←جستارهای وابسته
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}، [[تفسیر]] فرموده: او کسی است که [[مرگ]] و [[حیات]] را [[آفریده]] تا شما را بیازماید که کدامیک بهتر عمل میکنید. “مرگ” اگر به معنای فنا و نیستی باشد، مخلوق نیست؛ چرا که [[خلقت]] به امور وجودی تعلق میگیرد، ولی میدانیم که [[حقیقت]] مرگ، انتقال از جهانی به [[جهان]] دیگر است، و این، قطعاً یک امر وجودی است که میتواند مخلوق باشد، و اگر مرگ در این جا قبل از حیات، ذکر شده، به خاطر تأثیر عمیقی است که توجه به [[مرگ]] در [[حسن]] عمل دارد. گذشته از این که مرگ قبل از [[زندگی]] بوده است. منظور از [[آزمایش]] [[خداوند]]؛ چنان که قبلاً نیز گفتهایم، نوعی پرورش است؛ به این معنا که [[انسانها]] را به میدان عمل میکشد تا ورزیده و آزموده و [[پاک]] و [[پاکیزه]] شوند و لایق [[قرب]] [[خدا]] گردند. قابل توجه این که: [[هدف]] آزمایش را [[حُسن]] عمل معرفی کرده، نه [[کثرت]] عمل، و این، [[دلیل]] بر این است که [[اسلام]] به “کیفیت” اهمیت میدهد، نه به “کمیت”. مهم، آن است که عمل، خالصانه و برای خدا، و مفید و جامع باشد، هر چند از نظر کمیت کم باشد. لذا در این که منظور {{متن قرآن|أَحْسَنُ عَمَلًا}} چیست؟ در بعضی [[روایات اسلامی]] از [[پیغمبر گرامی اسلام]]{{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: {{متن حدیث|أَتَمُّكُمْ عَقْلًا وَ أَشَدُّكُمْ لِلَّهِ خَوْفاً وَ أَحْسَنُكُمْ فِيمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ نَهَى عَنْهُ نَظَراً وَ إِنْ كَانَ أَقَلَّكُمْ تَطَوُّعاً}}؛ منظور این است که کدامیک از شما [[عقل]] و [[خرد]] کاملتر، [[خداترسی]] بیشتر، و [[آگاهی]] فزونتر بر [[اوامر و نواهی الهی]] دارید، هر چند [[اعمال]] مستحبتان کمتر بوده باشد؟ [[بدیهی]] است، عقل کامل، عمل را پاکتر، و [[نیت]] را خالصتر و [[پاداش]] را بیشتر میکند، و در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|لَيْسَ يَعْنِي أَكْثَرَ عَمَلًا وَ لَكِنْ أَصْوَبَكُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَةُ خَشْيَةُ اللَّهِ وَ النِّيَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَةُ ثُمَّ قَالَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِي لَا تُرِيدُ أَنْ يَحْمَدَكَ عَلَيْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}}: منظور این نیست که کدامیک بیشتر عمل میکنید، بلکه منظور این است که کدامیک صحیحتر عمل میکنید، و عمل صحیح، آن است که توأم با [[خداپرستی]] و نیت پاک باشد. سپس فرمود: نگهداری عمل از [[آلودگی]]، سختتر است از خود عمل، و [[عمل صالح]]، عملی است که نمیخواهی احدی جز خدا تو را به خاطر آن بستاید<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۳۱۶ - ۳۱۸.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۴۰-۵۶۵.</ref> | نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}، [[تفسیر]] فرموده: او کسی است که [[مرگ]] و [[حیات]] را [[آفریده]] تا شما را بیازماید که کدامیک بهتر عمل میکنید. “مرگ” اگر به معنای فنا و نیستی باشد، مخلوق نیست؛ چرا که [[خلقت]] به امور وجودی تعلق میگیرد، ولی میدانیم که [[حقیقت]] مرگ، انتقال از جهانی به [[جهان]] دیگر است، و این، قطعاً یک امر وجودی است که میتواند مخلوق باشد، و اگر مرگ در این جا قبل از حیات، ذکر شده، به خاطر تأثیر عمیقی است که توجه به [[مرگ]] در [[حسن]] عمل دارد. گذشته از این که مرگ قبل از [[زندگی]] بوده است. منظور از [[آزمایش]] [[خداوند]]؛ چنان که قبلاً نیز گفتهایم، نوعی پرورش است؛ به این معنا که [[انسانها]] را به میدان عمل میکشد تا ورزیده و آزموده و [[پاک]] و [[پاکیزه]] شوند و لایق [[قرب]] [[خدا]] گردند. قابل توجه این که: [[هدف]] آزمایش را [[حُسن]] عمل معرفی کرده، نه [[کثرت]] عمل، و این، [[دلیل]] بر این است که [[اسلام]] به “کیفیت” اهمیت میدهد، نه به “کمیت”. مهم، آن است که عمل، خالصانه و برای خدا، و مفید و جامع باشد، هر چند از نظر کمیت کم باشد. لذا در این که منظور {{متن قرآن|أَحْسَنُ عَمَلًا}} چیست؟ در بعضی [[روایات اسلامی]] از [[پیغمبر گرامی اسلام]]{{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: {{متن حدیث|أَتَمُّكُمْ عَقْلًا وَ أَشَدُّكُمْ لِلَّهِ خَوْفاً وَ أَحْسَنُكُمْ فِيمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ نَهَى عَنْهُ نَظَراً وَ إِنْ كَانَ أَقَلَّكُمْ تَطَوُّعاً}}؛ منظور این است که کدامیک از شما [[عقل]] و [[خرد]] کاملتر، [[خداترسی]] بیشتر، و [[آگاهی]] فزونتر بر [[اوامر و نواهی الهی]] دارید، هر چند [[اعمال]] مستحبتان کمتر بوده باشد؟ [[بدیهی]] است، عقل کامل، عمل را پاکتر، و [[نیت]] را خالصتر و [[پاداش]] را بیشتر میکند، و در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|لَيْسَ يَعْنِي أَكْثَرَ عَمَلًا وَ لَكِنْ أَصْوَبَكُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَةُ خَشْيَةُ اللَّهِ وَ النِّيَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَةُ ثُمَّ قَالَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِي لَا تُرِيدُ أَنْ يَحْمَدَكَ عَلَيْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}}: منظور این نیست که کدامیک بیشتر عمل میکنید، بلکه منظور این است که کدامیک صحیحتر عمل میکنید، و عمل صحیح، آن است که توأم با [[خداپرستی]] و نیت پاک باشد. سپس فرمود: نگهداری عمل از [[آلودگی]]، سختتر است از خود عمل، و [[عمل صالح]]، عملی است که نمیخواهی احدی جز خدا تو را به خاطر آن بستاید<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۳۱۶ - ۳۱۸.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۴۰-۵۶۵.</ref> | ||
==احسن در [[تفاسیر]] [[روایی]]== | |||
[[سید هاشم بحرانی]] در [[تفسیر برهان]]، و [[علامه]] شیخ عبدعلی در [[تفسیر نورالثقلین]]، و علامه شیخ [[جلالالدین عبدالرحمن سیوطی]]، در [[تفسیر]] در المنثور، فی قوله تعالی: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ}}، روایاتی را [[نقل]] فرمودهاند، از جمله: | |||
#در کتاب [[معانی الاخبار]]، با اسنادش تا [[ابان]]، و او از [[ابیعبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}}، [[روایت]] کند که آن بزرگوار درباره قول [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}، فرمود: {{متن حدیث|هِيَ الْإِسْلَامُ}}؛ یعنی آن، [[دین مبین اسلام]] است<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۱۳۲؛ برهان، ص۱۰۰.</ref>. | |||
#در [[روایات]] دیگری، [[محمد بن مسلم]] و [[حمران]]، از ابیعبدالله، امام صادق{{ع}}، و ابیجعفر، [[امام باقر]]{{ع}}، فی قوله تعالی: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}، نقل نموده که آنها فرمودهاند: {{متن حدیث|الصِّبْغَةُ هِيَ الْإِسْلَامُ}}؛ یعنی [[صبغه]] همان دین مبین اسلام است<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۱۳۲؛ برهان، ص۱۰۰.</ref>. | |||
#[[عبد بن حمید]]، ابنجریر و ابنمنذر از [[قتاده]] [[اخراج]] نمودهاند که او گفت: {{متن حدیث|ان الیهود تصبغ ابناءها یهودا، و ان النصاری تصبغ ابناءها نصاری، و ان صبغة الله الاسلام، و لا صبغة أحسن من صبغة الله، الاسلام، و لا اطهر، و هو دین الله الذی بعث به نوحا و من کان بعده من الأنبیاء}}؛ یعنی [[یهود]]، فرزندانشان را به رنگ [[یهودی]]، و [[نصاری]]، فرزندانشان را به رنگ نصاری رنگآمیزی میکردند، و البته، رنگ خدایی [[اسلام]] بوده و هیچ رنگی بهتر از رنگ خدایی، اسلام، و پاکتر از آن نیست، و آن، [[دین]] خداست که او با آن دین، [[نوح]] و پیامبرانی را که بعد از او بودند، [[مبعوث]] کرد<ref>در المنثور، ج۱، ص۱۴۱.</ref>. | |||
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا}}، روایاتی را نقل نمودهاند، از جمله: | |||
#در تفسیر [[علی ابن ابراهیم]] و نیز در [[مجمع البیان]] به روایت [[علی بن ابراهیم]] در تفسیرش، از [[صادقین]]، امام باقر و [[امام صادق]]{{عم}} [[روایت]] شده: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ}} {{متن حدیث|السَّلَامُ وَ غَيْرُهُ مِنَ الْبِرِّ}}؛ یعنی البته، مراد از تحیت، در فرموده [[خدای تعالی]]: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ}}، [[سلام کردن]] و غیر آن از کارهای [[نیکو]] و [[پسندیده]] است<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۵۲۴؛ برهان، ص۲۴۵.</ref>. | |||
#در [[کتاب خصال]] فرموده: از جمله آنچه [[امیر المؤمنین]]{{ع}} به یارانش [[تعلیم]] فرمود، این است که: {{متن حدیث|إِذَا عَطَسَ أَحَدُكُمْ فَسَمِّتُوهُ قُولُوا َ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ وَ هُوَ يَقُولُ: يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ يَرْحَمُكُمْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا}} }}؛ یعنی چون یکی از شما عطسهای نمود، به قصد نیکویی حال او بگویید: {{متن حدیث|يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ}} و او بگوید: {{متن حدیث|يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ يَرْحَمُكُمْ}}. خدای تعالی فرمود: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا}}<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۵۲۵، ح۴۴۵؛ برهان، ص۲۴۵.</ref>. | |||
# [[محمد بن یعقوب]] از [[علی بن ابراهیم]]، و او با اسنادش از سکونی، روایت کند که او گوید: [[پیامبر]]{{صل}} میفرمود: {{متن حدیث|السَّلَامُ تَطَوُّعٌ، وَ الرَّدُّ فَرِيضَةٌ}}؛ یعنی سلام کردن [[مستحب]]، و جواب دادن به آن [[واجب]] است<ref>برهان، ص۲۴۵.</ref>. | |||
# محمد بن یعقوب با اسنادش، به [[نقل]] از پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ بَدَأَ بِالْكَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ فَلَا تُجِيبُوهُ وَ قَالَ ابْدَءُوا بِالسَّلَامِ قَبْلَ الْكَلَامِ فَمَنْ بَدَأَ بِالْكَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ فَلَا تُجِيبُوهُ}}؛ یعنی کسی که پیش از سلام کردن، سخن را آغاز کند، او را [[اجابت]] نکنید، و [فرمود:] پیش از [[سخن گفتن]]، با [[سلام]] آغاز کنید، پس کسی را که سخن گفتن را پیش از سلام کردن، آغاز کند، اجابت نکنید<ref>برهان، ص۲۴۵.</ref>. | |||
# محمد بن یعقوب با اسنادش از [[علی]] بن وثاب، از [[ابیعبدالله]] [[امام صادق]]{{ع}}، روایت کند که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ مِنْ تَمَامِ التَّحِيَّةِ لِلْمُقِيمِ الْمُصَافَحَةَ، وَ تَمَامِ التَّسْلِيمِ عَلَى الْمُسَافِرِ الْمُعَانَقَةَ}}؛ یعنی البته، از تمام بون تحیت، [[مصافحه]] و دست دادن است به هنگام [[ملاقات]]، و تمام بودن سلام نسبت شخص مسافر، معانقه و در آغوش گرفتن است<ref>برهان، ص۲۴۶.</ref>. | |||
# [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش از سماعه، و او از [[ابیعبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}}، [[روایت]] کند که از آن بزرگوار درباره مردی سؤال نمودم که در حال [[نماز]] باشد، و بر او [[سلام]] گردد؟ آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|يَرُدُّ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ، وَ لَايَقُولُ: وَ عَلَيْكُمُ السَّلَامُ؛ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ قَائِماً يُصَلِّي، فَمَرَّ بِهِ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ، فَسَلَّمَ عَلَيْهِ عَمَّارٌ،، فَرَدَّ عَلَيْهِ النَّبِيُّ{{صل}} وَ آلِهِ هكَذَا}}؛ یعنی پاسخ دهد: {{متن حدیث|سَلَامٌ عَلَيْكُمْ}}، و نگوید: {{متن حدیث|وَ عَلَيْكُمُ السَّلَامُ}}؛ چون [[پیامبر خدا]]{{صل}} در حالی که نماز را اقامه میفرمود، [[عمار یاسر]] بر آن بزرگوار گذشت و به آن [[حضرت]] سلام کرد. بعد [[پیامبر]]{{صل}} این چنین بر او پاسخ (سلام) را رد نمود<ref>برهان، ص۲۴۶.</ref>. | |||
#ابنبابویه با اسنادش تا [[مسعدة بن صدقه]]، و او از [[جعفر بن محمد]]، امام صادق{{ع}}، و آن حضرت از [[پدر]] بزرگوارش [[نقل]] فرماید که: {{متن حدیث|لَا تُسَلِّمُوا عَلَى الْيَهُودِ وَ لَا عَلَى النَّصَارَى وَ لَا عَلَى الْمَجُوسِ وَ لَا عَلَى عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ وَ لَا عَلَى مَوَائِدِ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ لَا عَلَى صَاحِبِ الشِّطْرَنْجِ وَ النَّرْدِ وَ لَا عَلَى الْمُخَنَّثِ وَ لَا عَلَى الشَّاعِرِ الَّذِي يَقْذِفُ الْمُحْصَنَاتِ وَ لَا عَلَى الْمُصَلِّي وَ ذَلِكَ لِأَنَّ الْمُصَلِّيَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَرُدَّ السَّلَامَ لِأَنَّ التَّسْلِيمَ مِنَ الْمُسَلِّمِ تَطَوُّعٌ وَ الرَّدَّ عَلَيْهِ فَرِيضَةٌ وَ لَا عَلَى آكِلِ الرِّبَا وَ لَا عَلَى رَجُلٍ جَالِسٍ عَلَى غَائِطٍ وَ لَا عَلَى الَّذِي فِي الْحَمَّامِ وَ لَا عَلَى الْفَاسِقِ الْمُعْلِنِ بِفِسْقِهِ}}<ref>برهان، ص۲۴۶.</ref>. | |||
#ابن ابیشیبه و [[بخاری]] در [[ادب]] مفرد، و ابن ابی الدنیا در [[صمت]]، و ابنجریر، ابنمنذر و [[ابن ابیحاتم]] از [[ابنعباس]]، [[اخراج]] نمودند که او فرمود: {{متن حدیث|من سلم عليك من خلق الله فاردد عليه و إن كان يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً أَوْ مَجُوسِيّاً ذلك بأن الله يقول}}: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا}}؛ یعنی هر کس از [[خلق]] [[خدا]]، بر تو سلام کرد، پس سلام را به او رد کن، اگر چه [[یهودی]] یا [[نصرانی]] یا مجوسی باشد؛ آن به واسطه این است که [[خدا]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا}}<ref>در المنثور، ج۲، ص۱۸۸.</ref>. | |||
#ابنجریر و ابنمنذر درباره قوله: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا}}، از [[عطا]] [[اخراج]] نمودند که او فرمود: {{عربی|ذلك كله في أهل الإسلام}}؛ یعنی اجرای آن [[دستور]]، همهاش درباره [[اهل]] [[اسلام]] است<ref>در المنثور، ج۲، ص۱۸۸.</ref>. | |||
همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ}}، [[روایت]] شده که از [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[احسان]] سؤال شد؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ}}: یعنی [[خدای تعالی]] را آن چنان [[عبادت]] کنی که گویی او تو را میبیند. پس اگر تو او را نمیبینی، مسلم بدان که او تو را میبیند<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۵۵۳، ح۵۷۹.</ref>. | |||
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}، روایاتی را [[نقل]] فرمودهاند، از جمله: | |||
#در [[کتاب کافی]] با اسنادش تا [[پدر]] [[محمد بن خالد]] به بالا، و او از [[ابی عبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}}، روایت کند که آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|الْحُكْمُ حُكْمَانِ حُكْمُ اللَّهِ وَ حُكْمُ الْجَاهِلِيَّةِ فَمَنْ أَخْطَأَ حُكْمَ اللَّهِ حَكَمَ بِحُكْمِ الْجَاهِلِيَّةِ}}؛ یعنی [[حکم]] کردن بر دو نوع است: یکی حکم خدای تعالی، و دیگری حکم [[زمان جاهلیت]]. پس هر که در حکم خدای تعالی [[خطا]] کند، بر [[حکم جاهلیت]]، حکم نموده است<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۶۴۰، ح۲۴۰.</ref>. | |||
#[[ابوعلی اشعری]] با اسنادش تا [[ابابصیر]]، و او از ابیجعفر، [[امام باقر]]{{ع}}، روایت کند که آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|الْحُكْمُ حُكْمَانِ حُكْمُ اللَّهِ وَ حُكْمُ الْجَاهِلِيَّةِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}} وَ أَشْهَدُ عَلَى زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ لَقَدْ حَكَمَ فِي الْفَرَائِضِ بِحُكْمِ الْجَاهِلِيَّةِ}}؛ یعنی حکم بر دو نوع است: حکم خدای تعالی و حکم جاهلیت، و [[خدای عزوجل]] فرموده است: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}} و من [[گواهی]] میدهم که [[زید بن ثابت]] در [[واجبات]] به [[حکم]] [[زمان جاهلیت]] حکم نموده است<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۶۴۰، ح۲۴۱؛ برهان، ص۲۹۳.</ref>. | |||
# [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش تا [[محمد بن خالد]]، و او از پدرش به بالا، از [[ابیعبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}}، [[روایت]] کند که آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|الْقُضَاةُ أَرْبَعَةٌ ثَلَاثَةٌ فِي النَّارِ وَ وَاحِدٌ فِي الْجَنَّةِ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَهُوَ فِي النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَهُوَ فِي النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَهُوَ فِي النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ وَ قَالَ{{صل}}: الْحُكْمُ حُكْمَانِ حُكْمُ اللَّهِ وَ حُكْمُ الْجَاهِلِيَّةِ فَمَنْ أَخْطَأَ حُكْمَ اللَّهِ حَكَمَ بِحُكْمِ الْجَاهِلِيَّةِ}}؛ یعنی [[قضات]] چهار دسته هستند، سه دسته آنان. [[اهل]] آتشاند، و یک دسته، [[اهل بهشت]]: مردی که [[قضاوت]] به [[جور]] کند و خود بر آن [[آگاه]] باشد، او اهل [[آتش]] است، و مردی که قضاوت به جور کند و خود بر آن آگاه نباشد، او نیز اهل آتش است، و مردی که قضاوت به [[حق]] کند، ولی نداند که قضاوت به حق میکند، او نیز اهل آتش است، و مردی که قضاوت به حق کند، در حالی که خود عالم و آگاه است به اینکه قضاوت به حق میکند، او اهل بهشت است، و آن بزرگوار ([[پیامبر خدا]]{{صل}}) فرمود: حکم بر دو گونه است: [[حکم خدا]] و حکم زمان جاهلیت. پس هر کس در حکم [[خدای تعالی]] [[خطا]] کند، به حکم زمان جاهلیت حکم نموده است، و [[خدای عزوجل]] فرموده: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}، و من [[شهادت]] میدهم که زید بن ثابت در واجبات به حکم زمان جاهلیت حکم نموده است<ref>برهان، ص۲۹۲.</ref>. | |||
#عیاشی از [[ابیبصیر]]، و او از ابیجعفر، [[امام باقر]]{{ع}}، روایت کند که آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ الْحُكْمَ حُكْمَانِ حُكْمُ اللَّهِ وَ حُكْمُ الْجَاهِلِيَّةِ يَعْنِي فِي الْفَرَائِضِ}}: حکم بر دو نوع است: [[حکم]] [[خدای متعال]] و حکم [[زمان جاهلیت]]، و مقصودش در [[واجبات]] است<ref>برهان، ص۲۹۲.</ref>. | |||
همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}، روایاتی را [[نقل]] فرمودهاند، از جمله: | |||
#در [[کتاب کافی]] [[علی بن ابراهیم]] با اسنادش از ابیعمر، و [[زبیری]] از [[ابیعبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}}، [[روایت]] نمودهاند که آن بزرگوار بعد از بیان [[حدیثی]] و ثنا بر [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}؛ {{متن حدیث|يَعْنِي بِالْقُرْآنِ}}<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۹۴، ح۲۶۴.</ref>. | |||
#در [[تفسیر]] [[علی ابن ابراهیم]] با اسنادش تا [[علی بن رئاب]]، و او از ابیعبدالله، امام صادق{{ع}} روایت کند که آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|و الله نحن السبيل الذي أمركم الله باتباعه. قوله: {{متن قرآن|وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} قال: بالقرآن}}؛ یعنی به [[خدای عزوجل]] [[سوگند]] که ما هستیم آن طریقی که [[خدای تعالی]] شما را امر به [[تبعیت]] از آن نموده است. فرمودۂ خدای تعالی:{{متن قرآن|وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}؛ یعنی به وسیله [[قرآن]]<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۹۵، ح۲۶۵؛ برهان، ص۵۸۵.</ref>. | |||
#در کتاب [[احتجاج]] [[طبرسی]] آمده است: که [[ابومحمد]] [[عسکری]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|ذكر عند الصادق{{ع}} الجدال في الدين و ان [[رسول الله]]{{صل}} و الأئمة{{عم}} نهوا عنه فقال الصادق{{ع}}: لم ينه مطلقا و لكنه نهى عن الجدال بغير التي هي أحسن أما تسمعون قوله تعالى: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} فالجدال بالتي هي أحسن قد قرنه العلماء بالدين، و الجدال بغير التي هي أحسن [[محرم]] حرمه [[الله]] على شيعتنا، و اما الجدال بالتي هي أحسن فهو ما امر الله تعالى به نبيه أن يجادل به من جحد البعث بعد الموت، و إحياؤه له، فقال الله حاكيا عنه: {{متن قرآن|وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ}}<ref>«و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟» سوره یس، آیه ۷۸.</ref> فقال [[الله]] في الرد عليه: “قل- يا [[محمد]]- {{متن قرآن|يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ}}<ref>«بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زندهاش میگرداند و او به (حال) هر آفریدهای داناست» سوره یس، آیه ۷۹.</ref>}}: نزد [[امام صادق]]{{ع}} از [[جدال]] در [[دین]] سخن به میان آمد و این که [[پیامبر خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} از آن [[نهی]] فرمودهاند. پس آن [[حضرت]]{{ع}} فرمود: از آن، مطلقاً نهی نشده؛ لکن آن جدالی که به غیر احسن است، از آن نهی شده است. آیا این قول [[خدای تعالی]] را نشنیدهای که فرمود: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}، پس آن جدالی که احسن است، جدالی است که [[علمای دین]] با آن قرینند، و آن جدالی که جدال غیر احسن است، حرامی است که خدای تعالی بر [[پیروان]] ما آن را [[حرام]] نموده است، و آن جدالی که احسن است، همان است که خدای تعالی آن را به پیامبرش امر فرموده به این که: با کسی که [[بعث]] بعد از [[مرگ]] را و زنده کردن او را نسبت به آن گوینده کذایی [[انکار]] میکند، [[مجادله]] نماید. سپس در حالی که از آن فرد حکایت میکرد، فرمود: {{متن قرآن|وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ}}. بعد خدای تعالی در رد بر او فرمود: “قُلْ” (ای محمد!) {{متن قرآن|يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ}}<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۹۵، ح۲۶۶؛ برهان، ص۵۸۵.</ref>. | |||
#ابنمردویه، از [[ابیلیلی اشعری]] [[اخراج]] نمود که پیامبر خدا{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|تمسکوا بطاعة ائمتکم و لا تخالفوهم؛ فان طاعتهم طاعة الله و معصیتهم معصیة الله؛ فان الله انما بعثنی ادعو الی سبیله بالحکمة والموعظة الحسنه، فمن خالفنی فی ذلک، فهو من الهالکین، و قد برئت منه ذمة الله و ذمة رسوله، و من ولی من امرکم شیئا فعمل بغیر ذلک، فعلیة لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین}}؛ یعنی به [[اطاعت]] امامانتان چنگ بزنید و با آنان [[مخالفت]] ننمایید؛ البته، [[اطاعت]] از آنان [[اطاعت از خدا]] بوده و [[نافرمانی]] از آنان، [[معصیت]] خداست. پس همانا [[خدا]] مرا [[مبعوث]] فرمود تا با [[حکمت]] و [[موعظه]] [[حسنه]] به [[دین]] او [[دعوت]] کنم. پس هر کس در این امر، خلاف من عمل کند، او از هلاک شوندگان است و از او بیزارم و [[ذمه]] [[خدای متعال]] و ذمه رسولش از او برداشته شود، و هر که بر چیزی از امر شما [[ولایت]] یابد، بعد به غیر آن عمل نماید، پس [[لعنت خدا]]، [[فرشتگان]] و [[مردم]]، همه آنان، بر او خواهد بود<ref>درالمنثور، ج۴، ص۱۳۵.</ref>. فی قوله تعالی: {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ}} هم فرموده: در [[کتاب کافی]] با اسنادش از ابنمحبوب، و او از بعض [[اصحاب]]، [[روایت]] کند که [[ابیعبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}}، فرمود: {{متن حدیث|بعث أمير المؤمنين{{ع}} الى [[بشر]] بن عطارد التيمي في كلام بلغه فمر به [[رسول]] أمير المؤمنين{{ع}} في بنى أسد و أخذه، فقام اليه نعيم بن دجاجة الأسدي فأفلته فبعث اليه أمير المؤمنين{{ع}} فأتوه به و امر به أن يضرب فقال نعيم: أما و [[الله]] ان المقام معك لذل و ان فراقك لكفر؟ قال: فلما [[سمع]] ذلك منه قال له: قد عفونا عنك ان الله عز و جل يقول: {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ}} اما قولك: ان المقام معك لذل فسيئة اكتسبتها، و اما قولك: و ان فراقك لكفر فحسنة اكتسبتها فهذه بهذه فأمر ان يخلى عنه}}؛ یعنی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرستادهای را به سوی بشر بن عطارد تیمی که سخنی از او به آن [[حضرت]] رسیده بود، فرستاد. پس آن فرستاده امیرالمؤمنین{{ع}}، در [[بنی اسد]] بر او گذر کرد و او را دستگیر نمود. [[نعیم بن دجاجه اسدی]] به پاخاست و آنچه در دستش بود، بیرون آورد. امیرالمؤمنین{{ع}} در تعقیب او فرستاد. پس [[نعیم]] را آوردند، و آن حضرت بر زدن او [[دستور]] فرمود. نعیم گفت: به خدا [[سوگند]] که بودن با تو [[ذلت]] آور، و جدایی از تو [[کفر]] است. پس همین که [[حضرت]] این سخن را شنید، فرمود: تو را مورد [[عفو]] قرار دادیم؛ زیرا [[خدای عزوجل]] میفرماید: {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ}}؛ اما این سخنت که: “بودن با تو ذلتآور است”، سخن [[بدی]] است که تو آن را کسب کردی، و این سخنت که: جدایی از تو کفر است”، سخن خوبی است که تو آن را کسب کردی. پس آن بدی به واسطه این خوبی دفع میشود. بعد حضرت [[دستور]] داد، از او دست کشند<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۵۵۱، ح۱۱۱.</ref>. | |||
همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}، روایاتی را [[نقل]] فرموده، از جمله: | |||
#در [[کتاب کافی]]، [[محمد بن یعقوب]]، با اسنادش تا [[زراره]]، و او از ابیجعفر، [[امام باقر]]{{ع}}، [[روایت]] کند که آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|الْحَيَاةُ وَ الْمَوْتُ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ الْمَوْتُ فَدَخَلَ فِي الْإِنْسَانِ لَمْ يَدْخُلْ فِي شَيْءٍ إِلَّا وَ قَدْ خَرَجَتْ مِنْهُ الْحَيَاةُ}}؛ یعنی [[زندگی]] و [[مرگ]] دو مخلوقاند که [[خدای متعال]] آن دو را [[خلق]] نمود، پس هنگامی که مرگ فرارسد، در [[انسان]] داخل گردد؛ در چیزی داخل نشده، به جز این که زندگی از او خارج گردیده است<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۷۹، ح۷؛ برهان، ص۱۱۳۲.</ref>. | |||
# [[علی بن ابراهیم]] در [[تفسیر]] خود، درباره {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ}}<ref>«همان که مرگ و زندگی را آفرید» سوره ملک، آیه ۲.</ref>، فرمود: اندازهبندی نمود آن دو را، و آن بدین معناست که اندازهبندی کرد زندگی را، پس از آن، اندازهبندی کرد مرگ را<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۷۹، ح۸.</ref>. | |||
#در [[اعتقاد]] [[امامیه]] از [[صدوق]] نقل است که به [[علی بن حسین]]، [[امام سجاد]]، [[زینالعابدین]]{{ع}}، گفته شد: مرگ چیست؟ آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|الموت للمؤمن كنزع ثياب و وسخة قملة و فك قيود و أغلال ثقيلة، و الاستبدال بأفخر الثياب و أطيبها روائح. و اوطأ المراكب و آنس المنازل، و للكافر كخلع ثياب فاخرة و النقل عن منازل أنيسة و الاستبدال بأوسخ الثياب و أخشنها، و أوحش المنازل و أعظم العذاب}}؛ یعنی [[مرگ]] برای [[مؤمن]]، [[مَثَل]] آن، مَثَل بیرون آوردن [[جامه]] چرکین شپشدار، جدا نمودن بندها و زنجیرهای محکم و مبدل نمودن آن به لباسهای فاخر و [[پاک]] و [[پاکیزه]] با بوهای خوش است، و برای [[کافر]]، مانند درآوردن [[لباس]] فاخر و انتقال از منزلهای مأنوس، و تبدیل نمودن آن به جامه چرکین و [[خشن]]، و به موحشترین منازل، و بزرگترین [[عذاب]] است<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۸۰، ح۱۰.</ref>. | |||
#به [[محمد بن علی]]، [[امام باقر]]{{ع}}، گفته شد، مرگ چیست؟ آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|هُوَ النَّوْمُ الَّذِي يَأْتِيكُمْ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ، إِلَّا أَنَّهُ طَوِيلٌ مُدَّتُهُ لَا يُنْتَبَهُ مِنْهُ إِلَّا يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}؛ یعنی آن خوابی است که شما را در هر شب فرا میگیرد، جز این که مدت آن طولانی است؛ از آن تا [[روز قیامت]] بیدار نگردد<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۸۰، ح۱۱.</ref>. | |||
#ابنعمر گوید: [[پیامبر]]{{صل}} [[آیه]] {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ...}}<ref>«بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست» سوره ملک، آیه ۱.</ref> را تا {{متن قرآن|أَحْسَنُ عَمَلًا}}، [[تلاوت]] نمود و فرمود: {{متن حدیث|أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَقْلًا وَ أَوْرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ أَسْرَعُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ}}؛ یعنی کدامیک از شما در [[عقل]]، نیکوتر، و در [[پرهیز]] از حرامهای [[خدای تعالی]]، پارساتر، و در عمل به [[طاعت]] خدای تعالی، سریعتر هست؟<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۸۰، ح۱۳.</ref>. | |||
#در کتاب [[احتجاج]]، [[طبرسی]]، از [[امام رضا]]{{ع}}، [[حدیث]] طولانیای را [[نقل]] کرده است. در آن حدیث آمده که: {{متن حدیث|و اما قوله عزوجل: {{متن قرآن|لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}} فانه عزوجل خلق خلقه ليبلوكم بتكليف طاعته و عبادته لا على سبيل الامتحان و التجربة لأنه لم يزل عليكما بكل شيء}}؛ یعنی: و اما درباره قول [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}؛ البته، خدای عزوجل خلقش را آفرید برای آزمودن شما با [[تکلیف]] طاعت و [[عبادت]]، نه برای [[امتحان]] و تجربه؛ زیرا [[خدای بزرگ]]، پیوسته بر هر چیزی عالم و [[دانا]] بوده است<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۸۰، ح۱۴.</ref>. از -[[علی بن ابراهیم]] از پدرش و او با اسنادش تا [[سفیان بن عیینه]]، و از [[ابیعبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که آن بزرگوار درباره قول [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}، فرمود: {{متن حدیث|لَيْسَ يَعْنِي أَكْثَرَكُمْ عَمَلًا وَ لَكِنْ أَصْوَبَكُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَةُ خَشْيَةُ اللَّهِ وَ النِّيَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْخَشْيَةُ ثُمَّ قَالَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِي لَا تُرِيدُ أَنْ يَحْمَدَكَ عَلَيْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ النِّيَّةُ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّيَّةَ هِيَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَ {{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ}}<ref>«بگو: هر کس به فرا خور خویش کار میکند و پروردگار شما داناتر است که چه کس رهیافتهتر است» سوره اسراء، آیه ۸۴.</ref> يَعْنِي عَلَى نِيَّتِهِ}}؛ یعنی مقصودش بیشترین شما از نظر عمل نیست، بلکه مقصود آن صحیحترین شما از نظر عمل میباشد، و به [[هدف]] رسیدن تنها [[خشیت]] داشتن نسبت به [[خداوند]] و [[نیت]] صادق است. سپس فرمود: باقی بودن بر [[اخلاص]] در عمل، سختتر از خود عمل است، و عمل [[خالص]]، عملی است که ما نخواسته باشیم به جز [[خدای تعالی]]، احدی ما را بر آن [[تمجید]] و [[ستایش]] کند، و نیت، [[برتر]] از عمل است. بدان و [[آگاه]] باش که نیت همان عمل است. سپس [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ}}، را [[تلاوت]] نمود و فرمود: یعنی بر نیتش<ref>برهان، ص۱۱۳۲.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۶۵-۵۷۵.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |