عصمت علمی
عصمت علمی شاخهای از بحث عصمت متعلق از عنوان گستره عصمت پیامبران است که در کتب کلامی در کنار شاخه دیگر آن یعنی عصمت عملی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. مقصود از عصمت علمی آن است که بدانیم آیا پیامبران در نظریاتی که ارائه میکنند، از اشتباه معصوم هستند به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی پیامبران با واقع مطابق است؟
معناشناسی عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
گستره عصمت
در اینکه گستره عصمت پیامبران چقدر است و کدام شاخهها را دربرمیگیرد، نظریات مختلفی میان متکلمان اسلامی وجود دارد. گستره عصمت را در یک تقسیم کلی میتوان به گستره زمانی و گستره متعلق تقسیم نمود. هر کدام از این دو قسم نیز خود به شاخههای دیگری تقسیم میشوند. در گستره زمانی اثبات عصمت پیامبران پیش یا پس از تصدی منصب نبوت مطرح میشود. در گستره متعلق نیز به طرح و بررسی دیدگاه متکلمان در مورد عصمت پیامبران از انواع معاصی، کبیره و صغیره، خطا، سهو و نسیان و نیز عصمت در امور عادی زندگی، عصمت در تبیین و عمل به دین و عصمت در نظریات علمی غیر دینی در دو قالب عصمت عملی و علمی پرداخته میشود. آنچه در این مدخل مورد بررسی قرار میگیرد، بخش عصمت علمی است.
گستره متعلق (ابعاد عصمت)
مقصود از «گستره متعلق»، ابعادی است که پیامبران(ع) در آنها معصوم هستند. به بیان دیگر میتوان عصمت پیامبران را از جنبههای متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی عصمت عملی و عصمت علمی مطرح کرد:
عصمت علمی
مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا پیامبران در نظریاتی که ارائه میکند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی پیامبران با واقع مطابق است؟ این بخش از عصمت نیز میتواند دارای انواع زیر باشد:
عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش یا پس از دریافت منصب
از آنجا که جامعه شیعی و نیز اندیشمندان مسلمان، یکی از اهداف نصب پیامبران را ابلاغ دین میدانند، همگی بر این نظر اتفاق دارند که پیامبران، ضرورتا از اشتباه در ابلاغ یا تبیین دین معصوم هستند. مسأله عصمت پیامبران از اشتباه در ابلاغ و تبیین دین میتواند به دو قسم تقسیم شود:
- عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش از تصدی منصب نبوت
- عصمت از اشتباه در تبیین دین پس از تصدی منصب نبوت
آنچه مورد اتفاق است، عصمت از اشتباه در تبیین دین پس از تصدی منصب نبوت است اما درباره عصمت پیامبران از اشتباه در تبیین دین پیش از تصدی منصب نبوت باید گفت: این مسأله در منابع اندیشمندان شیعه در پنج قرن نخست هجری مطرح نشده است[۱۱].
عصمت از اشتباه در نظریات علمی غیر دینی پیش یا پس از دریافت منصب
غالب متکلمان امامیه در پنج قرن نخست، به صراحت درباره این مسأله نظریه پردازی نکردهاند از این رو نمیتوان نظریهای را به آنان نسبت داد[۱۲].
عصمت از اشتباه در امور عادی زندگی پیش یا پس از دریافت منصب
به نظر میرسد تبیین این مسأله در عصر امامان معصوم(ع)، دغدغه اصلی خود آن حضرات و نیز یارانشان نبوده است؛ زیرا مطلب خاصی در این باره به دست نیامده است. از کلمات محدثان نیز نظریه روشنی در اختیار نداریم. اما از میان متکلمان، باید مرحوم سید مرتضی را نخستین کسی دانست که به صراحت درباره این مسأله نظریه پردازی کرده و پیامبران و به تبع آن، امام را از چنین اشتباهاتی معصوم ندانسته است[۱۳]. البته لازمه کلمات مرحوم ابن قبه رازی و نیز مرحوم شیخ صدوق و شیخ مفید نیز نفی ضرورت عصمت امام از اشتباه در امور عادی است.
ابوالصلاح حلبی نیز درباره این مسأله نظریهای را ابراز نکرده است[۱۴].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۵.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۵ و ۴۱۶
- ↑ ر.ک: سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۱۲۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۵۷.