تحریف‌ناپذیری قرآن در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'مانع' به 'مانع')
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۶۲: خط ۶۲:
===ساختار [[قرآن]] و شیوه [[تعالیم]] [[وحی]]===
===ساختار [[قرآن]] و شیوه [[تعالیم]] [[وحی]]===
*عدم [[شناخت]] ساختار [[قرآن]] و شیوه بیان [[تعالیم]] آن، دشواریهایی را در [[فهم]] [[احادیث]] و تردیدهایی را در [[تحریف‌ناپذیری قرآن]] به بار می‌آورد؛ به طور نمونه هرکس اندک آشنایی با بافت [[قرآن]] و شیوه بیان [[تعالیم]] آن داشته باشد محال است [[گمان]] برد تناسبی بین دو جمله از [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ }}<ref> و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را  (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است؛ سوره نساء، آیه:۳.</ref> نیست، با این [[پندار]] که جمله نخست درباره [[عدالت]] با [[یتیمان]] و جمله دوم درباره [[ازدواج]] با [[زنان]] پاکدامن است و این دو جمله با یکدیگر تناسب ندارند. [[تأمل]] در سیاق [[آیه]] و مطالعه در سنتهای [[جاهلی]] در [[غارت]] [[اموال]] دختران [[یتیم]] و [[ستم]] و [[جفا]] به آنان<ref> نک: المیزان، ج‌۴، ص‌۱۶۶.</ref>، پیوند و تناسب بین این دو جمله از [[آیه]] را به خوبی نشان می‌دهد.[[شاهد]] این تناسب [[آیه]] ۱۲۷ از همین [[سوره]] است، با این [[وصف]]، برخی این امر نامعقول را پذیرفته، بر این باورند که ثلث الفاظ [[قرآن]] از بین این دو جمله از [[آیه]] حذف شده است<ref> فصل الخطاب، ص‌۲۴۸ نیز نک: مذاهب التفسیر الاسلامی، ص‌۳۱۱.</ref>. سپس برای تثبیت [[پندار]] خود به [[حدیثی]] مرسل که تنها در یک منبع آمده، تشبث جسته‌اند<ref> الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۳۷۷ ـ ۳۷۸.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
*عدم [[شناخت]] ساختار [[قرآن]] و شیوه بیان [[تعالیم]] آن، دشواریهایی را در [[فهم]] [[احادیث]] و تردیدهایی را در [[تحریف‌ناپذیری قرآن]] به بار می‌آورد؛ به طور نمونه هرکس اندک آشنایی با بافت [[قرآن]] و شیوه بیان [[تعالیم]] آن داشته باشد محال است [[گمان]] برد تناسبی بین دو جمله از [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ }}<ref> و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را  (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است؛ سوره نساء، آیه:۳.</ref> نیست، با این [[پندار]] که جمله نخست درباره [[عدالت]] با [[یتیمان]] و جمله دوم درباره [[ازدواج]] با [[زنان]] پاکدامن است و این دو جمله با یکدیگر تناسب ندارند. [[تأمل]] در سیاق [[آیه]] و مطالعه در سنتهای [[جاهلی]] در [[غارت]] [[اموال]] دختران [[یتیم]] و [[ستم]] و [[جفا]] به آنان<ref> نک: المیزان، ج‌۴، ص‌۱۶۶.</ref>، پیوند و تناسب بین این دو جمله از [[آیه]] را به خوبی نشان می‌دهد.[[شاهد]] این تناسب [[آیه]] ۱۲۷ از همین [[سوره]] است، با این [[وصف]]، برخی این امر نامعقول را پذیرفته، بر این باورند که ثلث الفاظ [[قرآن]] از بین این دو جمله از [[آیه]] حذف شده است<ref> فصل الخطاب، ص‌۲۴۸ نیز نک: مذاهب التفسیر الاسلامی، ص‌۳۱۱.</ref>. سپس برای تثبیت [[پندار]] خود به [[حدیثی]] مرسل که تنها در یک منبع آمده، تشبث جسته‌اند<ref> الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۳۷۷ ـ ۳۷۸.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
*نمونه‌ای دیگر، [[حدیثی]] است که با سندهای گوناگون در منابع [[اهل سنت]] [[نقل]] شده و می‌گوید: [[أُبی‌ بن‌ کعب]] در [[سوره]] [[بینه]] چنین قرائت می‌کرد: "چون [[فرزند]] [[آدم]] سرزمینی پر از [[مال]] درخواست کند و به وی داده شود، سرزمین دوم را می‌خواهد، پس چون به وی داده شود سومی را می‌خواهد و شکم [[آدمی]] را جز [[خاک]] پر نمی‌کند و [[خدا]] هرکه را [[توبه]] کند، توبه‌اش را می‌پذیرد، این است [[آیین]] پایدار نزد [[خدا]] بدون کژی نه [[آیین یهودی]] و نه [[نصرانی]]"<ref>{{عربی|" لو أنّ ابن آدم سألَ وادیاً من مال فَاُعطیهِ لَسَأَلَ ثانیاً فَاُعطیهِ فَسَأَلَ ثالثاً و لا یملأ جَوفُ ابنِ آدم الاّ الترابُ وَ یتُوبُ اللّهُ علی من تَابَ و ان ذات الدّینِ عِنْدَ الله الحنیفیة لا الیهُودیة و لا النّصرانیه‏"}}؛المستدرک، ج‌۲، ص‌۵۳۱؛ الاتقان، ج‌۲، ص‌۵۳.</ref> و احادیثی دیگر در این زمینه که برخی از [[اهل سنت]] آنها را [[آیات قرآن]] می‌دانند که پس از مدتی [[تلاوت]] آنها [[نسخ]] شده است<ref> نک: المحلی، ج‌۱۱، ص‌۲۳۵؛ المرشد الوجیز، ص‌۴۲.</ref>. نمونه‌های متعددی از این دست را [[سیوطی]] در الاتقان گردآورده‌است<ref> الاتقان، ج‌۲، ص‌۴۶-۴۷.</ref>. پریشانیهای روشن در این متن، [[انحطاط]] عبارات، بیگانگی آنها با [[بلاغت قرآن]]، و حتی وجود غلطهای [[آشکار]] در آن<ref> نک: آلاء الرحمن، ج‌۱، ص‌۵۴ ـ ۶۰.</ref>، این عبارات را [[بیگانه]] از [[آیات قرآن]] معرفی می‌کند. [[وحی]] پنداشتن این موارد بیشتر بر اثر تعلّق خاطرِ ارزیابی نشده به [[اصحاب]] و ارباب کتب حدیث‌ است<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
*نمونه‌ای دیگر، [[حدیثی]] است که با سندهای گوناگون در منابع [[اهل سنت]] [[نقل]] شده و می‌گوید: [[أُبی‌ بن‌ کعب]] در [[سوره]] [[بینه]] چنین قرائت می‌کرد: "چون [[فرزند]] [[آدم]] سرزمینی پر از [[مال]] درخواست کند و به وی داده شود، سرزمین دوم را می‌خواهد، پس چون به وی داده شود سومی را می‌خواهد و شکم [[آدمی]] را جز [[خاک]] پر نمی‌کند و [[خدا]] هرکه را [[توبه]] کند، توبه‌اش را می‌پذیرد، این است [[آیین]] پایدار نزد [[خدا]] بدون کژی نه [[آیین یهودی]] و نه [[نصرانی]]"<ref>{{عربی|" لو أنّ ابن آدم سألَ وادیاً من مال فَاُعطیهِ لَسَأَلَ ثانیاً فَاُعطیهِ فَسَأَلَ ثالثاً و لا یملأ جَوفُ ابنِ آدم الاّ الترابُ وَ یتُوبُ اللّهُ علی من تَابَ و ان ذات الدّینِ عِنْدَ الله الحنیفیة لا الیهُودیة و لا النّصرانیه‏"}}؛المستدرک، ج‌۲، ص‌۵۳۱؛ الاتقان، ج‌۲، ص‌۵۳.</ref> و احادیثی دیگر در این زمینه که برخی از [[اهل سنت]] آنها را [[آیات قرآن]] می‌دانند که پس از مدتی [[تلاوت]] آنها [[نسخ]] شده است<ref> نک: المحلی، ج‌۱۱، ص‌۲۳۵؛ المرشد الوجیز، ص‌۴۲.</ref>. نمونه‌های متعددی از این دست را [[سیوطی]] در الاتقان گردآورده‌است<ref> الاتقان، ج‌۲، ص‌۴۶-۴۷.</ref>. پریشانیهای روشن در این متن، [[انحطاط]] عبارات، بیگانگی آنها با [[بلاغت قرآن]]، و حتی وجود غلطهای آشکار در آن<ref> نک: آلاء الرحمن، ج‌۱، ص‌۵۴ ـ ۶۰.</ref>، این عبارات را [[بیگانه]] از [[آیات قرآن]] معرفی می‌کند. [[وحی]] پنداشتن این موارد بیشتر بر اثر تعلّق خاطرِ ارزیابی نشده به [[اصحاب]] و ارباب کتب حدیث‌ است<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
===[[سیره]] [[صحابه]] در [[نگارش]] شرح تفسیری در متن [[مصحف]]===
===[[سیره]] [[صحابه]] در [[نگارش]] شرح تفسیری در متن [[مصحف]]===
*مدارک و شواهد نشان می‌دهد برخی از [[صحابه]]، [[تفسیر آیات]] را در مصحفشان ثبت می‌کردند، بدون آنکه متن [[آیات]] را با‌شرح و [[تفسیر]] آن، خلط کنند<ref> نک: البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۲۳۵-۲۳۸؛ النشر، ج‌۱، ص‌۲۲ ـ ۲۳.</ref> و <ref>النشر، ج‌۱، ص‌۲۲.</ref>، بنابراین اگر در برخی از [[روایات]] آمده است که در [[مصحف]] [[ابن مسعود]] یا‌ [[ابی‌ بن کعب]] و دیگران، اضافه‌ای در آیه‌ای آمده<ref> نک: الدرالمنثور، ج‌۲، ص‌۳۴۰.</ref> که در [[مصحف]] موجود نیست، آن افزوده، شرح و [[تفسیر آیه]] بوده است. به نظر می‌رسد قول [[عمر‌ بن  خطاب]] که در عصر [[خلافت]] خود به برخی از [[صحابه]] می‌گوید: {{عربی|" جَرِّدُوا الْقُرْآن‏‏"}}<ref> نک: تاریخ طبری، ج‌۴، ص‌۲۷۳؛ تذکرة الحفاظ، ج‌۱، ص‌۷.</ref> ناظر به حذف افزوده‌های تفسیری از [[قرآن]] باشد<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
*مدارک و شواهد نشان می‌دهد برخی از [[صحابه]]، [[تفسیر آیات]] را در مصحفشان ثبت می‌کردند، بدون آنکه متن [[آیات]] را با‌شرح و [[تفسیر]] آن، خلط کنند<ref> نک: البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۲۳۵-۲۳۸؛ النشر، ج‌۱، ص‌۲۲ ـ ۲۳.</ref> و <ref>النشر، ج‌۱، ص‌۲۲.</ref>، بنابراین اگر در برخی از [[روایات]] آمده است که در [[مصحف]] [[ابن مسعود]] یا‌ [[ابی‌ بن کعب]] و دیگران، اضافه‌ای در آیه‌ای آمده<ref> نک: الدرالمنثور، ج‌۲، ص‌۳۴۰.</ref> که در [[مصحف]] موجود نیست، آن افزوده، شرح و [[تفسیر آیه]] بوده است. به نظر می‌رسد قول [[عمر‌ بن  خطاب]] که در عصر [[خلافت]] خود به برخی از [[صحابه]] می‌گوید: {{عربی|" جَرِّدُوا الْقُرْآن‏‏"}}<ref> نک: تاریخ طبری، ج‌۴، ص‌۲۷۳؛ تذکرة الحفاظ، ج‌۱، ص‌۷.</ref> ناظر به حذف افزوده‌های تفسیری از [[قرآن]] باشد<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
۲۱۸٬۸۲۶

ویرایش