ابوسهله: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳: خط ۳:


==مقدمه==
==مقدمه==
به تصحیف، گاه او را ابو شهله<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۱۰؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۱۷۰.</ref> و نیز ابوسهیله گفته‌اند<ref>ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۷۶.</ref>. ابوزرعه<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۸۸.</ref> از نام او اظهار بی‌اطلاعی کرده است. وی از مولای خود [[عثمان]] و نیز در باب [[فضایل]] عثمان، از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده که [[پیامبر]] در آخرین لحظات [[عمر]] فرمود: "کاش برخی از اصحابم اینجا بودند". [[عایشه]]، [[ابوبکر]] یا عمر یا [[علی]]{{ع}} را صدا زد، ولی [[حضرت]] به هیچ کدام اعتنایی نکرد و ساکت ماند. عایشه متوجه شد که منظور او شخص دیگری است. از این رو گفت: عثمان را بخوانم؟ فرمود: "آری" و چون حاضر شد، رسول خدا{{صل}} او را به نزدیک خود فراخواند و در گوشش سخنانی گفت که رنگ صورت عثمان [[تغییر]] می‌کرد. وقتی عثمان محاصره شد، به او گفته شد: آیا با مهاجمان نمی‌جنگی؟ گفت: رسول خدا{{صل}} به من سفارشی کرده و بر آن [[صبر]] خواهم کرد. ابوسهله گوید: آنان فهمیدند منظور او، همان سخنانی بوده که پیامبر در آخرین لحظات به او فرموده است<ref>ابن سعد، ج۳، ص۶۶؛ احمد بن حنبل، ج۶، ص۵۲؛ ابن ابی شیبه، ج۷، ص۴۸۹؛ ابن ابی عاصم، السنه، ص۵۴۹.</ref>. [[ذهبی]]<ref>تجرید، ج۲، ص۱۷۶.</ref> بدون هیچ نقدی بر این روایت، اشاره کرده که او را [[صحابی]] دانسته‌اند، ولی نزد شرح حال نگاران، ابوسهله، [[تابعی]] است<ref>عجلی، ص۵۰۰؛ ابن حبان، ج۵، ص۵۷۰؛ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۸۸؛ مزی، ج۳۳، ص۳۹۰.</ref> و به استناد [[منابع حدیثی]] یاد شده، این روایت، مُرسل و [[راوی]] اصلی آن عایشه است. روشن است که روایت، ساختگی است و برای توجیه حوادث بعدی درست شده و در منابع حدیثی [[عثمانی]] آمده است؛ زیرا این روایت، تنها یک راوی دارد و آن [[قیس بن ابی حازم]]<ref>مسلم، ص۱۰۳.</ref> است که به عثمانی بودنش تصریح شده است<ref>ابن معین، ج۱، ص۳۱۵؛ خطیب بغدادی، ج۱۱، ص۴۶۴-۴۶۵؛ ذهبی، تذکره، ج۱، ص۶۱.</ref> و مورد [[اعتماد]] نیست و می‌توان گفت از [[اخبار]] ساختگی طرفداران [[عثمان]] بوده است<ref>ر.ک: علامه امینی، ج۹، ص۲۷۱.</ref>.<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسهله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۶۶.</ref>
به تصحیف، گاه او را ابو شهله<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۱۰؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۱۷۰.</ref> و نیز ابوسهیله گفته‌اند<ref>ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۷۶.</ref>. ابوزرعه<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۸۸.</ref> از نام او اظهار بی‌اطلاعی کرده است. وی از مولای خود [[عثمان]] و نیز در باب [[فضایل]] عثمان، از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده که [[پیامبر]] در آخرین لحظات [[عمر]] فرمود: "کاش برخی از اصحابم اینجا بودند". [[عایشه]]، [[ابوبکر]] یا عمر یا [[علی]]{{ع}} را صدا زد، ولی [[حضرت]] به هیچ کدام اعتنایی نکرد و ساکت ماند. عایشه متوجه شد که منظور او شخص دیگری است. از این رو گفت: عثمان را بخوانم؟ فرمود: "آری" و چون حاضر شد، رسول خدا{{صل}} او را به نزدیک خود فراخواند و در گوشش سخنانی گفت که رنگ صورت عثمان [[تغییر]] می‌کرد. وقتی عثمان محاصره شد، به او گفته شد: آیا با مهاجمان نمی‌جنگی؟ گفت: رسول خدا{{صل}} به من سفارشی کرده و بر آن [[صبر]] خواهم کرد. ابوسهله گوید: آنان فهمیدند منظور او، همان سخنانی بوده که پیامبر در آخرین لحظات به او فرموده است<ref>ابن سعد، ج۳، ص۶۶؛ احمد بن حنبل، ج۶، ص۵۲؛ ابن ابی شیبه، ج۷، ص۴۸۹؛ ابن ابی عاصم، السنه، ص۵۴۹.</ref>. [[ذهبی]]<ref>تجرید، ج۲، ص۱۷۶.</ref> بدون هیچ نقدی بر این روایت، اشاره کرده که او را [[صحابی]] دانسته‌اند، ولی نزد شرح حال نگاران، ابوسهله، [[تابعی]] است<ref>عجلی، ص۵۰۰؛ ابن حبان، ج۵، ص۵۷۰؛ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۸۸؛ مزی، ج۳۳، ص۳۹۰.</ref> و به استناد [[منابع حدیثی]] یاد شده، این روایت، مُرسل و [[راوی]] اصلی آن عایشه است. روشن است که روایت، ساختگی است و برای توجیه حوادث بعدی درست شده و در منابع حدیثی [[عثمانی]] آمده است؛ زیرا این روایت، تنها یک راوی دارد و آن [[قیس بن ابی حازم]]<ref>مسلم، ص۱۰۳.</ref> است که به عثمانی بودنش تصریح شده است<ref>ابن معین، ج۱، ص۳۱۵؛ خطیب بغدادی، ج۱۱، ص۴۶۴-۴۶۵؛ ذهبی، تذکره، ج۱، ص۶۱.</ref> و مورد [[اعتماد]] نیست و می‌توان گفت از [[اخبار]] ساختگی طرفداران [[عثمان]] بوده است<ref>ر.ک: علامه امینی، ج۹، ص۲۷۱.</ref><ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسهله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۶۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۵۹

مقدمه

به تصحیف، گاه او را ابو شهله[۱] و نیز ابوسهیله گفته‌اند[۲]. ابوزرعه[۳] از نام او اظهار بی‌اطلاعی کرده است. وی از مولای خود عثمان و نیز در باب فضایل عثمان، از رسول خدا(ص) روایت کرده که پیامبر در آخرین لحظات عمر فرمود: "کاش برخی از اصحابم اینجا بودند". عایشه، ابوبکر یا عمر یا علی(ع) را صدا زد، ولی حضرت به هیچ کدام اعتنایی نکرد و ساکت ماند. عایشه متوجه شد که منظور او شخص دیگری است. از این رو گفت: عثمان را بخوانم؟ فرمود: "آری" و چون حاضر شد، رسول خدا(ص) او را به نزدیک خود فراخواند و در گوشش سخنانی گفت که رنگ صورت عثمان تغییر می‌کرد. وقتی عثمان محاصره شد، به او گفته شد: آیا با مهاجمان نمی‌جنگی؟ گفت: رسول خدا(ص) به من سفارشی کرده و بر آن صبر خواهم کرد. ابوسهله گوید: آنان فهمیدند منظور او، همان سخنانی بوده که پیامبر در آخرین لحظات به او فرموده است[۴]. ذهبی[۵] بدون هیچ نقدی بر این روایت، اشاره کرده که او را صحابی دانسته‌اند، ولی نزد شرح حال نگاران، ابوسهله، تابعی است[۶] و به استناد منابع حدیثی یاد شده، این روایت، مُرسل و راوی اصلی آن عایشه است. روشن است که روایت، ساختگی است و برای توجیه حوادث بعدی درست شده و در منابع حدیثی عثمانی آمده است؛ زیرا این روایت، تنها یک راوی دارد و آن قیس بن ابی حازم[۷] است که به عثمانی بودنش تصریح شده است[۸] و مورد اعتماد نیست و می‌توان گفت از اخبار ساختگی طرفداران عثمان بوده است[۹][۱۰]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۱۰؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۱۷۰.
  2. ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۷۶.
  3. ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۸۸.
  4. ابن سعد، ج۳، ص۶۶؛ احمد بن حنبل، ج۶، ص۵۲؛ ابن ابی شیبه، ج۷، ص۴۸۹؛ ابن ابی عاصم، السنه، ص۵۴۹.
  5. تجرید، ج۲، ص۱۷۶.
  6. عجلی، ص۵۰۰؛ ابن حبان، ج۵، ص۵۷۰؛ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۸۸؛ مزی، ج۳۳، ص۳۹۰.
  7. مسلم، ص۱۰۳.
  8. ابن معین، ج۱، ص۳۱۵؛ خطیب بغدادی، ج۱۱، ص۴۶۴-۴۶۵؛ ذهبی، تذکره، ج۱، ص۶۱.
  9. ر.ک: علامه امینی، ج۹، ص۲۷۱.
  10. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابوسهله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۶۶.