مسجد النبی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'مکتب خلافت' به 'مکتب خلافت')
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۲: خط ۷۲:


[[عبد الله بن عمر]] در [[نقل]] دیگر می‌گوید: [[پیامبر]] در میان [[اصحاب]] خویش [[برادری]] قرار داد. [[ابوبکر]] و [[عمر]] را [[برادر]] کرد، [[طلحه]] و [[زبیر]] را برادر کرد، بین [[عثمان]] و [[عبدالرحمن بن عوف]] برادری برقرار کرد، [[علی]] به محضر پیامبر عرض کرد: شما در میان اصحاب خویش برادری قرار داده‌ای، پس چه کسی برادر من است؟! [[رسول خدا]]{{صل}} به علی{{ع}} فرمود: آیا [[راضی]] نیستی که من برادر تو باشم؟ [[عبد الله بن عمر]] می‌گوید: [[علی]] رضی الله عنه مردی [[شجاع]] و چابک بود. و در جواب پیامبر عرضه داشت: بله ای رسول خدا، رسول خدا فرمود: تو برادر من در [[دنیا]] و [[آخرت]] هستی<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶.</ref> قسم به آن کس که مرا به [[راستی]] [[مبعوث]] کرده است، برادری تو را به تأخیر نینداختم مگر برای اینکه تو را برای برادری با خودم می‌خواستم. تو برادر من در دنیا و آخرت هستی<ref>تاریخ دمشق، ج۲۱، ص۴۱۵؛ ج۴۲، ص۵۳؛ ریاض النضرة، ج۱، ص۲۵؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۵۶؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۴۲.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۹۴.</ref>
[[عبد الله بن عمر]] در [[نقل]] دیگر می‌گوید: [[پیامبر]] در میان [[اصحاب]] خویش [[برادری]] قرار داد. [[ابوبکر]] و [[عمر]] را [[برادر]] کرد، [[طلحه]] و [[زبیر]] را برادر کرد، بین [[عثمان]] و [[عبدالرحمن بن عوف]] برادری برقرار کرد، [[علی]] به محضر پیامبر عرض کرد: شما در میان اصحاب خویش برادری قرار داده‌ای، پس چه کسی برادر من است؟! [[رسول خدا]]{{صل}} به علی{{ع}} فرمود: آیا [[راضی]] نیستی که من برادر تو باشم؟ [[عبد الله بن عمر]] می‌گوید: [[علی]] رضی الله عنه مردی [[شجاع]] و چابک بود. و در جواب پیامبر عرضه داشت: بله ای رسول خدا، رسول خدا فرمود: تو برادر من در [[دنیا]] و [[آخرت]] هستی<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶.</ref> قسم به آن کس که مرا به [[راستی]] [[مبعوث]] کرده است، برادری تو را به تأخیر نینداختم مگر برای اینکه تو را برای برادری با خودم می‌خواستم. تو برادر من در دنیا و آخرت هستی<ref>تاریخ دمشق، ج۲۱، ص۴۱۵؛ ج۴۲، ص۵۳؛ ریاض النضرة، ج۱، ص۲۵؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۵۶؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۴۲.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۹۴.</ref>
==تدوین و [[ابلاغ]] اولین [[قانون]] [[شهروندی]]==
سوم آنکه امر فرموده و خطوط کلی برای اداره یک [[کشور اسلامی]] را به شکل مکتوب درآوردند. در این قانون [[نامه]] که خاورشناسان اروپایی به آن «[[قانون اساسی]] [[مدینه]]» گفته‌اند<ref>محمد فی مکة، ج۱، ص۳۳۷ (نویسنده: مونتجومری وات، مترجم: شعبان برکات).</ref>، همه رفتارهای [[اجتماعی]] و [[ارتباطات]] لازم با گروه‌های مختلف [[شهر]] و با [[بیگانگان]] تنظیم شده و [[مردم]] آن شهر، یک واحد [[سیاسی]] جدیدی را که همان «[[امت واحده]]» یا [[جامعه اسلامی]] باشد تشکیل می‌دادند. این [[پیمان]] را می‌توان یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین ارکان [[پیشرفت]] [[اسلام]] با توجه به اوضاع آن [[روز]] [[شهر مدینه]] و منطقه [[حجاز]] دانست.
برخی از مفاد این قانون نامه عبارت است از:
{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}
این پیمانی است که «محمد» [[رسول خدا]]، میان [[مسلمانان]] [[قریش]]، یثرب و کسانی که از آنان [[پیروی]] کرده و همراه آنها به [[جهاد]] برخاسته منعقد می‌کند:
#امضاکنندگان پیمان، [[امت]] واحدی هستند، [[مهاجران]] قریش به رسم سابق خویش، در پرداخت [[خون]] بهاء باقی هستند. اگر فردی از آنها کسی را کشت یا فردی از آنان [[اسیر]] گردید، باید به کمک هم خون‌بهایش را بپردازند و اسیر خود را بخرند و [[آزاد]] کنند.
# [[بنی عوف]] با [[مؤمنان]] مانند یک [[ملت]] و امت هستند، (با این تفاوت) که [[یهود]] پیرو [[دین]] خود و مسلمانان هم تابع دین خود هستند، در این [[حکم]] تفاوتی میان خودشان و بندگانشان نیست.
# [[بنی النجار]] و [[بنی حارث]] و [[بنی ساعده]] و بنی جشم و بنی [[اوس]] و [[بنی ثعلبة]] همه مانند بنی عوف در حکم یک امت هستند و باید که با خوبی و [[عدالت]] [[رفتار]] کنند مگر آن کس که [[ظلم]] کند و یا مرتکب [[جرم]] و گناهی شود. مسلمانان باید افراد از پای درآمده را کمک کنند و در مخارج سنگینی که بر اثر دادن خون بها، یا آزاد کردن اسیر دامن‌گیر مؤمنی می‌گردد، باید او را [[یاری]] کنند.
#باید با کسی که یا بر علیه ایشان [[دسیسه]] کنند یا در صدد [[ظلم]] و [[تعدی]] برآید، یا میان [[مؤمنان]] [[فتنه]] و فسادی کند قوای خود را به طور دسته جمعی به کار برند، اگرچه آن شخص از [[فرزندان]] خود ایشان باشد.
#هیچ مؤمنی نباید [[مؤمن]] دیگری را به جای شخص کافری بکشد یا کافری را بر [[ضد]] مؤمنی [[یاری]] کند.
# [[مسلمانان]] [[دوست]] و [[پشتیبان]] یکدیگرند.
# مؤمنان همه با هم دوست هستند و کاری به دیگران ندارند از [[یهود]] نیز هرکس از ما [[پیروی]] کند از یاری و [[همراهی]] و [[برابری]] ما برخوردار خواهد شد، نه به او ظلم شود و نه مسلمانان بر ضد او کسی را یاری خواهند کرد.
#در [[عقد]] [[پیمان]] [[صلح]] باید مسلمانان [[متحد]] باشند، هیچ [[مسلمانی]] بدون جلب نظر [[مسلمان]] دیگر جز به [[عدالت]] و [[مساوات]] نمی‌تواند صلح برقرار کند.
# [[ایمان]] آورندگان [[پرهیزکار]]، بر بهترین و محکم‌ترین [[هدایت]] هستند.
#هیچ مشرکی (از [[مشرکان مدینه]]) [[حق]] ندارد [[مال]] و [[جان]] و [[مشرکان قریش]] را [[حمایت]] و یا [[تعهد]] کند، به [[ذمه]] بگیرد، مسلمانی را از دست یافتن بر آنها جلوگیری کند.
#هرگاه مسلمانی بی‌جهت مسلمانی را بکشد و [[جنایت]] ثابت شود، شخص [[قاتل]] [[قصاص]] می‌شود مگر اینکه اولیای مقتول از او درگذرند. در هر صورت [[وظیفه مسلمانان]] [[اتحاد]] و [[یگانگی]] بر ضد قاتل است.
# [[بدعت‌گذار]] و یا جنایت‌کار در هیچ صورت یاری نمی‌شود و با او پیمانی بسته نمی‌شود.
#در جنگ‌هایی که [[یهودیان]] و مسلمانان دوشادوش هم می‌جنگند، هزینه هر کدام بر عهده خود آنهاست و هرکس که با متحدان این پیمان بجنگد، باید متحداً با او جنگید.
#مناسبات [[هم‌پیمانان]] بر اساس [[نیکی]] و خوبی است و باید از [[بدی]] دور باشند.
#هیچ کس نباید در حق هم پیمان خود [[ستم]] کند. در غیر این صورت باید ستمدیده را یاری کرد.
#یثرب، برای امضاکنندگان این پیمان، «منطقه [[حرم]]» اعلام می‌گردد.
# جان [[همسایگان]] و کسانی که [[پناه]] داده شده‌اند بسان جان ما است، نباید هیچ‌گونه آسیب و ضرری ببیند. [[قریش]] و [[هم‌پیمانان]] قریش [[پناه]] داده نمی‌شوند.
# [[امضا]] کنندگان این [[پیمان]] [[دفاع]] از [[شهر]] یثرب را به طور مشترک بر عهده دارند.
#هرگاه [[مسلمانان]] [[یهود]] را برای [[صلح]] با [[دشمن]] [[دعوت]] کردند، باید بپذیرند، هرگاه چنین دعوتی از طرف یهود انجام گیرد. مسلمانان باید قبول کنند مگر اینکه دشمن با [[آیین اسلام]] و نشر آن مخالف باشد.
#این [[قرارداد]] از [[ظالم]] و [[مجرم]] [[حمایت]] نمی‌کند.
#هر کس در [[مدینه]] بماند در [[امان]] است و هر کس از آن خارج شود در امان است مگر [[ستمکار]] و [[گناهکار]].
#هرگاه در امری [[اختلاف]] پیدا کردید باید بدانید که [[مرجع]] شما در حل آن اختلاف [[خدا]] و [[رسول]] او می‌باشد.
#کسی نباید بدون اجازه [[حضرت]] محمد{{صل}} از این پیمان خارج شود.
# پیمان با این جمله به پایان می‌رسد: {{متن حدیث|ان اللّه جار لمن بر و اتقى‌، و محمد رسول اللّه{{صل}}}}: خدا پناه دهنده [[نیکوکاران]] و [[پرهیزکاران]] است و محمد رسول خداست<ref>السیرة النبویة، ج۱، ص۵۰۱؛ البدایة والنهایة، ج۳، ص۲۲۴؛ عیون الاثر، ج۱، ص۲۲۷.</ref>.
تنظیم و انتشار این پیمان [[نامه]] از چند جهت دارای اهمیت است:
این پیمان بیانگر مهم‌ترین اموری است که [[دولت اسلامی]] نوپا برای [[اداره جامعه]] خود به آن احتیاج داشت.
این پیمان خط بطلانی بر روی همه نظریاتی است که [[فکر]] می‌کند [[دین اسلام]] تنها به رابطه [[انسان]] و خدا خلاصه می‌شود و [[اسلام]] تنها به [[مناسک]] و [[عبادات]] فردی می‌پردازد و [[قادر]] به [[تشکیل دولت]] و اداره جامعه نیست.
تدوین این [[پیمان‌نامه]] از طرفی اسلام و [[مسلمین]] را به سمت [[امت واحده]] حرکت می‌داد و از طرفی همه حرکت‌های [[استعماری]] و [[دیکتاتوری]] را در نطفه خفه می‌کرد. در مورد [[تاریخ]] این وثیقه یا پیمان نامه در بین محققین اختلاف‌نظر شده است. اما دلائل محکم‌تری آن را به قبل از [[غزوه بدر]] موکول می‌کند<ref>منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۵۶.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۹۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۹۹۳

ویرایش