نفرین در قرآن
مقدمه
نفرین یکی از روشهای زبانی پیشگیری از کار زشت و ابراز مخالفت در انحراف اعتقادی و رفتاری در زبان دین است. مانند لعن. نفرین در زبان عرف بسیار متداول و نوعی ابراز خشم و نفرت است. اما روشن است که در دین چیزی به نام احساسات شخصی و منافع مادی وجود ندارد و لذا نفرین او هم در قلمرو مسائل معنوی است. البته لعن لفظ معین است، اما نفرین گاهی با کلمه قتل است، مانند خدا بکشد: ﴿فَقَتَلَ﴾[۱]، ﴿قَاتَلَهُمُ اللَّهُ﴾[۲] یا موت است: بمیری، ﴿مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ﴾[۳] دچار عذاب شوید: ﴿فَذُوقُوا الْعَذَابَ﴾[۴]. این کلمه پیش از اسلام سابقه داشته و در زبان فارسی هم مانند این کلمه خدا تو را بکشد. مرده باد، مرگ بر... متداول بوده است.
- ﴿هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۵].
- ﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ * وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾[۶].
- ﴿ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا * إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ * فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ﴾[۷].
- ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۸].
- ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۹]. نکته: ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ﴾ مراد از “تحریف کلمات از مواضعش” این خواهد بود که کلمهای را در غیر آنجایی که باید به کار رود استعمال کنند، مثلاً وقتی کسانی میگویند: ﴿سَمِعْنَا﴾ که بخواهند اعلام اطاعت کنند، و در این صورت جا دارد دنبالش بگویند: “و اطعنا” نه این که بگویند: ﴿سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا﴾، و یا با این که نمیخواهند اعلام اطاعت کنند، به عنوان استهزا: ﴿سَمِعْنَا﴾ و همچنین وقتی به یک فردی گفته میشود، (اسمع: گوش بده) جا دارد دنبال آن اضافه کند: (اسمعک اللَّه: خدا شنوایت کند) نه این که بگوید ﴿اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ﴾ یعنی بشنو که خدا شنوائیت ندهد، چون کلمه ﴿رَاعِنَا﴾ در لغت یهود معنای ﴿اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ﴾ را میدهد[۱۰].
- ﴿فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ﴾[۱۱].
- ﴿وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ﴾[۱۲]
نکات
- نفرین پیامبر برای نابودی دشمنان خشمگین از دین به سبب خشم آنان: ﴿...قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ...﴾
- منافقان تکذیبکننده پیامبر مورد نفرین الهی: ﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ... هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾؛
- طراحی و توطئه برضد دین و پیامبر از موجبات نفرین: ﴿ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا * إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ * فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ﴾؛
- نفرین خداوند، بر بادیهنشینان منافق، در عصر پیامبر: ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ...﴾
- نفرین برخی یهودیان بر پیامبر اسلام در ضمن سخن گفتن با آن حضرت: ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا... وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ...﴾؛
- هشدار خداوند به پیامبر اسلام مبنی بر شتاب نکردن در نفرین بر قوم خویش، همانند یونس: ﴿فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ﴾ بنابراین فرض که مراد از این هشدار برای نفرین نکردن باشد و نه دعوت بر صبر بر مشکلات فقط؛
- پیامبر را مسخره میکردند و دعا و عمل صالحی نداشتند و نمازشان در خانه خدا جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. ﴿وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً﴾ پس به سزای آنکه کفر میورزیدید، پس این عذاب را بچشید ﴿فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ﴾[۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ «پس او را کشت» سوره مائده، آیه ۳۰.
- ↑ «خداوندشان بکشاد!» سوره توبه، آیه ۳۰.
- ↑ «به خشم خود بمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۹.
- ↑ «عذاب را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۶.
- ↑ «هان! این شمایید که آنان را دوست میدارید و (آنان) شما را دوست نمیدارند و شما به تمام کتاب ایمان دارید (و آنان ندارند) و چون با شما روبهرو شوند میگویند: ما ایمان آوردهایم و چون به خلوت روند سرانگشتان را از خشم بر شما (به دندان) میگزند؛ بگو به خشم خود بمیرید؛ خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۱۹.
- ↑ «چون منافقان نزد تو میآیند، میگویند: گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی و خداوند میداند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند * و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کند! چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟» سوره منافقون، آیه ۱ و ۴.
- ↑ «مرا با آن کس که یگانه آفریدهام، وا بگذار * که او اندیشید و سنجید * و مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟ * دگر باره مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟» سوره مدثر، آیه ۱۱ و ۱۸-۲۰.
- ↑ «و برخی از تازیان بیاباننشین آنچه هزینه میکنند غرامت میشمارند و برای شما انتظار پیشامدها را میکشند؛ پیشامدهای بد بر (خود) آنان باد و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۹۸.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر میبود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ ترجمه المیزان، ج۴، ص۵۸۰.
- ↑ «پس برای (رسیدن) فرمان پروردگارت شکیبایی پیشه کن و چون “همراه ماهی” (یونس) مباش آنگاه که بانگ برداشت در حالی که اندوهگین بود» سوره قلم، آیه ۴۸.
- ↑ «و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که میورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۸۹۰.