حدیث
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
حدیث یا روایت در اصطلاح دینی به سخن پیامبر و امامان معصوم(ع) گفته میشود. به سخنان خداوند نیز (غیر از قرآن کریم) "حدیث قدسی" میگویند. از آنجا که گفتههای رسول خدا(ص) و ائمه برای مسلمانان حجّت و سند است، آنچه از آن پیشوایان شنیده میشده، ثبت میگردید یا در خاطرهها و حافظهها میماند و برای دیگران بازگو میشد. به کسی که احادیث معصومین را بنویسد و نقل کند "محدّث" گفته میشود. علم شناختِ حدیث در فرهنگ اسلام، "درایه" نام دارد. به نقل اینگونه سخنان "روایت" و به ناقلان احادیث، "راوی" هم گفته میشود. مجموعههای مفصّلی از احادیث پیامبر و امامان در کتب روایت گردآوری شده است و در معارف اسلام و احکام شرعی، یکی از منابع استخراج حکم خدا در کنار قرآن محسوب میشود. هر یک از ائمه شیعه، یارانی داشتهاند که احادیث را از آنان شنیده و مینگاشتند. نام و مشخصاتِ اصحابی که راوی حدیث بودهاند، در "کتب رجال" آمده است[۱].
مقدمه
- حدیث که در نزد علمای شیعی مترادف با واژههای "روایت"، "خبر" و "اثر" است، در لغت بهمعنای چیز جدید و مطلق کلام و خبر است. عالمان شیعه حدیث را بیانگر فعل، قول یا تقریر[۲] معصوم میدانند. اگر حدیث بر منشأ حکم شرعی دلالت داشته باشد، به آن "سنت" اطلاق میشود. سنت در لغت بهمعنای روش و در علم حدیث یعنی آنچه از روش زندگی پیامبر اکرم (ص) و دیگر معصومین (ع) نقل شده است. اما خبر، گزارشی از قول یا عمل است و میتواند از معصوم یا غیرمعصوم (اصحاب و تابعان ایشان) نقل شود. خبر نسبت به حدیث اعم است. از این رو دو دسته خبر وجود دارد: خبر معصوم و خبر غیرمعصوم. اثر در فرهنگ لغات بهمعنای ردپا یا جای پاست. آثار بهجامانده از داش معصومین و سخنان رسیده از صحابه و تابعان را "اثر معصوم" نامند[۳].
- حدیث بر دو گونه است: حدیث قدسی و حدیث غیر قدسی. حدیث غیر قدسی همان است که درباره آن گفته شد. اما حدیث قدسی، کلام خداوند است که از زبان معصوم بیان شده است، ولی جزو آیات قرآن نیست. پیامبر اکرم (ص) گاه حکمی را از جانب خداوند متعال بیان میفرمود، مانند آنچه درباره روزه از قول خداوند روایت شده است که "روزه برای من است". علمای حدیث اینگونه احادیث را "حدیث قدسی" نامیدهاند. یعنی از عالم بالا و منتسب به خداوند است[۴].
اجزای حدیث
- حدیث دارای دو بخش است: سند و متن؛
- سند حدیث: سند در اصطلاح عبارت از سلسله راویانی است که متن حدیث را به معصوم میرساند. راه پی بردن به وثیق بودن یا نبودن حدیث، بررسی طریق راویان است[۵].
- متن حدیث: در اصطلاح عبارت است از نقل آخرین راوی، چه در قول و الفاظ و چه در فعل و تقریر، که از معصوم نقل شده است[۶].
- اقسام حدیث: احادیث بهطور کلی به دو گونه تقسیم میشود: متواتر یا غیر متواتر، که از آن تعبیر به "خبر واحد" شده است[۷].
- حدیث متواتر: حدیثی است که سلسله راویان آن تا فرد معصوم در هر طبقه به تعدادی باشد که بتوان به صحت آن یقین پیدا کرد. از جمله احادیث متواتر میتوان به حدیث غدیر اشاره کرد که تعداد راویان آن از طبقه صحابه بیش از صد نفر و از طبقه تابعین بیش از هشتاد نفر گزارش شده است[۸].
- خبر واحد: حدیثی است که راویان آن در طبقات مختلف به حد تواتر نرسیدهاند. خبر واحد بهتنهایی قابل وثوق و اطمینان نیست و باید با قرائن دیگر حجیت آن را اثبات کرد. بیشتر روایاتی که به ما رسیدهاند، در گروه خبر واحدند. از این رو باید به کمک قرائن مختلف بتوان درجه احتمال آن را بالا برد و این کار بررسی علمی احادیث است[۹].
- مطابق با روشهای علوم حدیث، احادیث غیرمتواتر به چهار گروه تقسیم میشوند:
- صحیح: همه راویان عادل باشند. این دسته احادیث در حد تواتر نیستند، ولی کاملاً قابل اعتمادند[۱۰].
- حسن (نیکو): عدالت همه ناقلان محرز نیست، ولی به پاک بودن اعتقادشان اطمینان داریم[۱۱].
- موثق: برخی از راویان عادل و پاکاند، یعنی به معصومین دروغ نمیبندند، ولی شیعه نیستند[۱۲].
- ضعیف: شرایط سه دسته مذکور را ندارند[۱۳].
- علم حدیث: علم حدیث دانش و آگاهی از قواعد و قوانینی است که بهواسطه آن اجزای حدیث (سند و متن) شناسایی میشوند[۱۴].
- علم حدیث دارای سه شاخه است:
- علم رجال الحدیث که به بررسی حالات راویان میپردازد؛
- فقهالحدیث که به بررسی متن و شرح کلام میپرازد؛
- درایةالحدیث که به بررسی سند و متن حدیث میپردازد[۱۵].
ارتباط قرآن با حدیث
- احادیثی که درباره قرآن هستند که بیشتر ناظر به کیفیت نزول قرآن، نزول یکباره قرآن در شب قدر، کیفیت جمعآوری قرآن، قرائات قرآن، کیفیت تلاوت قرآن، فضیلت آموزش قرآن و احکام مرتبط با قرآن هستند[۱۶].
- احادیثی که مرتبط با شرح و تفسیر قرآن هستند، مانند بیان جزئیات و تبیین مطالب مجمل در قرآن، مثل اوقات نماز، تعداد رکعات و کیفیت آن، توضیح الفاظ و عبارات مبهم قرآن، تخصیص عام قرآن مانند تفسیر پیامبر اکرم (ص) از ظلم به شرک در آیه ۸۲ سوره انعام، بیان معنا یا مصادیق الفاظ، مانند تفسیر "مغضوب علیهم" به یهود و "ضالین" به نصارا، بیان احکامی که در قرآن نیستند، مانند حد زناکار محصن و محصنه، بیان ناسخ و منسوخ و...»[۱۷].
حدیث در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱
منظور جایگاه حدیث پیامبر و به تعبیری سنت اعم از اقوال، اعمال و سیره و تقریر پیامبر است. در این دسته از آیات به جنبههای مختلف جایگاه حدیث پیامبر، قلمرو آن با اشاره به آیات ناظر سخن گفته خواهد شد.
قلمرو حدیث
منظور آن دسته از آیاتی است که فلسفه و قلمرو حدیث را بیان میکند، مثل این که بیان پیامبر انحصاری است، آیا تعبدی است، آیا در مقام تشریع مستقل است و آیا چه مسائلی را بیان میکند؟
- ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۸]
- ﴿لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَاذِبِينَ﴾[۱۹]
- ﴿بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۲۰][۲۱]
- ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾[۲۲]
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۳]
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۲۴]
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۲۵]
- ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۲۶]
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ﴾[۲۷]
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۲۸]
- ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۲۹](۶۵) ﴿وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا﴾[۳۰]
جایگاه حدیث
- ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۳۱]
- ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۳۲]
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ﴾[۳۳]
- ﴿أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[۳۴]
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۳۵]
- ﴿بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۳۶]
نکات:
- اطاعت پیامبر در کنار اطاعت خداوند لازم شمرده شده و هر آنچه از ازاوامر ونواهی که به صورت حدیث از آن حضرت صادر شده، به جز دستورات الهی که در کتابش به عنوان وحی آمده نیز حجت و لازم الاجرا است.
- نقش پیامبر به جز ابلاغ وحی تبیین و تعلیم کتاب و تفسیر آن به شکل تعلیمیو از قبیل تبین است[۳۷].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۸۴.
- ↑ تقریر، یعنی عمل صحابه در محضر معصوم که با تأیید یا سکوت حاکی از تأیید آن معصوم همراه بوده است.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۷۹.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۷۹- ۲۸۰.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 280.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 280.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 280.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 280.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۰.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۰.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۰.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۰.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۰.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 281.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۱.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 281.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 281.
- ↑ «و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.
- ↑ «تا بر آنان چیزی را که در آن اختلاف میورزیدند روشن گرداند و تا کافران بدانند که دروغگو بودهاند» سوره نحل، آیه ۳۹.
- ↑ «(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
- ↑ در باره این فراز از آیه: «﴿لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ﴾ «(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴. به جهات گوناگون در میان مفسران اختلاف است، مثل انحصار تفسیر در بیان رسول الله و یا بیان توضیح تعلیمیپیامبر. و یا جمله جمله "لتبین..." غایت است برای انزال، اما نه فی نفسه، بلکه از این جهتکه متعلق به شخص رسول خدا(ص) است، و متعلق "یتفکرون" حذف شده، و تقدیر آن این است که: در زندگی تو تفکر کند "نه در" ذکر ".و یا: جمله" لتبین "غایت است برای انزال، و مراد از" تفکر "تفکر در ذکر است، تا به این وسیله بفهمند که ذکر حق است، و بنا بر این تقدیر معنای آیه چنین میشود: ما بسویت ذکر، یعنی قرآن را فرستادیم تا برای همه مردم آنچه را که در این ذکر برایشان نازل شده و آنچه این ذکر از اصول معارف و احکام و شرایع و تاریخ احوال امتهای گذشته و آنچه از سنت خدا بر آنان جریان یافته را در بردارد بیان کنی، و دیگر برای این امید بود که در ذکر، تفکر کنند، تا باشد، که به حقانیت و از طرف خدا بودن آن واقف گردند، و یا برای اینکه در آنچه برایشان بیان میکنی تفکر کنند. و از نظر ما احتمال دوم برخلاف نظر علامه طباطبایی قویتر و مناسب با سیاق و اشکالات ایشان وارد نیست
- ↑ «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
- ↑ «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیامرسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.
- ↑ «از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخن او را میشنوید از او رو مگردانید» سوره انفال، آیه ۲۰.
- ↑ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶.
- ↑ «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
- ↑ «و اگر بر آنان مقرّر میداشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمیدادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار میبستند برای آنان بهتر و استوارتر میبود» سوره نساء، آیه ۶۶.
- ↑ «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهادهاند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهادهاند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب میشوید و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
- ↑ «و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره نور، آیه ۵۶.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳.
- ↑ «آیا ترسیدید که پیش از رازگوییتان صدقههایی بپردازید؟ حال که چنین نکردید و خداوند از شما در گذشت پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۳.
- ↑ «و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیامرسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲.
- ↑ «(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۴۳.