صراط مستقیم در قرآن: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
*بنابراین حکمت خداوند متعال بر این قرار گرفته است که انسانهای معصوم و کاملی را بیافریند و آنها را اوصیا و خلفای راستین رسولش قرار دهد و رسولش را موظف کند که هر چه را خدا به او تعلیم کرده به وصی خود تعلیم کند آن هم نه تعلیم عادی و کلاسیک، بلکه تعلیمی که از هر حرف آن هزار درب علم گشوده می شود، تا علم و حکمت خداوند بدون هیچ گونه کم و کاست و بدون هیچ گونه تحریف در زمین بماند و موجب هدایت انسان ها وعبودیت حقیقی گردد. لذا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در خطبه غدیر خم فرمود:"ای مردم! هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من قرار داده، و هر دانشی را که من می دانم آن را در امام پرهیزگاران قرار دادم و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به [[امام علی|علی]]{{ع}} آموختهام، او همان [[امام]] آشکار است" <ref>بحارالأنوار، ج۷۳، ص۸۰۲.</ref>. | *بنابراین حکمت خداوند متعال بر این قرار گرفته است که انسانهای معصوم و کاملی را بیافریند و آنها را اوصیا و خلفای راستین رسولش قرار دهد و رسولش را موظف کند که هر چه را خدا به او تعلیم کرده به وصی خود تعلیم کند آن هم نه تعلیم عادی و کلاسیک، بلکه تعلیمی که از هر حرف آن هزار درب علم گشوده می شود، تا علم و حکمت خداوند بدون هیچ گونه کم و کاست و بدون هیچ گونه تحریف در زمین بماند و موجب هدایت انسان ها وعبودیت حقیقی گردد. لذا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در خطبه غدیر خم فرمود:"ای مردم! هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من قرار داده، و هر دانشی را که من می دانم آن را در امام پرهیزگاران قرار دادم و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به [[امام علی|علی]]{{ع}} آموختهام، او همان [[امام]] آشکار است" <ref>بحارالأنوار، ج۷۳، ص۸۰۲.</ref>. | ||
*همچنین [[رسول خدا]]{{صل}} در احادیث بسیاری، چنین مضامینی را فرموده است:"کسی که از علی(ع) فرمان نبرد، مرا نافرمانی کرده، و شخصی که معصیت مرا انجام دهد، خدا را معصیت نموده، و هر کس که [[امام علی|علی]]{{ع}} را اطاعت نماید، در حقیقت مرا اطاعت نموده، و هر فردی مطیع من باشد، قطعاً از خدا اطاعت کرده، شخصی که [[امام علی|علی]]{{ع}} را در گفتار یا کرداری رد نماید، قطعاً من را رد نموده، و کسی که مرا رد کند قطعاً خدا را در بالای عرشش منکر شده است <ref>معانی الأخبار، ص۲۷۳، بحارالأنوار، ج۸۳، ص۹۲۱.</ref>. | *همچنین [[رسول خدا]]{{صل}} در احادیث بسیاری، چنین مضامینی را فرموده است:"کسی که از علی(ع) فرمان نبرد، مرا نافرمانی کرده، و شخصی که معصیت مرا انجام دهد، خدا را معصیت نموده، و هر کس که [[امام علی|علی]]{{ع}} را اطاعت نماید، در حقیقت مرا اطاعت نموده، و هر فردی مطیع من باشد، قطعاً از خدا اطاعت کرده، شخصی که [[امام علی|علی]]{{ع}} را در گفتار یا کرداری رد نماید، قطعاً من را رد نموده، و کسی که مرا رد کند قطعاً خدا را در بالای عرشش منکر شده است <ref>معانی الأخبار، ص۲۷۳، بحارالأنوار، ج۸۳، ص۹۲۱.</ref>. | ||
*"کسی که [[امام علی|علی]]{{ع}} را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته" <ref>بحارالأنوار، ج۵، ص۹۶.</ref>. "کسی که [[امام علی|علی]]{{ع}} را اذیت کند مرا اذیت کرده، و کسی که مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده"، "کسی که با [[امام علی|علی]]{{ع}} بجنگد، با من جنگیده و کسی که با من بجنگد، با خدا جنگیده" <ref>بحارالأنوار، ج۸، ص۶۶۳.</ref> و احادیث متواتر دیگر مانند:"[[امام علی|علی]]{{ع}} نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی است"<ref>{{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌ مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى"}}.<ref> و "[[امام علی|علی]]{{ع}} از من است و من از او هستم"<ref>{{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ"}}.</ref> و [[امام علی|علی]]{{ع}} نسبت به من مانند نفس من است و اطاعت او اطاعت من و معصیت او معصیت من است»<ref>{{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌ مِنِّي كَنَفْسِي طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُ مَعْصِيَتِي "}}.</ref> و... | *"کسی که [[امام علی|علی]]{{ع}} را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته" <ref>بحارالأنوار، ج۵، ص۹۶.</ref>. "کسی که [[امام علی|علی]]{{ع}} را اذیت کند مرا اذیت کرده، و کسی که مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده"، "کسی که با [[امام علی|علی]]{{ع}} بجنگد، با من جنگیده و کسی که با من بجنگد، با خدا جنگیده" <ref>بحارالأنوار، ج۸، ص۶۶۳.</ref> و احادیث متواتر دیگر مانند:"[[امام علی|علی]]{{ع}} نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی است"<ref>{{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌ مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى"}}.</ref> و "[[امام علی|علی]]{{ع}} از من است و من از او هستم"<ref>{{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ"}}.</ref> و [[امام علی|علی]]{{ع}} نسبت به من مانند نفس من است و اطاعت او اطاعت من و معصیت او معصیت من است»<ref>{{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌ مِنِّي كَنَفْسِي طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُ مَعْصِيَتِي "}}.</ref> و... | ||
*بنابراین [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و اولاد معصومش، همان صراط مستقیم خدا تا قیامت هستند که اطاعت از آنها تنها راه بندگی خدا است. لذا [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به آن حضرت فرمود:"یا علی! تو حجت خدایی و تو باب (تقرب) به خدایی، و تو راه به سوی خدایی، و تویی نبأ عظیم، و تویی صراط مستقیم حق"<ref>یون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص:۶.</ref>. و خود آن حضرت فرمود:" منم خاتم اوصیا و منم صراط مستقیم و منم نبأ عظیم" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا خَاتَمَ الْوَصِيِّينَ وَ أَنَا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ أَنَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ"}}؛ بحارالأنوار، ج۶۲، ص۵.</ref> از این رو [[ائمه]]{{عم}} بسیاری از آیاتی را که درباره صراط مستقیم آمده است، به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} تفسیر و تأویل کرده و به تبع آن حضرت برای دیگر [[ائمه]]{{عم}} نیز ثابت کردهاند. | *بنابراین [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و اولاد معصومش، همان صراط مستقیم خدا تا قیامت هستند که اطاعت از آنها تنها راه بندگی خدا است. لذا [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به آن حضرت فرمود:"یا علی! تو حجت خدایی و تو باب (تقرب) به خدایی، و تو راه به سوی خدایی، و تویی نبأ عظیم، و تویی صراط مستقیم حق"<ref>یون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص:۶.</ref>. و خود آن حضرت فرمود:" منم خاتم اوصیا و منم صراط مستقیم و منم نبأ عظیم" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا خَاتَمَ الْوَصِيِّينَ وَ أَنَا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ أَنَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ"}}؛ بحارالأنوار، ج۶۲، ص۵.</ref> از این رو [[ائمه]]{{عم}} بسیاری از آیاتی را که درباره صراط مستقیم آمده است، به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} تفسیر و تأویل کرده و به تبع آن حضرت برای دیگر [[ائمه]]{{عم}} نیز ثابت کردهاند. | ||
*به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم: | *به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم: |
نسخهٔ ۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۲۳
حق و باطل
- هیچ پیامبری مبعوث نشد، مگر آنکه از حق و باطل، بهشت و جهنم، عقل و جهل و خیر و شر سخن گفت و بشر را به برخی امور فراخواند و از برخی امور نهی نمود؛ همه انبیاء انسانها را به خداپرستی، صداقت، عدالت، عفت، احسان، حسن خلق، گذشت، تقوا و... دعوت کردند و از کفر، شرک، بت پرستی، گوساله پرستی، فرعون پرستی، ظلم، نفاق، تجاوز و... نهی کردند.
- هیچ پیامبری از سوی خداوند به سوی خلق فرستاده نشد، مگر آنکه عمل به فرامین الهی را موجب رستگاری و سعادت دانست و سرپیچی از اوامر خداوند و عدم تواضع در برابر حق را سبب هلاکت و بدبختی شمرد. کتب آسمانی بیهیچ استثنایی از بهشت و نعمتهای پایان ناپذیر آن و نیز از جهنم و عذابهای ابدیاش سخن راندهاند. قرآن کریم نیز حاکی از وعدهها، وعیدها، بشارتها و انذارها است. جای جای این کتاب بیمثال، سخن از بهشت، نعمتهای بهشتی و خلود اهل آن[۱] و نیز سخن از جهنم و عذابهای دردناک و همیشگی بودن آن برای اهلش میباشد[۲]
- تعابیر و مفاهیمی همچون: ﴿﴿ النَّجْدَيْنِ ﴾﴾[۳]، ﴿﴿ سِجِّينٌ ﴾﴾[۴]، ﴿﴿ أَحْسَنِ أَسْفَلَ ﴾﴾[۵]، ﴿﴿ الأَبْرَارَ الْفُجَّارَ ﴾﴾[۶]، ﴿﴿نَعِيمٍ الْجَحِيمِ ﴾﴾[۷] ﴿﴿ فَلْيُؤْمِن فَلْيَكْفُرْ ﴾﴾[۸] و... که در قرآن کریم آمده است، از این حقیقت پرده برمی دارد که دو راه کلی در عالم وجود دارد که یکی حق است و نور و دیگری باطل است و ظلمت؛ یکی چراغ راه سعادت ابدی انسان است و دیگری شب تار و تحیر و بیچارگی.
- سخنان اهل بیت(ع) که همان تفصیل و تفسیر قرآن کریم است، به تواتر لفظی و معنوی شاهد این دوگانگی در طریق و ضدیت حق و باطل است. در حدیثی، پیامبر اکرم(ص) میفرماید:"همانا خدا است و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و گمراهی، راه راست است و نومیدی، دنیا است و آخرت، حسنات است و سیئات، پس هرچه حسنات است از خدا و هرچه سیئات است از شیطان است"[۹]. فطرت آدمی نیز شاهد و گواه آن است که درعالم راستی و ناراستی وجود دارد؛ حق و باطل وجود دارد؛ آدمی فطرتا میداند که همه افکار و عقاید، حق نیستند. همه رفتارها و کردارها عدل نیستند، همه گفتارها و پندارها صدق نیستند. همچنان که وجدان آدمی گواهی میدهد که همه اینها باطل نیستند. لذا یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ بشریت، همواره اذهان بشر را به خود مشغول ساخته است، این است که راه راست و صراط مستقیم کدام است؟ کدام راه است که میتواند انسان را به سعادت ابدی برساند و از عذاب الهی در امان نگه دارد؟
- گرایش فطری بشر به دین و مذهب و پیدایش مذاهب، فرقهها و نحلههای گوناگون نیز شاهد آن است که بشر پیرو حق جویی و فطریاش، یا به دین حق رسیده و بدان پایبند شده و یا در اثر شهوات و شبهات، گمراه شده و به مذهبی باطل گراییده است.
- تضادها و جنگهای بسیاری که در هر برهه از تاریخ بشریت، چه درعرصه فرهنگی و چه درعرصه سیاسی به وقوع پیوسته، نشانگر این است که همواره بشر اجمالا میدانسته و میداند که همه افکار و اندیشهها و همه روش و رویهها حق نیستند بلکه حق و باطل و خوب و بد و زشت و زیبا در همه ابعاد زندگی بشر وجود داشته و دارد. به همین خاطر ازسویی پیامبران که حجتهای معصوم خداوند و راهنمایان بیغل و غش بشر بوده اند، دائما همراه بشر بوده و بشریت را به حق و صدق و خوبیها فراخواندهاند، ولی متاسفانه همواره بندگان شکرگزار، قدردان و متواضع کم بودهاند: ﴿﴿قَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ﴾﴾[۱۰] و درمقابل شیاطین، فراعنه و سلاطین شهوت ران، رفاه طلب و سلطه خواه، در طول تاریخ از این ویژگی فطری بشر یعنی حق جویی آدمی، سوءاستفاده کرده و خود و مکتب شیطانی شان را حق جلوه داده و عدهای را بدنبال خود کشیدهاند. اکثریت انسانها نیز که اهل تعقل نبودهاند و افکار شیطانی آنها را حق پنداشتهاند و به آنها گرویدهاند:﴿﴿ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ ﴾﴾[۱۱]، ﴿﴿ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴾﴾[۱۲]، ﴿﴿ أَكْثَرُهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴾﴾[۱۳] و ﴿﴿ أَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾﴾[۱۴].
صراط مستقیم و صراط جحیم
- قرآن کریم به دو صراط تصریح کرده است: یکی صراط مستقیم است که قرآن کریم، ۴۳ بار با تعابیر از آن سخن گفته است. علاوه بر اینکه تعابیر دیگری همچون ﴿﴿ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾﴾[۱۵]، ﴿﴿ سَوَاء السَّبِيلِ ﴾﴾[۱۶] و... نیز گویای همین راه حق است.
- و اما صراط دوم، ﴿﴿ صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴾﴾[۱۷]است که قرآن کریم در سوره صافات از آن یاد کرده است.
- نکته جالب توجه این است که با آنکه قرآن کریم، راه باطل را نیز با واژه "صراط" یادکرده و آن را "صراط جحیم" نامیده، لکن تنها یک بار واژه "صراط" را در آن به کار برده که نشانگر بیاعتنایی خداوند به این صراط پست و حقیر است.
- نتیجه اینکه همواره بشریت، به دو دسته قابل تقسیم بودهاند:
- دسته اول کسانی هستند که دنیاگرایی، ماده خواهی، رفاه طلبی، همه وجودشان را پرکرده و چون بهائم جز به خور و خواب و شهوت نمی اندیشند و تمام همتشان معطوف به دنیا است و رویکردی به آخرت ندارند. اینان سعادت را در دنیا، از دنیا و برای دنیا می بینند و می جویند و نسبت به حقایق ماورایی عالم هستی، کر و کورند. قرآن کریم درباره این گروه میفرماید:﴿﴿ ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴾﴾[۱۸]. چنین گروهی را خداوند متعال از صراط مستقیمش منحرف دانسته و در سوره مؤمنون فرموده است: ﴿﴿ وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ ﴾﴾[۱۹]
- و اما گروه دوم کسانی هستند که علاوه بر دنیا، آخرت را نیز در معادلات سعادت طلبانه خود داخل میکنند و بلکه به آن اصالت میدهند. سخن این گروه این است که پروردگارا! در دنیا و در آخرت به ما نیکی عطا کن:﴿﴿ وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴾﴾[۲۰] درحالی که گروه اول تنها حسنه و نیکی دنیا را طلب میکردند: ﴿﴿ فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ ﴾﴾[۲۱]
صراط مستقیم؛ راه روشن
- صراط مستقیم به معنای راه راست و روشن است. لذا در روایتی امام صادق(ع) "صراط مستقیم" را به ""الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ "" یعنی "راه روشن و آشکار" تفسیر فرمودند. ۲ با این تعریف، طبعاً تعریف صراط غیرمستقیم و صراط جحیم نیز روشن می شود که "راه تاریک و ظلمانی" است.
- بنابر این در واقع "صراط مستقیم" تعبیر زیبایی از نور و "صراط جحیم" تعبیری از ظلمت است که قرآن کریم در آیه ۶۱ مائده:﴿﴿ وَيُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾﴾[۲۲] و ﴿﴿ وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَن يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾﴾[۲۳] بدان اشاره فرموده است. در این آیات، تقابل نور و ظلمت و صراط مستقیم بودن طرف نور بیان شده است.
- اکنون این سؤال مطرح میشود که این راه روشن چیست؟ چگونه میتوان این راه روشن را از راه تاریک و ظلمانی باز شناخت؟
راه خدا
- از دیدگاه قرآن کریم صراط مستقیم، تنها راه خداوند متعال است که مالک آسمانها و زمین و همه هستی است: ﴿﴿ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ ﴾﴾[۲۴] در عالم هستی تنها یک صراط وجود دارد و آن صراط توحید و خداپرستی و دوری از شرک و بت پرستی است. تنها این صراط است که در نهایت انسان را به خدا و رضوان او می رساند و به سعادت ابدی نائل میکند و از عذاب الهی و گرفتاری آخرت نجات میدهد. لذا وجود صراط دیگری غیر از آن، شرک و صراط شیطان است که در نهایت انسان را به خشم و غضب خداوند مبتلا و به جهنم گرفتار میکند و این همان ﴿﴿ صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴾﴾ است که قرآن کریم بدان تصریح کرده و قبلا اشاره کردیم.
راه بندگی خدا
- ربوبیت خداوند متعال و عبودیت همه خلق، دو حقیقت بزرگ است که اگر انسان اندکی تعقل کند، وضوح و روشنی آنها آشکار خواهد شد. خداوند متعال آیات حقانیت و ربوبیت خود را در آفاق و انفس قرارداده تا پروردگاری اش بر احدی مخفی نماند:﴿﴿ سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴾﴾[۲۵].
- لذا پیامبر اکرم(ص) فرمود:"هر کس خودش را بشناسد، پروردگارش را می شناسد"[۲۶] و امام رضا(ع) در پاسخ به کسی که از دلیل حدوث عالم سؤال کرد، فرمود:"تو وجود نداشتی و پیدا شدی، و قطعا تو خودت را به وجود نیاوردی و کسی هم که مثل تو است تو را به وجود نیاورده"[۲۷]. هیچ چیز در عالم نیست، مگر آن که به زبان گویا فریاد می زند: من خالقی و رازقی دارم که نه مثل او هستم و نه او مثل من. امام حسین(ع) در دعای ملکوتی عرفه، می فرماید:"کور است دیده ای که تو را نبیند... خود را به هر چیز شناساندی و چیزی نیست که تو را نشناسد... تو خود را در هر چیزی به من شناساندی و تو را در هر چیز روشن دیدم و تو برای هر چیزی روشنی"[۲۸].
- قرآن کریم به این دو حقیقت روشن یعنی ربوبیت خدا و بندگی خلق، و اینکه آنها، صراط مستقیم خدا است، تصریح فرموده:﴿﴿ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴾﴾[۲۹]. و در سوره یس فرمود:﴿﴿ وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴾﴾[۳۰]. و در سوره زخرف فرموده:﴿﴿ وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴾﴾[۳۱]
راه محبت خدا
- امام صادق(ع) درباره آیه ﴿﴿ اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾﴾[۳۲] فرمود:"یعنی خدایا راهنمائی کن که ملتزم راهی باشیم که به محبت تو می انجامد و ما را به دین تو می رساند و از اینکه از هوای نفس خود و یا از آراء خود پیروی کنیم و هلاک گردیم، باز می دارد"[۳۳].
- محبت خدا، آب گوارایی است که اگر بر کامی بریزد، دیگر تشنه نگردد و اگر بر دلی بریزد، دیگر بیتاب نشود. به تعبیر دیگر محبت خدا آتشی است که اگر در دلی افروخته شود، خرمن غیر خدا را بسوزاند و جز دلدادگی به محبوب هیچ نماند:" حُبُ اللَّهِ نَارٌ لَا يَمُرُّ عَلَى شَيْءٍ إِلَّا احْتَرَقَ "[۳۴]. چنین محبتی مخصوص اولیای خدا و مؤمنان حقیقی است:﴿﴿ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ ﴾﴾[۳۵] راه این محبت جز پیروی از رسولان خداوند که رساننده پیام توحید هستند، میسر نمی شود: ﴿﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ ﴾﴾[۳۶]
صراط مستقیم؛ دین خدا
- آن راه روشنی که انسان را در مسیر عبودیت و بندگی خداوند حفظ میکند، و دلدادگان حق و حقیقت را به کوی محبوب میرساند، دین خداوند است. خداوند حکیم برای آنکه بندگانش تکالیف خود را بشناسند و راه خدا و شیطان را از هم باز شناسند و بتوانند با اطمینان در راه خدا گام بردارند و در شبهات شیطانی گرفتار نشوند، دین خود را از طریق رسولانش فرستاده و راه بندگی را واضح و آشکار ساخته است.
- قرآن کریم در سوره انعام در این باره فرمود:﴿﴿ قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴾﴾[۳۷].
- امام رضا(ع) در تفسیر﴿﴿ اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾﴾[۳۸] فرمود:"طلب ارشاد به سوی دینش و چنگ زدن به ریسمانش و خواهش برای افزون شدن معرفت و شناخت پروردگار خویش است"[۳۹].
- بنابر این وقتی ما از خداوند متعال می خواهیم که بار خدایا ما را به راه مستقیم و راست و مصون از هر کجی و ناراستی هدایت فرما، در واقع از پروردگار متعال می خواهیم که ما را به سوی دینش که همه کمالات لایق ما در آن بیان شده و ضامن سعادت ما است، رهنمون گردد. و نیز از عزیز بیهمتا میخواهیم که به ما توفیقی عنایت کند که بتوانیم ریسمان الهی را شناخته و به آن چنگ بزنیم. همچنین از او می خواهیم که ما را در راه شناخت روزافزون و شایسته وحدانیتش، هدایت کند. این خواستهها به قدری مهم است که در سوره حمد که ام الکتاب است و تمام حقایق قرآن در آن نهفته است، آمده و نیز به دلیل همین اهمیت است که راوی گوید: پشت سر امام صادق(ع) نماز میخواندم، شنیدم که حضرت دعا میکرد و بیشمار به خداوند عرض میکرد:﴿﴿ اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾﴾[۴۰] [۴۱].
دین اسلام
- گفتیم که دین خدا، همان راه راست و روشنی است که انسان را به توحید میرساند و از شرک بازمی دارد. بدیهی است هر دینی که پیامبران از سوی خداوند آورده باشند، در زمان خود این ویژگی را دارند، لکن کاملترین دین الهی که امروز حجت خدا بر خلق بوده و تا قیامت نیز راه سعادت بشر است، دین اسلام است.
- در روایتی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در تفسیر﴿﴿ اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾﴾[۴۲] فرمودند:"مراد دین خدا است که جبرئیل آن را برای حضرت محمد(ص) آورده است" [۴۳].
- قرآن کریم در این باره میفرماید:﴿﴿ فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ ﴾﴾[۴۴]. در سوره زخرف .۳۴ نیز میفرماید: ﴿﴿ فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴾﴾[۴۵] ظاهر آیه شریفه این است که وحی خدا که همان قرآن کریم و مایه هدایت است، همان دین خدا است که همان صراط مستقیم است.
راه بهشت
- امام حسن عسکری(ع) درباره آیه ﴿﴿ اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾﴾[۴۶] فرمود:"منظور این است که چنانچه ما را در گذشته توفیق دادهای تا از دستور تو اطاعت کنیم، پیوسته موفق بدار تا در آینده نیز مطیع تو باشیم" سپس فرمودند:"اما صراط مستقیم دو نوع است: یکی صراط دنیا و دیگری صراط آخرت: صراط مستقیم در دنیا آن روش میانهای است که نه غلو دارد و نه کوتاهی و تقصیر و نه گرایش به باطل. اما طریق دیگر همان راه مؤمنین به سوی بهشت است که مستقیم است و انحراف ندارد نه به جانب جهنم و نه به جای دیگری غیر جهنم، فقط مستقیم به سوی بهشت است [۴۷].
- امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر سوره حمد که برای پادشاه روم نوشتند، فرمود:"و اما قول خداوند متعال که فرمود:﴿﴿ اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾﴾[۴۸] عبارت است از راه روشن که هر کس در دنیا عمل صالح انجام دهد، در قیامت از آن راه به بهشت رهسپار می گردد[۴۹].
راه انبیا(ع)
- تا اینجا روشن شد که صراط مستقیم، راه روشن بندگی، عبودیت و محبت خدا است. و نیز معلوم شد که بندگی خدا در حقیقت همان عمل به فرامین دین خدا و به خصوص اسلام است. یعنی بندگی خدا، چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل جز از راه عمل به دستورات و رهنمودهای دین میسر نیست؛ به بیان دیگر، شناخت خداوند چنان که خود معرفی کرده است، انجام واجبات، ترک محرمات، تخلق به اخلاقیات اسلامی، و پایبندی به آداب اسلام همان طریق بندگی خدا است.
- اکنون این نکته باید روشن گردد که دین خداوند، چیزی جز قول، فعل و تقریر انبیا(ع) نیست و در رأس آنها، خاتم الانبیاء(ص) است، البته بدیهی است که قول و فعل و تقریر معصوم همان نور توحید خداوند و امر و نهی و رضا و غضب او است که پیامبران(ع) از طریق وحی به آن عالم شده و به تأیید و تسدید و توفیق خداوند، تبلیغ میکنند. از این رو امام صادق(ع) درباره آیه شریفه﴿﴿ اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ﴾﴾[۵۰] فرمود:"راه انبیاء است که خدا به آنان نعمت داده است"[۵۱].
- و قرآن کریم درباره پیامبر اکرم(ص) میفرماید: ﴿﴿ فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴾﴾[۵۲] و نیز میفرماید:﴿﴿ يس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾﴾[۵۳]
امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع)
- از آنچه گذشت روشن شد که راه روشن و صراط مستقیم الهی، اعتقاد به وحدانیت خدا و بندگی او است و پایبندی به دین خدا، تنها راه بندگی است که از طریق پیامبران ابلاغ میشود. به عبارت دیگر از دیدگاه قرآن کریم، اطاعت از خدا، راه راست و روشنی است که انسان را به وصال محبوب و به مقامات بالای بهشت و رضوان الهی میرساند و اطاعت خدا تنها در اطاعت رسول است:﴿﴿ مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ﴾﴾[۵۴].
- اکنون که اطاعت از رسول اکرم(ص)، تنها با اطاعت از امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع) میسر است. زیرا از سویی اسلام دین خاتم است و تا قیامت پابرجا است و قرآن کاملترین کتاب وحی است که بیان حقایق تا قیامت در آن نهفته است و از سوی دیگر با اینکه به تصریح قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) مأمور به تبیین آن است: ﴿﴿ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ﴾﴾[۵۵]، لکن در آن مدت کوتاه رسالت و با آن شرایط جاهلی که در آن برهه از تاریخ وجود داشته است، یقیناً بیان همه حقایق قرآن تا قیامت، برای عموم مردم ممکن و میسر نبوده و حکیمانه هم نبود که تمام حکمت ها را به عموم مردم تعلیم کند درحالی که قرآن کریم اکثرشان را جاهل، غیرمتفکر و غیرمؤمن معرفی کرده:﴿﴿ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ ﴾﴾[۵۶]، ﴿﴿ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴾﴾[۵۷]، ﴿﴿ أَكْثَرُهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴾﴾[۵۸] و ﴿﴿ أَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾﴾[۵۹].
- بنابراین حکمت خداوند متعال بر این قرار گرفته است که انسانهای معصوم و کاملی را بیافریند و آنها را اوصیا و خلفای راستین رسولش قرار دهد و رسولش را موظف کند که هر چه را خدا به او تعلیم کرده به وصی خود تعلیم کند آن هم نه تعلیم عادی و کلاسیک، بلکه تعلیمی که از هر حرف آن هزار درب علم گشوده می شود، تا علم و حکمت خداوند بدون هیچ گونه کم و کاست و بدون هیچ گونه تحریف در زمین بماند و موجب هدایت انسان ها وعبودیت حقیقی گردد. لذا پیامبر اکرم(ص) در خطبه غدیر خم فرمود:"ای مردم! هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من قرار داده، و هر دانشی را که من می دانم آن را در امام پرهیزگاران قرار دادم و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی(ع) آموختهام، او همان امام آشکار است" [۶۰].
- همچنین رسول خدا(ص) در احادیث بسیاری، چنین مضامینی را فرموده است:"کسی که از علی(ع) فرمان نبرد، مرا نافرمانی کرده، و شخصی که معصیت مرا انجام دهد، خدا را معصیت نموده، و هر کس که علی(ع) را اطاعت نماید، در حقیقت مرا اطاعت نموده، و هر فردی مطیع من باشد، قطعاً از خدا اطاعت کرده، شخصی که علی(ع) را در گفتار یا کرداری رد نماید، قطعاً من را رد نموده، و کسی که مرا رد کند قطعاً خدا را در بالای عرشش منکر شده است [۶۱].
- "کسی که علی(ع) را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته" [۶۲]. "کسی که علی(ع) را اذیت کند مرا اذیت کرده، و کسی که مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده"، "کسی که با علی(ع) بجنگد، با من جنگیده و کسی که با من بجنگد، با خدا جنگیده" [۶۳] و احادیث متواتر دیگر مانند:"علی(ع) نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی است"[۶۴] و "علی(ع) از من است و من از او هستم"[۶۵] و علی(ع) نسبت به من مانند نفس من است و اطاعت او اطاعت من و معصیت او معصیت من است»[۶۶] و...
- بنابراین امیرالمؤمنین(ع) و اولاد معصومش، همان صراط مستقیم خدا تا قیامت هستند که اطاعت از آنها تنها راه بندگی خدا است. لذا رسول خدا(ص) خطاب به آن حضرت فرمود:"یا علی! تو حجت خدایی و تو باب (تقرب) به خدایی، و تو راه به سوی خدایی، و تویی نبأ عظیم، و تویی صراط مستقیم حق"[۶۷]. و خود آن حضرت فرمود:" منم خاتم اوصیا و منم صراط مستقیم و منم نبأ عظیم" [۶۸] از این رو ائمه(ع) بسیاری از آیاتی را که درباره صراط مستقیم آمده است، به امیرالمؤمنین(ع) تفسیر و تأویل کرده و به تبع آن حضرت برای دیگر ائمه(ع) نیز ثابت کردهاند.
- به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:
- امام صادق(ع) فرمود:﴿﴿ اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾﴾[۶۹] یعنی امیرالمومنین(ع)[۷۰] و از امام کاظم(ع) نیز درباره آیه ﴿﴿ أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾﴾[۷۱] سؤال شد، آن حضرت فرمود:"خدا کسی را که از ولایت علی(ع) برگشته، به کسی مثل زده است که به رو افتاده، راه می رود و در کار خود گمراه است و کسی را که از علی(ع) پیروی کند، با قامت راست بر راه مستقیم قرار داده و راه مستقیم همان امیرالمؤمنین(ع) است" [۷۲].
- مفضل بن عمر گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم؛ صراط چیست؟ فرمود:"راهی به سوی شناختن خدای بزرگ است، و صراط دو گونه است: یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت، اما صراط دنیا امام است که فرمانبرداری از او واجب است، هر کس که در دنیا او را شناخت و رهنمودهای او را به کار بست، در آخرت از صراط که پلی است به روی جهنم، خواهد گذشت، و هر کس در اینجا امام خود را نشناخت، هنگام گذشتن از صراط آخرت گامش خواهد لغزید و در آتش دوزخ خواهد افتاد" [۷۳].
- سلمان فارسی از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که روزی آن حضرت، میان اصحاب نشسته بود، فرمود: هم اکنون شخصی بر شما وارد می شود که شبیه عیسی بن مریم است. بعضی از اطرافیان از جای حرکت کرده رفتند تا وارد شوند و آنها صاحب این امتیاز باشند. در این موقع علی بن ابی طالب(ع) وارد شد. آن مرد به برخی از دوستان خود گفت: چرا محمد(ص) به همین قانع نشد که علی(ع) را بر ما برتری بخشد و او را به عیسی بن مریم تشبیه کرد، به خدا قسم خدایانی که در جاهلیت می پرستیدیم، از او بهتر بودند.
- لذا خداوند در آیه ۷۵ تا ۱۶ سوره زخرف را در شأن علی(ع) نازل نمود:﴿﴿ وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلا ﴾﴾[۷۴] که ترجمهاش این است:"و هنگامی که درباره فرزند مریم مثلی زده شد، ناگهان قوم تو به خاطر آن داد و فریاد راه انداختند و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟! ولی آنها جز از طریق جدال و لجاج این حرف را نزدند، آنان گروهی کینه توز و پرخاشگرند! او فقط بنده ای است که ما نعمت به او بخشیدیم و او را مثلی برای بنی اسرائیل قرار دادیم و هرگاه بخواهیم به جای شما در زمین فرشتگانی قرار میدهیم که جانشین شماگردند!" سپس پیامبر(ص) فرمود: خداوند مقام و عظمت امیر المؤمنین(ع) را بیان میکند: و او سبب آگاهی بر روز قیامت است، هرگز در او تردید نکنید و از من پیروی کنید. این راه مستقیم است که منظور امیرالمؤمنین(ع) است"[۷۵].
- همچنین از امام باقر(ع) روایت شده است که در تفسیر آیه شریفه﴿﴿ وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴾﴾[۷۶] فرمود:"علی بن ابی طالب(ع) و ائمه(ع) از فرزندان فاطمه زهرا(س) است که راه خدا هستند، هرکس از آنها روی برگرداند داخل در سایر راه ها شده است؛ [۷۷] و در حدیث دیگر از همین امام بزرگوار(ع) درباره همان آیه نقل شده که فرمود:" منظور از ﴿﴿ وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ﴾﴾ راه امامت است و منظور از ﴿﴿ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ﴾﴾ راههای دیگر غیر از امامت است".
- خلاصه آنکه امامت، امروزه تنها راه نجات و تنها راه بندگی خدا و تنها طریق شناخت توحید حق و تنها صراط مستقیم خدا است که اگر کسی از این راه به سوی خدا برود نجات یافته و کسی از آن تخلف کند هلاک میشود: {{عربی|اندازه=150%|" ﴿﴿ مَنْ تَبِعَنَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا هَلَكَ "﴾ [۷۸]
پانویس
- ↑ ﴿﴿ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾﴾؛ و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بهشتیاند؛ آنان در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۸۲.
- ↑ ﴿﴿ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾﴾ و آنان که کافر شدند و نشانههای ما را دروغ شمردند دمساز آتشاند؛ آنان در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۳۹.
- ↑ دو راه (خیر و شرّ)؛ سوره بلد، آیه: ۱۰.
- ↑ سجّین؛ سوره مطففین، آیه: ۷.
- ↑ نیکوترین فروترین؛ سوره تین، آیه: ۴- ۵.
- ↑ ناز و نعمت گنهکاران؛ سوره الانفطار، آیه: ۱۳- ۱۴.
- ↑ نعمتی پایدارند عذاب دوزخ؛ سوره طور، آیه: ۱۷- ۱۸.
- ↑ شکر کفر؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.
- ↑ " يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا هُوَ اللَّهُ وَ الشَّيْطَانُ وَ الْحَقُّ وَ الْبَاطِلُ وَ الْهُدَى وَ الضَّلَالَةُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَيُّ وَ الْعَاجِلَةُ وَ الْآجِلَةُ وَ الْعَاقِبَةُ وَ الْحَسَنَاتُ وَ السَّيِّئَاتُ فَمَا كَانَ مِنْ حَسَنَاتٍ فَلِلَّهِ وَ مَا كَانَ مِنْ سَيِّئَاتٍ فَلِلشَّيْطَانِ لَعَنَهُ اللَّه"؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۱، ح۲.
- ↑ و اندکی از بندگان من سپاسگزارند؛ سوره سبأ، آیه: ۱۳.
- ↑ بیشتر آنان خرد نمیورزند ؛ سوره مائده، آیه: ۱۰۳.
- ↑ بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره انعام، آیه: ۳۷.
- ↑ بیشتر ایشان ایمان ندارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۰.
- ↑ بسیاری از آنان نافرمانند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۱۰.
- ↑ در راه خداوند؛سوره نساء، آیه: ۸۴.
- ↑ بیراه افتادند؛ سوره مائده، آیه:۷۷.
- ↑ راه دوزخ؛ سوره صافات، آیه:۲۳.
- ↑ آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوستتر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند.آنان کسانی هستند که خداوند بر دلها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند.ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند؛ سوره نحل، آیه: ۱۰۷ - ۱۰۹.
- ↑ و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند؛ سوره مؤمنون، آیه:۷۴.
- ↑ و از ایشان کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار؛ سوره بقره، آیه:۲۰۱.
- ↑ بهتر؛ از مردم کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! (هر چه میخواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهرهای نیست؛ سوره بقره، آیه:۲۰۰.
- ↑ و آنان را به اراده خویش از تیرگیها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد؛ سوره مائده، آیه: ۱۶.
- ↑ و دروغ انگاران آیات ما، کران و لالانی در تاریکیهایند؛ هر کس را خداوند بخواهد، در بیراهی وا مینهد و هر کس را بخواهد، بر راهی راست میدارد؛ سوره الانعام، آیه:۳۹.
- ↑ به راهی راست راهنمایی میکنی ...راه خداوندی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست؛ آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز میگردد؛ سوره شوری، آیه: ۵۲-۵۳.
- ↑ به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه:۵۳.
- ↑ " مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ "؛ تفسیرالقمی، ج۲، ص۱۱۲.
- ↑ " أَنْتَ لَمْ تَكُنْ ثُمَ كُنْتَ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّكَ لَمْ تُكَوِّنْ نَفْسَكَ وَ لَا كَوَّنَكَ مَنْ هُوَ مِثْلُك "؛ بحارالانوار، ج۳، ص۶۳، ج ۱۱، التوحید، ص۳۹۲، ج۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۶، ص۲۴۱.
- ↑ و بیگمان خداوند پروردگار من و شماست، او را بپرستید! این راهی راست است؛ سوره مریم، آیه:۳۶.
- ↑ و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟؛ سوره یس، آیه:۶۱.
- ↑ و از من پیروی کنید! این راهی است راست؛ سوره زخرف، آیه:۶۱.
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.
- ↑ معانی الأخبار، ص۳۳، ج۴.
- ↑ مصباح الشریعه، ص۲۹۱ از امام علی(ع).
- ↑ و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند؛ سوره بقره، آیه:۱۶۵.
- ↑ بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست؛ سوره آل عمران، آیه:۳۱.
- ↑ بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درستآیین و (او) از مشرکان نبود؛ سوره الانعام، آیه: ۱۶۱.
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.
- ↑ من لا یحضر الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۰۱۳، ج۶۹۲.
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.
- ↑ تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۴۲، ح۶۲، بحارالأنوار، ج۹۸، ص۰۴۲، ح۶۴.
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.
- ↑ بحارالأنوار ج۵۳، ص۵۶۳،المناقب ج۳، ص۳۷.
- ↑ خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و این راه راست پروردگار توست؛ بیگمان آیات را برای گروهی که در یاد میگیرند روشن داشتهایم؛ سوره الانعام، آیه: ۱۲۵ - ۱۲۶.
- ↑ پس، بدانچه به تو وحی شده است دست بیاز که بیگمان تو بر راهی راست هستی و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست و زودا که بازخواست شوید؛ سوره زخرف، آیه:۴۳ - ۴۴.
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.
- ↑ بحارالأنوار، ج۸، ص۰۷
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.
- ↑ ارشاد القلوب ج۲، ص ۵۶۳، بحارالانوار ج۰۱، ص۰۶
- ↑ راه راست را به ما بنمای راه آنان که به نعمت پروردهای ؛ سوره فاتحه، آیه: ۶ - ۷.
- ↑ بحارالأنوار، ج۲۸، ص۱۲، تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۲۲.
- ↑ پس، بدانچه به تو وحی شده است دست بیاز که بیگمان تو بر راهی راست هستی و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست و زودا که بازخواست شوید؛ سوره زخرف، آیه:۴۳ - ۴۴.
- ↑ یا، سین؛ سوگند به قرآن حکیم، که تو از فرستادگانی، بر راهی راست ؛ سوره یس، آیه: ۱ - ۴.
- ↑ هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است؛ سوره نساء، آیه: ۸۰.
- ↑ و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی؛ سوره نحل، آیه: ۴۴.
- ↑ بیشتر آنان خرد نمیورزند؛ سوره مائده، آیه: ۱۰۳.
- ↑ بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره انعام، آیه: ۳۷.
- ↑ بیشتر ایشان ایمان ندارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۰.
- ↑ بسیاری از آنان نافرمانند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۱۰.
- ↑ بحارالأنوار، ج۷۳، ص۸۰۲.
- ↑ معانی الأخبار، ص۲۷۳، بحارالأنوار، ج۸۳، ص۹۲۱.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵، ص۹۶.
- ↑ بحارالأنوار، ج۸، ص۶۶۳.
- ↑ " عَلِيٌ مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى".
- ↑ " عَلِيٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ".
- ↑ " عَلِيٌ مِنِّي كَنَفْسِي طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُ مَعْصِيَتِي ".
- ↑ یون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص:۶.
- ↑ " أَنَا خَاتَمَ الْوَصِيِّينَ وَ أَنَا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ أَنَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ"؛ بحارالأنوار، ج۶۲، ص۵.
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.
- ↑ بحارالأنوار، ج۹۸، ص۲۴۰.
- ↑ آیا آنکه به روی درافتاده (و باژگون) راه میرود رهیابتر است یا آنکه استوار و بر راهی راست راه میرود؟؛ سوره ملک، آیه:۲۲.
- ↑ الکافی، ج۱، ص:۳۳۴.
- ↑ معانی الأخبار، ص۲۳.
- ↑ و چون (داستان آفرینش) پسر مریم را مثال زنند؛ سوره زخرف، آیه:۵۷.
- ↑ " ﴿﴿ وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾﴾ يَعْنِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ "؛ بحارالأنوار، ج۹، ص۶۳۲.
- ↑ و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راهها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره انعام، آیه:۱۵۳.
- ↑ بحارالأنوار، ج۴۲، ص۵۱.
- ↑ الأمالی للصدوق، ص۷۰۳، ح ۵۱ از امام صادق(ع).