کتمان فضایل علی
یکی از راههای مقابله امویان و معاویه با امیرالمؤمنین (ع)، کتمان فضایل خاندان عصمت و مناقب اهل بیت و جلوگیری از نقل روایات دربارۀ علی(ع) و آل علی بود. اوج سیاست کتمان و منع، در زمان معاویه بود که به جلوگیری از نشر فضایل علی(ع) اکتفا نکرد، بلکه لعن و سب علی(ع) را در برنامههای تبلیغی و فرهنگی خود قرار داد.
مقدمه
رویارویی جناح علوی و اموی که از دیرباز دایر بود، ریشه در باورهای دینی داشت. امویان از روی جهل و حسد و بغض نسبت به اسلام، پیوسته نسبت به خاندان رسالت سیاست حذفی داشتند و یکی از راههای این مقابله، کتمان فضایل خاندان عصمت و مناقب اهل بیت و جلوگیری از نقل روایات دربارۀ علی(ع) و آل علی بود. البته خطّ مشی اهل بیت نیز تأکید بر نقل و روایت کردن منقبتها و تشویق به آن و ثواب شمردن مجالسی که از اهل بیت و فضایلشان سخن گفته شود بود.
اوج سیاست کتمان و منع، در زمان معاویه بود که به جلوگیری از نشر فضایل علی(ع) اکتفا نکرد، بلکه لعن و سب علی(ع) را در برنامههای تبلیغی و فرهنگی خود قرار داد[۱]. شرایط خاصّی پدید آوردند که دوستان علی(ع) از روی ترس و دشمنانش از روی حسد، فضایل او را پنهان میداشتند، با این حال، آوازۀ فضایلش شرق و غرب عالم را فرا گرفت. به قول واقدی: ما بین الکتمانین قد ملأ الخافقین[۲].
ابن ابی الحدید معتزلی میگوید: چه بگویم دربارۀ مردی که دشمنانش نیز به مناقبش اعتراف داشتند و نمیتوانستند انکار کنند. بنی امیه چون به قدرت رسیدند، دست به هرکاری زدند تا فروغ او را خاموش سازند. دیگران را بر ضدّ آن حضرت تحریک میکردند، برای او معایب و زشتیهایی جعل میکردند، بر منابر لعنتش میکردند، ستایشگران او را تهدید و زندانی میکردند، بلکه گاهی میکشتند، از نقل روایاتی که فضیلتی از او را دربر داشت جلوگیری میکردند و مانع از آن میشدند که نام "علی" بر فرزندان گذاشته شود، امّا همۀ اینها او را والاتر و بالاتر برد. او همچون مشک بود که هرچه آن را بپوشانند عطرش بیشتر منتشر میشود و همچون خورشید بود که قابل پوشاندن نیست و همچون روشنایی روز بود که اگر چشمی آن را نبیند، چشمهای بسیاری آن را مشاهده میکند...[۳].
جلوگیری از بیان و ذکر فضایل او، مقابله با قرآن است، چون هم قرآن کریم فضایل او را برشمرده است (علی در قرآن) هم امیر مؤمنان تجسّم فضایل قرآنی است. روزی معاویه به ابن عباس گفت: ما به همۀ اطراف نامه نوشتهایم و از ذکر مناقب علی و خاندان او نهی کردهایم، پس تو هم زبانت را ببند. گفت: ای معاویه، یعنی میگویی قرآن نخوانیم؟...[۴] آن همه سختگیری و اصرار بر دشمنی و بدگویی و سیاست کتمان فضایل برای آن بود که به قول مروان حکم، حکومتشان جز با این سیاست، استقرار نمییافت![۵] امّا علیرغم آن همه تلاش مخالفان، امیر مؤمنان با فضایل بیبدیل خود همۀ زمین و زمان را پرکرد و نقشههای امویان نقشبرآب شد[۶].
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۱۱ و ۱۷
- ↑ منتخب التواریخ، ص ۱۴۷
- ↑ منتخب التواریخ، ص ۱۶
- ↑ مناقب، ج ۲ ص ۳۵۱
- ↑ در این مورد ر. ک: «موسوعة الامام علی بن ابی طالب»، ج ۱۱ ص ۳۴۳ تا ۳۹۶
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۱۰.