جنگ در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶۰: خط ۶۰:
شیطان که دشمن [[انسان]] است (بقره / ۲، ۱۶۸) همواره درصدد ایجاد [[کینه]] و [[دشمنی]] میان انسان‌هاست: «اِنَّما یُریدُ الشَّیطـانُ اَن یوقِعَ بَینَکُمُ العَدوةَ والبَغضاءَ» (مائده / ۵، ۹۱) و آنان را به سوی [[نزاع]] و جنگ با یکدیگر سوق می‌دهد، چنان‌که به تعبیر قرآن کریم، در [[جنگ بدر]] [[کارهای ناپسند]] [[قریشیان]] را نزد آنان [[زینت]] داد و با این تلقین که شما [[پیروز]] خواهید شد آنان را به جنگ با [[مسلمانان]] وا داشت: «واِذ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطـنُ اَعمــلَهُم وقالَ لا غالِبَ لَکُمُ الیَومَ مِنَ النّاسِ واِنّی جارٌ لَکُم» ([[انفال]] / ۸، ۴۸)، <ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۴۷۷.</ref> از این رو در [[آیه]] ۲۰۸ بقره / ۲ [[انسان‌ها]] به [[صلح]] و [[دوستی]] فرا خوانده شده و از [[پیروی]] از گام‌های [[شیطان]] منع شده‌اند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ادخُلوافِی السِّلمِ کافَّةً ولا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطـنِ».
شیطان که دشمن [[انسان]] است (بقره / ۲، ۱۶۸) همواره درصدد ایجاد [[کینه]] و [[دشمنی]] میان انسان‌هاست: «اِنَّما یُریدُ الشَّیطـانُ اَن یوقِعَ بَینَکُمُ العَدوةَ والبَغضاءَ» (مائده / ۵، ۹۱) و آنان را به سوی [[نزاع]] و جنگ با یکدیگر سوق می‌دهد، چنان‌که به تعبیر قرآن کریم، در [[جنگ بدر]] [[کارهای ناپسند]] [[قریشیان]] را نزد آنان [[زینت]] داد و با این تلقین که شما [[پیروز]] خواهید شد آنان را به جنگ با [[مسلمانان]] وا داشت: «واِذ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطـنُ اَعمــلَهُم وقالَ لا غالِبَ لَکُمُ الیَومَ مِنَ النّاسِ واِنّی جارٌ لَکُم» ([[انفال]] / ۸، ۴۸)، <ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۴۷۷.</ref> از این رو در [[آیه]] ۲۰۸ بقره / ۲ [[انسان‌ها]] به [[صلح]] و [[دوستی]] فرا خوانده شده و از [[پیروی]] از گام‌های [[شیطان]] منع شده‌اند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ادخُلوافِی السِّلمِ کافَّةً ولا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطـنِ».
===[[دنیاطلبی]]===
===[[دنیاطلبی]]===
به دست آوردن [[مال]] و [[جاه]] در [[دنیا]]، از دیگر زمینه‌های بروز [[جنگ]] به شمار می‌رود، چنان‌که بسیاری از [[جنگ‌های اعراب جاهلی]] با این [[هدف]] صورت می‌گرفت. <ref>آثار الحرب، ص۵۳.</ref> برخی از [[مسلمانان]] نیز گاه به همین [[انگیزه]] به [[ستیزه‌جویی]] با دیگران می‌پرداختند که [[قرآن]] این کار را مطرود شمرده است: «ولاتَقولوا لِمَن اَلقی اِلَیکُمُ السَّلـمَ لَستَ مُؤمِنـًا تَبتَغونَ عَرَضَ الحَیوةِ الدُّنیا». ([[نساء]] / ۴، ۹۴) <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۵۳۵.</ref>
به دست آوردن [[مال]] و [[جاه]] در [[دنیا]]، از دیگر زمینه‌های بروز [[جنگ]] به شمار می‌رود، چنان‌که بسیاری از [[جنگ‌های اعراب جاهلی]] با این [[هدف]] صورت می‌گرفت. <ref>آثار الحرب، ص۵۳.</ref> برخی از [[مسلمانان]] نیز گاه به همین [[انگیزه]] به [[ستیزه‌جویی]] با دیگران می‌پرداختند که [[قرآن]] این کار را مطرود شمرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند  نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار  این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد (و به اسلام راه نمود) بنابراین بررسی کنید، بی‌گمان خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۵۳۵.</ref>
 
=== [[اختلافات]] [[عقیدتی]] و گروهی===
=== [[اختلافات]] [[عقیدتی]] و گروهی===
اختلافات مذهبی و [[دینی]] از جمله زمینه‌های بروز جنگ‌اند: {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های  برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref><ref>المیزان، ج ۲، ص۳۰۹.</ref>؛ زیرا هر گروه درصدد آن است که دیگران را پیرو [[عقاید]] و دیدگاه‌های خود سازد و در این مسیر گاه به جنگ [[متوسل]] می‌شود: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref> [[یهودیان]] نیز به همین سبب همواره در صدد جنگ با مسلمانان بودند. {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref> گاه جنگ میان دو گروه به سبب اختلافات گروهی و قبیله‌ای بوده است؛ مانند جنگ‌های طولانی میان دو [[قبیله]] [[اوس و خزرج]]<ref>نمونه، ج ۳، ص۲۵.</ref> که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید  و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> به آنها اشاره شده است.
اختلافات مذهبی و [[دینی]] از جمله زمینه‌های بروز جنگ‌اند: {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های  برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref><ref>المیزان، ج ۲، ص۳۰۹.</ref>؛ زیرا هر گروه درصدد آن است که دیگران را پیرو [[عقاید]] و دیدگاه‌های خود سازد و در این مسیر گاه به جنگ [[متوسل]] می‌شود: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref> [[یهودیان]] نیز به همین سبب همواره در صدد جنگ با مسلمانان بودند. {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref> گاه جنگ میان دو گروه به سبب اختلافات گروهی و قبیله‌ای بوده است؛ مانند جنگ‌های طولانی میان دو [[قبیله]] [[اوس و خزرج]]<ref>نمونه، ج ۳، ص۲۵.</ref> که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید  و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> به آنها اشاره شده است.

نسخهٔ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۰

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث جنگ است. "جنگ" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

جنگ به معنای پیکار، کارزار، ستیزه[۱] و در اصطلاح به معنای تبدیل شدن کشمکش دایمی بین کشورها به ستیزه‌ای خشونت بار و خونین[۲] است. مقصود ما از جنگ، مطلق پیکار و درگیری خشونت‌بار بین دو گروه است و چنانچه یکی از این دو گروه، خداپرست و هدفش مقدّس باشد، پیکارش جهاد است که در جایگاه خود بحث می‌شود. در این مدخل از واژه «حرب»، «قتال» و مشتقّات آنها استفاده شده است[۳].

مقدمه

جنگ در لغت به معنای جدال، کارزار، ستیز و پیکار است [۴] و غالباً بر درگیری و نزاع میان دو گروه اطلاق می‌شود که هریک سعی در مغلوب ساختن و از بین بردن دیگری دارد. [۵] این دو گروه گاه دو خانواده یا دو قبیله یا پیروان دو مذهب یا چند ملت‌اند. [۶]

به نظر برخی جنگ عبارت است از درگیری مسلحانه میان دو کشور یا بیشتر به سبب عوامل سیاسی، اقتصادی یا اختلافات درباره تملک برخی سرزمین‌ها. [۷] برخی برآن‌اند که در جنگ ۴ ویژگی باید باشد:

  1. دست‌کم دو گروه متخاصم وجود داشته باشند.
  2. حداقل یکی از آنها نیروی مسلح به کار بَرَد.
  3. منازعه و برخورد طولانی‌مدت میان آنان جریان داشته باشد.
  4. هردو گروه، سازمان‌یافته باشند. [۸]

جنگ گاه با ابزاری جز سلاح جنگی صورت می‌گیرد که بر حسب ماهیت آن به انواع جنگ روانی، جنگ تبلیغاتی، جنگ اقتصادی و جز اینها... قسمت می‌گردد. [۹] جهاد نیز نوعی کارزار با دشمن است؛ ولی صرفا به درگیری با کافران [۱۰] یا بر هر کوشش و مبارزه با جان و مال در راه خدا و برای تحقق اهداف الهی اطلاق می‌گردد. [۱۱]

در قرآن کریم از جنگ با واژه‌ها و تعبیرهایی گوناگون یاد شده است؛ از جمله:

  1. «حرب» که بیشتر موارد کاربرد آن در قرآن به معنای جنگ است؛ مانند: ﴿كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ[۱۲]، ﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ[۱۳]، ﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۱۴].[۱۵]؛ همچنین گاهی درباره جنگ با خداوند به کار رفته است؛ مانند ﴿فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ[۱۶]، ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۱۷]، ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۱۸].
  2. «قتال» که به معنای از میان بردن حیات و کشتن یکدیگر است [۱۹] و با مشتقات آن در قرآن فراوان به کار رفته و در برخی آیات مراد از آن جنگ است؛ مانند ﴿الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا[۲۰]، ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۲۱]
  3. «بأس»، به معنای عذاب، مشقت و جنگ [۲۲] که در آیات متعدد به معنای جنگ آمده است؛ مانند ﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ[۲۳]، ﴿قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا[۲۴].[۲۵]
  4. «لقاء» به معنای روبه‌رو شدن و برخورد دو شی یا دو فرد یا گروه؛ مانند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۲۶]، ﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۲۷][۲۸].

همچنین در برخی آیات با تعابیری از جنگاوران و جنگجویان یاد شده است؛ مانند ﴿فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ[۲۹]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۳۰] و نیز گاه از ابزار و اسلحه جنگی یاد شده است؛ مانند سلاح: ﴿وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا[۳۱]، اسبان جنگی: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ[۳۲]، زره جنگی: ﴿وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ[۳۳] و پایگاه جنگی: ﴿وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۳۴] در آیاتی دیگر به برخی فعالیت‌های جنگی اشاره شده است؛ مانند تهیه ادوات و تجهیز نیروی جنگی: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ[۳۵]، شمشیر زدن: ﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۳۶]، تیراندازی: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۳۷]، محاصره کردن: ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۸] و در کمین دشمن نشستن: ﴿وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ در این آیات به اقسام جنگ، پیشینه و موارد جنگ در امت‌های پیشین و امت اسلامی، آثار و پیامدهای جنگ، زمینه‌های پدید آمدن جنگ، شیوه‌ها و آداب جنگ و برخی احکام فقهی آن پرداخته شده است.

اقسام جنگ

جنگ به لحاظ چگونگی ابزار و شیوه جنگی به جنگ نظامی و غیر نظامی قسمت می‌شود. جنگ نظامی آن است که دو طرف درگیر از سلاح‌‌های نظامی و جنگی استفاده می‌کنند و بیشتر آیات قرآنیِ مربوط به جنگ به این نوع از جنگ اشاره دارند؛ مانند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۳۹]، ﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۴۰] جنگ غیر نظامی نیز آن است که در آن از ابزار و ادوات نظامی برای مغلوب کردن دشمن استفاده نمی‌شود؛ مانند جنگ روانی که مراد از آن، فعالیت‌هایی در طول جنگ یا پیش یا پس از آن است که با هدف درهم شکستن اراده مقاومت در دشمن و تضعیف روحیه او صورت می‌گیرد [۴۱]؛ همچنین جنگ اقتصادی که در آن به هدف غلبه بر دشمن به تحریم یا محاصره اقتصادی اقدام می‌شود [۴۲] و نیز جنگ تبلیغاتی یا هجوم فرهنگی که با ابزار تبلیغات و فرهنگ و ترویج شبهات، دشمن تضعیف می‌شود. [۴۳]

گفته‌اند که آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۴۴] که از جنگ پیوسته کافران با مسلمانان برای تغییر دادن دین آنان سخن به میان آورده، افزون بر جنگ نظامی شامل روش‌های جنگ غیر نظامی نیز می‌گردد. [۴۵] همچنین جنگ از جهت انگیزه و اهداف آن به جنگ مشروع (مباح) و نامشروع (حرام) قسمت می‌شود. [۴۶]جنگ مشروع آن است که با اهداف مشروع صورت گیرد مانند خونخواهی و تنبیه متجاوز [۴۷] و با شرایط خاصی واجب است؛ مانند جنگ با مشرکان و کافرانِ محارب: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۴۸]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۴۹] یا با کسانی که با ما وارد جنگ می‌شوند ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۵۰]، جنگ برای حمایت از مظلومان ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۵۱]، جنگ با باغیان و سرکشان در برابر حکومت اسلامی: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۵۲] و نیز جنگ با محاربان و فساد کنندگان در زمین. ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۵۳] جنگ نامشروع جنگی است که برای دستیابی به اهداف مادی و به انگیزه‌های دنیوی مانند قدرت‌طلبی و انتقام صورت گیرد. [۵۴] آیات ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ[۵۵]، ﴿ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۵۶] که از پیمان خداوند از بنی‌اسرائیل مبنی بر ترک جنگ با یکدیگر سخن به میان آورده و آنان را به سبب جنگ با یکدیگر به شدت مذمت کرده‌اند، بر این موضوع دلالت دارند. آیه ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ[۵۷] هم به مسلمانان فرمان داده که در صورت بروز جنگ میان مسلمانان آنان را به صلح وا دارند: ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا[۵۸]. از آیه ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۵۹] می‌توان دریافت که جنگ به هدف مخالفت با خدا و پیامبر الهی و رواج دادن فساد در زمین حرام است.

جنگ با کافران همپیمان با مسلمانان نیز جایز نیست: ﴿إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۶۰]؛ نیز ﴿كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۶۱] جنگ کردن در مکان‌هایی خاص نیز حرام به شمار رفته است؛ از جمله در منطقه حرم مکّی حتی با کافران: ﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۶۲].[۶۳] البته اگر دشمن در این مکان با مسلمانان بجنگد مقابله با آنان جایز خواهد بود[۶۴] البته برخی فقها برآن‌اند که این آیه با آیات دیگر از جمله آیه ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۶۵] یا آیه ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۶۶] نسخ شده است؛[۶۷] همچنین در ماه‌های حرام (رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم) جنگ حرام است [۶۸] ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۶۹]، ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۷۰]، ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۷۱]؛ اما در صورتی که دشمن در این ماه‌ها جنگ را آغاز کند جنگ با او جایز خواهد بود: ﴿الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۷۲][۷۳]

برخی از فقهای اهل سنت برآن‌اند که حرمت جنگ در ماه‌های حرام با نزول آیات قتال مانند آیه ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۷۴] نسخ شده است، از این‌رو، جنگ ابتدایی نیز در این ماه‌ها جایز است. [۷۵] آیه ﴿الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا[۷۶] می‌تواند به دو نوع جنگ مباح و حرام اشاره داشته باشد[۷۷]

در برخی آیات قرآن از جنگ با خدا یاد شده است؛ از جمله آیه ﴿ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۷۸] که از محاربه برخی انسان‌ها با خدا و فرستاده او یاد کرده و کیفر چنین جنگی را کشته شدن و تبعید دانسته است. برخی مراد از جنگ با خدا را در این آیه، مخالفت با اوامر الهی و هتک حریم خداوند دانسته‌اند. [۷۹] برخی دیگر، مراد از آن را جنگ با اولیای الهی شمرده‌اند [۸۰] که به سبب مقام والای آنان نزد خداوند، جنگ با خداوند به شمار رفته است. [۸۱] در آیه‌ای دیگر، رباخواری اعلان جنگ با خدا و رسول شمرده شده است: ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ[۸۲] برخی مراد از جنگ را در این آیه دشمنی و مخالفت با دستورات خدا و رسول دانسته [۸۳] و تعبیر آیه را نوعی مبالغه در تهدید شمرده‌اند؛[۸۴] ولی برخی مراد از آن را جنگ حقیقی دانسته و بر آن‌اند که این آیه به پیامبر و مسلمانان اجازه جنگ با رباخواران را داده است. [۸۵] البته به نظر برخی این حکم مربوط به رباخوارانی است که ربا را حلال بشمارند [۸۶] چنان‌که در برخی احادیث نیز کشتن چنین افرادی جایز شمرده شده است. [۸۷] برخی نیز اصرار بر رباخواری را مصداق آیه دانسته‌اند. [۸۸] در این مقاله عمدتا به جنگ نظامی و به اختصار به جنگ روانی پرداخته می‌شود.

پیشینه جنگ

جنگ و نزاع در میان افراد و اقوام بشر و دیگر موجودات پیشینه‌ای طولانی دارد؛ به گونه‌ای که بر اساس برخی آیات، سابقه آن حتی به پیش از خلقت بشر باز می‌گردد. از جمله این آیات آیه ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۸۹] است که به موجب آن فرشتگان درباره لیاقت انسان برای خلافت الهی به سبب جنگ و خونریزی او در زمین اظهار تردید کردند. برخی مراد آیه را خونریزی‌های آدمیان دانسته‌اند که خداوند قبلاً ملائکه را از آن آگاه کرده بود؛[۹۰] اما بسیاری برآن‌اند که آیه به خونریزی‌های جنیان پیش از خلقت بشر در روی زمین اشاره دارد. [۹۱] این تفسیر در احادیث هم آمده است. [۹۲] افزون بر این، پس از خلقت در میان انسان‌ها نیز جنگ‌های فراوانی رخ داده که گاهی بر حق و برای تحقق اهداف الهی بوده است: ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۹۳] و گاهی باطل و برای تحقق اهداف نفسانی: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا[۹۴]

جنگ در امت‌های پیشین

از جمله مصادیق جنگ در امت‌های گذشته ماجرای یأجوج و مأجوج است که به قتل و غارت افراد در سرزمین‌های دیگر می‌پرداختند. [۹۵] گروهی از مردم برای پیشگیری از رویارویی با آنان،[۹۶] از ذوالقرنین خواستند که راه ورود آنان به سرزمینشان را مسدود کند: ﴿قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا[۹۷] (یأجوج و مأجوج) لشکرکشی فرعون برای جنگ با حضرت موسی و پیروانش در آیات متعدد مطرح شده است: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ[۹۸]، ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۹۹]؛ ولی فرعون و لشکریانش قبل از دستیابی به موسی و بروز جنگ دچار عذاب الهی شده، در دریا غرق شدند: ﴿فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ[۱۰۰]، ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ[۱۰۱]، ﴿فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ[۱۰۲] حضرت موسی و یارانش پس از نجات از فرعون و عبور از نیل، مأمور به جنگ با عمالقه [۱۰۳] برای پس گرفتن سرزمین مقدس شدند: ﴿يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۱۰۴] در منابع تفسیری، این سرزمین مقدس شامل دمشق، فلسطین، اردن، شام، طور یا اریحا [۱۰۵] و شمار لشکریان حضرت موسی در این جنگ حدود ۶۰۰۰۰۰ نفر ذکر شده که تنها ۴۰۰۰۰ به آن حضرت وفادار ماندند. ﴿قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ[۱۰۶].[۱۰۷] متمردان به آن حضرت گفتند که تو و خدایت بروید و بجنگید: ﴿قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ[۱۰۸]، ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۱۰۹] نیز از سرگذشت گروهی از آوارگان بنی‌اسرائیل یاد شده که برای جنگ با غاصبان سرزمین خود از پیامبرشان فرمانده خواستند: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۱۱۰] مفسران نام این پیامبر را یوشع، شمعون یا اشموئیل [۱۱۱] و غاصب سرزمین بنی‌اسرائیل را جالوت [۱۱۲] دانسته‌اند. پس از تعیین فرمانده، بیشتر افراد از کارزار با جالوت خودداری کردند ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۱۱۳]، ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۱۱۴]؛ ولی اقلیت مانده با پایداری بر جالوت پیروز شدند و جالوت به دست داود کشته شد: ﴿فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ[۱۱۵] (جالوت، طالوت) در آیه ﴿قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ[۱۱۶] از آمادگی اشراف قوم سبأ برای جنگ با حضرت سلیمان یاد شده است. ولی ملکه سبأ با این استدلال که جنگ با پادشاهان مایه ویرانی‌هایی فراوان می‌شود، از جنگ با آن حضرت امتناع کرد ﴿قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ[۱۱۷] و با فرستادن هدیه‌ای برای سلیمان، منتظر عکس‌العمل او و در صدد ارزیابی قدرت و مُکنت او بر آمد ﴿وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ[۱۱۸][۱۱۹]؛ ولی حضرت سلیمان با ارسال نامه‌ای آنان را به جنگی سخت تهدید کرد: ﴿ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۲۰] در آیاتی دیگر از فساد بنی‌اسرائیل در دو مرحله و مبتلا شدن آنان به دو جنگ بزرگ یاد شده است: ﴿ وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا [۱۲۱] مفسران درباره این دو جنگ آرای متفاوتی دارند؛ برخی نخستین جنگ را جنگ بنی‌اسرائیل با سابور پادشاه ایران و دومین جنگ را با بخت النصر دانسته‌اند که در دو مرحله صورت گرفت. [۱۲۲] عده‌ای دیگر جنگ نخست را با بخت النصر پادشاه بابل و دومین جنگ را با اسپانیوس قیصر روم دانسته‌اند که در پی جنگ دوم، بیت‌المقدس ویران شد و بسیاری از بنی‌اسرائیل کشته شدند. [۱۲۳] شماری جنگ اول را رانده شدن یهود از جزیره‌العرب به دست پیامبر اکرم(ص) و جنگ دوم را جنگ دوم جهانی و اخراج یهودیان از آلمان دانسته‌اند. [۱۲۴] احتمال دیگر آن است که مراد از جنگ نخست هجوم مسلمانان به یهود و آزادسازی بخشی از بیت‌المقدس به دست اعراب است و جنگ دوم که در آینده واقع خواهد شد، جنگی است که در پی آن سرزمین فلسطین از یهودیان پاک می‌شود. [۱۲۵] در آیه ﴿ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۱۲۶] از جنگ شماری از بنی‌اسرائیل با یکدیگر پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) یاد شده که به بیرون راندن همکیشان از سرزمین خود یا به اسیر گرفتن یکدیگر انجامید. در تفسیر این آیه گفته‌اند که هریک از دو گروه یهود بنی‌قریظه و بنی‌نضیر با یکی از طوایف مشرکان مدینه همپیمان بودند [۱۲۷] یا این دو گروه همپیمان یکی از طوایف مشرک و یهود بنی قینقاع همپیمان طایفه‌ای دیگر بودند. [۱۲۸] گاهی این قبایل یهودی با یکدیگر می‌جنگیدند [۱۲۹] و گاهی یهودیان با مشرکان به جنگ می‌پرداختند و به خود وعده پیروز شدن بر آنان را با آمدن پیامبر جدید می‌دادند: ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ[۱۳۰].[۱۳۱] مراد از کافران را در این آیه تُبّع و فرزندانش [۱۳۲] یا قبیله غطفان [۱۳۳] یا اوس و خزرج [۱۳۴] دانسته‌اند.

جنگ در عصر جاهلیت

میان اعراب جاهلی نیز جنگ بسیار رایج بود [۱۳۵] و گاه به آن افتخار می‌کردند. [۱۳۶] رواج جنگ میان اعراب جاهلی از آیه ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ[۱۳۷] استفاده می‌شود که از وجود ناامنی و جنگ در اطراف مکه [۱۳۸] و امن بودن این شهر یاد کرده است. از جمله جنگ‌های اعراب جاهلی که قرآن صریحا به آن اشاره کرده، جنگ میان قبایل اوس و خزرج است: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۱۳۹]، ﴿وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۴۰].[۱۴۱] برخی از وقوع ۱۳ جنگ میان این دو قبیله در مدت ۱۲۰ سال،[۱۴۲] گزارش داده‌اند، با این همه، آنان به تبعیت از آیین ابراهیم(ع) جنگ در ماه‌های حرام را روا نمی‌دانستند، چنان که این نکته را از ظاهر آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۴۳] نیز می‌توان دریافت[۱۴۴]؛ زیرا پرسش از حرمت جنگ در این ماه‌ها را کافران مطرح کرده‌اند. [۱۴۵] کفار با آغاز شدن ماه‌های حرام ابزار جنگ را کنار می‌نهادند؛[۱۴۶] ولی گاه که منفعت آنان در جنگیدن در این ماه‌ها بود، ماه‌های حرام را تغییر می‌دادند که قرآن کریم آنان را به جهت این عمل به شدت نکوهیده است: ﴿إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۱۴۷].[۱۴۸] سوره فیل درباره هجوم لشکر ابرهه به مکه برای جنگ با مکیان و تخریب کعبه نازل شده است: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ[۱۴۹] گزارش شده که ابرهه با سپاهی ۶۰۰۰۰ نفره عازم مکه شد [۱۵۰] و مکیان چون توان رویارویی با وی را نداشتند، به کوه‌ها پناه بردند؛[۱۵۱] ولی خداوند با فرستادن گروه‌هایی از پرندگان آنان را نابود ساخت. مورخان زمان این رخداد را ۴۰ سال پیش از بعثت و در سال تولد پیامبراکرم(ص) دانسته‌اند. [۱۵۲] در آیاتی دیگر به وقوع دو جنگ میان امپراتوری ایران و روم اشاره و پیروزی ایرانیان در جنگ نخست و شکست آنان در جنگ دوم پیش بینی شده است: ﴿غُلِبَتِ الرُّومُ[۱۵۳]، ﴿فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ[۱۵۴]، ﴿وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۱۵۵] مراد از ﴿أَدْنَى الْأَرْضِ را منطقه شام [۱۵۶] یا نزدیک‌ترین سرزمین روم به جزیره‌العرب شمرده‌اند. [۱۵۷]شکست ایرانیان در جنگ دوم موجب شادمانی مؤمنان شد:﴿فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ[۱۵۸]، ﴿فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ[۱۵۹]

جنگ‌های پس از اسلام

پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه، جنگ‌های متعددی میان مسلمانان با قریش و دیگر معاندان رخ‌داد که آغازگر بیشتر آنها دشمنان اسلام بودند و نبرد مسلمانان، دفاعی بود. [۱۶۰] به جنگ‌هایی که در آنها پیامبر(ص) جنگاوران را همراهی می‌کرد، غَزْوه [۱۶۱] و به مأموریت‌هایی که در آنها گروهی به فرماندهی شخصی از جانب پیامبر اکرم(ص) برای جنگ با دشمن اعزام می‌شدند سَریّه گفته می‌شد. [۱۶۲] کمترین تعداد افراد سریه را ۵ و بیشترین آنها را ۴۰۰ نفر دانسته‌اند. [۱۶۳] برخی تعداد غزوه‌ها را ۱۸، ۱۹، ۲۷ [۱۶۴] تا و تعداد سریه‌ها را ۴۷ تا شمرده‌اند [۱۶۵] و برخی دیگر غزوه‌ها را ۲۶ و سریه‌ها را ۳۶ و برخی حدود ۷۰ مورد دانسته‌اند. [۱۶۶] نخستین سریه‌ای که در قرآن ذکر شده سریه عبدالله بن جحش است که وی همراه ۸ نفر از مهاجران برای کسب آگاهی از وضع قریش به جنوب مکه اعزام شدند و پس از روبه‌رو شدن با قافله‌ای از مشرکان، وارد جنگ شده، فرمانده آنان را کشتند و دو نفر را اسیر کردند. پس از این حادثه که در ماه حرام صورت گرفت، مشرکان مسلمانان را مذمت کردند و در نتیجه، آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۶۷] نازل شد و ضمن نکوهش این کار، کفر و بیرون راندن مسلمانان را از دیار خود بدتر از آن برشمرد[۱۶۸]. از مهم‌ترین جنگ‌های مسلمانان با کفار قریش، جنگ بدر است که در سال دوم هجری در منطقه‌ای به همین نام رخ داد. [۱۶۹] شمار سپاه دشمن در این جنگ ۹۵۰ تا ۱۰۰۰ نفر [۱۷۰] و مسلمان ۳۱۳ تا ۳۱۹ نفر ذکر شده است. [۱۷۱] با وجود این، مسلمانان با نصرت الهی در این جنگ پیروز شدند: ﴿وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۱۷۲] در این جنگ ۱۴ نفر از مسلمانان شهید و از کفار، ۷۰ نفر کشته و ۷۰ نفر اسیر شدند. [۱۷۳] پس از جنگ بدر، یهود بنی‌قینقاع با آزار دادن زنی مسلمان و کشتن مردی مسلمان، پیمان خود را با مسلمانان شکستند،[۱۷۴] از این رو، آیه ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ[۱۷۵] نازل و پیامبر به شکستن پیمان خود با این گروه مأمور شد [۱۷۶].

بر پایه برخی نقل‌ها، آیه ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ[۱۷۷] که از شکست کافران در جنگ خبر داده، در این باره نازل شده است. [۱۷۸] پس از محاصره قلعه بنی‌قینقاع از جانب پیامبر(ص)، یهودیان آنجا تسلیم شدند و با انعقاد قراردادی مدینه را ترک کردند. [۱۷۹] جنگ احد کارزار دیگری بود که قریش یک سال پس از جنگ بدر (سال سوم هجری) [۱۸۰] با هدف گرفتن انتقام از شکست بدر بر مسلمانان تحمیل کردند. [۱۸۱] شمار لشکریان قریش در این جنگ ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ [۱۸۲] و تعداد لشکر اسلام ۷۰۰ نفر [۱۸۳] نقل شده است. با تدبیر پیامبر درباره آرایش جنگی مسلمانان، آنان ابتدا پیروز شدند؛[۱۸۴] ولی بر اثر نافرمانی و غفلت شماری از آنان، مسلمانان شکست خوردند: ﴿وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۱۸۵] [۱۸۶] در این جنگ حدود ۷۰ [۱۸۷] یا ۷۵ [۱۸۸] یا ۸۱ [۱۸۹] نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند و از لشکر دشمن تنها ۱۸ نفر کشته شدند. [۱۹۰] پس از رهسپار شدن لشکر قریش به سوی مکه، آنان درصدد بازگشت به مدینه و نابود کردن مسلمانان برآمدند که آیه ﴿وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۱۹۱] نازل شد و مسلمانان را به تعقیب دشمن فراخواند[۱۹۲]. پیامبراکرم(ص) همراه با مجاهدان در تعقیب دشمن تا منطقه حمراء الاسد پیش رفت و مشرکان چون عزمِ استوار مسلمانان را دیدند، از جنگ منصرف شده، به مکه بازگشتند. [۱۹۳] در همین سال [۱۹۴] سریه ذات الرجیع رخ داد. هنگامی که پیامبر اکرم(ص) ۶ یا ۱۰ نفر از مسلمانان را به فرماندهی مرثد برای تبلیغ اسلام در میان قبایل عضد و قاره اعزام کرد، شماری از مشرکان با محاصره این افراد قصد دستگیریِ آنان و تحویل دادنشان به مشرکان مکه را داشتند که به مقاومت آن مسلمانان و وقوع جنگ و شهادت برخی از آنان انجامید. [۱۹۵] به گزارشی، آیه ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ[۱۹۶] در باره شهدای این سریه نازل شد؛[۱۹۷] لیکن روایات فراوانی از شیعه و سنی نزول این آیه را درباره واقعه «لیلة الفراش» و خوابیدن حضرت علی(ع) در بستر پیامبر در آن حادثه می‌دانند. [۱۹۸] مدتی پس از جنگ احد [۱۹۹] یا جنگ بدر [۲۰۰] که یهودیان بنی‌نضیر به پیمان‌شکنی و توطئه‌چینی برای ترور پیامبر [۲۰۱] مبادرت کردند، مسلمانان دژ آنان را محاصره کردند و آنان مجبور به ترک سرزمین خود شدند. ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ[۲۰۲] در این جنگ اموال و املاک بنی‌نضیر بدون خونریزی به دست لشکر اسلام افتاد. ﴿وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۰۳] غزوه دیگر، ذات‌الرقاع (یا غزوه نجد یا محاربه) [۲۰۴] است که در سال چهارم،[۲۰۵] پنجم یا هفتم هجری [۲۰۶] و به هدف مقابله با قبایل بنی‌ثعلبه و بنی‌غطفان صورت گرفت که برای تهاجم به مدینه گرد آمده بودند؛ ولی قبایل مذکور گریختند و با مسلمانان روبه‌رو نشدند و پیامبر و لشکر اسلام با غنایم بسیار به مدینه بازگشتند. [۲۰۷] آیه ﴿وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا[۲۰۸] در این غزوه نازل شد و پیامبر و مسلمانان را به مراقبت از خود در برابر حمله غافلگیرانه دشمن مأمور کرد: ﴿وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً (ذات‌الرقاع / غزوه) [۲۰۹] غزوه بنی‌المصطلق یا مُرَیْسیع از دیگر جنگ‌های مسلمانان بود که در سال پنجم [۲۱۰] یا ششم هجری [۲۱۱] به هدف سرکوبی قبیله بنی‌المصطلق که خود را آماده هجوم به مدینه کرده بودند رخ داد. [۲۱۲] این جنگ با کشته شدن شماری از مردان بنی‌المصطلق و اسارت زنان و فرزندان آنان و دستیابی به غنایم بسیار پایان یافت. [۲۱۳] به نظر مفسران، سوره منافقون در این جنگ نازل شده است. [۲۱۴] برخی مفسران آیه ﴿لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ[۲۱۵] را خبر غیبی قرآن دانسته‌اند؛ زیرا در آن از فرار کافران در صورت جنگ با مسلمانان سخن به میان آمده [۲۱۶] که از جمله همین قبیله بوده است.

دیگر غزوه بزرگ مسلمانان که در سال پنجم [۲۱۷] یا چهارم [۲۱۸] هجری رخ داد، جنگ احزاب یا خندق [۲۱۹] بود. در این جنگ چندین قبیله از مشرکان با اتحاد با یهودیان بنی‌قریظه و بنی‌نضیر [۲۲۰] از چند سو مدینه را محاصره کردند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا[۲۲۱]، ﴿إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا[۲۲۲] تعداد نیروهای دشمن در این جنگ ۱۰۰۰۰ تا ۲۴۰۰۰ [۲۲۳] و شمار مسلمانان ۷۰۰ [۲۲۴] تا ۳۰۰۰ نفر [۲۲۵] گزارش شده است. با این همه، به امداد الهی و ابتکار مسلمانان در حفر خندق و کشته شدن شماری از لشکریان قریش، از جمله عمرو بن عبدود، دشمن شکست خورد. [۲۲۶] چند روز پس از جنگ خندق، پیامبر(ص) قلعه بنی‌قریظه را به سبب پیمان‌شکنی آنها و پشتیبانی آنان از لشکر قریش محاصره کرد. [۲۲۷] یهودیان پس از ۲۵ یا ۳۰ روز مقاومت، تسلیم شدند [۲۲۸] و برپایه حکمیت سعد بن معاذ که خود نیز آن را پذیرفته بودند، مردان آنان کشته و زنانشان اسیر شدند و اموال و سرزمینشان به تصرف مسلمانان درآمد. آیات ﴿الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ[۲۲۹]، ﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ[۲۳۰]، ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ[۲۳۱]، ﴿وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا[۲۳۲]، ﴿وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا[۲۳۳] درباره این جنگ است.

در سال ششم هجری [۲۳۴] پیامبر همراه با ۱۴۰۰ تن از مسلمانان به قصد انجام مناسک عمره از مدینه به سوی مکه حرکت کردند؛ ولی لشکر قریش در منطقه حدیبیه مانع ادامه حرکت آنان شدند. در این مکان بیعت رضوان صورت گرفت که به موجب آن مسلمانان با پیامبراکرم(ص) پیمان بستند که تا پای جان به او وفادار بمانند. این رخداد به انعقاد صلح حدیبیه میان مسلمانان و مشرکان مکه انجامید. به نظر برخی مفسران، آیه ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا[۲۳۵] که از فتح آشکار سخن به میان آورده و نیز آیات ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۲۳۶]، ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا[۲۳۷]، ﴿وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا[۲۳۸] درباره همین رخداد است. [۲۳۹] پس از صلح حدیبیه، در سال هفتم هجری غزوه خیبر رخ داد. [۲۴۰] در این جنگ پیامبراکرم(ص) همراه با سپاهیان اسلام قلعه‌های یهود در منطقه خیبر را محاصره و پس از چند مرحله جنگ، دژهای آنان را تصرف کردند [۲۴۱] و غنایم فراوانی نصیب مسلمانان شد. [۲۴۲] برخی مفسران وعده الهی درباره پیروزی نزدیک در آیه ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا[۲۴۳]: «فتحاً قریبا» و نیز به دست آوردن غنایم بسیار در آیات ﴿وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا[۲۴۴]، ﴿وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا[۲۴۵]: ﴿وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً را مربوط به غزوه خیبر دانسته‌اند؛[۲۴۶] همچنین مراد از فتح آشکار در آیه نخست سوره فتح / ۴۸: «فَتحـًا مُبینـا» برپایه برخی گزارش‌ها، فتح خیبر است. [۲۴۷]جنگ مهم دیگر میان مسلمانان و قریش، ماجرای فتح مکه است که در سال هشتم هجری رخ داد. [۲۴۸] سبب بروز این جنگ کشته شدن شماری از همپیمانان مسلمانان به دست قریش و نقض عهدنامه حدیبیه بود. [۲۴۹] فتح مکه پس از مقاومتی اندک از سوی مشرکان صورت گرفت که به کشته شدن ۲۳ یا ۲۴ نفر از قریش و ۴ نفر از هذیل انجامید. [۲۵۰] برخی مراد از «فتح» را در آیه ۱۰ حدید / ۵۷ [۲۵۱] و نیز آیه ۱ نصر / ۱۱۰ [۲۵۲] و ۱۸ فتح / ۴۸ [۲۵۳] فتح مکه دانسته‌اند. شمار سپاهیان اسلام در این جنگ ۱۰۰۰۰ نفر ذکر شده است. [۲۵۴] در پی فتح مکه قبایل هوازن و ثقیف برای تهاجم به مسلمانان در منطقه حنین گرد آمدند؛ ولی پیش از اقدام جنگی آنان، پیامبر اکرم با ۱۲۰۰۰ نیرو به سوی آنان حرکت کرد. [۲۵۵] در ابتدا سپاه مشرکان با استفاده از تاریکی شب مسلمانان را غافلگیر کرده، شکست دادند: «و یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم... ثُمَّ ولَّیتُم مُدبِرین» (توبه / ۹، ۲۵) [۲۵۶]؛ اما با امداد الهی و تدبیر رسول خدا(ص) مسلمانان در ادامه نبرد پیروز شدند و دشمن شکست خورد. (توبه / ۹، ۲۶) [۲۵۷] در این نبرد، غنایم و اسیران فراوانی نصیب مسلمانان شد.

جنگ دیگر، سریه ذات‌السلاسل است که در سال هشتم هجری واقع شد [۲۵۸] و هدف از آن، رویارویی با گروهی از مشرکان بود که با گرد آمدن در منطقه ذات‌السلاسل قصد حمله به مدینه را داشتند. بر پایه برخی احادیث، در این سریه پیامبر(ص) ابتدا گروهی از مسلمانان را به فرماندهی عمرو بن عاص و سپس عده‌ای دیگر را به فرماندهی ابوبکر و عمربن خطاب بدین منظور فرستاد [۲۵۹] بر طبق احادیثی دیگر پس از حاصل نشدن نتیجه مطلوب از اقدامات پیشین، پیامبر گروهی را به فرماندهی علی بن ابی‌طالب(ع) فرستاد و آنان با یورش به کفار در صبحگاهان دشمن را شکست دادند. [۲۶۰] بنابر احادیث، سوره عادیات / ۱۰۰ درباره این سریه نازل شده است: «والعـادِیـتِ ضَبحـا * فَالمورِیـتِ قَدحـا * فَالمُغیرتِ صُبحـا... * فَوَسَطنَ بِهِ جَمعـا»[۲۶۱]. آخرین غزوه پیامبر(ص) غزوه تبوک در سال نهم هجری بود [۲۶۲] که سبب وقوع آن را آماده شدن رومیان برای حمله به سرزمین‌های اسلامی [۲۶۳] ذکر کرده‌اند. شمار مسلمانان در این جنگ ۳۰۰۰۰ نفر بود [۲۶۴] که پس از ۲۰ روز توقف در شام و بدون وقوع جنگ به مدینه بازگشتند. [۲۶۵] آیات متعددی در قرآن از جمله آیه ۱۲۳ توبه / ۹ که مسلمانان را به جنگ با کافران فرمان داده [۲۶۶] و آیه ۴۱ این سوره که از عزیمت به میدان نبرد به صورت فردی و گروهی یاد کرده [۲۶۷] درباره این جنگ نازل شده‌اند.

پس از وفات پیامبراکرم(ص) نیز جنگ‌هایی میان مسلمانان از یک سو و سرکشان و ملت‌های دیگر از جمله مرتدان، ممانعت کنندگان از ادای زکات، امپراتوری‌های روم و فارس از سوی دیگر واقع شد. برخی مفسران نزول آیه ۱۶ فتح / ۴۸ را که به در پیش بودن جنگ با اقوام قدرتمند وعده داده، درباره همین جنگ‌ها دانسته‌اند: «قُل لِلمُخَلَّفینَ مِنَ‌الاَعرابِ سَتُدعَونَ اِلی قَومٍ اولی بَأسٍ شَدیدٍ تُقـتِلونَهُم اَو یُسلِمونَ»[۲۶۸].

آثار و پیامدهای جنگ

جنگ پیامدهای مادی و معنویِ متعددی دارد که بسیاری از این آثار، مخرب و به زیان بشر و شماری دیگر خیر و به سود بشر است. [۲۶۹] به سبب وجود آثار زیانبار برای جنگ، طبع انسانی اصولاً جنگ را کاری ناپسند و نامقبول می‌شمارد و انسان‌ها از آن دوری می‌جویند: «کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتالُ و هُوَ کُرهٌ لَکُم». (بقره / ۲، ۲۱۶) [۲۷۰] در آیه‌ای دیگر، جنگ در ردیف عذاب‌های الهی شمرده شده است: «قُل هُوَ القادِرُ عَلی اَن یَبعَثَ عَلَیکُم عَذابـًا مِن فَوقِکُم اَو مِن تَحتِ اَرجُلِکُم اَو یَلبِسَکُم شِیَعـًا ویُذیقَ بَعضَکُم بَأسَ بعض». (انعام / ۶، ۶۵) [۲۷۱] در قرآن به برخی از آثار منفی جنگ توجه شده است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: ۱. اضطراب و ترس: «و «لَنَبلُوَنَّکُم بِشَی‌ءٍ مِنَ‌الخَوف» (بقره / ۲، ۱۵۵؛ نیز توبه / ۹، ۱۳، ۲۵؛ احزاب / ۳۳، ۱۹)، ۲. غم و اندوه: «... فَاَثـبَکُم غَمـًّا بِغَمٍّ.».. (آل‌عمران / ۳، ۱۵۳)، ۳. گرسنگی: «ولَنَبلُوَنَّکُم بِشَی‌ءٍ مِنَ الخَوفِ والجوعِ» (بقره / ۲، ۱۵۵...)، ۴. سختی و مشقت: «... مَسَّتهُمُ البَأساءُ والضَّرّاءُ.».. (بقره / ۲، ۲۱۴؛ توبه / ۹، ۴۲)، ۵. جراحت‌های بدنی: «اِن یَمسَسکُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ» (آل‌عمران / ۳، ۱۴۰؛ نیز آیه ۱۷۲)، ۶. از دست دادن مال و جان: «ونَقصٍ مِنَ الاَمولِ والاَنفُسِ» (بقره / ۲، ۱۵۵)، ۷. ویران شدن خانه‌ها: «یُخرِبونَ بُیوتَهُم بِاَیدیهِم و اَیدِی المُؤمِنینَ» (حشر / ۵۹، ۲)، ۸. آوارگی از وطن: «هُوَ الَّذی اَخرَجَ الَّذینَ کَفَروا مِن اَهلِ الکِتـبِ مِن دیـرِهِم.».. (حشر / ۵۹، ۲)، ۹. خواریِ انسان‌ها: «وجَعَلوا اَعِزَّةَ اَهلِها اَذِلَّةً» (نمل / ۲۷، ۳۴)، ۱۰. اسیر شدن به دست دشمن: «واِن یَأتوکُم اُسـری تُفـدوهُم (بقره / ۲، ۸۵؛ نیز بقره / ۲، ۲۴۶؛ محمّد / ۴۷، ۴)، ۱۱. شکست خوردن از دشمن: «غُلِبَتِ الرّوم * فی اَدنَی الاَرضِ» (روم / ۳۰، ۱ - ۲)، ۱۲. خواری در دنیا و آخرت (در جنگ‌های باطل): «ثُمَّ اَنتُم هــؤُلاءِ تَقتُلونَ اَنفُسَکُم وتُخرِجونَ فَریقـًا مِنکُم مِن دِیـرِهِم... مَن یَفعَلُ ذلِکَ مِنکُم اِلاّ خِزیٌ فِی الحَیوةِ الدُّنیا و یَومَ القِیـمَةِ یُرَدُّونَ اِلی اَشَدِّ العَذابِ». (بقره / ۲، ۸۵) همچنین در قرآن آثار مثبت بسیار دنیوی یا اخروی برای جنگ ذکر شده که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: ۱. تحصیل غنایم جنگی: «مَغانِمَ کَثیرَةً تَأخُذونَها» (فتح / ۴۸، ۲۰؛ نیز ۱۵؛ انفال / ۸، ۴۱)، ۲. گرفتن فدیه از دشمن مغلوب: «فَاِمّا مَنّا بَعدُ واِمّا فِداءً» (محمّد / ۴۷، ۴)، ۳. آزادسازی سرزمین و اسرا از دست دشمن (بقره / ۲، ۲۴۶)، ۴. برطرف کردن تباهی از روی زمین: «ولَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَفَسَدَتِ الاَرضُ» (بقره / ۲، ۲۵۱)، ۵. حفظ مظاهر و شعائر دینی: «ولَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَومِعُ وبِیَعٌ وصَلَوتٌ ومَسـجِدُ یُذکَرُ فِیهَا اسمُ اللّهِ کَثیرًا» (حجّ / ۲۲، ۴۰)، ۶. متمایز شدن یاوران حقیقی خداوند از دیگران: «ولِیَعلَمَ اللّهُ مَن یَنصُرُهُ و رُسُلَهُ بِالغَیبِ» (حدید / ۵۷، ۲۵) و مؤمنان واقعی از منافقان: «ولَیَعلَمَنَّ اللّهُ الَّذینَ ءامَنوا ولَیَعلَمَنَّ المُنـفِقین» (عنکبوت / ۲۹، ۱۱) و صابران از غیرصابران: «ویَعلَمَ الصّـبِرین» (آل‌عمران / ۳، ۱۴۲) امتحان مردم: «لِیَبلوا بَعضَکُم بِبَعضٍ» (محمّد / ۴۷، ۴)، ۷. پیروزی بر دشمن: «فَاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنَّکُم غـلِبونَ» (مائده / ۵، ۲۳؛ نیز روم / ۳۰، ۳ - ۴)، ۸. برخوردار شدن از پاداش اخروی: «اَلَّذینَ استَجابوا لِلّهِ والرَّسولِ... اَجرٌ عَظیم». (آل‌عمران / ۳، ۱۷۲)

عوامل و زمینه‌های جنگ

از دیدگاه قرآن کریم، جنگ عوامل و زمینه‌های متعددی دارد که پاره‌ای از آنها، عوامل مستقیم و شماری دیگر عوامل غیر مستقیم‌اند. برخی از زمینه‌ها و عوامل جنگ عبارت‌اند از:

تزیین و وسوسه شیطان

شیطان که دشمن انسان است (بقره / ۲، ۱۶۸) همواره درصدد ایجاد کینه و دشمنی میان انسان‌هاست: «اِنَّما یُریدُ الشَّیطـانُ اَن یوقِعَ بَینَکُمُ العَدوةَ والبَغضاءَ» (مائده / ۵، ۹۱) و آنان را به سوی نزاع و جنگ با یکدیگر سوق می‌دهد، چنان‌که به تعبیر قرآن کریم، در جنگ بدر کارهای ناپسند قریشیان را نزد آنان زینت داد و با این تلقین که شما پیروز خواهید شد آنان را به جنگ با مسلمانان وا داشت: «واِذ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطـنُ اَعمــلَهُم وقالَ لا غالِبَ لَکُمُ الیَومَ مِنَ النّاسِ واِنّی جارٌ لَکُم» (انفال / ۸، ۴۸)، [۲۷۲] از این رو در آیه ۲۰۸ بقره / ۲ انسان‌ها به صلح و دوستی فرا خوانده شده و از پیروی از گام‌های شیطان منع شده‌اند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ادخُلوافِی السِّلمِ کافَّةً ولا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطـنِ».

دنیاطلبی

به دست آوردن مال و جاه در دنیا، از دیگر زمینه‌های بروز جنگ به شمار می‌رود، چنان‌که بسیاری از جنگ‌های اعراب جاهلی با این هدف صورت می‌گرفت. [۲۷۳] برخی از مسلمانان نیز گاه به همین انگیزه به ستیزه‌جویی با دیگران می‌پرداختند که قرآن این کار را مطرود شمرده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۲۷۴].[۲۷۵]

اختلافات عقیدتی و گروهی

اختلافات مذهبی و دینی از جمله زمینه‌های بروز جنگ‌اند: ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ[۲۷۶][۲۷۷]؛ زیرا هر گروه درصدد آن است که دیگران را پیرو عقاید و دیدگاه‌های خود سازد و در این مسیر گاه به جنگ متوسل می‌شود: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۲۷۸] یهودیان نیز به همین سبب همواره در صدد جنگ با مسلمانان بودند. ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ[۲۷۹] گاه جنگ میان دو گروه به سبب اختلافات گروهی و قبیله‌ای بوده است؛ مانند جنگ‌های طولانی میان دو قبیله اوس و خزرج[۲۸۰] که در آیه ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۲۸۱] به آنها اشاره شده است.

اطلاعات نادرست

گاه یک خبر دروغ سبب بروز جنگی بزرگ می‌گردد، از این رو قرآن به مسلمانان فرمان داده تا درباره خبرهایی که فاسقان می‌دهند، به بررسی و تحقیق بپردازند: ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ[۲۸۲] این آیه درباره ولید بن عقبه نازل شده که بدون دلیل مستند اخباری را درباره قبیله بنی‌مصطلق برای پیامبر(ص) آورد که بر اساس آنها، آن حضرت تصمیم گرفت با آنان بجنگد. [۲۸۳] در آیه‌ای دیگر نیز به مسلمانان توصیه شده که اطلاعات مربوط به جنگ را تنها به پیامبر و افراد مسئول گزارش دهند. ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا[۲۸۴]

پیمان شکنی

نقض عهد از اسباب شایع بروز جنگ میان دو گروه است، چنان‌که بسیاری از جنگ‌های مسلمانان صدر اسلام بر اثر پیمان‌شکنی یهود یا قریش رخ دادند، حتی آیات ﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ[۲۸۵]، ﴿أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۲۸۶] به صراحت مسلمانان را به جنگ و قتال با عهدشکنان فرا خوانده‌اند که مراد از پیمان‌شکنان را بیشتر مفسران، کفار قریش عهدشکن دانسته‌اند. [۲۸۷]

گناه و فساد

گناه و فساد موجب می‌شود که خداوند انسان را به بلاهای گوناگون از جمله نزاع و جنگ مبتلا سازد: ﴿قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ[۲۸۸].[۲۸۹] در آیه ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ[۲۹۰] نیز کفران نعمت‌های الهی از سوی انسان‌ها موجب دچار شدن آنان به برخی بلاها از جمله گرسنگی و وحشت به شمار رفته است. که مراد از ﴿لِبَاسَ الْجُوعِ در آیه گرفتار شدن این افراد به جنگ شمرده شده است. [۲۹۱] در آیات ﴿وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا [۲۹۲] از فساد بنی‌اسرائیل در روی زمین و برپایی دو جنگ بزرگ بر ضد آنان سخن به میان آمده است. مفسران مراد از فساد بنی‌اسرائیل را در این آیات، ظلم، غصب اموال دیگران، کشتن پیامبران و ریختن خون بی‌گناهان دانسته [۲۹۳] و این جنگ‌ها را عقوبت الهی در برابر این گناهان شمرده‌اند. [۲۹۴]

راهبردها و مقتضیات جنگ

ادارهجنگ و ستیز با دشمن به راهبردها و شیوه‌های خاص جنگی نیاز دارد. در قرآن کریم به این راهبردها و ضروریات به گونه صریح یا ضمنی اشاره شده است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

تأمین نیرو و هزینه و جنگ افزار

نخستین لازمه هر جنگ، تأمین هزینه و وسایل آن است: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا[۲۹۵] مراد از «قُوَّة» در آیه، نیروهای جنگی و هزینه و ادوات مورد نیاز جنگ است [۲۹۶] که امتناع از تأمین هزینه جنگ، موجب غلبه دشمن و شکست مسلمانان می‌شود: ﴿وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۲۹۷].[۲۹۸] آیاتی که مسلمانان را به جهاد با اموال فراخوانده‌اند ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ[۲۹۹]، ﴿انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۳۰۰] نیز بر این نکته دلالت دارند، حتی می‌توان با استناد به این آیات گفت در صورت ناتوانی حکومت، یکایک مسلمانان وظیفه دارند که هزینه جنگ را تأمین کنند.

در برخی احادیث «قُوَّه» به شمشیر و سپر تفسیر شده [۳۰۱] که از جمله ابزار جنگی‌اند، برخی مفسران نیز مراد از آن را هر نوع جنگ‌افزار متناسب با مقتضیات زمان دانسته‌اند. [۳۰۲] مراد از «رِباطِ الخَیلِ» اسبان جنگی است [۳۰۳] که در صدر اسلام از وسائل بسیار ضروری برای حمل و نقل نیروها و تجهیزات جنگی به شمار می‌رفت. در آیه ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ[۳۰۴] نیز یکی از منافع آهن کاربرد آن برای جنگ در راه خدا به شمار رفته است[۳۰۵]، چنان‌که بنابر آیات ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ[۳۰۶]، ﴿أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۳۰۷] حضرت داود(ع) مأمور شد تا زره‌هایی را از آهن برای جنگ و دفاع بسازد.

آموزش جنگاوران

نیروی آموزش‌ دیده و کارآزموده از دیگر ضروریات هر جنگ است. برخی مفسران یکی از مصادیق ﴿قُوَّة در آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۳۰۸] را آموزش نیروهای جنگی دانسته‌اند. [۳۰۹] در احادیث هم ﴿قُوَّة به آموزش تیراندازی تفسیر شده است. [۳۱۰] افزون بر این، قرآن کریم در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا[۳۱۱] مسلمانان را به آمادگی و هشیاری پیش از حرکت به سوی دشمن فرمان داده است. به نظر برخی، از جمله مصادیق این هشیاری، تعلیم نیروهای نظامی و آمادگی آنها برای جنگ است. [۳۱۲] برخی با استناد به این آیات گفته‌اند: برای مقابله با دشمن تأسیس مکان‌های آموزشی،[۳۱۳] تهیه سلاح‌های پیشرفته و آموزش علوم مرتبط با دانش‌های نظامی مانند ریاضیات و جغرافیا [۳۱۴] لازم است.

نشان دادن اقتدار جنگی به دشمن

قرآن غرض از آماده‌سازی و تهیه ابزار نظامی را ترساندن دشمنان دانسته است: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ[۳۱۵] ترساندن دشمن هنگامی تحقق می‌یابد که قدرت و توان جنگی به دشمن نشان داده شود، چنان‌که پیامبر اکرم(ص) در عمرة القضاء با نمایان کردن بازوی راست خود به مسلمانان نیز فرمان داد تا با برهنه کردن بازوی راست، قدرت خود را به دشمن نشان داده تا در دل دشمن هراس افکنند. [۳۱۶] لشکریان اسلام پیش از فتح مکه نیز مأمور شدند تا در برابر فرمانده دشمن با تمام تجهیزات نظامی رژه بروند. [۳۱۷] برخی از مفسران یکی از مصادیق استحکام و «غلظت» را در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۳۱۸] نمایش دادن قدرت نظامیِ خود به دشمن دانسته‌اند. [۳۱۹]

فرماندهی جنگ

تعیین فرمانده برای جنگاوران از ضروریات هر جنگ است، از این رو، بنی‌اسرائیل چون درصدد جنگ با دشمنانشان برآمدند، از پیامبر خود فرمانده خواستند: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۳۲۰] خداوند نیز طالوت را برای فرماندهی آنان برگزید که هم علم و هم توان بدنی داشت: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۳۲۱] برخی از آیه استنباط کرده‌اند که فرمانده شایسته باید دارای دو ویژگی دانش کافی و توان بدنی باشد،[۳۲۲] حتی گفته‌اند که از تقدم ذکری دانش بر توان بدنی در آیه مهم‌تر بودن آن استفاده می‌شود. [۳۲۳] برخی مراد از «الجِسمِ» را شجاعت و قدرت روحی دانسته‌اند. [۳۲۴]

گردآوری اطلاعات از دشمن

از دیگر امور لازم در جنگ، اطلاع یابی از وضع دشمن است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۳۲۵] این آیه هرچند در باره تشخیص دادن مؤمن از کافر [۳۲۶] و دوست از دشمن نازل شده، تعبیر آن: ﴿فَتَبَيَّنُوا مطلق است و می‌توان آن را شامل همه امور مرتبط با جنگ شمرد. [۳۲۷] برخی در تفسیر آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا[۳۲۸] که بر آمادگی و هشیاری پیش از حرکت به سوی دشمن اصرار دارد، بر ضرورت تجسس از وضع دشمن پیش از حرکت تأکید کرده‌اند. [۳۲۹] در سیره پیامبر(ص) نیز استفاده مکرر از افراد خودی برای تجسس از وضع دشمن گزارش شده است. [۳۳۰]

نگاهبانی از اطلاعات و اسرار خودی

در جنگ باید اسرار نظامی از دشمن پوشیده بماند، از این‌رو قرآن کریم در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۳۳۱] مسلمانان را از خیانت به خدا و رسول که در واقع خیانت به امانات خویش است منع کرده است. این آیه درباره ابولبابه [۳۳۲] یا یکی از منافقان [۳۳۳] نازل شد که اخبار امنیتی و اسرار جنگی مسلمانان را به دشمن گزارش دادند؛ همچنین پیش از فتح مکه یکی از مسلمانان با نوشتن نامه‌ای قصد افشای حمله مسلمانان به مکه را داشت که پیامبر(ص) با نزول آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ[۳۳۴] از آن آگاه [۳۳۵] و با فرستادن چند نفر مانع از رسیدن نامه به مشرکان شد. [۳۳۶] در آیه ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا[۳۳۷] نیز مسلمانان مأمور شده‌اند تا در صورت اطلاع یافتن از اسرار و اخبار خاص، از افشای آنها خودداری کنند و تنها آنها را به پیامبر یا افراد مسئول گزارش دهند. افزون بر این، نیروهای خودی باید مراقب جاسوسان نفوذی دشمن نیز باشند: ﴿لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۳۳۸]

سرعت عمل و کابرد اصل غافلگیری

از دیگر الزامات جنگ، ضرورت سرعت عمل و غافلگیر کردن دشمن پیش از هرگونه تصمیم‌گیریِ اوست، چنان‌که در سریه ذات السلاسل، مسلمانان آن‌چنان سریع بر دشمن تاختند که صبحگاهان آنان را محاصره کرده، به سرعت آنان را شکست دادند: ﴿وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا [۳۳۹] تعابیر این آیات مانند اسبان دونده، جرقه‌های برخاسته از برخورد سم اسبان با سنگ، هجوم‌آورندگان در سپیده‌دم و گرد و غباری که به هر سو پراکنده شد، کنایه از سرعت عمل آنان و غافلگیر کردن دشمن است. این سرعت عمل هم تلفات را به حداقل می‌رساند و هم نبرد را کوتاه می‌کند. [۳۴۰]

آرامش روحی جنگاوران

از جمله عوامل مهم پیروزی یا شکست در جنگ‌ها، چگونگی روحیه مبارزان و آرامش یا اضطراب حاکم بر فرمانده جنگ است. این نکته را می‌توان از آیات متعددی دریافت که از فرو فرستادن آرامش بر پیامبر و مؤمنان در هنگام جنگ یاد کرده‌اند؛ مانند ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۳۴۱]، ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۳۴۲]؛ نیز آیاتی که از اطمینان و استواریِ قلب جنگجویان سخن گفته‌اند ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ[۳۴۳]، ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۳۴۴]، ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ[۳۴۵] یا بر ایجاد رعب و وحشت در قلب دشمن دلالت دارند. ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ[۳۴۶] از جمله امور مؤثر در آرامش و تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه دشمن عبارت‌اند از ذکر موارد ضعف دشمن ﴿إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[۳۴۷]، یادآوری امتیازات خود به دشمن: ﴿وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۳۴۸]، کم جلوه دادن تعداد و توان نیروهای دشمن و زیاد نشان دادن نیروهای خودی ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۳۴۹]، ﴿وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ[۳۵۰]، تهدید دشمن به نبردی دشوار ﴿ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ[۳۵۱]، القای شکست به نیروهای دشمن ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ[۳۵۲]، جوان نشان دادن نیروهای خودی به دشمن که این امر از احادیثی استفاده می‌شود که ﴿قُوَّةٍ در آیه ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ[۳۵۳] را به خضاب کردن ریش جنگجویان تفسیر کرده‌اند. [۳۵۴]

گزینش رزمندگان لایق و شایسته

ملاکِ پیروزی و موفقیت در جنگ، پر شمار بودن جنگجویان نیست و چه بسا که لشکر پر شمار شکست می‌خورد: ﴿إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ[۳۵۵] و در برابر، نیروی کم‌شمار بر آن پیروز می‌گردد: ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ[۳۵۶]، بلکه آنچه مهم است وجود نیروهای شایسته با اوصاف و ویژگی‌های اساسی چون ایمان به خدا، داشتن اراده قوی و استقامت در برابر دشمن است، چنان‌که در آیه ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۳۵۷] این خصلت‌ها برای جنگاوران ستوده شده‌اند. گاه ۲۰ نفر از چنین نیروهایی بر ۲۰۰ نفر یا ۱۰۰ نفر از آنها بر ۱۰۰۰ نفر از نیروهای دشمن پیروز می‌شوند: ﴿ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ [۳۵۸] به موجب آیه ﴿فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ[۳۵۹]، طالوت با آزمودن نیروی استقامت و بردباری در لشکریان خود، رزمندگانی شایسته برگزید. راهبرد دیگر در زمینه گزینش نیروی جنگی، معاف کردن بیماران و ناتوانان از حضور در جنگ است. ﴿لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۶۰]

پاکسازی افراد مردد و منافق

در هر جنگ، نیروهایی مفید به شمار می‌روند که به اهداف و آرمان‌های نبرد اعتقاد داشته باشند و در غیر این صورت، حضور آنان در میان لشکریان به زیان جنگ خواهد بود: ﴿فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ[۳۶۱]، ﴿وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ[۳۶۲] این آیات درباره منافقان صدر اسلام نازل شده‌اند [۳۶۳] که هیچ اعتقادی به خدا و پیامبر و اهداف جنگ‌های مسلمانان نداشتند. [۳۶۴] به تعبیر قرآن کریم، منافقان و سست ایمانان هیچ‌گاه با میل و اراده خود در جنگ شرکت نمی‌کنند ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۳۶۵] و اگر در جنگ حضور یابند، جز زمانی اندک با دشمن نخواهند جنگید: ﴿يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا[۳۶۶] آنان در دشواری‌ها و ناملایمات صبر و استقامت ندارند ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۳۶۷]، به فتنه‌گری در میان جنگجویان می‌پردازند ﴿لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۳۶۸]، در مواقع حساس جنگ را رها کرده، می‌گریزند ﴿وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا[۳۶۹]، دیگران را نیز به فرار از جنگ ترغیب می‌کنند ﴿وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا[۳۷۰]، ﴿قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا[۳۷۱] و به هر طریقی به دشمن می‌پیوندند. ﴿وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا[۳۷۲]، ﴿وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا[۳۷۳]

هوشیاری و مراقبت از خود، تجهیزات جنگی و مواد غذایی

خداوند در آیه ﴿وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا[۳۷۴] مسلمانان را به هشیاری و مراقبت از خود و نیز تجهیزات جنگی در هنگام نماز و گماردن نگهبان در سفرهای جنگی مأمور می‌کند. علت این امر، جلوگیری از هجوم ناگهانی دشمن در هنگام غافل شدن نیروهای خودی از ابزار جنگی و مواد غذایی است[۳۷۵] آیه ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۳۷۶] که لزوم مراقبت و هشیاری را قبل از حرکت نیروها به سوی دشمن گوشزد کرده نیز می‌تواند بر موضوع مورد بحث دلالت داشته باشد. در برخی احادیث نیز مسلمانان به همراه داشتن اسلحه به طور دائمی [۳۷۷] و نیز گماردن نگهبان بر قله کوه‌ها و تپه‌ها برای جلوگیری از نفوذ دشمن توصیه شده‌اند. [۳۷۸]

آغاز کردن نبرد از دشمنان نزدیک تر

لازم است نبرد را از دشمنان نزدیک آغاز کرد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۳۷۹]؛ زیرا آنان خطر بیشتری دارند و اطلاعات نیروهای خودی از امکانات آنان بیشتر است و جنگ با آنان نیز هزینه کمتری در بردارد. [۳۸۰] افزون بر این، پرداختن به دشمنان دوردست، فرصت هجوم به سرزمین خودی را برای دشمن نزدیک فراهم می‌کند،[۳۸۱] مگر آنکه دشمن دورتر خطرناک‌تر و جنگ با آنان اولویت داشته باشد. [۳۸۲]

قاطعیت و صلابت در جنگ

شرط موفقیت در جنگ، رویارویی قاطعانه و شدید با دشمن است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۳۸۳].[۳۸۴] یکی از اهداف چنین برخوردی آن است که حامیان دشمن، عبرت بگیرند و از دشمنی با مسلمانان یا حمله به آنان دست بردارند: ﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ[۳۸۵].[۳۸۶]

هدف قراردادن نقاط حساس و مرکزیت دشمن

از دیگر رویه‌های موفق جنگی، هدف قرار دادن نقاط حساس افراد و مراکز دشمن است، از این‌رو در آیه ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ[۳۸۷] مسلمانان مأمور شده‌اند که در نبرد با دشمن ضربه‌های خود را بر نقاط حساس همچون سر و دست او وارد سازند. برخی مراد از ﴿بَنَانٍ را دست و پاهای دشمن دانسته‌اند تا دشمن با از دست دادن آنها زمین‌گیر شود و قادر به تحرک و حمل سلاح نباشد. [۳۸۸] برخی گفته‌اند که مراد، ضربه به سرهای پیادگان دشمن و دست و پاهای سواران است. [۳۸۹] در آیه‌ای دیگر از هجوم لشکر اسلام به قلب سپاه دشمن و پراکنده کردن آنان سخن به میان آمده است: ﴿فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا[۳۹۰].[۳۹۱] از امور مؤثر در شکست دشمن، کشتن فرماندهان و پیشوایان آنهاست. در آیه ﴿فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ [۳۹۲] از شکست سپاه کفر بر اثر نابودیِ فرمانده آنان جالوت به دست داود یاد شده است. به تصریح مفسران، پس از کشته شدن جالوت ترس بر افراد سپاه او حاکم شد و به سرعت شکست خوردند. [۳۹۳]

کاربرد تاکتیک‌های نظامی

برای پیروزی بر دشمن یا پیشگیری از شکست، به‌کارگیری تاکتیک‌های خاص نظامی ضروری است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

محاصره کردن

در برخی موارد، محاصره دشمن ضروری است: ﴿ وَاحْصُرُوهُمْ[۳۹۴] برخی مفسران مراد از تعبیر «فَوَسَطنَ بِهِ جَمعـا» را در آیه ﴿فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا[۳۹۵] محاصره کردن دشمن دانسته‌اند. [۳۹۶] لشکریان اسلام با این شیوه، یهودیان بنی‌قریظه را از دژهای خود بیرون کشیده، آنان را به تسلیم وادار کردند. ﴿وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا[۳۹۷].[۳۹۸] گاه دشمنان اسلام نیز از این راهبرد استفاده کرده‌اند؛ مانند محاصره مدینه در جنگ خندق: ﴿إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا[۳۹۹].[۴۰۰]

کمین کردن

﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴۰۱]

عقب‌نشینی تاکتیکی

اصل مهم جنگی، پیشروی به سوی دشمن و پرهیز از پشت کردن به او و فرار است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ[۴۰۲]، گرچه در پاره‌ای موارد، عقب‌نشینی ضرورت می‌یابد؛ مثلاً هنگامی که لشکریان در صدد یافتن مکان مناسبی برای جنگ یا پیوستن به گروهی دیگر باشند: ﴿وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۴۰۳].[۴۰۴] برخی مراد از ﴿مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ را فرار از دشمن برای فریب دادن وی و حمله مجدد دانسته‌اند. [۴۰۵]

استقرار در مکان مناسب

قرآن در آیه ﴿وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۴۰۶] از گزینش مکان مناسب برای کارزار با دشمن در جنگ احد از سوی پیامبر(ص) یاد کرده است[۴۰۷]. به سبب کمتر بودن شمار سپاهیان مسلمان در برابر لشکر قریش، پیامبر(ص) آنان را در مکانی پشت به کوه احد جای داد و با گماردن تیراندازانی به فرماندهی عبداللّه‌بن جبیر در تپه‌ای در سمت چپ سپاه اسلام، راه ورود دشمن از پشت را هم بست؛[۴۰۸] همچنین آیه ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ[۴۰۹] که از نزول باران برای تثبیت شن‌های روان در قرارگاه لشکر اسلام یاد کرده [۴۱۰] بر اهمیتِ نقش مکان مناسب در پیروزی در جنگ دلالت دارد.

خودداری از اسیرگیری زود هنگام

قبل از پایان جنگ و حصول پیروزی کامل نباید از دشمن اسیر گرفت: ﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۴۱۱] برخی مفسران مراد از «اثخان» را کشتن افراد بسیاری از دشمن [۴۱۲] و برخی دیگر استقرار حکومت اسلامی [۴۱۳] و شماری دیگر، استقرار در عرصه نبرد و پیروز شدن بر دشمن [۴۱۴] دانسته‌اند. اسیرگیری زودهنگام از دشمنان، پیش از تسلط کامل بر آنان توان نیروهای خودی را کاهش داده، ممکن است موجب شکست شود. [۴۱۵]

تشویق و تنبیه جنگجویان

دیگر راهبرد مهم جنگی تشویق افراد شرکت کننده در جنگ است تا موجب تشویق دیگران برای مشارکت در جنگ شود. این راهبرد، شیوه‌های مختلفی دارد؛ از جمله برخورد خوب فرمانده با جنگجویان ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۴۱۶]، مشورت با آنان در امور جنگ، برتری دادن آنان بر کسانی که در جنگ شرکت نکرده‌اند ﴿لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۴۱۷]، ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۴۱۸] و حتی ترجیح کسانی که سابقه بیشتری در نبرد دارند بر آنان که سابقه کمتری دارند. ﴿وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۴۱۹] در برابر، آنها که از شرکت کردن در جنگ تخلف کنند، سزاوار تنبیه و مجازات هستند که این راهبرد هم شیوه‌های گوناگونی دارد؛ مانند:

  1. قطع ارتباط مردم با آنان، چنان‌که متخلفان از جنگ تبوک این گونه تنبیه شدند؛ به گونه‌ای که سه نفر از آنان به ناچار مدینه را ترک کردند: ﴿وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۴۲۰].[۴۲۱]
  2. محروم کردن آنان از غنایم جنگی، چنان که این تنبیه درباره برخی متخلفان در صدر اسلام اعمال شد: ﴿سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا[۴۲۲].[۴۲۳] با این همه، در مواردی که جنگجویان بر اثر خطا یا فشار زیاد دشمن از فعالیت جنگی کناره‌گیرند، می‌توان آنان را عفو کرد، چنان که خداوند خطای فراریان جنگ احد را بخشید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۴۲۴].[۴۲۵] و به پیامبرش هم فرمان داد تا از خطای آنان در گذرد: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۴۲۶]

پرهیز از تفرقه در جنگ

از دیگر عوامل پیروزی بر دشمن از نگاه قرآن کریم اتحاد جنگجویان است که در آیه ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۴۲۷] مسلمانان به آن فرا خوانده شده‌اند[۴۲۸]. اختلاف و نزاع جنگجویان با یکدیگر سبب از میان رفتن شوکت و قدرت آنان و حتی موجب شکست می‌شود،[۴۲۹] چنان که شکست لشکر اسلام در احد از همین عامل ناشی شد: ﴿وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۴۳۰] آیه درباره اختلاف تیراندازان در جنگ احد نازل شد که پس از شکست اولیه مشرکان، درباره لزوم باقی ماندن در محل مأموریت با یکدیگر به اختلاف برخاستند و بخشی از آنان مکان یادشده را ترک کردند که به شکست مسلمانان انجامید. [۴۳۱]

استمداد از خداوند

پیروزی در جنگ تنها به عوامل مادی و انسانی آن بستگی ندارد، بلکه از جمله عوامل اساسی در دستیابی به موفقیت در جنگ، اراده خداست، از این رو جنگاوران به یاد خدا در هنگام جنگ توصیه شده‌اند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۴۳۲] و نیز آنکه از او صبر و ثبات قدم و غلبه بر دشمن را بخواهند: ﴿وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۴۳۳]، ﴿فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ[۴۳۴]، ﴿وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۴۳۵] در این صورت از امداد غیبی خداوند بهره‌مند خواهند شد، چنان‌که در جنگ بدر خداوند با فرستادن ۳۰۰۰ فرشته به دعای پیامبر(ص) پاسخ داد: ﴿وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۴۳۶]، ﴿إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ[۴۳۷] و با بسیار نمایاندن شمار مسلمانان در چشم دشمن:﴿قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ[۴۳۸] و اندک نشان دادن دشمن در چشم مسلمانان: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ[۴۳۹] به تقویت روحیه مسلمانان و ایجاد هراس در دل دشمن پرداخت. در جنگ احزاب هم سپاه اسلام با باد و جنگاورانی نادیدنی [۴۴۰] یاری شدند. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا[۴۴۱] در جنگ حنین نزول باد یا ملائکه الهی به آرامش جنگجویان مسلمان انجامید. ﴿لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ[۴۴۲]، ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۴۴۳].[۴۴۴] در جنگ‌های دیگر هم خداوند با فرو فرستادن باران ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ[۴۴۵]، ایجاد هراس در نیروهای دشمن ﴿سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ[۴۴۶]، ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ[۴۴۷]، ﴿وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا[۴۴۸]، ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ[۴۴۹] و تقویت دل‌های مؤمنان ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ[۴۵۰] آنان را یاری کرد.

احکام جنگ

جنگ، حتی جنگ مجاز احکام خاصی دارد که طرفین باید آنها را رعایت کنند. قرآن در آیه ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۴۵۱] مسلمانان را از تعدی و تجاوز از حدود الهی در جنگ بازداشته است. برخی مراد از تعدی را کشتن اطفال، زنان و پیران دانسته‌اند که با جنگجویان وارد جنگ نشده‌اند. [۴۵۲] این مطلب در احادیث شیعه [۴۵۳] و اهل سنت [۴۵۴] نیز ذکر شده است. افزون بر این، روایات از کشتن مجروحان و فراریان منع کرده‌اند،[۴۵۵] مگر اینکه پس از مجروح شدن یا فرار، دوباره به جنگ با مسلمانان بپردازند که در این صورت در برخی روایات کشتن آنان جایز شمرده شده است؛[۴۵۶] همچنین پس از جنگ و پیروزی بر دشمن کشتن اسیران جایز نیست: ﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۴۵۷].[۴۵۸] احادیث هم بر این مطلب دلالت دارند. [۴۵۹] افزون بر این در احادیث از خیانت در جنگ، مُثْله کردن کشته‌ها، قطع کردن درختان، سوزاندن درختان و مزارع و کشتن حیوانات نهی شده است. [۴۶۰] البته در موارد ضرورت، این امور تجویز شده‌اند، چنان‌که مسلمانان در جنگ با بنی‌نضیر درختان آنان را به اذن خداوند قطع کردند: ﴿مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ[۴۶۱].[۴۶۲] در صورت تمایل دشمن به آتش‌بس، پذیرش آن از سوی مسلمانان جایز است: ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۴۶۳] البته پذیرش آتش بس شرایطی دارد که در صورت فراهم بودن آنها آتش‌بس جایز می‌گردد [۴۶۴]

شیوه‌های جنگ روانی

جنگ روانی که گاه جنگ تبلیغاتی [۴۶۵] یا جنگ سرد [۴۶۶] نامیده می‌شود، مجموعه‌ای از فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است [۴۶۷] که هنگام جنگ یا پیش از آن [۴۶۸] برای درهم شکستن اراده دشمن [۴۶۹] و تضعیف روحیه او [۴۷۰] صورت می‌گیرد؛ به تعبیر دیگر، جنگ روانی تحمیل اراده یک طرف نزاع برطرف مقابل با هدف سیطره یافتن بر اوست یا تغییر سلوک و افکار که برای رسیدن به این هدف از انواع وسائل تبلیغاتی، صاحبان فکر و قلم، اهل سیاست و افراد با نفوذ بهره برده می‌شود. [۴۷۱] جنگ روانی به مراتب دشوارتر [۴۷۲] و مؤثرتر از جنگ‌های نظامی است [۴۷۳] و به قرون اخیر اختصاص ندارد، بلکه در دوران‌های دور و میان ملل پیشین نیز متداول بوده است. [۴۷۴] جنگ روانی شیوه‌ها و گونه‌های مختلفی دارد که برخی از آنها در مکتب انبیا مجاز و بیشتر آنها باطل و نارواست که تنها از سوی دشمنان دین و اسلام به کار گرفته شده است. از جمله این روش‌ها که در قرآن کریم به آنها اشاره شده، عبارت‌اند از:

توهین و افترا

مانند ساحر یا دیوانه خواندن پیامبران از سوی کافران: ﴿كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ[۴۷۵] [۴۷۶] قرآن در آیات متعدد به مردود دانستن این اتهامات پرداخته است: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ[۴۷۷]، ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ[۴۷۸]، ﴿وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ[۴۷۹] گاهی پیامبران خود به رد این اتهام‌ها می‌پرداختند: ﴿قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۴۸۰] نمونه دیگر جنگ روانی، متهم ساختن همسر پیامبر(ص) به ارتکاب اعمال ناشایست از سوی منافقان است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۴۸۱] که قرآن ضمن تهدید افترا زنندگان در این آیه، مسلمانان را توبیخ کرده که چرا با شنیدن این اتهام، آن را دروغ نشمرده‌اند: ﴿لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ[۴۸۲] سپس با تأکید بسیار، آنان را از ترویج و نشر این گونه ادعاها برحذر داشته است: ﴿وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ[۴۸۳] [۴۸۴]

شایعه پراکنی

دیگر شیوه متداول در جنگ روانی، ترویج شایعات است؛[۴۸۵] مانند شایعه کشته شدن پیامبر اکرم(ص) در جنگ احد از سوی مشرکان [۴۸۶] که در آیه ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ[۴۸۷] بدان اشاره شده و مسلمانان از اثرپذیری از این جنگ روانی برحذر داشته شده‌اند. منافقانِ مدینه نیز با نشر شایعاتی مانند کشته شدن یا اسارت پیامبر(ص) در جنگ [۴۸۸] یا شکست خوردن لشکر اسلام یا گردآمدن مشرکان برای حمله به مدینه به جنگ روانی می‌پرداختند. [۴۸۹] پیامبر(ص) برای رویارویی با این کارها آنان را به تبعید، اسارت و حتی کشته شدن تهدید کرد: ﴿لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا[۴۹۰]، ﴿مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا[۴۹۱] در آیه ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا[۴۹۲] نیز مسلمانان برای رویارویی با جنگ روانیِ دشمنان مأمور شده‌اند تا در صورت دستیابی به اطلاعات ویژه امنیتی، تنها آنها را به پیامبراکرم(ص) یا اشخاص مسئول گزارش دهند.

تهدید به حمله

روش دیگر جنگ روانی تهدید کردن دشمنان به حمله و نابود کردن آنان است، چنان‌که حضرت سلیمان(ع) با تمسک به این شیوه، ملکه سبأ را به تسلیم واداشت: ﴿ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ[۴۹۳] کفار قریش هم پس از جنگ احد گرد هم آمدند و با فرستادن شخص یا اشخاصی به سوی مسلمانان اطلاع دادند که قصد حمله مجدد به آنان برای نابود کردن ایشان را دارند: ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ[۴۹۴].[۴۹۵]؛ ولی مسلمانان با توکل بر خدا، از اثرپذیری از این جنگ روانی به دور ماندند و حتی برای رویارویی با لشکر قریش راسخ‌تر شدند: ﴿ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ

حیله و تزویر

حیله و تزویر یکی از روش‌های ایجاد جنگ روانی ضدّ دشمن است؛ مثلاً گروهی از عالمان یهود تصمیم گرفتند اسلام را به ظاهر بپذیرند و سپس به دین خود بازگردند تا مسلمانان را از اسلام منصرف کنند: ﴿وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۴۹۶].[۴۹۷] که قرآن نیت واقعی این تزویرکنندگان را افشا کرده: ﴿وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ[۴۹۸] و مسلمانان را از پیروی آنان برحذر داشته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ[۴۹۹]

اعلام و تبلیغ پیروزی خود و شکست دشمن

از جمله نمونه‌های قرآنی این شیوه، ادعای ساحران زمان فرعون مبنی بر پیروزی آنها بر حضرت موسی(ع) است: ﴿فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ[۵۰۰] پیامبر اکرم(ص) نیز پیش از جنگ با یهود بنی‌قینقاع برای ایجاد رعب در آنان، به همین شیوه رفتار کرد و لشکر اسلام را در جنگ با آنان پیروز حتمی قلمداد کرد: ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ[۵۰۱].[۵۰۲]

جلب افکار عمومی

روش دیگر جنگ روانی جلب نگرش عامه مردم به سود خود است، چنان که مشرکان پس از اقدام مسلمانان به جنگ در ماه‌های حرام ادعا کردند که محمد(ص) و یارانش برخلاف سیره پیشینیان خود برای ماه‌های حرام حرمتی قائل نیستند[۵۰۳]. با نزول آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۵۰۴] در پاسخ به این جنگ روانی، کارهای ناپسند مشرکان مانند کفر به خداوند، ایجاد مانع در راه خدا و بیرون راندن پیامبر و مؤمنان از وطن خود بدتر از هتک حرمت ماه‌های حرام به شمار رفت.

جنگ در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

هر چند در قرآن کریم اصل بر صلح و تعامل و همزیستی است و جنگ در شرایط خاص بر مؤمنان تحمیل می‌شود، و آیاتی که به موضوع قتال اشاره دارد، بسیار و بیانگر دوران سخت و شکننده تلاش دشمنان بر علیه مسلمانان و مخالفت با تبلیغ پیامبر بوده است که نمی‌خواستند و نمی‌گذاشتند تا او همانند خودشان عقاید خود را بیان کند، و مانع آزادی بیان بوده‌اند، قهرا مسائل و موضوعات مختلفی در باره جنگ در خطاب به مؤمنبن به عنوان نیروی مجری پیامبر مطرح می‌شود و حتی آنجا که از او در باره اصل موضوع، قلمرو، دلایل روی آوردن آن پرسش می‌کردند، باز این مؤمنان هستند، که مخاطب قرار می‌گیرند و این دسته از آیات که با واژه «قتل» و «قتال» آمده و با موضوع جهاد قرابت خاصی دارد، رابطه رهبری پیامبر را با این دسته از موضوعات روشن می‌کند. از سوی دیگر چون قتال و جنگ عملی جمعی است، هم پرسش‌ها و هم مخاطب به صورت جمع است و اگر آثاری این جنگ برجای می‌گذارد، برای جامعه است. این مباحث در چند بخش تقسیم می‌شود.

فلسفه و دلایل قتال

  1. ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۵۰۵]
  2. ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۵۰۶]
  3. ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا[۵۰۷]
  4. ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۵۰۸]
  5. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۵۰۹]
  6. ﴿لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۵۱۰]

نکات:

  1. فلسفه اذن قتال به پیامبر به این است که چون آنان ستم می‌کنند، به صورت عمل متقابل و از باب مقابله به مثل اجازه قتال به پیامبر داده شده است. ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا[۵۱۱] در آیه بعدی می‌گوید: باآنهایی که با شما می‌جنگ بجنگید: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ[۵۱۲]
  2. درجنگ رعایت حدود ومقررات باید بشود وتجاوز وظلم ممنوع است ﴿وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۵۱۳]
  3. فلسفه جنگ آزادی بخشی و نجات انسان‌های مورد ستم از دست ظالمان ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ[۵۱۴]
  4. ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ[۵۱۵] فرمان پیشبرد جهاد است از حدود دشمنان جنگجو تا هر جا و هر زمان که فتنه‌ای درگیرد و مانع پیشرفت رسالت و دعوت اسلام شود و مردم را در شرک و حاکمیت غیر خدا و عقاید و عادات جاهلیت نگهدارد، اینگونه فتنه باید از میان خلق برداشته شود تا از هر مسئولیت و تعهدی جز در برابر خدا آزاد شوند و بتوانند با آزادی و اراده مستقل پذیرای آئین و حاکمیت او گردند: ﴿وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ[۵۱۶]».. پس این فرمان قاتلوا که در دو مرحله نفی و اثبات است: ﴿لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ[۵۱۷] فرمان جهاد با شرک و کفری نیست که در مرتبه عقیده و فکر باشد و از آن تجاوز نکند. ﴿فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۵۱۸]. کلمه: ﴿فَلَا عُدْوَانَ[۵۱۹]».... تفریع و تعلیل برای جواب شرط مقدر است. حصر عدوان بر ظالمین دلالت بر این دارد که تا مشرکین دست بستم باز نکرده و در حد عقیده ایستاده‌اند آزادند: پس اگر باز ایستادند شما هم باز ایستید چون عدوان جز بر ستمکاران روا نیست.
  5. رابطه با کسانی که با مسلمانان نمی‌جنگندبراساس نیکی وقسط باید باشد «ل﴿ا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ[۵۲۰].
  6. بادشمنان امت اسلامی که با پیامبر ومسلمانان می‌جنگند و برای اخراج پیامبر و مسلمانان هم پیمان شدند نباید دوستی وهم پیمانی کرد: ﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ[۵۲۱]

قلمرو جنگ

منظور آن دسته از آیاتی است که محدوده جنگی را که تجویز شده معین می‌کند و به پیامبر وظایف را نشان می‌دهد، تا مؤمنان بدانند که اگر جنگ در شرایط خاصی تحدید شده، رعایت مقررات آن هم الزامی است. این قلمرو گاهی تاریخی و گاه جغرافیایی و گاه انسانی است.

  1. ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ[۵۲۲]
  2. ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۲۳]
  3. ﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا[۵۲۴] این آیه هرچند صورت فردی دارد، اما شامل قتل در میدان کارزار هم می‌شود که کاملا مواظب باشید و زیاده روی نکنید و بدانید که اگر کسی مظلوم کشته شود، شما بازخواست می‌شوید و حق خانواده مقتول در جای خود باقی است و از جمله: ﴿فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا[۵۲۵] که استفاده می‌شود بسا در میدان جنگ زمینه زیاده روی وجود پیدا می‌کند و این اشخاص هستند که کدام باید مواظبت کنند.
  4. ﴿سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُبِينًا[۵۲۶]
  5. ﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ[۵۲۷]
  6. ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۵۲۸]
  7. ﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۵۲۹]
  8. ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ[۵۳۰]
  9. ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۵۳۱]

اوصاف کسانی که با آنان قتال می‌شود

منظور آن دسته از آیاتی است که خصوصیاتجنگجویان با پیامبر را بیان می‌کند، مانند نقض عهد، خیانت، تفریق بین مؤمنین ضربه زدن از درون مسلمانان.

  1. ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ[۵۳۲]
  2. ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ)[۵۳۳]
  3. ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۵۳۴]
  4. ﴿وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ[۵۳۵]
  5. ﴿ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۵۳۶]
  6. ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۵۳۷]
  7. ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۵۳۸]
  8. ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۵۳۹]
  9. ﴿وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۵۴۰]
  10. ﴿فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا[۵۴۱]
  11. ﴿وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ * فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۵۴۲]
  12. ﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۵۴۳]

انواع آثار و پاداش‌های قتال در کنار پیامبر

  1. ﴿الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا[۵۴۴]
  2. ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ[۵۴۵]
  3. ﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ[۵۴۶]
  4. ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۵۴۷]
  5. ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۵۴۸]
  6. ﴿وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا[۵۴۹] این آیه که گفته شده در اشاره به عمل بنی قریظه نازل شده و در اثر خیانت و پیمان شکنی مکرر فرمان رسید که از قلعه خود بیرون رانده شوند و در اثر خیانتی که کرده بودند، ترس آنها را فراگرفته بود و عده‌ای کشته و عده‌ای اسیر شدند، مشخص است که جنبه مذهبی نداشت، بلکه به دلیل عهدشکنی آنان بوده است.
  7. ﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۵۵۰]
  8. ﴿ لا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ[۵۵۱]
  9. ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ[۵۵۲]

نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مورد توجه واقع شده است:

  1. پرسش مکرر مردم از پیامبر، در باره حکم جنگ در ماه‌های حرام ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ[۵۵۳] و اعلام حرمت آغاز جنگ در ماه‌های حرام و از گناهان بزرگ و کفر به خداوند: ﴿قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ[۵۵۴]... ﴿وَكُفْرٌ بِهِ[۵۵۵]
  2. شکستن مکرر پیمان‌های نظامی از سوی کافران و یهودیان: ﴿الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ[۵۵۶]»... ۳ - تهدید شدن مشرکان حق ناپذیر به جنگ، از سوی پیامبر: ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ[۵۵۷][۵۵۸]
  3. ایجاد پایگاه برای جنگ با خدا و رسول هدف منافقان از ساختن مسجد ضرار: ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا[۵۵۹] ﴿وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ[۵۶۰].
  4. وعده خداوند به پیامبر مبنی بر پشتیبانی از آن حضرت در صلح با دشمن: ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ[۵۶۱][۵۶۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۹۱۸ «جنگ».
  2. فرهنگ علوم سیاسی، مرکز اطّلاعات و مدارک علمی ایران، ص ۴۵۵.
  3. فرهنگ قرآن، واژه «جنگ».
  4. لغت نامه، ج ۵، ص۷۸۷۸، «جنگ».
  5. الموسوعة العربیه، ج ۹، ص۱۶۲.
  6. موسوعة المورد، ج ۱، ص۴۲۳.
  7. موسوعة المورد، ج ۱، ص۴۲۳.
  8. جنگ و صلح، ص۶.
  9. موسوعة المورد، ج ۱، ص۴۲۳؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۳۴۸.
  10. مواهب الجلیل، ج ۴، ص۵۳۵ - ۵۳۶؛ الثمر الدانی، ص۴۱۱؛ معجم لغة الفقهاء، ص۱۶۸.
  11. ر. ک: ریاض المسائل، ج ۷، ص۴۴۱؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۳.
  12. «هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند» سوره مائده، آیه ۶۴.
  13. «پس چون در جنگ بر آنان دست یافتی با (تار و مار کردن) آنها، کسانی را که در پس ایشانند پراکنده ساز! باشد که در یاد گیرند» سوره انفال، آیه ۵۷.
  14. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.
  15. لسان العرب، ج ۱، ص۳۰۲؛ تاج العروس، ج ۱، ص۴۰۹، «حرب».
  16. «از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
  17. «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
  18. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  19. لسان العرب، ج ۱۱، ص۵۴۷؛ التحقیق، ج ۹، ص۱۹۳، «قتل».
  20. «مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.
  21. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  22. العین، ج ۷، ص۳۱۶؛ الصحاح، ج ۳، ص۹۰۶؛ لسان العرب، ج ۶، ص۲۰، «بأس».
  23. «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  24. «بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند؛» سوره احزاب، آیه ۱۸.
  25. جامع البیان، ج ۲، ص۱۳۸؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۸۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۴۹.
  26. «ای مؤمنان! چون با دسته‌ای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره انفال، آیه ۴۵.
  27. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.
  28. مفردات، ص۴۵۳؛ مقاییس اللغه، ج ۵، ص۲۶۰، «لقی».
  29. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  30. «ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند یا کشته نمی‌شدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دل‌هایشان کند؛ و این خداوند است که زنده می‌گرداند و می‌میراند و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.
  31. «و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگ‌افزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخوانده‌اند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگ‌افزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست می‌دارند که شما از جنگ‌افزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگ‌افزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگی‌تان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواری‌آفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.
  32. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
  33. «و برای شما ساختن زرهی را به او آموختیم تا از (گزند) جنگتان نگه دارد پس آیا شما سپاسگزار هستید؟» سوره انبیاء، آیه ۸۰.
  34. «و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱.
  35. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
  36. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.
  37. «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.
  38. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  39. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  40. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.
  41. موسوعة المورد، ج ۱، ص۴۲۴؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۳۴۸.
  42. فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۳۳؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج ۳، ص۲۲۰۰، «جنگ».
  43. ر.ک: اسالیب الغزو الفکری، ص۱۰ - ۲۳۸؛ اضواء البیان، ج ۷، ص۳۷۸؛ موسوعة الامام علی، ج ۶، ص۵ - ۳۷.
  44. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  45. الفرقان، ج ۳، ص۲۷۸ـ ۲۷۹؛ من وحی القرآن، ج ۴، ص۲۰۵ـ ۲۰۹.
  46. جنگ و صلح، ص۱۵.
  47. جنگ و صلح، ص۱۵.
  48. «بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.
  49. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  50. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  51. «کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.
  52. «به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند» سوره حجرات، آیه ۴.
  53. «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
  54. جنگ در اسلام، ص۱۳۳ - ۱۳۴.
  55. «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه‌هاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی می‌دهید» سوره بقره، آیه ۸۴.
  56. «آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید و دسته‌ای از خودتان را از خانه‌هاشان بیرون می‌رانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی می‌کنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد می‌کنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سخت‌ترین عذاب باز برده می‌شوند؛ و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۸۵.
  57. «و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتاده‌اند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.
  58. «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید » سوره حجرات، آیه ۹.
  59. «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
  60. «مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۴.
  61. «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۷.
  62. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  63. المبسوط، طوسی، ج ۲، ص۳؛ المحلی، ج ۱۰، ص۴۹۶؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۹.
  64. المغنی، ج ۱۰، ص۲۳۸؛ بدائع الصنائع، ج ۷، ص۱۱۴.
  65. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی بر جا نماند و دین، یکجا از آن خداوند باشد پس اگر (از کفر و شرک) باز ایستند بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره انفال، آیه ۳۹.
  66. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  67. ر. ک: المبسوط، طوسی، ج ۲، ص۳؛ کشاف القناع، ج ۶، ص۱۱۳.
  68. قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۷۹؛ ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۳۵۲؛ جامع المقاصد، ج ۳، ص۳۷۳.
  69. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  70. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  71. «بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.
  72. «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  73. کفایة الاحکام، ج ۱، ص۳۶۹؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۹.
  74. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  75. المبسوط، سرخسی، ج ۱۰، ص۲۶؛ بدائع الصنائع، ج ۷، ص۱۰۰؛ کشاف القناع، ج ۳، ص۴۰.
  76. «مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.
  77. نمونه، ج ۴، ص۱۱ - ۱۲.
  78. «آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید برادران دینی و وابستگان شمایند و شما را در آنچه اشتباه کرده‌اید گناهی نیست اما در آنچه دل‌هایتان به قصد، خواسته است (گناهکارید) و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده» سوره احزاب، آیه ۵.
  79. احکام القرآن، جصاص، ج ۲، ص۵۰۸.
  80. احکام القرآن، جصاص، ج ۲، ص۵۰۸؛ التبیان، ج ۳، ص۵۰۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۶۵.
  81. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۳۲۰؛ روح المعانی، ج ۶، ص۱۱۸ ـ ۱۱۹.
  82. «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
  83. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۲۱۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳۶۳ - ۳۶۴.
  84. التفسیر الکبیر، ج ۷، ص۱۰۷؛ البحر المحیط، ج ۲، ص۳۵۲.
  85. جامع البیان، ج ۳، ص۱۴۸؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۱۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳۶۳.
  86. احکام القرآن، جصاص، ج ۱، ص۵۷۱؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۱۱.
  87. الکافی، ج ۵، ص۱۴۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۲۵؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۵.
  88. جامع البیان، ج ۳، ص۱۴۸.
  89. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  90. مجمع البیان، ج ۱، ص۱۴۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۷۴ - ۷۵.
  91. مجمع البیان، ج ۱، ص۱۴۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۷۴؛ الدر المنثور، ج ۱، ص۴۴ - ۴۵.
  92. دعائم الاسلام، ج ۱، ص۲۹۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۲۴.
  93. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  94. «مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.
  95. مجمع البیان، ج ۶، ص۳۸۷؛ روح المعانی، ج ۱۶، ص۳۹؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۳۶۳.
  96. مجمع‌البیان، ج ۶، ص۳۸۷ - ۳۸۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۳۸۷.
  97. «گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.
  98. «فرعون با سپاهیانش در پی آنان افتاد و از دریا آنچه (بایست) آنها را فرا می‌پوشاند، فرا پوشاند» سوره طه، آیه ۷۸.
  99. «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهش از ستم و دشمنی، سر در پی آنان نهادند تا آنگاه که آب از سرش گذشت؛ گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم» سوره یونس، آیه ۹۰.
  100. «بنابراین او و سپاهیانش را فرو گرفتیم و به دریا افکندیم پس بنگر که سرانجام ستمکاران چگونه بود» سوره قصص، آیه ۴۰.
  101. «فرعون با سپاهیانش در پی آنان افتاد و از دریا آنچه (بایست) آنها را فرا می‌پوشاند، فرا پوشاند» سوره طه، آیه ۷۸.
  102. «پس او و سپاهش را فرو گرفتیم، آن‌گاه او را که سزاوار سرزنش بود در دریا افکندیم» سوره ذاریات، آیه ۴۰.
  103. مجمع‌البیان، ج ۱، ص۲۲۵؛ المیزان، ج ۸، ص۲۹۳.
  104. «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
  105. جامع البیان، ج ۶، ص۲۳۴؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۲، ص۵۰۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۳۰۸.
  106. «گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون می‌رویم» سوره مائده، آیه ۲۲.
  107. الصافی، ج ۲، ص۲۶.
  108. «گفتند: ای موسی، تا آنان در آنند ما هرگز، هیچ‌گاه بدان وارد نمی‌شویم؛ تو برو و پروردگارت، (با آنان) نبرد کنید که ما همین‌جا خواهیم نشست» سوره مائده، آیه ۲۴.
  109. «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانه‌ای است. و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است. و چون با جالوت و سپاه وی رویاروی شدند گفتند: پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان» سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۵۰.
  110. «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
  111. جامع‌البیان، ج ۲، ص۸۰۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۱۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۲۴۳.
  112. جامع‌البیان، ج ۲، ص۸۱۰.
  113. «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
  114. «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  115. «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  116. «گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد» سوره نمل، آیه ۳۳.
  117. «گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.
  118. «و من ارمغانی برای آنان می‌فرستم و می‌نگرم تا فرستادگان چه باز آورند» سوره نمل، آیه ۳۵.
  119. المیزان، ج ۱۵، ص۳۶۱.
  120. «نزد آنان باز گرد (و بگو) بی‌گمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری بیرون خواهیم راند» سوره نمل، آیه ۳۷.
  121. «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی می‌ورزید و گردنکشی بزرگی می‌کنید. و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم که درون خانه‌ها را جست و جو می‌کنند و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است. سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم و با دارایی‌ها و پسران به شما یاری می‌رسانیم و شمار شما را افزون‌تر می‌گردانیم. اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان بردارند» سوره اسراء، آیه ۴-۷.
  122. مجمع‌البیان، ج ۶، ص۲۲۱؛ جامع‌البیان، ج ۱۵، ص۲۹.
  123. المیزان، ج ۱۳، ص۴۴؛ نمونه، ج ۱۲، ص۲۸.
  124. فی ظلال القرآن، ج ۴، ص۲۲۱۴.
  125. نمونه، ج ۱۲، ص۳۰.
  126. «آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید و دسته‌ای از خودتان را از خانه‌هاشان بیرون می‌رانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی می‌کنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد می‌کنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سخت‌ترین عذاب باز برده می‌شوند؛ و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۸۵.
  127. جامع‌البیان، ج ۱، ص۵۶۰ - ۵۶۱؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص۲۹۱؛ زاد المسیر، ج ۱، ص۸۵.
  128. التبیان، ج ۱، ص۳۳۶؛ جامع البیان، ج ۱، ص۵۵۹.
  129. نمونه، ج ۱، ص۳۳۱.
  130. «و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست می‌شمرد؛ با آنکه پیش‌تر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری می‌خواستند ؛ همین که آنچه می‌شناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.
  131. التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۱۸۰؛ المیزان، ج ۱، ص۲۲۲.
  132. نور الثقلین، ج ۱، ص۱۰۱ - ۱۰۲.
  133. اسباب النزول، ص۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۲۷؛ الصافی، ج ۱، ص۱۶۰.
  134. جامع البیان، ج ۱، ص۵۷۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۱۸۰.
  135. ر. ک: المحبر، ص۷؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۶ - ۳۷؛ الکامل، ج ۱، ص۵۰۲.
  136. نمونه، ج ۲۴، ص۱۰۸؛ آثار الحرب، ص۵۴.
  137. «آیا ندیده‌اند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمی‌برند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده می‌شوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار می‌کنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.
  138. جامع‌البیان، ج ۲۰، ص۱۱۶؛ الصافی، ج ۴، ص۱۲۳؛ المیزان، ج ۱۶، ص۱۵۰.
  139. «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  140. «و دل‌های آنان را با هم پیوستگی داد ؛ اگر همه آنچه را در زمین است می‌بخشیدی میان دل‌های آنها پیوستگی نمی‌دادی اما خداوند ایشان را با هم پیوستگی داد؛ بی‌گمان او پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۳.
  141. جامع البیان، ج ۴، ص۵۰؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵۷.
  142. جامع البیان، ج ۴، ص۴۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵۷؛ ر. ک: الکامل، ج ۱، ص۶۵۸ ـ ۶۸۰.
  143. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  144. التبیان، ج ۲، ص۲۰۷؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۷۴؛ روح المعانی، ج ۲، ص۱۰۸.
  145. التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۳۱.
  146. جامع البیان، ج ۲، ص۴۷۱؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۷۴.
  147. «بی‌گمان واپس افکندن (ماه‌های حرام) افزایشی در کفر است؛ با آن، کافران به گمراهی کشیده می‌شوند، یک سال آن (ماه) را حلال و یک سال دیگر حرام می‌شمارند تا با شمار ماه‌هایی که خداوند حرام کرده است هماهنگی کنند از این رو آنچه را خداوند حرام کرده است حلال می‌گ» سوره توبه، آیه ۳۷.
  148. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۶۷ - ۱۶۸؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص۵۳.
  149. «آیا ندیدی پروردگارت با پیلسواران چه کرد؟» سوره فیل، آیه ۱.
  150. تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص۱۹۳؛ البحر المحیط، ج ۸، ص۵۱۱.
  151. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۴۴۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص۱۸۹ - ۱۹۰؛ امتاع الاسماع، ج ۴، ص۷۷.
  152. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۱، ص۲۰۳؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج ۱، ص۲۰۷؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۲، ص۲۴۳.
  153. «رومیان شکست خوردند» سوره روم، آیه ۲.
  154. «در نزدیک‌ترین سرزمین و آنان پس از شکستشان به زودی پیروز می‌گردند» سوره روم، آیه ۳.
  155. «بنابر وعده خداوند؛ خداوند در وعده خود خلاف نمی‌ورزد امّا بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۶.
  156. تفسیر قمی، ج ۲، ص۱۵۲؛ نور الثقلین، ج ۴، ص۱۷۰.
  157. التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص۹۵؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۳۲۶؛ الکامل، ج ۱، ص۴۷۹.
  158. «در نزدیک‌ترین سرزمین و آنان پس از شکستشان به زودی پیروز می‌گردند» سوره روم، آیه ۳.
  159. «در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد می‌شوند» سوره روم، آیه ۴.
  160. الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص۱۳.
  161. امتاع الاسماع، ج ۸، ص۳۳۰؛ فقه‌الغزوات، ص۱۹.
  162. فقه الغزوات، ص۲۱؛ غزوات الرسول، ص۴۲۹؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۴، ص۳۳۱.
  163. فقه الغزوات، ص۲۰؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص۲۲۳.
  164. المصنف، ج ۵، ص۲۹۵؛ الطبقات، ج ۲، ص۵؛ فتح الباری، ج ۸، ص۱۱۶.
  165. الطبقات، ج ۲، ص۵ - ۶.
  166. قصص‌الانبیاء، راوندی، ص۳۳۶؛ فتح‌الباری، ج ۸، ص۱۱۶.
  167. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  168. تفسیر قمی، ج ۱، ص۷۱ - ۷۲؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۴ - ۷۵؛ بحارالانوار، ج ۵۶، ص۱۶.
  169. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۴۵؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۴ - ۱۵.
  170. المغازی، ج ۱، ص۳۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۴۵.
  171. سنن‌الترمذی، ج ۳، ص۷۷؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۳۸۱؛ فتح الباری، ج ۷، ص۲۲.
  172. «و بی‌گمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید» سوره آل عمران، آیه ۱۲۳.
  173. ر.ک: المغازی، ج ۱، ص۱۴۵ـ ۱۵۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۶۹.
  174. الکامل، ج ۲، ص۱۳۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۲، ص۱۴۵ - ۱۴۷.
  175. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  176. تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۷۳؛ سبل الهدی، ج ۴، ص۱۷۹.
  177. «به کافران بگو: از پا در خواهید آمد و در دوزخ گردتان می‌آورند و این بستر، بد است» سوره آل عمران، آیه ۱۲.
  178. تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۷۳؛ سبل الهدی، ج ۴، ص۱۷۹؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص۵۹.
  179. تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۷۳؛ الطبقات، ج ۲، ص۲۸.
  180. تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۸۷؛ المغازی، ج ۱، ص۱۹۹؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص۷۵.
  181. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۴۷؛ سبل الهدی، ج ۴، ص۱۸۲؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص۷۵.
  182. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص۵۸۷ - ۵۸۸؛ الطبقات، ج ۲، ص۳۷؛ اعلام‌الوری، ج ۱، ص۱۷۶.
  183. اعلام الوری، ج ۱، ص۱۷۶؛ قصص الانبیاء، ص۳۳۸.
  184. المغازی، ج ۱، ص۲۲۴، ۲۲۹ - ۲۳۰؛ الطبقات، ج ۲، ص۴۱ - ۴۲.
  185. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  186. الطبقات، ج ۲، ص۴۱ - ۴۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۷۷ - ۳۷۹؛ الروض الانف، ج ۵،ص ۴۳۹ - ۴۴۰.
  187. صحیح البخاری، ج ۵، ص۳۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص۴۰۰؛ بحار الانوار، ج ۱۰۸، ص۲۷۹.
  188. فتح الباری، ج ۷، ص۲۸۸؛ غزوات الرسول، ص۱۵۱.
  189. شرح نهج البلاغه، ج ۱۵، ص۵۲؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص۱۴۳.
  190. جامع البیان، ج ۴، ص۱۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۹۸؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص۲۸۳.
  191. «و در پیجویی گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.
  192. التبیان، ج ۳، ص۳۱۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۴۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۷۴.
  193. مجمع البیان، ج ۲، ص۴۴۷ - ۴۴۸؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص۵۶ - ۵۷؛ غزوات الرسول، ص۱۵۹.
  194. الطبقات، ج ۲، ص۵۵؛ سبل الهدی، ج ۶، ص۳۹.
  195. امتاع الاسماع، ج ۱، ص۱۸۵؛ غزوات الرسول، ص۴۵۶ - ۴۵۷.
  196. «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  197. تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۲۱؛ روح المعانی، ج ۲، ص۹۶؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۷، ص۱۹۷.
  198. المیزان، ج ۲، ص۱۰۰؛ تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص۱۲۶.
  199. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۴، ص۱۰۲۷؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص۴۰۴؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۳، ص۱۴۵.
  200. البدایة والنهایه، ج ۴، ص۸۵ - ۸۶؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۷، ص۲۶۹.
  201. التبیان، ج ۹، ص۵۵۹؛ الدر المنثور، ج ۶، ص۱۸۹.
  202. «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
  203. «و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره می‌گرداند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره حشر، آیه ۶.
  204. سبل الهدی، ج ۵، ص۱۸۵؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج ۲، ص۴۶۲.
  205. السیره‌النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص۶۹۲؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۸، ص۲۷۴.
  206. تاریخ طبری، ج ۲، ص۲۲۶ - ۲۲۷؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۸، ص۲۷۵.
  207. البدایة و النهایه، ابن هشام، ج ۴، ص۹۴ - ۹۶؛ شیوه فرماندهی پیامبر، ص۱۹۳ - ۱۹۴.
  208. «و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگ‌افزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخوانده‌اند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگ‌افزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست می‌دارند که شما از جنگ‌افزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگ‌افزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگی‌تان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواری‌آفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.
  209. تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۶۸؛ الدر المنثور، ج ۲، ص۲۱۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص۲۲۷ - ۲۲۸.
  210. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۳۸۴؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص۲۹۶؛ تاریخ الاسلام، ج ۲، ص۲۵۸.
  211. تاریخ طبری، ج ۲، ص۲۵۴؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص۱۷۸.
  212. تاریخ طبری، ج ۲، ص۲۶۰؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص۱۷۸.
  213. الکامل، ج ۲، ص۱۹۲؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص۱۷۸.
  214. تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۶۸؛ المحرر الوجیز، ج ۵، ص۳۱۱؛ زاد المسیر، ج ۸، ص۲۶.
  215. «هرگز جز آزاری (اندک) زیانی به شما نمی‌رسانند و اگر با شما به جنگ برخیزند پشت به شما خواهند کرد سپس یاری نخواهند شد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۱.
  216. مجمع البیان، ج ۲، ص۳۶۵؛ روض الجنان، ج ۵، ص۱۶؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۳۷۲.
  217. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۳، ص۱۸۰؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۹، ص۳۲.
  218. اعلام الوری، ص۵۹۹؛ تاریخ الاسلام، ج ۲، ص۲۹۶؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص۲۹۶.
  219. المغازی، ج ۲، ص۴۴۰ - ۴۴۱؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص۲۶۲.
  220. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۵۲؛ المغازی، ج ۲، ص۴۵۷ - ۴۵۸؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص۶۲۸.
  221. «ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره احزاب، آیه ۹.
  222. «هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید؛» سوره احزاب، آیه ۱۰.
  223. الطبقات، ج ۲، ص۶۶؛ التنبیه والاشراف، ص۲۱۶.
  224. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۵۰؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص۲۱۹.
  225. الطبقات، ج ۲، ص۶۶ - ۶۷؛ سبل الهدی، ج ۴، ص۳۷۱.
  226. الکامل، ج ۲، ص۱۸۱ - ۱۸۲؛ اعیان‌الشیعه، ج ۱، ص۲۶۳.
  227. الطبقات، ج ۲، ص۷۴ - ۷۵؛ السیره‌النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص۷۱۵ - ۷۱۶.
  228. المحبر، ص۱۱۳؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص۷۱۷؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص۲۴۶.
  229. «همان کسانی از ایشان که با آنان پیمان بستی سپس هر بار پیمان خود را می‌شکنند و پرهیزگاری نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۵۶.
  230. «پس چون در جنگ بر آنان دست یافتی با (تار و مار کردن) آنها، کسانی را که در پس ایشانند پراکنده ساز! باشد که در یاد گیرند» سوره انفال، آیه ۵۷.
  231. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  232. «و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.
  233. «و زمین و خانه‌ها و دارایی‌هایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۷.
  234. البدایة والنهایه، ج ۴، ص۱۸۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص۲۵۱.
  235. «بی‌گمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم» سوره فتح، آیه ۱.
  236. «بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۰.
  237. «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
  238. «و نیز به غنیمت های فراوانی که به دست خواهند آورد؛ و خداوند، پیروزمندی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۱۹.
  239. جامع البیان، ج ۲۶، ص۸۹؛ المیزان، ج ۱۸، ص۲۵۱ - ۲۵۲.
  240. تاریخ طبری، ج ۲، ص۲۹۷ - ۲۹۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۲، ص۴۰۳.
  241. الکامل، ج ۲، ص۲۱۶ - ۲۱۷؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص۲۷۰.
  242. تاریخ طبری، ج ۲، ص۳۰۲؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۲۰۴.
  243. «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
  244. «و نیز به غنیمت های فراوانی که به دست خواهند آورد؛ و خداوند، پیروزمندی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۱۹.
  245. «خداوند غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داد که به دست می‌آورید، آنگاه این (وعده) را برایتان پیش افکند و دست مردم را از شما کوتاه کرد و (چنین کرد) تا نشانه‌ای برای مؤمنان باشد و شما را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲۰.
  246. التبیان، ج ۹، ص۳۲۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۷۸؛ الصافی، ج ۵، ص۴۲.
  247. مجمع البیان، ج ۹، ص۱۸۴؛ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص۴۰.
  248. المحبّر، ص۱۱۵؛ فتوح البلدان، ج ۱، ص۴۵ - ۴۶.
  249. فتوح‌البلدان، ج ۱، ص۴۱ - ۴۳؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۵۸؛ حدیث القرآن، ج ۲، ص۵۵۹.
  250. الطبقات، ج ۲، ص۱۳۶؛ فتوح البلدان، ج ۱، ص۴۴.
  251. جامع البیان، ج ۲۷، ص۲۸۶؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۸۶.
  252. جامع البیان، ج ۳۰، ص۴۳۲؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۶۶؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص۲۷۴.
  253. المیزان، ج ۱۸، ص۲۸۵.
  254. تاریخ طبری، ج ۲، ص۳۴۰.
  255. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۴، ص۸۸۹ - ۸۹۲؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ق ۲، ص۴۵ - ۴۶.
  256. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۴، ص۸۹۳ - ۸۹۴؛ اعلام الوری، ج ۱، ص۲۳۲.
  257. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۴، ص۸۹۶ - ۸۹۸.
  258. الطبقات، ج ۲، ص۱۳۱؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص۲۸۶.
  259. الکامل، ج ۲، ص۲۳۲؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص۳۱۱.
  260. تفسیر فرات الکوفی، ص۵۹۱ - ۵۹۲؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۴۲۲؛ بحارالانوار، ج ۲۱، ص۶۶.
  261. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۲۲؛ الخرائج والجرائح، ج ۱، ص۱۶۷ - ۱۶۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۴۵، ۳۴۷.
  262. المحبّر، ص۱۱۶؛ الکامل، ج ۲، ص۳۰۳؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص۲۹۷؛ ج ۵، ص۵.
  263. الکامل، ج ۲، ص۲۷۷؛ امتاع الاسماع، ج ۲، ص۴۷.
  264. البدایة والنهایه، ج ۵، ص۱۰؛ امتاع الاسماع، ج ۲، ص۵۱؛ سبل‌الهدی، ج ۵، ص۴۶۴.
  265. الطبقات، ج ۲، ص۱۶۸؛ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص۱۱۹؛ سبل الهدی، ج ۵، ص۴۶۳ - ۴۶۴.
  266. جامع البیان، ج ۱۱، ص۹۵؛ زاد المسیر، ج ۳، ص۳۵۲.
  267. تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۹۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۷۳.
  268. جامع البیان، ج ۲۶، ص۱۰۷؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص۱۹۳؛ المیزان، ج ۱۸، ص۲۸۱.
  269. جامع البیان، ج ۲، ص۴۷۰؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۲.
  270. تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳۹؛ المیزان، ج ۲، ص۱۶۴؛ نمونه، ج ۲، ص۱۰۶.
  271. نمونه، ج ۲۱، ص۴۰۹.
  272. جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۴۷۷.
  273. آثار الحرب، ص۵۳.
  274. «ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد (و به اسلام راه نمود) بنابراین بررسی کنید، بی‌گمان خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۹۴.
  275. مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۵۳۵.
  276. «برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.
  277. المیزان، ج ۲، ص۳۰۹.
  278. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  279. «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
  280. نمونه، ج ۳، ص۲۵.
  281. «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  282. «و به آنان که آیات ما را دروغ انگاشتند برای نافرمانی که می‌کردند عذاب می‌رسد» سوره انعام، آیه ۴۹.
  283. جامع البیان، ج ۲۶، ص۱۶۱ - ۱۶۲؛ التبیان، ج ۹، ص۳۴۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۳۱۱.
  284. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  285. «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
  286. «چرا با گروهی که پیمان‌های خود را شکستند و به بیرون راندن پیامبر دل نهادند و نخست بار پیکار با شما را آغاز کردند جنگ نمی‌کنید؟ آیا از آنها می‌هراسید؟ با آنکه- اگر مؤمنید- خداوند سزاوارتر است که از وی بهراسید» سوره توبه، آیه ۱۳.
  287. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۱۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۲۲.
  288. «بگو: او تواناست که عذابی آسمانی یا زمینی بر شما برانگیزد یا شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند؛ بنگر چگونه آیات را گونه گون می‌آوریم باشد که آنان دریابند» سوره انعام، آیه ۶۵.
  289. نمونه، ج ۵، ص۲۸۲ - ۲۸۵.
  290. «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان می‌رسید آنگاه به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام می‌دادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
  291. مجمع‌البیان، ج ۶، ص۲۰۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۹۴.
  292. «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی می‌ورزید و گردنکشی بزرگی می‌کنید. و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم که درون خانه‌ها را جست و جو می‌کنند و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است. سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم و با دارایی‌ها و پسران به شما یاری می‌رسانیم و شمار شما را افزون‌تر می‌گردانیم. اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان بردارند» سوره اسراء، آیه ۴-۷.
  293. مجمع البیان، ج ۶، ص۲۲۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۱۵۵.
  294. جامع‌البیان، ج ۱۵، ص۲۸؛ المیزان، ج ۱۳، ص۳۹ - ۴۰.
  295. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
  296. مجمع البیان، ج ۴، ص۴۸۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۸۵؛ المیزان، ج ۹، ص۱۱۴.
  297. «و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
  298. جامع البیان، ج ۲، ص۲۷۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۴۸ - ۱۴۹.
  299. «آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰.
  300. «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.
  301. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۶۶؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۱۹۲؛ بحارالانوار، ج ۶۱، ص۱۵۸.
  302. فقه القرآن، ج ۱، ص۳۳۳؛ المنار، ج ۱۰، ص۶۱ـ ۶۳؛ تفسیر مراغی، ج ۱۰، ص۲۴ ـ ۲۵.
  303. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۸۶؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۱۸.
  304. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
  305. جامع البیان، ج ۲۷، ص۳۰۷؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۷۲.
  306. «و به راستی به داوود از نزد خود بخششی ارزانی داشتیم؛ ای کوه‌ها و پرندگان با وی همنوا شوید! و آهن را برای او نرم کردیم» سوره سبأ، آیه ۱۰.
  307. «(به او گفتیم) که زره‌هایی بباف و در زره‌بافی اندازه بدار؛ و کاری شایسته انجام دهید که من به آنچه انجام می‌دهید بینایم» سوره سبأ، آیه ۱۱.
  308. «و اوست که شبانگاه (در خواب) روان شما را می‌ستاند و می‌داند که به هنگام روز چه به دست آورده‌اید سپس در همین روز شما را (از خواب) برمی‌انگیزاند تا زمانی نام‌برده سر آید؛ آنگاه بازگشتتان به سوی اوست و سپس شما را از آنچه انجام می‌دهید آگاه می‌سازد» سوره انعام، آیه ۶۰.
  309. پیام قرآن، ج ۱۰، ص۳۴۸؛ المنار، ج ۵، ص۲۵۱.
  310. الکافی، ج ۵، ص۴۹ - ۵۰؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۱۹۲.
  311. «ای مؤمنان! آمادگی‌تان را حفظ کنید و دسته دسته یا همگان با هم (برای جهاد) به راه افتید» سوره نساء، آیه ۷۱.
  312. پیام قرآن، ج ۱۰، ص۳۴۸؛ المیزان، ج ۹، ص۱۱۵.
  313. تفسیر مراغی، ج ۵، ص۸۸.
  314. المنار، ج ۵، ص۲۵۱.
  315. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
  316. المغازی، ج ۲، ص۷۳۵ - ۷۳۶؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص۸۲۷ - ۸۲۸؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۳، ص۴۲۹ - ۴۳۰.
  317. المغازی، ج ۲، ص۸۱۸؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۴، ص۸۶۳.
  318. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  319. نمونه، ج ۸، ص۱۹۷.
  320. «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
  321. «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  322. التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۸۶؛ اضواء البیان، ج ۱، ص۲۸؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۳۲۱.
  323. التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۸۶.
  324. البحر المحیط، ج ۲، ص۲۶۶؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۳۲۱.
  325. «ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.
  326. جامع البیان، ج ۵، ص۳۰۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۴.
  327. تفسیر غریب القرآن، ص۵۳۳؛ الفرقان، ج ۷، ص۲۵۷ - ۲۵۸؛ راهنما، ج ۳، ص۵۲۳.
  328. «ای مؤمنان! آمادگی‌تان را حفظ کنید و دسته دسته یا همگان با هم (برای جهاد) به راه افتید» سوره نساء، آیه ۷۱.
  329. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۱، ص۵۸۱؛ المنار، ج ۵، ص۲۵۰؛ المنیر، ج ۵، ص۱۵۱.
  330. ر.ک: شیوه فرماندهی پیامبر، ص۱۰۰ - ۲۰۰؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۶، ص۵۸۲ - ۵۸۵، «تجسس».
  331. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
  332. اسباب النزول، ص۱۵۷؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۴۵۵؛ زاد المسیر، ج ۳، ص۲۳۴.
  333. جامع البیان، ج ۹، ص۲۹۱؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۴۵۵.
  334. «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون می‌کنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی می‌ورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار می‌دارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.
  335. تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۶۱؛ جامع البیان، ج ۲۸، ص۷۴؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۵۸۲.
  336. تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۶۱؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۵، ص۱۳۵.
  337. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  338. «اگر در میان شما روانه می‌شدند جز شرّ به شما نمی‌افزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه می‌کردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
  339. «سوگند به آن اسبان دونده (که) نفس زنان (تاختند)، و به (اسبان) اخگرافروز (با سم از سنگ راه)، و به آن اسبان تازنده در پگاهان، که با آن (تاختن)، غباری برانگیختند، و با آن (تاختن)، در میان جمعی (از دشمنان) درآمدند» سوره عادیات، آیه ۱-۵.
  340. نمونه، ج ۲۷، ص۲۴۶، ۲۵۵ ـ ۲۵۶.
  341. «آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۶.
  342. «و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه ۲۴۸.
  343. «و خداوند آن را جز مژده‌ای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دل‌هاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۶.
  344. «و خداوند آن را جز مژده‌ای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۱۰.
  345. «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا می‌پوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌ها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
  346. «(یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی می‌فرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردن‌ها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید» سوره انفال، آیه ۱۲.
  347. «اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.
  348. «و در پیجویی گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.
  349. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  350. «و آنگاه را (یاد کن) که آنان را- چون رویاروی شدید- به چشمتان اندک نمود و شما را نیز در چشم آنان، اندک نشان داد تا خداوند کاری انجام یافتنی را به پایان برد و کارها به خداوند باز گردانده می‌شود» سوره انفال، آیه ۴۴.
  351. «نزد آنان باز گرد (و بگو) بی‌گمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری بیرون خواهیم راند» سوره نمل، آیه ۳۷.
  352. «به کافران بگو: از پا در خواهید آمد و در دوزخ گردتان می‌آورند و این بستر، بد است» سوره آل عمران، آیه ۱۲.
  353. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
  354. من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص۱۲۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص۸۹.
  355. «(ای کافران!) اگر پیروزی می‌خواستید پیروزی به سراغتان آمد و اگر (از کفر و دشمنی) دست بردارید برای شما بهتر است و اگر باز گردید ما نیز باز می‌گردیم و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند و (بدانید که) خداوند با مؤمنان است» سوره انفال، آیه ۱۹.
  356. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  357. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  358. «ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز، اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز می‌گردند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز می‌شوند زیرا آنان گروهی هستند که درنمی‌یابند» سوره انفال، آیه ۶۵.
  359. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  360. «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
  361. «و اگر خداوند تو را نزد دسته‌ای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن (با تو را) خواستند بگو: هرگز، هیچ‌گاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کناره‌جویی (از جهاد) را پسندیدید بنابراین با واپس‌ماندگان» سوره توبه، آیه ۸۳.
  362. «اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.
  363. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۶۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۹۹؛ الاصفی، ج ۱، ص۴۸۲ - ۴۸۳.
  364. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۶، ص۱۸۵۶ - ۱۸۵۷؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۶۰؛ التبیان، ج ۵، ص۲۷۱.
  365. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  366. «گمان می‌کنند که دسته‌ها (ی مشرک) هنوز نرفته‌اند و اگر آن دسته‌ها باز آیند، اینان آرزو می‌کنند کاش میان تازی‌های بیابان‌نشین، بیابان‌نشینی می‌کردند و خبرهای شما را (از این و آن) می‌پرسیدند و اگر در میان شما می‌بودند جز اندکی کارزار نمی‌کردند» سوره احزاب، آیه ۲۰.
  367. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  368. «اگر در میان شما روانه می‌شدند جز شرّ به شما نمی‌افزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه می‌کردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
  369. «و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
  370. «و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
  371. «بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند؛» سوره احزاب، آیه ۱۸.
  372. «و اگر بر آنان از پیرامون آن (شهر) درمی‌آمدند سپس از آنان (گرویدن به) آشوب (شرک) را می‌خواستند بدان سوی می‌رفتند و در آن (شهر) جز اندکی درنگ نمی‌کردند» سوره احزاب، آیه ۱۴.
  373. «و بی‌گمان اینان پیش‌تر با خداوند پیمان بسته بودند که (در جنگ به دشمن) پشت نکنند و پیمان خداوند بازخواست می‌گردد» سوره احزاب، آیه ۱۵.
  374. «و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگ‌افزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخوانده‌اند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگ‌افزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست می‌دارند که شما از جنگ‌افزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگ‌افزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگی‌تان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواری‌آفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.
  375. جامع‌البیان، ج ۵، ص۳۵۱؛ روح المعانی، ج ۵، ص۱۳۶.
  376. «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام می‌دهند سپس زود توبه می‌کنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.
  377. دعائم‌الاسلام، ج ۱، ص۳۷۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۳، ص۱۲۱.
  378. نهج‌البلاغه، ص۱۲ - ۱۳، نامه ۱۱؛ نهج‌السعاده، ج ۴، ص۲۳۷.
  379. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  380. نمونه، ج ۸، ص۱۹۶ ـ ۱۹۷.
  381. المغنی، ج ۱۰، ص۳۷۲ - ۳۷۳؛ منتهی‌المطلب، ج ۲، ص۹۰۷.
  382. تذکرة الفقهاء، ج ۱، ص۴۰۵؛ مسالک الافهام، ج ۳، ص۲۲.
  383. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  384. جامع‌البیان، ج ۱۱، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۴۵؛ الصافی، ج ۲، ص۳۹۰.
  385. «پس چون در جنگ بر آنان دست یافتی با (تار و مار کردن) آنها، کسانی را که در پس ایشانند پراکنده ساز! باشد که در یاد گیرند» سوره انفال، آیه ۵۷.
  386. مجمع‌البیان، ج ۴، ص۴۸۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۸۲ - ۱۸۳.
  387. «(یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی می‌فرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردن‌ها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید» سوره انفال، آیه ۱۲.
  388. تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۳۷۹؛ المیزان، ج ۹، ص۲۲.
  389. نمونه، ج ۷، ص۱۰۸.
  390. «و با آن (تاختن)، در میان جمعی (از دشمنان) درآمدند،» سوره عادیات، آیه ۵.
  391. نمونه، ج ۷، ص۱۰۸.
  392. «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  393. جامع‌البیان، ج ۲، ص۸۴۴؛ التبیان، ج ۲، ص۳۰۰.
  394. سوره توبه، آیه ۵.
  395. «و با آن (تاختن)، در میان جمعی (از دشمنان) درآمدند» سوره عادیات، آیه ۵.
  396. الصافی، ج ۵، ص۳۶۰؛ نمونه، ج ۲۷، ص۲۴۶.
  397. «و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.
  398. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص۷۲۹ - ۷۳۰؛ کشف الغمه، ج ۱، ص۱۹۹.
  399. «هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید» سوره احزاب، آیه ۱۰.
  400. تفسیر قمی، ج ۲، ص۱۷۶؛ التسهیل، ج ۳، ص۱۳۳.
  401. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  402. «ای مؤمنان! چون با انبوه کافران رویاروی شدید از آنان واپس مگریزید!» سوره انفال، آیه ۱۵.
  403. «و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.
  404. مجمع‌البیان، ج ۴، ص۴۴۴؛ المیزان، ج ۹، ص۳۷.
  405. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۳۷؛ تفسیر غریب القرآن، ص۳۸۷.
  406. «و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱.
  407. الصافی، ج ۱، ص۳۷۴.
  408. تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۴۰۸ - ۴۰۹؛ تفسیر ثعالبی، ج ۲، ص۱۰۰.
  409. «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا می‌پوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌ها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
  410. احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۶۱ - ۶۲؛ التبیان، ج ۵، ص۸۶.
  411. «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را می‌خواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) می‌خواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۷.
  412. روح المعانی، ج ۱۰، ص۳۳؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص۱۶۱.
  413. المیزان، ج ۹، ص۱۳۴.
  414. الفرقان، ج ۱۲، ص۲۹۲؛ التحریر والتنویر، ج ۹، ص۱۶۱؛ نمونه، ج ۷، ص۲۴۳ - ۲۴۴.
  415. نمونه، ج ۷، ص۲۴۳ - ۲۴۴.
  416. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  417. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
  418. «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۹.
  419. «و شما را چه می‌شود که در راه خداوند هزینه نمی‌کنید در حالی که میراث آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و در میان شما آنکه پیش از پیروزی (مکّه)، هزینه و جنگ کرده است (با کسان دیگر) برابر نیست؛ آنان از کسانی که پس از آن پیروزی، هزینه و جنگ کرده‌اند بلند پایه‌ترند و خداوند به همه نوید پاداش نیک داده است و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره حدید، آیه ۱۰.
  420. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  421. التبیان، ج ۵، ص۳۱۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۳۷.
  422. «چون برای گرفتن غنیمت‌هایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک می‌برید! (چنین نیست) بلکه» سوره فتح، آیه ۱۵.
  423. جامع البیان، ج ۲۶، ص۱۰۴ - ۱۰۵؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۱۹۱.
  424. «بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.
  425. التبیان، ج ۳، ص۲۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۵۰؛ الصافی، ج ۱، ص۳۹۴.
  426. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  427. «بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.
  428. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۶۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۵۱.
  429. جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۰؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۴۷۶.
  430. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  431. الصافی، ج ۱، ص۳۹۲؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۱۰۳.
  432. «ای مؤمنان! چون با دسته‌ای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره انفال، آیه ۴۵.
  433. «و چون با جالوت و سپاه وی رویاروی شدند گفتند: پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان» سوره بقره، آیه ۲۵۰.
  434. «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  435. «و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاری‌ها که در کار خویش کرده‌ایم در گذر و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷.
  436. «و بی‌گمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید» سوره آل عمران، آیه ۱۲۳.
  437. «(یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان می‌گفتی: آیا بسنده‌تان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟» سوره آل عمران، آیه ۱۲۴.
  438. «به راستی شما را در کار دو گروهی که (در «بدر») با هم رو به رو شدند، نشانه‌ای (برای پند گیری) بود: گروهی برای خداوند جنگ می‌کردند و (گروه) دیگری کافر بودند که آنها را دو چندان خود به چشم می‌دیدند (و می‌هراسیدند) و خداوند هر کسی را بخواهد با یاوری خویش پش» سوره آل عمران، آیه ۱۳.
  439. «آیا به آنان ننگریسته‌اید که از کتاب (آسمانی) بهره‌ای (اندک) دارند، خریدار گمراهی‌اند و می‌خواهند شما نیز گمراه باشید؟» سوره نساء، آیه ۴۴.
  440. جامع البیان، ج ۲۱، ص۱۵۳؛ التبیان، ج ۸، ص۳۲۰.
  441. «ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره احزاب، آیه ۹.
  442. «بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵.
  443. «آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۶.
  444. مجمع‌البیان، ج ۵، ص۳۱ ـ ۳۲؛ الصافی، ج ۲، ص۳۳۰ - ۳۳۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۳۵۶.
  445. «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا می‌پوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌ها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
  446. «به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
  447. «(یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی می‌فرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردن‌ها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید» سوره انفال، آیه ۱۲.
  448. «و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.
  449. «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
  450. «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا می‌پوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌ها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
  451. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  452. فقه القرآن، ج ۱، ص۳۳۰ - ۳۳۱؛ المغنی، ج ۱۰، ص۵۴؛ زبدة البیان، ص۳۰۶ - ۳۰۷.
  453. الکافی، ج ۵، ص۲۷ - ۲۹؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص۳۶۹.
  454. مسند الشامیین، ج ۲، ص۳۹۱؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۲۰۵؛ کنزالعمال، ج ۵، ص۶۸۹ - ۶۹۰.
  455. الکافی، ج ۵، ص۳۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۹۲.
  456. الکافی، ج ۵، ص۳۳؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۴۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۷۴.
  457. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.
  458. جامع البیان، ج ۲۶، ص۵۵؛ الجامع للشرایع، ص۲۳۸؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۲۳.
  459. الکافی، ج ۵، ص۳۲؛ نورالثقلین، ج ۵، ص۲۹؛ جامع الاحادیث، ج ۱۳، ص۱۷۵.
  460. الکافی، ج ۵، ص۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۵۹.
  461. «هر درخت خرمایی که بریدید یا بر ریشه‌های آن وانهادید به اذن خداوند بود و (چنین کرد) تا نافرمانان را خوار گرداند» سوره حشر، آیه ۵.
  462. جامع‌البیان، ج ۲۸، ص۴۴؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص۴۲۴ ـ ۴۲۵؛ اسباب النزول، ص۲۷۹ ـ ۲۸۰.
  463. «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
  464. تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۳۵۳؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۲۹۳.
  465. الاعداد المعنوی، ص۱۵۲ ـ ۱۵۷؛ موسوعة الامام علی علیه ‌السلام، ج ۶، ص۳۷.
  466. فرهنگ علوم سیاسی، ص۳۴۸؛ الاعداد المعنوی، ص۱۵۶.
  467. فرهنگ علوم سیاسی، ص۳۴۸.
  468. الموسوعة العربیه، ج ۹، ص۲۶۲.
  469. فرهنگ علوم سیاسی، ص۳۴۸.
  470. موسوعة المورد، ج ۱، ص۴۲۴.
  471. الاعداد المعنوی، ص۱۵۶.
  472. فرهنگ علوم سیاسی، ص۳۴۸.
  473. الصحیح من سیرة النبی، ج ۸، ص۱۸۲؛ الاعداد المعنوی، ص۱۵۲.
  474. الاعداد المعنوی، ص۱۵۱.
  475. «بدین‌گونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است» سوره ذاریات، آیه ۵۲.
  476. الصحیح من سیرة النبی، ج ۳، ص۱۳۶.
  477. «آیا نیندیشیده‌اند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.
  478. «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیم‌دهنده‌ای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه ۴۶.
  479. «و همنشین شما، دیوانه نیست» سوره تکویر، آیه ۲۲.
  480. «گفت: ای قوم من! در من هیچ نابخردی نیست بلکه من فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیانم» سوره اعراف، آیه ۶۷.
  481. «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دسته‌ای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت» سوره نور، آیه ۱۱.
  482. «از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.
  483. «و چرا چون آن را شنیدید نگفتید: سزیده ما نیست که در این باره چیزی بگوییم، پاکا که تویی، این بهتانی سترگ است» سوره نور، آیه ۱۶.
  484. الاعداد المعنوی، ص۱۶۹؛ نمونه، ج ۱۴، ص۴۰۷.
  485. نمونه، ج ۱۴، ص۴۰۷.
  486. التبیان، ج ۳، ص۶؛ جامع البیان، ج ۴، ص۱۴۷ - ۱۴۹؛ الاعداد المعنوی، ص۱۷۰.
  487. «و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
  488. تفسیر قمی، ج ۲، ص۱۹۶ - ۱۹۷؛ الصافی، ج ۴، ص۲۰۴.
  489. احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۴۸۶؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۱۸۲.
  490. «اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود» سوره احزاب، آیه ۶۰.
  491. «در حالی که لعنت‌شدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بی‌درنگ گرفتار و کشته شوند» سوره احزاب، آیه ۶۱.
  492. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  493. «نزد آنان باز گرد (و بگو) بی‌گمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری بیرون خواهیم راند» سوره نمل، آیه ۳۷.
  494. «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
  495. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۳، ص۸۱۸؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۴۸ - ۴۵۰؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۱۰۱ - ۱۰۲.
  496. «و دسته‌ای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان فرو فرستاده شده است، ایمان آورید و در پایان آن بدان کفر ورزید باشد که آنان (از ایمان خود) بازگردند» سوره آل عمران، آیه ۷۲.
  497. مجمع البیان، ج ۲، ص۳۲۰.
  498. «دسته‌ای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند امّا جز خود را گمراه نمی‌کنند و درنمی‌یابند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.
  499. «ای مؤمنان! اگر از دسته‌ای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز می‌گردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.
  500. «آنگاه آنان رسن‌ها و چوبدست‌های خود را فرو افکندند و گفتند: سوگند به شکوه فرعون بی‌گمان ماییم که پیروزیم» سوره شعراء، آیه ۴۴.
  501. «به کافران بگو: از پا در خواهید آمد و در دوزخ گردتان می‌آورند و این بستر، بد است» سوره آل عمران، آیه ۱۲.
  502. احکام القرآن، جصاص، ج ۲، ص۸؛ التبیان، ج ۲، ص۴۰۶؛ جامع البیان، ج ۳، ص۲۶۱ - ۲۶۲.
  503. فقه القرآن، ج ۱، ص۳۳۶؛ الاعداد المعنوی، ص۱۷۰ - ۱۷۱.
  504. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  505. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  506. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  507. «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  508. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  509. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  510. «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد * خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز می‌دارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۸-۹.
  511. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  512. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  513. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  514. «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  515. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  516. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  517. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  518. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  519. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  520. «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
  521. «خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز می‌دارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۹.
  522. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  523. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  524. «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
  525. «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
  526. «دسته دیگری خواهید یافت که می‌خواهند هم از شما و هم از قوم خود در امان باشند؛ هر بار به سوی (چاه) فتنه بازگردانده شوند در آن سرنگون می‌گردند؛ پس، اگر از شما کناره نجستند و به سازش با شما رو نیاوردند و دست (از شما) باز نداشتند هر جا بر آنان دست یافتید بکش» سوره نساء، آیه ۹۱.
  527. «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
  528. «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  529. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  530. «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست * و اگر بخواهند تو را فریب دهند بی‌گمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد» سوره انفال، آیه ۶۱-۶۲.
  531. «بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند» سوره توبه، آیه ۳۶.
  532. «و اگر روی بگردانند، بگو: (همه) شما را یکسان آگاه گردانیدم و نمی‌دانم آیا آنچه به شما وعده می‌دهند نزدیک است یا دور؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰۹.
  533. «بی‌گمان بدترین جنبندگان نزد خداوند کافرانند که ایمان نمی‌آورند همان کسانی از ایشان که با آنان پیمان بستی سپس هر بار پیمان خود را می‌شکنند و پرهیزگاری نمی‌ورزند پس چون در جنگ بر آنان دست یافتی با (تار و مار کردن) آنها، کسانی را که در پس ایشانند پراکنده ساز! باشد که در یاد گیرند و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد و کافران هرگز نپندارند که پیش افتاده‌اند بی‌گمان آنان (ما را) به ستوه نمی‌آورند» سوره انفال، آیه ۵۵-۵۹.
  534. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان در» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  535. «و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.
  536. «آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید و دسته‌ای از خودتان را از خانه‌هاشان بیرون می‌رانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی می‌کنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد می‌کنید با» سوره بقره، آیه ۸۵.
  537. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  538. «و در راه خداوند جنگ کنید و بدانید که خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۴.
  539. «آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.
  540. «و به یادآور که پگاهان از خانواده‌ات جدا شدی در حالی که مؤمنان را در سنگرها برای پیکار (احد) جای می‌دادی و خداوند شنوای داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۱.
  541. «در راه خداوند نبرد کن! تو را جز به (وظیفه) خویش مکلّف نکرده‌اند و مؤمنان را (نیز به نبرد) ترغیب کن، باشد که خداوند سختی کافران را (از شما) باز دارد و خداوند سختگیرتر و سخت کیفرتر است» سوره نساء، آیه ۸۴.
  542. «و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است * پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۶-۱۷.
  543. «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  544. «مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.
  545. «ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز، اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز می‌گردند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز می‌شوند زیرا آنان گروهی هستند که درنمی‌یابند» سوره انفال، آیه ۶۵.
  546. «با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دل‌های گروهی مؤمن را خنک گرداند» سوره توبه، آیه ۱۴.
  547. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  548. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  549. «و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.
  550. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گر» سوره محمد، آیه ۴.
  551. «همگی با شما جنگ نمی‌کنند جز در آبادی‌هایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم می‌یابی اما دل‌هاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند» سوره حشر، آیه ۱۴.
  552. «بی‌گمان خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او صف زده کارزار می‌کنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.
  553. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  554. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  555. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  556. «همان کسانی از ایشان که با آنان پیمان بستی سپس هر بار پیمان خود را می‌شکنند و پرهیزگاری نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۵۶.
  557. «و اگر روی بگردانند، بگو: (همه) شما را یکسان آگاه گردانیدم و نمی‌دانم آیا آنچه به شما وعده می‌دهند نزدیک است یا دور؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰۹.
  558. منظور از ﴿آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ «و اگر روی بگردانند، بگو: (همه) شما را یکسان آگاه گردانیدم و نمی‌دانم آیا آنچه به شما وعده می‌دهند نزدیک است یا دور؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰۹. بنا بر آن چه که مجمع البیان آورده اعلام جنگ است - ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲. أی أعرضوا و لم یسلموا ﴿فَقُلْ آذَنْتُكُمْ «و اگر روی بگردانند، بگو: (همه) شما را یکسان آگاه گردانیدم و نمی‌دانم آیا آنچه به شما وعده می‌دهند نزدیک است یا دور؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰۹. أی أعلمتکم بالحرب «عَلیٰ سَوٰاءٍ» أی إیذانا علی سواء إعلاما نستوی نحن و أنتم فی علمه لا استیذانا به دونکم لتتأهبوا لما یراد بکم ". (مجمع البیان ج ۷ ص ۱۰۸ - هر چند با توجه به مکی بودن سوره این احتمال بعید دانسته شده است
  559. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان در» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  560. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان در» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  561. «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
  562. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۱۹-۴۲۵.