ذلت‌ناپذیری در سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==')
خط ۱۹: خط ۱۹:


به آن بزرگ‌مرد [[الهی]] که سالیان طولانی در زندان هارون به سر می‌برد، هر از گاهی از این درخواست‌ها می‌رسید، اما همواره و با کمال [[صلابت]] در برابر [[حاکم ستمگر]] -هارون- [[ایستادگی]] می‌کرد و [[مرگ]] باعزت را در برابر [[زندگی]] با ذلت ترجیح می‌داد.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۴۴.</ref>
به آن بزرگ‌مرد [[الهی]] که سالیان طولانی در زندان هارون به سر می‌برد، هر از گاهی از این درخواست‌ها می‌رسید، اما همواره و با کمال [[صلابت]] در برابر [[حاکم ستمگر]] -هارون- [[ایستادگی]] می‌کرد و [[مرگ]] باعزت را در برابر [[زندگی]] با ذلت ترجیح می‌داد.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۴۴.</ref>
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۵۹

مقدمه

ذلت‌ناپذیری و عزت‌نفس داشتن، یک روحیه ذاتی است که انسان را از خضوع، سازش و خودباختگی در برابر ستمگران و صاحبان زر و زور و تزویر باز می‌دارد. چنین خصلتی از ویژگی‌های ذاتی برای انسان‌های غیور و الهی است. رمز برخورداری از این صفت، اطاعت‌پذیری محض از خدای متعال و عدم بندگی جز در برابر اوست. چنان که امام حسن مجتبی(ع) فرموده‌اند: اگر خواستار عزت بدون داشتن قوم و خویش و یا طالب شکوه بدون سلطنتی، از ذلت نافرمانی خدا، به سوی عزت اطاعت او حرکت کن[۱]. در مکتب اسلام از هر آنچه که زمینه‌ساز ذلت انسان شود، نهی شده است.

پیامبر اکرم(ص) روزی به اصحابش فرمود: با من بر این امر بیعت کنید که هیچ چیزی از مردم تقاضا نکنید[۲]. و یا امام صادق(ع) می‌فرماید: شیعیان ما از مردم چیزی را تقاضا نمی‌کنند، گرچه از گرسنگی بمیرند[۳]. و یا امام سجاد(ع) می‌فرمود: دوست ندارم دارای شتران سرخ مو (ثروت کلان) باشم ولی در برابر تحصیل آن، لحظه‌ای تن به ذلت دهم[۴].

واقعه کربلا را می‌توان به عنوان یکی از بارزترین جلوه‌های عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری معرفی کرد: آن حضرت پس از ردّ بیعت با یزید درباره عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری بسیار سخن گفت. در جایی فرمود: مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است[۵]. و یا در روز عاشورا فرمود: آگاه باشید این شخص فرومایه (یزید) مرا بین دو راهی مرگ و ذلت قرار داده است. هیهات که ما به ذلت تن دهیم[۶].

پیشوایان معصوم(ع) در حال صلح یا جنگ - بر همین روش عمل می‌کردند و هیچ‌گاه حتی در بدترین و سخت‌ترین شرایط به ذلت تن نمی‌دادند. در زمانی که امام کاظم(ع) در سخت‌ترین شرایط زندان به سر می‌برد روزی هارون، وزیرش یحیی بن خالد برمکی را به حضور‌طلبید و گفت: به زندان برو و موسی بن جعفر(ع) را از غل و زنجیر آزاد کن. سلام مرا به او برسان و بگو اگر از من درخواست عفو نمایی، تو را آزاد می‌کنم. امام کاظم(ع) در پاسخ یحیی فرمود: من بیش از یک هفته در این دنیا نخواهم ماند... از جانب من به هارون بگو تو به زودی در فردای قیامت در پیشگاه عدل الهی زانو می‌زنی و در آنجا معلوم می‌شود که ظالم و ستمگر کیست؟[۷]

به آن بزرگ‌مرد الهی که سالیان طولانی در زندان هارون به سر می‌برد، هر از گاهی از این درخواست‌ها می‌رسید، اما همواره و با کمال صلابت در برابر حاکم ستمگر -هارون- ایستادگی می‌کرد و مرگ باعزت را در برابر زندگی با ذلت ترجیح می‌داد.[۸]

منابع

پانویس

  1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۳۹.
  2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸. امام صادق(ع) در روایتی می‌فرماید: «عِزُّ الْمُؤْمِنِ‏ اسْتِغْنَاؤُهُ‏ عَنِ‏ النَّاسِ‏»؛ عزت مؤمن، بی‌نیازی او از مردم است. (ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۵، ص۶۳).
  3. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸.
  4. حسین نوری طبرسی، مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، ج۲، ص۴۶۴.
  5. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲.
  6. ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۶، ص۲۳۵.
  7. ابوجعفر محمد بن علی ابن‌شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل‌ابی‌طالب(ع)، ج۴، ص۲۹۰.
  8. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۴۴.