رجعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:


بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب تشیع و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب می‌دانند<ref>حق القین: ج۲ ص۳۵۴.</ref>. احتمالاً کثرت احادیث این باب به حد تواتر، است و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به رجعت، از ضروریات مذهب شود. اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانسته‌اند<ref>مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة ص۴۷۳ و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ و محمد رضا مظفر در عقائد الامامیة ص۸۴.</ref>. البته گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به رجعت، مانند عدل و امامت از اصول مذهب نیست<ref>چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ به این موضوع تصریح می‌کند.</ref>، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث رجعت، باید آن را از ضروریات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب تشیع و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب می‌دانند<ref>حق القین: ج۲ ص۳۵۴.</ref>. احتمالاً کثرت احادیث این باب به حد تواتر، است و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به رجعت، از ضروریات مذهب شود. اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانسته‌اند<ref>مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة ص۴۷۳ و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ و محمد رضا مظفر در عقائد الامامیة ص۸۴.</ref>. البته گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به رجعت، مانند عدل و امامت از اصول مذهب نیست<ref>چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ به این موضوع تصریح می‌کند.</ref>، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث رجعت، باید آن را از ضروریات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
==تاریخچه بحث رجعت==
اعتقاد به رجعت از قرن اول هجری میان علمای شیعه معروف بوده است. احادیثی از امام زین العابدین {{ع}} نقل شده است بر این اعتقاد دلالت دارند. در قرن‌های دوم و سوم، احادیث بیشتری نقل شده است. در این دوره اعتقاد به رجعت، از شعائر شیعه بوده، به طوری که مخالفان نیز این را به خوبی می‌دانستند و گاه با استناد به اعتقاد یک راوی به رجعت، از نقل احادیث او پرهیز می‌کردند.  [[فضل بن شاذان]] از بزرگان اصحاب [[امام رضا‌]] {{ع}} و [[امام جواد]] {{ع}}، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است<ref>کتاب اثبات الرجعة و کتاب الرجعة: [[نجاشی]] از [[کنجی]] نقل می‌کند که هر دو کتاب را در میان ده‌ها کتاب دیگر وی دیده است؛ رجال النجاشی: ج۲ ص۱۶۸ ش۸۳۸، [[شیخ طوسی]] نیز از بزرگی او یاد می‌کند و کتاب إثبات الرجعة او را نام می‌برد؛ الفهرست، طوسی: ص۱۹۷، ش۵۶۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹</ref>.
ثقة الاسلام [[کلینی]] در انتهای قرن سوم، احادیث رجعت را در الکافی آورده است<ref>الکافی: ج۱ ص۱۹۶-۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج۳ ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج۸ ص۵۰-۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷.</ref>. شیخ صدون در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی احادیث رجعت در کتاب‌های حدیثی‌اش <ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}: ج۲، ص۲۰۱، الخصال: ص۱۰۸، معانی الأخبار: ص۳۶۵.</ref>، اعتقاد به آن را حق دانسته و به آیات متعددی از قرآن و نیز به برخی احادیث اهل سنت دربارۀ بازگشت مسیح در [[آخر الزمان]] و نماز خواندن وی به امامت امام {{ع}} استناد کرده است<ref>الإعتقادات: ص۶۰-۶۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹</ref>.
[[شیخ مفید]] در انتهای قرن چهارم، اعتقاد به رجعت در [[آخر الزمان]] را بین امامیّه اجماعی دانسته و ادله‌ای بر آن آورده و به شبهات مخالفان، پاسخ داده است.<ref>أوائل المقالات: ص۴۶ و ۷۶-۷۷، الفصول المختارة: ص۱۵۳-۱۵۶، المسائل السروریة: ص۳۲ و ۳۵-۳۶.</ref>. [[سید مرتضی]] در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای شیعه، بر اعتبار اجماع در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات مخالفان پاسخ داده است<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵-۱۲۶.</ref>. [[طبرسی]] در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی اخبار در باب رجعت، ادلۀ مخالفان را رد کرده است<ref>مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷، جوامع الجامع: ج۲ ص۷۲۴.</ref>. این اعتقاد همچنان در میان علمای شیعه در قرن‌های بعدی ادامه داشته است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰</ref>.
[[علامه مجلسی]] دربارۀ کمیت و کیفیت احادیث رجعت و تعداد راویان و عالمانی که دربارۀ رجعت کتاب نوشته‌اند، چنین می‌نویسد: چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} ایمان داشته باشد اما احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شماره آنها به حدود دویست حدیث می‌رسد و چهل و چند نفر از راویان ثقه و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده‌اند... . اگر این احادیث متواتر نباشد، چه در حدیثی متواتر است؟<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۲-۱۲۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰</ref>.
در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات مذهب است، بدین معنا که اگر کسی متون مذهب تشیع را ببیند، بی‌تردید، رجعت را جزء اعتقادات شیعی به حساب می‌آورد. البته این که رجعت از محکمات اعتقادات شیعی است، به معنای آن نیست که مانند عدل و امامت، جزء اصول اعتقادی است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بی‌اطلاعی، اعتقاد به رجعت نداشته باشد. چنین کسی از دایره تشیع خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود آگاهی کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت اعتقاد نورزد، از دایره تشیع خارج می‌شود<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱</ref>.


==زمان رجعت==
==زمان رجعت==

نسخهٔ ‏۱ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۵۰

رجعت به معنای: "رجوع (بازگشت) به دنیا بعد از مرگ و قبل از قیامت" یا در خصوص "بازگشت گروهی از مؤمنان خالص (مانند: انبیا؛ امامان معصوم؛ شهدا و دیگر مؤمنان) پس از ظهور امام مهدی (ع) و در آستانه رستاخیز" به کار می‌رود.

واژه‌شناسی لغوی

رَجعت یا یوم الکرّه[۱] به معنای بازگشت، اسم مصدر از ماده «ر، ج، ع» است که معنای مشترک همه صیغه‌های آن بازگشتن و تکرار است[۲] [۳].

رجعت در لغت، به معنای بازگشت است و در اصطلاح، به معنای بازگشت جمعی از درگذشتگان مؤمن و کافر به زندگی دنیا به هنگام قیام امام مهدی (ع) است تا کافران مجازات دنیوی خود را ببیند و مؤمنان نیز ضمن مشارکت در قیام امام مهدی (ع)از مجازات کافران، خشنود گردند [۴] [۵].

اصطلاح‌شناسی

معنای اصطلاحی عام آن که همه عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است، [۶] و معنای اصطلاحی خاص و رایج آن نزد شیعه این است که بعد از ظهور مهدی (ع) و در آستانه رستاخیز گروهی از مؤمنان خالص "مؤمن محض" همچون: انبیاء[۷]، امامان معصوم [۸] و شهدا [۹] و نیز گروهی ازافراد بسیار شرور "کافر محض" همچون "کفار" به این جهان بازمی‏‌گردند. گروه اول مدارجی از کمال را طی می‌‏کنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی می‌‏بینند. خداوند متعال دسته اول را بر دسته دوم غلبه می‌دهد تا از آنان انتقام بگیرند، و سپس هر دو دسته می‏‌میرند و منتظر روز رستاخیز و ثواب یا عقاب ابدی خویش می‌‏مانند. [۱۰] البته در برخی متون کلامی از دسته دوم به صراحت نامی برده نشده است[۱۱] [۱۲].

معنای اصطلاحی رجعت، جزو آموزه‌های اختصاصی شیعه است. دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از قیام، هم‌زمان با آغاز قیام و کمی بعد از قیام امام مهدی (ع) [۱۳] در هر صورت تعبیر هنگام قیام، هر سه احتمال را در بر می‌گیرد[۱۴].

رجعت، به صورت احیای دوبارۀ زندگی دنیاست. بنابراین، باید روح به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی روحانی. بر اساس احادیث اسلامی، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق می‌افتد و آنان در مواقعی خاص همچون جمعه، اجازه می‌یابند که به سوی اهل منزل خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت روحانی، غیر از رجعت است که در آن، روح به بدن باز می‌گردد و انسان، زندگی جسمانی را از سر می‌گیرد[۱۵].

احکام رجعت

اعتقاد به حقانیت رجعت به معنای خاص آن، از مختصات و ضروریات مذهب شیعه است [۱۶] هرچند برخی آن را از اصول مذهب شیعه ندانسته و بر این باورند که هر کس برایش ثابت شود، ایمان می‌‏آورد و هر کس برایش ثابت نشود آن را رد می‌‏نماید و خللی در شیعه بودن وی وارد نمی‌آید [۱۷] [۱۸].

البته از سخنان و نوشته‌های بعضی از قدمای علمای شیعه برمی‏آید که اقلیت بسیار کوچکی از شیعه رجعت را به معنی بازگشت دولت و حکومت اهل بیت (ع) تفسیر می‏‌کردند، نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان؛ ولی مخالفت آنها طوری است که لطمه‏‌ای به اجماع نمی‏‌زند. [۱۹] در مقابل این گروه که رجعت را خاص عترت می‌دانند، برخی از فیلسوفان و عرفا معتقد به وجوب رجعت هم برای عترت است و هم برای امت مؤمنان حتی مؤمنان از امت‌های سابق [۲۰]. دلیل این گروه این است که مؤمنان استعداد و استدعای تکمیل نفوس خود بوسیله پیامبران و امامان را دارند، این استعداد و استدعا برای خیلی از کسانی که انبیاء و امامان را ندیدند وجود دارد و حکمت خداوند به فعلیت رساندن همه استعدادها است، پس باید رجعتی برای هم عترت و هم امت باشد. [۲۱] بنابراین، ضرورت دارد اولیای مقرب قبل از مرگ امت و خروج انان از دنیا، بر آن‌ها ظهور نمایند؛ زیرا در این حالت قابلیت امت برای این امر، اعتقاد آن‌ها به این موضوع، و فاعلیت نبوت و ولایت برای این کار به اوج خود رسیده است. البته همه این موارد برای کامل کردن دا یره سعادت مؤمنان است‏. [۲۲] ناگفته نماند که این گروه بخلاف متکلمان که معتقدند ارواج به اجسام دنیوی بر می‌گردند، بر این باورند که ارواح رجعت کنندگان به بدن‌های برزخی آنان تعلق می‌گیرد و نه به بدن‌های دنیوی "مُلکی" ایشان [۲۳] [۲۴].

درباره احکام رجعت، همچون امکان وقوع و یا وجوب رجعت در متون کلامی بحث‌هایی مطرح شده است. پیرامون امکان رجعت گفته شده: احیای مردگان و رجوع مجدد آنان به نشئه دنیا نه محذور عقلی و نه منع نقلی دارد. بنابراین، اصل رجعتِ فرد یا گروهی به دنیا نه ممتنع عقلی است و نه ممنوع شرعی؛ [۲۵] و به همین لحاظ گفته شده: خداوند قادر بر چنین کاری هست [۲۶] [۲۷].

بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب تشیع و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب می‌دانند[۲۸]. احتمالاً کثرت احادیث این باب به حد تواتر، است و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به رجعت، از ضروریات مذهب شود. اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانسته‌اند[۲۹]. البته گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به رجعت، مانند عدل و امامت از اصول مذهب نیست[۳۰]، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث رجعت، باید آن را از ضروریات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است[۳۱].

تاریخچه بحث رجعت

اعتقاد به رجعت از قرن اول هجری میان علمای شیعه معروف بوده است. احادیثی از امام زین العابدین (ع) نقل شده است بر این اعتقاد دلالت دارند. در قرن‌های دوم و سوم، احادیث بیشتری نقل شده است. در این دوره اعتقاد به رجعت، از شعائر شیعه بوده، به طوری که مخالفان نیز این را به خوبی می‌دانستند و گاه با استناد به اعتقاد یک راوی به رجعت، از نقل احادیث او پرهیز می‌کردند. فضل بن شاذان از بزرگان اصحاب امام رضا‌ (ع) و امام جواد (ع)، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است[۳۲][۳۳].

ثقة الاسلام کلینی در انتهای قرن سوم، احادیث رجعت را در الکافی آورده است[۳۴]. شیخ صدون در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی احادیث رجعت در کتاب‌های حدیثی‌اش [۳۵]، اعتقاد به آن را حق دانسته و به آیات متعددی از قرآن و نیز به برخی احادیث اهل سنت دربارۀ بازگشت مسیح در آخر الزمان و نماز خواندن وی به امامت امام (ع) استناد کرده است[۳۶][۳۷].

شیخ مفید در انتهای قرن چهارم، اعتقاد به رجعت در آخر الزمان را بین امامیّه اجماعی دانسته و ادله‌ای بر آن آورده و به شبهات مخالفان، پاسخ داده است.[۳۸]. سید مرتضی در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای شیعه، بر اعتبار اجماع در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات مخالفان پاسخ داده است[۳۹]. طبرسی در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی اخبار در باب رجعت، ادلۀ مخالفان را رد کرده است[۴۰]. این اعتقاد همچنان در میان علمای شیعه در قرن‌های بعدی ادامه داشته است[۴۱].

علامه مجلسی دربارۀ کمیت و کیفیت احادیث رجعت و تعداد راویان و عالمانی که دربارۀ رجعت کتاب نوشته‌اند، چنین می‌نویسد: چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار ائمه اهل بیت (ع) ایمان داشته باشد اما احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شماره آنها به حدود دویست حدیث می‌رسد و چهل و چند نفر از راویان ثقه و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده‌اند... . اگر این احادیث متواتر نباشد، چه در حدیثی متواتر است؟[۴۲][۴۳].

در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات مذهب است، بدین معنا که اگر کسی متون مذهب تشیع را ببیند، بی‌تردید، رجعت را جزء اعتقادات شیعی به حساب می‌آورد. البته این که رجعت از محکمات اعتقادات شیعی است، به معنای آن نیست که مانند عدل و امامت، جزء اصول اعتقادی است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بی‌اطلاعی، اعتقاد به رجعت نداشته باشد. چنین کسی از دایره تشیع خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود آگاهی کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت اعتقاد نورزد، از دایره تشیع خارج می‌شود[۴۴].

زمان رجعت

اما نسبت به وقوع رجعت گفته شده، عقل هیچ‏ راهی برای اثبات یا منع آن چه در قرآن، روایات و نقل‌های تاریخی نسبت به وقوع رجعت در گذشته آمده است، ندارد؛ زیرا رجوع معین، قضیه شخصی است و امور جزئی خارجی از قلمرو ادراک عقل بیرون است. پس اصل تحقق عینی رجعت را تنها دلیل نقلی بر عهده دارد. [۴۵] همچنین نسبت به وقوع حتمی رجعت در آینده، هیچ‏گونه دلیل عقلی اقامه نشده است؛ زیرا صرف تحقق حادثه‏ای در گذشته، دلیل حتمی بودن وقوع آن در آینده نخواهد بود. شیخ طوسی در این باره معتقد است که احیای گروهی در زمانی خاص، دلیل بر حتمی بودن احیای قوم دیگر در زمانی دیگر نیست [۴۶] [۴۷].

چنانکه درباره امتناع وقوع رجعت در آینده نیز هیچ دلیل عقلی یا نقلی اقامه نشده است. هرچند برخی، مانند بلخی با استدلال‌های سُست وقوع آن را در آینده جایز ندانسته‌اند، از جمله:

  1. رجعت، معجزه بوده و بر نبوت پیامبر دلالت دارد و چنین کاری فقط در عصر رسول خدا (ص) جایز است و در زمانی که پیامبر رحلت کرد و بعد از او پیامبر دیگری نیست، مجالی برای چنین معجزه‏ای نخواهد بود. پاسخ این پندار آن است که دلیل، اخص از مدعاست؛ زیرا در عصر ارتحال رسول ‏اکرم‏ (ص) ، امامان معصوم (ع) حضور دارند و معجزه الهی همان‏طور که دلیل نبوت پیامبر است، آیتِ امامت امام معصوم (ع) خواهد بود و تحقق رجعت به عنوان معجزه امام معصوم، بدون محذور است[۴۸] [۴۹].
  2. رجوع به دنیا با اعلام به رجعت، جایز نیست؛ زیرا کسی که بداند بار دیگر به دنیا باز می‏گردد، ممکن است اِغراء شود و تن به تباهی دهد و به اتّکالِ بر توبه بعد از رجوع مجدد، مصرانه گناه کند[۵۰]. پاسخ: دلیل، اخص از مدعاست؛ زیرا طبق همین پندار، رجوع شخص به دنیا بدون اعلام جایز است. گذشته از آن که رجعت مانند معاد، همگانی نیست. از این‏‌رو گنه‏کار در عین اطمینان به اصل رجوع برخی از افراد، علم به رجوع خود ندارد. پس هیچ اغرایی لازم نمی‏‌آید [۵۱] [۵۲].

رجعت در قرآن کریم

آیات متعددی از قرآن به موضوع رجعت پرداخته که می‌توان آن‌ها را به دو دسته تقسیم کرد:

۱. آیات رجعت در امت‌های پیشین [۵۳] [۵۴] [۵۵].

۲. آیات رجعت در عصر ظهور.

افزون بر این، آیات دیگری از قرآن دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند آیه: ﴿﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم[۵۶] که می‌‏فهماند آنچه در امُت‏‌های گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد، و یکی از آن وقایع مساله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان ابراهیم و موسی و عیسی و عزیر و ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این امت نیز اتفاق بیفتد[۵۷] [۵۸].

همچنین از رسول خدا (ص) کلامی نقل شده که به اجمال می‏‌فهماند آنچه در امُت‏‌های سابق روی داده است در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد[۵۹] [۶۰].

افزون بر آن، روایات بسیاری در باره رجعت وجود دارد که اگر چه تک تک آن‌ها خبر واحد است؛ اما وجوب نقلی اصل رجعت را به تواتر معنوی اثبات می‌نمایند [۶۱] [۶۲].

برخی مفسران در تفسیر آیه ﴿﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ[۶۳] با استناد به روایات می‌گویند: اهل بیت نبوت (ع) این آیه را گاهی به روز قیامت، زمانی به رجعت و گاهی به ظهور حضرت مهدی (ع) تفسیر کرده‌اند‌. همچنین از ائمه اهل بیت (ع) روایت شده که ایام خدا سه روز است، روز ظهور مهدی (ع) ، روز رجعت و روز قیامت. در برخی دیگر از روایات این سه روز به روز مرگ، روز رجعت و روز قیامت تفسیر شده است[۶۴] [۶۵].

سرّ این‌گونه تفسیر‌ها، همانا وحدت حقیقت و هم سنخی این سه موضوع، در عین اختلاف رتبی آن‌ها است؛ زیرا از یک سو، حقیقت روز قیامت این است که همه مردم در آن روز از قبرها بپا می‏‌خیزند و همه اسرارشان آشکار شده و چیزی از ایشان بر خدا پوشیده نمی‏‌ماند. و از سوی دیگر، گاهی از روز مرگ به روز قیامت تعبیر می‌‏شود؛ چون روز مرگ هم روزی است که پرده‏‌ها برای میت کنار می‏‌رود، روایت شده: هر کس بمیرد قیامتش بر پا می‏‌شود. [۶۶] همچنین رجعت نیز روزی است که آیات خدا به تمام معنا ظاهر می‏‌شود، روزی که در آن روز دیگر خدای سبحان نافرمانی نمی‏‌شود، بلکه خالصانه عبادت می‌‏شود، عبادتی که مشوب و آمیخته با هوای نفس نیست، عبادتی که شیطان و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد. این معنا روشن می‌سازد روز رجعت خود یکی از مراتب روز قیامت است، هر چند که از نظر ظهور به روز قیامت نمی‏‌رسد، چون در روز رجعت باز شر و فساد تا اندازه‏ای امکان دارد، به خلاف روز قیامت که دیگر اثری از شر و فساد نمی‌‏ماند. و باز به همین جهت روز ظهور مهدی (ع) هم مرتبه‌ای از قیامت و روز رجعت است؛ چون در آن روز هم حق به تمام معنا ظاهر می‏‌شود، هر چند که باز ظهور حق در آن روز کمتر از ظهور در روز رجعت و قیامت است. و این معنا یعنی اتحاد این سه روز بر حسب حقیقت، و اختلاف آنها از نظر مراتب ظهور باعث شده که گاهی به روز قیامت، گاهی به روز رجعت و گاهی به روز ظهور مهدی از آن‌ها یاد شود[۶۷] [۶۸].

در آخر الزمان برخی از نیکوکاران و بدکاران زمان‌های گذشته، دوباره زنده می‌شوند.﴿﴿ وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ[۶۹] این آیه فقط به برانگیخته شدن عده‌ای از مکذبان و نه همه آن‌ها اشاره کرده؛ بدین جهت، روایات و مفسران شیعه، میان مصداق این آیه و قیامت، تفاوت قائل شده و آیه را به آخر الزمان مربوط دانسته‌اند که عده‌ای از نیکوکاران و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، هر یک نتیجه دنیایی اعمال خویش را خواهد دید.[۷۰] مرگ و زندگی دوباره: ﴿﴿ رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ[۷۱]، [۷۲] عذاب پیش از عذاب بزرگ: ﴿﴿ وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۷۳]، [۷۴] ظهور بندگان پیکارجو پیش از قیامت: ﴿﴿ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ[۷۵] [۷۶] میثاق پیامبران با خداوند برای ایمان آوردن و یاری رساندن به پیامبر خاتم: ﴿﴿ وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ[۷۷] [۷۸] و منت الهی بر مستضعفان تاریخ: ﴿﴿ وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۷۹] [۸۰] همگی به رجعت، تفسیر و تأویل شده‌اند؛ با این حال در تفسیر آیات پیشین، آرای دیگری نیز گفته شده است[۸۱].

رجعت در حدیث

اقسام رجعت

مدخل های اخص

به لحاظ رجعت كننده

به لحاظ موطن رجعت

مباحث مرتبط

  • آیه ۶ سوره نازعات
  • آیه ۹۹ سوره مؤمنون
  • امت‌های گذشته
  • امكان رجعت
  • تأویل رجعت
  • حقیت رجعت
  • رجعت كنندگان
  • رجعت كنندگان
  • عذاب رجعت
  • وقوع رجعت
  • احادیث رجعت
  • رجعت امام حسین
  • رجعت امام علی
  • تنافی بین نفی اعاده کفار با رجعت
  • رجعت نزد شیعه
  • کیفیت رجعت
  • عقاید شیعه امامیه درباره رجعت
  • دلالت آیه 243 بقره درباره رجعت
  • فَرق رجعت با عالم قیامت در آیه 083 نمل
  • جایگاه بحث رجعت در تعالیم اسلامی
  • عقاید شیعه درباره رجعت
  • تعریف لغوی رجعت
  • تعریف اصطلاحی رجعت
  • دیدگاه شیخ مفید درباره رجعت
  • دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
  • دیدگاه مجلسی درباره رجعت
  • حدیث امام رضا درباره رجعت
  • عدم تنافی اعاده ظالمان با رجعت
  • فرق بین تناسخ با رجعت
  • مناظره‌ مؤمن طاق و ابو حنیفه درباره رجعت
  • دیدگاه طریحی درباره معنا رجعت
  • دیدگاه شیعه درباره رجعت
  • معنای رجعت
  • کتاب شناسی رجعت
  • احادیث اهل سنت درباره رجعت
  • نقد بر اهل سنت درباره رجعت
  • احادیث رجعت
  • دیدگاه عبد الجلیل قزوینی درباره رجعت
  • دیدگاه شیعه درباره رجعت
  • ادله ابن بابویه درباره رجعت
  • رجعت قوم حضرت حزقیل پیامبر در آیه 243 بقره
  • ادله طبرسی درباره رجعت
  • ادله مجلسی درباره رجعت
  • مناظره‌ سیدحمیری با عنبری درباره رجعت
  • ادله مفید درباره رجعت
  • دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
  • ادله آل کاشف الغطاء درباره رجعت
  • دیدگاه مظفر درباره رجعت
  • غلو درباره رجعت ربیع بن خراش عبسی بعد از مرگ
  • ادله نقلی سیدحمیری درباره رجعت
  • دیدگاه شیعه درباره رجعت
  • مناظره‌ متکلمان شیعه با متکلمان معتزله درباره رجعت
  • شبهات رجعت
  • کیفیت رجعت
  • دیدگاه شیعه اثنی عشری درباره رجعت
  • اختلاف نظر شیعه اثناعشری درباره معانی رجعت
  • اختلاف نظر متکلمان شیعه در معانی رجعت
  • معانی رجعت

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۷، ص ۶۱.
  2. الکنی و الالقاب؛ ج ۲، ص ۴۵۰.
  3. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  4. رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص ۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص ۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.
  5. دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶
  6. اوائل المقالات؛ ص ۴۶.
  7. حق الیقین؛ ص ۳۳۷ - ۳۳۸.
  8. حق الیقین؛ ص ۳۴۰.
  9. تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص ۲۶۳
  10. اندیشه‌های کلامی شیخ مفید؛ ص ۳۵۶
  11. رسائل المرتضی؛ ج ۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.
  12. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  13. علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.
  14. دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶
  15. دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۷
  16. حق الیقین؛ ج ۲، ص ۳۳۵.
  17. امام شناسی؛ ج‏۱۴، ص۲۶۴.
  18. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  19. تفسیر نمونه؛ ج۱۵ ،ص ۵۵۵ - ۵۶۰.
  20. رشحات البحار؛ ص ۹۴، ۹۹
  21. رشحات البحار، ص ۸۹- ۱۱۰
  22. رشحات البحار؛ ص ۲۸۹.
  23. رشحات البحار؛ ص ۳۰۸.
  24. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  25. تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ .
  26. رسائل المرتضی؛ ج۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.
  27. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  28. حق القین: ج۲ ص۳۵۴.
  29. مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة ص۴۷۳ و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ و محمد رضا مظفر در عقائد الامامیة ص۸۴.
  30. چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ به این موضوع تصریح می‌کند.
  31. دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶
  32. کتاب اثبات الرجعة و کتاب الرجعة: نجاشی از کنجی نقل می‌کند که هر دو کتاب را در میان ده‌ها کتاب دیگر وی دیده است؛ رجال النجاشی: ج۲ ص۱۶۸ ش۸۳۸، شیخ طوسی نیز از بزرگی او یاد می‌کند و کتاب إثبات الرجعة او را نام می‌برد؛ الفهرست، طوسی: ص۱۹۷، ش۵۶۳.
  33. دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹
  34. الکافی: ج۱ ص۱۹۶-۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج۳ ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج۸ ص۵۰-۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷.
  35. عیون أخبار الرضا (ع): ج۲، ص۲۰۱، الخصال: ص۱۰۸، معانی الأخبار: ص۳۶۵.
  36. الإعتقادات: ص۶۰-۶۳.
  37. دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹
  38. أوائل المقالات: ص۴۶ و ۷۶-۷۷، الفصول المختارة: ص۱۵۳-۱۵۶، المسائل السروریة: ص۳۲ و ۳۵-۳۶.
  39. رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵-۱۲۶.
  40. مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷، جوامع الجامع: ج۲ ص۷۲۴.
  41. دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰
  42. بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۲-۱۲۳.
  43. دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰
  44. دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱
  45. تفسیر قرآن کریم؛ ج۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.
  46. التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴.
  47. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  48. التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴ - ۲۵۵.
  49. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  50. تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.
  51. تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۵۰۰.
  52. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  53. «وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶.
  54. «وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.
  55. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  56. آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.
  57. المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲ ،ص ۱۰۸.
  58. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  59. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص ۱۲۷.
  60. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  61. المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۷.
  62. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  63. آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایه‌بان‌هایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.
  64. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۵۳، ص ۶۳.
  65. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  66. شرح اصول الکافی؛ ج ۴، ص ۲۷۴.
  67. المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۶ - ۱۰۹.
  68. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
  69. و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند.؛ سوره نمل، آیه ۸۳.
  70. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۶۶؛ البرهان، ج ۴، ص ۲۲۸ ـ ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۹۷ و ۳۹۸.
  71. پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی؛ سوره غافر، آیه ۱۱.
  72. بحارالأنوار، ج‌۵۳‌، ص‌۵۶‌.
  73. و بی‌گمان به آنان از عذاب نزدیک‌تر (این جهان) پیش از عذاب بزرگ‌تر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند؛ سوره سجده، آیه 21.
  74. بحارالأنوار، ج‌۵۳‌، ص‌۵۶‌.
  75. و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم؛ سوره اسراء، آیه ۵.
  76. نورالثقلین، ج‌۳، ص‌۱۳۸ ـ ۱۴۰.
  77. و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست می‌شمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۸۱.
  78. عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۸۱.
  79. و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه ۵.
  80. نورالثقلین، ج‌۴، ص‌۱۰۷.
  81. تاریخ ما بعدالظهور، ص‌۶۳۲ ـ ۶۳۹، ۶۷۴‌.