نفاق در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵: خط ۱۵:
==زمان شکل گیری [[نفاق]]==
==زمان شکل گیری [[نفاق]]==
*در اینکه [[نفاق]] به عنوان اصطلاح [[اسلامی]] چه هنگام شکل گرفت، محل [[اختلاف]] است. نظریۀ مشهور آن است که جریان [[نفاق]] در [[مدینه]] پدید آمد و از آن هنگام رفته رفته‌ اصطلاح [[نفاق]] نمودار گشت. [[مسلمانان]] در [[مکه]] [[قوت]] و کثرت نداشتند و در آغاز راه بودند و از این رو [[مبارزه]] با [[اسلام]] [[نیازمند]] [[پنهان]] کاری نبود. عامل شکل‌گیری جریان [[نفاق]]، [[قدرت]] و هیبت [[حکومت حق]] بود که در [[مدینه]] پدید آمد. با ورود [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] و [[حکومت]] یافتن [[اسلام]]، حرکت‌های پنهانی منافقانه آغاز شدند و در جنگ‌های میان [[اسلام]] و [[کفر]] بروز و نمودی بیش‌تر یافتند. [[قرآن کریم]] نیز در آیاتی پرشمار از توطئه‌ها و دسیسه‌های [[منافقان]] یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}«و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان می‌گفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷ و....</ref>. بنابراین ریشۀ [[نفاق]]، ستیزه‌جویی با [[حق]] و [[ترس]] و [[هراس]] از [[قدرت]] [[حکومت حق]] است یا عواملی همانند [[طمع]] رسیدن به [[قدرت]] و فرصت‌طلبی<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶ـ۴۴۷.</ref>.  
*در اینکه [[نفاق]] به عنوان اصطلاح [[اسلامی]] چه هنگام شکل گرفت، محل [[اختلاف]] است. نظریۀ مشهور آن است که جریان [[نفاق]] در [[مدینه]] پدید آمد و از آن هنگام رفته رفته‌ اصطلاح [[نفاق]] نمودار گشت. [[مسلمانان]] در [[مکه]] [[قوت]] و کثرت نداشتند و در آغاز راه بودند و از این رو [[مبارزه]] با [[اسلام]] [[نیازمند]] [[پنهان]] کاری نبود. عامل شکل‌گیری جریان [[نفاق]]، [[قدرت]] و هیبت [[حکومت حق]] بود که در [[مدینه]] پدید آمد. با ورود [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] و [[حکومت]] یافتن [[اسلام]]، حرکت‌های پنهانی منافقانه آغاز شدند و در جنگ‌های میان [[اسلام]] و [[کفر]] بروز و نمودی بیش‌تر یافتند. [[قرآن کریم]] نیز در آیاتی پرشمار از توطئه‌ها و دسیسه‌های [[منافقان]] یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}«و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان می‌گفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷ و....</ref>. بنابراین ریشۀ [[نفاق]]، ستیزه‌جویی با [[حق]] و [[ترس]] و [[هراس]] از [[قدرت]] [[حکومت حق]] است یا عواملی همانند [[طمع]] رسیدن به [[قدرت]] و فرصت‌طلبی<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶ـ۴۴۷.</ref>.  
==[[نفاق]] در [[قرآن]] و [[روایات]]==
*پدیدۀ [[نفاق]] و [[منافق]] در لابه‌لای [[آیات]] یازده [[سوره]] از [[قرآن کریم]] و یک سورۀ مستقل به نام سورۀ منافقون مطرح شده است. همچنین در [[بیان]] [[اهل بیت]]{{ع}} مورد توجه خاص قرار گرفته است. این امر نشان از نقش گستردۀ این رذیلۀ [[اخلاقی]] در [[تخریب]] شخصیت فرد [[منافق]] و انسان‌های پیرامون او و [[جامعه]] دارد. [[امام علی]]{{ع}} از قول [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: «من بر امتم نه از [[مؤمن]] ترسم و نه از [[مشرک]]. اما [[مؤمن]] پس [[خداوند]] او را به [[برکت]] ایمانش نگه دارد و اما [[مشرک]] پس [[خداوند]] او را به سبب شرکش نابود سازد. ولی من بر شما از [[منافق]] ترسانم که زبانش برخلاف قلبش گوید. آنچه را‌شناسید بر زبان رانَد و به آنچه ناخوش دارید عمل کند»<ref>{{متن حدیث|إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکِهِ وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَفْعَلُ مَا تُنْکِرُون}}؛‏ نهج البلاغه، نامۀ.۲۷</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در روایتی دیگر، شدیدترین خطری که [[امت]] را تهدید می‌کند، [[لغزش]] [[عالمان]] و [[استدلال]] [[منافقان]] به [[قرآن]] (برای توجیه منویات خویش) و مطامع [[دنیوی]] اعلام می‌کند. [[امام علی]]{{ع}} در تمثیلی زیبا مَثَل [[منافق]] را مَثَل هندوانۀ بوجهل می‌داند که ظاهرش سبز ولی مزه‌اش تلخ است<ref>{{متن حدیث|مَثَلُ الْمُنَافِقِ کَالْحَنْظَلَةِ الْخَضِرَةِ أَوْرَاقُهَا الْمُرِّ مَذَاقُهَا}}؛ غررالحکم، ۲.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۴۱.</ref>
*[[قرآن]] و [[سنت]] [[نفاق]] را در سه معنا به کار برده‌اند:
#[[نفاق]] در [[عقیده]]: گاه متعلق [[نفاق]]، [[دین]] است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶.</ref>. یعنی شخص [[منافق]] در [[دل]] [[معتقد]] به موضوعی نباشد ولی در ظاهر خود را [[معتقد]] نشان دهد. اینرا "[[نفاق]] [[اعتقادی]]" گویند. بدترین نوع [[نفاق]] اظهار [[ایمان]] به [[خداوند]] در ظاهر و نبود [[ایمان]] در [[دل]] است که از [[اقسام کفر]] به حساب می‌آید؛ زیرا افزون بر [[کفر]] [[باطنی]]، شامل رذیلت‌هایی چون [[مکر]]، [[حیله]] و [[خدعه]] نیز می‌شود. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>. مراد [[قرآن]] در بیش‌تر کاربردها همین است. [[قرآن]] از این [[منافقان]] با عنوان "[[فاسقان]]" نیز یاد می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«بی‌گمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۳۹.</ref>
#[[نفاق]] [[اخلاقی]]: گاه متعلق [[نفاق]]، ملکات و [[فضایل اخلاقی]] است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶.</ref>، یعنی [[منافق]] در [[باطن]] متخلق به [[اخلاق]] [[ناپسند]] باشد ولی در ظاهر خود را دارای [[اخلاق پسندیده]] نشان دهد<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۳۹.</ref>. [[پایبندی]] به [[دین]] هنگام سخن و [[سستی]] و [[بی‌وفایی]] هنگام عمل. اینرا "[[نفاق]] [[اخلاقی]]" گویند. روایاتی پرشمار از بزرگان [[معصوم]]{{ع}} بدین معنا نظر دارند و به [[سختی]] آن را نکوهیده‌اند. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «از میان [[مردم]] کسی نفاقش آشکارتر است که دیگران را به [[طاعت]] [[خدا]] خوانَد و خود به آن تن ندهد و از [[گناه]] [[نهی]] کند و خود از آن دور نشود»<ref>غرر الحکم‌، ۳۲۱۴.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: «چون خشوع تن افزون‌تر از [[خشوع]] [[دل]] شود ما آن را [[نفاق]] خوانیم»<ref>{{متن حدیث|مَا زَادَ خُشُوعُ الْجَسَدِ عَلَی مَا فِی الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنَا نِفَاقٌ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج۲، ص۳۹۶.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲۹.</ref>
#[[نفاق]] در [[اعمال]]: گاه متعلق [[نفاق]]، [[اعمال]] صالحه و [[مناسک]] [[الهی]] و گاه امور متعارف و عادی است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶.</ref>، به این معنا که [[رفتار]] [[منافق]] در خلوت و جلوت متفاوت باشد<ref>این مسئله با پنهان داشتن گناه متفاوت است؛ زیرا منافق در حالی‌که از انجام گناه در خلوتگاه خویش لذت می‌برد و هیچ قصدی برای ترک گناه ندارد اما در جَلوَت خود را فردی مهذب و پیراسته از گناه نشان می‌دهد.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۳۹. </ref>
==ویژگی‌های [[منافقان]]==
==ویژگی‌های [[منافقان]]==
===ویژگی‌های [[اعتقادی]] و [[سیاسی]] [[منافقان]] ===
===ویژگی‌های [[اعتقادی]] و [[سیاسی]] [[منافقان]] ===
۲۱۸٬۸۹۰

ویرایش