برهان امکان و وجوب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

یکی از استوارترین برهان‌هایی که بر وجود خداوند متعال اقامه شده «برهان امکان» یا «برهان امکان و وجوب» است. در این برهان بر اساس اینکه وجود ممکن الوجود مستلزم وجود واجب الوجود است، بر وجود واجب الوجود بالذات استدلال می‌شود.

مشهور این است که ابن سینا نخستین فیلسوفی است که به این شیوه بر اثبات وجود خدا استدلال کرده است، از این روی، آن را «برهان سینوی» نیز نامیده‌اند[۱]. با توجه به اینکه در تقریری که ابن سینا از برهان ارائه کرده، پذیرش اصل وجود عینی، پیش فرض یا نقطه آغاز برهان است، گاهی از آن با عنوان «برهان وجود» تعبیر شده است[۲] و نیز با توجه به اینکه ابن سینا این شیوه از استدلال بر وجود خداوند را طریقه صدیقین نامیده است، یعنی کسانی که به وجود خدا استشهاد می‌کنند نه بر وجود خدا: إن هذا حكم الصديقين الذين يستشهدون به لا عليه آن را «برهان صدیقین» نیز نامیده‌اند، ولی صدرالمتالهین، آن را طریقه صدیقین ندانسته، هر چند از دیگر روش‌ها به طریقه صدیقین نزدیک‌تر شمرده است[۳]. بر این اساس، برخی برهان صدیقین را به دو گونه سینوی و صدرایی تقسیم کرده و برخی نیز تنها طریقه صدرایی را برهان صدیقین نامیده و برهان ابن سینا را با عنوان برهان امکان یا امکان و وجوب یا وجوب و امکان یا طریقه حکمای الهی در مقابل طریقه متکلمان و حکیمان طبیعی نام برده‌اند[۴].[۵]

معناشناسی

حرف ابن‌سینا مبتنی بر این نکته است که موجودات محال نیستند؛ چون اگر محال بودند، موجود نبودند. پس، اینکه وجود دارند، یکی از دو شق دیگر را دارند و در حقیقت به حسب احتمال عقلی، از این دو شق خارج نیستند: یا "ممکن‌الوجودند" و یا "واجب‌الوجود".

اگر آنچه در عالم وجود دارد، واجب‌الوجود است، فهو المطلوب. اگر نه، آنچه هست، ممکن‌الوجود است. ممکن‌الوجود باید به واجب‌الوجود منتهی شود؛ زیرا اگر واجب‌الوجود نباشد، ممکن‌الوجودی هم نیست؛ چون ممکن‌الوجود، یعنی چیزی که در ذاتش، هم می‌‌تواند باشد، هم می‌‌تواند نباشد؛ پس بودن آن، به حکم علتی است و در حقیقت، آن علت است که وجود را به او داده است.

به عبارت دیگر: همین قدر که وجود برای ممکن‌الوجود ذاتی نیست، بلکه امری عرضی است؛ علتی آن را به وجود آورده است. حال می‌‌رویم سراغ آن علت. وجود آن علت، یا واجب است یا ممکن. اگر واجب باشد، پس مطلوب ما که واجب‌الوجود در عالم هست، حاصل گردیده است و اگر ممکن است، باز آن هم علت می‌‌خواهد. همین طور سراغ علت علت می‌‌رویم، الی آخر. ابن‌سینا می‌‌گوید: تسلسل محال است؛ زیرا نمی‌تواند تمام نظام هستی از بی‌نهایت ممکن‌الوجودها تشکیل شده باشد[۶]. بر این اساس، بایستی سلسله وجود، به یک واجب‌الوجودی که وجودش ذاتی است و متکی به غیر نیست، منتهی گردد.

برهان امکان از خطبه ۱۸۶ نهج‌البلاغه نیز قابل استفاده است. در بخشی از آن خطبه آمده است: "هر امری که به نفس ذات خود شناخته شود، مصنوع است، و هر امری که به غیر خود قائم باشد، معلول است"[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. مطهری، مرتضی، توحید، ص۱۹۴.
  2. پاپکین، ریچارد؛ استرول، اوروم، کلیات فلسفه، ترجمه و اضافات: جلال‌الدین مجتبوی، ص۲۵۵.
  3. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۲۶.
  4. نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، شرح الاشارات، ج۳، ص۶۶؛ فخر رازی، محمد بن عمر، المباحث المشرقیة، ج۲، ص۴۶۷؛ همو، المطالب العالیة، ج۱، ص۷۲؛ نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، قواعد العقائد، ص۴۶؛ جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، ج۸، ص۵؛ فاضل مقداد، مقداد بن عبد الله، اللوامع الالهیة، ص۱۵۲؛ تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۴، ص۱۶؛ لاهیجی، محمد جعفر، شرح المشاعر، ص۳۷۲؛ لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، ج۱، ص۵۵-۵۶؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، نهایة الحکمة، مرحله ۱۲، فصل ۲؛ همو، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۸۲ و ۸۹؛ جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، فصل سوم؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، تقریر: حسن محمد مکی عاملی، ج۱، ص۶۱؛ همو، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج۱، ص۳۱.
  5. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «برهان امکان»، دانشنامه کلام اسلامی ج۲، ص۱۲۴.
  6. مطهری، توحید، ص۱۹۹ - ۱۹۷.
  7. «كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ»؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸۶.
  8. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۵۷ ـ ۵۸.