ام سنان بنت خیثمه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==')
خط ۱۵: خط ۱۵:


در این داستان این بانوی بزرگوار اگر چه در [[مدح]] [[معاویه]] هم سخنی داشته اما یا از [[ترس]] بوده یا برای [[نجات]] فرزندش از دست [[مروان]] و یا آن‌که [[انسان‌ها]] از نظر [[ایمان]] متفاوتند و [[معاویه]] را هم بعد از [[مقام]] شامخ [[حضرت علی]]{{ع}} به رسمیت می‌شناخته است.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۸۴-۱۴۸۵.</ref>
در این داستان این بانوی بزرگوار اگر چه در [[مدح]] [[معاویه]] هم سخنی داشته اما یا از [[ترس]] بوده یا برای [[نجات]] فرزندش از دست [[مروان]] و یا آن‌که [[انسان‌ها]] از نظر [[ایمان]] متفاوتند و [[معاویه]] را هم بعد از [[مقام]] شامخ [[حضرت علی]]{{ع}} به رسمیت می‌شناخته است.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۸۴-۱۴۸۵.</ref>
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۲

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

ام سنان دختر خیثمه از دوستداران امیرالمؤمنین(ع) و شاعر سپاه آن حضرت در صفین بود.

در عقد الفرید آمده: هنگامی که ام سنان برای شکایت از مروان نزد معاویه رفت، جهت توجه معاویه به شکایت خود مطالبی گفت که معاویه را خوش آمد و به سخنانش گوش داد. ام سنان در ادامه گفت: ای امیرمؤمنان! آنچه ما برای تو گمان می‌کنیم، حظ و بهره‌ات بیشتر از آن است، به خدا سوگند، فقط این اطرافیان تو سبب شده‌اند که دل‌های مسلمانان نسبت به تو پر از کینه و نارضایتی شود، سخنان اینها را درهم بکوب و آنها را از اطراف خود دور کن و اگر این کار را کردی، بدان که به خداوند نزدیک و محبت تو در دل‌های مؤمنان بیشتر خواهد شد. معاویه گفت: آیا واقعاً این سخن از توست که درباره من گفتی؟ ام سنان در پاسخ گفت: سبحان الله، به خدا سوگند، مثل تو به باطل مدح نمی‌شود و به دروغ عذر آورده نمی‌گردد و همانا تو رأی و عقیده و ضمیر دل ما را می‌دانی، اما بگذار عقیده‌ام را برایت بگویم و چنین گفت: "به خدا قسم، علی بن ابی‌طالب(ع) پیش ما از تو محبوب‌تر و به دل ما نزدیک‌تر از توست و تو هم نزد ما از غیر خودت به ما نزدیک‌تری"[۱].

معاویه پرسید: مراد تو از غیر من چه کسانی‌اند؟ گفت: مروان بن حکم والی مدینه و سعید بن عاص. پرسید: حال چه می‌خواهی؟ ام سنان در مذمت مروان بن حکم، مطالبی از بی‌عدالتی و ستم‌های او به زبان آورد و در آخر گفت: او فرزند پسرم را بدون گناه زندان کرده و تقاضای آزادی او را دارم!

معاویه فوراً دستور داد به مروان بن حکم بنویسند، نوه او را آزاد کند، بعد مرکب راهواری با پنج هزار درهم به ام سنان هدیه داد و وسایل بازگشت وی را به مدینه فراهم نمود[۲].

آری، یاران باوفای امیرالمؤمنین علی(ع) زن و مردشان هرگز در برابر هیبت و قدرت دشمن دست از حق‌گویی برنمی‌داشتند و در برابر معاویه هم که دشمن‌ترین فرد نسبت به حضرت علی(ع) بود، به برتری و فضیلت آن امام همام اصرار می‌ورزیدند.

در این داستان این بانوی بزرگوار اگر چه در مدح معاویه هم سخنی داشته اما یا از ترس بوده یا برای نجات فرزندش از دست مروان و یا آن‌که انسان‌ها از نظر ایمان متفاوتند و معاویه را هم بعد از مقام شامخ حضرت علی(ع) به رسمیت می‌شناخته است.[۳]

منابع

پانویس

  1. "كان والله علي أحب الينا منك، وأنت احب الينا من غيرك
  2. عقد الفرید، ج۲، ص۱۰۸؛ و ر.ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۸۰.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۸۴-۱۴۸۵.