نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۱۹ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نضر بن حارث (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
وقتی پیامبر خدا(ص) در غدیر خمعلی(ع) را به امامت معرفی کرد، نضر بن حارث فهری نزد پیامبر آمد و گفت: ما را به توحید و رسالت و نماز و روزه و حج فراخواندی پذیرفتیم. حالا پسرعمویت را به ولایت بر ما میگماری. آیا این از سوی خود توست یا از سوی خدا؟ فرمود: از سوی خدا. وی در حالی که میرفت، میگفت: خدایا اگر آنچه محمّد (ص) میگوید حق است، از آسمان بر من سنگ بباران. هنوز به مرکب خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت. آنگاه آیات ﴿سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ﴾[۱] نازل شد که اشاره به این واقعه است.[۲] نزول این سوره و وقوع آن حادثه گواه حقانیت علی(ع) و یکی از فضایل اوست[۳]. نضر بن حارث، از شیاطین قریش و از آزاردهندگان پیامبر بود که پیوسته با او دشمنی میکرد و وقتی پیامبر خدا از مجلسی که خدا را به یادها میآورد و آیات قرآن را بر مردم میخواند برمیخاست، او مینشست و میگفت: من قصههای بهتری میدانم. و آنچه را از داستانها و افسانههای پادشاهان ایران شنیده بود بازمیگفت و آیات قرآن را افسانه میپنداشت[۴][۵]