ثعلبه تمیمی عنبری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | عنوان مدخل = ثعلبه تمیمی عنبری | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == با توجه به نسبتش به عنبری، وی از بنوعنبر، تیره‌ای از قبیله بنو تمیم است <ref>ر.ک: سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۲۴۵.</re...» ایجاد کرد)
 
خط ۷: خط ۷:
}}
}}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
با توجه به نسبتش به [[عنبری]]، وی از بنوعنبر، تیره‌ای از [[قبیله]] [[بنو تمیم]] است <ref>ر.ک: سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۲۴۵.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۳ و ج۷، ص۷۲.</ref> در بخش [[کنیه‌ها]]، [[ابو حبیب عنبری]] را آورده و به نام ثعلبه ارجاع می‌دهد و در هر دو جا می‌گوید او جد [[هرماس بن حبیب]] است. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۶۵.</ref> می‌گوید: [[سمرقندی]]، ابو حبیب را جزء [[صحابه]] آورده و گفته است فرزندش حبیب از او [[روایت]] می‌کند. این در حالی است که [[احمد بن حنبل]] و [[یحیی بن معین]] گفته‌اند: هرماس بن حبیب را نمی‌شناسیم و [[ابوحاتم]] می‌گوید: تنها [[نضر بن شمیل]] از هرماس روایت کرده و جد و [[پدر]] هرماس، شناخته شده نیستند<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۳۰، ص۱۶۲.</ref>. به همین سند، یعنی نضر بن شمیل از هرماس بن حبیب از پدرش از جدش روایاتی در [[منابع حدیثی]] [[اهل سنت]] وجود دارد. از جمله اینکه جد هرماس می‌گوید: بدهکاری را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آوردم، آن [[حضرت]] فرمود: او را نگه دار. عصر آن [[روز]] هم از کنار من گذشت و فرمود: با اسیرت چه کردی؟ (یا می‌خواهی چه کنی؟)<ref>ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، ج۲، ص۸۱۱.</ref> البته شخص دیگری به نام [[هرماس بن زیاد باهلی]] در [[منابع روایی]] [[شهرت]] دارد، ولی نمی‌توان گفت [[هرماس بن حبیب عنبری]]، با [[هرماس بن زیاد باهلی]] خلط شده است؛ زیرا باهلی [[صحابی]] است و به طور مستقیم از رسول خدا{{صل}} روایت می‌کند؛ در صورتی که عنبری با دو واسطه - پدر و جدش - از رسول خدا{{صل}} روایت کرده است. [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۴۳۷.</ref> نیز که هرماس عنبری را صحابی دانسته، قطعاً با هرماس باهلی [[اشتباه]] کرده است<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۴۵۵.</ref>.
با توجه به نسبتش به [[عنبری]]، وی از [[بنوعنبر]]، تیره‌ای از [[قبیله]] [[بنو تمیم]] است <ref>ر.ک: سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۲۴۵.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۳ و ج۷، ص۷۲.</ref> در بخش [[کنیه‌ها]]، [[ابو حبیب عنبری]] را آورده و به نام ثعلبه ارجاع می‌دهد و در هر دو جا می‌گوید او جد [[هرماس بن حبیب]] است. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۶۵.</ref> می‌گوید: [[سمرقندی]]، ابو حبیب را جزء [[صحابه]] آورده و گفته است فرزندش حبیب از او [[روایت]] می‌کند. این در حالی است که [[احمد بن حنبل]] و [[یحیی بن معین]] گفته‌اند: هرماس بن حبیب را نمی‌شناسیم و [[ابوحاتم]] می‌گوید: تنها [[نضر بن شمیل]] از هرماس روایت کرده و جد و [[پدر]] هرماس، شناخته شده نیستند<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۳۰، ص۱۶۲.</ref>. به همین سند، یعنی نضر بن شمیل از هرماس بن حبیب از پدرش از جدش روایاتی در [[منابع حدیثی]] [[اهل سنت]] وجود دارد. از جمله اینکه جد هرماس می‌گوید: بدهکاری را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آوردم، آن [[حضرت]] فرمود: او را نگه دار. عصر آن [[روز]] هم از کنار من گذشت و فرمود: با اسیرت چه کردی؟ (یا می‌خواهی چه کنی؟)<ref>ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، ج۲، ص۸۱۱.</ref> البته شخص دیگری به نام [[هرماس بن زیاد باهلی]] در [[منابع روایی]] [[شهرت]] دارد، ولی نمی‌توان گفت [[هرماس بن حبیب عنبری]]، با [[هرماس بن زیاد باهلی]] خلط شده است؛ زیرا باهلی [[صحابی]] است و به طور مستقیم از رسول خدا{{صل}} روایت می‌کند؛ در صورتی که عنبری با دو واسطه - پدر و جدش - از رسول خدا{{صل}} روایت کرده است. [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۴۳۷.</ref> نیز که هرماس عنبری را صحابی دانسته، قطعاً با هرماس باهلی [[اشتباه]] کرده است<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۴۵۵.</ref>.


احتمال قابل ملاحظه این است که [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۳.</ref> به نقل از [[ابن منده]]، سند را این گونه صحیح می‌داند: {{عربی|"قتيبة بن هرماس بن حبيب بن هرماس بن زیاد عن أبیه عن جده"}}. بنابراین، هر دو نام در طول یکدیگر قرار دارند و [[نسب]] آنها یکی است. گویا به همین دلیل بوده که [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۴۱۸.</ref> در حرف «هاء» از کتابش، [[هرماس بن زیاد عنبری]] را به ثعلبه ارجاع داده است؛ یعنی هرماس بن زیاد را همان «ثعلبه ابوحبیب» دانسته است. اما این احتمال ضعیفی است؛ چون [[روایات]] هرماس بن حبیب از پدرش از جدش منحصر به یکی دو مورد نیست و اگر قتیبه از [[پدر]] از جدش نقل کرده باشد، سند به حبیب بن هرماس خواهد رسید، نه هرماس بن زیاد [[صحابی]]. با این همه، روشن نیست نام ثعلبه که برای ابوحبیب عنبری ذکر شده، از کجاست؟ چون در روایات فقط به واژه پدر و جد اشاره شده و نامی از آنها به میان نیامده است، ولی «ابوحبیب» به اعتبار آن است که نسب دانان گاهی [[کنیه]] را با توجه به نام فرزند می‌سازند؛ وگرنه، در [[احادیث]] به این کنیه نیز اشاره‌ای نشده است. در مجموع می‌‌توان گفت اگر چنین شخصی جزء [[صحابه]] هم باشد، نام و نسب او برما روشن نیست.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ثعلبه تمیمی عنبری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۲۱-۳۲۲.</ref>
احتمال قابل ملاحظه این است که [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۳.</ref> به نقل از [[ابن منده]]، سند را این گونه صحیح می‌داند: {{عربی|"قتيبة بن هرماس بن حبيب بن هرماس بن زیاد عن أبیه عن جده"}}. بنابراین، هر دو نام در طول یکدیگر قرار دارند و [[نسب]] آنها یکی است. گویا به همین دلیل بوده که [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۴۱۸.</ref> در حرف «هاء» از کتابش، [[هرماس بن زیاد عنبری]] را به ثعلبه ارجاع داده است؛ یعنی هرماس بن زیاد را همان «ثعلبه ابوحبیب» دانسته است. اما این احتمال ضعیفی است؛ چون [[روایات]] هرماس بن حبیب از پدرش از جدش منحصر به یکی دو مورد نیست و اگر قتیبه از [[پدر]] از جدش نقل کرده باشد، سند به حبیب بن هرماس خواهد رسید، نه هرماس بن زیاد [[صحابی]]. با این همه، روشن نیست نام ثعلبه که برای ابوحبیب عنبری ذکر شده، از کجاست؟ چون در روایات فقط به واژه پدر و جد اشاره شده و نامی از آنها به میان نیامده است، ولی «ابوحبیب» به اعتبار آن است که نسب دانان گاهی [[کنیه]] را با توجه به نام فرزند می‌سازند؛ وگرنه، در [[احادیث]] به این کنیه نیز اشاره‌ای نشده است. در مجموع می‌‌توان گفت اگر چنین شخصی جزء [[صحابه]] هم باشد، نام و نسب او برما روشن نیست.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ثعلبه تمیمی عنبری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۲۱-۳۲۲.</ref>

نسخهٔ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۹

آشنایی اجمالی

با توجه به نسبتش به عنبری، وی از بنوعنبر، تیره‌ای از قبیله بنو تمیم است [۱]. ابن حجر[۲] در بخش کنیه‌ها، ابو حبیب عنبری را آورده و به نام ثعلبه ارجاع می‌دهد و در هر دو جا می‌گوید او جد هرماس بن حبیب است. ابن اثیر[۳] می‌گوید: سمرقندی، ابو حبیب را جزء صحابه آورده و گفته است فرزندش حبیب از او روایت می‌کند. این در حالی است که احمد بن حنبل و یحیی بن معین گفته‌اند: هرماس بن حبیب را نمی‌شناسیم و ابوحاتم می‌گوید: تنها نضر بن شمیل از هرماس روایت کرده و جد و پدر هرماس، شناخته شده نیستند[۴]. به همین سند، یعنی نضر بن شمیل از هرماس بن حبیب از پدرش از جدش روایاتی در منابع حدیثی اهل سنت وجود دارد. از جمله اینکه جد هرماس می‌گوید: بدهکاری را نزد رسول خدا(ص) آوردم، آن حضرت فرمود: او را نگه دار. عصر آن روز هم از کنار من گذشت و فرمود: با اسیرت چه کردی؟ (یا می‌خواهی چه کنی؟)[۵] البته شخص دیگری به نام هرماس بن زیاد باهلی در منابع روایی شهرت دارد، ولی نمی‌توان گفت هرماس بن حبیب عنبری، با هرماس بن زیاد باهلی خلط شده است؛ زیرا باهلی صحابی است و به طور مستقیم از رسول خدا(ص) روایت می‌کند؛ در صورتی که عنبری با دو واسطه - پدر و جدش - از رسول خدا(ص) روایت کرده است. ابن حبان[۶] نیز که هرماس عنبری را صحابی دانسته، قطعاً با هرماس باهلی اشتباه کرده است[۷].

احتمال قابل ملاحظه این است که ابن حجر[۸] به نقل از ابن منده، سند را این گونه صحیح می‌داند: "قتيبة بن هرماس بن حبيب بن هرماس بن زیاد عن أبیه عن جده". بنابراین، هر دو نام در طول یکدیگر قرار دارند و نسب آنها یکی است. گویا به همین دلیل بوده که ابن حجر[۹] در حرف «هاء» از کتابش، هرماس بن زیاد عنبری را به ثعلبه ارجاع داده است؛ یعنی هرماس بن زیاد را همان «ثعلبه ابوحبیب» دانسته است. اما این احتمال ضعیفی است؛ چون روایات هرماس بن حبیب از پدرش از جدش منحصر به یکی دو مورد نیست و اگر قتیبه از پدر از جدش نقل کرده باشد، سند به حبیب بن هرماس خواهد رسید، نه هرماس بن زیاد صحابی. با این همه، روشن نیست نام ثعلبه که برای ابوحبیب عنبری ذکر شده، از کجاست؟ چون در روایات فقط به واژه پدر و جد اشاره شده و نامی از آنها به میان نیامده است، ولی «ابوحبیب» به اعتبار آن است که نسب دانان گاهی کنیه را با توجه به نام فرزند می‌سازند؛ وگرنه، در احادیث به این کنیه نیز اشاره‌ای نشده است. در مجموع می‌‌توان گفت اگر چنین شخصی جزء صحابه هم باشد، نام و نسب او برما روشن نیست.[۱۰]

جستارهای وابسته

بنو تمیم (قبیله)

منابع

پانویس

  1. ر.ک: سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۲۴۵.
  2. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۳ و ج۷، ص۷۲.
  3. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۶۵.
  4. مزی، تهذیب الکمال، ج۳۰، ص۱۶۲.
  5. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، ج۲، ص۸۱۱.
  6. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۴۳۷.
  7. ر.ک: ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۴۵۵.
  8. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۳.
  9. ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۴۱۸.
  10. صادقی، مصطفی، مقاله «ثعلبه تمیمی عنبری»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۲۱-۳۲۲.