سوره احزاب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[سوره]] سی و سوم [[قرآن]] که تعدادی از [[آیات]] آن در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} مورد توجه واقع شده است. این سوره [[مدنی]]<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۶۷؛ مجمع البیان، ج۸ ص۵۲۴.</ref> و دارای ۷۳ [[آیه]] است. برخی از مهم‌ترین موضوعات این سوره به این شرح است:
حزب‌ها و [[قبایل]] [[مشرک]] [[عرب]] برای ریشه‌کن کردن [[اسلام]] و [[مسلمانان]]، [[دست]] به دست داده و [[مدینه]] را محاصره کردند و [[جنگ خندق]] پیش آمد. واکنش [[روانی]] و عکس‌العمل مسلمانان به این محاصره نظامی و نقش تخریبی ستون‌ پنجم و سرانجام [[جنگ]]، در خلال [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالا شَدِيدًا وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلاَّ غُرُورًا وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلاَّ فِرَارًا وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلاَّ يَسِيرًا وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولا قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لّا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِيلا قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلا نَصِيرًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَالْقَائِلِينَ لإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلِيلا أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا يَحْسَبُونَ الأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِن يَأْتِ الأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِي الأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُم مَّا قَاتَلُوا إِلاَّ قَلِيلا لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلاَّ إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاء أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا }}<ref>«ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست.هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید؛ در آنجا مؤمنان را آزمودند و سخت لرزاندند. و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده نداده‌اند؛ و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند. و اگر بر آنان از پیرامون آن (شهر) درمی‌آمدند سپس از آنان (گرویدن به) آشوب (شرک) را می‌خواستند بدان سوی می‌رفتند و در آن (شهر) جز اندکی درنگ نمی‌کردند. و بی‌گمان اینان پیش‌تر با خداوند پیمان بسته بودند که (در جنگ به دشمن) پشت نکنند و پیمان خداوند بازخواست می‌گردد. بگو: گریز از مرگ یا از کشته شدن- اگر بگریزید- برای شما سودی ندارد و با آن جز اندکی (از زندگی) بهره‌ور نخواهید شد. بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمی‌یابند. بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند؛ در حالی که به شما تنگ‌چشمی می‌ورزند آنگاه، چون بیم (جنگ) در رسد آنان را می‌بینی که در تو می‌نگرند چون کسانی که در بیهوشی جان می‌کنند، چشم‌هاشان (در چشمخانه) می‌چرخد و چون آن بیم از میان برود با زبان‌هایی تیز و تند به شما زخم زبان می‌زنند در حالی که به دارایی آزمندند؛ آنان ایمان نیاورده‌اند و خداوند کارهای آنان را از میان برده است و این، بر خداوند آسان است. گمان می‌کنند که دسته‌ها (ی مشرک) هنوز نرفته‌اند و اگر آن دسته‌ها باز آیند، اینان آرزو می‌کنند کاش میان تازی‌های بیابان‌نشین، بیابان‌نشینی می‌کردند و خبرهای شما را (از این و آن) می‌پرسیدند و اگر در میان شما می‌بودند جز اندکی کارزار نمی‌کردند. بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند. و چون مؤمنان دسته‌ها (ی مشرک) را دیدند گفتند: این همان است که خداوند و فرستاده او به ما وعده داده‌اند و خداوند و فرستاده او راست گفتند و جز بر ایمان و فرمانبرداری آنان نیفزود. از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند. تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد؛ بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است. و خداوند کافران را در (اوج) کینه‌شان بی‌آنکه به دستاوردی رسیده باشند بازگرداند و خداوند در جنگ، مؤمنان را بسنده شد و خداوند توانایی پیروزمند است. و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید. و زمین و خانه‌ها و دارایی‌هایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۹-۲۷.</ref> ذکر شده و بسی آموزنده است. همین واقعه، وجه نامگذاری این [[سوره]] به «[[احزاب]]» است.
#[[دستور]] به [[رسول خدا]]{{صل}} برای [[اطاعت از خداوند]] و [[نهی]] از [[تبعیت]] [[کافران]] و [[منافقان]] و اعلام [[حمایت]] از آن [[حضرت]] در برابر کارشکنی‌های آنان.
#[[نفی]] خرافاتی مانند ظهار که آن را موجب [[طلاق]] می‌دانستند.
#مسائل مربوط به [[جنگ احزاب]].
#قسمتی درباره [[همسران پیامبر]]{{صل}} و ارائه دستورهایی مهم به آنان.
#سخن از [[اهل بیت]]{{عم}} و [[تطهیر]] آنان از سوی [[خداوند]].
#داستان [[زینب]] بنت جَحش که روزی [[همسر]] پسر خوانده [[پیامبر]]{{صل}} بود و سپس از او جدا شد، به [[فرمان خداوند]] با پیامبر{{صل}} [[ازدواج]] کرد و همین نیز بهانه‌ای برای منافقان شد. قرآن در این زمینه به بهانه‌جویان پاسخ می‌دهد.
#دستور به [[زنان]] با [[ایمان]] برای رعایت [[حجاب]].
#اشاره به [[معاد]] و همچنین [[امانت]] بزرگی که بر عهده [[انسان]] گذارده شده است<ref> تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۸۴- ۱۸۵.</ref>.
برای خواندن این سوره [[ثواب]] و فضیلت‌های متعددی در [[منابع روایی]] ذکر شده است. به عنوان مثال، [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: "هر کس این سوره را بسیار قرائت کند، در [[روز قیامت]] در جوار [[حضرت محمد]]{{صل}} و [[همسران]] ایشان قرار خواهد داشت"<ref>ثواب الأعمال، ص۱۱۰.</ref>.


بسیاری از آیات این سوره در سخنان امام رضا{{ع}} وجود دارد؛ اعم از آنکه [[تفسیر]] شده باشد، یا در لابه‌لای سخنان ایشان استفاده شده باشد. این [[روایات]] به ابعاد مختلف آیات توجه می‌دهند و موضوعات متنوعی مانند مباحث [[قرآنی]]، [[فقهی]]، [[کلامی]]، [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] را شامل می‌شوند.
این سوره مشتمل است بر [[معارف]]، [[احکام]]، [[قصص]]، عبرت‌ها، و مواعظی چند، و از آن جمله مشتمل است بر داستان [[جنگ خندق]]، و اشاره‌ای هم به داستان [[یهودیان]] [[بنی قریظه]] دارد، و [[سیاق آیات]] آن [[شهادت]] می‌دهد به اینکه از سوره‌هایی است که در [[مدینه]] نازل شده است.


ایشان در بیان علت [[حلال]] بودن [[مال]] فرزند برای [[پدر]] چند دلیل ذکر کرده است. یکی از این [[دلایل]] استفاده از آیه {{متن قرآن|ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ...}}<ref>«آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است.».. سوره احزاب، آیه ۵.</ref> است که به نسبت دادن و نام بردن از پسر خوانده‌ها به اسم [[پدران]] [[واقعی]] آنان [[دستور]] داده است<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۵۲۴.</ref>. طبق این [[روایت]]، حتی زمانی که شخصی پسر خوانده محسوب می‌شود باید به اسم پدرش خطاب شود نه به اسم پدرخوانده‌اش. پس چون این شخص متعلق به پدرش است، [[اموال]] او نیز برای پدرش [[حلال]] خواهد بود.
==ویژگی‌های [[سوره احزاب]]==
#این سوره ۷۳ [[آیه]]، ۱۲۸۰ یا ۱۳۰۷ کلمه و ۵۷۹۶ یا ۵۷۸۷ حرف دارد.
#در [[ترتیب نزول]]، نودمین سوره و در ترتیب [[مصحف شریف]] سی‌ و سومین سوره [[قرآن]] است که پس از [[آل‌عمران]] و پیش از ممتحنه نازل شده است.
#به اتفاق همه [[مفسران]]، پس از [[هجرت]] در مدینه نازل شد و از سور [[مدنی]] به شمار می‌آید.
#از نظر شمار [[آیات]]، از سوره‌های [[مثانی]] است که مقداری بیش از نیم جزء از قرآن را تشکیل می‌دهد.
#گفته‌اند در آن یک یا دو آیه [[منسوخ]] وجود دارد.


همچنین در جلسه مناظره‌ای که میان [[امام رضا]]{{ع}} و علمای [[عراق]] و [[خراسان]] و توسط [[مأمون]] برگزار شد، امام رضا{{ع}} مقصود از [[بندگان]] [[برگزیده الهی]] در [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا...}}<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم.».. سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> را [[عترت طاهره]] [[رسول خدا]]، و نه همه [[امت]]، دانسته است. ایشان برای معرفی مصداق [[عترت]] از آیاتی مانند [[آیه تطهیر]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> بهره گرفته است. طبق این آیه، [[اراده الهی]] بر [[تطهیر]] [[اهل]] بیت‌{{عم}} (که عترت رسول خدا{{صل}} هستند) از هر [[پلیدی]] و [[گناه]] قرار گرفته و بنابراین آنان [[معصوم]] هستند و همین سبب [[برگزیده]] بودن آنها شده است<ref> عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۹- ۲۳۱.</ref>. البته [[حضرت]] علاوه بر این آیه، از [[حدیث ثقلین]] نیز برای معرفی مصداق عترت استفاده کرده که مانند آیه تطهیر، حامل [[پیام]] [[عصمت اهل بیت]]{{عم}} نیز هست. چون بر اساس این [[حدیث]]، عترت هم‌سنگ و مساوی با [[قرآن]] ذکر شده، و چون قرآن خالی از [[خطا]] و [[اشتباه]] بوده و عصمتش [[ثابت]] است، پس عترت نیز مانند قرآن دارای [[مقام عصمت]] خواهند بود<ref>أعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰.</ref>.
==[[احکام فقهی]] [[سوره]]==
#بیان طبقات [[ارث]] [[خویشاوندان]]؛
# [[احکام]] خاص [[زنان]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}؛
# [[ازدواج]] با [[همسر]] فرزند خوانده، پس از [[طلاق]]؛
#عدم عِدّه برای طلاق پیش از آمیزش؛
#بیان [[حکم]] زنانی که ازدواج با آنان [[مباح]] یا [[حرام]] است؛
#حکم [[حجاب]] برای زنان.


همچنین بر پایه روایت امام رضا{{ع}}، زمانی که [[ابوبکر]] و [[عمر]] به [[منزل]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} آمدند و تقاضای [[بیعت]] کردند، آن [[حضرت]] به [[مسجد]] آمد و طی سخنانی برخی از [[فضائل]] خود را برای [[مردم]] بیان کرد و سپس به [[منزل]] بازگشت. در میان سخنان آن حضرت در مسجد به [[آیه تطهیر]] نیز اشاره شده است<ref>الأمالی، طوسی، ص۵۶۸- ۵۶۹.</ref> که از بالاترین [[فضائل اهل بیت]]{{عم}} به شمار می‌رود. آن حضرت همچنین در مقدمه یکی از نامه‌هایی که به عمال [[دولت]] نوشته، به این [[فضیلت]] بزرگ برای [[اهل بیت]]{{عم}} تصریح کرده و آیه تطهیر را نیز ذکر فرموده است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. توجه دادن مردم به آیه تطهیر و بیان این فضیلت توسط [[امام رضا]]{{ع}}، علاوه بر آنکه مردم را به جایگاه والای اهل بیت{{عم}} [[آگاه]] می‌سازد، آنان را به [[اطاعت]] و [[تبعیت]] از [[عترت]] که زمینه ساز [[سعادت]] است، [[دعوت]] می‌کند. از منظر [[سخنان امام رضا]]{{ع}}، [[امام]] فقط از طریق [[خداوند]] [[تعیین]] می‌گردد و [[انسان‌ها]] در این [[انتخاب]] نقشی نداشته [[حق]] [[اعتراض]] هم ندارند.
==محتوای عمده و مهم سوره احزاب==
 
#بیان چند [[حکم فقهی]]، که در بالا اشاره شد؛
ایشان با استناد به [[قرآن]]، بر عدم [[اختیار]] و اعتراض [[انسان]] در مقابل انتخاب خداوند تأکید می‌کند. به عنوان مثال، [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ...}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref> یکی از این [[آیات]] است که به [[صراحت]] حق هر گونه انتخاب در مقابل انتخاب و [[حکم خداوند]] و پیامبرش را [[لغو]] می‌کند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۷، ۴۹۸؛ الأمالی، صدوق، ص۶۷۸؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۰.</ref>. یکی از [[دلایل]] مهم این موضوع آن است که انسان دارای اطلاعات و [[آگاهی]] بسیار محدودی بوده و [[شناخت]] او از انسان‌های دیگر بسیار کم و گاهی غلط است. اما [[علم خداوند]] [[محدودیت]] نمی‌پذیرد و او بر هر چیز و هر کسی [[آگاهی]] کامل و همه‌جانبه دارد. علاوه بر این، در [[انتخاب]] [[انسان]]، [[هوا و هوس]] و [[تهدید]] و [[تطمیع]] دخالت دارد، بر خلاف [[خداوند]] که هیچ یک از این امور در [[ساحت]] [[مقدس]] او [[راه]] ندارد. به همین علت، در [[حکم]] و انتخاب [[الهی]] هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای راه نمی‌یابد و کسی [[حق]] [[اعتراض]] و انتخاب گزینه‌های دیگر را ندارد. از آن [[حضرت]] از طریق پدرانشان از [[رسول خدا]]{{صل}}، این [[حدیث قدسی]] نیز نقل شده است: "هر کس [[راضی]] به قضای من نشود و به [[قدر]] من [[ایمان]] نیاورد، خدایی غیر از من پیدا کند"<ref>التوحید، ص۳۷۱؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۴۱.</ref>.
#مباحثی از [[نبوت]] همچون [[ولایت پیامبر]]{{صل}} بر [[مؤمنان]]؛
 
# [[جنود الهی]] مانند [[فرشتگان]] و عوامل [[غیبی]] و باد؛
[[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید  گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی  از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> به موضوع [[نزاع]] [[زید]] (پسر خوانده [[پیامبر]]{{صل}}) و همسرش [[زینب]]، [[طلاق]] زینب و سپس [[ازدواج]] زینب با رسول خدا{{صل}} پرداخته است. در [[تفسیر]] این قسمت از آیه: {{متن قرآن|...وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ}}<ref>«و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی  سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> که سخن از مطلبی است که [[رسول خدا]]{{صل}} آن را مخفی می‌کرد، معانی مختلفی گفته شده است. یکی از این موارد که ریشه در اقوال برخی [[صحابه]] نیز دارد، آن است که نعوذ بالله چون [[محبت]] [[زینب]] در [[دل]] رسول خدا{{صل}} افتاده بود، [[دوست]] داشت [[زید]] زینب را [[طلاق]] دهد تا با او [[ازدواج]] کند<ref>تفسیر الخازن، ج۳، ص۴۲۷؛ کشف الأسرار، میبدی، ج۸، ص۴۹؛ فتح القدیر، ج۴، ص۳۲۷؛ التفسیر المظهری، ج۷، ص۳۴۷.</ref>.
#شرح داستان احزاب؛
 
#شرح اجمالی [[جنگ]] [[بنی‌قریظه]]؛
[[امام رضا]]{{ع}} در جلسه مناظره‌ای که علمای [[مسلمان]] و غیر مسلمان حضور داشتند، در پاسخ به سؤال [[علی بن محمد بن جهم]] که با استناد به آیاتی مانند همین [[آیه]]، [[مبتلا]] به توهم [[ارتکاب گناه]] از سوی انبیا‌{{عم}} شده بود، در ابتدا او را به [[تقوای الهی]] سفارش فرمود و از [[تفسیر به رأی]] و انتساب [[زشتی‌ها]] به [[انبیا]]{{عم}} [[نهی]] کردند، و سپس به [[تفسیر]] صحیح [[آیات]] مذکور پرداخت. ایشان در تبیین معنای درست آیه {{متن قرآن|وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ}} به [[آموختن]] اسامی [[همسران]] [[دنیا]] و [[آخرت]] رسول خدا{{صل}} توسط [[خداوند]] به آن [[حضرت]] اشاره کرد. بر این اساس، چون زینب [[همسر]] زید، پسر خوانده [[پیامبر]]{{صل}}، نیز در واقع یکی از همسران [[آینده]] آن حضرت به شمار رفته و حضرت اسم او را می‌دانست، از همین‌رو، این موضوع را پنهان نگه می‌داشت تا مبادا [[منافقین]] بگویند: پیامبر{{صل}} زنی را که در [[خانه]] دیگران است، یکی از همسران (آینده) خودش می‌داند. ادامه [[روایت]] نیز حاکی از آن است که طبق فقره {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا}}<ref>«و چون زید نیازی  از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>. [[خداوند متعال]]، خود متولی تزویج زینب برای [[رسول خدا]]{{صل}} شده، همان طور که تزویج [[آدم]] و [[حوا]]{{عم}} و [[امیرمؤمنان]] و [[حضرت فاطمه]]{{س}} را نیز عهده‌دار بوده است<ref>الأمالی، صدوق، ص۹۲- ۹۳؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. این بدان معناست که این [[ازدواج]] بسیار [[مقدس]] بوده و [[خداوند متعال]] به آن کاملاً [[راضی]] بوده است، به حدی که خود عهده‌دار تزویج [[زینب]] برای رسول خدا{{صل}} می‌شود. این یکی از مهم‌ترین [[دلایل]] [[اشتباه]] بودن توهمات درباره آن [[حضرت]] است. پاسخ‌های [[امام]] تا آن حد مستند و مستدل و قانع کننده بود که علی بن محمد بن جهم را به عقب‌نشینی، [[گریه]] و [[توبه]] وادار کرد و گفت که از این پس درباره [[انبیای الهی]] فقط طبق [[سخنان امام]] نظر خواهد داد<ref>الأمالی، صدوق، ص۹۲- ۹۳.</ref>.
#داستان [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} با [[زینب دختر جحش]]؛
 
#بیان [[امانت]] مهمی که [[زمین]] و [[آسمان]] [[تحمل]] حمل آن را نداشتند<ref>سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱، صفحه ۴۳و۴۱؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیهجلد۱، صفحه ۱۹۴؛ حجتی، محمد باقر، پژوهشی درتاریخ قرآن کریم، صفحه ۱۴۴؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صفحه ۵۸۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۱۸۳؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عندالمفسرین، جلد۱، صفحه ۳۱۷؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه ۳۷۷؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد۱۶، صفحه ۲۷۳.</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ص:۲۷۴۵.</ref>
[[امام رضا]]{{ع}} در موضع دیگری و در پاسخ به سؤال [[مأمون]]، به [[تفسیر]] صحیح از آیاتی پرداخت که در ظاهر با [[عصمت انبیا]]{{عم}} منافات دارند. ایشان در تبیین صحیح این [[آیه]] نیز به ارائه پاسخ مشابهی پرداخت<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. بر پایه [[روایت]] دیگری، در جلسه مناظره‌ای که میان امام رضا{{ع}} و علمای [[عراق]] و [[خراسان]] و توسط مأمون برگزار شد، آن حضرت آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref> را یکی از [[آیات]] [[دوازده‌گانه]] [[قرآنی]] خواند که [[برگزیده]] بودن [[عترت پیامبر]]{{صل}} را [[اثبات]] می‌کند. طبق این [[حدیث]]، زمانی که این آیه نازل شد، [[مردم]] از رسول خدا{{صل}} درباره [[کیفیت صلوات]] سؤال نمودند. ایشان این ذکر را بیان کرد: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ...}}<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. این بدان معناست که [[صلوات]] بر [[عترت]] رسول خدا{{صل}} نیز خواست [[خداوند]] بوده و آنان در نزد خداوند از جایگاه بالایی برخوردارند. البته [[دستور]] به صلوات بر [[آل محمد]]{{صل}} را حتی [[منابع اهل سنت]] نیز نقل کرده‌اند<ref>السنن الکبری، بیهقی، ج۶، ص۴۳۶؛ فضل الصلاة علی النبی{{صل}}، ص۵۴؛ فتح الباری، ج۱۱، ص۱۵۷؛ عمدة القاری، ج۱۹، ص۱۷۹.</ref> که از [[شهرت]] و اعتبار [[تاریخی]] و [[روایی]] آن حکایت می‌کند. به همین علت، علمای حاضر در جلسه نیز این موضوع را [[انکار]] نکردند و همگی به [[درستی]] آن تصریح کردند. [[مأمون]] نیز علاوه بر تأکید بر عدم [[اختلاف]] در این موضوع، [[اجماع امت]] بر آن را مطرح کرد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. آن [[حضرت]] فرستادن [[صلوات بر محمد و آل محمد]]{{صل}} را در همه جا و هنگام [[عطسه]] و [[ذبح]] و غیر آن [[واجب]] دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. مشابه این [[روایت]] از [[امام صادق]]{{ع}} نیز وارد شده است<ref>الخصال، ص۶۰۷.</ref> که از اهمیت این ذکر مهم خبر می‌دهد. البته این [[وجوب]] به معنای اهمیت و [[استحباب]] بوده و وجوب تکلیفی مقصود نیست<ref>جواهر الکلام، ج۱۰، ص۲۵۹- ۲۶۰.</ref>.
 
[[امام رضا]]{{ع}} همچنین فرستادن [[صلوات]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} توسط [[اهل بیت]]{{عم}} را سبب [[رحمت]] و [[قرب الهی]] برای اهل بیت{{عم}} دانسته است<ref>الکافی، ج۴، ص۷۲۱- ۷۲۲.</ref>.این روایت نشان می‌دهد که [[آثار صلوات]] به گوینده نیز می‌رسد<ref>الروضة البهیة، ج۱، ص۲۳۴.</ref> و حتی اهل بیت{{عم}} نیز به فرستادن صلوات نیازمندند. از آن حضرت درباره [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> سؤال شد. ایشان مقصود از [[امانت]] را [[ولایت]] دانست که هر کسی به ناحق آن را ادعا کند [[کافر]] است<ref>معانی الأخبار، ص۱۱۰؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۰۶.</ref>. [[تطبیق]] امانت بر ولایت<ref>بصائر الدرجات، ص۷۶؛ معانی الأخبار، ص۱۱۰.</ref> و یا ولایت [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>الکافی، ج۲، ص۳۶۴.</ref> در [[روایات]] دیگر نیز آمده است. البته مقصود از ولایت در این آیه، ولایت الهیه است<ref> المیزان، ج۱۶، ص۳۵۰.</ref>، اما اینکه مثلاً در برخی [[روایات]]، این [[امانت الهی]] به قبول [[ولایت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[تفسیر]] شده، به دلیل آن است که [[ولایت پیامبران]] و [[امامان]] شعاع [[نیرومندی]] از آن ولایت کلیه الهیه است و رسیدن به [[مقام عبودیت]] و طی طریق [[تکامل]] جز با قبول ولایت آنان امکان‌پذیر نیست<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۵۴- ۴۵۵.</ref>.<ref>منابع: أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، بی تاء الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، پنجم، ۱۴۰۰ق؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد بن محمد بن حسن معروف به صفار قمی (۲۹۰ق)، تحقیق: محسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، ۱۴۰۴ق؛ تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل). علی بن محمد بغدادی معروف به خازن (۷۲۵قتصحیح: محمد علی شاهین، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق؛ التفسیر المظهری، محمد ثناء الله مظهری (۱۳۲۵ق)، تحقیق: غلام نبی تونسی، کویته، المکتبة الرشدیة، ۱۴۱۲ق؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان بلخی (۱۵۰ق)، تحقیق: عبدالله محمود شحاته، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۳ق؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش؛ التوحید، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدهاشم حسینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۳۶۸ق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۴۰۶ق؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، هفتم، ۱۴۰۴ق، الخصال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، زین الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی (۹۶۵ق)، شرح: سید محمود کلانتر، قم، مکتبة الداوری، اول، ۱۴۱۰ق، السنن الکبری، احمد بن حسین بیهقی (۴۵۸ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، سوم، ۱۴۲۴ق؛ علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمد صادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری)، محمود بن احمد عینی (۸۵۵ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۲۱ق، عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق؛ فتح القدیر، محمد بن علی شوکانی (۱۲۵۰ق)، بیروت، دار ابن کثیر - دار الکلم الطیب، اول، ۱۴۱۴ق؛ فضل الصلاة علی النبی یا اسماعیل بن اسحاق جهضمی (۲۸۲ق)، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، بیروت، المکتب الإسلامی، دوم، ۱۳۹۷ق؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۹ق، کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش؛ معانی الأخبار، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱قی)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق.</ref>.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[احزاب - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «احزاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۳۳.</ref>


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
# [[پرونده: 1100514.jpg|22px]] [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[احزاب - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «سوره احزاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
خط ۴۵: خط ۴۲:


[[رده:سوره احزاب]]
[[رده:سوره احزاب]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۳

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

حزب‌ها و قبایل مشرک عرب برای ریشه‌کن کردن اسلام و مسلمانان، دست به دست داده و مدینه را محاصره کردند و جنگ خندق پیش آمد. واکنش روانی و عکس‌العمل مسلمانان به این محاصره نظامی و نقش تخریبی ستون‌ پنجم و سرانجام جنگ، در خلال آیات ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالا شَدِيدًا وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلاَّ غُرُورًا وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلاَّ فِرَارًا وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلاَّ يَسِيرًا وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولا قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لّا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِيلا قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلا نَصِيرًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَالْقَائِلِينَ لإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلِيلا أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا يَحْسَبُونَ الأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِن يَأْتِ الأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِي الأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُم مَّا قَاتَلُوا إِلاَّ قَلِيلا لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلاَّ إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاء أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا [۱] ذکر شده و بسی آموزنده است. همین واقعه، وجه نامگذاری این سوره به «احزاب» است.

این سوره مشتمل است بر معارف، احکام، قصص، عبرت‌ها، و مواعظی چند، و از آن جمله مشتمل است بر داستان جنگ خندق، و اشاره‌ای هم به داستان یهودیان بنی قریظه دارد، و سیاق آیات آن شهادت می‌دهد به اینکه از سوره‌هایی است که در مدینه نازل شده است.

ویژگی‌های سوره احزاب

  1. این سوره ۷۳ آیه، ۱۲۸۰ یا ۱۳۰۷ کلمه و ۵۷۹۶ یا ۵۷۸۷ حرف دارد.
  2. در ترتیب نزول، نودمین سوره و در ترتیب مصحف شریف سی‌ و سومین سوره قرآن است که پس از آل‌عمران و پیش از ممتحنه نازل شده است.
  3. به اتفاق همه مفسران، پس از هجرت در مدینه نازل شد و از سور مدنی به شمار می‌آید.
  4. از نظر شمار آیات، از سوره‌های مثانی است که مقداری بیش از نیم جزء از قرآن را تشکیل می‌دهد.
  5. گفته‌اند در آن یک یا دو آیه منسوخ وجود دارد.

احکام فقهی سوره

  1. بیان طبقات ارث خویشاوندان؛
  2. احکام خاص زنان پیامبر اکرم(ص)؛
  3. ازدواج با همسر فرزند خوانده، پس از طلاق؛
  4. عدم عِدّه برای طلاق پیش از آمیزش؛
  5. بیان حکم زنانی که ازدواج با آنان مباح یا حرام است؛
  6. حکم حجاب برای زنان.

محتوای عمده و مهم سوره احزاب

  1. بیان چند حکم فقهی، که در بالا اشاره شد؛
  2. مباحثی از نبوت همچون ولایت پیامبر(ص) بر مؤمنان؛
  3. جنود الهی مانند فرشتگان و عوامل غیبی و باد؛
  4. شرح داستان احزاب؛
  5. شرح اجمالی جنگ بنی‌قریظه؛
  6. داستان ازدواج پیامبر(ص) با زینب دختر جحش؛
  7. بیان امانت مهمی که زمین و آسمان تحمل حمل آن را نداشتند[۲].[۳]

منابع

  1. فرهنگ‌نامه علوم قرآنی

پانویس

  1. «ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست.هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید؛ در آنجا مؤمنان را آزمودند و سخت لرزاندند. و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده نداده‌اند؛ و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند. و اگر بر آنان از پیرامون آن (شهر) درمی‌آمدند سپس از آنان (گرویدن به) آشوب (شرک) را می‌خواستند بدان سوی می‌رفتند و در آن (شهر) جز اندکی درنگ نمی‌کردند. و بی‌گمان اینان پیش‌تر با خداوند پیمان بسته بودند که (در جنگ به دشمن) پشت نکنند و پیمان خداوند بازخواست می‌گردد. بگو: گریز از مرگ یا از کشته شدن- اگر بگریزید- برای شما سودی ندارد و با آن جز اندکی (از زندگی) بهره‌ور نخواهید شد. بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمی‌یابند. بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند؛ در حالی که به شما تنگ‌چشمی می‌ورزند آنگاه، چون بیم (جنگ) در رسد آنان را می‌بینی که در تو می‌نگرند چون کسانی که در بیهوشی جان می‌کنند، چشم‌هاشان (در چشمخانه) می‌چرخد و چون آن بیم از میان برود با زبان‌هایی تیز و تند به شما زخم زبان می‌زنند در حالی که به دارایی آزمندند؛ آنان ایمان نیاورده‌اند و خداوند کارهای آنان را از میان برده است و این، بر خداوند آسان است. گمان می‌کنند که دسته‌ها (ی مشرک) هنوز نرفته‌اند و اگر آن دسته‌ها باز آیند، اینان آرزو می‌کنند کاش میان تازی‌های بیابان‌نشین، بیابان‌نشینی می‌کردند و خبرهای شما را (از این و آن) می‌پرسیدند و اگر در میان شما می‌بودند جز اندکی کارزار نمی‌کردند. بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند. و چون مؤمنان دسته‌ها (ی مشرک) را دیدند گفتند: این همان است که خداوند و فرستاده او به ما وعده داده‌اند و خداوند و فرستاده او راست گفتند و جز بر ایمان و فرمانبرداری آنان نیفزود. از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند. تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد؛ بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است. و خداوند کافران را در (اوج) کینه‌شان بی‌آنکه به دستاوردی رسیده باشند بازگرداند و خداوند در جنگ، مؤمنان را بسنده شد و خداوند توانایی پیروزمند است. و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید. و زمین و خانه‌ها و دارایی‌هایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۹-۲۷.
  2. سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱، صفحه ۴۳و۴۱؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۱، صفحه ۱۹۴؛ حجتی، محمد باقر، پژوهشی درتاریخ قرآن کریم، صفحه ۱۴۴؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صفحه ۵۸۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۱۸۳؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عندالمفسرین، جلد۱، صفحه ۳۱۷؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه ۳۷۷؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد۱۶، صفحه ۲۷۳.
  3. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص:۲۷۴۵.