ابوسعد بن وهب نضری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

وی از یهود بنی نضیر و ساکن مدینه بود[۱]. ابن عبدالبر[۲] و ابن اثیر[۳] ابوسعد بن وهب را به بنوقریظه نسبت داده‌اند، در حالی که ابن اسحاق[۴] و واقدی[۵] او را از بنی نضیر دانسته‌اند[۶]. از سویی نیز میان غزوه بنی نضیر - اوایل سال چهارم - و بنی قریظه. در سال پنجم - نزدیک دو سال فاصله بود[۷]، ابن اثیر گفته است: ابن عبدالبر، ابوسعد بن وهب قرظی (و به قولی نضیری) را با ابوسعد انصاری دو نفر پنداشته است. سبب اشتباه ابن عبدالبر این است که دیده به ابوسعد، هم قرظی (یا نضیری) گفته شده هم انصاری. از این‌رو تصور کرده این دو نسبت به دو نفر تعلق دارد و برای هر کدام شرح حال جداگانه‌ای آورده است؛ در حالی که بنی نضیر و بنی قریظه با انصار هم پیمانان بودند و به این دلیل به مسلمان شدگان آنان نیز انصاری گفته می‌شد[۸].

ابونعیم[۹] ذیل نام ابوسعد انصاری گفته است برخی، ابوسعد انصاری را ابوسعد بن وهب، و برخی نیز ابوسعد بن ابی وهب انصاری دانسته‌اند. اما ابن حجر به ابونعیم نسبت جزم و یقین داده که او ابوسعد انصاری را با ابوسعد بن وهب یکی دانسته است[۱۰]. برخی نیز کنیه او را ابوسعید انصاری دانسته‌اند که ابن حجر، ابوسعید را تصحیف ابوسعد می‌داند[۱۱]. ابوسعد هنگام محاصره بنی نضیر - اوایل سال چهارم - همراه یامین بن عمیر ایمان آورد[۱۲]. ابن عبدالبر[۱۳] به نقل از ابوموسی مدینی، نام دو نفری را که در محاصره بنی نضیر مسلمان شدند، سعد بن وهب و سفیان بن عمیر نقل کرده است، اما چنان که ابن حجر نیز گفته، ادعای مدینی دلیلی ندارد [۱۴]، نحوه اسلام ابوسعد و یامین بن عمیر چنین بود که وقتی رسول خدا(ص) نخل‌های یهود را قطع می‌کرد، حیی بن اخطب پیام داد از مدینه بیرون می‌رویم. حضرت فرمود: "به شرط آنکه بدون اسلحه و تنها به اندازه یک بار شتر همراه ببرید". حیی بن اخطب از قبول این شرط امتناع کرد، تا اینکه ابوسعد بن وهب و یامین بن عمیر با آگاهی از این حقیقت که محمد، رسول خداست، یکی دیگری را وادار کرد محضر رسول خدا(ص) برسند و مسلمان شوند و بدین ترتیب جان و مال خود را حفظ کردند. اسلام آن دو، سبب پذیرش شروط رسول خدا(ص) برای خروج یهودیان گردید[۱۵]. اسامه پسر ابوسعد بن وهب از پدرش چنین نقل کرده است: من شاهد بودم که در سیل مَهزور، رسول خدا(ص) حکم کرد از آب جمع شده سیل، زمین‌هایی که در بالا قرار دارند به اندازه‌ای که آب تا قوزک پا جمع شود، آب را نگهدارند و مابقی آب را برای زمین‌های پایین رها سازند[۱۶]. بیهقی گفته است: مردی از بنی قریظه در تقسیم آبی که از سیل جمع شده بود، نزد رسول خدا(ص) شکایت کرد و حضرت نیز حکم یاد شده را صادر فرمود، اما اینکه آن مرد چه کسی بوده، مشخص نکرده است. بیهقی[۱۷]، این روایت از طریق جز اسامه نیز نقل شده است[۱۸][۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۳۲.
  2. ابن عبدالبر، ج۳، ص۲۳۲.
  3. ابن اثیر، ج۶، ص۱۳۶.
  4. ابن اسحاق، ج۳، ص۲۰۲.
  5. واقدی، ج۱، ص۳۷۳.
  6. ابن هشام، ج۳، ص۲۰۲.
  7. واقدی، ج۲، ص۴۹۶ و ج۱، ص۳۶۳.
  8. ابن اثیر، ج۶، ص۱۳۶.
  9. ابونعیم، ج۵، ص۲۹۰۹.
  10. ابن حجر، ج۷، ص۱۴۶.
  11. ابن حجر، ج۷، ص۱۶۹.
  12. ابن هشام، ج۳، ص۲۰۲.
  13. ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۶۸.
  14. ابن حجر، ج۳، ص۷۴.
  15. واقدی، ج۱، ص۳۷۳؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۰۲؛ طبری، ج۲، ص۵۵۵.
  16. ابن حجر، ج۷، ص۱۴۶.
  17. بیهقی، ج۶، ص۱۵۴.
  18. ابن ماجه، ج۲، ص۸۳؛ بیهقی، ج۲، ص۲۴۱؛ نوری، ج۱۵، ص۲۴۴؛ ابن قدامه، ج۶، ص۱۷۴.
  19. محمدی، رمضان، مقاله «ابوسعد بن وهب نضری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۳۵-۳۳۶.