این مرتبه به سر میبرند گویا همواره بر سر تنوری پر [[آتش]] نشستهاند، و جسم و [[جان]] خویش را در [[آتش]] میبینند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۹.</ref>. | *کوتاه سخن آنکه [[صبر]] به هنگام برطرف شدن حجابهای [[نورانی]]، بسیار مشکل است؛ بهگونهای که آنان که در این مرتبه به سر میبرند گویا همواره بر سر تنوری پر [[آتش]] نشستهاند، و جسم و [[جان]] خویش را در [[آتش]] میبینند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۹.</ref>. | ||
===مرتبه پنجم=== | ===مرتبه پنجم=== | ||
*این مرتبه را [[صبر]] فی [[الله]] میخوانند، و تنها انگشتشماری از اَخصّ اَخصّ [[خواص]] بدان دست یافته پیروزمند از آن خارج میشوند. در این مرتبه، سالک بر سیر در [[حضرت | *این مرتبه را [[صبر]] فی [[الله]] میخوانند، و تنها انگشتشماری از اَخصّ اَخصّ [[خواص]] بدان دست یافته پیروزمند از آن خارج میشوند. در این مرتبه، سالک بر سیر در [[حضرت حق]] پس از آنکه به [[مقام]] لقاء رسیده است، [[صبر]] مینماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۹.</ref>. | ||
*توضیح آنکه مراتب چهارگانهای که پیش از این مورد اشاره قرار گرفت، همه در شمار [[مقامات]] سیر از جانب خلق به جانب [[حق]] بود. [[توبه]]، [[بیداری]] تخلیه [[نفس]] از [[رذائل]]، آرایش آن به [[فضائل]] و سرانجام لقاء، مراتبی است که برای صاحبان [[قلب]] پدیدار میشود. در این میان منزل نخست از آن عامّه [[مردم]]، منزل دوّم ویژه [[خواص]]، منزل سوم ویژه اَخصّ [[خواص]]، و سرانجام منزل چهارم ویژۀ اخصّ اَخصّ [[خواص]] میباشد؛ که تنها در صورتی که [[عنایت]] خاصّ [[الهی]] آنان را در برگیرد، با تعدادی انگشتشمار میتوانند به آن فایز شده از این سفر به صورت کامل خارج شوند، و رو به سفری دیگر نهند. آن سفر، سیر از [[حضرت | *توضیح آنکه مراتب چهارگانهای که پیش از این مورد اشاره قرار گرفت، همه در شمار [[مقامات]] سیر از جانب خلق به جانب [[حق]] بود. [[توبه]]، [[بیداری]] تخلیه [[نفس]] از [[رذائل]]، آرایش آن به [[فضائل]] و سرانجام لقاء، مراتبی است که برای صاحبان [[قلب]] پدیدار میشود. در این میان منزل نخست از آن عامّه [[مردم]]، منزل دوّم ویژه [[خواص]]، منزل سوم ویژه اَخصّ [[خواص]]، و سرانجام منزل چهارم ویژۀ اخصّ اَخصّ [[خواص]] میباشد؛ که تنها در صورتی که [[عنایت]] خاصّ [[الهی]] آنان را در برگیرد، با تعدادی انگشتشمار میتوانند به آن فایز شده از این سفر به صورت کامل خارج شوند، و رو به سفری دیگر نهند. آن سفر، سیر از [[حضرت حق]] در [[حضرت حق]] است، که در شماری از متون مذهبی از آن جمله در [[مناجات]] شعبانیه، به اشارت گرفته شده است. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در بندی از این [[مناجات]] سراسر [[نور]] میفرمایند: "خدایا! مرا از آنان قرار ده که خواندیشان و آنان تو را [[اجابت]] کردند، و تو آنان را به دیده آوردی از اینرو در مقابل [[عظمت]] تو به نیستی فرو شدند، تو با آنان مخفیانه به [[راز]] و [[نیاز]] پرداختی و آنان آشکارا در راه تو کوشیدند" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref>. | ||
*انگشتشماری از اینان، به مرتبتی والاتر نیز واصل میشوند. در آن مرتبه ندای [[حق]] به گوش آنان میآید، و قلبْ بار سنگین [[محبّت]] [[محبوب]] را بر دوش میکشد. این در حالی است که هنوز سالک از حالت بیهوشی حاصل از [[انقطاع]] از عوالم طبیعی خارج نشده است. | *انگشتشماری از اینان، به مرتبتی والاتر نیز واصل میشوند. در آن مرتبه ندای [[حق]] به گوش آنان میآید، و قلبْ بار سنگین [[محبّت]] [[محبوب]] را بر دوش میکشد. این در حالی است که هنوز سالک از حالت بیهوشی حاصل از [[انقطاع]] از عوالم طبیعی خارج نشده است. | ||
*مرتبه پنجم [[صبر]] را گذشته از این، مراتبی دیگر است که [[برترین]] آن تنها ویژه [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و [[جانشینان]] [[معصوم]] آن [[حضرت]]{{عم}} است. ایشان خود در اشاره به این حالت میفرمایند: "مرا با [[پروردگار]] حالتی است، که نه هیچ [[فرشته]] مقرّبی و نه هیچ [[پیامبر]] مرسلی [[توان]] تحمّل آن را ندارد"<ref>{{متن حدیث|ان لی مع الله حاله لَا يَتَحَمَّلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌ مُرْسَلٌ}}</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}<ref>«سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیکتر رسید» سوره نجم، آیه ۸-۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۳۰.</ref>. | *مرتبه پنجم [[صبر]] را گذشته از این، مراتبی دیگر است که [[برترین]] آن تنها ویژه [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و [[جانشینان]] [[معصوم]] آن [[حضرت]]{{عم}} است. ایشان خود در اشاره به این حالت میفرمایند: "مرا با [[پروردگار]] حالتی است، که نه هیچ [[فرشته]] مقرّبی و نه هیچ [[پیامبر]] مرسلی [[توان]] تحمّل آن را ندارد"<ref>{{متن حدیث|ان لی مع الله حاله لَا يَتَحَمَّلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌ مُرْسَلٌ}}</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}<ref>«سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیکتر رسید» سوره نجم، آیه ۸-۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۳۰.</ref>. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
#یا بهگونهای نیست که بتوان چیزی را به عنوان [[جانشین]] و جایگزین آن [[انتخاب]] کرد. | #یا بهگونهای نیست که بتوان چیزی را به عنوان [[جانشین]] و جایگزین آن [[انتخاب]] کرد. | ||
*اخلاقیان پس از فراغت از این تقسیم، با آوردن مثالهایی به تثبیت و [[تبیین]] آن پرداخته، شماری از [[آیات]] و [[روایات]] را نیز در تأیید آن ذکر کردهاند. | *اخلاقیان پس از فراغت از این تقسیم، با آوردن مثالهایی به تثبیت و [[تبیین]] آن پرداخته، شماری از [[آیات]] و [[روایات]] را نیز در تأیید آن ذکر کردهاند. | ||
*به باور ما امّا، همه این چهار نوع به همان سه قسمی که پیش از این از آن سخن داشتیم، و گفتیم که تقسیم آن [[عقلی]] / [[نقلی]] است، باز میگردد. [[صبر]] بر [[مصائب]] و مشکلات، [[صبر]] بر [[اطاعت]] [[حضرت | *به باور ما امّا، همه این چهار نوع به همان سه قسمی که پیش از این از آن سخن داشتیم، و گفتیم که تقسیم آن [[عقلی]] / [[نقلی]] است، باز میگردد. [[صبر]] بر [[مصائب]] و مشکلات، [[صبر]] بر [[اطاعت]] [[حضرت حق]] و [[صبر]] بر [[معاصی]] او، نه تنها هر چهار قسم فوق را پوشش میدهد؛ که به نظر ما [[برتر]] از این تقسیم است. | ||
*چه گذشته از کوتاهتر بودن آن سخن، استفاده از [[قرآن کریم]] و کلمات [[معصومین]]{{عم}} شرط اصلی در [[گزینش]] و چینش مطالب این کتاب است. از اینرو ما هرچند به [[فضل]] اخلاقپژوهان پیشین معترفیم و به مصداق [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref> [[فضل]] تقدّم را برای آنان محفوظ میداریم، امّا تنها از متن [[وحی]] و کلمات [[معصومین]]{{عم}} استفاده میکنیم، تا به [[یاری]] [[حضرت | *چه گذشته از کوتاهتر بودن آن سخن، استفاده از [[قرآن کریم]] و کلمات [[معصومین]]{{عم}} شرط اصلی در [[گزینش]] و چینش مطالب این کتاب است. از اینرو ما هرچند به [[فضل]] اخلاقپژوهان پیشین معترفیم و به مصداق [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref> [[فضل]] تقدّم را برای آنان محفوظ میداریم، امّا تنها از متن [[وحی]] و کلمات [[معصومین]]{{عم}} استفاده میکنیم، تا به [[یاری]] [[حضرت حق]] در حدّ [[توان]] از اشکال و اشتباه برکنار بمانیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۳۲-۲۳۳.</ref>. | ||
*با این همه در اینجا به اختصار به سخن آنان نیز اشاره میکنیم، تا این کتاب از فواید آثار آنان خالی نماند. | *با این همه در اینجا به اختصار به سخن آنان نیز اشاره میکنیم، تا این کتاب از فواید آثار آنان خالی نماند. | ||
*اینان -و از آنجمله محقّق نراقی در کتاب [[شریف]] "جامع السّعادات"- فرمودهاند: | *اینان -و از آنجمله محقّق نراقی در کتاب [[شریف]] "جامع السّعادات"- فرمودهاند: |