انفال
- این مدخل از زیرشاخههای بحث شأن اقتصادی معصوم است. "انفال" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شأن اقتصادی معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
انفال امام در قرآن
- خداوند متعال تنها در یک آیه از قرآن کریم از انفال سخن به میان آورده است: ﴿﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ﴾﴾.[۱] در این آیه، انفال متعلق به خداوند و رسول او(ص) دانسته شده است؛ اما در روایاتی پرشمار، این شأن برای امام(ع) نیز اثبات شده است؛ چنانکه ابوالصباح کنانی در روایتی صحیح از امام صادق(ع) چنین نقل میکند: «ما قومی هستیم که خداوند اطاعت از ما را واجب کرد و انفال برای ماست».[۲] نکته جالب توجه آنکه ثبوت انفال برای امام(ع) در پی مفترضالطاعة بودن ایشان - یعنی همان رهبری - بیان شده است.[۳]
در روایات، مصادیق فراوانی برای انفال آمده است.[۴] برای نمونه، ارث کسی که وارث ندارد. دراینباره حلبی در روایتی صحیح از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود: «کسی که بمیرد و مالی را بر جای بگذارد، این مال برای وارثان اوست و هرکس بمیرد و اولیایی نداشته باشد، مال او از انفال است».[۵].[۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «از تو درباره انفال سؤال میکنند. بگو: "انفال مخصوص خدا و پیامبر است" (انفال، ۱).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۶؛ نیز، ر.ک: همان، ص۵۴۶؛ همان، ج۸، ص۱۴۶؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۵۳ و ۱۵۴؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۲۰۲ و ۲۰۴.
- ↑ گفتنی است فقهای امامیه مصادیق متعددی از انفال را بیان کردهاند (ر.ک: علی بن حسین عاملی کرکی، جامع المقاصد، ج۳، ص۵۵ و ۵۶).
- ↑ در منابع فقهی، به تبع روایات، مواردی برای انفال ذکر شده است: قله کوهها، بستر رودخانهها، خرابههای متروک، آبادیهایی که اهالیاش هلاک شدهاند، اموال کسی که وارث ندارد و... (ر.ک: جعفر بن حسن حلی، نکت النهاية، ج۱، ص۴۵۰ و ۴۵۱؛ محمد حسن نجفی، جواهر الكلام، ج۱۶، ص۱۱۵-۱۳۴؛ محمد مؤمن قمی، الولاية الالهية الاسلامية او الحكومة الاسلامية، ج۲، ص۲۷-۱۳۴). برخی مفسران، انفال را اموالی دانستهاند که مالک ندارد (سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۶).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۸؛ نیز، ر.ک: همان، ص۱۶۹؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۳۳.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه۲۸۵.