همکاری با حاکم جائر در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

پیروان مکتب اهل‌بیت هماره در طول تاریخ با این پرسش روبه‌رو بوده‌اند که آیا با توجه به عدم مشروعیت زمامداران حاکم و غصبی بودن منصب، می‌توانند با آنان همکاری کنند و احیاناً منصبی را در دستگاه خلافت بپذیرند یا نه؟ با توجه به در اقلیت بودن شیعیان در سرزمین‌های اسلامی و آزار و اذیتشان از ناحیه خلفا و کارگزاران ستم‌پیشه، دستیابی به حقوق مسلم شیعیان دغدغه رهبران مذهبی و اجتماعی شیعه بوده است، حتی امروزه هم که حقوق شهروندی امری بدیهی شمرده می‌شود، شیعیان در بسیاری از کشورها، به‌ویژه کشورهای اسلامی، از حقوق خویش محروم‌اند. دغدغۀ شیعیان در این‌باره از آنجا سرچشمه می‌گرفت که مبادا به سبب همکاری با سلاطین جائر، در زمرة “اعوان الظلمه” درآیند یا مجبور به همکاری با آنان در ظلم و ستمشان شده و شریک جرم شوند. از این‌رو، به محضر پیشوایان معصوم خود رفته و جویای تکلیف خود در این زمینه می‌شدند.

با توجه به نهی صریح قرآن از “تمایل همراه با اعتماد به ستمگران” که عاقبتی جز آتش جهنم ندارد[۱]، اطمینان داشتند که همکاری با سلاطین جائر و کارگزاران آنان در ظلم و ستمی که بر مردم روا می‌دارند، یا در شمار یاران ایشان درآمدن ممنوع و حرام است[۲]، اما تردید داشتند که آیا هر نوع همکاری با آنان، هرچند در امور مباح نیز ممنوع و حرام است؟

پیشوایان معصوم شیعیان در برابر این پرسش ضمن تأکید بر قبح و حرمت نزدیک شدن به سلاطین غاصب و ستمگر و ورود به دستگاه ظلم و جور، کوچک‌ترین همکاری با آنان، حتی به مقدار ریختن لیقه و جوهر در دوات قلم، یا بستن دهانه کیسه[۳]، یا نگهداری و آویختن تازیانه آنان[۴] را هم تقبیح کرده و شیعیان را از آن بر حذر می‌داشتند. با وجود این، چاره‌ای جز وجود رابطه با حکومت و کارگزاران حکومتی نبود. از این‌رو، روابط عادی شیعیان با کارگزاران حکومتی، رفت و آمد با مأموران دون پایه و داد و ستد با آنان را مجاز می‌دانستند. فقیهان با استناد به مواردی از تاریخ پیامبران و نمونه‌هایی از سیره پیشوایان معصوم در مواردی همکاری را تجویز کرده‌اند[۵]

پرسش مستقیم

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  2. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا... تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ؛ إِيَّاكُمْ‏ وَ أَبْوَابَ‏ السُّلْطَانِ‏ وَ حَوَاشِيَهَا»؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۱، ح۱۳.
  3. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):‏ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ‏ أَعْوَانُ‏ الظَّلَمَةِ وَ مَنْ‏ لَاقَ‏ لَهُمْ‏ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ» (حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۰، ح۱۱).
  4. «...وَ مَنْ‏ عَلَّقَ‏ سَوْطاً بَيْنَ‏ يَدَيْ‏ سُلْطَانٍ‏ جَائِرٍ جَعَلَهَا اللَّهُ حَيَّةً طُولُهَا سَبْعُونَ أَلْفَ ذِرَاعٍ فَيُسَلِّطُهُ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً» (حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۱، ح۱۴).
  5. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۸۸.