شریف بن حارث: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 8...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
در میان منابع کهن نامی از او دیده نمیشود. تنها برخی از متأخرین وی را از [[یاران امام حسین]]{{ع}} قلمداد کرده و نوشتهاند: در [[روز عاشورا]] پس از [[عبدالله بن عروه غفاری]] و [[عبدالرحمن بن عروه غفاری]]، شریف بن حارث همراه برادرش، | در میان منابع کهن نامی از او دیده نمیشود. تنها برخی از متأخرین وی را از [[یاران امام حسین]]{{ع}} قلمداد کرده و نوشتهاند: در [[روز عاشورا]] پس از [[عبدالله بن عروه غفاری]] و [[عبدالرحمن بن عروه غفاری]]، شریف بن حارث همراه برادرش، مالک، با دلی محزون و چشمی گریان به [[خدمت]] [[امام حسین]]{{ع}} رسید. [[امام]]{{ع}} به آنها فرمود: با این که شما از [[شجاعان]] [[روزگار]] هستید چرا [[گریه]] میکنید؟ در پاسخ گفتند: چگونه نگرییم در حالی که [[دشمن]] شما را محاصره کرده و ما نیز [[قدرت]] [[دفاع]] نداریم. امام حسین{{ع}} فرمود: [[خدا]] به شما جزای خیر دهد که ما را [[یاری]] میکنید؛ آن دو به میدان شتافتند و در چند [[حمله]]، هفتصد سواره [؟] از دشمن را به [[هلاکت]] رسانده و خود نیز به [[فیض]] [[شهادت]] نائل گشتند<ref>اسرار الشهادات، ج۲، ص۲۹۵؛ جواهرالایقان، ص۹۵؛ تذکرة الشهدا، ص۱۳۹.</ref>. | ||
در گزارشی آمده است: پس از شهادتشان، دستهای آنان را در میدان، قطعه قطعه و روی هم یافتند <ref>اسرار الشهادات، ج۲، ص۲۹۵؛ جواهرالایقان، ص۹۵.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۱۹۹.</ref> | در گزارشی آمده است: پس از شهادتشان، دستهای آنان را در میدان، قطعه قطعه و روی هم یافتند <ref>اسرار الشهادات، ج۲، ص۲۹۵؛ جواهرالایقان، ص۹۵.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۱۹۹.</ref> |
نسخهٔ ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۰
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
در میان منابع کهن نامی از او دیده نمیشود. تنها برخی از متأخرین وی را از یاران امام حسین(ع) قلمداد کرده و نوشتهاند: در روز عاشورا پس از عبدالله بن عروه غفاری و عبدالرحمن بن عروه غفاری، شریف بن حارث همراه برادرش، مالک، با دلی محزون و چشمی گریان به خدمت امام حسین(ع) رسید. امام(ع) به آنها فرمود: با این که شما از شجاعان روزگار هستید چرا گریه میکنید؟ در پاسخ گفتند: چگونه نگرییم در حالی که دشمن شما را محاصره کرده و ما نیز قدرت دفاع نداریم. امام حسین(ع) فرمود: خدا به شما جزای خیر دهد که ما را یاری میکنید؛ آن دو به میدان شتافتند و در چند حمله، هفتصد سواره [؟] از دشمن را به هلاکت رسانده و خود نیز به فیض شهادت نائل گشتند[۱].
در گزارشی آمده است: پس از شهادتشان، دستهای آنان را در میدان، قطعه قطعه و روی هم یافتند [۲].[۳]
جستارهای وابسته
منابع
- جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا
پانویس
- ↑ اسرار الشهادات، ج۲، ص۲۹۵؛ جواهرالایقان، ص۹۵؛ تذکرة الشهدا، ص۱۳۹.
- ↑ اسرار الشهادات، ج۲، ص۲۹۵؛ جواهرالایقان، ص۹۵.
- ↑ جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص:۱۹۹.