ابی بن کعب در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'صدر' به 'صدر') |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
اُبیّ در نوشتن و جمعآوری، قرائت، [[تعلیم]]، [[تفسیر]]، و [[فقه]] [[قرآن]]، دارای [[مقام]] والایی بوده است. [[انس بن مالک]] و قرظی، او را از ۴ یا ۵ نفری دانستهاند که قرآن را در [[زمان]] [[رسولخدا]]{{صل}} گردآوردند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۲۷۲؛ الفهرست، ص۳۰.</ref> بنا به [[نقلی]]، او یکی از ۱۲ نفری است که [[عثمان]] آنان را برای [[جمعآوری قرآن]] [[تعیین]] کرد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۸۱.</ref> برپایه روایتی، گروهی که [[مأمور]] جمع قرآن بودند، از روی [[مصحف]] اُبیّ و با املای خود او نوشتهاند <ref>المصاحف، ص۳۸.</ref> که به [[روایت]] [[ابن ندیم]]، مصحف وی با دیگر مصاحف، اندکی [[اختلاف]] داشته است.<ref> الفهرست، ص۳۰.</ref> وی، از قرّاء مشهور زمان [[رسول خدا]] بوده <ref>الاتقان، ج۱، ص۱۵۸.</ref> و براساس روایتی، [[حضرت]] او را آگاهترین فرد [[امت]] به قرائت دانسته <ref>الطبقات، ج۳، ص۳۷۹؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۳۴۸.</ref> و به او فرموده است: [[خداوند]] [[امر]] کرده که بر تو قرآن بخوانم. اُبیّ از این سخن که خود را مورد [[عنایت]] خاصّ [[پروردگار]] دید، متأثر و [[اشک شوق]] از دیدگانش جاری شد و [[پیامبر]] این [[آیه]] را [[تلاوت]] فرمود: {{متن قرآن|قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.</ref>.<ref>اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۲.</ref> [[ذهبی]]، عدّهای از [[قاریان]] صدر اوّل، ازجمله [[ابوهریره]]، [[ابنعباس]] و [[عبدالله بن سائب]] را در قرائت، [[شاگردان]] اُبیّ میداند.<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۵۸.</ref> شاید بدین جهت، برخی او را "سیّدالقرّاء" خواندهاند.<ref>تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۰۸؛ البدایة والنهایه، ج۷، ص۷۸؛ تهذیبالکمال، ج۲، ص۲۶۲.</ref> از روایتی از [[امام صادق]] نیز استفاده میشود که قرائت او مورد [[تأیید]] آن حضرت بوده است.<ref>الکافی، ج۲، ص۵۹۷.</ref> قرائت اُبیّ گاهی [[خشم]] [[عمر]] را برانگیخته،<ref>المصاحف، ص۱۷۴.</ref> اظهار میداشت که اُبیّ، [[داناترین]] [[امّت]] به [[قرائت]] است؛ ولی ما بعضی از [[قرائات]] او را ترک میکنیم.<ref> الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۴.</ref> [[سجستانی]]، مواردی از اختلاف قرائات اُبیّ را ذکر کرده، میگوید: اُبیّ، جمله {{متن قرآن|إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى}} را در پی {{متن قرآن|فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ}} در [[سوره نساء]] میآورده <ref> المصاحف، ص۶۳.</ref> و همین قرائت، صراحت [[آیه]] را در [[ازدواج]] موقت بیشتر میکند.<ref>التبیان، ج۳، ص۱۶۶.</ref> او به امر [[پیامبر]]، به افرادی [[قرآن]] آموخته <ref> الطبقات، ج۱، ص۲۴۰.</ref> و یکی از ده [[صحابی]] نامدار در [[تفسیر قرآن]] است.<ref>الاتقان، ج۲، ص۴۱۲و۴۱۷.</ref> برخی، او را از [[فقیهان]] دوران [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] شمرده<ref> تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۸ و ۱۶۱.</ref> و گفتهاند: وقتی به عمر گفت: چرا مرا بهکاری نمیگماری؟ گفت: خوش ندارم [[حکومت]]، دینِ تو را [[آلوده]] سازد.<ref> الطبقات، ج۳، ص۳۷۹.</ref> با این حال، در سال چهاردهم [[هجرت]] که عمر، [[نماز تراویح]] را بنا نهاد و (چون در [[زمان]] [[رسول خدا]] و [[ابوبکر]] انجام نمیشد) [[مردم]]، آن را [[بدعت]] شمردند، از اُبیّ خواست که [[امامت]] مردم را در [[نماز]] بر عهده گیرد.<ref> تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۰.</ref> او ۲۰ [[شب]] برای مردم امامت کرد و ۱۰ شب آخر در [[جماعت]] حاضر نشد و در [[خانه]] نماز خواند، مردم گفتند: {{عربی|"اَبَقَ اُبَیّ "}}= اُبیَّ از این کار فرار کرد،<ref>سنن ابیداود، ج۱، ص۴۲۵.</ref> برخی عبارت {{عربی|"اَبَقَ اُبَیّ "}} را [[دلیل]] بر آن میدانند که عمر او را به [[خواندن نماز]] تراویح وادار کرده بود.<ref>قاموس الرجال، ج۱، ص۳۵۶.</ref> وی، در میان [[صحابه]] از شهرتی خاص برخوردار بود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۷۹ـ۳۸۰.</ref>[[تاریخ]] وفاتش سال ۲۲ یا ۳۰ [[هجری]] دانسته شده؛ گرچه اقوال دیگری نیز وجود دارد<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۴؛ اُسدالغابه، ج۱، ص۱۷۱.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | اُبیّ در نوشتن و جمعآوری، قرائت، [[تعلیم]]، [[تفسیر]]، و [[فقه]] [[قرآن]]، دارای [[مقام]] والایی بوده است. [[انس بن مالک]] و قرظی، او را از ۴ یا ۵ نفری دانستهاند که قرآن را در [[زمان]] [[رسولخدا]]{{صل}} گردآوردند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۲۷۲؛ الفهرست، ص۳۰.</ref> بنا به [[نقلی]]، او یکی از ۱۲ نفری است که [[عثمان]] آنان را برای [[جمعآوری قرآن]] [[تعیین]] کرد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۸۱.</ref> برپایه روایتی، گروهی که [[مأمور]] جمع قرآن بودند، از روی [[مصحف]] اُبیّ و با املای خود او نوشتهاند <ref>المصاحف، ص۳۸.</ref> که به [[روایت]] [[ابن ندیم]]، مصحف وی با دیگر مصاحف، اندکی [[اختلاف]] داشته است.<ref> الفهرست، ص۳۰.</ref> وی، از قرّاء مشهور زمان [[رسول خدا]] بوده <ref>الاتقان، ج۱، ص۱۵۸.</ref> و براساس روایتی، [[حضرت]] او را آگاهترین فرد [[امت]] به قرائت دانسته <ref>الطبقات، ج۳، ص۳۷۹؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۳۴۸.</ref> و به او فرموده است: [[خداوند]] [[امر]] کرده که بر تو قرآن بخوانم. اُبیّ از این سخن که خود را مورد [[عنایت]] خاصّ [[پروردگار]] دید، متأثر و [[اشک شوق]] از دیدگانش جاری شد و [[پیامبر]] این [[آیه]] را [[تلاوت]] فرمود: {{متن قرآن|قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.</ref>.<ref>اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۲.</ref> [[ذهبی]]، عدّهای از [[قاریان]] صدر اوّل، ازجمله [[ابوهریره]]، [[ابنعباس]] و [[عبدالله بن سائب]] را در قرائت، [[شاگردان]] اُبیّ میداند.<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۵۸.</ref> شاید بدین جهت، برخی او را "سیّدالقرّاء" خواندهاند.<ref>تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۰۸؛ البدایة والنهایه، ج۷، ص۷۸؛ تهذیبالکمال، ج۲، ص۲۶۲.</ref> از روایتی از [[امام صادق]] نیز استفاده میشود که قرائت او مورد [[تأیید]] آن حضرت بوده است.<ref>الکافی، ج۲، ص۵۹۷.</ref> قرائت اُبیّ گاهی [[خشم]] [[عمر]] را برانگیخته،<ref>المصاحف، ص۱۷۴.</ref> اظهار میداشت که اُبیّ، [[داناترین]] [[امّت]] به [[قرائت]] است؛ ولی ما بعضی از [[قرائات]] او را ترک میکنیم.<ref> الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۴.</ref> [[سجستانی]]، مواردی از اختلاف قرائات اُبیّ را ذکر کرده، میگوید: اُبیّ، جمله {{متن قرآن|إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى}} را در پی {{متن قرآن|فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ}} در [[سوره نساء]] میآورده <ref> المصاحف، ص۶۳.</ref> و همین قرائت، صراحت [[آیه]] را در [[ازدواج]] موقت بیشتر میکند.<ref>التبیان، ج۳، ص۱۶۶.</ref> او به امر [[پیامبر]]، به افرادی [[قرآن]] آموخته <ref> الطبقات، ج۱، ص۲۴۰.</ref> و یکی از ده [[صحابی]] نامدار در [[تفسیر قرآن]] است.<ref>الاتقان، ج۲، ص۴۱۲و۴۱۷.</ref> برخی، او را از [[فقیهان]] دوران [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] شمرده<ref> تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۸ و ۱۶۱.</ref> و گفتهاند: وقتی به عمر گفت: چرا مرا بهکاری نمیگماری؟ گفت: خوش ندارم [[حکومت]]، دینِ تو را [[آلوده]] سازد.<ref> الطبقات، ج۳، ص۳۷۹.</ref> با این حال، در سال چهاردهم [[هجرت]] که عمر، [[نماز تراویح]] را بنا نهاد و (چون در [[زمان]] [[رسول خدا]] و [[ابوبکر]] انجام نمیشد) [[مردم]]، آن را [[بدعت]] شمردند، از اُبیّ خواست که [[امامت]] مردم را در [[نماز]] بر عهده گیرد.<ref> تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۰.</ref> او ۲۰ [[شب]] برای مردم امامت کرد و ۱۰ شب آخر در [[جماعت]] حاضر نشد و در [[خانه]] نماز خواند، مردم گفتند: {{عربی|"اَبَقَ اُبَیّ "}}= اُبیَّ از این کار فرار کرد،<ref>سنن ابیداود، ج۱، ص۴۲۵.</ref> برخی عبارت {{عربی|"اَبَقَ اُبَیّ "}} را [[دلیل]] بر آن میدانند که عمر او را به [[خواندن نماز]] تراویح وادار کرده بود.<ref>قاموس الرجال، ج۱، ص۳۵۶.</ref> وی، در میان [[صحابه]] از شهرتی خاص برخوردار بود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۷۹ـ۳۸۰.</ref>[[تاریخ]] وفاتش سال ۲۲ یا ۳۰ [[هجری]] دانسته شده؛ گرچه اقوال دیگری نیز وجود دارد<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۴؛ اُسدالغابه، ج۱، ص۱۷۱.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
==ابی در [[ | ==ابی در [[شأن نزول]]== | ||
#از [[عکرمه]] و [[مقاتل]] [[نقل]] شده است که دو نفر [[یهودی]]، به اُبی و جمعی از [[مسلمانان]] گفتند: [[دین]] ما بهتر از [[اسلام]] است و ما بهتر از شماییم که آیه نازل شد: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>.<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۵۹؛ اسباب النزول، ص۱۰۱.</ref> | #از [[عکرمه]] و [[مقاتل]] [[نقل]] شده است که دو نفر [[یهودی]]، به اُبی و جمعی از [[مسلمانان]] گفتند: [[دین]] ما بهتر از [[اسلام]] است و ما بهتر از شماییم که آیه نازل شد: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>.<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۵۹؛ اسباب النزول، ص۱۰۱.</ref> | ||
#[[واقدی]]<ref>المغازی، ج۲، ص۴۳۴.</ref> درپی [[نقل]] داستان [[افک]] با نقل روایتی میگوید: پس از آنکه [[امالطفیل]]، [[شایعه]] مذکور را برای همسرش اُبیّ بیان داشت، اُبیّ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] آنچه میگویند، [[دروغ]] است. آیا تو خود چنین کاری انجام میدهی؟ گفت: به خدا پناه میبرم. اُبیّ گفت: به خدا سوگند او همسر پیامبر از تو بهتر است، و امالطفیل نیز [[تأیید]] کرد؛ پس از این واقعه، [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ}}<ref>«از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.</ref> بر این اساس، مسلمانانی که این بهتان را [[تکذیب]] نکردند، مورد [[نکوهش]] قرار گرفتهاند<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>. | #[[واقدی]]<ref>المغازی، ج۲، ص۴۳۴.</ref> درپی [[نقل]] داستان [[افک]] با نقل روایتی میگوید: پس از آنکه [[امالطفیل]]، [[شایعه]] مذکور را برای همسرش اُبیّ بیان داشت، اُبیّ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] آنچه میگویند، [[دروغ]] است. آیا تو خود چنین کاری انجام میدهی؟ گفت: به خدا پناه میبرم. اُبیّ گفت: به خدا سوگند او همسر پیامبر از تو بهتر است، و امالطفیل نیز [[تأیید]] کرد؛ پس از این واقعه، [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ}}<ref>«از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.</ref> بر این اساس، مسلمانانی که این بهتان را [[تکذیب]] نکردند، مورد [[نکوهش]] قرار گرفتهاند<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>. |
نسخهٔ ۲ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۶
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث ابی بن کعب است. "ابی بن کعب" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
ابیّ بن کعب، از قبیله خزرج، تیره بنینجّار و کنیهاش ابومنذر [۱] یا ابوالطفیل [۲] بود و در جاهلیّت از معدود کسانی بود که نوشتن میدانست.[۳] در بیعت عقبه حضور داشت [۴] و پس از هجرت پیامبر(ص)، او در شمار کاتبان وحی، نویسندگان نامهها و معاهدات پیامبر قرار گرفت [۵] و برخی از نامههای رسیده به رسول خدا را برای حضرت میخواند.[۶] او، در نخستین سریّه پس از هجرت، به فرماندهی حمزه شرکت داشت [۷] و در دیگر غزوات نیز با پیامبر همراه بود. رسول اکرم، در عقد اخوت میان مهاجر و انصار، بین او و سعید بن زید یا طلحة بن عبیدالله، برادری بر قرار کرد.[۸] پس از رحلت رسولخدا(ص) در شمار صحابیان بزرگی قرار داشت که از بیعت با ابوبکر سرباز زده به خلافت علی بن ابیطالب متمایل بودند.[۹] او در مقام احتجاج بر ابوبکر گفت: ای ابوبکر! حقی را که خداوند برای غیر تو قرار داده، انکار مکن و نخستین کسی نباش که رسول خدا را در امر وصیّ و برگزیدهاش نافرمانی کرده، از امر او سرمیپیچد.[۱۰] برابر برخی روایات شیعی، اُبیّ در ضمن خطبهای میگوید: روزی پیامبر(ص) درباره وصیّ و جانشین بعد از خود برایم سخن گفت و علی(ع) را هدایتگر هدایت شده خیرخواه امت، احیا کننده سنت پیامبر(ص)، امام و پیشوای مسلمانان پس از خود معرفی فرمود: «يَا أُبَيُّ عَلَيْكَ بِعَلِيٍّ ، فَإِنَّهُ اَلْهَادِي اَلْمَهْدِيُّ، اَلنَّاصِحُ لِأُمَّتِي، اَلْمُحْيِي لِسُنَّتِي، وَ هُوَ إِمَامُكُمْ بَعْدِي، فَمَنْ رَضِيَ بِذَلِكَ لَقِيَنِي عَلَى مَا فَارَقْتُهُ عَلَيْهِ»[۱۱] از روایتی استفاده میشود که پیامبر، آینده امر خلافت پس از خود را و اینکه چه کسانی آن را قبضه خواهند کرد، به او خبر داده است.[۱۲]
اُبیّ در نوشتن و جمعآوری، قرائت، تعلیم، تفسیر، و فقه قرآن، دارای مقام والایی بوده است. انس بن مالک و قرظی، او را از ۴ یا ۵ نفری دانستهاند که قرآن را در زمان رسولخدا(ص) گردآوردند.[۱۳] بنا به نقلی، او یکی از ۱۲ نفری است که عثمان آنان را برای جمعآوری قرآن تعیین کرد.[۱۴] برپایه روایتی، گروهی که مأمور جمع قرآن بودند، از روی مصحف اُبیّ و با املای خود او نوشتهاند [۱۵] که به روایت ابن ندیم، مصحف وی با دیگر مصاحف، اندکی اختلاف داشته است.[۱۶] وی، از قرّاء مشهور زمان رسول خدا بوده [۱۷] و براساس روایتی، حضرت او را آگاهترین فرد امت به قرائت دانسته [۱۸] و به او فرموده است: خداوند امر کرده که بر تو قرآن بخوانم. اُبیّ از این سخن که خود را مورد عنایت خاصّ پروردگار دید، متأثر و اشک شوق از دیدگانش جاری شد و پیامبر این آیه را تلاوت فرمود: ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۱۹].[۲۰] ذهبی، عدّهای از قاریان صدر اوّل، ازجمله ابوهریره، ابنعباس و عبدالله بن سائب را در قرائت، شاگردان اُبیّ میداند.[۲۱] شاید بدین جهت، برخی او را "سیّدالقرّاء" خواندهاند.[۲۲] از روایتی از امام صادق نیز استفاده میشود که قرائت او مورد تأیید آن حضرت بوده است.[۲۳] قرائت اُبیّ گاهی خشم عمر را برانگیخته،[۲۴] اظهار میداشت که اُبیّ، داناترین امّت به قرائت است؛ ولی ما بعضی از قرائات او را ترک میکنیم.[۲۵] سجستانی، مواردی از اختلاف قرائات اُبیّ را ذکر کرده، میگوید: اُبیّ، جمله ﴿إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى﴾ را در پی ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ﴾ در سوره نساء میآورده [۲۶] و همین قرائت، صراحت آیه را در ازدواج موقت بیشتر میکند.[۲۷] او به امر پیامبر، به افرادی قرآن آموخته [۲۸] و یکی از ده صحابی نامدار در تفسیر قرآن است.[۲۹] برخی، او را از فقیهان دوران خلافت ابوبکر و عمر شمرده[۳۰] و گفتهاند: وقتی به عمر گفت: چرا مرا بهکاری نمیگماری؟ گفت: خوش ندارم حکومت، دینِ تو را آلوده سازد.[۳۱] با این حال، در سال چهاردهم هجرت که عمر، نماز تراویح را بنا نهاد و (چون در زمان رسول خدا و ابوبکر انجام نمیشد) مردم، آن را بدعت شمردند، از اُبیّ خواست که امامت مردم را در نماز بر عهده گیرد.[۳۲] او ۲۰ شب برای مردم امامت کرد و ۱۰ شب آخر در جماعت حاضر نشد و در خانه نماز خواند، مردم گفتند: "اَبَقَ اُبَیّ "= اُبیَّ از این کار فرار کرد،[۳۳] برخی عبارت "اَبَقَ اُبَیّ " را دلیل بر آن میدانند که عمر او را به خواندن نماز تراویح وادار کرده بود.[۳۴] وی، در میان صحابه از شهرتی خاص برخوردار بود.[۳۵]تاریخ وفاتش سال ۲۲ یا ۳۰ هجری دانسته شده؛ گرچه اقوال دیگری نیز وجود دارد[۳۶].[۳۷]
ابی در شأن نزول
- از عکرمه و مقاتل نقل شده است که دو نفر یهودی، به اُبی و جمعی از مسلمانان گفتند: دین ما بهتر از اسلام است و ما بهتر از شماییم که آیه نازل شد: ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۳۸].[۳۹]
- واقدی[۴۰] درپی نقل داستان افک با نقل روایتی میگوید: پس از آنکه امالطفیل، شایعه مذکور را برای همسرش اُبیّ بیان داشت، اُبیّ گفت: به خدا سوگند آنچه میگویند، دروغ است. آیا تو خود چنین کاری انجام میدهی؟ گفت: به خدا پناه میبرم. اُبیّ گفت: به خدا سوگند او همسر پیامبر از تو بهتر است، و امالطفیل نیز تأیید کرد؛ پس از این واقعه، آیه نازل شد: ﴿لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ﴾[۴۱] بر این اساس، مسلمانانی که این بهتان را تکذیب نکردند، مورد نکوهش قرار گرفتهاند[۴۲].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۳۷۸؛ رجال الطوسی، ص۲۲.
- ↑ اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۳۷۸.
- ↑ جالالطوسی، ص۲۲.
- ↑ یعقوبی، ج۲، ص۸۰؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۴.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۰۴ و ج۲، ص۴۹۲.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۹.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۳۷۸.
- ↑ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۴.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص۱۹۷ و ۳۰۳.
- ↑ العقد الفرید، ج۴، ص۲۴۱.
- ↑ الطبقات، ج۲، ص۲۷۲؛ الفهرست، ص۳۰.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۳۸۱.
- ↑ المصاحف، ص۳۸.
- ↑ الفهرست، ص۳۰.
- ↑ الاتقان، ج۱، ص۱۵۸.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۳۷۹؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۳۴۸.
- ↑ «بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.
- ↑ اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ الاتقان، ج۱، ص۱۵۸.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۰۸؛ البدایة والنهایه، ج۷، ص۷۸؛ تهذیبالکمال، ج۲، ص۲۶۲.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۵۹۷.
- ↑ المصاحف، ص۱۷۴.
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۴.
- ↑ المصاحف، ص۶۳.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۱۶۶.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ الاتقان، ج۲، ص۴۱۲و۴۱۷.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۸ و ۱۶۱.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۳۷۹.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۰.
- ↑ سنن ابیداود، ج۱، ص۴۲۵.
- ↑ قاموس الرجال، ج۱، ص۳۵۶.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۳۷۹ـ۳۸۰.
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۴؛ اُسدالغابه، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ خراسانی، محمد، مقاله «ابی بن خلف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۵۹؛ اسباب النزول، ص۱۰۱.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۴۳۴.
- ↑ «از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.
- ↑ خراسانی، محمد، مقاله «ابی بن خلف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.