رابطه نهج البلاغه با قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'معارف قرآن' به 'معارف قرآن'
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
جز (جایگزینی متن - 'معارف قرآن' به 'معارف قرآن')
خط ۸۶: خط ۸۶:
*برخی از محققان به استخراج مباحث تفسیری [[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] پرداخته و نکته‌های تفسیری در سخنان [[امیرمؤمنان]] را حدود ۳۰۰ مورد دانسته‌اند<ref>رمضان‌پور، تفسیر قرآن ناطق با دیدگاه‌های تفسیری امام علی {{ع}} در نهج البلاغه</ref> و برخی دیگر با تحلیل گزارش‌های تفسیری [[نهج البلاغه]] از [[قرآن]] به استخراج مبانی [[فهم]] و [[تفسیر قرآن]] پرداخته‌اند<ref>از جمله نک: پوررستمی، مبانی فهم و تفسیر قرآن با تکیه بر آموزه‌های نهج البلاغه</ref>. این پژوهش‌ها نشان می‌دهند که [[جایگاه]] [[تفسیر قرآن]] در [[نهج البلاغه]] از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 422.</ref>.
*برخی از محققان به استخراج مباحث تفسیری [[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] پرداخته و نکته‌های تفسیری در سخنان [[امیرمؤمنان]] را حدود ۳۰۰ مورد دانسته‌اند<ref>رمضان‌پور، تفسیر قرآن ناطق با دیدگاه‌های تفسیری امام علی {{ع}} در نهج البلاغه</ref> و برخی دیگر با تحلیل گزارش‌های تفسیری [[نهج البلاغه]] از [[قرآن]] به استخراج مبانی [[فهم]] و [[تفسیر قرآن]] پرداخته‌اند<ref>از جمله نک: پوررستمی، مبانی فهم و تفسیر قرآن با تکیه بر آموزه‌های نهج البلاغه</ref>. این پژوهش‌ها نشان می‌دهند که [[جایگاه]] [[تفسیر قرآن]] در [[نهج البلاغه]] از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 422.</ref>.
*تأمل در [[تفاسیر]] [[علی]] {{ع}} از [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] نشان می‌دهد که آن [[حضرت]]، [[آیات]] و [[مفاهیم قرآنی]] را در برخی موارد با استناد به آیه‌های دیگر، استناد به [[حدیث]] و سنتی از [[پیامبر]] {{ع}}، بهره‌گیری از شرایط تاریخی [[نزول]] [[آیه]] و نیز [[درک]] و [[فهم]] [[الهی]] خود از [[قرآن]] [[تفسیر]] کرده است. برای مثال آن [[حضرت]] مفهوم "[[ظلم]]" و "[[زهد]]" را با استناد به [[آیات قرآن]]<ref>سیدرضی، خطبه ۱۷۶ و حکمت ۴۳۹</ref>، مفهوم "[[فتنه]]" در [[آیه]] {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ}}<ref>سوره عنکبوت، آیه ۱</ref> براساس [[حدیث نبوی]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>سیدرضی، خطبه ۱۲۸</ref>. همان‌گونه که سوره مبارکه تکاثر را در پرتو شرایط تاریخی و [[سبب نزول]] سوره<ref>سیدرضی، خطبه ۲۰۷</ref> و مفاهیم [[فقر]] و [[ترس]] [[موسی]] در [[آیات]] {{متن قرآن|رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ}}<ref>سوره قصص، آیه ۲۴</ref> و {{متن قرآن|فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى}}<ref>سوره طه، آیه ۶۷</ref> را با [[دانش]] خود [[تفسیر]] کردند به این صورت که "به [[خدا]] [[سوگند]] جز قرص نانی که [[گرسنگی]] او را برطرف سازد چیز دیگری درخواست نکرد<ref>سیدرضی، خطبه ۱۹۲</ref> و در تحلیل [[ترس]] [[موسی]] در مقابل ساحران، [[کلام]] [[علی]] {{ع}} چنین است که "[[حضرت موسی]] {{ع}} در مقابل ساحران بر خویش بیمناک نبود، بلکه [[ترس]] او برای این بود که مبادا جاهلان پیروز شوند و [[دولت]] [[گمراهان]] [[حاکم]] شود"<ref>سیدرضی، خطبه ۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 422.</ref>.
*تأمل در [[تفاسیر]] [[علی]] {{ع}} از [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] نشان می‌دهد که آن [[حضرت]]، [[آیات]] و [[مفاهیم قرآنی]] را در برخی موارد با استناد به آیه‌های دیگر، استناد به [[حدیث]] و سنتی از [[پیامبر]] {{ع}}، بهره‌گیری از شرایط تاریخی [[نزول]] [[آیه]] و نیز [[درک]] و [[فهم]] [[الهی]] خود از [[قرآن]] [[تفسیر]] کرده است. برای مثال آن [[حضرت]] مفهوم "[[ظلم]]" و "[[زهد]]" را با استناد به [[آیات قرآن]]<ref>سیدرضی، خطبه ۱۷۶ و حکمت ۴۳۹</ref>، مفهوم "[[فتنه]]" در [[آیه]] {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ}}<ref>سوره عنکبوت، آیه ۱</ref> براساس [[حدیث نبوی]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>سیدرضی، خطبه ۱۲۸</ref>. همان‌گونه که سوره مبارکه تکاثر را در پرتو شرایط تاریخی و [[سبب نزول]] سوره<ref>سیدرضی، خطبه ۲۰۷</ref> و مفاهیم [[فقر]] و [[ترس]] [[موسی]] در [[آیات]] {{متن قرآن|رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ}}<ref>سوره قصص، آیه ۲۴</ref> و {{متن قرآن|فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى}}<ref>سوره طه، آیه ۶۷</ref> را با [[دانش]] خود [[تفسیر]] کردند به این صورت که "به [[خدا]] [[سوگند]] جز قرص نانی که [[گرسنگی]] او را برطرف سازد چیز دیگری درخواست نکرد<ref>سیدرضی، خطبه ۱۹۲</ref> و در تحلیل [[ترس]] [[موسی]] در مقابل ساحران، [[کلام]] [[علی]] {{ع}} چنین است که "[[حضرت موسی]] {{ع}} در مقابل ساحران بر خویش بیمناک نبود، بلکه [[ترس]] او برای این بود که مبادا جاهلان پیروز شوند و [[دولت]] [[گمراهان]] [[حاکم]] شود"<ref>سیدرضی، خطبه ۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 422.</ref>.
===تحلیل مفاهیم و [[معارف]] [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]]===
===تحلیل مفاهیم و [[معارف قرآن]] در [[نهج البلاغه]]===
*در بسیاری از موارد [[سخنان امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] تحلیل و [[تبیین]] مفاهیم و معارفی از [[قرآن]] است بدون آن‌که به ظاهر، استناد به آیه‌ای در کار باشد یا [[حضرت]] در [[مقام]] [[تفسیر]] فرازی از [[قرآن]] سخن گفته باشد. به‌طوری که قبلاً هم اشاره شد، [[محتوای نهج البلاغه]] از این جهت، همگی رنگ و بوی [[قرآنی]] دارد. هم‌چنین [[خطبه‌ها]]، [[نامه‌ها]] و حکمت‌های [[علوی]] هر یک به گونه‌ای تحلیلی از موضوعی در [[قرآن]] است یا به‌عبارتی، پشتوانه و مستنداتی از [[قرآن]] دارد که با [[تدبر]] و مقایسه آن‌ها با [[آیات قرآن]]، آن مستندات قابل شناسایی هستند. برای نمونه چنان‌که می‌دانیم [[قرآن کریم]] در آیاتی چند عصر [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را عصر "[[جاهلیت]]" عنوان می‌کند<ref>{{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا }}؛ سوره فتح، آیه ۲۶ و {{متن قرآن| وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }}؛ سوره احزاب، آیه ۳۳</ref>. نیز، طبق آیاتی از [[قرآن]]، [[رسول خدا]] {{صل}} از بین جماعتی "امی" برانگیخته شد<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ }}؛ سوره جمعه، آیه ۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 422-423.</ref>.
*در بسیاری از موارد [[سخنان امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] تحلیل و [[تبیین]] مفاهیم و معارفی از [[قرآن]] است بدون آن‌که به ظاهر، استناد به آیه‌ای در کار باشد یا [[حضرت]] در [[مقام]] [[تفسیر]] فرازی از [[قرآن]] سخن گفته باشد. به‌طوری که قبلاً هم اشاره شد، [[محتوای نهج البلاغه]] از این جهت، همگی رنگ و بوی [[قرآنی]] دارد. هم‌چنین [[خطبه‌ها]]، [[نامه‌ها]] و حکمت‌های [[علوی]] هر یک به گونه‌ای تحلیلی از موضوعی در [[قرآن]] است یا به‌عبارتی، پشتوانه و مستنداتی از [[قرآن]] دارد که با [[تدبر]] و مقایسه آن‌ها با [[آیات قرآن]]، آن مستندات قابل شناسایی هستند. برای نمونه چنان‌که می‌دانیم [[قرآن کریم]] در آیاتی چند عصر [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را عصر "[[جاهلیت]]" عنوان می‌کند<ref>{{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا }}؛ سوره فتح، آیه ۲۶ و {{متن قرآن| وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }}؛ سوره احزاب، آیه ۳۳</ref>. نیز، طبق آیاتی از [[قرآن]]، [[رسول خدا]] {{صل}} از بین جماعتی "امی" برانگیخته شد<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ }}؛ سوره جمعه، آیه ۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 422-423.</ref>.
*[[علی]] {{ع}} به‌عنوان شخصی که سال‌هایی از [[دوران جاهلیت]] را [[درک]] کرده است، در [[وصف]] ویژگی‌های جاهلیت‌ و امیّت [[قوم]] [[عرب]] سخنان متعددی دارد که اهم آن‌ها در خطبه‌های ۲۶، ۳۳، ۹۵، ۱۰۴ و ۱۹۲ وارد شده است. از مجموع این سخنان به اختصار، ویژگی‌های [[قوم]] [[عرب]] در شرایط [[جاهلیت]] به دست می‌آید که آنان در انواع آلودگی‌های [[اعتقادی]] و [[اخلاقی]] دست و پا می‌زدند و قومی بت‌پرست بودند که جز [[خون‌ریزی]] و [[قتل]] و [[غارت]] و [[قطع رحم]] کاری نمی‌شناختند، جز از آب‌های آلوده و غذاهای ناگوار ارتزاق نمی‌کردند و با کتاب و [[وحی پیامبرانه]] نیز رابطه و آشنایی نداشتند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 423.</ref>.
*[[علی]] {{ع}} به‌عنوان شخصی که سال‌هایی از [[دوران جاهلیت]] را [[درک]] کرده است، در [[وصف]] ویژگی‌های جاهلیت‌ و امیّت [[قوم]] [[عرب]] سخنان متعددی دارد که اهم آن‌ها در خطبه‌های ۲۶، ۳۳، ۹۵، ۱۰۴ و ۱۹۲ وارد شده است. از مجموع این سخنان به اختصار، ویژگی‌های [[قوم]] [[عرب]] در شرایط [[جاهلیت]] به دست می‌آید که آنان در انواع آلودگی‌های [[اعتقادی]] و [[اخلاقی]] دست و پا می‌زدند و قومی بت‌پرست بودند که جز [[خون‌ریزی]] و [[قتل]] و [[غارت]] و [[قطع رحم]] کاری نمی‌شناختند، جز از آب‌های آلوده و غذاهای ناگوار ارتزاق نمی‌کردند و با کتاب و [[وحی پیامبرانه]] نیز رابطه و آشنایی نداشتند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 423.</ref>.
*به‌عنوان نمونه‌ای از مقایسه [[معارف]] [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]] می‌توان به مباحث "[[خداشناسی]]" و "پیامبرشناسی" در دو کتاب اشاره کرد که برخی از محققان این دو موضوع را عرصه [[پژوهش]] قرار داده‌اند<ref>از جمله نک: صافی گلپایگانی در کتاب الهیات در نهج البلاغه و شیخ شوشتری در کتاب نبوت خاصه در نهج البلاغه</ref>. برای مثال در مقایسه روش [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]] در [[خداشناسی]] می‌توان گفت: "[[قرآن]] در بحث [[خداشناسی]] از "[[نظام]] آیه‌ای" استفاده فراوان کرده و شگفتی‌های موجود در عالم طبیعت و حتی وجود [[انسان]] را پایه‌ای برای [[شناخت]] خدای ناظم و [[حکیم]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ}}؛ سوره ذاریات، آیه ۲۰ و ۲۱ و {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}؛ سوره فصلت، آیه ۵۳</ref>. [[قرآن]] در این جهت افراد بی‌تفاوت نسبت به وجود [[آیات الهی]] را مورد مذمت قرار داده است<ref>{{متن قرآن| وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ }}؛
*به‌عنوان نمونه‌ای از مقایسه [[معارف قرآن]] و [[نهج البلاغه]] می‌توان به مباحث "[[خداشناسی]]" و "پیامبرشناسی" در دو کتاب اشاره کرد که برخی از محققان این دو موضوع را عرصه [[پژوهش]] قرار داده‌اند<ref>از جمله نک: صافی گلپایگانی در کتاب الهیات در نهج البلاغه و شیخ شوشتری در کتاب نبوت خاصه در نهج البلاغه</ref>. برای مثال در مقایسه روش [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]] در [[خداشناسی]] می‌توان گفت: "[[قرآن]] در بحث [[خداشناسی]] از "[[نظام]] آیه‌ای" استفاده فراوان کرده و شگفتی‌های موجود در عالم طبیعت و حتی وجود [[انسان]] را پایه‌ای برای [[شناخت]] خدای ناظم و [[حکیم]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ}}؛ سوره ذاریات، آیه ۲۰ و ۲۱ و {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}؛ سوره فصلت، آیه ۵۳</ref>. [[قرآن]] در این جهت افراد بی‌تفاوت نسبت به وجود [[آیات الهی]] را مورد مذمت قرار داده است<ref>{{متن قرآن| وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ }}؛
سوره یوسف، آیه ۱۰۵.</ref>. در [[نهج البلاغه]] نیز [[علی]] {{ع}} با بهره‌گیری از همین روش، ذهن [[انسان]] را متوجه آیه‌های مهم [[خلقت]] از لیل و [[نهار]]، باد و [[باران]]، کوه و دشت و [[آسمان]]، [[زمین]] و [[انسان]] و گیاه و حیوانات مختلف کرده و وجود هر یک را دلیلی بر وجود [[آفریدگار]] [[حکیم]] می‌داند. [[حضرت]] در این مسیر، شگفتی‌های موجود در وجود ملخ، خفاش، طاووس و مورچه را تشریح فرموده و رازهای [[خلقت]] آ‌ن‌ها را برملا می‌کند و نتیجه می‌گیرد که آفریننده مورچه همان آفریننده درخت بزرگ خرماست، آن هم به جهت دقتی که جداجدا در [[آفرینش]] هر چیزی به‌کار رفته و [[اختلافات]] و تفاوت‌های پیچیده‌ای که در [[خلقت]] هر پدیده حیاتی نهفته است، زیرا همه موجودات سنگین و سبک، بزرگ و کوچک و نیرومند و ضعیف در اصول حیات و هستی یکسان‌اند<ref>برای تفصیل نک: سیدرضی، خطبه ۱۶۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 423.</ref>.
سوره یوسف، آیه ۱۰۵.</ref>. در [[نهج البلاغه]] نیز [[علی]] {{ع}} با بهره‌گیری از همین روش، ذهن [[انسان]] را متوجه آیه‌های مهم [[خلقت]] از لیل و [[نهار]]، باد و [[باران]]، کوه و دشت و [[آسمان]]، [[زمین]] و [[انسان]] و گیاه و حیوانات مختلف کرده و وجود هر یک را دلیلی بر وجود [[آفریدگار]] [[حکیم]] می‌داند. [[حضرت]] در این مسیر، شگفتی‌های موجود در وجود ملخ، خفاش، طاووس و مورچه را تشریح فرموده و رازهای [[خلقت]] آ‌ن‌ها را برملا می‌کند و نتیجه می‌گیرد که آفریننده مورچه همان آفریننده درخت بزرگ خرماست، آن هم به جهت دقتی که جداجدا در [[آفرینش]] هر چیزی به‌کار رفته و [[اختلافات]] و تفاوت‌های پیچیده‌ای که در [[خلقت]] هر پدیده حیاتی نهفته است، زیرا همه موجودات سنگین و سبک، بزرگ و کوچک و نیرومند و ضعیف در اصول حیات و هستی یکسان‌اند<ref>برای تفصیل نک: سیدرضی، خطبه ۱۶۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 423.</ref>.
*نیز در خصوص مباحث الهیات [[عقلی]] در [[نهج البلاغه]] مشابهت کاملی بین روش [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]] دیده می‌شود و برخی از [[خطبه‌های نهج البلاغه]] مانند خطبه‌های ۱، ۹۱، ۱۸۲ و ۱۸۶ حاوی [[معارف]] بدیهی است که چیزی جز [[تبیین]] و تحلیل مفاهیم [[توحیدی]] [[قرآن]] نیست<ref>برای تفصیل نک: صافی گلپایگانی، الهیات در نهج البلاغه، فصل سوم: توحید و جنبه‌های مختلف آن</ref>. به‌عنوان یک نمونه از مقایسه الهیات [[عقلی]] در هر دو کتاب می‌توان به وجود [[برهان]] تمانع در اثبات [[یگانگی]] [[خداوند]] در [[قرآن]] اشاره کرد که در سوره‌های [[انبیاء]] و مؤمنون، [[آیات]] {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا}}<ref>سوره انبیاء، آیه ۲۲</ref> و {{متن قرآن|مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ}}<ref>سوره مؤمنون، آیه ۹۱</ref> آمده است. عین مفاهیم این دو [[آیه]] در [[نامه]] ۳۱ [[نهج البلاغه]] نیز خطاب به [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} وارد شده است، آن‌جا که [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|وَاعْلَمْ يا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ كانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَيْتَ اثارَ مُلْكِهِ وَسُلْطانِهِ وَلَعَرَفْتَ أَفْعالَهُ وَصِفاتِهِ وَلكِنَّهُ إلهٌ واحِدٌ كَما وَصَفَ نَفْسَهُ لا يضادُّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ وَلا يَزُولُ أَبَداً وَلَمْ يَزَلْ أَوَّلٌ قَبْلَ الْأَشْياءِ بِلا أوليَّةٍ وَاخِرٌ بَعْدَ الْأَشياءِ بِلا نِهايَةٍ}}. هم‌چنین فراز نهایی [[کلام]] [[علی]] {{ع}} خود، [[تفسیر]] مفهوم اول و آخر در سوره حدید است<ref>سوره حدید، آیه ۱.</ref>. غیر از موارد یادشده، موضوعات متعدد دیگر از جمله [[امامت]]، [[جایگاه]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} در [[قرآن]]، ابعاد [[شخصیت پیامبر]] [[اسلام]]، سیمای برخی از [[پیامبران]]، [[معاد]] و روزپسین، [[شخصیت انسان]]، [[فضایل]] و رذایل [[اخلاقی]]، [[دنیا]] و [[ارزش]] آن، [[تقوا]] و [[خودسازی]]، [[زهد]] و بی‌اعتنایی به [[دنیا]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و... در [[نهج البلاغه]] وارد شده که مقایسه این مباحث با آموزه‌های [[قرآن]] در همین موضوعات، نشان‌دهنده هم‌سویی کامل دو کتاب است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 423-424.</ref>.
*نیز در خصوص مباحث الهیات [[عقلی]] در [[نهج البلاغه]] مشابهت کاملی بین روش [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]] دیده می‌شود و برخی از [[خطبه‌های نهج البلاغه]] مانند خطبه‌های ۱، ۹۱، ۱۸۲ و ۱۸۶ حاوی [[معارف]] بدیهی است که چیزی جز [[تبیین]] و تحلیل مفاهیم [[توحیدی]] [[قرآن]] نیست<ref>برای تفصیل نک: صافی گلپایگانی، الهیات در نهج البلاغه، فصل سوم: توحید و جنبه‌های مختلف آن</ref>. به‌عنوان یک نمونه از مقایسه الهیات [[عقلی]] در هر دو کتاب می‌توان به وجود [[برهان]] تمانع در اثبات [[یگانگی]] [[خداوند]] در [[قرآن]] اشاره کرد که در سوره‌های [[انبیاء]] و مؤمنون، [[آیات]] {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا}}<ref>سوره انبیاء، آیه ۲۲</ref> و {{متن قرآن|مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ}}<ref>سوره مؤمنون، آیه ۹۱</ref> آمده است. عین مفاهیم این دو [[آیه]] در [[نامه]] ۳۱ [[نهج البلاغه]] نیز خطاب به [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} وارد شده است، آن‌جا که [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|وَاعْلَمْ يا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ كانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَيْتَ اثارَ مُلْكِهِ وَسُلْطانِهِ وَلَعَرَفْتَ أَفْعالَهُ وَصِفاتِهِ وَلكِنَّهُ إلهٌ واحِدٌ كَما وَصَفَ نَفْسَهُ لا يضادُّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ وَلا يَزُولُ أَبَداً وَلَمْ يَزَلْ أَوَّلٌ قَبْلَ الْأَشْياءِ بِلا أوليَّةٍ وَاخِرٌ بَعْدَ الْأَشياءِ بِلا نِهايَةٍ}}. هم‌چنین فراز نهایی [[کلام]] [[علی]] {{ع}} خود، [[تفسیر]] مفهوم اول و آخر در سوره حدید است<ref>سوره حدید، آیه ۱.</ref>. غیر از موارد یادشده، موضوعات متعدد دیگر از جمله [[امامت]]، [[جایگاه]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} در [[قرآن]]، ابعاد [[شخصیت پیامبر]] [[اسلام]]، سیمای برخی از [[پیامبران]]، [[معاد]] و روزپسین، [[شخصیت انسان]]، [[فضایل]] و رذایل [[اخلاقی]]، [[دنیا]] و [[ارزش]] آن، [[تقوا]] و [[خودسازی]]، [[زهد]] و بی‌اعتنایی به [[دنیا]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و... در [[نهج البلاغه]] وارد شده که مقایسه این مباحث با آموزه‌های [[قرآن]] در همین موضوعات، نشان‌دهنده هم‌سویی کامل دو کتاب است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 423-424.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش