نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
مفهوم شقاوت مانند بسیاری از دیگر مفاهیم، به لحاظ اکتسابی درجات و مراتب گوناگونی دارد[۱۵] و ممکن است از جهت اعتقادی[۱۶]، عملی [۱۷] یا اخلاقی[۱۸] باشد.
نخستین مرتبه شقاوت آن است که جهتگیری انسان به سمت شقاوت غالب باشد، چنانکه نخستین مرتبه سعادت آن است که جهتگیری انسان بر سعادت غالب باشد و مرتبه نهایی هر یک آن است که مقابل آن به کلی از بین رفته و بیمزاحمت باشد. ممکن است شخص در شقاوت اکتسابی به جایی برسد که مصداق آیه﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۹] شود[۲۰]. در منطققرآن، معیار سعادت و شقاوت حقیقی، مرتبط با روح انسان است نه جسم او و معیارهای مادی[۲۱]. چه بسا فردی از لذات مادی بهرهمند باشد؛ ولی به سبب ستمگری، سعادتمند نباشد و بر عکس ممکن است هرگونه بلا به او روی آورده باشد؛ ولی به سبب برخورداری از کمالات انسانی و نورعبودیت، سعادتمند باشد[۲۲]. در این منطق، بهرهمندی از نعمت فراوان در دنیا نشانه کرامت و تنگی معیشت نشانه اهانت نیست ﴿فَأَمَّا الإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ كَلاَّ بَل لّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ﴾[۲۳]، زیرا بهرهمندی دنیوی در مقایسه با آخرت ناچیز است[۲۴]. نسبت مفهوم عرفی شقاوت با مفهوم شرعی آن، "عموم و خصوص من وجه" است و از اینرو ممکن است عرف اموری را شقاوت بداند؛ ولی شرع آن را شقاوت نداند[۲۵]. مراد از شقاوت در این نوشتار، مفهوم اصطلاحی آن، یعنی بازماندن از خیر و صلاح و بدعاقبتی است.
شقاوت نیز همانند سعادت در اصل به دو قسمدنیوی (رنج و سختی در دنیا) ﴿فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى﴾[۲۶] و اخروی (بدعاقبتی) ﴿قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ﴾[۲۷] قسمت میشود[۲۸]. به طور کلی مردم از نظر فرجام و پایان راه از یک منظر سه دستهاند: سعادتمندان یا همان اصحاب یمین، شقاوتمندان یا همان اصحاب شمال و مقربان﴿وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً﴾[۲۹][۳۰] و از منظری دیگر به دو دسته کلی سعادتمند و شقاوتمند قسمت میشوند ﴿يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ﴾[۳۱].[۳۲]
↑«اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشت، و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد میگوید پروردگارم مرا خوار داشت، نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمیدارید» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۷.