نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
امام صادق(ع) فرمودند: "در تورات نوشته شده است: کسی که به تو نعمتی داده است را سپاسگذار، و بر کسی که تو را سپاس گوید نعمت بخش؛ چه وقتی شکر گویی نعمت از بین نمیرود، و چون آن را کفران کنی پایدار نمیماند. شکر موجب زیادی نعمت است، و مایه آن است که نعمتت تغییر نکند"[۱]؛
امام باقر(ع) فرمودند: "پیامبر اکرم(ص) در یکی از شبهایی که متعلّق به عایشه بود نزد او به سر میبرند. آن شب عایشه از ایشان پرسید: ای پیامبر خدا! چرا خود را به سختی میاندازید در حالی که خداوند تمامی گناهان شما را بخشیده است؟ آن حضرت فرمودند: ای عایشه! آیا با این وجود من بندهای شکرگذار نباشم؟!. امام باقر(ع) ادامه دادند: پیامبر اکرم(ص) همیشه در عبادت بر روی نوک انگشتان پاهای خود میایستاد، تا خداوند این آیه را بر ایشان نازل فرمود: ﴿طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى﴾[۲][۳].
امام صادق(ع) فرمودند: "خداوند به هیچ بندهای نعمتی نبخشید که او آن را با قلب خود بشناسد و خداوند را با زبان بر آن سپاس گوید، مگر آنکه تا حمدش را تمام نکرده خداوند مقدار بیشتری از آن نعمت را برای او امر میفرماید"[۵]؛
امام صادق(ع) فرمودند: "شکر نعمت دوری کردن از محرّمات است، و کامل کردن شکر آن است که بنده بگوید: }}: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۶][۷].
امام صادق(ع) فرمودند: "شکر هر نعمتی هر چند بزرگ باشد، آن است که خداوند - عزَّ وجلّ! - را بر آن حمد گویند"[۸]؛
عمر بن یزید گوید: به امام صادق(ع) گفتم: من از خداوند -عزّوجلَّ! - درخواست مال کردم و او به من مال بخشید، و درخواست فرزند کردم و او به من فرزند بخشید، و درخواست منزل کردم و او به من منزل بخشید، اکنون میترسم که این نعمتبخشیهای او از بابفرصت دادن برای انجام گناهان بیشتر، و پس از آن سلب نعمت و رو آوردن عذاب باشد؛ حضرت پاسخ دادند: به خدا قسم با حمد و سپاس از او هرگز این نعمتها از این باب نخواهد بود" [۹]؛
امام صادق(ع) از مسجد خارج شدند در حالی که حیوان سواری ایشان گم شده بود. ایشان چون حیوان خویش را مفقود دیدند، فرمودند: اگر خداوند آن حیوان را به من بازگرداند او را آنگونه که شایستهشکر اوست شکر و سپاس میگویم. پس از آن لحظاتی بیش نگذشت که حیوان ایشان را نزدشان آوردند، آن حضرت نیز فرمودند: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ﴾[۱۰]. کسی چون این سخن ایشان را شنید گفت: فدایت گردم! آیا شما نگفتید که خداوند را آنگونه که شایستهشکر اوست شکر و سپاس میگویم؟، آن حضرت فرمودند: آیا نشنیدی که گفتم: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ﴾[۱۱][۱۲]؛
امام صادق(ع) فرمودند: "روش پیامبر اکرم(ص) چنان بود که چون مطلبی که ایشان را شادمان میساخت پیش میآمد، میفرمودند: خداوند را بر این نعمتحمد میکنم؛ و چون مطلبی روی مینمود که باعث اندوه ایشان میشد، میفرمودند: خداوند را بر هر حال و پیشآمدی حمد میکنم"[۱۳]؛
امام باقر(ع) فرمودند: "چون کسی را که به بلایی گرفتار شده دیدی، سه مرتبه بدون آن که او بشنود بگو: سپاس خدای را که مرا از آنچه تو را بدان مبتلا کرد در امان داشت در حالی که اگر میخواست میتوانست چنین کند و مرا نیز مبتلا سازد. آن حضرت ادامه دادند: هرکس این سخن را بگوید هرگز آن بلاء برای او پیش نخواهد آمد"[۱۴]؛
امام صادق(ع) فرمودند: "پیامبر اکرم(ص) در سفری کوتاه بر روی شتر خود حرکت میکردند، در این هنگام جبرائیل نازل شد و ایشان از شتر پیاده شده پنج مرتبه سجده به جای آوردند، پس از آن چون باز سوار شتر خود شدند اصحاب عرض کردند: ای پیامبر خدا! دیدیم که شما کاری انجام دادید که هرگز پیش از این انجام نداده بودید؟، آن حضرت فرمودند: آری! جبرائیل نزد من آمد و از جانب خداوند مرا چندین بشارت داد، من نیز برای شکرگذاری از خداوند متعال برای هر بشارتی یک سجده به جای میآوردم" [۱۵]؛
امام صادق(ع) فرمودند: "هرگاه کسی از شما نعمتخداوند متعال را به یاد آورد، باید برای شکرگذاری بر نعمت، روی خود را بر خاک نهد، اگر سواره است هم باید پیاده شود و روی خود را بر خاک نهد، و اگر به خاطر نامبرداریش نمیتواند این کار را انجام دهد، باید صورتش را بر روی زین اسب نهد، و اگر نمیتواند باید صورتش را برکف دستش نهد، آن گاه خداوند را بر نعمتی که به او ارزانی داشته سپاس گوید" [۱۶]؛
امام رضا(ع) فرمودند: تقوای الهی داشته باشید و تواضع نمایید و شکر و سپاسحضرت حق گویید. در بنیاسرائیل مردی زندگی میکرد، شبی کسی به خواب او آمد و گفت: چنین مقدّر است که تو نیمی از عمرت را در راحتی و ثروت به سر بری، حال خود انتخاب کن که کدام یک از دو نیمه عمرت را در فراخی به سر بری؟. آن مرد گفت: مرا شریکی است که باید با او هم مشورت کنم، صبحگاهان مرد به همسرش گفت: دیشب مردی نزد من آمد و مرا خبر داد که نیمی از عمرم را در فراخی و ثروت به سر میبرم، او از من خواست که آن نیمه را خود برگزینم. همسرش به او گفت: نیمه اول را برگزین. کسی که در خواب به دیدن آن مرد آمده بود نیز گفت: این نیمه را در راحتی خواهی بود. پس از آن دنیا به آن مرد روی کرد، در این حال هر نعمتی که برای او پیش میآمد، همسرش به او میگفت: فلان همسایهات نیازمند است نیازش را برطرف کن، به فلان خویشاوندت چیزی ببخش. آنان اینگونه بودند و هر نعمتی که به دست میآورند از آن میبخشیدند و شکر آن را به جای میآوردند. در این حال شبی از شبها همان مرد به خواب این مرد آمد و گفت: آن نیمه تمام شد اکنون نظر تو چیست؟، مرد پاسخ داد: مرا شریکی است که باید با او صحبت کنم. صبحگاهان او به همسرش گفت: همان مرد دیشب به خواب من آمد و مرا آگاه کرد که نیمه نخست سپری شده، همسرش پاسخ داد: خداوند به ما نعمت بخشید و ما او را سپاس گفتیم و به عهد او وفا کردیم، اکنون خداوند شایستهتر است که در مقابل شکرگذاری ما به عهد خود وفا کند و نعمت را از ما باز نستاند. آن مرد باز به خواب او آمد و گفت: این نعمت را در تمام عمر خواهی داشت و از تو باز گرفته نمیشود" [۱۷][۱۸].