مبانی و اصول اخلاقی
مقدمه
«اخلاق» از نظر اسلام بر پایههای توحید، معاد، وجود روح و بقای آن بعد از مرگ استوار است؛ بهترین ضامن اجرایی آن، ایمان است، که اگر در کالبد افراد جامعه نهادینه شود، نهان و آشکار جامعه با نور ایمان هدایت میگردد و میوههای شیرین این درخت، اعتماد، امنیت، حیا، عفت، راستی، حقطلبی و... خواهد شد. زندگی در چنین جامعهای مثل زندگی در گوشهای از بهشت خواهد بود[۱].[۲]
مبانی اخلاق اسلامی
معیار اساسی اتصاف یک عمل به نیکی و بدی اخلاقی چیست؟ این پرسش کهن و اصلی همه مکاتب کلاسیک اخلاقی بوده و در مکاتب جدید اخلاقی نیز، اگرچه منزلت گذشته خود را ندارد، همچنان جایگاه خود را به عنوان یکی از مسائل بنیادین اخلاقی حفظ کرده است. تأثیر فلسفههای جدید، بهویژه فلسفه تحلیل منطقی و زبانی، بر مباحث فلسفی اخلاق، پرسشهای تازهای را در افکنده است؛ پرسشهایی همچون: مناسبات اخلاق و دین، منشأ و ملاک صدق و کذب قضایای اخلاقی و در نتیجه معناداری یا مهمل بودن آنها، انشایی با اخباری بودن آموزههای اخلاقی، رابطه «باید»های اخلاقی با «هست»ها، مطلق و جهانی و جاودانه بودن تعالیم اخلاقی، یا نسبی و منطقهای و موقتی بودن آنها، چگونگی شکلگیری جوهره الزام در دستور اخلاقی، شرایط مسئولیت اخلاقی و راهکارهای شناسایی هنجارها و ناهنجاریهای اخلاقی در حوزههای مختلف.
اخلاق اسلامی در معرفی مصادیق خوبی و بدی و نیز تشخیص هنجارها و ناهنجاریهای اخلاقی، بسیار توانمند است، و اخلاقپژوهان مسلمان برای تئوریزه کردن آنها تلاشهای بسیار کردهاند؛ اما بسیاری از پرسشهای بنیادین و جدید اخلاقی در منظومه اخلاقپژوهی اسلامی جایگاهی ندارد[۳].
منابع
پانویس
- ↑ اخلاق در نهجالبلاغه، ص۲۴.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۷.
- ↑ دیلمی، احمد، مقاله «مبانی و نظام اخلاق»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۰۳.