ابوثعلبه ثقفی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Ali (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۲۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ابوثعلبه ثقفی
تصویر قدیمی مدینه
نام کاملابوثعلبه ثقفی
جنسیتمرد
از قبیلهبنی‌ثقیف
پسر
خویشاوندانکَردَم بن سفیان (پسرعمو)
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

در منابع صحابه‌نگاری، او با همین کنیه و نسب معرفی شده، از نام وی و نام نیاکانش یاد نشده است. به دلیل آنکه در پاره‌ای از روایات، از ابوثعلبه ذکری به میان آمده، وی را در شمار اصحاب شمرده‌اند. ابن حجر روایتی[۱] در موضوع طلاق از ابوثعلبه نقل می‌کند. وی می‌گوید: عمویم به من گفت: کاری انجام بده تا دخترم را به ازدواج تو درآورم. می‌گوید: نذر کردم اگر با او ازدواج کنم، طلاقش دهم. سپس از پیامبر درباره این نذر پرسیدم، فرمود: «لاَ طَلاَقَ إِلاَّ بَعْدَ نِكَاحٍ». آنگاه با دختر عمویم ازدواج کردم و صاحب دو فرزند به نام‌های سعد و سعید شدیم. ابن حجر می‌گوید: در سند و متن این روایت، ضعف و مغایرت وجود دارد.

ابن حجر[۲] می‌گوید: ابوثعلبه، پسر عموی کَردَم بن سفیان بن أبان بن یسار بن مالک بن حُطَیط بن جُشم ثقفی است. با توجه به این گزارش، باید أبان بن یسار جد ابو ثعلبه باشد و به دلیل همین ارتباط نسبی، ابوثعلبه را ثقفی معرفی کرده‌اند.

ابن عبدالبر[۳] و ابن اثیر[۴]، ابوثعلبه را پسر عموی کَردَم بن قیس شمرده‌اند. ابن حجر[۵] نسب کَردَم بن قیس را چنین آورده است: قیس بن أبی سائب بن عمران بن ثعلبه خشنی. در این صورت جد ابوثعلبه عمران و از تیره بنوخشین، لقب وائل بن نمر و برة از قبیله قضاعه است[۶]. پس در میان صحابه، دو تن به نام‌های ابوثعلبه ثقفی و خُشنی وجود دارد. ناگفته نماند در مورد ابوثعلبه خُشنی- که میان صحابه مردی شناخته شده است. بحثی نداریم[۷]، اما در مورد ابوثعلبه ثقفی و احتمال یکی بودن وی با خُشنی، به بحث می‌پردازیم.

برخی کَردَم بن سفیان را با کردم بن قیس یکی دانسته‌اند[۸]. در روایت‌های گزارش شده از آنان، شباهت‌ها و مغایرت‌هایی وجود دارد. همین شباهت‌ها باعث شده ابن منده این دو تن را یکی بداند و این گن، ابوحاتم رازی و طبرانی برخلاف ابن منده بین آن دو فرق بگذارند. ابن حجر[۹] با یادآوری مغایرت‌های میان آن روایات، بین این دو شخص از نظر نسب، حادثه و داستان، اختلاف را صحیح و آنان را دو تن مستقل می‌شمارد. البته او میان ثقفی و خُشنی، وجه جمعی را تصور کرده است که بعید نیست یکی به اصالت و دیگری به حلف باشد. در این صورت، این دو تن یکی بوده، به تبع آن، ابوثعلبه‌ها نیز با دو نسب ثقفی و خُشنی یکی هستند، اما سلسله نسبی را که برای هریک ذکر کرده‌اند، چگونه باید توجیه کرد و چگونه با نظر ابن حجر قابل جمع است؟

استناد صحابه‌نگاران در انتساب وی به خُشنی، روایتی از کَردَم بن قیس است که می‌گوید: من و پسر عمویم، ابوثعلبه، در روز گرمی حرکت می‌کردیم، در حالی که من کفش داشتم و او نداشت. وی از من کفشی درخواست کرد، گفتم: مشروط به آنکه دخترت را به نکاح من درآوردی! و او پذیرفت. در پایان مسیر، ابوثعلبه کفشم را پس داد و دخترش را نداد. کردم نزد رسول خدا (ص) رفت و قصه را بازگو کرد. پیامبر آن قول و قرار را باطل دانست و فرمود: «رهایش کن برای تو خیری در آن نیست»[۱۰][۱۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، ج۷، ص۵۰-۴۹.
  2. ابن اثیر، ج۵، ص۴۳۲ و ج۷، ص۴۹.
  3. ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۳-۱۸۲.
  4. ابن اثیر، ج۶، ص۴۳.
  5. ابن حجر، ج۵، ص۴۳۳.
  6. ابن حجر، ج۷، ص۵۱.
  7. ر. ک: ابوثعلبه خشنی.
  8. ذهبی، ج۲، ص۲۸.
  9. ابن حجر، ج۵، ص۴۳۴-۴۳۳.
  10. ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۳-۱۸۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۴۳.
  11. حیدری آقایی، محمود، مقاله «ابوثعلبه اشجعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۰۴-۲۰۵.