#در سال نهم یا دهم <ref>المنتظم، ج۲، ص۴۴۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۰۲.</ref> [[هجری]]، اربد بن قیس همراه گروهی از سران [[بنیعامر]] از جمله [[عامر بن طفیل]] برای دیدار با [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] رفت و چون پیامبر خواستههای آنان را در مقابل [[اسلام آوردن]] نپذیرفت، به پیشنهاد [[عامر]] قصد کرد پیامبر{{صل}} را بکشد. عامر با مشغول کردن پیامبر{{صل}} به صحبت، این [[فرصت]] را به اربد داد تا از پشت سر، پیامبر{{صل}} را به [[قتل]] برساند؛ ولی هنگامی که دست به [[شمشیر]] برد، دستش از حرکت بازماند و [[قادر]] به انجام قصد [[سوء]] خود نشد. وی در پی [[نکوهش]] عامر <ref>السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۸؛ جامعالبیان، ج۸، ص۱۵۷ـ۱۵۸.</ref> بدو گفت: دو بار دست به قبضه شمشیر بردم؛ بار اوّل دیواری آهنین در برابرم قرار گرفت و بار دوم، تو را در مقابل خود [[مشاهده]] کردم و از پیامبر{{صل}} اثری ندیدم.<ref>مناقب، ج۱، ص۱۰۵.</ref> به گفته برخی [[مفسران]] [[آیات]] ۱۰{{متن قرآن|سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ}}<ref>«آن کس از شما که سخن پوشیده دارد و آن کس که آن را فاش گوید و نیز آن کس که خود را در شب نهان سازد و آنکه در روز آشکارا روان باشد (برای وی) یکسان است» سوره رعد، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref> در پی این ماجرا نازل شد و پیامبر{{صل}} را از [[توطئه]] آنها آگاه ساخت. آیه {{متن قرآن|لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ}}<ref>«دعوت راستین، او راست و کسانی که جز او را (به پرستش) میخوانند (آنها) به آنان هیچ پاسخی نمیدهند مگر چونان کسی که دو کف خود را به سوی آب میگشاید تا (آب) به دهانش برسد در حالی که نمیرسد؛ فراخوان کافران جز در گمراهی نیست» سوره رعد، آیه ۱۴.</ref> نیز نازل شد. با این همه، [[علامه طباطبایی]] داستان پیش گفته را در ذیل [[آیات]] نمیپذیرد. به [[اعتقاد]] وی، اولاً [[سیاق آیات]] نشانگر مکّی بودن آنها است و ثانیاً این داستان با سیاق آیات هماهنگی ندارد.<ref>المیزان، ج۱۱، ص۳۳۰.</ref>
#برخی از [[مفسران]]، [[نزول]] آیه {{متن قرآن|وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ}}<ref>«و تندر به سپاس او، او را پاک میخواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک میخوانند) و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه ۱۳.</ref> را پس از نابودی اربد و اشاره به آن دانستهاند<ref>جامع البیان، مج۸، ج۱۳، ص۱۶۶؛ مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۵.</ref>. به گفته [[طبری]]، اربد به سوی عَذْبَه (منطقهای نزدیک [[بصره]])<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۹۱؛ جامعالبیان، مج۸، ج۱۳، ص۱۵۸.</ref> حرکت کرد تا برای [[نبرد]] با [[مسلمانان]] سپاهی فراهم آورد؛ ولی هنگامی که به منطقه رَقَمْ (محلی در [[مدینه]])<ref>معجم البلدان، ج ۳، ص۵۸.</ref> رسید، صاعقهای بر سر او فرود آمد و او را کشت.<ref>جامع البیان، مج۸، ج۱۳، ص۱۵۸.</ref> [[ابن هشام]] کشته شدن او را پس از [[اهانت]] به [[ساحت]] [[مقدس]] [[پروردگار]] و در حالی که برای فروش شتر خود بیرون رفته بود،<ref>السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۹.</ref> و [[ابوالفرج اصفهانی]] پس از شنیدن آیاتی از [[سوره الرحمن]] از [[زبان]] برادرش [[لبید]] و [[اهانت]] به [[پروردگار]] دانستهاند.<ref>الاغانی، ج۱۷، ص۵۸ـ۵۹.</ref>
#در [[نقل]] دیگری آمده است: در پی [[پرسش]] اربد از [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[حقیقت]] [[خداوند]] و اینکه آیا [[خدا]] از جنس طلا، نقره، آهن و یا چوب است، [[سوره اخلاص]] بر پیامبر{{صل}} فرو فرستاده شد<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref>.<ref>[[علی اکبر رضایی|رضایی، علی اکبر]]، [[اَربَد بن قیس (مقاله)|مقاله «اَربَد بن قیس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
او جنگجویی شجاع، سخاوتمند [۱] و شاعر [۲] بود. وی را برادرمادریلبید، شاعر معروف دانستهاند.[۳] اربد پیامبر(ص) را دیدار کرد؛ ولی به بحث و جدل با ایشان پرداخت [۴] و برای مسلمان شدن خود شرایطی قرار داد که پیامبر آن را نپذیرفت؛ از اینرو با همدستی عامر بن طفیل درصدد سوء قصد به جان پیامبر(ص) برآمد که ناکام ماند و با نفرین پیامبر بر اثر صاعقه مرد [۵].[۶].