روح: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی') |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==چیستی روح== | ==چیستی روح== | ||
*روح به معنای [[جان]] و روان و آن چیزی است که حیات [[انسان]] بستگی به آن دارد و مبدأ و مایۀ [[زندگی]] است. [[روح انسانی]]، امری است [[لطیف]] که [[علم]] و [[ادراک]] [[انسان]] مستند به اوست و موجودی ناشناخته و از [[اسرار]] [[آفرینش]] است و [[انسان]] به [[علت]] مأنوس بودن با [[جهان]] ماده، [[قدرت]] [[درک]] [[حقیقت]] آن را ندارد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۷۳.</ref>. | *روح به معنای [[جان]] و روان و آن چیزی است که حیات [[انسان]] بستگی به آن دارد و مبدأ و مایۀ [[زندگی]] است. [[روح انسانی]]، امری است [[لطیف]] که [[علم]] و [[ادراک]] [[انسان]] مستند به اوست و موجودی ناشناخته و از [[اسرار]] [[آفرینش]] است و [[انسان]] به [[علت]] مأنوس بودن با [[جهان]] ماده، [[قدرت]] [[درک]] [[حقیقت]] آن را ندارد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۷۳.</ref>. | ||
*به [[جهان]] مربوط به [[جانها]] "عالم [[ارواح]]" گفته میشود و [[آدمی]] به وسیلۀ آن احساس میکند و حرکت ارادی دارد. فهمیدن، تصور کردن، تصمیم گرفتن، [[عشق]] ورزیدن، تنفر داشتن همه به روح مربوطاند<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبائی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۱۰، ص ۱۱۸؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ج ۱۲، ص ۲۵۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۷۳.</ref> به موجوداتی که روح داشته باشند "جاندار" گفته میشود. روح، [[حقیقت]] وجود [[آدمی]] است و در دورانی که [[انسان]] به صورت جنین در رحم [[مادر]] است به پیکر او دمیده میشود و هنگام [[مرگ]] از [[بدن]] جدا میشود و اگر جسم هم بپوسد و متلاشی شود، روح | *به [[جهان]] مربوط به [[جانها]] "عالم [[ارواح]]" گفته میشود و [[آدمی]] به وسیلۀ آن احساس میکند و حرکت ارادی دارد. فهمیدن، تصور کردن، تصمیم گرفتن، [[عشق]] ورزیدن، تنفر داشتن همه به روح مربوطاند<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبائی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۱۰، ص ۱۱۸؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ج ۱۲، ص ۲۵۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۷۳.</ref> به موجوداتی که روح داشته باشند "جاندار" گفته میشود. روح، [[حقیقت]] وجود [[آدمی]] است و در دورانی که [[انسان]] به صورت جنین در رحم [[مادر]] است به پیکر او دمیده میشود و هنگام [[مرگ]] از [[بدن]] جدا میشود و اگر جسم هم بپوسد و متلاشی شود، روح باقی است و در [[قیامت]] دوباره به جسم برمی گردد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۰۶.</ref> و از این رو با [[مرگ]] [[انسان]] چیزی از روح او کم نمیشود<ref>ر.ک: المبدأ و المعاد، ۳۱۳؛ [[سید محمد حسین طباطبائی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۱، ص ۳۵۲ ـ۳۵۰.</ref>. | ||
==[[معاد]]، [[دلیل]] وجود روح== | ==[[معاد]]، [[دلیل]] وجود روح== | ||
*[[قرآن کریم]] [[زندگی]] پس از [[مرگ]] را قطعی شمرده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته میشوند مرده نخوانید که زندهاند امّا شما درنمییابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازهای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند. بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماردهاند جان شما را میستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید» سوره سجده، آیه ۱۰ ـ ۱۱</ref> و از سویی دیگر، جسم [[آدمی]] پس از [[مرگ]] میپوسد و از میان میرود این نشان میدهد چیزی جز [[بدن]]، زنده میماند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«آنان به پاداش آنچه انجام میدادند بهشتیاند در حالی که در آن جاودانند» سوره احقاف، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«گفته میشود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.</ref>. | *[[قرآن کریم]] [[زندگی]] پس از [[مرگ]] را قطعی شمرده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته میشوند مرده نخوانید که زندهاند امّا شما درنمییابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازهای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند. بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماردهاند جان شما را میستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید» سوره سجده، آیه ۱۰ ـ ۱۱</ref> و از سویی دیگر، جسم [[آدمی]] پس از [[مرگ]] میپوسد و از میان میرود این نشان میدهد چیزی جز [[بدن]]، زنده میماند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«آنان به پاداش آنچه انجام میدادند بهشتیاند در حالی که در آن جاودانند» سوره احقاف، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«گفته میشود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.</ref>. |
نسخهٔ ۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۰۹
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل روح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
چیستی روح
- روح به معنای جان و روان و آن چیزی است که حیات انسان بستگی به آن دارد و مبدأ و مایۀ زندگی است. روح انسانی، امری است لطیف که علم و ادراک انسان مستند به اوست و موجودی ناشناخته و از اسرار آفرینش است و انسان به علت مأنوس بودن با جهان ماده، قدرت درک حقیقت آن را ندارد[۱].
- به جهان مربوط به جانها "عالم ارواح" گفته میشود و آدمی به وسیلۀ آن احساس میکند و حرکت ارادی دارد. فهمیدن، تصور کردن، تصمیم گرفتن، عشق ورزیدن، تنفر داشتن همه به روح مربوطاند[۲].[۳] به موجوداتی که روح داشته باشند "جاندار" گفته میشود. روح، حقیقت وجود آدمی است و در دورانی که انسان به صورت جنین در رحم مادر است به پیکر او دمیده میشود و هنگام مرگ از بدن جدا میشود و اگر جسم هم بپوسد و متلاشی شود، روح باقی است و در قیامت دوباره به جسم برمی گردد[۴] و از این رو با مرگ انسان چیزی از روح او کم نمیشود[۵].
معاد، دلیل وجود روح
- قرآن کریم زندگی پس از مرگ را قطعی شمرده است: ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ﴾[۶]؛ ﴿وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ﴾[۷] و از سویی دیگر، جسم آدمی پس از مرگ میپوسد و از میان میرود این نشان میدهد چیزی جز بدن، زنده میماند: ﴿أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۸]؛ ﴿قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ﴾[۹].
- برای اثبات وجود و اصالت روح گفتهاند، همۀ اجزای مادی بدن همواره در حال تغییر و جایگزینیاند. سلولهای بدن میمیرند و سلولهایی دیگر بر جای آنها مینشینند؛ اما خود انسان همان است و دگرگون نمیشود، یعنی انسان جز اجزای مادی، حقیقتی دیگر دارد که ثابت و ماندگار است و تغییر نمیپذیرد و مرگ ندارد و عامل وحدت شخصیت اوست و این همان روح است[۱۰]. بدون اثبات بقای روح، وحدت و یگانگی انسان دنیوی و اخروی اثباتناپذیر است و معاد نیز که از اصول دین است معنا نمییابد[۱۱].
مجرد بودن روح
- علمای اسلام معتقدند چون روح مجرد و منزه از ماده است، جاودان و ماندگار میماند از دلایل تجرد روح، پدیدۀ رؤیا است که گاه آدمی را از آینده خبر میدهد: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ﴾[۱۲]. اگر دستگاه ادراکی انسان تنها از ماده باشد، نخواهد توانست از آنچه هنوز در جهان اتفاق بیافتاده است، آگاه گردد؛ زیرا ماده محصورِ زمان و مکان است[۱۳].[۱۴]
معانی روح در قرآن
- روح مقدسی که پیامبران را برای ادای وظیفۀ الهیشان یاری میکند[۱۵]؛
- نیرویی معنوی و الهی که مؤمنان را پشتیبانی میکند[۱۶]؛
- فرشتۀ وحی که "امین" نیز خوانده میشود[۱۷]؛
- فرشتۀ بزرگی از فرشتگان خاص خدا یا مخلوقی برتر از فرشتگان[۱۸]؛
- قرآن و وحی[۱۹]؛
- روح انسان[۲۰]؛
- روح خدا[۲۱].[۲۲]
روح در روایات
- در احادیث و روایات هم در مورد روح مطالبی گفته شده از جمله: امام صادق(ع) فرمودند: «هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه باطن قلبش دو گوش دارد، گوشی که وسواس خنّاس در آن میدمد و گوشی که فرشته در آن میدمد، خداوند مؤمن را به وسیلۀ فرشته همراهی و کمک میکند این است معنای آیۀ شریفه ﴿وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ﴾[۲۳][۲۴].[۲۵].
در روایات سخن از چند نوع روح به میان آمده است:
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص ۱۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۲۵۵.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۰۶.
- ↑ ر.ک: المبدأ و المعاد، ۳۱۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص ۳۵۲ ـ۳۵۰.
- ↑ «و کسانی را که در راه خداوند کشته میشوند مرده نخوانید که زندهاند امّا شما درنمییابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
- ↑ «و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازهای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند. بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماردهاند جان شما را میستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید» سوره سجده، آیه ۱۰ ـ ۱۱
- ↑ «آنان به پاداش آنچه انجام میدادند بهشتیاند در حالی که در آن جاودانند» سوره احقاف، آیه ۱۴.
- ↑ «گفته میشود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۶۳ ـ۲۶۴.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۲۰۹ ـ۲۱۰.
- ↑ «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
- ↑ ر.ک: المبدأ والمعاد، ص ۳۱۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۷، ص ۲۶۹.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۴.
- ↑ سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۳.
- ↑ سورۀ مجادله، آیۀ ۲۲.
- ↑ سورۀ شعراء، آیۀ ۱۹۳.
- ↑ سورۀ قدر، آیۀ ۴.
- ↑ سورۀ شوری، آیۀ ۵۲.
- ↑ سورۀ ص، آیۀ ۷۲.
- ↑ سورۀ نساء، آیۀ ۱۷۱.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
- ↑ «و با روحی از خویش تأییدشان کرد» سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۷.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۷۹.