آزادی بیان در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\{\{امامت\}\}↵\{\{مدخل مرتبط' به '{{مدخل مرتبط')
خط ۱۳: خط ۱۳:
[[قرآن کریم]] درباره اندیشه و عقیده، [[آزادی]] را محور قرار داده و [[اکراه]] در [[دین]] و عقیده را جایز نمی‌داند. به همین دلیل [[وظیفه]] [[پیامبران]] عرضه و [[ابلاغ دین]] است {{متن قرآن|مَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و چیزی جز پیام‌رسانی روشن، بر عهده ما نیست» سوره یس، آیه 17.</ref>. [[خدای متعال]] [[ایمان]] اجباری را [[سعادت]] و کمال نمی‌داند. اگر عقیده اجباری مطلوب بود، [[خداوند]] آن را بر [[بندگان]] [[تحمیل]] می‌‌کرد، ولی [[ایمان]] اجباری را در آموزه‌های [[انبیا]] قرار نداد و فرمود {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> نیز می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ}}<ref>«و آیا به او دو راه (خیر و شرّ) را نشان ندادیم؟» سوره بلد، آیه ۱۰.</ref>.
[[قرآن کریم]] درباره اندیشه و عقیده، [[آزادی]] را محور قرار داده و [[اکراه]] در [[دین]] و عقیده را جایز نمی‌داند. به همین دلیل [[وظیفه]] [[پیامبران]] عرضه و [[ابلاغ دین]] است {{متن قرآن|مَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و چیزی جز پیام‌رسانی روشن، بر عهده ما نیست» سوره یس، آیه 17.</ref>. [[خدای متعال]] [[ایمان]] اجباری را [[سعادت]] و کمال نمی‌داند. اگر عقیده اجباری مطلوب بود، [[خداوند]] آن را بر [[بندگان]] [[تحمیل]] می‌‌کرد، ولی [[ایمان]] اجباری را در آموزه‌های [[انبیا]] قرار نداد و فرمود {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> نیز می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ}}<ref>«و آیا به او دو راه (خیر و شرّ) را نشان ندادیم؟» سوره بلد، آیه ۱۰.</ref>.


همچنین می‌‌فرماید: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است » سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. این [[آیه]] در مورد [[نفی اکراه]] و [[اجبار]] در عقیده تصریح دارد. آیه مذکور درباره مردی از [[انصار]] [[بنی سالم بن عوف]] به نام [[حصین]] نازل شده که دو فرزند [[مسیحی]] داشت و خودش [[مسلمان]] بود. وی به [[پیامبر]]{{صل}} عرض کرد آیا می‌‌توانم آن دو را به [[پذیرفتن اسلام]] مجبور کنم؟ چون حاضر نیستند غیر از [[نصرانیت]] [[دین]] دیگری برگزینند. بدین ترتیب این [[آیه]] درباره آنها نازل شد <ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۷</ref>.
همچنین می‌‌فرماید: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. این [[آیه]] در مورد [[نفی اکراه]] و [[اجبار]] در عقیده تصریح دارد. آیه مذکور درباره مردی از [[انصار]] [[بنی سالم بن عوف]] به نام [[حصین]] نازل شده که دو فرزند [[مسیحی]] داشت و خودش [[مسلمان]] بود. وی به [[پیامبر]]{{صل}} عرض کرد آیا می‌‌توانم آن دو را به [[پذیرفتن اسلام]] مجبور کنم؟ چون حاضر نیستند غیر از [[نصرانیت]] [[دین]] دیگری برگزینند. بدین ترتیب این [[آیه]] درباره آنها نازل شد <ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۷</ref>.


اگر {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} را [[حکم]] انشائی و [[تشریعی]] بدانیم، همچنان که دنبال آیه، یعنی: {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}}} به آن دلالت می‌‌کند از [[تحمیل]] [[اعتقاد]] و [[ایمان]] اجباری [[نهی]] می‌‌کند، چون در امر مهمی که هر دو طرف [[خیر و شر]] و صواب و ناصواب آن آشکار باشد و نوع [[پاداش]] و جزایی هم که به انجام یا ترک آن امر تعلق می‌‌گیرد بیان می‌‌شود، دیگر نیازی به [[اکراه]] و [[اجبار]] نیست <ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۲</ref>.
اگر {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} را [[حکم]] انشائی و [[تشریعی]] بدانیم، همچنان که دنبال آیه، یعنی: {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}}} به آن دلالت می‌‌کند از [[تحمیل]] [[اعتقاد]] و [[ایمان]] اجباری [[نهی]] می‌‌کند، چون در امر مهمی که هر دو طرف [[خیر و شر]] و صواب و ناصواب آن آشکار باشد و نوع [[پاداش]] و جزایی هم که به انجام یا ترک آن امر تعلق می‌‌گیرد بیان می‌‌شود، دیگر نیازی به [[اکراه]] و [[اجبار]] نیست <ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۲</ref>.
خط ۲۰: خط ۲۰:
[[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[شاهد]] این مدعاست که اساس [[دعوت]] [[اسلام]] بر [[آزادی]] است. با بررسی تاریخچه غزوه‌های پیامبر اسلام{{صل}} به این نتیجه می‌‌رسیم که جنگ‌های آن حضرت، نبرد مذهبی و برای مجبور کردن افراد به ایمان آوردن نبود. <ref>تاریخ پیامبر اسلام،ص ۲۳۸</ref>. [[آزادی]] [[کافران]] و [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] در [[شهر مدینه]] هم از دیگر نشانه‌های آن [[حضرت]] در پای بند به [[آزادی عقیده]] بود <ref>دولة الرسول فی المدینه، ص ۲۴</ref>.
[[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[شاهد]] این مدعاست که اساس [[دعوت]] [[اسلام]] بر [[آزادی]] است. با بررسی تاریخچه غزوه‌های پیامبر اسلام{{صل}} به این نتیجه می‌‌رسیم که جنگ‌های آن حضرت، نبرد مذهبی و برای مجبور کردن افراد به ایمان آوردن نبود. <ref>تاریخ پیامبر اسلام،ص ۲۳۸</ref>. [[آزادی]] [[کافران]] و [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] در [[شهر مدینه]] هم از دیگر نشانه‌های آن [[حضرت]] در پای بند به [[آزادی عقیده]] بود <ref>دولة الرسول فی المدینه، ص ۲۴</ref>.


در [[ادیان آسمانی]] پیش از اسلام نیز هیچ [[پیامبری]] دعوت خود را بر [[قوم]] خود تحمیل نمی‌کرد. نخستین [[پیام]] آورنده [[شریعت]] [[حضرت نوح]]{{ع}} هنگامی که دعوت خویش را [[ابلاغ]] کرد، به او می‌‌گفتند تو بشری بیش نیستی و افرادی سبک مغز پیرامون تو را گرفته‌اند. پاسخ [[نوح]] به این [[اعتراض]] چنین بود که: ای قوم من! بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم [[حجت]] آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی بر من بخشیده باشد و از دید شما پنهان مانده باشد آیا ما می‌‌توانیم در حالی که شما ناخوش دارید شما را به آن ملزم کنیم؟ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا می‌توانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند می‌دارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
در [[ادیان آسمانی]] پیش از اسلام نیز هیچ [[پیامبری]] دعوت خود را بر [[قوم]] خود تحمیل نمی‌کرد. نخستین [[پیام]] آورنده [[شریعت]] [[حضرت نوح]]{{ع}} هنگامی که دعوت خویش را [[ابلاغ]] کرد، به او می‌‌گفتند تو بشری بیش نیستی و افرادی سبک مغز پیرامون تو را گرفته‌اند. پاسخ [[نوح]] به این [[اعتراض]] چنین بود که: ای قوم من! بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم [[حجت]] آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی بر من بخشیده باشد و از دید شما پنهان مانده باشد آیا ما می‌‌توانیم در حالی که شما ناخوش دارید شما را به آن ملزم کنیم؟ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا می‌توانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند می‌دارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش