اعشی مازنی در تراجم و رجال

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

برخی منابع، وی را از تیره بنی مازن بن عمرو بن تمیم[۱] و گروهی با حذف تیره‌های میانی نسبش، از بنی تمیم[۲] معرفی کرده‌اند. اما درست آن است که وی را از بنی مازن بن مالک بن عمرو بن تمیم[۳] از طابخة بن الیاس از عدنان[۴] بدانیم. البته برخی وی را از تیره مازن سلیم دانسته‌اند[۵] که در این صورت، وی از قبیله قیس عیلان بن مضر است[۶]. وی را حرمازی نیز می‌خوانند[۷]، اما حرماز، برادر مازن بوده[۸] و اعشی نمی‌تواند به هر دو منسوب باشد، مگر آنکه. چنان که ابن اثیر گوید[۹] - بدان سبب باشد که تیره‌های کوچک را به تیره برادر مشهور نسبت می‌دهند.

نام وی بیشتر عبدالله بن اعور ثبت شده است[۱۰]، ولی او را اعمش[۱۱] نیز می‌گویند. نام پدرش به اختلاف «عبدالله»، «أطول»[۱۲]، «عمر»[۱۳]، «عمرو»[۱۴] و «رؤبه» آمده است[۱۵]، اما برخی همان عبدالله بن اعور را درست‌تر دانسته‌اند[۱۶].

وی شاعر[۱۷]، از مخضرمین[۱۸] و در شمار اصحاب ساکن بصره معرفی شده است[۱۹].

تنها خبری که از وی در دست داریم این است که در غیاب اعشی، همسرش، معاذه، از خانه گریخت و اعشی با سرودن شعری که مطلعش چنین است: يَا مَالِكَ النَّاسِ وَدَيَّانَ العَرَبْ...؛ شکایت همسرش را نزد رسول خدا(ص) برد. آن حضرت با نوشتن نامه‌ای به پناه دهنده همسر اعشی، از او خواست وی را به خانه بازگرداند. همسر وی در مقابل تعهد اعشی مبنی بر بازخواست نکردنش به خانه بازگشت[۲۰]. برخی این شعر اعشی را در مدح رسول خدا(ص) دانسته [۲۱]، گفته‌اند رسول خدا(ص) بیت آخر شعر او را که چنین بود: «وَهُنَّ شَرُّ غَالِبٍ لِمَنْ غُلِبْ»؛ تکرار کرد[۲۲] و شاید همین امر سبب شده تا این شعر را در مدح آن حضرت بدانند.

در برخی منابع، داستانی مشابه این نقل - اما با اندکی تغییر - از اعشی بن ماعز وجود دارد[۲۳] اما به نظر می‌رسد ماعز به گونه‌ای تغییر یافته مازن باشد. از زمان درگذشت او اطلاعی در دست نیست. تنها ابن حجر[۲۴] بر مبنای شعری که به گمان مرزبانی سروده اعشی است گوید: مقتضای این شعر آن است که اعشی تا خلافت مروانیان زیسته باشد، مشروط بر اینکه شعر از شاعری دیگر نباشد.[۲۵]

منابع

پانویس

  1. ابن حبان، ص۳۹؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۵۵؛ ابن اثیر، ج۱، ص۲۵۷؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۴۶.
  2. ابن سعد، ج۷، ص۳۷؛ ابن ابی حاتم، ج۵، ص۷؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۴.
  3. ابن حزم، ص۲۱۱.
  4. ابن حزم، ص۴۶۶.
  5. ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۳۸؛ سمعانی، ج۵، ص۱۶۵.
  6. ابن حزم، ص۴۶۶.
  7. ابن عبدالبر، ج۳، ص۴؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۴۶.
  8. ابن حزم، ص۲۱۱.
  9. ابن اثیر، ج۱، ص۲۵۷.
  10. ابن سعد، ج۷، ص۳۸؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۵۵؛ ابن عبدالبر، ص۴۷۳.
  11. ابن ابی عاصم، ج۲، ص۴۴۲۳.
  12. ابن عبدالبر، ج۳، ص۴.
  13. مزی، ج۲، ص۳۰۳.
  14. ابن حمزه، ص۳۲.
  15. ابن حجر، ج۴، ص۸.
  16. ذهبی، ج۱، ص۲۵.
  17. ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۳۸؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۴.
  18. سمعانی، ج۵، ص۱۶۳.
  19. ابن سعد، ج۷، ص۳۷؛ خلیفة بن خیاط، ص۳۰۵؛ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۳۸.
  20. ابن سعد، ج۷، ص۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۴ و ۵ ابن اثیر، ج۱، ص۲۵۷.
  21. دهخدا، ج۲، ص۲۵۲۰.
  22. ابن حبان، ص۳۹.
  23. بیهقی، ج۱۰، ص۲۴۰.
  24. ابن حجر، ج۴، ص۹.
  25. خانجانی، قاسم، مقاله «اعشی بن قیس»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۰۸-۱۰۹.