جهنم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
#[[ظالمان]] و آنان که به ظالمان [[تکیه]] کنند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا  راهی به آنان بنماید؛» سوره نساء، آیه ۱۶۸.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا}}<ref>«جز راه دوزخ که هماره در آن جاودانند و این بر خداوند، آسان است» سوره نساء، آیه ۱۶۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید  که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>؛
#[[ظالمان]] و آنان که به ظالمان [[تکیه]] کنند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا  راهی به آنان بنماید؛» سوره نساء، آیه ۱۶۸.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا}}<ref>«جز راه دوزخ که هماره در آن جاودانند و این بر خداوند، آسان است» سوره نساء، آیه ۱۶۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید  که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>؛
#[[مجرمان]] و [[متجاوزان]] به [[حدود الهی]]: {{متن قرآن|وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا}}<ref>«و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنه‌کام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.</ref>،  {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.</ref> مانند
#[[مجرمان]] و [[متجاوزان]] به [[حدود الهی]]: {{متن قرآن|وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا}}<ref>«و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنه‌کام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.</ref>،  {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.</ref> مانند
:مسرفان: {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ}}<ref>«ناگزیر آنچه مرا بدان فرا می‌خوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.</ref>؛  
##مسرفان: {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ}}<ref>«ناگزیر آنچه مرا بدان فرا می‌خوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.</ref>؛  
:کسانی که مؤمنی را عمدا به [[قتل]] برسانند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref>؛  
##کسانی که مؤمنی را عمدا به [[قتل]] برسانند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref>؛  
:زناکاران: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا}}<ref>«و آنان که، با خداوند، خدایی دیگر را (به پرستش) نمی‌خوانند و انسانی را که خداوند (کشتنش را) حرام کرده است جز به حقّ نمی‌کشند و زنا نمی‌کنند و هر که چنین کند کیفر خواهد دید» سوره فرقان، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا}}<ref>«روز رستخیز عذابش دو چندان می‌گردد و در آن (عذاب) به خواری جاوید می‌ماند» سوره فرقان، آیه ۶۹.</ref>؛
##زناکاران: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا}}<ref>«و آنان که، با خداوند، خدایی دیگر را (به پرستش) نمی‌خوانند و انسانی را که خداوند (کشتنش را) حرام کرده است جز به حقّ نمی‌کشند و زنا نمی‌کنند و هر که چنین کند کیفر خواهد دید» سوره فرقان، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا}}<ref>«روز رستخیز عذابش دو چندان می‌گردد و در آن (عذاب) به خواری جاوید می‌ماند» سوره فرقان، آیه ۶۹.</ref>؛
:رباخواران: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر  کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>؛  
##رباخواران: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر  کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>؛  
:غاصبان [[اموال]] [[یتیمان]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>؛
##غاصبان [[اموال]] [[یتیمان]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>؛
#تارکان [[نماز]]: {{متن قرآن|مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ}}<ref>«چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ}}<ref>«گویند: ما از نمازگزاران نبودیم،» سوره مدثر، آیه ۴۳.</ref>؛  
#تارکان [[نماز]]: {{متن قرآن|مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ}}<ref>«چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ}}<ref>«گویند: ما از نمازگزاران نبودیم،» سوره مدثر، آیه ۴۳.</ref>؛  
#تارکان [[جهاد]] و فراریان از میدان [[جنگ]]: {{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بازماندگان  (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر  شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.</ref> و....<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله "جهنم"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
#تارکان [[جهاد]] و فراریان از میدان [[جنگ]]: {{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بازماندگان  (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر  شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.</ref> و....<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله "جهنم"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>

نسخهٔ ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۶

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث جهنم است. "جهنم" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جهنم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

گروهی این واژه را که به اتفاق غیر منصرف است عربی و سبب منع صرف آن را تأنیث و تعریف [۱] دانسته، معتقدند جهنم از مصدر "جهومة" به معنای غلظت و خشونت است و انتخاب این نام به مناسبت غلظت جهنم در عذاب [۲] است. برخی هم آن را از "جهام"، به معنای ابر بی‌باران دانسته‌اند؛ از این رو که رحمت از جهنم سلب شده است؛[۳] ولی بیشتر نحویان [۴] آن را مُعَرَّب، از فارسی [۵] یا عبری [۶] و سبب منع صرفش را عجمیّت و تعریف [۷] شناسانده‌اند.

کسانی که جهنم را واژه‌ای فارسی می‌دانند بیشتر برآن‌اند که اصل آن "جهنّام"[۸] یا "کهنّام"[۹] به معنای بسیار عمیق [۱۰] است و جهنم را به سبب عمق بسیار زیاد آن به این نام نامیده‌اند؛[۱۱] به گفته‌ای لغت جهنم از واژه فارسی "چَهِ نم" گرفته شده [۱۲] و بعضی آن را مُعَرَّب از واژه عبری "جهنوم" دانسته‌اند؛ با این توضیح که در جنوب بیت‌المقدس زمینی برای عبادت بت "مولک" وجود داشته که مشرکان در آن مکان فرزندان خود را برای بت در آتش قربانی می‌کرده‌اند و بعدها بنی‌اسرائیل نجاسات و جیفه حیوانات و اجساد قاتلان و جنایتکاران اعدامی را در آنجا می‌انداخته و می‌سوزانده‌اند. این مکان که برای بنی‌اسرائیل نمودِ نفرت و دهشت بوده، جهنم یا جهنّوم مرکب از "جی" به معنای وادی و "هنوم" نام مکانی در جنوب اورشلیم [۱۳] یا جهنّون نام داشته و جهنم مُعَرَّب آن است. [۱۴] برخی جهنم را نامی برای آتش آخرت [۱۵] و برخی آن را نامی اعم برای حرارت آتش آخرت و زمهریر [۱۶] به معنای شدت سرما [۱۷] دانسته‌اند که خداوند مجرمان را با آن عذاب می‌کند؛ ولی به نظر می‌رسد جهنم جایگاهی است که اهل عذاب در آن عذاب می‌بینند،[۱۸] چنان‌که تعابیری چون ﴿دَارَ الْبَوَارِ در آیه ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ[۱۹]، ﴿بِئْسَ الْقَرَارُ در آیه ﴿جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ[۲۰]، ﴿إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا[۲۱]، ﴿لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ در آیه ﴿قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ[۲۲] و امثال آن به خوبی این معنا را نشان می‌دهند. البته بنابر روایتی جهنم افزون بر آنکه بر مجموعه سرای عذاب گفته می‌شود نام یکی از طبقات جهنم نیز است [۲۳]. قرآن کریم افزون بر واژه جهنم که ۷۷ بار آن را به کار برده واژه‌هایی چون جحیم، سعیر، سَقَر، حُطَمَه، هاویه، لَظی، النار الکبری و نار جهنم را نیز به کار برده که هریک به گونه‌ای با جهنم مرتبط است.

گرچه از بعضی روایات [۲۴] و کلمات مفسران [۲۵] برمی‌آید که واژه‌های یاد شده، نام خود جهنم یا محل‌هایی از آن‌اند، قراین نشان می‌دهند که آنها اوصاف [۲۶] یا اسامی آتشِ دوزخ [۲۷] به اعتبارات گوناگون یا انواع مختلف آن‌اند و به هر حال هریک از این نام‌ها واقعیت‌هایی را منعکس می‌سازد که در مجموع می‌تواند چهره جهنم را ترسیم کند.[۲۸]

پیشینه اعتقاد به جهنم

آیه ﴿وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ[۲۹] نشان می‌دهد عذاب پیروان شیطان به وسیله جهنم در آغاز خلقت انسان از سوی خداوند متعالی مقرر شده [۳۰] و بر اساس آیه ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۳۱] مسئله جهنم هنگام هبوط آدم با وی طرح شده است. [۳۲] دیگر آیات قرآن مانند ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ[۳۳]، ﴿وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ[۳۴]، ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ[۳۵]، ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا[۳۶]، ﴿لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا[۳۷]، ﴿إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى[۳۸] نیز می‌رسانند که پس از آدم همه پیامبران آن را با امم خویش در میان گذاشته‌اند، بنابراین اصل این اعتقاد که جایگاه مجرمان در قیامت جهنم خواهد بود از باورهای رایج همه ادیان الهی است؛ اما منابع موجود ادیان مختلف در این زمینه یکسان نیستند.

در آیین زرتشت جهنم جایی است در جهان دیگر که در آن گناهکاران کیفر کارهای بد خود را می‌بینند و آن، جایی است سخت عمیق، همچون چاهی بسیار تاریک و سرد، دارای دمه و متعفن و در آنجا جانورانی موذی که کوچک‌ترین آنها به بلندی کوه‌اند بدکاران را تنبیه می‌کنند و تشنگی، گرسنگی، نگونسار آویخته شدن، فرو رفتن میخ چوبین در چشم، چسبیدن پستان بر تنور گرم، آویخته شدن به پستان، بریده شدن زبان و جز اینها، از انواع عذاب دوزخیان‌اند. بر اساس آیین زرتشت دوزخ سه طبقه دارد؛ روان گناهکاران پس از رسیدن به سر پل "چنوت" (صراط) در گام نخست به "ژمت "(پندار بد) می‌رسد، در گام دوم به "دژوخت" (گفتار بد) و در گام سوم به "ژورشت" (کردار بد) وارد می‌شود و پس از این مهالک به فضای تیرگی بی‌پایان درمی‌آید و در آنجاست "دوژنگه"؛ یعنی جهان زشت که در فارسی دوزخ نام گرفته است. [۳۹] در آیین یهود گرچه طوایفی از یهودیان به آخرت ایمان داشته‌اند بنی‌اسرائیل به جهنم اعتقاد نداشتند. [۴۰] در تورات رایج از جهنم هیچ نامی نیامده است، تا آنجا که این مسئله بعضی از طبیعت گرایان را بر آن داشته تا بگویند جهنم که در عهد جدید از آن یاد شده در شمار خرافات است، زیرا اگر خرافه نبود در تورات که اصل و منشأ انجیل است جهنم ذکر می‌شد؛[۴۱] ولی در عهد جدید واژه جهنم ۱۳ بار آمده [۴۲] و در مواردی از آن، تعابیر آتش جهنم [۴۳] یا سوخته شدن در جهنم [۴۴] آمده که به خوبی نشان می‌دهد که بر اساس تعالیم انجیل نیز مجرمان در جهنم با آتش کیفر می‌شوند. بعضی از موارد یاد شده بر جاودانگی عذاب جهنمیان دلالت دارند. [۴۵] به جز ۱۳ مورد یاد شده در موارد دیگری گرچه نام جهنم نیامده، با تعابیری دیگر مانند "نار جاودانی" به آن اشاره شده است. [۴۶] جملات انجیل نشان می‌دهند که آتش جهنم جسم و روح را عذاب می‌کند. [۴۷] در انجیل از درکات و ابواب جهنم نامی نیامده است. [۴۸].[۴۹]

حقیقت جهنم

گروه بسیاری از دانشمندان، حقیقت کیفر آخرت را تجسم اعمال ناشایست آدمی (اعم از باورهای باطل، خلق و خوهای ناپسند و اعمال زشت) [۵۰] در قیامت دانسته‌اند. این نظر که گاه از آن با تعابیر تمثل اعمال، تجسد اعمال یا تجسم اعراض یاد می‌شود [۵۱] از ظواهر آیات بسیار [۵۲] و روایات متعدد [۵۳] برداشت شده و خلاصه آن چنین است که مجازات‌های جهان دیگر، رابطه‌ای تکوینی و بسیار قوی با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا در آخرت نه قراردادی و نه از نوع رابطه علّی و معلولی، بلکه رابطه "عینیّت" و "اتّحاد" است. ﴿وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا[۵۴]، ﴿يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ[۵۵] مفاد آیه ﴿قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۵۶] نیز که مکرر در قرآن کریم آمده، همین است که عذاب‌های دوزخ، چیزی نیست جز آنچه آدمی خودش آماده ساخته، هرچند در این دنیا آنها را نمی‌شناسد و در آخرت آنها را خواهد شناخت؛ به عبارت دیگر اعمال ما صورتی مُلکی دارند که فانی و موقّت است که در این جهان برای همه شناخته شده است و صورتی ملکوتی دارد که هرگز فانی نمی‌شود و از توابع و لوازم وجود ماست که روزی برای ما آشکار می‌شود. این اعمال اگر نیکو باشند صورت آنها بهشت و نعمت‌های بهشتی است و اگر زشت باشند آتش و جحیم خواهد بود. [۵۷] این نظر را نباید با آیاتی که می‌رساند عذاب آخرت نه خود عمل بلکه مجازاتی قراردادی در برابر عمل است ﴿ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۵۸]؛ ﴿أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ[۵۹] منافی دانست، زیرا این‌گونه سخن گفتن برای نزدیک کردن حقیقت به فهم مخاطبان است. [۶۰] به نظری این مسئله که نعیم و عذاب آخرت چیزی جز تجسم عمل انسان در آخرت نیست افزون بر آنکه کاملاً بر ظواهر بسیاری از آیات قرآن منطبق است از نظر علوم تجربی نیز با قانون بقای ماده و انرژی و تبدیل انرژی به ماده توضیح‌پذیر است. [۶۱] به تقریری دیگر که گروهی [۶۲] آن را همان تجسم اعمال و بعضی [۶۳] آن را قسیم و نظریه‌ای مستقل در کنار نظریه تجسم اعمال دانسته‌اند آنچه در آخرت آدمی با آن عذاب می‌شود همان ملکات زشت است که انسان بر اثر تکرار اعمال ناشایست برای خود پدید آورده است. [۶۴] این ملکات ناپسند در جهان آخرت به صورت آتش و سایر موجبات عذاب ظهور می‌کنند؛[۶۵] به این معنا که پس از جدا شدن انسان از دنیای مادی، نفس او صوری را مناسب با ملکات خود می‌آفریند که لذت بخش یا آزار دهنده خواهند بود،[۶۶] بنابراین مایه عذاب، از این دنیا با انسان همراه است. [۶۷] دیگر توجیه تجسّم اعمال این است که خدای متعالی به سبب عمل عبد، جسم‌هایی اُخروی مانند نهرها، درختان، میوه‌ها و حور و قصور می‌آفریند؛ به این معنا که اعمال، مادّه این چیزها قرار می‌گیرند. [۶۸] در برابر، بعضی نظریه تجسم اعمال را نپذیرفته‌اند، زیرا مخالف روایاتی است که نشان می‌دهند خلقت بهشت و دوزخ پیش از خلقت آدم و حوا(ع) بوده و نیز ناسازگار با آیات و روایاتی است که بهشت را برای همه یا بیشتر بهشتیان به مجرد فضل و رحمت الهی دانسته و نه به استحقاق آنان در برابر اعمالشان و نیز با این استدلال که عمل از اعراض و قائم به محل است و با انقضای زمان و محل از بین رفته، اعاده‌پذیر نیست. [۶۹] این عده که به گفته‌ای بیشتر مفسران در شمار آنان‌اند [۷۰] با توجه به ظاهر دسته‌ای از آیات و روایات برآن‌اند که عذاب آخرت مانند کیفرهای این جهان، قراردادی است؛ یعنی خداوند متعالی برای هر جرمی کیفری معین کرده، در آخرت آن را درباره مجرم اِعمال خواهد کرد. [۷۱] بنابراین نظر که با مسلک یا نظریه مجازات یا پاداش و کیفر از آن یاد شده [۷۲] و ظاهر آیات فراوانی از قرآن کریم نیز آن را می‌رساند،[۷۳]جهنم و آنچه دوزخیان با آنها عذاب می‌شوند فی نفسه و قطع نظر از گناه و گناهکاران موجودند و حتی ادعا می‌شود وجود دوزخی مستقل از اعمال آدمی ضروری دین است. [۷۴] این نظر با پذیرش مجاز یا استعاره در آیات و روایاتی که در تجسم اعمال نیک و بد در آخرت ظهور دارند،[۷۵] ظواهر یاد شده را به پاداش یا کیفر مناسب با عمل تفسیر [۷۶] یا چنین معنا می‌کند که خداوند در آخرت در برابر هر عمل و به تناسب آن صورت‌هایی را می‌آفریند [۷۷] تا زشتی و زیبایی اعمال را به صورت محسوس به نمایش بگذارد و نامگذاری این صورت‌ها به عمل در آیات و روایات از این روست که خلقت این صورت‌ها به سبب این اعمال است و از همین‌رو می‌توان این صورت‌ها را بعینه همان اعمال دانست. [۷۸] برخی مفسران که نظریه تجسم اعمال را با ظواهر بسیاری از آیات قرآن منطبق دانسته، آن را می‌پذیرند بر آن‌اند که پذیرش تجسم اعمال مانع از آن نیست که بخشی از نعمت‌ها و عذاب‌های آخرت را پاداش و کیفرهای قرار دادی به شمار آوریم،[۷۹] چنان که بعضی میان نظریه تجسم اعمال و نظریه مجازات، راه میانه‌ای برگزیده وبرآن‌اند که با توجه به دلالت شمار قابل توجهی از آیات و روایات بر تجسم اعمال، امکان تردید در آن فی‌الجمله منتفی است؛ اما آنچه را که به طور قطعی می‌توان از ادله یاد شده استفاده کرد این است که خداوند متعالی اعمال آدمی را در عالم ملکوت تربیت می‌کند؛ ولی هیچ دلیل عقلی یا نقلی در دست نیست که به استناد آن خود اعمال شخص را برای او حقیقت بهشت و نعمت‌های آن و دوزخ و انواع عذاب‌های آن بدانیم، بلکه ظواهر کتاب و سنت نشان می‌دهند که بهشت و دوزخ، پاداش و کیفر الهی در برابر اعمال آدمی‌اند. [۸۰].[۸۱]

جهنم روحانی یا جسمانی

آیا دوزخ و عذاب‌های آن و همچنین بهشت و نعمت‌هایش تنها روح را در بر می‌گیرند یا جسم نیز با آن شریک است؟ پاسخ به این پرسش و پرسش‌های مشابه به روحانی و جسمانی یا فقط روحانی بودن معاد بستگی دارد؛ قطعا کسانی که معاد را فقط روحانی می‌دانند جهنم و عذاب‌های آن را روحانیِ صرف می‌دانند؛ ولی آنان که معتقدند معاد، جسمانی و روحانی است، جهنم و عذاب‌هایش را جسمانی و روحانی می‌خوانند. (معاد) برخی گفته‌اند: خداوند در آیه ﴿وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ[۸۲] پس از عذاب آتش که جسمانی است از لعن که همان دوری از رحمت الهی و عذابی روحانی است خبر داده است. [۸۳] آیه ﴿وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۸۴] که درباره حسرت روز قیامت هشدار داده نیز در این شمار است؛ همچنین روایات متعددی که از عذاب‌های جانکاه معنوی سخن گفته‌اند این امر را تأیید می‌کنند. در روایتی از امام صادق(ع) سوگند یاد شده که ساعتی توبیخ از سوی خداوند متعالی برای بنده از ۱۰۰۰ سال عذاب سخت‌تر است،[۸۵] پس همان‌گونه که انسان در دنیا بدن و روح دارد و هریک لذت و رنج مخصوص به خود را دارد در آخرت نیز چنین است [۸۶] و در آخرت اهل عذاب هم به عذاب جسمانی و هم به عذاب روحانی مبتلایند و این دو جمع‌پذیرند. [۸۷] با این حال همنامی عناصر دنیوی با اُخروی را نباید به معنای همسانی آنها دانست، زیرا اصولاً نظام حاکم بر دنیا غیر از نظام حاکم بر آخرت است [۸۸] و ما هیچ شناخت و تجربه‌ای از آن نظام نداریم: ﴿عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ[۸۹] پر واضح است که برای تفهیم واقعیتی که ما هیچ راهی به آن نداریم چاره‌ای جز بهره‌گیری از مفاهیم شناخته شده نزد ما و انتخاب نزدیک‌ترین معنای مورد شناخت ما با حقیقت مجهول نیست و کتاب و سنت در تبیین مسائل آخرت از همین شیوه استفاده کرده‌اند، بنابراین نباید از عناصر اخروی از جمله عذاب و آتش آخرت تصوری همانند آتش دنیا داشت، هرچند هر دو آتش‌اند.

این مطلب، بنا به نظر کسانی که معتقدند عالم آخرت جسمانی است نه جسدانی،[۹۰] بسیار روشن است، زیرا طبق این نظر اجسام در آن عالم، صوری و بدن اُخروی بدنی است لطیف که غلظت و تراکم مشهود در جسد دنیوی در آن نیست [۹۱] و همه آنچه در آخرت رخ خواهد داد مربوط به نفس و این بدن لطیف [۹۲] یا مثالی است، بنابراین اجمالاً می‌توان گفت آتش آخرت با بدن اُخروی مناسب خواهد بود،[۹۳] هرچند شناخت تفصیلی عذاب آخرت و چگونگی تأثیر آن بر جسم اُخروی برای ما ناممکن است، زیرا ما گرچه از طریق عقل و مشاهدات قلبی اندکی از ابعاد روحانی عوالم اُخروی را ادراک می‌کنیم، هیچ راهی برای آگاهی از مسائل جسمانی عالم آخرت [۹۴] و نیز ویژگی‌ها و چگونگی مرزهایی که در آخرت جسمانیت را از روحانیت جدا می‌سازند نداریم،[۹۵] چنان‌که امکان آگاهی از کیفیت تعلق نفس به بدن جسمانی در آخرت برای ما وجود ندارد. [۹۶] اما بنا به نظر کسانی [۹۷] که جسمانی بودن عالم آخرت را به معنای متنعم یا معذب شدن آدمی در قیامت با جسم عنصری و بدن دنیوی و مادی دانسته‌اند، باید توجه داشت که در این نظر نیز پذیرفته می‌شود که بدن عنصری در آخرت عوارض و آثاری متفاوت خواهد داشت [۹۸] و همین موجودیت مادی انسان در پشت پرده طبیعت از استعدادها و ابعادی بهره‌مند است که می‌تواند بی‌نهایت عذاب را تحمل کند واز بین نرود، یا آنکه در آخرت ظرفیت و تحمل این بدن مادی، معلولی از فعالیت‌های روح آدمی خواهد بود، در نتیجه روح که استعداد بی‌نهایت معذب شدن یا متنعم شدن را دارد می‌تواند از طریق همین بدن مادی، متنعم یا معذب باشد،[۹۹] بنابراین باز هم نمی‌توان به صرف همنامی، از عناصر اُخروی تصویری همانند عناصر دنیوی داشت.[۱۰۰]

ویژگی‌های آتش جهنم

سوزاندن جسم و جان

از آیه ﴿ نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ [۱۰۱] استفاده شده که آتش دوزخ برخلاف آتش دنیوی که تنها جسم را می‌سوزاند، جان انسان را نیز می‌سوزاند،[۱۰۲] بلکه این آیه به ضمیمه آیات ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۱۰۳] و ﴿إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ[۱۰۴] نشان می‌دهد نسبت آتش دوزخ با ظاهر یعنی جسم و باطن یعنی روح و جان انسان، یکسان بوده، همراهی آن با انسان دوزخی مانند همراهی نفس با آدمی است که همواره با انسان و از او جدایی‌ناپذیر است. [۱۰۵] به نظری مفاد آیه ﴿تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ[۱۰۶] آن است که آتش جهنم از درون انسان دوزخی زبانه می‌کشد و نخستین جرقه‌هایش در قلوب ظاهر می‌گردد. [۱۰۷].[۱۰۸]

دوزخیان و سنگ‌ها، آتشگیره دوزخ

قرآن کریم در آیات ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۱۰۹] و ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۱۱۰] وقود جهنم را آدمیان و سنگ و در آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ[۱۱۱] کافران را وقود جهنم و با تعابیری مشابه در آیه ﴿إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ[۱۱۲] مشرکان و معبودانشان را ﴿حَصَبُ جَهَنَّمَ و در آیه ﴿وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا[۱۱۳]، جنیان منحرف و ستمگر را حَطَب جهنم دانسته است.

وقود در کلمات بسیاری از مفسران به "ما یُوقَد به النار"[۱۱۴] معنا شده که برخی مراد از آن را آتشزنه مانند سنگ چخماق در گذشته و فندک در زمان ما دانسته‌اند؛ ولی بعضی [۱۱۵] معادل آتشزنه در لغت عرب را واژه "زناد" دانسته و تصریح کرده‌اند که وقود به این معنا نیست، بلکه به معنای آتشگیره یعنی هر نوع ماده اشتعال‌پذیر است. سوخت،[۱۱۶] حطب [۱۱۷] (هیزم)، [۱۱۸] شعله‌ور شونده [۱۱۹] و شعله‌ور [۱۲۰] از دیگر تعابیری است که مفسران در معنای واژه ارائه داده‌اند.

حطب به معنای هیزم [۱۲۱] و به نظری هر ماده اشتعال‌پذیر است. [۱۲۲] بگفته برخی، حصب سنگریزه‌ای است که آن را پرتاب می‌کنند [۱۲۳] و پرتاب مشرکان و معبودهایشان در دوزخ به آن تشبیه شده [۱۲۴] تا ذلت و خواری آنان را برساند. [۱۲۵] برخی تأکید دارند که هر پرتاب شده‌ای حصب نامیده نمی‌شود بلکه تنها پرتاب شده در آتش و به منظور افروختن آتش را حصب می‌نامند. [۱۲۶] به نظری معنای واژه در میان عرب پرتاب کردن [۱۲۷] و مفاد آیه آن است که شما پرتاب شده در آتش هستید؛ [۱۲۸] ولی غالب مفسران واژه را به معنای وقود،[۱۲۹] هیزم [۱۳۰] پس از پرتاب آن در آتش؛[۱۳۱] هیزم ریز [۱۳۲] یا هر چیزی دانسته‌اند که در آتش اندازند، [۱۳۳] وقتی در آتش قرار گیرد. [۱۳۴] صریح آیات فوق این است که انسان دوزخی خود ماده سوخت یا آتشگیره آتشی است که او را می‌سوزاند که آیات ﴿فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ[۱۳۵] و ﴿ نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ [۱۳۶] و نیز آیه ﴿وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا[۱۳۷] درباره جنیان دوزخی [۱۳۸] همین معنا را می‌رسانند. ظاهر آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ[۱۳۹] آن است که وقود دوزخ منحصر در کافران بوده، در نتیجه نشان می‌دهد که کافران کانون عذاب‌اند و آتش دوزخ با آنان شعله‌ور شده و سایر دوزخیان به آتش آنان می‌سوزند. [۱۴۰] به نظری [۱۴۱] اجسام دوزخیان و به تصریح بعضی [۱۴۲] گوشت‌ها، خون‌ها و زواید بدن آنان موادی‌اند که شعله‌ور می‌شوند، چنان‌که هیزم، گیرانه آتش است و خود نیز در آتش می‌سوزد و چیزهای دیگر را نیز می‌سوزاند که این حالت ظهوری از حالت اهل ضلال در دنیاست که هم خود در گمراهی بوده و هم دیگران را گمراه کرده‌اند. [۱۴۳] مراد از حجاره یعنی سنگ ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۱۴۴] به نظری بت‌هایی است که مشرکان در دنیا می‌پرستیده‌اند که آیه ﴿إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ[۱۴۵] نیز شاهدی بر این معناست. [۱۴۶] بعضی حجاره را به معنای مطلق سنگ دانسته [۱۴۷] و به احتمالی تقابل ناس و حجاره در آیه اشاره به آن است که دوزخ هم برترین و هم بی‌مقدارترین اشیای مادی را در برخواهد گرفت. [۱۴۸] به روایتی از امیرمؤمنان(ع) از رسول گرامی(ص)، حجاره مذکور در آیه سنگ کبریت (گوگرد) است [۱۴۹] که در روایات و تفاسیر عامه به سیاهی، سختی، بوی بد، سرعت اشتعال، حرارت شدید و چسبندگی زیاد به بدن وصف شده [۱۵۰] و به گفته‌ای به صورت قطعه‌هایی بزرگ بر دوزخیان فرو می‌ریزند تا آتش دوزخ شعله‌ورتر گردد [۱۵۱] یا قطعه‌هایی از آن را در گردن دوزخیان قرار داده، آتش می‌زنند تا حرارت آنکه برای مدتی طولانی می‌ماند بر چهره آنان باشد، چنان‌که آیه ﴿أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ[۱۵۲] به این امر اشاره دارد. [۱۵۳] به احتمالی مراد از حجاره طلا و نقره‌ای است که آنها را فریفته و از پرداخت حقوق واجب آن بخل ورزیده‌اند و از آن رو آنها را حجاره گفته‌اند که از سنگ استخراج می‌شوند. [۱۵۴] به نظری مراد از حجاره سنگ نیست، بلکه مراد دل‌های سخت است که آیات خدا در آنها اثر نمی‌کنند [۱۵۵] یا آنکه "ناس" به معنای ظهور و اُنس و "حجر" به معنای محفوظ و محدود است؛ اولی به انسان‌هایی اشاره دارد که در نرمخویی دچار افراط هستند و دومی اشاره به کسانی است که در این زمینه گرفتار تفریط بوده، بسیار سخت و انعطاف‌ ناپذیر و در برابر حقایق اثر ناپذیرند که این هر دو خصلت موجب محروم ماندن از هدایت و بی‌توجهی به کتاب الهی است. [۱۵۶] بعضی مفاد باطنی آیه را چنین توضیح داده‌اند که مراد از ناس ویژگی‌های نفسانی است که باعث شده انسان عهد الهی را فراموش کند و مراد از حجاره عناصر معدنی، گیاهی و حیوانی است که تأمین کننده شهوات‌اند یا آنکه مراد از ناس نفس انسانی و مراد از حجاره جسم انسان است که دربردارنده استخوان‌های سخت است و آیه اشاره به سوختن جان و جسم در دوزخ دارد [۱۵۷]. بعضی ذکر حجاره را اشاره به این معنا دانسته‌اند که سنگ‌ها داغ شده، دوزخیان را با سنگ داغ عذاب می‌کنند [۱۵۸] یا اجساد دوزخیان مانند سنگ در آتش خواهند ماند که آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا[۱۵۹] نیز این بقاء را که به صورت جایگزین شدن پوست جدید به جای پوست‌های بریان شده و ملاک چشیدن عذاب دائمی است تأیید می‌کند. [۱۶۰].[۱۶۱]

غافلگیر ساختن دوزخیان

آتش دوزخ دوزخیان را ناگهان فرا گرفته، آنها را مبهوت می‌کند: ﴿بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ[۱۶۲] چنین آتشی که ناگهان و از سمتی نامعلوم انسان را فرا می‌گیرد، افزون بر ظاهر، باطن انسان را نیز می‌سوزاند و آتشگیره آن خود انسان است که آیات ﴿ نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ [۱۶۳] و ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۱۶۴] این دو ویژگی را ثابت کرده‌اند. چنین آتشی مانند آتش دنیا نیست که ابتدا شعله‌ور شود بعد به انسان برسد و به تدریج انسان را بسوزاند، بلکه انسان خود، آتشگیره آن است و ناگهان و بدون آنکه بفهمد از کجا و چگونه آمده است، باطن و ظاهر خود را سرتا پا در حال سوختن می‌بیند و از همین رو مبهوت مانده، حیران می‌شود. روشن است که در چنین اوضاعی پس راندن آتش یا مهلت خواستن و در نتیجه مهلت گرفتن بی‌معناست [۱۶۵].[۱۶۶]

درک و شعور

از آیه ﴿يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ[۱۶۷] که به سخن گفتن آتش دوزخ تصریح و در شنیدن آن ظهور دارد، استفاده شده که آتش دوزخ درک و شعور دارد. [۱۶۸] در آیه ﴿إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا[۱۶۹] نیز بیان شده که این آتش در حالی که صدای وحشتناک و خشم‌آلودش شنیده می‌شود که با نفس زدن‌های شدید همراه است شایستگان عذاب را از دور می‌بیند. [۱۷۰] هرچند گروهی از مفسران [۱۷۱] اسناد رؤیت، غضب و امثال آن را به آتش، مَجاز دانسته، به گونه‌ای تأویل کرده‌اند، جمع زیادی [۱۷۲] اسناد را حقیقی و ظاهر آیه را پذیرفته‌اند، زیرا به دلالت آیات و احادیث، موجودات عالم آخرت همگی دارای حیات‌اند؛ از جمله آیه ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[۱۷۳] و نیز آیه ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا[۱۷۴] که زمین قیامت را وصف کرده. و بدیهی است وقتی می‌توان آیه را بر ظاهر حمل کرد نباید بر معنای مجازی حمل کرد. [۱۷۵] افزون بر این آیاتی از قرآن که دلالت بر تسبیح تمامی موجودات دارند مانند ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۱۷۶] درک و شعور تمامی موجودات از جمله جهنم را ثابت می‌کنند، از همین رو از منظر اهل معرفت تمام هستی حتی موجودات مادی نشئه دنیا همه به حقیقت با شعور و درّاک‌اند. [۱۷۷].[۱۷۸]

فراخوانی گناهکاران

جهنّم با جاذبه مخصوصی که نسبت به مجرمان دارد [۱۷۹] آنان را به سوی خود می‌کشاند: ﴿تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّ[۱۸۰].[۱۸۱] یا آنکه آتش به قدرت الهی گویا شده، به زبان فصیح به نام و لقب، دوزخیان را فرا می‌خواند. [۱۸۲] به احتمالی مراد از فرا خوانی آتش آن است که زبانه‌ای از آتش جدا شده، کافر را در برمی‌گیرد و او را در آتش فرو می‌برد. [۱۸۳] برخی هم گفته‌اند: تعبیر فراخوانی، استعاره از استحقاق عذاب در دوزخ است. [۱۸۴].[۱۸۵]

مخلوق بودن جهنم

برخلاف گروهی از معتزله و گروهی از زیدیه و همه خوارج که منکر مخلوقیت و موجودیت فعلی جهنم‌اند، علمای شیعه به اتفاق برآن‌اند که دوزخ و همچنین بهشت هم‌اکنون آفریده شده‌اند [۱۸۶] و تنها نظر مخالف در این زمینه از سید رضی است، [۱۸۷] هرچند در صحت این انتساب تردید شده است. [۱۸۸] بعضی مخلوق بودن کنونی دوزخ و بهشت را به این معنا پذیرفته‌اند که شالوده آن دو ریخته شده؛ اما هنوز کامل نگشته و اعمال انسان‌ها به مرور آن دو را کامل خواهند کرد،[۱۸۹] به هر حال در آیات ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۱۹۰] و ﴿وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۱۹۱] فعل ﴿أُعِدَّتْ ماضی است و بر موجود بودن دوزخ دلالت دارد. [۱۹۲] هرچند از آینده قطعی نیز با لفظ ماضی تعبیر می‌شود، حمل ماضی بر معنای مستقبل خلاف ظاهر بوده، نیازمند قرینه است و چنین قرینه‌ای موجود نیست. [۱۹۳] آیه ﴿وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ[۱۹۴].[۱۹۵] با توجه به کلمه ﴿بُرِّزَتِ که به معنای ظاهر ساختن است نیز نشان می‌دهد که جهنم پیش از قیامت موجود بوده است و در قیامت فقط از آن پرده بر می‌دارند و به عیان مشاهده می‌شود؛[۱۹۶] همچنین آیات ﴿كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ [۱۹۷] دلالت می‌کنند که صاحبان علم یقین در همین جهان دوزخ را می‌بینند و گرنه تفاوتی میان آنان و دیگران نیست، زیرا آنان نیز در آخرت دوزخ را مشاهده خواهند کرد.[۱۹۸] برخی رؤیت را در این آیه به مشاهده قلبی تفسیر کرده‌اند. [۱۹۹] آیه ﴿يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ[۲۰۰] نیز که تأکید می‌کند جهنم هم‌اکنون بر کافران احاطه دارد[۲۰۱] و آیات ﴿وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ[۲۰۲] که بیان می‌کنند سوختن با آتش (صَلْی) در قیامت است ولی فاجران هم اکنون در جحیم هستند، و آیه ﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ[۲۰۳] که نشان می‌دهد تمام حقایق اخروی قبلاً نیز وجود داشتند ولی غفلت انسان مانع از آن می‌شد که بتواند آنها را ببیند،[۲۰۴] هریک به نحوی بر مخلوق بودن جهنم دلالت دارد؛[۲۰۵] همچنین در روایاتِ معراج [۲۰۶] تصریح شده که پیامبر(ص) بهشت، دوزخ و کسانی را که در آن دو متنعم یا معذّب بودند مشاهده کرد. [۲۰۷] در حدیثی از امام رضا(ع) نیز در این زمینه به دیدار پیامبر(ص) از بهشت و دوزخ در شب معراج استناد شده و منکران خلقت بهشت و دوزخ در شمار تکذیب کنندگان پیامبر و امامان(ع) معرفی شده‌اند. [۲۰۸] گذشته از روایات معراج، روایات فراوان دیگری بر این مطلب به صراحت [۲۰۹] یا تلویح [۲۱۰] دلالت دارند. علامه مجلسی این روایات را متواتر دانسته است. [۲۱۱].[۲۱۲]

مکان جهنم

با توجه به برابری وسعت بهشت با مجموع آسمان‌ها و زمین: ﴿وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ[۲۱۳]، ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ[۲۱۴] بهشت و دوزخ نمی‌توانند در این عالم باشند. این مطلب را مسلمانان صدر اسلام نیز با پیامبر(ص) در میان گذاشته‌اند. [۲۱۵] برخی گفته‌اند: هم‌اکنون به جز آسمان‌ها و زمین عالم دیگری نیز دست کم به وسعت این عالم وجود دارد و بهشت در آنجا برپاست. [۲۱۶] در این صورت زمینه مساعدی به دست می‌آید که احتمال استقرار دوزخ در عالمی دیگر نیز طرح گردد؛ ولی به گفته برخی مفسران گرچه وجود مکان دیگری آن سوی آسمان‌ها و زمین که جایگاه آتش دوزخ باشد فی نفسه بعید نیست،[۲۱۷] امکان آن، وجود آن را ثابت نمی‌کند، چه رسد به اثباتِ آنکه جایگاه بهشت یا دوزخ باشد. بعضی با توجه به اینکه در آیات قرآن کریم هیچ سخن صریحی در این‌باره وجود ندارد، از اظهار نظر خودداری کرده، راه صواب را در این مسئله سکوت دانسته‌اند؛[۲۱۸]اما جمعی از مفسران با استناد به آیه ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ[۲۱۹] برآن‌اند که بهشت و دوزخ هر دو در آسمان‌اند؛[۲۲۰] ولی بعضی وجود جهنم در آسمان را به دلیل ناسازگاری، با آیه شریفه ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ[۲۲۱] نپذیرفته و جمله ﴿مَا تُوعَدُونَ در آیه ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ[۲۲۲] را فقط اشاره به بهشت دانسته‌اند. [۲۲۳] گروهی از مفسران جایگاه جهنم را زمین،[۲۲۴] زیرِ زمین‌های هفت‌گانه،[۲۲۵] قعر دریاها [۲۲۶] یا اعماق زمین [۲۲۷] دانسته‌اند. بعضی در این زمینه به حرارت بیش از حد مرکز زمین که هر چیزی را می‌تواند ذوب کند استشهاد کرده‌اند. [۲۲۸] در روایتی از امیرمؤمنان(ع) [۲۲۹] تصریح شده که جهنم در زمین است. از طریق عامه نیز از ایشان روایت شده که دوزخ در دریاست. [۲۳۰] این معنا از تفسیر قمی نیز در بیان مراد از ﴿فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا[۲۳۱] برمی‌آید،[۲۳۲] هرچند بعضی عبارت تفسیر قمی را به گونه‌ای دیگر توجیه کرده‌اند. [۲۳۳] به نظر برخی از اهل تحقیق و معرفت، بهشت و دوزخ در ورای عالم حس و ماده قرار داشته، نیازی به مکان مادی ندارند،[۲۳۴] پس اثبات مکانی از جنس مکان‌های دنیا برای بهشت و دوزخباطل است؛[۲۳۵] ولی بعضی این نظر را انکار معاد جسمانی و آن را مردود دانسته [۲۳۶] و درباره جایگاه دوزخ و بهشت دو احتمال را قابل طرح دانسته‌اند:

  1. بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهان‌اند؛ مانند امواج فراوان صوتی، تصویری و مخابراتی که همواره ما را احاطه کرده‌اند و ما زمانی می‌توانیم آنها را احساس کنیم که گیرنده‌ای مناسب داشته باشیم و به مانعی [مانند دستگاه‌های موج برگردان] دچار نباشیم. اکنون نیز بهشت یا دوزخ ما را احاطه کرده‌اند؛ اما حجاب دنیا توان ارتباط حسی با بهشت یا دوزخ را از ما سلب کرده است؛ به عبارت دیگر، حجاب دنیا در این زمینه با دستگاه ادراکی ما همان می‌کند که دستگاه‌های موج برگردان با ابزارهای گیرنده امواج. آیه‌های ﴿يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ[۲۳۷]، ﴿إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ [۲۳۸] و ﴿كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ [۲۳۹] نیز ممکن است به این حقیقت اشاره داشته باشند، بلکه بر آن گواه‌اند. [۲۴۰] برخی کارهای معصومان(ع) نیز می‌توانند مؤید این نظر به شمار آیند؛ مانند آنکه حضرت امام حسین(ع) در شب عاشورا جایگاه بهشتی اصحاب خود را به آنان نشان دادند [۲۴۱] یا امام صادق(ع) حوض کوثر را به بعضی از اصحاب خود ارائه کردند [۲۴۲] و نیز دیدار پیامبر(ص) از بهشت و دوزخ در شب معراج. [۲۴۳]
  2. عالم آخرت و بهشت و دوزخ، بر این عالم محیط است و این جهان در درون آن جهان قرار گرفته و آنچه در قرآن آمده که گستره بهشت به اندازه وسعت آسمان‌ها و زمین است از این روست که انسان چیزی گسترده‌تر از آسمان و زمین نمی‌شناسد تا معیار سنجش او باشد.

با این بیان، پاسخ این پرسش نیز روشن می‌شود که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمان‌هاست پس دوزخ کجاست، زیرا طبق احتمال نخست دوزخ نیز درون همین جهان قرار گرفته و با وجود بهشت در آن منافاتی ندارد؛ اما طبق پاسخ دوم دوزخ می‌تواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن و از آن هم گسترده‌تر. [۲۴۴] گفتنی است، صرف ‌نظر از اینکه این گونه احتمالات بهشت و جهنم را که مربوط به نشئه آخرت‌اند در همین دنیا جای می‌دهد که نشئه‌ای در برابر آخرت است، پرسشی که درباره نظر اخیر به ذهن می‌رسد این است که در احتمال نخست اگر مراد از وجود بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهان این است که دنیا بر آن احاطه دارد، چنان‌که از توضیح آن بر می‌آید، در این صورت آیه ﴿يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ[۲۴۵] نه تنها بر آن گواه نیست، بلکه بر خلاف آن است و اگر مراد آن است که بهشت و دوزخ بر دنیا احاطه دارند، در این صورت تفاوت آن با احتمال دوم چیست؟.[۲۴۶]

درهای جهنم

جهنم درهایی دارد: ﴿فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ[۲۴۷]؛ نیز ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ[۲۴۸]؛ ﴿ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ[۲۴۹] در آیه ﴿لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ[۲۵۰] بیان شده که جهنم ۷ درب دارد. در قرآن کریم به صراحت مراد از ابواب جهنم بیان نشده است. لفظ ﴿بَابٍ در لغت به معنای جای ورود است؛ اما از نظر استعمال به چیزی که وسیله دستیابی به چیز دیگر باشد نیز گفته می‌شود؛[۲۵۱] مانند آنکه کسب‌های گوناگون را "ابواب رزق" می‌نامند؛ همچنین این لفظ به صورت فراوان برای اشاره به هریک از اموری که انواع مختلفی دارند، به کار می‌رود؛ مانند ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ[۲۵۲].[۲۵۳] بنابراین، آیا مراد آن است که جهنم دارای ۷ در ورودی است که همه جهنمیان از آن درها به آن وارد می‌شوند؟ یا مراد اموری است که باعث جهنمی شدن می‌شود که به نظری طبق این معنا عدد ۷ را می‌توان کنایه از کثرت و هر نوع از گناهان را دری از درهای دوزخ به شمار آورد [۲۵۴] و می‌توان آن را به معنای واقعی ۷ دانست که بعضی آن را به حواس پنج‌گانه به اضافه قوه شهوت و غضب و مقتضیات آن [۲۵۵] یا به اضافه قوه خیال و واهمه یا اعضای هفت‌گانه (چشم، گوش، زبان، دست، پا، بطن و فرج) که تکلیف به آنها تعلق می‌گیرد،[۲۵۶] یا شهوات مذکور در آیه ﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ[۲۵۷].[۲۵۸] تفسیر کرده‌اند که بر این اساس باید پذیرفت که گناهکاران در ۷ قسم طبقه‌بندی شده و اهل هر گروه از یکی از آنها وارد می‌شوند، یا آنکه عدد ۷ اشاره به طبقات جهنم یعنی ۷ طبقه متمایز با عذاب‌های گوناگون از نظر نوع و شدت عذاب ـ بر حسب درجات کفر،[۲۵۹] خصلت‌ها [۲۶۰] یا اعمال [۲۶۱] ناپسند ـ است. تعابیر گوناگون روایات به خوبی نشان می‌دهند که مراد از ابواب جهنم درهای ورودی متعارف نیست؛ از جمله بیان شده که ۷ درِ دوزخ، ۷ رکن برای ۷ تن از سران کفر است [۲۶۲] یا بیان شده که ۷ در برای ۷ نفر دیگر از سران گمراهی است که راه ورود پیروان خود به دوزخ‌اند؛[۲۶۳]همچنین در روایات متعدد تأکید شده که پاداش برخی اعمال، بسته شدن ۷ در دوزخ بر روی کننده آنهاست،[۲۶۴]

بنابراین درهای دوزخ به گونه‌ای است که در همان حال که بر روی بعضی باز است بر روی افرادی دیگر بسته است. به گفته بسیاری از مفسران [۲۶۵] که آیات قرآن مانند ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا[۲۶۶] و ﴿لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ[۲۶۷].[۲۶۸] و روایات شیعه [۲۶۹] و عامه [۲۷۰] نیز آن را تأیید می‌کنند، مراد از درهای جهنم همان طبقات جهنم و اشاره به ۷ نوع عذاب است و جمله ﴿لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ می‌رساند که هر نوع از این عذاب‌ها نیز چند قسم دارد. [۲۷۱] شاید بر همین اساس بعضی در بیان نام درهای جهنم همان نام‌های طبقات جهنم را ذکر کرده‌اند [۲۷۲].[۲۷۳]

درکات یا طبقات جهنم

آیه ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا[۲۷۴] که تأکید می‌کند منافقان در پایین‌ترین طبقه جهنم جای دارند، صرف نظر از روایات متعدد،[۲۷۵] تنها آیه‌ای است که نشان می‌دهد جهنم درکات و طبقاتی دارد؛[۲۷۶] خواه "درک" را به معنای پایین‌ترین جایگاه [۲۷۷] و دورترین نقطه قعر هر چیز[۲۷۸] و ﴿الْأَسْفَلِ را قید توضیحی بدانیم یا ﴿الدَّرْكِ را به معنای مطلق پلّه رو به پایین [۲۷۹] و ﴿الْأَسْفَلِ را قید احترازی بخوانیم، در هر صورت ظاهر آیه مزبور آن است که عذاب ساکنان در طبقات پایین‌تر نسبت به عذاب طبقات بالاتر، شدیدتر است. [۲۸۰] در روایتی از امام صادق(ع)[۲۸۱] نیز به این مطلب که آتش دوزخ مراتبی از نظر شدت و ضعف دارد تصریح شده و همان‌گونه که آیه ﴿وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۲۸۲] نشان می‌دهد منشأ این تفاوت، اختلاف مراتب سقوط باطنی افراد است که خود را در اعمالشان به نمایش می‌گذارند. [۲۸۳] برخی گفته‌اند: تعبیر ﴿فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ در آیه شریفه اشاره به تفاوت مکانت و درجات بُعد اهل جهنم از حضرت حق و نهایت عذاب برای منحط‌‌‌ترین افراد دوزخی است؛[۲۸۴] نه مکان‌های پایین و پایین‌تر از نظر مسافت، چنان‌که برخی هم مراد از "درک" را مطلق جایگاهی دانسته‌اند که پس از رسیدن و استیلا یافتن برای شخص حاصل می‌شود. [۲۸۵] منابع روایی [۲۸۶] و تفسیری [۲۸۷] تعداد طبقات جهنم را ۷ طبقه به نام‌های جهنم، لَظی، حُطَمَه، سَقَر، جحیم، سعیر و هاویه ذکر کرده‌اند. بعضی "سِجّین" را نیز نام یکی از طبقات دوزخ دانسته‌اند. [۲۸۸] در تطبیق این اسامی بر طبقات جهنم میان روایات و نیز گفته‌های مفسران اتفاق نظر نیست. در روایتی نام پایین‌ترین طبقه، جهنم و نام طبقات دیگر یکی پس از دیگری به ترتیب فوق ذکر شده [۲۸۹] و به روایتی نام پایین‌ترین طبقه "جهنم" و بالاترین طبقه "جحیم"[۲۹۰] و به گفته‌ای دیگر پایین‌ترین طبقه "هاویه" و بالاترین طبقه "جهنم" نام دارد. [۲۹۱] قرآن کریم افراد یا گروه‌هایی را به اموری تهدید کرده که روایات آنها را به محل‌هایی از دوزخ تفسیر کرده‌اند که عبارت‌اند از ﴿وَيْلٌ[۲۹۲]، ﴿صَعُودًا[۲۹۳]، ﴿أَثَامًا[۲۹۴]، ﴿ الْفَلَقِ[۲۹۵]، ﴿سَقَرَ[۲۹۶]، ﴿وَسُعُرٍ [۲۹۷]، ﴿غَسَّاقًا[۲۹۸]، ﴿غْيًا[۲۹۹] و ﴿سِجِّينٍ[۳۰۰] به نظری، برخلاف آنچه اکثر مفسران گمان برده‌اند مفاد این روایات چیزی جز بیان جزا و عاقبت اموری چون غیّ (گمراهی) آنان یا أثام و... نیست [۳۰۱]. به جز موارد فوق که آیات قرآن به آنها تصریح کرده‌اند، روایات [۳۰۲] نیز حاکی از آن‌اند که در دوزخ وادی‌ها، کوه‌ها، دره‌ها، خانه‌ها، چاه‌ها، نهرها و مانند اینها وجود دارد که هریک جایگاه نوعی خاص یا مرتبه‌ای ویژه از عذاب برای دسته‌ای معیّن از مجرمان است.[۳۰۳]

مراحل سیر دوزخیان در آخرت

نشان‌دار شدن دوزخیان در محشر

دوزخیان در محشر به علامت‌هایی نشان‌دار شده، به آنها شناخته می‌شوند: ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ[۳۰۴].[۳۰۵] "سیماء" به معنای علامت است. [۳۰۶] گرچه در این آیه علامت آنان بیان نشده، بسیاری از مفسران [۳۰۷] با توجه به دیگر آیات، علامت یاد شده در آیه ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ[۳۰۸] را سیاهی چهره و ازرق بودن چشم دانسته‌اند. از آیه ﴿يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا[۳۰۹] کوری،[۳۱۰] سبزی[۳۱۱] یا کبودی چشم [۳۱۲] یا همه بدن [۳۱۳] و از آیات ﴿وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرِينَ[۳۱۴] و ﴿يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ[۳۱۵]، سیاهی چهره و از آیه ﴿وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ [۳۱۶] افزون بر سیاهی چهره، غبار آلود بودن آن نیز استفاده شده است.

بسیاری از مفسران سیاهی چهره را به طور قطع [۳۱۷] یا به صورت احتمال [۳۱۸] بر حقیقت حمل کرده؛ ولی بعضی آن را نوعی مجاز دانسته‌اند،[۳۱۹] چنان‌که برخی احتمال داده‌اند علامت مذکور در آیه ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ[۳۲۰].[۳۲۱] و سیاهی صورت در آیات فوق،[۳۲۲] کنایه [۳۲۳] از آشکار شدن اندوه و انکسار بر چهره بر اثر روبه‌رو شدن با غضب و عذاب الهی است. [۳۲۴] در ارتباط با آیات ﴿وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ [۳۲۵] نیز، گروهی واژه ﴿غَبَرَةٌ را به معنای غبارآلود شدن صورت [۳۲۶] و گروهی مراد را غم و اندوه [۳۲۷] یا درهم شدن و عبوس شدن ناشی از آن [۳۲۸] یا ذلت و خواری [۳۲۹] و بعضی مراد از این آیه را نیز سیاهی چهره [۳۳۰] بر اثر اندوه [۳۳۱] دانسته‌اند. کلمه ﴿قَتَرَةٌ به سیاهی مانند سیاهی دود،[۳۳۲] تاریکی،[۳۳۳] تاریکی دود [۳۳۴] یا دوده [۳۳۵] معنا شده و بعضی آن را به همان معنای غبار [۳۳۶] دانسته‌اند. این نظر، به قرینه جمع میان دو تعبیر در آیات فوق [۳۳۷] و به دلیل خلاف اصل و بی‌وجه بودن تکرار در آیه [۳۳۸] رد شده است. به گفته‌ای ﴿غَبَرَةٌ غباری است که بر زمین می‌نشیند و ﴿قَتَرَةٌ غباری است که از زمین برمی‌خیزد [۳۳۹] و بعضی ﴿قَتَرَةٌ را غبار خاکِ لاشه حیوانات [۳۴۰] یا غبار سیاه‌رنگی دانسته‌اند که بر اثر درهم کوبیدن زمین در آستانه برپایی قیامت پدید می‌آید و چهره کافران را می‌پوشاند. [۳۴۱] جمعی از مفسران این تعبیر را نیز کنایه از اندوه [۳۴۲] یا ذلت [۳۴۳] دانسته‌اند. در عبارتی از تفسیر قمی که به نظر می‌رسد ادامه روایتی از امام باقر(ع) است، ﴿قَتَرَةٌ به تهیدستی از خیر و ثواب و در سخنی از ابن عباس به بخار دوزخ معنا شده است. [۳۴۴].[۳۴۵]

راندن دوزخیان به سوی جهنم

قرآن کریم در آیاتی چند با تعابیری گوناگون تأکید می‌کند که ظالمان، مجرمان و کافران به سوی جهنم رانده می‌شوند: ﴿احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ[۳۴۶]، ﴿وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا[۳۴۷]، ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ[۳۴۸] واژه ﴿الْمُجْرِمِينَ در آیه سوره مریم گرچه از نظر لغت افزون بر کافران مؤمنان گناهکار نیز شامل می‌شود، بعضی مراد از آن را کفار دانسته‌اند. [۳۴۹] ﴿سِيقَ به معنای راندن از پشت سر،[۳۵۰] مانند راندن چارپایان است؛[۳۵۱] گویا به همین مناسبت بعضی مراد از آن را حرکت دادن توأم با خشونت دانسته [۳۵۲] و برخی دیگر گفته‌اند: مراد، حرکت دادن همراه با ترس است، زیرا حیوانات هنگام سوق دادن از ترس تازیانه به پیش می‌روند،[۳۵۳] به هر حال این تعبیر زمانی به کار می‌رود که کاری بدون تمایل درونی انجام گیرد؛[۳۵۴] همچنین انتخاب این واژه می‌تواند برای تشبیه اهل دوزخ به جانوران و برای تحقیر باشد،[۳۵۵] به خصوص که در ارتباط با حرکت دادن متقین به سوی بهشت واژه "حشر" به کار رفته است،[۳۵۶] از همین‌رو بسیاری از مفسران از این آیه نوعی اهانت و خوار شمردن را استفاده کرده‌اند. [۳۵۷] ناهماهنگی برداشت‌های یاد شده با کاربرد این واژه برای اهل بهشت در آیه ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ[۳۵۸] و کاربرد واژه "حشر" برای ظالمان در آیه ﴿احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ[۳۵۹] مفسران را به تأمل و ارائه توجیهاتی واداشته است. [۳۶۰] راندن دوزخیان به سوی جهنم پس از حسابرسی اعمال است [۳۶۱] که از آیات ﴿ وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ[۳۶۲] نیز این مطلب استفاده می‌شود؛ اما بنا به نقلی، راندن گروهی از دوزخیان پیش از محاسبه اعمال دانسته شده است. [۳۶۳] به گفته‌ای تعبیر ﴿وِرْدًا}} در آیه ﴿وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا[۳۶۴] حال و کنایه از آن است که دوزخیان در حالی به سوی دوزخ رانده می‌شوند که به شدت تشنه‌اند، زیرا کلمه ﴿وِرْدًا}} به معنای گروه انسان‌ها یا حیوانات تشنه‌ای است که وارد آبگاه می‌شوند. [۳۶۵] به‌کارگیری لفظی با این معنا برای کسانی که نه به سوی آب، که به سوی آتش برده می‌شوند گونه‌ای طعن و استهزای آنان به شمار می‌آید. [۳۶۶] به احتمالی ﴿وِرْدًا}} در این آیه مفعول مطلق تأکیدی و تقدیر آیه ﴿فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ است که بیانگر تأکید ورود مجرمان به جهنم است، چنان‌که این معنا از آیات ﴿يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ[۳۶۷] و ﴿إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ[۳۶۸] استفاده می‌شود؛[۳۶۹] نیز محتمل است مفعول لاجله باشد؛ بدین معنا که مجرمان را برای وارد ساختن به آتش سوق می‌دهیم. [۳۷۰] البته برخی هم وِرْد را به معنای نصیب و سهم گرفته و گفته‌اند: مراد آن است که مجرمان نصیب جهنم‌اند. [۳۷۱] از کلمه ﴿زُمَرًا در آیات ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ[۳۷۲] و ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ[۳۷۳] که جمع "زمرة" و به معنای جماعتی از مردم است که اجتماعشان همراه با سر و صدای [۳۷۴] نامفهوم [۳۷۵] است استفاده شده که دوزخیان و نیز بهشتیان را به صورت دسته‌های جدا از هم که پشت سر یکدیگر حرکت می‌کنند به سوی دوزخ و بهشت سوق می‌دهند. [۳۷۶] بعضی واژه ﴿زُمَرًا را به معنای دسته‌های متفرقی از مردم دانسته‌اند که یکی در پی دیگری در حرکت است،[۳۷۷] بنابراین به گروهی از مردم که گروهی دیگر به دنبال آنان در حرکت نباشد زمره گفته نمی‌شود. [۳۷۸] این دسته‌بندی در سوق دادن دوزخیان به سوی جهنم، بر اساس اختلاف مراتب آنان از نظر گمراهی، کفر و معصیت [۳۷۹] یا اختلاف محل هر دسته از دوزخیان در جهنم [۳۸۰] یا اختصاص هر یک از این دسته‌ها به کافران یکی از امت‌ها [۳۸۱] صورت می‌گیرد و به نظری پیشوای هر گروه نیز با آنان همراه خواهد بود. [۳۸۲] این مطلب گرچه از آیات سوره زمر استفاده نمی‌شود، چه بسا بتوان آن را از آیات ﴿يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ[۳۸۳] و ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۳۸۴] نتیجه گرفت.

برخی نیز مراد از ﴿زُمَرًا را راندن برخی از دوزخیان به دوزخ پیش از محاسبه اعمال و راندن برخی را پس از آن دانسته‌اند. [۳۸۵] گرچه بعضی مراد از ﴿يُوزَعُونَ را در آیه ﴿وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ[۳۸۶] راندن [۳۸۷] یا آمدن [۳۸۸] دوزخیان به سوی جهنم دانسته‌اند، بسیاری از مفسران [۳۸۹] از تعبیر یاد شده استفاده کرده‌اند که در محلی از محشر و به گفته‌ای کنار جهنم [۳۹۰] دسته‌هایی از دوزخیان را نگاه می‌دارند تا دسته‌های بعدی به آنها ملحق شده، همه آنها را با هم روانه دوزخ کنند. به نظری مراد آن است که دوزخیان را قسمت کرده، هریک را به زندان مخصوص خود می‌فرستند [۳۹۱] و به نظری ﴿يُوزَعُونَ اشاره به آن است که آتشی از دوزخ گرد آنان را فرا می‌گیرد و همواره حلقه آن تنگ‌تر می‌شود و آنها برای فرار از آتش در هم فرو رفته، به شدت در هم فشرده می‌شوند. [۳۹۲] آیات ﴿وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا[۳۹۳] و ﴿الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا[۳۹۴] حاکی از آن‌اند که کافران بر صورت‌هایشان به سوی دوزخ محشور می‌شوند.

مفسران در بیان مراد از حشر یاد شده وجوه گوناگونی گفته‌اند؛[۳۹۵] به نظری مراد آن است که آنها را با صورت به زمین کشیده، به سمت دوزخ می‌برند. [۳۹۶] بعضی مراد را راه رفتن بر صورت دانسته [۳۹۷] و با نقل روایتی از رسول گرامی(ص) آن را تأیید کرده‌اند. [۳۹۸] به نظری تعبیر ﴿عَلَى وُجُوهِهِمْ در کلام عرب کنایه از شتاب [۳۹۹] و مراد سیر پرشتاب آنان به سوی دوزخ است. [۴۰۰] به نظری علت این‌گونه حشر، شدت وابستگی ارواح کافران به دنیاست [۴۰۱] که در نتیجه فطرت آنان منکوس است و در آخرت به شکل سیمای باطنیِ خود واژگونه محشور می‌شوند،[۴۰۲] زیرا چهره اخروی و بدن ملکوتی انسان تابع نفس انسان بوده، نفس به هر شکل درآید بدن نیز همان شکل را به خود می‌گیرد. [۴۰۳] جمعی از مفسران مفاد آیه ﴿يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا[۴۰۴] را نیز راندن دوزخیان به سوی جهنم دانسته‌اند. [۴۰۵].[۴۰۶]

سؤال از دوزخیان در مسیر راندن آنان به سوی جهنم

پس از آنکه فرمان راندن دوزخیان به سوی جهنم داده می‌شود در ابتدا [۴۰۷] یا در میان راه و پیش از رسیدن به جهنم [۴۰۸] آنان را نگه می‌دارند تا از آنان سؤال کنند: ﴿ احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ [۴۰۹]، گرچه برخی مفسران این سؤال را همان محاسبه قیامت [۴۱۰] و بررسی عقاید و اعمال [۴۱۱] دانسته‌اند؛ مانند سؤال از توحید [۴۱۲] و بر اساس روایات، ولایت امیرمؤمنان(ع)،[۴۱۳] دوستی اهل بیت(ع)،[۴۱۴] چگونگی گذراندن عمر و جوانی، کسب مال و هزینه آن [۴۱۵] و به گفته‌ای بدعت‌ها [۴۱۶] و خلاصه همه تکالیف اعم از اوامر و نواهی که در دنیا بر عهده انسان بوده است. [۴۱۷] از عبدالله بن مسعود نقل شده برای مسخره کردن دوزخیان از آنان می‌پرسند: آیا آب خنک میل دارند؟[۴۱۸] و نیز به نظری سیاق آیه نشان می‌دهد مفاد سؤال همان است که در آیات بعد: ﴿مَا لَكُمْ لا تَنَاصَرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ[۴۱۹] آمده است که از سر توبیخ [۴۲۰] یا نشان دادن عجز و تحقیر دوزخیان، به آنان گفته می‌شود: شما که در دنیا همدیگر را ضدّ پیامبر(ص) یاری می‌کردید چرا اکنون برای نجات خود از این بدبختی، یکدیگر را یاری نمی‌کنید؟ بنابراین، پرسش یاد شده سؤال حقیقی نیست [۴۲۱] و در نتیجه این پرسش که چرا قبل از محاکمه فرمان راندن آنان به سوی دوزخ داده شده، جایی نخواهد داشت. البته برخی که پرسش یاد شده را حقیقی و برای محاکمه دانسته‌اند گفته‌اند: جهنمی بودن آنان برای همه حتی خودشان واضح بوده، سؤال برای تعیین میزان جرم آنان است. [۴۲۲] بعضی مراد از حشر به سوی آتش را در آیه ﴿وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۴۲۳] به قرینه اینکه شهادت مذکور در آیه نمی‌تواند بعد از محاسبه اعمال باشد، حشر به سوی موقف حساب دانسته [۴۲۴] و به نظری پرسش از دوزخیان و شهادت جوارح پس از اجتماع همه دوزخیان [۴۲۵] در برابر آتش [۴۲۶] خواهد بود.[۴۲۷]

جمع کردن دوزخیان در کنار جهنم

به تصریح قرآن کریم، خداوند متعالی همه دوزخیان را قبل از وارد ساختن آنان به دوزخ، در حالی که به زانو درآمده‌اند گرداگرد جهنم حاضر کرده سپس به ترتیب، آنان را بر اساس میزان سرکشی در برابر خدا، به دوزخ وارد خواهد ساخت: ﴿فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا [۴۲۸] مراد از ضمیر "هم" در دو جمله ﴿لَنَحْشُرَنَّهُمْ و ﴿لَنُحْضِرَنَّهُمْ به نظر بیشتر مفسران، منکران معاد است؛[۴۲۹] ولی بعضی مراد از آن را همه انسان‌ها اعم از مؤمن و کافر دانسته [۴۳۰] و بعضی هر دو معنا را احتمال داده‌اند. [۴۳۱] بعضی با توجه به اینکه لحن آیات، لحن سخط و عذاب است، این احتمال را که مراد از ضمایر یاد شده، عموم انسان‌ها باشند مردود دانسته‌اند. [۴۳۲] کسانی که مراد را آوردن همه اهل محشر در کنار دوزخ می‌دانند، حضور مؤمنان را این‌گونه توجیه کرده‌اند که آنان به چشم ببینند از چه عذاب سختی رهیده‌اند تا مایه شادمانی بیشتر آنان باشد و نیز کافران را شماتت کنند و کافران از این جهت، یا به جهت مشاهده بازگشت مؤمنان از کنار دوزخ به سمت بهشت به اندوه و حسرتی بیشتر دچار شوند. [۴۳۳] از آیه ﴿فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا[۴۳۴] استفاده شده که رسیدگی به حساب افراد بی‌ایمان و گناهکار [۴۳۵] بلکه محاسبه همه اهل محشر [۴۳۶] نزدیک دوزخ خواهد بود. هر دو نظر مبتنی بر آن‌اند که مراد از ﴿حَوْلَ جَهَنَّمَ را همانند بیشتر مفسران [۴۳۷] بیرون جهنم بدانیم؛ اما بعضی مراد از آن را داخل جهنم دانسته [۴۳۸] یا آن را احتمال داده‌اند،[۴۳۹] زیرا واژه حول (: دور و اطراف) همان‌گونه که بر کناره‌های بیرونی منطبق است بر کناره‌های درونی نیز صدق می‌کند؛ مانند آنکه می‌گوییم مهمانان دور اتاق نشسته‌اند. [۴۴۰] کلمه ﴿جِثِيًّا که حالت حاضران در کنار دوزخ را ترسیم می‌کند جمع "جاثی"[۴۴۱] به معنای بر زانو نشسته[۴۴۲] یا بر زانو ایستاده [۴۴۳] یا "جثوه" به معنای توده خاک یا سنگ روی هم ریخته است. [۴۴۴] بنا به وجه نخست مراد آن است که آنان همگی بر زانوان خود نشسته یا ایستاده‌اند. در قرآن کریم علت این حالت بیان نشده؛ ولی مفسران ادله‌ای را مانند ذلت،[۴۴۵] تنگی مکان [۴۴۶] و ترسی که از هول حساب [۴۴۷] همه وجود آنان را فرا گرفته [۴۴۸] ذکر کرده‌اند. به نظری چون در کنار دوزخ اعمال آنان محاسبه می‌شود و به دلالت آیه ﴿ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ[۴۴۹].[۴۵۰] آدمیان در قیامت با یکدیگر به مخاصمه برخواهند خاست. آنان برای مخاصمه با یکدیگر به این شکل که شیوه نشستن در مخاصمه است می‌نشینند [۴۵۱] یا از آن روست که این‌گونه نشستن به هنگام درخواست از پادشاهان، مرسوم و نشان اضطراب درونی و شرایط سخت است؛ به گونه‌ای که توان بر پا ایستادن را سلب کرده است. [۴۵۲] بنا بر وجه دوم مراد آن است که آنان را بر اساس نوع گناهشان [۴۵۳] به صورت گروه گروه [۴۵۴] و دسته‌های متراکم [۴۵۵] که از دوش هم فرا می‌روند [۴۵۶] در کنار دوزخ حاضر می‌سازند.

بسیاری از مفسران آیه ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۴۵۷] را که از مواجهه دوزخیان با دوزخ یاد می‌کند نیز مربوط به حضور کافران در کنار جهنم دانسته [۴۵۸] یا آن را یکی از وجوه محتمل در آیه شمرده‌اند[۴۵۹] گفتنی است لفظ ﴿لَوْ در این آیه اگر به معنای ﴿لَيْتَباشد چنان‌که برخی به آن تصریح کرده‌اند [۴۶۰] نیازی به جواب ندارد وگرنه باید گفت: جواب ﴿لَوْ در آیه چون آشکار بوده [۴۶۱] ذکر نشده و مراد آن است که اگر کافران را در آن حال ببینی صحنه عجیب،[۴۶۲] وحشتناک و تکان دهنده‌ای را خواهی دید. [۴۶۳] به گفته‌ای فایده و علت حذف جواب آن است که خداوند خواسته است شنونده را آزاد بگذارد تا به هر میزان وهرگونه که می‌تواند سختی آن اوضاع وحشتبار را در ذهن خویش ترسیم کند. [۴۶۴].[۴۶۵]

روبه رو کردن دوزخیان با جهنم

در آیاتی از قرآن کریم عرضه جهنم بر دوزخیان و در آیاتی عرضه آنان بر جهنم بیان شده است.

عرضه جهنم بر دوزخیان

پس از حشر و جمع شدن همه آدمیان در قیامت و پیش از درافکندن کافران به جهنم، خداوند متعالی دوزخ را بر آنان عرضه خواهد کرد: ﴿وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا[۴۶۶] مراد از ﴿عَرْضًا پدیدار ساختن دوزخ به صورتی کاملاً آشکار [۴۶۷] و به نظری کنار زدن پرده از چشم‌هاست؛[۴۶۸] به گونه‌ای که آنان دوزخ و عذاب‌های گوناگون آن را مشاهده کنند. [۴۶۹] به نظری پدیدار شدن دوزخ در قیامت برای همه اهل قیامت است و اگر در این آیه به کافران اختصاص یافته از آن جهت است که اهل جهنم فقط کافران‌اند. [۴۷۰] از کلمه ﴿عَرْضًا در پایان آیه استفاده شده که پدیدار ساختن دوزخ موجب وحشتی عظیم و ترسی وصف‌ ناپذیر برای کافران است [۴۷۱] که این خود نوعی عذاب [۴۷۲] و مجازاتی روحانی [۴۷۳] برای آنان به شمار می‌آید.

به نظر گروهی از مفسران مراد از آوردن جهنم، حاضر ساختن [۴۷۴] و آوردن آن به سوی کافران است. [۴۷۵] طبق این نظر جهنم را به مجرمان نزدیک می‌کنند، چنان‌که در آیه ﴿وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ[۴۷۶] سخن از نزدیک ساختن بهشت به پرهیزگاران است. [۴۷۷] روایاتی از طریق اهل بیت(ع) [۴۷۸] و عامه [۴۷۹] به صراحت این معنا را تأیید می‌کنند.

به نظری [۴۸۰] بعید نیست مراد از آوردن دوزخ در آیه ﴿وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى[۴۸۱] نیز همان پرده برداشتن از جهنم و آشکار ساختن آن برای اهل محشر باشد، بلکه برخی [۴۸۲] همین نظر را پذیرفته‌اند. طبق این نظر واژه ﴿جِيءَ مجاز استعمال شده است [۴۸۳] که مراد، آوردن جهنم از عالم غیب به عالم شهود است،[۴۸۴] زیرا در آن هنگام، شخص بر اثر بصیرت اخروی، جهنّم و انواع عقوبت‌های آن و همچنین بهشت و انواع نعمت‌های آن را می‌بیند. [۴۸۵] بعضی مراد را، آوردن صورت مثالی جهنم دانسته‌اند [۴۸۶] و به احتمالی ممکن است با توجه به آیه ﴿وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ[۴۸۷] آشکار ساختن و با توجه به آیه ﴿وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ[۴۸۸] آوردن عذاب جهنم و با توجه به روایات، انتقال جهنّم هر سه مراد باشد. [۴۸۹] بعضی حمل آیه را بر صورت مثالی یا معنای مجازی ردّ کرده‌اند،[۴۹۰] زیرا دست برداشتن از ظاهر آیه بدون دلیلی برخلاف ظاهر درست نیست [۴۹۱] و محال بودن انتقال مکانی برای دوزخ [۴۹۲] نیز گمان نارواست،[۴۹۳] زیرا حقایق عالم قیامت دقیقا برای ما روشن نیستند و قوانین حاکم بر آنجا با قوانین این جهان بسیار تفاوت دارند و هیچ مانعی نیست که در آن روز بهشت و دوزخ تغییر مکان دهند،[۴۹۴] چنان‌که در قدرت الهی چنین چیزی امر تازه‌ای نیست. [۴۹۵].[۴۹۶]

عرضه دوزخیان بر جهنم

آیاتی از قرآن کریم از عرضه داشتن کافران بر جهنم سخن گفته است: ﴿وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ[۴۹۷]، ﴿وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ[۴۹۸] عرضه داشتن کافران بر آتش به گفته‌ای وارد شدن آنان به آتش است، چنان‌که عرضه شدن بر شمشیر به معنای کشته شدن با شمشیر است [۴۹۹] و از تعبیرهای مجازی شایع به شمار می‌آید. [۵۰۰] در تعابیری نزدیک بلکه یکسان با این نظریه، مراد مباشر ساختن آنان با آتش [۵۰۱] یا عذاب کردن آنان با آتش [۵۰۲] دانسته شده؛ ولی این نظر به دلیل ناسازگاری با آیه ﴿وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ[۵۰۳] رد شده است، زیرا در این آیه چشیدن عذاب بر عرض متفرع شده و این نشان می‌دهد که عرضه شدن بر آتش غیر از عذاب شدن به آن است. [۵۰۴] بعضی مراد از عرض را کنار رفتن پوشش از جهنم [۵۰۵] و آیه را اشاره به هنگامی دانسته‌اند که پرده از جهنم برداشته شده، دوزخیان جهنم را خواهند دید،[۵۰۶] چنان‌که عرض جهنم بر دوزخیان به کنار زدن پرده از چشم دوزخیان تفسیر شده است،[۵۰۷] از این رو بعضی مراد از عرضه دوزخیان بر جهنم را همان عرضه جهنم بر دوزخیان دانسته‌اند. [۵۰۸] ولی به نظری در قیامت، هم عرضه جهنم بر کافران و هم عرضه آنان بر جهنم رخ خواهد داد. عرضه شدن جهنم بر کافران هنگام پدیدار شدن جهنم برای آنان و بدین معناست که مانعی از ورود آنان به جهنم مانند عمل صالح یا شفاعت وجود ندارد و عرضه کافران بر جهنم هنگامی است که پس از محاکمه و محکوم شدن به آتش، آنان را به سوی دوزخ می‌برند و عرضه شدن آنان بر دوزخ به معنای دخول آنان در آتش و نبودن مانعی از عذاب آنان است. [۵۰۹] به نظری مراد از عرضه دوزخیان بر جهنم، راندن آنان به سوی آتش [۵۱۰] یا نگه داشتن آنان بر آستانه آتش [۵۱۱] است.[۵۱۲]

القای دوزخیان در آتش

بر اساس آیه ﴿خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاءِ الْجَحِيمِ[۵۱۳] به ملائکه دوزخ [۵۱۴] دستور داده می‌شود ﴿أَثِيمٍ[۵۱۵] را بگیرید و به وسط دوزخ بکشانید[۵۱۶]. به گفته بسیاری از مفسران آیه درباره ابوجهل نازل شده است. [۵۱۷]. ﴿أَثِيمٍ[۵۱۸] به معنای کسی است که بر اثر تکرار یک گناه یا ارتکاب گناهان بسیار، گناهکاری در او نهادینه شده، طبیعتی گناه ‌دوست یافته باشد. [۵۱۹] مفسران در ترسیم صحنه به دوزخ افکندن اثیم، گوناگون سخن گفته، ویژگی‌هایی مانند اِعمال خشونت،[۵۲۰]اهانت،[۵۲۱] کشاندن با زور و خشونت،[۵۲۲] کشاندن به رو،[۵۲۳] راندن از پشت سر و کشاندن از پیش‌رو،[۵۲۴] پرتاب کردن [۵۲۵] یا راندن به رو [۵۲۶] در آتش را ذکر کرده‌اند.

اصل واژه "عَتلْ" بدین معناست که برای مجازات کردن یا به زندان بردن کسی، گریبان او را گرفته، او را در پی خود بکشند. [۵۲۷] گرفتن گریبان، کنایه از نگه داشتن [۵۲۸] و تسلط کامل گیرنده بر شخص است، از همین‌رو بعضی به جای گریبان تعبیر به "مجامع شیئ" کرده‌اند [۵۲۹] که ظاهراً مراد مواضعی است که با گرفتن آن کل شئ در اختیارِ گیرنده قرار می‌گیرد. شاید به همین مناسبت برخی در معنای آیه ﴿خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاءِ الْجَحِيمِ[۵۳۰] گفته‌اند: او را از همه سو در هم بفشارید و سپس به وسط دوزخ سرازیرش کنید. [۵۳۱] برخی هم آیه را چنین معنا کرده‌اند: او را مانند هیزم بشکنید [۵۳۲] و در میان آتش بیفکنید.

بر اساس آیه ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ[۵۳۳] ملائکه موی سر برخی از مجرمان (کافران) [۵۳۴] و پاهای برخی دیگر [۵۳۵] یا گاه موی جلو سر و گاه پاهای آنها را گرفته، آنان را به سوی دوزخ می‌کشند [۵۳۶] یا در آتش می‌افکنند [۵۳۷] یا آنکه موی جلو سر و قدم‌های آنان را از پیش رو یا پشت سر به هم می‌رسانند،[۵۳۸] به گونه‌ای که کمر آنان شکسته شود [۵۳۹] یا با زنجیر [۵۴۰] یا غل [۵۴۱] به یکدیگر می‌بندند و آنان را با صورت در آتش می‌افکنند. [۵۴۲] بنابر آیات ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ [۵۴۳] ملائکه دستور می‌یابند محکوم به عذاب را بگیرند و به غل کشیده، به دوزخ بیفکنند. آیه درباره مجرمانی است که نامه اعمالشان را به دست چپشان می‌دهند که به گفته‌ای اشاره به کافران است. [۵۴۴] غل، زنجیری است که بر گردن مجرم نهاده و دست‌ها، پاها و گردن مجرم با آن بسته می‌شد. [۵۴۵] از آیه ﴿فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ[۵۴۶] که کیفیت به دوزخ انداختن بت‌ها، پرستش‌کنندگان آنها، و لشکریان شیطان را بیان کرده استفاده شده که آنها به هنگام سقوط در دوزخ همانند سنگی هستند که از فراز بلندی به دره‌ای پرتاب می‌شود که نخست به نقطه‌ای افتاده، از آنجا به نقطه دیگر تا در قعر دره قرار گیرد. [۵۴۷] چنانچه آیه شریفه ﴿فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ[۵۴۸] بدین معنا باشد که مجرم را به سر در آتش دوزخ سرنگون می‌کنند،[۵۴۹] این آیه نیز چگونگی به دوزخ انداختن برخی محکومان به عذاب را بیان داشته است.

گفته می‌شود که آیه ﴿يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا[۵۵۰] نیز حکایت از پرتاب دوزخیان در جهنم از راه دور دارد. [۵۵۱] "دعّ" به معنای دفع (دورساختن، راندن) شدید است [۵۵۲] و از همین‌رو جمعی از مفسران مراد از آیه را راندن دوزخیان به سوی جهنم دانسته‌اند. [۵۵۳] بسیاری از مفسران در توضیح آیه به تعبیر "دفع با شدت" بسنده کرده [۵۵۴] و بعضی مرادِ مفسران از "دفع" را راندن به آتش [۵۵۵] یا پرتاب کردن دوزخیان به آتش دانسته‌اند[۵۵۶].[۵۵۷]

دوزخیان

قرآن کریم در بیانی کلی اعلام می‌دارد که خداوند در قیامت، پس از جداسازی پلیدان از پاکان، همه پلیدان را با همه طبقات و انواعی که دارند در جهنم جای می‌دهد: ﴿لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۵۵۸] گذشته از این عنوان جامع، برخی عناوین حاکی از افراد و اشیای دوزخی به دلالت آیات قرآن عبارت‌اند از

  1. شیاطین: ﴿وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ[۵۵۹]
  2. جنود ابلیس: ﴿وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ[۵۶۰] مراد از جنود ابلیس همان شیاطینی هستند که در آیه ﴿وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ[۵۶۱] به آنان اشاره شده و هریک از آنان در دوزخ قرین یکی از دوزخیان خواهد بود. [۵۶۲]
  3. پیروان شیطان: ﴿لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ[۵۶۳]؛
  4. ستمگران جنّ:﴿وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا[۵۶۴]؛
  5. کافران: ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ[۵۶۵]، ﴿وَمَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيرًا[۵۶۶]؛
  6. منافقان و مشرکان: ﴿وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۵۶۷]؛
  7. متکبران و کسانی که از عبادت خداوند یا تسلیم در برابر آیات او استکبار ورزند: ﴿فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ[۵۶۸]، ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ[۵۶۹]؛
  8. ظالمان و آنان که به ظالمان تکیه کنند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا[۵۷۰]، ﴿إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا[۵۷۱]، ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ[۵۷۲]؛
  9. مجرمان و متجاوزان به حدود الهی: ﴿وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا[۵۷۳]، ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ[۵۷۴] مانند
    1. مسرفان: ﴿لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ[۵۷۵]؛
    2. کسانی که مؤمنی را عمدا به قتل برسانند: ﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا[۵۷۶]؛
    3. زناکاران: ﴿وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا[۵۷۷]، ﴿يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا[۵۷۸]؛
    4. رباخواران: ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۵۷۹]؛
    5. غاصبان اموال یتیمان: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا[۵۸۰]؛
  10. تارکان نماز: ﴿مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ[۵۸۱]، ﴿قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ[۵۸۲]؛
  11. تارکان جهاد و فراریان از میدان جنگ: ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۵۸۳]، ﴿وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۵۸۴] و....[۵۸۵]

شدت عذاب جهنم

در آیات ۱۱ - ۱۴ معارج / ۷۰ آمده که انسان مجرم در قیامت دوست دارد فرزندان، همسر، برادر، قبیله و همه مردم زمین را فدا کند تا از عذاب دوزخ برهد: "یَوَدُّ المُجرِمُ لَویَفتَدی مِن عَذابِ یَومَذٍ بِبَنیه * وصـحِبَتِهِ واَخیه * وفَصیلَتِهِ الَّتی تُـ ٔ یه * ومَن فِی‌الاَرضِ جَمیعـًا". آیات ۲۵ - ۲۶ فجر / ۸۹ نیز بیان می‌دارد که در قیامت عذابی بی‌سابقه و بی‌مانند بر دوزخیان تحمیل می‌شود: "فَیَومَذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ اَحَد * ولا یوثِقُ وثاقَهُ اَحَد". آیه ۲۴ غاشیه / ۸۸ هم عذاب دوزخ را عذاب اکبر نامیده است: "فَیُعَذِّبُهُ اللّهُ العَذابَ الاَکبَر" و همچنین آیه "اَلَّذی یَصلَی النّارَ الکُبری" (اعلی / ۸۷، ۱۲) از آتش دوزخ ـ یا یکی از اقسام آن با عنوان بزرگ‌ترین آتش یاد کرده است.[۵۸۶]

تنوع عذاب‌های جهنم

سوختن با آتش، عذابی است که عموم دوزخیان با آن کیفر می‌شوند؛ آتشی که آنان را از همه سو احاطه کرده است: "لَهُم مِن فَوقِهِم ظُـلَلٌ مِنَ النّارِ ومِن تَحتِهِم ظُـلَلٌ ذلِکَ یُخَوِّفُ اللّهُ بِهِ عِبادَهُ یـعِبادِ فاتَّقون" (زمر / ۳۹، ۱۶)، "وقُلِ الحَقُّ مِن رَبِّکُم فَمَن شاءَ فَلیُؤمِن ومَن شاءَ فَلیَکفُر اِنّا اَعتَدنا لِلظّــلِمینَ نارًا اَحاطَ بِهِم سُرادِقُها واِن یَستَغیثوا یُغاثوا بِماءٍ کالمُهلِ یَشوِی الوُجوهَ بِئسَ الشَّرابُ وساءَت مُرتَفَقـا" (کهف / ۱۸، ۲۹)، "لَهُم مِن جَهَنَّمَ مِهادٌ ومِن فَوقِهِم غَواشٍ وکَذلِکَ نَجزِی الظّــلِمین" (اعراف / ۷، ۴۱)؛ اما به جز آتش، با چیزهای دیگری نیز عذاب می‌شوند. بعضی [۵۸۷] آیه ۱۰ بروج / ۸۵ را از آن رو که عذاب جهنم را از عذاب حریق جدا کرده: "اِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا المُؤمِنینَ والمُؤمِنـتِ ثُمَّ لَم یَتوبوا فَلَهُم عَذابُ جَهَنَّمَ ولَهُم عَذابُ الحَریق" و بعضی دیگر [۵۸۸] آیه۳۵ مدثّر / ۷۴ را که تأکید می‌کند آنچه ذکر شده یکی از عذاب‌های بزرگ است: "اِنَّها لاَِحدَی‌الکُبَر" اشاره به این مطلب دانسته‌اند. آیه "وءاخَرُ مِن شَکلِهِ اَزوج" (ص / ۳۸، ۵۸) نشان می‌دهد که به جز انواع عذاب‌هایی که قرآن از آنها نام برده چیزهای دیگری هم هستند که دوزخیان با آنها عذاب می‌شوند؛ ولی قرآن کریم آنها را به تفصیل بیان نکرده است. [۵۸۹] از آیات "... اِنّا اَعتَدنا جَهَنَّمَ لِلکـفِرینَ نُزُلا" (کهف / ۱۸، ۱۰۲) و "... کانَت لَهُم جَنّـتُ الفِردَوسِ نُزُلا" (کهف / ۱۸، ۱۰۷) استفاده شده که در قیامت غیر از بهشت و دوزخ ثواب‌ها و کیفرهایی وصف‌ناپذیر وجود دارد. در روایات [۵۹۰] امور فراوان دیگری ذکر شده‌اند که دوزخیان با آنها عذاب می‌شوند که این دسته از روایات می‌توانند توضیحی برای اجمال آیات یاد شده به شمار آیند.

دیگر ابزارهای عذاب دوزخیان جز آتش، به تصریح قرآن کریم عبارت‌اند از:

۱. حمیم که آبی جوشان است و دوزخیان را در آن کشیده: "اِذِ الاَغلـلُ فی اَعنـقِهِم والسَّلـسِلُ یُسحَبون * فِی الحَمیمِ ثُمَّ فِی النّارِ یُسجَرون" (غافر / ۴۰، ۷۱ - ۷۲)، از بالای سرشان بر آنها می‌ریزند: "... یُصَبُّ مِن فَوقِ رُءوسِهِمُ الحَمیم" (حجّ / ۲۲، ۱۹)، "... ثُمَّ صُبّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمیم" (دخان / ۴۴، ۴۸) و به آنان می‌نوشانند: "... لَهُم شَرابٌ مِن حَمیمٍ وعَذابٌ اَلیمٌ بِما کانوا یَکفُرون" (انعام / ۶، ۷۰)؛
۲. مایعاتی سوزان، بدبو و متعفن و بدطعم: "هـذا فَلیَذوقوهُ حَمیمٌ وغَسّاق" (ص / ۳۸، ۵۷)، "مِن وراهِ جَهَنَّمُ ویُسقی مِن ماءٍ صَدید" (ابراهیم / ۱۴، ۱۶)؛
۳. مایعاتی همانند "مُهْل" (فلزات مذاب) که صورت‌ها را بریان می‌کند و پس از سوختن در آتش و التماس‌های دوزخیان، آنها را وا می‌دارند تا به جای آب از آن بیاشامند: "... واِن یَستَغیثوا یُغاثوا بِماءٍ کالمُهلِ یَشوِی الوُجوهَ بِئسَ الشَّرابُ وساءَت مُرتَفَقـا" (کهف / ۱۸، ۲۹) و چون از آن بیاشامند امعاء آنها پاره پاره خواهد شد: "وسُقوا ماءً حَمیمـًا فَقَطَّعَ اَمعاءَهُم" (محمّد / ۴۷، ۱۵)؛
۴. غذاهای گلوگیر: "وطَعامـًا ذا غُصَّةٍ وعَذابـًا اَلیمـا" (مزمّل / ۷۳، ۱۳) مانند زقوم: "اِنَّ شَجَرَتَ الزَّقّوم * طَعامُ الاَثیم" (دخان / ۴۴، ۴۳ - ۴۴)، "اَذلِکَ خَیرٌ نُزُلاً اَم شَجَرَةُ الزَّقّوم" (صافّات / ۳۷، ۶۲)، "لَأکِلونَ مِن شَجَرٍ مِن زَقّوم". (واقعه / ۵۶، ۵۲) که بر غذاهای تنفرآمیز دوزخیان اطلاق شده است [۵۹۱] و غِسْلین: "ولا طَعامٌ اِلاّ مِن غِسلین" (حاقّه / ۶۹، ۳۶) که آب چرک و خونی است که از بدن دوزخیان فرو می‌ریزد [۵۹۲] و ضریع: "لَیسَ لَهُم طَعامٌ اِلاّ مِن ضَریع" (غاشیه / ۸۸، ۶) که گیاهی بدبو و تنفرآور است؛[۵۹۳]
۵. لباس‌هایی از آتش: "... قُطِّعَت لَهُم ثیابٌ مِن نارٍ.".. (حجّ / ۲۲، ۱۹)؛
۶. پیراهن‌هایی از قطران: "سَرابیلُهُم مِن قَطِرانٍ وتَغشی وُجوهَهُمُ النّار" (ابراهیم / ۱۴، ۵۰) که به مس مذاب [۵۹۴] یا ماده‌ای سیاه و اشتعال‌پذیر تفسیر شده است؛[۵۹۵]
۷. غل و زنجیر: "اِنّا اَعتَدنا لِلکـفِرینَ سَلـسِلاً واَغلـلاً وسَعیرا" (انسان / ۷۶، ۴)، "وتَرَی المُجرِمینَ یَومَذٍ مُقَرَّنینَ فِی الاَصفاد" (ابراهیم / ۱۴، ۴۹)، "اِنَّ لَدَینا اَنکالاً وجَحیمـا" (مزمّل / ۷۳، ۱۲) که با آن دست‌ها را به گردن [۵۹۶] یا دوزخیان را به یکدیگر [۵۹۷] یا هر یک از دوزخیان را به قرین شیطانی خود [۵۹۸] می‌بندند.

۸. بادهای سوزنده که از منافذ پوست عبور کرده، جسم را می‌سوزانند: "فَمَنَّ اللّهُ عَلَینا ووقـنا عَذابَ السَّموم" (طور / ۵۲، ۲۷)، "واَصحـبُ الشِّمالِ ما اَصحـبُ الشِّمال * فی سَمومٍ وحَمیم" (واقعه / ۵۶، ۴۱ - ۴۲) [۵۹۹]

۹. گرزهای آهنین: "ولَهُم مَقـمِعُ مِن حَدید" (حجّ / ۲۲، ۲۱) و طلا و نقره که در آتش دوزخ گداخته شده، با آن بر دوزخیان داغ می‌نهند: "یَومَ یُحمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوی بِها جِباهُهُم وجُنوبُهُم وظُهورُهُم هـذا ما کَنَزتُم لاَِنفُسِکُم فَذوقوا ما کُنتُم تَکنِزون". (توبه / ۹، ۳۵) در آیه قبل کسانی که زر و سیم را بر هم انباشته، آنها را در راه خدا هزینه نمی‌کنند به عذاب دردناک تهدید شده‌اند: "... والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ ولا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیم". (توبه / ۹، ۳۴) سپس در توضیح عذاب آنان بیان شده که زر و سیمِ اندوخته شده را در آتش دوزخ گداخته، پیشانی، پهلو و پشتشان را با آن داغ می‌نهند و به آنها می‌گویند: این همان چیزی است که برای خودتان اندوختید. اکنون بچشید آنچه را برای خود اندوخته بودید. (توبه / ۹، ۳۵) روایاتی [۶۰۰] از رسول گرامی(ص) و امام باقر(ع) نشان می‌دهند که آیه شریفه به اموالی اشاره دارد که بدون پرداخت حقوق واجب جمع‌آوری شده‌اند.[۶۰۱]

احوال جهنمیان

دوزخیان از پروردگار خویش محجوب: "کَلاّ اِنَّهُم عَن رَبِّهِم یَومَذٍ لَمَحجوبون" (مطفّفین / ۸۳، ۱۵) [۶۰۲] و از رحمت خداوند متعالی مطرود و ملامت شده‌اند: "... ثُمَّ جَعَلنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصلـها مَذمومـًا مَدحورا" (اسراء / ۱۷، ۱۸)، "... فَتُلقی فی جَهَنَّمَ مَلومـًا مَدحورا". (اسراء / ۱۷، ۳۹) [۶۰۳] آنان دچار شرمساری،[۶۰۴]ذلت و خواری‌اند: "رَبَّنا اِنَّکَ مَن تُدخِلِ النّارَ فَقَد اَخزَیتَهُ.".. (آل عمران / ۳، ۱۹۲)، "... وتَرهَقُهُم ذِلَّةٌ."... (یونس / ۱۰، ۲۷) آیه "قالَ اخسَـ ٔ ا فیها ولا تُکَلِّمون" (مؤمنون / ۲۳، ۱۰۸) نمونه‌ای از بی‌مقداری دوزخیان را نشان داده است. [۶۰۵] افزون بر ذلت که تیرگی معنوی به شمار می‌آید از نظر ظاهر نیز چهره‌هاشان چنان سیاه است که گویی با پاره‌هایی از شب تاریک پوشانده شده است: "... کَاَنَّما اُغشِیَت وُجوهُهُم قِطَعـًا مِنَ الَّیلِ مُظلِمـًا اُولکَ اَصحـبُ النّارِ هُم فِیها خــلِدون" (یونس / ۱۰، ۲۷) [۶۰۶] و آنان را در آتش بر صورت‌هاشان می‌کشانند: "یَومَ یُسحَبونَ فِی النّارِ عَلی وُجوهِهِم ذوقوا مَسَّ سَقَر".

(قمر / ۵۴، ۴۸) صورت‌هاشان سوخته و لب‌هایشان بر اثر سوختگی جمع شده و دندان‌هایشان از میان لب‌ها پیداست: "تَلفَحُ وُجوهَهُمُ النّارُ وهُم فیها کــلِحون". (مؤمنون / ۲۳، ۱۰۴) [۶۰۷] دچار تشنگی شدیدند: "ونَسوقُ المُجرِمینَ اِلی جَهَنَّمَ وِردا" (مریم / ۱۹، ۸۶)؛ [۶۰۸] ولی به جای آب به آنان مایعاتی جوشان و متعفن می‌نوشانند: "لا یَذوقونَ فیها بَردًا ولا شَرابـا * اِلاّ حَمیمـًا وغَسّاقـا". (نبأ / ۷۸، ۲۴ - ۲۵) هیچ امیدی به تخفیف عذاب هر چند با مرگ ندارند: "لا یُفَتَّرُ عَنهُم وهُم فیهِ مُبلِسون" (زخرف / ۴۳، ۷۵)، "والَّذینَ کَفَروا لَهُم نارُ جَهَنَّمَ لا یُقضی عَلَیهِم فَیَموتوا ولا یُخَفَّفُ عَنهُم مِن عَذابِها کَذلِکَ نَجزی کُلَّ کَفور". (فاطر / ۳۵، ۳۶) در آتش دوزخ می‌سوزند؛ ولی هرگز نمی‌میرند تا راحت شوند: "اِنَّهُ مَن یَأتِ رَبَّه مُجرِمـًا فَاِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا یَموتُ فیها ولا یَحیی" (طه / ۲۰، ۷۴)، [۶۰۹] بلکه دوباره پوستی برای چشیدن عذاب برای آنان فراهم می‌آید: "اِنَّ الَّذینَ کَفَروا بِـ ٔ یـتِنا سَوفَ نُصلیهِم نارًا کُلَّما نَضِجَت جُلودُهُم بَدَّلنـهُم جُلودًا غَیرَها لِیَذوقوا العَذابَ اِنَّ اللّهَ کانَ عَزیزًا حَکِیمـا". (نساء / ۴، ۵۶) تقاضای مرگ می‌کنند؛ ولی درخواست آنان رد می‌شود: "ونادَوا یـمــلِکُ لِیَقضِ عَلَینا رَبُّکَ قالَ اِنَّکُم مـکِثون". (زخرف / ۴۳، ۷۷) صبر و بی‌تابی برای آنان یکسان است: "اِصلَوها فَاصبِروا اَو لا تَصبِروا سَواءٌ عَلَیکُم اِنَّما تُجزَونَ ما کُنتُم تَعمَلون". (طور / ۵۲، ۱۶) همه چیز برای‌آنان سوزنده است و از هر چیزی که ذره‌ای خنکی برای آنان داشته باشد محروم‌اند: "لا یَذوقونَ فیها بَردًا ولا شَرابـا". (نبأ / ۷۸، ۲۴) [۶۱۰] ویژگی‌های آفرینشی انسان در آنان باقی است، بنابراین چنین نیست که بدن آنان با آتش سازگار باشد و از آتش رنج نبرد، در نتیجه آنان همواره در تلاشی بی‌ثمر و آرزویی دست نیافتنی برای فرار از دوزخ‌اند؛[۶۱۱] اما هرگز به این آرزو دست نخواهند یافت و هر بار که قصد خروج دارند آنها را به دوزخ بازمی‌گردانند: "کُلَّما اَرادوا اَن یَخرُجوا مِنها مِن غَمٍّ اُعیدوا فیها وذُوقوا عَذابَ الحَریق" (حجّ / ۲۲، ۲۲)، "واَمَّا الَّذینَ فَسَقوا فَمَأوهُمُ النّارُ کُلَّما اَرادوا اَن یَخرُجوا مِنها اُعیدوا فیها وقیلَ لَهُم ذُوقوا عَذابَ النّارِ الَّذی کُنتُم بِهِ تُکَذِّبون". (سجده / ۳۲، ۲۰) از شدت عذاب، در هر نفس که فرو برند و نیز هر نفس که برآرند، ناله‌ای بلند با صدایی گوش‌خراش چونان آواز درازگوشان دارند: "فَاَمَّا الَّذینَ شَقوا فَفِی النّارِ لَهُم فیها زَفیرٌ وشَهیق". (هود / ۱۱، ۱۰۶) همه وجود آنان را از بالا و پایین عذاب فرا گرفته است: "یَومَ یَغشـهُمُ العَذابُ مِن فَوقِهِم ومِن تَحتِ اَرجُلِهِم ویَقولُ ذوقوا ما کُنتُم تَعمَلون" (عنکبوت / ۲۹، ۵۵)، به گونه‌ای که هیچ جزئی از وجود آنان از عذاب مصون نیست: "لَهُم مِن فَوقِهِم ظُـلَلٌ مِنَ النّارِ ومِن تَحتِهِم ظُـلَلٌ ذلِکَ یُخَوِّفُ اللّهُ بِهِ عِبادَهُ یـعِبادِ فاتَّقون". (زمر / ۳۹، ۱۶) [۶۱۲] دوزخیان را به غل می‌کشند؛ یعنی دست و پا و گردن آنان را به یکدیگر می‌بندند؛ آن‌گاه با زنجیری به طول ۷۰ ذراع به بند می‌کشند: "خُذوهُ فَغُلّوه * ثُمَّ الجَحِیمَ صَلّوه * ثُمَّ فی سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعونَ ذِراعـًا فاسلُکوه" (حاقّه / ۶۹، ۳۰ - ۳۲) و با چنین حالی آنان را در مکان‌هایی تنگ از آتش می‌افکنند و در این حال فریادهای "واثبوراه" به گونه‌ای از آنان بر می‌خیزد که وصف ناپذیر است: "واِذا اُلقوا مِنها مَکانـًا ضَیِّقـًا مُقَرَّنینَ دَعَوا هُنالِکَ ثُبورا" (فرقان/ ۲۵، ۱۳) [۶۱۳] و چنان به آنان فشار وارد می‌شود که حال آنان همانند میخی است که در دیوار کوبیده شده است. [۶۱۴] از هر جای بدن چه از درون و چه بیرون، حتی از رستنگاه هر مو رنجی همانند سکرات مرگ بر دوزخیان تحمیل می‌شود که با مانند آن رنج، انسان زنده می‌میرد؛ اما دوزخیان از این رنج نمی‌میرند تا رهایی یابند: "یَتَجَرَّعُهُ ولا یَکادُ یُسیغُهُ ویَأتیهِ المَوتُ مِن کُلِّ مَکانٍ وما هُوَ بِمَیِّتٍ ومِن وراهِ عَذابٌ غَلیظ". (ابراهیم / ۱۴، ۱۷) [۶۱۵] جای هر دوزخی را در بهشت ـ که اگر اطاعت پروردگار کرده بود در آن متنعم بود ـ به او نشان می‌دهند و با دیدن این منظره و از اینکه عده‌ای دیگر وارث جایگاه آنان در بهشت شده‌اند: "اَلَّذینَ یَرِثونَ الفِردَوسَ هُم فیها خــلِدون" (مؤمنون / ۲۳، ۱۱) اندوهی وصف‌ناپذیر بر دوزخیان چیره می‌شود. [۶۱۶] هریک از دوزخیان را شیطانی همراهی می‌کند و همواره با او خواهد بود: "ومَن یَعشُ عَن ذِکرِ الرَّحمـنِ نُقَیِّض لَهُ شَیطـنـًا فَهُوَ لَهُ قَرین" (زخرف / ۴۳، ۳۶)، "واِذَا النُّفوسُ زُوِّجَت". (تکویر / ۸۱، ۷) [۶۱۷] این همراهی آن چنان برای دوزخی مایه عذاب و سختی است که عذاب آتش در کنار آن رنگ می‌بازد [۶۱۸] و همه آرزوی دوزخی آن است که میان او و شیطان همراهش فاصله‌ای همانند فاصله مغرب و مشرق باشد: "حَتّی اِذا جاءَنا قالَ یــلَیتَ بَینی وبَینَکَ بُعدَ المَشرِقَینِ فَبِئسَ القَرین". (زخرف / ۴۳، ۳۸) همه خواستنی‌هایی که در دنیا داشته‌اند از آنان گرفته می‌شود: "وحیلَ بَینَهُم وبَینَ ما یَشتَهونَ.".. (سبأ / ۳۴، ۵۴)؛ ولی صفات زشتی که در دنیا در جان آنان نهادینه شده در دوزخ نیز با آنان می‌ماند، در نتیجه آنها در قیامت نیز دروغ می‌گویند: "یَومَ یَبعَثُهُمُ اللّهُ جَمیعـًا فَیَحلِفونَ لَهُ کَما یَحلِفونَ لَکُم" (مجادله / ۵۸، ۱۸) و در دوزخ هم با یکدیگر دشمنی ورزیده، با هم نزاع می‌کنند: "اِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ اَهلِ النّار". (ص / ۳۸، ۶۴) [۶۱۹].[۶۲۰]

خلود کافران در جهنم

قرآن کریم بیش از ۷۰ بار درباره بهشت و جهنم واژه خلد و مشتقات آن را به کار برده که ۳۹ مورد آن درباره عذاب دوزخ است؛ همچنین تعابیر دیگری مانند "اِنَّکُم مـکِثون" (زخرف / ۴۳، ۷۷)، "اِنَّ عَذابَها کانَ غَرامـا" (فرقان/ ۲۵، ۶۵)، "مَأوهُم جَهَنَّمُ" (آل‌عمران / ۳، ۱۹۷؛ نساء / ۴، ۱۲۱؛ توبه / ۹، ۹۵)، "مَأوهُمُ النّارُ" (یونس / ۱۰، ۸)، "عَذابٌ مُقیم" (توبه / ۹، ۶۸)، (هود / ۱۱، ۳۹) (زمر / ۳۹، ۴۰)، "وما هُم عَنها بِغابین" (انفطار / ۸۲، ۱۶)، "وما هُم بِخـرِجینَ مِنَ النّار" (بقره / ۲، ۱۶۷)، "وما هُم بِخـرِجینَ مِنها" (مائده / ۵، ۳۷)، به کار رفته که همگی به گونه‌ای خلود را می‌رسانند. بعضی از مفسران مراد از عذاب غلیظ در آیه ۱۷ ابراهیم / ۱۴ [۶۲۱] و عذاب اکبر در آیه ۲۴ غاشیه / ۸۸ را [۶۲۲] خلود در آتش دانسته‌اند، با این حال بعضی با توجیه ظاهر آیات مزبور و با استناد به ادله عقلی یا ظاهر آیاتی مانند: "لـبِثینَ فیها اَحقابـا" (نبأ / ۷۸، ۲۳)، "جَزاءً وِفاقـا" (نبأ / ۷۸، ۲۶) و "خــلِدینَ فیها مادامَتِ السَّمـوتُ والاَرضُ اِلاّ ما شاءَ رَبُّکَ اِنَّ رَبَّکَ فَعّالٌ لِما یُرید" (هود / ۱۱، ۱۰۷) ابدیت عذاب را منکر و برآن‌اند که عذاب برای دوزخیان پایان خواهد یافت و خلود را به زمان طولانی تفسیر می‌کنند. [۶۲۳] با توجه به آیات فراوانی که بر جاودانگی عذاب جمعی از دوزخیان دلالت دارند، نظریه انقطاع عذاب در همه اَشکال آنکه مجموعا به ۷ نظریه بالغ می‌شود [۶۲۴] و نیز روایاتی از طریق عامه که حاکی از پایان یافتن عذاب دوزخ و برچیده شدن بساط جهنم‌اند، به دلیل مخالفت با کتاب و نیز روایات مستفیض از طریق اهل بیت(ع) رد شده است. [۶۲۵] علمای شیعه با اتفاق برآن‌اند که جاودانگی در عذاب مخصوص کسانی است که با شرک یا کفر از دنیا رفته باشند؛ اما کسانی که با اعتقاد به توحید از دنیا رفته‌اند، هرچند به گناهان کبیره آلوده بوده واز آن توبه نکرده باشند، پس از مدتی از عذاب نجات خواهند یافت؛[۶۲۶] ولی معتزله و خوارج بر آن‌اند که گناهکاران از اهل توحید نیز برای همیشه در عذاب‌اند[۶۲۷] و برای اثبات مدعای خود به آیاتی استدلال کرده‌اند؛ مانند "ومَن یَقتُل مُؤمِنـًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خــلِدًا فیها وغَضِبَ اللّهُ عَلَیهِ ولَعَنَهُ واَعَدَّ لَهُ عَذابـًا عَظیمـا" (نساء / ۴، ۹۳)، [۶۲۸] "بَلی مَن کَسَبَ سَیِّئَةً واَحـطَت بِهِ خَطِیـ ٔ تُهُ فَاُولکَ اَصحـبُ النّارِ هُم فِیها خــلِدون" (بقره / ۲، ۸۱)، [۶۲۹] "... ومَن یَعصِ اللّهَ ورَسولَهُ فَاِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خــلِدینَ فیها اَبَدا" (جنّ / ۷۲، ۲۳)، "ومَن یَعصِ اللّهَ ورَسولَهُ ویَتَعَدَّ حُدودَهُ یُدخِلهُ نارًا خــلِدًا فیها ولَهُ عَذابٌ مُهین" (نساء / ۴، ۱۴)، "اِنَّ المُجرِمینَ فی عَذابِ جَهَنَّمَ خــلِدون" (زخرف / ۴۳، ۷۴) و "والَّذینَ کَسَبوا السَّیِّـ ٔ تِ جَزاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثلِها وتَرهَقُهُم ذِلَّةٌ ما لَهُم مِنَ اللّهِ مِن عاصِمٍ کَاَنَّما اُغشِیَت وُجوهُهُم قِطَعـًا مِنَ الَّیلِ مُظلِمـًا اُولکَ اَصحـبُ النّارِ هُم فِیها خــلِدون". (یونس / ۱۰، ۲۷) [۶۳۰] در برابر، منکران خلود مرتکبان کبیره ضمن پاسخ از استدلال به آیات فوق به آیاتی نظیر "اِنَّ اللّهَ لا یَغفِرُ اَن یُشرَکَ بِهِ ویَغفِرُ ما دونَ ذلِکَ لِمَن یَشاءُ ومَن یُشرِک بِاللّهِ فَقَدِ افتَرَی اِثمـًا عَظیمـا" (نساء / ۴، ۴۸)، "اِنَّ اللّهَ لا یَغفِرُ اَن یُشرَکَ بِهِ ویَغفِرُ ما دونَ ذلِکَ لِمَن یَشاءُ ومَن یُشرِک بِاللّهِ فَقَد ضَلَّ ضَلـلاً بَعیدا" (نساء / ۴، ۱۱۶) و "بَلی مَن کَسَبَ سَیِّئَةً واَحـطَت بِهِ خَطِیـ ٔ تُهُ فَاُولکَ اَصحـبُ النّارِ هُم فِیها خــلِدون" (بقره / ۲، ۸۱) استناد جسته‌اند. [۶۳۱].[۶۳۲]

نگهبانان دوزخ

در آیات "وسیقَ الَّذینَ کَفَروا اِلی جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتّی اِذا جاءُوها فُتِحَت اَبوبُها وقالَ لَهُم خَزَنَتُها" (زمر / ۳۹، ۷۱)، "وقالَ الَّذینَ فِی‌النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادعوا رَبَّکُم یُخَفِّف عَنّا یَومـًا مِنَ العَذاب" (غافر / ۴۰، ۴۹) و "تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الغَیظِ کُلَّما اُلقِیَ فیها فَوجٌ سَاَلَهُم خَزَنَتُها اَلَم یَأتِکُم نَذیر" (ملک / ۶۷، ۸) از خزنه جهنم سخن رفته است. خزنه جمع خازن به معنای نگهبان است. [۶۳۳] درآیه ۳۱ مدثّر / ۷۴ از خزنه جهنم باعنوان "اَصحاب النار" یاد[۶۳۴] و بیان شده که آنان از ملائکه‌اند: "وما جَعَلنا اَصحـبَ النّارِ اِلاّ مَلـکَةً.".. و در آیه ۶ تحریم / ۶۶ نیز تصریح شده که گماشتگان دوزخ فرشتگان‌اند: "... عَلَیها مَلـکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ."... گفته می‌شود: از آن‌رو خداوند متعالی گماشتگان دوزخ را از ملائکه قرار داده که عالم ملک در سلطه عالم ملکوت قرار دارد و در نتیجه ملائکه که از عالم ملکوت‌اند بر اهل عذاب سلطه و غلبه دارند [۶۳۵] یا از آن‌رو که از جنس آدمیان و جنیانی که در دوزخ عذاب می‌شوند نباشند تا هیچ زمینه‌ای برای ترحم و انس گرفتن میان آنان و اهل عذاب نباشد و هم از آن‌رو که ملائکه در زمینه عذاب مجرمان سختگیرترین و نیرومندترین و در زمینه خشم برای خدا شدیدترین آفریده‌های خداوند بوده، در اجرای دستورهای سخت، از همه تواناترند. [۶۳۶] در آیه ۱۸ علق / ۹۶ از خزنه جهنم با نام "زبانیه" یاد شده است: "سَنَدعُ الزَّبانِیَه". مفسران مراد از زبانیه را ملائکه عذاب دانسته‌اند. [۶۳۷] "زبانیه" از ریشه "زبن" به معنای دفع همراه با شدت [۶۳۸] و به نظری واژه زبانیه به معنای شُرْطه (پلیس) [۶۳۹] یا مقامات لشکری است. [۶۴۰] در آیه ۷۷ زخرف / ۴۳ از "مالک" یاد شده که دوزخیان از او تقاضا می‌کنند که از پروردگارش بخواهد که آنان را بمیراند تا از عذاب برهند: "ونادَوا یـمــلِکُ لِیَقضِ عَلَینا رَبُّکَ قالَ اِنَّکُم مـکِثون". طبق آیه ۳۱ مدثّر / ۷۴ مالک از فرشتگان گماشته شده بر دوزخ است و صریح روایتی از رسول گرامی(ص) [۶۴۱] و ظاهر روایاتی از امام باقر و امام صادق(ع) [۶۴۲] و نیز روایات عامه [۶۴۳] نشان می‌دهد که او فرمانده فرشتگان گماشته شده بر دوزخ است. از همین روایات استفاده می‌شود که مالک نام فرشته یادشده است، چنان‌که بعضی به آن تصریح کرده‌اند؛[۶۴۴] ولی از سخنان بعضی از مفسران شاید استفاده شود که مالک نام فرشته یاد شده نیست، بلکه از آن‌رو که او زمامدار امر دوزخ است با این لفظ به او اشاره شده است. [۶۴۵] به نظری این فرشته را از آن رو مالک نامیده‌اند که امر دوزخیان به او واگذار شده و دوزخیان کسانی هستند که دنیا را مالک بوده و آن را بر همه چیز ترجیح می‌داده‌اند. [۶۴۶] قرآن کریم ملائکه نگهبان دوزخ را با عناوین "غِلاظ" و "شِداد" وصف کرده و یادآور شده که آنها از فرمان خدا سرپیچی‌نکرده، هرچه را دستور دارند عمل می‌کنند: "... عَلَیها مَلـکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعصونَ اللّهَ ما اَمَرَهُم ویَفعَلونَ ما یُؤمَرون". (تحریم / ۶۶، ۶) واژه "غِلاظ" اشاره به تندخویی [۶۴۷] و رفتار خشن [۶۴۸] آنان، و واژه "شِداد" اشاره به عزم راسخ و نیرومند در امتثال فرمان‌های خداوند است. [۶۴۹] در احادیث معراج که دیدار رسول گرامی(ص) از دوزخ و ملاقات با مالک را بازگو کرده، آمده است که برخلاف سایر فرشتگان که با چهره‌ای گشاده با پیامبر(ص) روبه رو شده‌اند، پیامبر(ص) مالک را ترشرو و با چهره‌ای درهم کشیده مشاهده فرموده و جبرئیل(ع) توضیح داده که خداوند او را این چنین آفریده [۶۵۰] و هرگز نخندیده و نخواهد خندید و جبرئیل و همه فرشتگان از او بیمناک‌اند. [۶۵۱] وظیفه نگهبانان دوزخ، شکنجه دوزخیان [۶۵۲] با انواع عذاب [۶۵۳] و ممانعت از خروج آنان از دوزخ [۶۵۴] است.

برخلاف دوزخیان که مشمول غضب خداوند بوده، از رحمت الهی دورند، ملائکه موکل بر دوزخ مورد ثنای الهی قرار گرفته‌اند: "لایَعصونَ اللّهَ ما اَمَرَهُم ویَفعَلونَ ما یُؤمَرون". (تحریم / ۶۶، ۶) به روایتی از امام عسکری(ع) آتش دوزخ هرچند برای کافران عذاب ولی برای خزنه جهنم رحمت است. [۶۵۵] به گفته‌ای شکنجه دوزخیان برای خزنه جهنم مایه سرور و لذت است. [۶۵۶].[۶۵۷]

تعداد خازنان

آیه "عَلَیها تِسعَةَ عَشَر" (مدثّر / ۷۴، ۳۰) به صورت مبهم عدد گماشتگان دوزخ را ۱۹ ذکر کرده است، در نتیجه احتمالات گوناگونی از سوی مفسران طرح شده؛ مانند آنکه مجموع گماشتگان بر دوزخ ۱۹ فرشته‌اند که مالک نیز در شمار آنان است [۶۵۸] یا آنکه مالک در شمار آنان نیامده و در نتیجه آنان ۲۰ فرشته‌اند. [۶۵۹] به گفته‌ای مراد ۱۹ صف یا ۱۹ صنف از فرشتگان است [۶۶۰] و به نظری آیه مذکور به عدد رؤسای نگهبانان دوزخ اشاره دارد [۶۶۱] که تعداد زیردستان آنان را جز خدا کسی نمی‌داند و آیه "وما جَعَلنا اَصحـبَ النّارِ اِلاّ مَلـکَةً... وما یَعلَمُ جُنودَ رَبِّکَ اِلاّ هُوَ وما هِیَ اِلاّ ذِکری لِلبَشَر" (مدثّر / ۷۴، ۳۱) به این حقیقت اشاره دارد. [۶۶۲] در روایتی از تفسیر قمی [۶۶۳] آمده است که بر هر یک از دوزخیان ۱۹ فرشته گماشته می‌شود که او را عذاب کنند. در سرّ اختصاص دادن ۱۹ گماشته بر دوزخ توجیهاتی ذوقی ارائه شده [۶۶۴] که بعضی تلویحا آن را تفسیر به رأی دانسته‌اند. [۶۶۵].[۶۶۶]

گفت و گوی دوزخیان با خداوند، ملایکه و بهشتیان

بر اساس آیات قرآن، خداوند متعالی، ملائکه موکل بر جهنم، اهل بهشت و اصحاب اعراف خطاب‌هایی به دوزخیان دارند و آنها نیز پاسخ‌هایی می‌دهند، چنان‌که در آیاتی از سخنان اهل دوزخ با یکدیگر، درخواست‌های دوزخیان از خداوند متعالی، بهشتیان، خازنان جهنم و پاسخ آنان و نیز آرزوهایی از اهل دوزخ سخن به میان آمده است.

در خطاب‌هایی از سوی خداوند متعالی (مؤمنون / ۲۳، ۱۰۳ - ۱۱۴؛ غافر / ۴۰، ۱۰ - ۱۲؛ جاثیه / ۴۵، ۳۱ - ۳۵) و ملائکه دوزخ (غافر / ۴۰، ۵۰؛ ملک / ۶۷، ۹ - ۱۱) به دوزخیان یادآوری می‌شود که آنان به رغم اتمام حجت و ارسال پیامبران، آیات الهی و قیامت را تکذیب کرده، به آن کفر ورزیده‌اند و در برابر آن استکبار کرده و به استهزاء دست زده‌اند؛ همچنین در این خطاب‌ها دوزخیان، ملامت شده، از نجات نومید می‌شوند، از این رو آنان به اعتراف به گناه، اظهار پشیمانی و توبه روی آورده، درخواست نجات می‌کنند که از آنان پذیرفته نمی‌شود، بلکه به آنان اعلام می‌شود که به طور کامل از رحمت الهی مطرود بوده، در آتش خواهند ماند. [۶۶۷] اصحاب اعراف نیز ضمن سخنانی ملامت‌آمیز خطاب به جمعی از دوزخیان، به گروهی از مؤمنان اشاره کرده، از دوزخیان می‌پرسند: آیا اینان همان کسانی هستند که شما سوگند یاد کردید که خداوند هیچ گاه آنان را مشمول رحمت خود قرار نخواهد داد؟ سپس به مؤمنان یاد شده می‌گویند: شما وارد بهشت شوید. (اعراف / ۷، ۴۸ ـ ۴۹).

در گفت و گوهایی میان اهل بهشت و دوزخیان، بهشتیان از سر توبیخ، صدق وعده الهی را به دوزخیان یادآور شده (اعراف / ۷، ۴۴)، در پرسشی از سر شماتت، سبب گرفتار شدن به دوزخ را از آنان می‌پرسند (مدّثر / ۷۴، ۳۸ - ۴۲)؛ همچنین دوزخیان از اهل بهشت آب و ارزاق بهشتی می‌خواهند؛ ولی جواب رد می‌شنوند. (اعراف / ۷، ۵۰).

جمع‌بندی گفته‌های دوزخیان در آتش عبارت است از التماس برای بازگشت به دنیا (شعراء / ۲۶، ۱۰۲؛ بقره / ۲، ۱۶۷؛ مؤمنون / ۲۳، ۱۰۷)، [۶۶۸] بیرون آمدن از آتش (فاطر / ۳۵، ۳۷، غافر / ۴۰، ۱۱) و تخفیف عذاب (غافر / ۴۰، ۴۹) یا درخواست مرگ (زخرف / ۴۳، ۷۷)، پرخاش به سران و بزرگان خود (ص / ۳۸، ۶۰)، نفرین بر آنان (اعراف / ۷، ۳۸؛ احزاب / ۳۳، ۶۸؛ ص / ۳۸، ۶۱)، درخواست از آنان برای تحمل بخشی از عذاب آنها (غافر / ۴۰، ۴۷) و اظهار حسرت و آرزوی پیروی از خداوند متعالی و پیامبران در دنیا. (احزاب / ۳۳، ۶۶).[۶۶۹]

گفت و گوهای خصمانه دوزخیان با یکدیگر

قرآن کریم پس از بیان مشاجره‌های دوزخیان با یکدیگر در جمله‌ای کوتاه درباره روابط حاکم بر دوزخیان و احساس آنها نسبت به یکدیگر فرموده است که به یقین این مخاصمه و ستیزه‌گری اهل آتش با یکدیگر ثابت و واقع شدنی است: "اِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ اَهلِ‌النّار". (ص / ۳۸، ۶۴) این امر ناشی از خوی تنازع و تشاجری است که در دنیا بر آنها حاکم بوده و در دوزخ آشکار می‌گردد.[۶۷۰] نمونه‌هایی از تخاصم دوزخیان با یکدیگر در آیات ۵۹ ـ ۶۱ ص / ۳۸؛ ۳۸ - ۳۹ اعراف / ۷؛ ۴۷ - ۴۸ غافر / ۴۰ و ۹۶ - ۱۰۲ شعراء / ۲۶ ارائه شده‌اند.

آیات ۶۲ ـ ۶۳ سوره ص / ۳۸ بیان می‌دارند که دوزخیان در دوزخ به جست و جوی مؤمنانی می‌پردازند که در دنیا آنها را از اشرار دانسته، مسخره می‌کردند؛ ولی هیچ یک از آنان را در دوزخ نمی‌بینند؛ آن‌گاه به یکدیگر می‌گویند: ما را چه شده است که مردانی را که از زمره اشرار می‌شمردیم در اینجا نمی‌بینیم؟ آیا آنان نجات یافته‌اند و ما به ناحق آنها را به تمسخر می‌گرفتیم یا آنان نیز در آتش‌اند ولی چشمان ما از آنها منحرف است که آنان را نمی‌بینیم: "وقالوا ما لَنا لا نَری رِجالاً کُنّا نَعُدُّهُم مِنَ‌الاَشرار * اَتَّخَذنـهُم سِخریـًّا اَم زاغَت عَنهُمُ الاَبصـر". بعضی آیه را اشاره به ابوجهل و امثال او دانسته‌اند که آنها در دوزخ افرادی مانند عمار و بلال حبشی را ندیده، سخن یاد شده را می‌گویند.[۶۷۱] در روایتی از امام صادق(ع) آیه فوق بر منحرفان از ولایت اهل‌بیت(ع) و پیروان آنان تطبیق شده است [۶۷۲].[۶۷۳]






جهنم در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

منظور از این مدخل آیاتی است که دشمنان پیامبر از سوی خداوند تهدید به آتش جهنم شده‌اند و یا نتیجه اعمال آنها دخول در آتش جهنم ذکرشده است و یا اینکه ظالمان و مشرکان در آتش جهنم آرزو می‌کنند که ای کاش از پیامبر پیروی کرده بودیم.

  1. ﴿وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۶۷۴]
  2. ﴿أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ[۶۷۵]
  3. ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ[۶۷۶]
  4. ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا[۶۷۷]
  5. ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا[۶۷۸]
  6. ﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا[۶۷۹]
  7. ﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۶۸۰]
  8. ﴿وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ * وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۶۸۱]
  9. ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۶۸۲]
  10. ﴿وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا * وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا * إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا * وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا[۶۸۳]
  11. ﴿أَرَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى[۶۸۴]؛ ﴿كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ[۶۸۵]؛ ﴿سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ[۶۸۶]
  12. ﴿وَلَوْلَا أَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۶۸۷]
  13. ﴿فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا[۶۸۸]
  14. ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ * أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۶۸۹]

نکات: در آیات فوق این محورها مطرح گردیده است:

  1. دشمنان پیامبر به عذاب جهنم تهدید شده‌اند: ﴿وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى... وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۶۹۰]... ﴿مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ[۶۹۱]
  2. مخالفت و نافرمانی از پیامبر اسلام از اسباب خلود در آتش جهنم. ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا[۶۹۲].
  3. آرزوی جهنمیان در قیامت، اطاعت از رسول خدا در دنیا: ﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا[۶۹۳].
  4. ایمان به رسالت پیامبر اسلام و قرآن، موجب مصونیت از ابتلاءبه جهنم: ﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ....فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۶۹۴]
  5. تخلف از همراهی پیامبر در جهاد، موجب گرفتاری به عذاب جهنم.: ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ... قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۶۹۵]
  6. تکذیب پیامبر و تعالیم او، درپی دارنده آتش سوزان جهنم: ﴿وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ... إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا[۶۹۶]
  7. سد راه پیامبر و اخلال بر علیه وی، موجب گرفتاری آتش سوزان جهنم: ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا[۶۹۷].
  8. استفاده ابزاری از دین و مسجد برای یاری رساندن به دشمنان خدا و رسول از موجبات ورود به آتش جهنم: ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا[۶۹۸]
  9. ﴿أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ[۶۹۹][۷۰۰].

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. التبیان، ج ۴، ص ۴۰۱.
  2. التبیان، ج ۴، ص ۴۰۱.
  3. الفتوحات المکیه، ج ۲، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۰.
  4. لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲، "جهنم".
  5. الصحاح، ج ۵، ص ۱۸۹۲؛ المتوکلی، ص ۷۶، "جهنم".
  6. نثر طوبی، ج ۱، ص ۱۴۹.
  7. المعرب، ص ۵۸؛ المتوکلی، ص ۷۶.
  8. مفردات، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲، "جهنم".
  9. لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲؛ الاتقان، ج ۱، ص ۳۹۸؛ لغت نامه، ج ۵، ص ۷۹۳۱، "جهنم".
  10. مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۷۰۶، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱.
  11. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱.
  12. روح‌البیان، ج ۴، ص ۳۶۲، ۴۷۰؛ ج ۵، ص ۳۰۲.
  13. قاموس کتاب مقدس، ص ۹۲۳ - ۹۲۴؛ التحقیق، ج ۲، ص ۱۳۴، "جهنم".
  14. التحقیق، ج ۲، ص ۱۳۴؛ دائره‌المعارف الکتابیه، ج ۲، ص ۵۸۶.
  15. المعرب، ص ۵۸؛ المتوکلی، ص ۷۶.
  16. الفتوحات المکیه، ج ۲، ص ۲۸۹.
  17. لسان العرب، ج ۴، ص ۳۳۰؛ مجمع‌البحرین، ج ۲، ص ۲۹۱، "زمهر".
  18. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱؛ التحقیق، ج ۲، ص ۱۳۴.
  19. «آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به «سرای نابودی» درآوردند ننگریسته‌ای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.
  20. «که دوزخ است؛ در آن درخواهند آمد و بد جایگاهی است» سوره ابراهیم، آیه ۲۹.
  21. «بی‌گمان آن بدقرارگاه و (بد) جایگاهی است» سوره فرقان، آیه ۶۶.
  22. «فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت» سوره اعراف، آیه ۱۸.
  23. بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۴۵؛ روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶.
  24. نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۷، ۱۹.
  25. پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۵.
  26. روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶.
  27. التحقیق، ج ۵، ص ۱۴۹، "سقر".
  28. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  29. «و به یقین دوزخ وعده‌گاه همه آنان است» سوره حجر، آیه ۴۳.
  30. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۶۹، ۱۷۳.
  31. «و آنان که کافر شدند و نشانه‌های ما را دروغ شمردند دمساز آتش‌اند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۳۹.
  32. بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۰۸؛ الوجیز، ج ۱، ص ۱۰۲؛ نک: تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۳۰۲.
  33. «و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟» سوره زمر، آیه ۷۱.
  34. «و گفت: جز این نیست که به جای خداوند بت‌هایی را از سر دوستی میان یکدیگر در زندگی این جهان (به پرستش) گرفته‌اید سپس در روز رستخیز هر یک از شما دیگری را انکار می‌کند و هر یک از شما به دیگری لعنت می‌فرستد و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و یاوری نخواهید داشت» سوره عنکبوت، آیه ۲۵.
  35. «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.
  36. «و (یاد کن) آنگاه را که از پیامبران پیمان گرفتیم و (نیز) از تو و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم و از آنها پیمانی استوار گرفتیم» سوره احزاب، آیه ۷.
  37. «تا (به فرجام، خداوند) از راستی راستگویان بپرسد و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۸.
  38. «چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بی‌گمان دوزخ او راست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند» سوره طه، آیه ۷۴.
  39. لغت نامه، ج ۸، ص ۱۱۲۳۲، "دوزخ".
  40. نثر طوبی، ج ۱، ص ۱۴۹.
  41. الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص ۲۹۳ - ۲۹۴.
  42. دائرة المعارف الکتابیه، ج ۲، ص ۵۸۶.
  43. کتاب مقدس، متی ۱۸: ۹.
  44. کتاب مقدس، یعقوب ۳: ۶.
  45. کتاب مقدس، مرقس ۹: ۴۳، ۴۵، ۴۷ - ۴۹.
  46. کتاب مقدس، مرقس ۹ ۱۸: ۸.
  47. کتاب مقدس، مرقس ۵: ۲۹ - ۳۰؛ ۱۰: ۲۸.
  48. الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص ۲۹۳ - ۲۹۴.
  49. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  50. بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۲۹.
  51. عیون مسائل النفس، ص ۷۸۹.
  52. المیزان، ج ۱، ص ۹۱ - ۹۳؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۰ - ۵۱۳.
  53. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۳؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۷۳؛ ج ۱۸، ص ۴۰۹؛ ج ۶۳، ص ۵۳۱.
  54. «و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده می‌شود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان می‌یابی و می‌گویند: وای بر ما! این چه کارنامه‌ای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمی‌نهد و آنچه کرده‌اند پیش چشم می‌یابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌ورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.
  55. «روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.
  56. «بگو: مرگی که از آن می‌گریزید بی‌گمان با شما دیدار خواهد کرد، آنگاه به سوی دانای پنهان و آشکار بازگردانده می‌شوید و شما را از آنچه می‌کردید آگاه می‌کنند» سوره جمعه، آیه ۸.
  57. مجموعه آثار مطهری، ج ۱، ص ۲۳۰ - ۲۳۵، "عدل الهی".
  58. «آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید و دسته‌ای از خودتان را از خانه‌هاشان بیرون می‌رانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی می‌کنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد می‌کنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سخت‌ترین عذاب باز برده می‌شوند؛ و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۸۵.
  59. «پاداش اینان آمرزش پروردگارشان و بوستان‌هایی است که از بن آن جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و پاداش اهل کردار ، نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۳۶.
  60. المیزان، ج ۱، ص ۹۳.
  61. نمونه، ج ۲، ص ۵۰۹ - ۵۱۱؛ کوثر، ج ۲، ص ۱۰۶.
  62. بیان السعاده، ج ۱، ص ۲۵۴؛ عیون مسائل النفس، ص ۶۷۸.
  63. نمونه، ج ۲، ص ۵۱۰.
  64. المیزان، ج ۱۲، ص ۸۷.
  65. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.
  66. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۳۵.
  67. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۱۳۷.
  68. بیان‌السعاده، ج ۱، ص ۱۸۵.
  69. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۰۹.
  70. المیزان، ج ۱، ص ۹۲.
  71. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۰۹.
  72. المیزان، ج ۱، ص ۹۳؛ ج ۱۲، ص ۸۷؛ نمونه، ج ۲، ص ۵۱۰.
  73. المیزان، ج ۱، ص ۹۳.
  74. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۱.
  75. المیزان، ج ۱، ص ۹۲ - ۹۳.
  76. بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۲۹ - ۲۳۰.
  77. بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۷۳؛ ج ۷، ص ۲۲۹ - ۲۳۰.
  78. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۹۱ - ۲۹۲.
  79. نمونه، ج ۲، ص ۵۱۰ - ۵۱۱.
  80. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۸.
  81. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  82. «خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۶۸.
  83. مفاهیم القرآن، ج ۸، ص ۸۶.
  84. «و روز دریغ را به آنان هشدار ده! آنگاه که کار یکسره شود و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند» سوره مریم، آیه ۳۹.
  85. الکافی، ج ۶، ص ۳۹۹.
  86. تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۹.
  87. التحقیق، ج ۲، ص ۵۸، "جحم".
  88. المیزان، ج ۴، ص ۲۲ - ۲۳.
  89. «که همگونه‌هایتان را جایگزین شما گردانیم و شما را در آنچه نمی‌دانید، باز آفرینیم» سوره واقعه، آیه ۶۱.
  90. التحقیق، ج ۵، ص ۲۰۹، "سمع".
  91. تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۹.
  92. التحقیق، ج ۴، ص ۲۸۷، "زفر".
  93. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۹ - ۲۸۰، "نار".
  94. التحقیق، ج ۵، ص ۱۵۰، "سقر".
  95. التحقیق، ج ۶، ص ۳۰، "شرب".
  96. التحقیق، ج ۲، ص ۱۶۳، "رفق".
  97. آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ لوامع الحقائق، ج ۲، ص ۳۹ - ۴۰؛ العقائد الحقه، ص ۱۶۶.
  98. العقائد الحقه، ص ۱۶۹.
  99. ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۲۰، ص ۶۰.
  100. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  101. «آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.
  102. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۴۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۹ - ۳۶۰.
  103. «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
  104. «بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.
  105. المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۹ - ۲۹۰.
  106. «که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۷.
  107. پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷.
  108. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  109. «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
  110. «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  111. «بی‌گمان دارایی‌ها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخ‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.
  112. «بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.
  113. «و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخ‌اند» سوره جن، آیه ۱۵.
  114. جوامع الجامع، ج ۱، ص ۳۰؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ المیزان، ج ۱، ص ۸۹.
  115. نمونه، ج ۱، ص ۱۲۷؛ ج ۱۸، ص ۴۶۶.
  116. تفسیر آسان، ج ۱، ص ۶۲.
  117. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۹۷؛ الاصفی، ج ۱، ص ۲۱.
  118. روان جاوید، ج ۱، ص ۴۳.
  119. تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴.
  120. التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۷۲، "وقد"؛ تفسیر روشن، ج ۴، ص ۸۷.
  121. قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۵۱.
  122. مفردات، ص ۲۴۲، "حطب".
  123. لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".
  124. تلخیص البیان، ص ۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲.
  125. تلخیص البیان، ص ۲۳۳.
  126. الصحاح، ج ۱، ص ۱۱۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".
  127. جامع البیان، ج ۱۷، ص ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲.
  128. غرائب القرآن، ج ۵، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص ۱۱۲.
  129. المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۷.
  130. تفسیر ابن کثیر، ج ۵، ص ۳۳۱.
  131. المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ بیان السعاده، ج ۳، ص ۶۲.
  132. تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۵۸۵.
  133. تفسیر روشن، ج ۱۴، ص ۲۳.
  134. روح‌البیان، ج ۵، ص ۵۲۴.
  135. «در آب جوشان سپس در آتش سوزانده می‌شوند» سوره غافر، آیه ۷۲.
  136. «آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.
  137. «و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخ‌اند» سوره جن، آیه ۱۵.
  138. المیزان، ج ۲۰، ص ۴۵ - ۴۶.
  139. «بی‌گمان دارایی‌ها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخ‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.
  140. المیزان، ج ۳، ص ۹۰؛ ج ۱، ص ۸۹.
  141. مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۷۰۴.
  142. آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷.
  143. اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۶۴.
  144. «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
  145. «بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.
  146. کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۲۷۱؛ المیزان، ج ۱، ص ۹۰؛ ج ۱۹، ص ۳۳۴.
  147. التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۳۵۳؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۲۸۷.
  148. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷.
  149. نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۴.
  150. کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۲۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۱۱.
  151. کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷.
  152. «پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور می‌کند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته می‌شود که آنچه را انجام می‌دادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.
  153. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۹۴.
  154. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۵.
  155. پرتوی از قرآن، ج ۱، ص ۹۳.
  156. تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴.
  157. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷.
  158. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰.
  159. «آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) می‌افکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوست‌هایی تازه جایگزین می‌گردانیم تا عذاب را بچشند؛ بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.
  160. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰.
  161. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  162. «بلکه بر آنان ناگهان فرا می‌رسد آنگاه چنان در بهتشان می‌نهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت می‌دهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.
  163. «آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.
  164. «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
  165. المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۰.
  166. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  167. «(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ می‌گوییم: سیر شدی؟ و می‌گوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.
  168. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷ - ۴۰۸.
  169. «هنگامی که آنان را از دور ببیند، خشم آهنگ و خروشی از آن می‌شنوند» سوره فرقان، آیه ۱۲.
  170. پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷.
  171. تلخیص‌البیان، ص ۲۴۸؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۵۷؛ التحریر والتنویر، ج ۱۹، ص ۲۱ - ۲۲.
  172. التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۴۳۷ - ۴۳۸؛ لباب التأویل، ج ۳، ص ۳۱۰؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷ - ۴۰۸.
  173. «و اگر می‌دانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچه‌ای نیست و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
  174. «در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید،» سوره زلزال، آیه ۴.
  175. مخزن‌العرفان، ج ۹، ص ۱۷۳.
  176. «آنچه در آسمان‌ها و زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حدید، آیه ۱.
  177. شرح فصوص الحکم، ص ۷۹، ۹۸ ـ ۹۹، ۱۳۸.
  178. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  179. نمونه، ج ۲۵، ص ۲۴ - ۲۵.
  180. «هر که را (از حق) رو گردانید و پشت کرد فرا می‌خواند» سوره معارج، آیه ۱۷.
  181. نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۱۵.
  182. خلاصة المنهج، ج ۶، ص ۲۱۸.
  183. تلخیص البیان، ص ۳۴۶.
  184. تلخیص البیان، ص ۳۴۶.
  185. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  186. الاعتقادات، ص ۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۱۲۴؛ حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷.
  187. حقائق التاویل، ص ۲۴۵ - ۲۴۶.
  188. حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۴ - ۴۷۵.
  189. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱؛ الفتوحات المکیه، ج ۴، ص ۳۶۷-۳۶۸.
  190. «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
  191. «و از آن آتش پروا کنید که برای کافران آماده شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۱.
  192. نمونه، ج ۳، ص ۹۳؛کشف الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷-۱۰۸.
  193. شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۱۸-۲۱۹، تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۶.
  194. «و دوزخ را برای گمرهان آشکار می‌گردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.
  195. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۵؛ شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۱۸-۲۱۹.
  196. المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۱-۱۹۲.
  197. «هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.
  198. نمونه، ج ۳، ص ۹۳.
  199. المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۲.
  200. «از تو عذاب را به شتاب می‌خواهند و بی‌گمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.
  201. پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۷.
  202. «و به راستی گنهکاران در دوزخ‌اند که روز پاداش و کیفر به آن درمی‌آیند» سوره انفطار، آیه ۱۴-۱۵.
  203. «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
  204. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۵۰؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۲۵۹.
  205. پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۸.
  206. بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۱۹، به بعد.
  207. نمونه، ج ۳، ص ۹۳؛ تفسیر آسان، ج ۲، ص ۴۳۸.
  208. الامالی، صدوق، ص ۵۴۶؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۱۹.
  209. الکافی، ج ۸، ص ۱۴۵؛ صفات الشیعه، ص ۵۱؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۹۶ - ۱۹۷، ۲۸۴.
  210. بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۲۰؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۵۳.
  211. بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۰۵.
  212. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  213. «و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.
  214. «به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی پیشگام شوید که پهنای آن به پهنای آسمان‌ها و زمین است، برای کسانی آماده شده است که به خداوند و پیامبرانش ایمان دارند، این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد می‌بخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.
  215. مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۳۷.
  216. کوثر، ج ۲، ص ۲۴۲.
  217. المیزان، ج ۴، ص ۲۲.
  218. شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۲۰.
  219. «و روزی شما و آنچه به شما نوید می‌دهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
  220. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۳۶؛ جامع البیان، ج ۲۶، ص ۱۲۷.
  221. «درهای آسمان بر کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و از (پذیرش) آنها سرکشی ورزیدند گشوده نخواهد شد و به بهشت وارد نخواهند گشت تا آنگاه که شتر به سوراخ سوزن در آید! و این چنین تبهکاران را کیفر می‌دهیم» سوره اعراف، آیه ۴۰.
  222. «و روزی شما و آنچه به شما نوید می‌دهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
  223. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.
  224. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۱.
  225. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ۱۴۹؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۳۷؛ روح‌البیان، ج ۱۰، ص ۴۱۴.
  226. روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۴۵.
  227. بیان المعانی، ج ۲، ص ۴۳۲.
  228. اطیب البیان، ج ۸، ص ۴۲.
  229. الخصال، ص ۵۹۷؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳.
  230. تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۳۳۱.
  231. «سوگند به پروردگارت آنان را با شیطان‌ها گرد می‌آوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر می‌گردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.
  232. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۱.
  233. بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۰.
  234. اسفار، ج ۹، ص ۱۷۵.
  235. المبدأ والمعاد، ص ۵۱۲-۵۱۳.
  236. پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴۰-۳۴۱.
  237. «از تو عذاب را به شتاب می‌خواهند و بی‌گمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.
  238. «بی‌گمان نیکان در ناز و نعمتی بی‌شمارند و به راستی گنهکاران در دوزخ‌اند» سوره انفطار، آیه ۱۳-۱۴.
  239. «هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.
  240. پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۴.
  241. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۸.
  242. بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۸۷.
  243. نمونه، ج ۳، ص ۹۴؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴۱.
  244. نمونه، ج ۳، ص ۹۵.
  245. «از تو عذاب را به شتاب می‌خواهند و بی‌گمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.
  246. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  247. «اینک از دروازه‌های دوزخ درآیید که در آن جاودانید، و به راستی جایگاه گردنکشان بد جایگاهی است» سوره نحل، آیه ۲۹.
  248. «و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟ گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۱-۷۲.
  249. «گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.
  250. «که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.
  251. مفردات، ص ۱۵۰، "باب".
  252. «آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از داده‌ها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.
  253. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰.
  254. نمونه، ج ۱۱، ص ۷۷.
  255. تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص ۳۵۴؛ روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶.
  256. مواهب علیه، ص ۵۶۶.
  257. «دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی ، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.
  258. الفواتح الالهیه، ج ۱، ص ۴۱۴.
  259. التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۴۶؛ مراح لبید، ج ۱، ص ۵۸۱.
  260. اسفار، ج ۵، ص ۳۳۰.
  261. تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۴۶۱.
  262. بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۴۱۰.
  263. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳.
  264. بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۵۴؛ ج ۱۰۰، ص ۲۱۴.
  265. کشف الاسرار، ج ۵، ص ۳۱۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۵۰؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰.
  266. «منافقان در اشکوبه فروتر دوزخ‌اند و برای آنان یاوری نمی‌یابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.
  267. «که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.
  268. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰.
  269. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳؛ ارشادالقلوب، ج ۲، ص ۳۱۸؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۲۸، ۲۴۵ - ۲۴۶.
  270. المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۳۶۳؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۰۰.
  271. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰.
  272. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۲؛ المحیط الاعظم، ج ۳، ص ۵۵۴.
  273. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  274. «منافقان در اشکوبه فروتر دوزخ‌اند و برای آنان یاوری نمی‌یابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.
  275. بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۴۵-۲۴۶.
  276. ر. ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۱.
  277. پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۲۰.
  278. التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۱.
  279. مفردات، ص ۳۱۱-۳۱۲، "درک".
  280. المیزان، ج ۵، ص ۱۱۸.
  281. بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۱۳-۳۱۴.
  282. «و برای هر یک بنابر آنچه کرده‌اند پایگاه هایی است و (چنین است) تا (خداوند) جزای کردارهایشان را تمام بدهد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره احقاف، آیه ۱۹.
  283. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۴.
  284. مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۰۰.
  285. التحقیق، ج ۳، ص ۱۹۱؛ "درک".
  286. بحار الانوار، ج ۸، ص ۲۴۶؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۰۵؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۹۹.
  287. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۱۹؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۳۳۶؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص ۳۲۶.
  288. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۲.
  289. بحار الانوار، ج ۸، ص ۲۴۶.
  290. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۶.
  291. مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۱۹.
  292. «وای» سوره مطففین، آیه ۱.
  293. «زودا که به او سختی رسانم» سوره مدثر، آیه ۱۷.
  294. سوره فرقان، آیه ۶۸.
  295. « سوره فلق، آیه ۱.
  296. سوره مدثر، آیه ۲۶.
  297. سوره قمر، آیه: 24.
  298. سوره نبأ، آیه ۲۵.
  299. سوره مریم، آیه ۵۹.
  300. سوره مطففین، آیه ۷.
  301. المیزان، ج ۱۴، ص ۸۱.
  302. نک: بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۲۲، ۳۲۹.
  303. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  304. «گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.
  305. نمونه، ج ۲۳، ص ۱۵۶.
  306. التبیان، ج ۹، ص ۴۷۷.
  307. کشف الاسرار، ج ۹، ص ۴۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۱۲.
  308. «گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.
  309. «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد می‌آوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲.
  310. معانی القرآن، ج ۲، ص ۱۹۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۱۰.
  311. کشف الاسرار، ج ۶، ص ۱۷۶؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۸۷؛ تفسیر عاملی، ج ۶، ص ۱۲۸.
  312. خلاصة المنهج، ج ۳، ص ۲۳۲؛ تفسیر صفی علی شاه، ص ۴۶۳.
  313. روح المعانی، ج ۸، ص ۵۶۹.
  314. «و در روز رستخیز، کسانی را که بر خداوند دروغ بستند خواهی دید که رویشان سیاه است؛ آیا در دوزخ جایگاهی برای کبرورزان نیست؟» سوره زمر، آیه ۶۰.
  315. «روزی که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد؛ امّا (به) آنان که سیه‌رویند (می‌گویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۶.
  316. «و چهره‌هایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو می‌پوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.
  317. التبیان، ج ۲، ص ۵۵۲؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۲۷۴؛ المیزان، ج ۳، ص ۳۷۵.
  318. روح المعانی، ج ۱۲، ص ۲۷۴؛ بیان‌السعاده، ج ۱، ص ۲۹۰؛ التحریر والتنویر، ج ۲۴، ص ۱۱۹.
  319. مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۰۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۱۷؛ المیزان، ج ۳، ص ۳۷۵.
  320. «گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.
  321. روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۱۴؛ کنزالدقائق، ج ۱۲، ص ۵۸۰.
  322. المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۵۳۹؛ البحرالمحیط، ج ۹، ص ۲۱۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۲۷۴.
  323. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۳۲؛ بیان‌السعاده، ج ۱، ص ۲۹۰.
  324. الکاشف، ج ۲، ص ۱۲۸.
  325. «و چهره‌هایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو می‌پوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.
  326. التبیان، ج ۱۰، ص ۲۷۹؛ جامع البیان، ج ۳۰، ص ۴۰.
  327. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۱۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۱۰.
  328. البحر المحیط، ج ۱۰، ص ۴۱۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۵۵۴.
  329. الکاشف، ج ۷، ص ۵۲۱؛ التحریر و التنویر، ج ۳۰، ص ۱۲۲.
  330. تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۵۹۳؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۰۶.
  331. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۶۸.
  332. غرائب القرآن، ج ۶، ص ۴۵۰؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۵۵۴.
  333. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۶۹؛ روض الجنان، ج ۲۰، ص ۱۵۵.
  334. التبیان، ج ۱۰، ص ۲۷۸.
  335. اطیب البیان، ج ۱۳، ص ۴۰۰.
  336. تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۲۲۵.
  337. نمونه، ج ۲۶، ص ۱۶۰-۱۶۱.
  338. التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص ۱۲۲.
  339. تفسیر بغوی، ج ۵، ص ۲۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۲۲۶.
  340. تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۲۲۵.
  341. کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۳۸۸.
  342. الکاشف، ج ۷، ص ۵۲۱.
  343. تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۴۹؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۳۸۶.
  344. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۰۶.
  345. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  346. « و ستم‌پیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند می‌پرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۳.
  347. «و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنه‌کام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.
  348. «و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟» سوره زمر، آیه ۷۱.
  349. الکشاف، ج۳، ص۴۳؛ تفسیر المراغی، ج ۱۶، ص۸۴.
  350. التحقیق، ج ۵، ص ۲۷۱، "سوق".
  351. کنزالدقائق، ج ۸، ص ۲۶۶.
  352. مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۲۰.
  353. التحریر و التنویر، ج ۱۶، ص ۸۳.
  354. نمونه، ج ۱۹، ص ۵۴۴.
  355. روح المعانی، ج ۸، ص ۴۵۱.
  356. کشف‌الأسرار، ج ۶، ص ۸۱.
  357. المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۳۲؛ الکشاف، ج ۳، ص ۴۳؛ کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۸۱.
  358. «و آنان را که از پروردگارشان پروا کردند دسته‌دسته به سوی بهشت گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند و درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنان بگویند: درود بر شما، خوش آمدید، جاودانه در آن درآیید» سوره زمر، آیه ۷۳.
  359. «و ستم‌پیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند می‌پرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید» سوره صافات، آیه ۲۲.
  360. مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۹۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۴۷۹؛ الصافی، ج ۴، ص ۳۳۲؛ التحریر و التنویر، ج ۲۴، ص ۱۳۷.
  361. مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۷۹۵؛ مخزن‌العرفان، ج ۱۱، ص ۲۴۰-۲۴۱؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج ۱۲، ص ۱۱۹۶.
  362. «و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت و به هر کس (جزای) آنچه کرده است تمام داده خواهد شد و او به آنچه می‌کنند داناتر است. و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟ می‌گویند: چرا امّا (دیگر) فرمان عذاب بر کافران به حقیقت پیوسته است» سوره زمر، آیه ۶۹-۷۱.
  363. کشف الاسرار، ج ۸، ص ۴۳۷.
  364. «و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنه‌کام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.
  365. نمونه، ج ۱۳، ص ۱۳۴؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۱۱۰ - ۱۱۱.
  366. روح المعانی، ج ۸، ص ۴۵۱.
  367. «او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد و بد آبشخوری است که بدان درمی‌آیند» سوره هود، آیه ۹۸.
  368. «بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.
  369. المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۳۲.
  370. تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۵۳.
  371. مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۲۰.
  372. «و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟» سوره زمر، آیه ۷۱.
  373. «و آنان را که از پروردگارشان پروا کردند دسته‌دسته به سوی بهشت گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند و درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنان بگویند: درود بر شما، خوش آمدید، جاودانه در آن درآیید» سوره زمر، آیه ۷۳.
  374. مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۲۳، "زمر".
  375. الفروق اللغویه، ص ۴۱۵.
  376. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۳۴۲؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۹۶؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۹۷.
  377. الکشاف، ج ۴، ص ۱۴۶.
  378. التحریر والتنویر، ج ۲۴، ص ۱۳۵.
  379. الاصفی، ج ۲، ص ۱۰۹۲؛ الجدید، ج ۶، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.
  380. التفسیر القرآنی للقرآن، ج ۱۲، ص ۱۱۹۶.
  381. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۶۸۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۲۵۷.
  382. کشف‌الاسرار، ج ۸، ص ۴۳۷؛ روح البیان، ج ۸، ص ۱۴۲.
  383. «او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد و بد آبشخوری است که بدان درمی‌آیند» سوره هود، آیه ۹۸.
  384. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم آنگاه کسانی که کارنامه‌شان را به دست راست آنان دهند، آن را می‌خوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  385. کشف الاسرار، ج ۸، ص ۴۳۷.
  386. «و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند» سوره فصلت، آیه ۱۹.
  387. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۷۳۹؛ تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۲۹۰.
  388. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۶۴؛ البرهان، ج ۴، ص ۷۸۳.
  389. مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۲؛ التبیان، ج ۹، ص ۱۱۷؛ جامع‌البیان، ج ۲۴، ص ۶۸.
  390. تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۱۳۰.
  391. تفسیر هدایت، ج ۱۲، ص ۱۹۴.
  392. تفسیر سور آبادی، ج ۴، ص ۲۲۱۹.
  393. «و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد می‌آوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان» سوره اسراء، آیه ۹۷.
  394. «کسانی که به رو درافتاده، به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند بد جایگاه‌تر و گمراه‌ترند» سوره فرقان، آیه ۳۴.
  395. روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۷؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۲۱۵؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۸۵.
  396. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۵۳۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۶۶؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۸۶.
  397. منهج الصادقین، ج ۶، ص ۳۴۹ - ۳۵۰؛ بیان‌السعاده، ج ۳، ص ۱۴۰؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۷.
  398. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۶۶؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۴۸۶ - ۴۸۷؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۷ - ۱۸.
  399. زاد المسیر، ج ۳، ص ۵۵.
  400. فتح القدیر، ج ۳، ص ۳۰۹.
  401. التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۴۱۱.
  402. تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۸۵.
  403. بیان السعاده، ج ۳، ص ۱۴۰.
  404. «روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده می‌شوند» سوره طور، آیه ۱۳.
  405. کشف‌الاسرار، ج ۹، ص ۳۳۴؛ التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۵۸؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۴۲۱.
  406. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  407. التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۲۳.
  408. مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۶۸۸؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۷۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۳۲.
  409. «و ستم‌پیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند می‌پرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۴.
  410. تفسیر ابن کثیر، ج ۷، ص ۷.
  411. مواهب علیه، ص ۹۹۷؛ الاصفی، ج ۲، ص ۱۰۴۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۷۸.
  412. المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۶۹.
  413. روح المعانی، ج ۱۲، ص ۷۸، نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۱.
  414. نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۲.
  415. بیان السعاده، ج ۳، ص ۲۹۵.
  416. مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۸۸.
  417. التبیان، ج ۸، ص ۴۹۰.
  418. المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۶۹.
  419. «چرا یکدیگر را یاری نمی‌کنید؟ بلکه در آن روز آنان فرمانبردارند» سوره صافات، آیه ۲۵-۲۶.
  420. المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۶۹.
  421. التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۲۳.
  422. نمونه، ج ۱۹، ص ۳۶.
  423. «و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند تا چون بدانجا رسند گوش و چشم‌ها و پوست‌هایشان بر آنان به آنچه می‌کردند، گواهی دهند» سوره فصلت، آیه ۱۹-۲۰.
  424. روح‌البیان، ج ۸، ص ۲۴۷.
  425. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۵۵۵؛ مقتنیات الدرر، ج ۹، ص ۲۹۵.
  426. ارشاد الاذهان، ص ۴۸۳.
  427. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  428. «سوگند به پروردگارت آنان را با شیطان‌ها گرد می‌آوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر می‌گردانیم سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکش‌ترند بیرون می‌کشیم. آنگاه ما بهتر می‌دانیم چه کسانی به سوختن در آن (دوزخ) سزاوارترند» سوره مریم، آیه ۶۸-۷۰.
  429. جامع‌البیان، ج ۱۶، ص ۸۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۴؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۱۱۵.
  430. البحر المحیط، ج ۷، ص ۲۸۶.
  431. الکشاف، ج ۳، ص ۳۳.
  432. المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸.
  433. الکشاف، ج ۳، ص ۳۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۶؛ کنز الدقائق، ج ۸، ص ۲۵۵.
  434. «سوگند به پروردگارت آنان را با شیطان‌ها گرد می‌آوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر می‌گردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.
  435. نمونه، ج ۱۳، ص ۱۱۵.
  436. مواهب علیه، ص ۶۷۴؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۰۸.
  437. الکشاف، ج ۳، ص ۳۳ - ۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۵۵۷؛ کنزالدقائق، ج ۸، ص ۲۵۵.
  438. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۶۳۴.
  439. تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳.
  440. زادالمسیر، ج ۳، ص ۱۴۲.
  441. التبیان، ج ۷، ص ۱۴۱؛ جامع‌البیان، ج ۱۶، ص ۸۰.
  442. التبیان، ج ۷، ص ۱۴۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص ۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۵.
  443. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۸۰۸.
  444. تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳.
  445. تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص ۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۵.
  446. البحر المحیط، ج ۷، ص ۲۸۶؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳.
  447. مواهب علیه، ص ۶۷۴.
  448. تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۶.
  449. «سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم می‌ستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.
  450. تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳.
  451. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۸۰۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۵؛ الکشاف، ج ۳، ص ۳۳.
  452. التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۵۵۷.
  453. تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳.
  454. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۸۰۸؛ زادالمسیر، ج ۳، ص ۱۴۲.
  455. المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸.
  456. المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸.
  457. «و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشته‌اند می‌دیدی که می‌گویند: ای کاش بازمان می‌گرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمی‌شمردیم و از مؤمنان می‌شدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.
  458. نمونه، ج ۵، ص ۲۰۰؛ التحریر والتنویر، ج ۶، ص ۶۰.
  459. التبیان، ج ۴، ص ۱۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۲۴.
  460. الجدید، ج ۳، ص ۲۲.
  461. اعراب القرآن، ج ۳، ص ۹۰.
  462. زادالمسیر، ج ۲، ص ۲۰.
  463. مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۰۸.
  464. تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۰۹.
  465. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  466. «و دوزخ را در آن روز به کافران چنان که باید می‌نمایانیم» سوره کهف، آیه ۱۰۰.
  467. التبیان، ج ۷، ص ۹۵.
  468. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۶۰۳.
  469. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۶۶.
  470. روح المعانی، ج ۸، ص ۳۶۵.
  471. روح المعانی، ج ۸، ص ۳۶۵.
  472. التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۵۰۰؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۵۵۵.
  473. نمونه، ج ۲۱، ص ۳۴۴.
  474. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۴۱؛ نهج‌البیان، ج ۵، ص ۳۶۴.
  475. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۶.
  476. «و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک می‌دارند» سوره شعراء، آیه ۹۰.
  477. نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱.
  478. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۲۱؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۱۲؛ الامالی، طوسی، ص ۳۳۷.
  479. تفسیر قرطبی، ج ۲۱، ص ۵۵؛ الدر المنثور، ج ۶، ص ۳۵۰؛ روح المعانی، ج ۱۵، ص ۳۴۳.
  480. المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۱ - ۱۹۲ و ۲۸۴.
  481. «و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند می‌گیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟» سوره فجر، آیه ۲۳.
  482. الکشاف، ج ۴، ص ۷۵۱-۷۵۲؛ تفسیر قاسمی، ج ۹، ص ۴۷۳.
  483. تفسیر قاسمی، ج ۹، ص ۴۷۳؛ روح‌المعانی، ج ۱۵، ص ۳۴۲ - ۳۴۳.
  484. الکاشف، ج ۷، ص ۵۶۴.
  485. بیان السعاده، ج ۴، ص ۲۵۳.
  486. روح‌البیان، ج ۱۰، ص ۴۳۰.
  487. «و دوزخ را برای گمرهان آشکار می‌گردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.
  488. «و آنگاه که دوزخ برافروخته شود،» سوره تکویر، آیه ۱۲.
  489. الفرقان، ج ۳۰، ص ۳۱۷.
  490. مقتنیات الدرر، ج ۱۲، ص ۱۴۵ نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱.
  491. نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱.
  492. روح‌البیان، ج ۱۰، ص ۴۳۰؛ تفسیر آسان، ج ۱۸، ص ۲۷۷ - ۲۷۸.
  493. روح المعانی، ج ۱۵، ص ۳۴۳.
  494. نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱.
  495. مقتنیات‌الدرر، ج ۱۲، ص ۱۴۵.
  496. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  497. «و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهره‌مند شدید پس امروز برای گردنکشی ناحق در زمین و آن نافرمانی که می‌کردید با عذاب خواری‌آور کیفر می‌بینید» سوره احقاف، آیه ۲۰.
  498. «روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.
  499. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۱۳۳.
  500. روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۷۹.
  501. المحرر الوجیز، ج ۵، ص ۱۰۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص ۴۴۳؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۲۲۰.
  502. تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص ۱۱۵؛ الکشاف، ج ۴، ص ۳۰۵؛ روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۷۹.
  503. «روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.
  504. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵.
  505. تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۲۹۴؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۲۶.
  506. تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۲۲، ۳۱.
  507. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۶۰۳.
  508. الکشاف، ج ۴، ص ۳۰۵؛ مواهب علیه، ص ۱۱۳۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۳؛ نک: ج ۲۷، ص ۶۰۸.
  509. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶.
  510. تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۲۹۴.
  511. الموسوعة القرآنیه، ج ۱۱، ص ۱۹۲.
  512. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  513. «او را بگیرید و در میانه دوزخ بکشانید!» سوره دخان، آیه ۴۷.
  514. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۱۰۳.
  515. سوره بقره، آیه ۲۷۶.
  516. التبیان، ج۹، ص۲۴۰؛ روح المعانی، ج۱۳، ص۱۳۲.
  517. کشف الاسرار، ج ۹، ص ۱۱۳؛ زادالمسیر، ج ۴، ص ۶۴؛ روح‌المعانی، ج ۱۳، ص ۱۳۰.
  518. سوره بقره، آیه ۲۷۶.
  519. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۴۸.
  520. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۱۰۲.
  521. التبیان، ج ۹، ص ۲۳۹ - ۲۴۰.
  522. مواهب علیه، ص ۱۱۱۷
  523. مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۰۳.
  524. جامع البیان، ج ۲۵، ص ۸۰؛ التبیان، ج ۹، ص ۲۴۰.
  525. نمونه، ج ۲۱، ص ۲۰۵.
  526. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۸۲۵.
  527. العین، ج ۲، ص ۶۹، "عتل".
  528. روح‌المعانی، ج ۱۳، ص ۱۳۲.
  529. مفردات، ص ۵۴۶، "عتل".
  530. «او را بگیرید و در میانه دوزخ بکشانید!» سوره دخان، آیه ۴۷.
  531. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۹۲.
  532. البحر المحیط، ج ۹، ص ۴۰۸.
  533. «گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.
  534. التبیان، ج ۹، ص ۴۷۷؛ کشف‌الاسرار، ج ۹، ص ۴۱۷.
  535. التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۶۸.
  536. التبیان، ج ۹، ص ۴۷۷؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۱۴.
  537. تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰۸.
  538. التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۶۸.
  539. تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۱۴.
  540. تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵.
  541. مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۱۲.
  542. تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۲۰۱.
  543. «بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۱.
  544. تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۴۲۴؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۱۰۵.
  545. المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۰؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۴۶۸.
  546. «و آنان و گمرهان را سرنگون در آن (دوزخ) می‌افکنند؛» سوره شعراء، آیه ۹۴.
  547. الکشاف، ج ۳، ص ۳۲۲؛ الاصفی، ج ۲، ص ۸۸۸؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۲۷۰.
  548. «جای او، آتش است،» سوره قارعة، آیه ۹.
  549. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۴۰؛ پرتوی از قرآن، ج ۴، ص ۲۳۸؛ اطیب البیان، ج ۱۴، ص ۲۱۲.
  550. «روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده می‌شوند» سوره طور، آیه ۱۳.
  551. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۰۴.
  552. التحقیق، ج ۳، ص ۲۰۳، "دع".
  553. نمونه، ج ۲۲، ص ۴۲۱؛ کشف‌الاسرار، ج ۹، ص ۳۳۴؛ التحریر و التنویر، ج ۲۷، ص ۵۸.
  554. تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۲۹۱؛ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۱۲۷؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۴۸.
  555. ترجمه بیان السعاده، ج ۱۳، ص ۴۲۰.
  556. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰.
  557. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  558. «تا خداوند ناپاک را از پاک جدا گرداند و ناپاک (ها) را بر یکدیگر نهد پس آن همه را بر هم انبارد آنگاه در دوزخ نهد؛ (آری) آنانند که زیانکارند» سوره انفال، آیه ۳۷.
  559. «آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵.
  560. «و همه سپاه ابلیس را» سوره شعراء، آیه ۹۵.
  561. «و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.
  562. المیزان، ج ۱۵، ص ۲۹۰.
  563. «که دوزخ را از تو و هر کس از ایشان که از تو پیروی کند همگی، خواهم انباشت» سوره ص، آیه ۸۵.
  564. «و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخ‌اند» سوره جن، آیه ۱۵.
  565. «به کافران بگو: از پا در خواهید آمد و در دوزخ گردتان می‌آورند و این بستر، بد است» سوره آل عمران، آیه ۱۲.
  566. «و هر کس به خداوند و پیامبرش ایمان نیاورده باشد (بداند) بی‌گمان ما برای کافران آتشی (فروزان) آماده کرده‌ایم» سوره فتح، آیه ۱۳.
  567. «و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانه‌ای است» سوره فتح، آیه ۶.
  568. «اینک از دروازه‌های دوزخ درآیید که در آن جاودانید، و به راستی جایگاه گردنکشان بد جایگاهی است» سوره نحل، آیه ۲۹.
  569. «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.
  570. «خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا راهی به آنان بنماید؛» سوره نساء، آیه ۱۶۸.
  571. «جز راه دوزخ که هماره در آن جاودانند و این بر خداوند، آسان است» سوره نساء، آیه ۱۶۹.
  572. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  573. «و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنه‌کام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.
  574. «و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.
  575. «ناگزیر آنچه مرا بدان فرا می‌خوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.
  576. «و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند» سوره نساء، آیه ۹۳.
  577. «و آنان که، با خداوند، خدایی دیگر را (به پرستش) نمی‌خوانند و انسانی را که خداوند (کشتنش را) حرام کرده است جز به حقّ نمی‌کشند و زنا نمی‌کنند و هر که چنین کند کیفر خواهد دید» سوره فرقان، آیه ۶۸.
  578. «روز رستخیز عذابش دو چندان می‌گردد و در آن (عذاب) به خواری جاوید می‌ماند» سوره فرقان، آیه ۶۹.
  579. «آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
  580. «آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.
  581. «چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۴۲.
  582. «گویند: ما از نمازگزاران نبودیم،» سوره مدثر، آیه ۴۳.
  583. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  584. «و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.
  585. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  586. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  587. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۱۰؛ المیزان، ج ۲۰ ص ۲۵۲.
  588. اطیب البیان، ج ۱۳، ص ۲۸۲.
  589. مجمع‌البیان، ج، ص ۸، ص ۷۵۳؛ کشف الاسرار، ج ۸، ص ۳۵۸.
  590. نک: بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۲۲، ۳۲۹.
  591. مفردات، ج ۱، ص ۳۸۰، "زقم".
  592. مفردات، ج ۱، ص ۶۰۷؛ مجمع البحرین، ج ۵، ص ۴۳۶، "غسل".
  593. مفردات، ج ۱، ص ۵۰۶، "ضرع".
  594. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۲.
  595. روح‌المعانی، ج ۷، ص ۲۴۱؛ نمونه، ج ۱۰، ص ۳۸۸.
  596. المیزان، ج ۱۲، ص ۸۹.
  597. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۲؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۴۸.
  598. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۲۴۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۴۲.
  599. التبیان، ج ۹، ص ۴۹۹.
  600. البرهان، ج ۲، ص ۷۷۱ - ۷۷۲.
  601. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  602. نمونه، ج ۲۶، ص ۲۶۳.
  603. مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۲۷، ۶۴۲؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۵۳۲، ۵۵۷.
  604. مجمع البیان، ج ۲، ص ۹۱۰.
  605. مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۹۰.
  606. المیزان، ج ۱۰، ص ۴۴.
  607. مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۹۱.
  608. التبیان، ج ۷، ص ۱۵۰؛ کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۸۱.
  609. التبیان، ج ۷، ص ۱۹۱.
  610. کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۳۵۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۶۸.
  611. المیزان، ج ۵، ص ۳۲۹؛ مواهب الرحمن، ج ۱۱، ص ۲۱۷.
  612. مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۴.
  613. المیزان، ج ۱۵، ص ۱۸۸.
  614. بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۵۵؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۱۹۶.
  615. مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۴؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۳۳۱؛ جامع البیان، ج ۱۳، ص ۱۳۱.
  616. بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۲۵ ـ ۱۲۶، ۲۸۷.
  617. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۰۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۷۳ ـ ۷۴.
  618. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۳.
  619. المیزان، ج ۷، ص ۵۱.
  620. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  621. مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۴.
  622. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۲۹.
  623. الفرقان، ج ۳۰، ص ۴۲ - ۴۵.
  624. الفرقان، ج ۳۰، ص ۴۳.
  625. المیزان، ج ۱، ص ۴۱۲.
  626. الاعتقادات، ص ۷۷؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۲۴؛ اسفار، ج ۵، ص ۳۲۰.
  627. اوائل المقالات، ص ۴۶ ـ ۴۷؛ التحریر والتنویر، ج ۴، ص ۱۵۳.
  628. التسهیل، ج ۱، ص ۲۰۵.
  629. الکشاف، ج ۱، ص ۱۵۸.
  630. پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۳.
  631. فتح القدیر، ج ۱، ص ۵۷۶؛ الوجیز، ج ۱، ص ۳۳۴؛ مواهب الرحمن، ج ۹، ص ۱۴۶.
  632. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  633. المیزان، ج ۱۹، ص ۳۵۲.
  634. جامع البیان، ج ۲۹ ص ۱۰۰ - ۱۰۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۸۹.
  635. تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۳۸۵.
  636. التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۰۹؛ الاصفی، ج ۲، ص ۱۳۷۴.
  637. کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۵۵۳؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۳۸۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۲۲۶.
  638. مجمع‌البحرین، ج ۲، ص ۲۶۶، "زبن"؛ التحریر و التنویر، ج ۳۰، ص ۳۹۹.
  639. بیان السعاده، ج ۴، ص ۲۶۶.
  640. روان جاوید، ج ۵، ص ۴۱۱.
  641. البرهان، ج ۴، ص ۸۸۳.
  642. بحار الانوار، ج ۸، ص ۲۸۴، ۲۹۱.
  643. جامع البیان، ج ۲۵، ص ۵۹.
  644. التحریر و التنویر، ج ۲۵، ص ۲۹۳؛ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۲۴۲.
  645. تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص ۹۴؛ نمونه، ج ۲۱، ص ۱۲۲.
  646. تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۲۴۲.
  647. التبیان، ج ۱، ص ۵۰.
  648. المیزان، ج ۱۹، ص ۳۳۴.
  649. المیزان، ج ۱۹، ص ۳۳۴.
  650. بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۸۴.
  651. بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۱.
  652. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۴ - ۳۹۵.
  653. المیزان، ج ۱۹، ص ۳۳۴.
  654. نثر طوبی، ج ۱، ص ۱۶۸.
  655. بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۸۶.
  656. التبیان، ج ۱۰، ص ۵۱.
  657. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  658. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۷.
  659. بیان‌المعانی، ج ۱، ص ۱۰۹.
  660. التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۰۸.
  661. تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۲۷۷.
  662. کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۸۶ - ۲۸۷.
  663. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۵؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۴.
  664. التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۰۹ - ۷۱۰؛ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۳۸۵.
  665. مخزن‌العرفان، ج ۱۴، ص ۱۸۸؛ نک: بیان السعاده، ج ۴، ص ۲۱۶.
  666. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  667. المیزان، ج ۱۵، ص ۶۹ - ۷۲؛ ج ۱۷، ص ۳۱۲ - ۳۱۵.
  668. المیزان، ج ۱۵، ص ۷۰ - ۷۲.
  669. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  670. المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰.
  671. جامع البیان، ج ۲۳، ص ۱۱۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۷۵۵.
  672. البرهان، ج ۴، ص ۶۷۹؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۶۷.
  673. صالحی‌منش، محمد صادق، مقاله "جهنم"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  674. "و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!" سوره نساء، آیه ۱۱۵.
  675. "آیا ندانسته‌اند که هر کس با خداوند و پیامبرش دشمنی ورزد بی‌گمان آتش دوزخ او راست در حالی که در آن جاودان خواهد بود؛ خواری سترگ این است" سوره توبه، آیه ۶۳.
  676. "و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود" سوره نساء، آیه ۱۴.
  677. "جز پیام‌رسانی از سوی خداوند و رساندن رسالت‌های او (اختیاری ندارم) و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بی‌گمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند" سوره جن، آیه ۲۳.
  678. "و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!" سوره فرقان، آیه ۲۷.
  679. "روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم" سوره احزاب، آیه ۶۶.
  680. "و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید * و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است" سوره بقره، آیه ۲۳-۲۴.
  681. "و از آن آتش پروا کنید که برای کافران آماده شده است * و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند" سوره آل عمران، آیه ۱۳۱-۱۳۲.
  682. "بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند" سوره توبه، آیه ۸۱.
  683. "و بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان به نکویی دوری گزین * و مرا با این دروغ‌انگاران شاد خوار وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش * ما نزد خود بندها و دوزخی داریم*و خوراکی گلوگیر و عذابی دردناک" سوره مزمل، آیه ۱۰-۱۳.
  684. "(یا) اگر دروغ انگارد و رو گرداند،" سوره علق، آیه ۱۳.
  685. "نه چنان است؛ اگر (از شرارت) باز نایستد بی‌گمان (موی) پیشانی (اش) را خواهیم گرفت و خواهیم کشید،" سوره علق، آیه ۱۵.
  686. "ما (نیز) آتش افروزان (دوزخ) را بی‌درنگ فرا می‌خوانیم" سوره علق، آیه ۱۸.
  687. "و اگر خداوند آوارگی را بر آنان مقرّر نکرده بود بی‌گمان در این جهان عذابشان می‌کرد و آنان را در جهان واپسین عذاب آتش (دوزخ) خواهد بود * این از آن روست که آنان با خداوند و پیامبر وی مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند مخالفت ورزد به راستی خداوند سخت‌کیفر است" سوره حشر، آیه ۳-۴.
  688. "پس برخی از آنها به آن ایمان آوردند و برخی از ایشان روی از آن برتافتند و (برافروختن) آتش فروزان را، دوزخ بس" سوره نساء، آیه ۵۵.
  689. "و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان در * هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند و خداوند پاکیزگان را دوست می‌دارد * آیا کسی که بنیان خود را بر پروا از خداوند و خشنودی (او) نهاده بهتر است یا آنکه بنیان خود را بر لب پرتگاهی در حال ریزش گذارده است که او را به درون آتش دوزخ فرو می‌لغزاند؟ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمایی نمی‌کند" سوره توبه، آیه ۱۰۷-۱۰۹.
  690. "و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!" سوره نساء، آیه ۱۱۵.
  691. "آیا ندانسته‌اند که هر کس با خداوند و پیامبرش دشمنی ورزد بی‌گمان آتش دوزخ او راست در حالی که در آن جاودان خواهد بود؛ خواری سترگ این است" سوره توبه، آیه ۶۳.
  692. "و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود" سوره نساء، آیه ۱۴.
  693. "روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم" سوره احزاب، آیه ۶۶.
  694. "و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید * و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است" سوره بقره، آیه ۲۳-۲۴.
  695. "بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند" سوره توبه، آیه ۸۱.
  696. "و مرا با این دروغ‌انگاران شاد خوار وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش ما نزد خود بندها و دوزخی داریم" سوره مزمل، آیه ۱۱-۱۲.
  697. "پس برخی از آنها به آن ایمان آوردند و برخی از ایشان روی از آن برتافتند و (برافروختن) آتش فروزان را، دوزخ بس" سوره نساء، آیه ۵۵.
  698. "و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان در" سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  699. "آیا کسی که بنیان خود را بر پروا از خداوند و خشنودی (او) نهاده بهتر است یا آنکه بنیان خود را بر لب پرتگاهی در حال ریزش گذارده است که او را به درون آتش دوزخ فرو می‌لغزاند؟ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمایی نمی‌کند" سوره توبه، آیه ۱۰۹.
  700. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۳۷.