اعجاز ادبی قرآن
مقایسه اعجاز ادبی قرآن با سایر وجوه اعجازش
- اولین نکته آن است که در زمان نزول قرآن، بیشترین تأکید بر وجه ادبی قرآن بوده است، زیرا قرآن در میان اجتماعی سخنور و فصیح نازل شد.
- ضمناً اعجاز ادبی قرآن در یکایک آیات آن جلوهگر است اما برخی وجوه، مانند "اخبار غیبی قرآن"، این عمومیت را ندارند. البته تشخیص اعجاز ادبی قرآن، به آشنایی با زبان عربی بهطور کامل و تسلط بر دقائق علوم ادبیات عرب نیاز دارد[۱]
اعجاز ادبی قرآن ۳ رکن دارد
۱. اعجاز قرآن در فصاحت: کلمه فصیح عبارتی است که واژگان آن، علاوه بر فصاحت، هماهنگی و تناسب کامل با یکدیگر داشته و از هرگونه تعقید و پیچیدگی مصون باشد. برای نمونه:﴿﴿ وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾﴾[۲] حرف قاف که از حروف سنگین به شمار میآید، ۱۱ بار در این آیه تکرار شده است، بااین حال، تألیف مناسب این حروف با حروف خفیفی مانند "باء" و "لام" مانع بروز هرگونه سنگینی شده است.
۲. اعجاز قرآن در بلاغت: کلام بلیغ، کلامی است که افزون بر فصاحت، تمام ویژگیهای آن، از جهت ایجاز و اطناب و وصل و فصل و تقدیم و تأخیر و تأکید و... با مقتضای حال مخاطب و فضای تخاطب هماهنگ و تناسب باشد و متضمن معانی بلند و عمیق باشد. برای نمونه: ﴿﴿وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُم مِّنْ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ﴾﴾[۳]، ﴿﴿وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم ﴾﴾[۴]. دو تفاوت در آیات مذکور وجود دارد: یکی در تعبیرهای ﴿﴿مِّنْ إِمْلاقٍ﴾﴾ و ﴿﴿خَشْيَةَ إِمْلاقٍ﴾﴾ است و دیگری در تقدم و تأخر روزی دادن والدین و فرزندان ﴿﴿إِيَّاكُم﴾﴾ و ﴿﴿إِيَّاهُمْ﴾﴾.
- مخاطب آیه نخست کسانی هستند که بهصورت بالفعل مبتلا به فقر و تهیدستیاند، بنابراین، مقتضای حال آنان این است که ابتدا از روزی دادن به آنان سخن گفته شود و سپس، مسئله روزی دادن به فرزندان، اما مخاطب آیه دوم، کسانی هستند که بیم دارند در آینده، بر اثر تحمل هزینه فرزندان، به فقر دچار شوند، لذا نخست از روزی فرزندانشان سخن گفته شده.
- قرآن، براهین و دلایل متقن و استوار را با بیانی رسا و شیوا، مورد فهم خاص و عام ارائه نکرده است[۵]
- اعجاز بلاغی قرآن یعنی ازنظر بلاغت فراتر از توان انسان است مثلاً در این وجوه دهگانه که آیت الله معرفت ذکر کرده:
- دقت در بیان؛ مثلاً:﴿﴿ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾﴾[۶]
- سبک نو و شیوه جدید بیانی؛ وزن مقطعها در قرآن بیش از نثر و کمتر از شعر است. در کمترین کلمات معانی فراوان و گسترهای تعبیر شده است که کمسوادترین مردم بهآسانی میتواند آن را بفهمد.
- دلنشینی کلمات و روانی عبارات؛ مانند واژه "نذر" دریافت آیه﴿﴿وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴾﴾[۷]
- آراستگی نظم و هماهنگی نغمهها؛ نظم آهنگ قرآن درنتیجه نظاممندی و هماهنگی حروف در یک کلمه و همسازی الفاظ در یک فاصله پدید آمده است. بهعنوان نمونه:﴿﴿وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى﴾﴾[۸].
- نمایش معنا در آواری حروف؛ ﴿﴿كَلاَّ إِذَا دُكَّتِ الأَرْضُ دَكًّا دَكًّا وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى﴾﴾[۹] در هم کوبیده شدن زمین و رژه فرشتگان به همراه غریو برخاسته از دوزخ به نمایش در آمده است.
- بههمپیوستگی و انسجام در ساختار قرآن؛ این کتاب را میتوان در یک آیه و تناسب صدور و ذیل آن لحاظ کرد.
- تشبیههای نیکو و تصویرهای زیبای قرآن؛ مثل تشبیه شب به لباس:﴿﴿وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا ﴾﴾[۱۰].
- استعارههای نیکو و زیبا خیالیهای قرآن؛ که در توصیف فرا آمدن آب، آن را به سرکشی انسان تشبیه میکند:﴿﴿إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ﴾﴾[۱۱]
- کنایهها و تعریضهای زیبای قرآن: قرآن به جای تصریح به واژگانی مثل: همبستر شدن با زنان از تعبیراتی چون لمس کردن، نزدیکی و به خلوت رفتن، یاد میکند.
- نکتههای تازه و زیبای بدیعی؛ مثل: التفات و ایجاز و اقتضاب و استخدام و [۱۲]
۳. هماهنگی الفاظ و انسجام معانی: الفاظ در قرآن بهگونهای در کنار هم قرار گرفتهاند که خواندن آنها، آهنگی دلنشین ایجاد میکند و معانی نیز چنان باهمدیگر هماهنگاند که روح واحدی را در کالبد الفاظ میدمند و هماهنگی شگفتی نیز میان الفاظ و معانی وجود دارد. برای نمونه: ﴿﴿الْحَاقَّةُ مَا الْحَاقَّةُ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ فَهَلْ تَرَى لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَّابِيَةً﴾﴾[۱۳][۱۴].
نظریه صرفه
- در مقابل اندیشه اعجاز ادبی قرآن، برخی متکلمین نظر دیگری ارائه کرده اند که به نظریه صرفه معروف است. [۱۵] قائلین به نظریه صرفه معتقدند هر چند قرآن در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسانها توانایی معارضه با قرآن را دارند ولی خداوند با قدرت خویش از این کار جلوگیری میکند و نمیگذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود. [۱۶][۱۷].
- بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است، مانند: "بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت عرب، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی خداوند پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن به طریق خارق العاده از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم میآید که میان عرب جاهلی سخنانی که به لحاظ فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از ادبیات دوران جاهلیت همتای قرآن نیست. همین امر نشان میدهد که اعجاز قرآن صرفه نیست بلکه به کمالات ذاتی آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد[۱۸][۱۹].
- ↑ ر.ک.سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص ۹۰-۹۳.
- ↑ و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانییی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بیگمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران میپذیرد؛ سوره مائده، آیه:۲۷.
- ↑ و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ سوره انعام، آیه:۱۵۱.
- ↑ و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی میدهیم؛ سوره اسراء، آیه:۳۱.
- ↑ ر.ک.سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص ۹۵-۹۷.
- ↑ برای هر یک از شما شریعت و راه روشنی قرار دادهایم؛ سوره مائده، آیه:۴۸.
- ↑ و به راستی (لوط) آنان را به (خشم و) سختگیری ما هشدار داده بود اما آنان به بیم دادن با تردید نگریستند و آنها را سبک شمردند؛ سوره قمر، آیه:۳۶.
- ↑ سوگند به ستاره چون فرو افتد؛ که همنشین شما گمراه و بیراه نیست. و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید.آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود؛ سوره نجم، آیه: ۱ - ۴.
- ↑ نه چنین است، که چون زمین، سخت در هم کوبیده گردد،و (امر) پروردگارت برسد و فرشتگان صف در صف فرا رسند،و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند میگیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟؛ سوره فجر، آیه: ۲۱- ۲۳.
- ↑ و شب را پوشش گرداندیم؛ سوره نبأ، آیه:۱۰.
- ↑ ما آنگاه که آب سر برکشید، شما را در کشتی (نوح) سوار کردیم؛ سوره حاقه، آیه:۱۱.
- ↑ ر.ک.خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۱۸۷ - ۱۹۲.
- ↑ آن هنگامه راستین.آن هنگامه راستین چیست؟و چه دانی تو که آن هنگامه راستین چیست؟قوم ثمود و عاد، آن (هنگامه) درهم کوبنده را دروغ شمردند.اما قوم ثمود با سرکشی خویش به نابودی افکنده شدند.و اما (قوم) عاد با تندباد سردی بنیانکن، از میان برداشته شد.که (خداوند) آن را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان چیره گردانید و آن قوم را در آن (شب و روز) ها بر زمین افتاده میدیدی، گویی تنههای خرمابنهایی فرو افتادهاندآیا از ایشان بازماندهای میبینی؟و فرعون و کسان پیش از او و (مردم) شهرهای زیر و زبر شده (قوم لوط) خطا کردند.با پیامبر پروردگارشان نافرمانی کردند آنگاه (خداوند) آنان را با کیفری بسیار سخت فرو گرفت؛ سوره حاقه، آیه: ۱- ۱۰.
- ↑ ر.ک.سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص ۹۸-۹۹.
- ↑ الذخیرة فی علم الکلام، ص ۳۷۸، اوائل المقالات، ص ۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص ۱۵۷.
- ↑ الطراز، ج۳، ص ۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص ۱۳۲.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ البیان فی تفسیر القرآن، ص ۸۳.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.