برادری در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
 
== [[کلمات قصار]] پیرامون [[اخوت]] ==
 
==[[کلمات قصار]] پیرامون [[اخوت]]==
در غررالحکم و دررالکلم، در "باب الأخوة"، سخنانی از مولای [[موحدان]]، [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} ذکر شده است که در اینجا تنها به بعضی از آن کلمات قصار، اشاره می‌شود:
در غررالحکم و دررالکلم، در "باب الأخوة"، سخنانی از مولای [[موحدان]]، [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} ذکر شده است که در اینجا تنها به بعضی از آن کلمات قصار، اشاره می‌شود:
#{{متن حدیث|الْإِخْوَانُ‏ زِينَةٌ فِي‏ الرَّخَاءِ وَ عُدَّةٌ فِي الْبَلَاءِ}}: [[برادران]] در حال فراخی، [[زینت]]، و در بالا و [[سختی]]، توشه [[یار]] و مددکارند.
#{{متن حدیث|الْإِخْوَانُ‏ زِينَةٌ فِي‏ الرَّخَاءِ وَ عُدَّةٌ فِي الْبَلَاءِ}}: [[برادران]] در حال فراخی، [[زینت]]، و در بالا و [[سختی]]، توشه [[یار]] و مددکارند.
خط ۳۴: خط ۳۲:
#{{متن حدیث|مَنْ فَقَدَ أَخاً فِي اللَّهِ فَكَأَنَّمَا فَقَدَ أَشْرَفَ‏ أَعْضَائِهِ‏}}: هر که [[برادری]] را در [[راه خدا]] نیابد (و یا از دست دهد)، گویا در [[حقیقت]] شریف‌ترین اعضای خود را ندارد، (و یا از دست داده است).
#{{متن حدیث|مَنْ فَقَدَ أَخاً فِي اللَّهِ فَكَأَنَّمَا فَقَدَ أَشْرَفَ‏ أَعْضَائِهِ‏}}: هر که [[برادری]] را در [[راه خدا]] نیابد (و یا از دست دهد)، گویا در [[حقیقت]] شریف‌ترین اعضای خود را ندارد، (و یا از دست داده است).
#{{متن حدیث|مَنْ‏ أَحْسَنَ‏ مُصَاحَبَةَ الْإِخْوَانِ‏ اسْتَدَامَ مِنْهُمُ الْوُصْلَةَ}}: هر که [[مصاحبت]] و [[رفاقت]] [[برادران]] را [[نیکو]] نماید، پیوند با آنها را پاینده دارد.
#{{متن حدیث|مَنْ‏ أَحْسَنَ‏ مُصَاحَبَةَ الْإِخْوَانِ‏ اسْتَدَامَ مِنْهُمُ الْوُصْلَةَ}}: هر که [[مصاحبت]] و [[رفاقت]] [[برادران]] را [[نیکو]] نماید، پیوند با آنها را پاینده دارد.
#{{متن حدیث|مَوْتُ الْأَخِ قَصُّ‏ الْجَنَاحِ‏ وَ الْيَدِ}}: [[مرگ]] [[برادر]]، کندن و یا بریدن بال و دست است (زیرا [[قدرت]] [[انسان]] تا اندازه‌ای با برادر است، به ویژه اگر [[واقعی]] باشد).<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۱۸.</ref>
#{{متن حدیث|مَوْتُ الْأَخِ قَصُّ‏ الْجَنَاحِ‏ وَ الْيَدِ}}: [[مرگ]] برادر، کندن و یا بریدن بال و دست است (زیرا [[قدرت]] [[انسان]] تا اندازه‌ای با برادر است، به ویژه اگر [[واقعی]] باشد)<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۱۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۸

کلمات قصار پیرامون اخوت

در غررالحکم و دررالکلم، در "باب الأخوة"، سخنانی از مولای موحدان، امیرمؤمنان، علی(ع) ذکر شده است که در اینجا تنها به بعضی از آن کلمات قصار، اشاره می‌شود:

  1. «الْإِخْوَانُ‏ زِينَةٌ فِي‏ الرَّخَاءِ وَ عُدَّةٌ فِي الْبَلَاءِ»: برادران در حال فراخی، زینت، و در بالا و سختی، توشه یار و مددکارند.
  2. « إِخْوَانُ‏ الدِّينِ‏ أَبْقَى‏ مَوَدَّةً»: برادرانی که برادری‌شان در رابطه با دین باشد، از نظر دوستی پاینده‌ترند.
  3. «خَيْرُ إِخْوَانِكَ‏ مَنْ وَاسَاكَ بِخَيْرِهِ وَ خَيْرٌ مِنْهُ مَنْ أَغْنَاكَ عَنْ غَيْرِهِ»: بهترین برادران تو، کسی است که تو را با مال خود کمک نماید، و بهتر از او کسی است که تو را از غیرخویش بی‌نیاز سازد.
  4. «الْإِخْوَانُ فِي الدُّنْيَا تَنْقَطِعُ مَوَدَّتُهُمْ‏ لِسُرْعَةِ انْقِطَاعِ‏ أَسْبَابِهَا»: برادران دنیا که دوستی آنان به جهت اهداف دنیوی است، دوستی‌شان با بریده‌شدن اسباب آن، به سرعت بریده خواهد شد، (چون‌که دوستی آنان برای خدا نبوده و عمیق نیست).
  5. «خَيْرُ الْإِخْوَانِ مَنْ‏ لَمْ‏ تَكُنْ‏ عَلَى‏ الدُّنْيَا أُخُوَّتُهُ‏»: بهترین برادران، کسی است که برادریش بر سر دنیا نباشد.
  6. «خَيْرُ الْإِخْوَانِ مَنْ‏ كَانَتْ‏ فِي‏ اللَّهِ‏ مَوَدَّتُهُ‏»: بهترین برادران، کسی است که دوستی او در راه خدا باشد.
  7. «خَيْرُ الْإِخْوَانِ مَنْ إِذَا فَقَدْتَهُ لَمْ‏ تُحِبَ‏ الْبَقَاءَ بَعْدَهُ‏»: بهترین برادران، کسی است که هر گاه او را از دست دهی، ماندن بعد از او را دوست نداشته باشی.
  8. «خَيْرُ إِخْوَانِكَ مَنْ‏ سَارَعَ‏ إِلَى‏ الْخَيْرِ وَ جَذَبَكَ‏ إِلَيْهِ‏ وَ أَمَرَكَ بِالْبِرِّ وَ أَعَانَكَ عَلَيْهِ»: بهترین برادران تو، کسی است که به سوی خیر شتاب کرده، و تو را به سوی آن کشاند، و به نیکویی تو را فرمان دهد، و تو را بر آن، مدد کند.
  9. «خَيْرُ إِخْوَانِكَ مَنْ دَعَاكَ‏ إِلَى‏ صِدْقِ‏ الْمَقَالِ‏ بِصِدْقِ‏ مَقَالِهِ‏ وَ نَدَبَكَ إِلَى أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ بِحُسْنِ أَعْمَالِهِ»: بهترین برادران تو، کسی است که تو را به سبب راست‌گفتاری‌اش، به راست‌گفتاری خوانده و به وسیله نیکویی کردارش، به برترین عمل‌ها متوجه سازد.
  10. «خَيْرُ إِخْوَانِكَ مَنْ دَلَّكَ عَلَى هُدًى وَ أَكْسَبَكَ تُقًى وَ صَدَّكَ‏ عَنِ‏ اتِّبَاعِ‏ هَوًى‏»: بهترین برادرهای تو، کسی است که تو را بر راه راست رهنمون شود و خویشتن‌داری را نصیبت گرداند (و یا لباس تقوا را بر تو بپوشاند)، و تو را از پیروی هوا و هوس جلوگیری نماید.
  11. «خَيْرُ إِخْوَانِكَ‏ مَنْ‏ وَاسَاكَ‏» بهترین برادرهایت، کسی است که تو را در مالش شریک گرداند.
  12. «رب أخ لم يلده أمك»: ای بسا برادری که مادرت او را، نزاییده است؛ یعنی از راه دوستی، اخلاص و ایمان برادرت شده، پس باید او را نگه داشته، و احترام نمایی.
  13. «عَلَيْكَ‏ بِإِخْوَانِ‏ الصَّفَا فَإِنَّهُمْ زِينَةٌ فِي الرَّخَاءِ وَ عَوْنٌ فِي الْبَلَاءِ»: بر تو باد به برادران پاک درون! زیرا آنان در فراخی زینت، و در بلا یاری‌کننده‌اند.
  14. «عَلَيْكَ بِمُؤَاخَاةِ مَنْ‏ حَذَّرَكَ‏ وَ نَهَاكَ‏ فَإِنَّهُ يُنْجِدُكَ وَ يُرْشِدُكَ»: بر تو باد به برادری کسی که تو را بترساند و باز دارد؛ زیرا اوست که تو را بلند گرداند و به راه راست آورد.
  15. «خَيْرُ كُلِّ‏ شَيْ‏ءٍ جَدِيدُهُ‏، وَ خَيْرُ الْإِخْوَانِ أَقْدَمُهُمْ»: بهترین هر چیز، تازه آن است، و بهترین برادرها، قدیمی‌ترین آنان است.
  16. «خَيْرُ الْإِخْوَانِ‏ أَعْوَنُهُمْ‏ عَلَى‏ الْخَيْرِ وَ أَعْمَلُهُمْ بِالْبِرِّ وَ أَرْفَقُهُمْ بِالْمُصَاحِبِ»: بهترین برادران، یاری‌کننده‌ترین آنها بر کار خیر، و عامل‌ترین به نیکویی، و مداراخوترین آنان با همراه است.
  17. «بِالتَّوَاخِي‏ فِي‏ اللَّهِ‏ تَتِمُّ الْمُرُوَّةُ»: با برادری‌کردن در راه خدا، برادری ثمربخش خواهد بود (یعنی رفاقتی ارزشمند است که فقط برای خدا باشد نه برای دنیا).
  18. «تُبْتَنَى الْأُخُوَّةُ فِي اللَّهِ عَلَى‏ التَّنَاصُحِ‏ فِي‏ اللَّهِ‏ وَ التَّبَاذُلِ فِي اللَّهِ وَ التَّعَاوُنِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ التَّنَاهِي عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ وَ التَّنَاصُرِ فِي اللَّهِ وَ إِخْلَاصِ الْمَحَبَّةِ»: بنای برادری در راه خدا، بر نصیحت‌کردن یکدیگر در راه خدا، و بخشش به هم در راه خدا، و مدد کردن و تعاون بر طاعت خدا، و بازداشتن یکدیگر از نافرمانی‌های خدا، و یاری‌نمودن همدیگر در راه خدا، و خالص‌گردانیدن دوستی است.
  19. «تَنَاسَ مَسَاوِئَ الْإِخْوَانِ تَسْتَدِمْ‏ وُدَّهُمْ‏»: بدی‌های برادران را فراموش نما تا پاینده داری دوستی آنها را(یعنی نتیجه فراموشی لغزش و بدسلوکی‌های آنان، دوستی دایمی است).
  20. «مَنْ آخَا فِي‏ اللَّهِ‏ غَنِمَ‏»: هر که در راه خدا برادری کند، نفع عظیم ببرد.
  21. «من أخى في الدنيا حرم»: هر که در راه دنیا، برادری نماید، محروم خواهد شد.
  22. «مَنْ لَا إِخْوَانَ لَهُ‏ لَا أَهْلَ‏ لَهُ‏»: هر که برایش برادرانی نیست، اهل (و دوستانی) برای او نخواهد بود.
  23. «مَنْ فَقَدَ أَخاً فِي اللَّهِ فَكَأَنَّمَا فَقَدَ أَشْرَفَ‏ أَعْضَائِهِ‏»: هر که برادری را در راه خدا نیابد (و یا از دست دهد)، گویا در حقیقت شریف‌ترین اعضای خود را ندارد، (و یا از دست داده است).
  24. «مَنْ‏ أَحْسَنَ‏ مُصَاحَبَةَ الْإِخْوَانِ‏ اسْتَدَامَ مِنْهُمُ الْوُصْلَةَ»: هر که مصاحبت و رفاقت برادران را نیکو نماید، پیوند با آنها را پاینده دارد.
  25. «مَوْتُ الْأَخِ قَصُّ‏ الْجَنَاحِ‏ وَ الْيَدِ»: مرگ برادر، کندن و یا بریدن بال و دست است (زیرا قدرت انسان تا اندازه‌ای با برادر است، به ویژه اگر واقعی باشد)[۱].

منابع

پانویس